| در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
  نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو 
|
نقل قول 124000 تا دیگه تصحيح شد  |
||
|
۱۱ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
|
بلههه!! داشتم یه مطلبی میذاشتم که بحث تخصصی شد!!!! ماشالله!!!! من که خودم هیچی نفهمیدم برای همین صبر کردم هروقت این بحث جالب تخصصی تموم شد بیام بقیه مطلبمو بذارم!!! ادامه.. این نفوذ از همان ابتدا نه تنها در مدیریت بلکه با حمایت از هنرمندان یهودی شدت گرفت. امروز بسیاری از اهالی هالیوود را هنرمندان یهودی تشکیل می‌دهند. در فهرست کارگردانان یهودی با اسامی مشهوری که برخی از آنها تهیه کننده آثار خود نیز محسوب می شوند، مواجه می‌شویم. کسانی چون اریک فون اشتروهایم، ژوزف فون اشترنبرگ، ارنست لوبیچ، استنلی کوبریک، ماکس افولس، دیوید کروننبرگ، فریتس لانگ، ویلیام شاتنر، رومن پولانسکی، سیدنی لومت، بیلی وایلدر، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، سیدنی پولاک، راب راینر، کلودللوش، ژان لوک گدار، مل بروکس، پیتر باگدانوویچ، ساموئل گلدوین، اندی اکرمن، مایک نیکولز، تیم برتون، ران سیلور، تونی راندال و... در میان بازیگران یهودی شاغل در هالیوود نیز اسامی بسیاری دیده می‌شوند. بازیگران مطرحی مثل جری لوئیس، جک لمون، کرک داگلاس، مایکل داگلاس، هریسون فورد، رابرت رد فورد، پل نیومن، چارلز برانسون، ژان کلود ون دام، تلی ساوالاس، جان استیوارت، پیتر سلرز، تونی کرتیس، برادران ماکس، مارتین شین، چارلی شین، رابین ویلیامز، رد استایگر، میشل فایفر، سارا برنارد، الیزابت تیلور، مریلین مونرو، آدری هیپورن، باربارا شرلی، سالی فیلد، سارا جسیکا پارک، از جمله این یهودیان هستند. هرچند برخی از این افراد در سیطره تولید آثار صهیونیستها قرار ندارند، اما بسیاری دیگر از این دست اندرکاران به تولید آثاری هم سو با افکار صهیونیستها پرداختند و می پردازند. سینمای هالیوود در آمریکا دو هدف عمده را دنبال می کنند اول اهداف مادی و به دست آوردن سودهای کلان و دوم تسخیر اندیشه انسانها از طریق انتشار افکاری که موید اهداف سیاسی و اجتماعی آنها باشد. تاریخ حضور صهیونیسم در سینما به کنفرانس صهیونیستی «پازل» در سال 1879 بازمی گردد. در بند سوم این کنفرانس بر اهمیت رسانه های فرهنگی برای ایجاد اسراییل و ضرورت رواج روح ملی بین یهودیان جهان تاکید شد و از اینجا بود که صهیونیستها به سینما توجه نشان دادند. پس از کنفرانس پازل صهیونیستها به ساخت فیلمهایی برگرفته از داستانهای تورات پرداختند و به تدریج سعی کردند این اندیشه را القا کنند که فلسطین سرزمین موعود است. بعد از وعده «بالفور» در سال 1917و اعلام فلسطین به عنوان اسراییل جدید، سینمای صهیونیسم با فیلمهایی مانند «پسر زمین» و «ده فرمان» در سال1925 و فیلم «صابر» به کارگردانی «الکساندر فورد» یهودیان پراکنده را برای مهاجرت به فلسطین تشویق کرد. پس از تاسیس رژیم صهیونیستی صهیونیست ها به ساخت فیلمهایی روی آوردند که در آن، این مساله را تلقین می کرد که اسراییلی ها نماینده فرهنگ و تمدن پیشرفته بشریت هستند و در کنار آن اعراب را بادیه نشینانی بی فرهنگ با خوی و منش غیرانسانی و مسلمانان را افرادی خشن و گروه هایی تروریست معرفی می کردند تا از آنها تصویری نامطلوب در اذهان به وجود آورند و خود را ملتی با تمدن و دارای فرهنگ اصیل نشان می دادند. پس از جنگ 1346که دوره طلایی سینمای اسراییل نیز محسوب می شود، فیلم هایی ساخته شد که در آن این مضمون را تلقین می کرد که اعراب باید قضیه فلسطین را فراموش و وجود رژیم صهیونیستی را قبول کنند. مردم جهان نیز باید این مساله را بپذیرند که حق یهود در فلسطین از آنها غصب شده بود که بعد از قرن ها یهودیان توانسته اند این حق را اعاده کنند. در این رابطه می توان به فیلم «جنگ سینا» (سال 1968) و «نامم را نجوا کن» (سال1972) با کارگردانی «جیمز کاموللر» اشاره کرد. پس از مذاکرات «کمپ دیوید» و صلح بین مصر و اسراییل در سال1976که سینما در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده بود، سینمای صهیونیسم گاهی به تبلیغ اندیشه یهودیان و قهرمانی آنها می پرداخت که نمونه آن فیلم «روز استقلال» به کارگردانی «رونالدا میریچ» در سال1996 بود که جوایز بسیاری از جشنواره‌ها را به خود اختصاص داد. بعضی اوقات نیز کارگردانان با ساخت برخی فیلمهای مربوط به قضیه «هولوکاست» به برانگیختن احساسات جهانیان و یا به دست آوردن دلار تکیه می کنند که بهترین مصداق آن فیلم «فهرست شیندلر» ساخته «استیون اسپیلبرگ» در سال 1994است. این فیلم 7جایزه اسکار را به خود اختصاص داد. تا قبل از جنگ1967فعالیت سینمایی صهیونیست ها محدود به سریال های کوتاه بود اما از این سال به بعد با همکاری شرکتهای بزرگ سینمایی آمریکایی چون هالیوود به تولید فیلم روی آورد. پ ن: راستی یه پیشنهاد بدم میدونم جاش اینجا نیست اما آقا کمیل بهتر نیست مطالبی رو که بچه ها میذارند یا خودتون یکم مرتب کنید!! یعنی مثلا ارسالاشونو کنار هم بذارید تا اگه کسیب دنبال مطلب بود بتونه سریع پیداش کنه!!! البته کار سختیه ها ولی اگه دسترسی دارید خیلی خوب میشه اینجوری دیگه بحثا قاطی نمیشه!!! بعد هر موضوعی که درموردش بحث شد شما ارسالارو مرتب کنید!! |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
  نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو
|
بحث تخصصی همچنان ادامه دارد ببخشید، ولی به نکات جدیدی رسیدم که حیفه نگم! من تو نت خیلی سرچ کردم درباره نقد ارباب حلقه ها. بیشتر مطالب دری وری بودن و نشان از کم اطلاعی گوینده ش. اما خودم تو بازبینی مجدد فیلم به نکاتی رسیدم که خیلی جالبن. اول به این دقت کنید که گندالف خاکستری در فیلم حضور داره. گندالف خاکستری به زبان الفی Mithrandir صدا میشه، بمعنی زائر خاکستری. منظور از زائر هیبتی چابک و همیشه در حال سفره، نه کسی که زیارت میکنه و... . رنگ خاکستری نماد حد وسط بودن و دوری از افراط و تفریطه. این نکته رو باید بگم که گندالف خودش این رنگ رو انتخاب کرده و این رنگ دستوری نیست. وقتی سارومان خیانت میکنه، گندالف بعد از مقابله با دستپخت این خیانت، میمیره و با هیبتی جدید برمیگرده که بعدا خودش میگه «من کسی هستم که سارومان باید میبود». یک نکته هم مربوط به کتاب هست که میگه: گندالف بعد از سقوطش در معادن موریا، با چسبیدن به قوزک پای بالروگ از پله های بی انتها بالا میاد و به نوعی راه رسیدن به نور رو با تکیه بر تاریکی پیدا میکنه. کاری به اینها ندارم، نکته ای که اینجا هست اینه که وقتی سفیدی تو زرد از آب در میاد، خاکستری جاش رو میگیره. منجی مبحث دیگه ست. این نکته یکم اغراق آمیز و زیاده رویه، ولی جای توجه داره. سپاه خیر در جنگ آخر الزمان، که برای شهر موعود اتفاق میوفته، بازمانده ی شاهان بر حق و وارث ایسیلدور؛ فاتح حلقه رو همراه خودش داره. همه معتقدند که این شاه اگر بر تخت بشینه تمام پلیدی ها یکسره رخت بر میبنده. قابلیت شفابخشی آراگورن هم نماد دیگه ست. آراگورن اگر بیاد، چون دارای عمری بیشتر از عمر انسان های معمولیه، حکومتی طولانی خواهد داشت. این ها همه ش ذهن رو به سمت منجی لید میده. ما منجی رو حضرت مهدی میدونیم، اما فقط نشون دادن یک منجی تمام ماجرا نیست. دروازه قدرت سائرون، حلقه عنوان شده. انگشتری سلیمان رو اینجا یادآوری میکنم. در داستان نویسی، یک تکنیکی بود که الان هرچی فکر میکنم اسمشو یادم نمیاد، فکر کنم دسمچ بود. مثال میزنم، دو نفر مشغول مشغول مکالمه: 1: چه قفس قشنگی! 2: آره بد نیست، مخصوصا با شیربچه ی توش. 1: شیربچه چیه؟ 2: همون که تو کوه های قفقاز پیدا میشه، زیر تپه ی بالار. 1:بالار چیه؟ تا حالا اسمشو نشنیدم. 2: جای جالبیه، روز هاش تاریک و شب هاش روشن. . . .این مکالمه همینطور ادامه داره، تا جایی که طرفین صحبت مدام اشاراتی رو به قفس دارن، ولی هیچوقت جملاتشون به قفس مربوط نمیشه. همونطور که توجه کردین، بحث از اصل خودش خارج میشه و به جاهای دیگه معطوف میشه. اصل داستان یک وسیله ی بیجانه که معمولا بطور خاص وارد خصوصیاتش نمیشن. فقط هست، و بر دیگران تاثیر میذاره. توجه کنید که یوتوپیا و مدینه فاضله این دنیا در غرب واقع شده و تمام پلیدی در شرق قرار گرفته. در نهایت تصمیم گرفته میشه، حلقه، دروازه قدرت شرق رو در همان شرق نابود کنند تا شاه برین و منجی بتونه تاجگذاری کنه. بعضی ها حلقه رو به اسلام تشبیه کردن، که من خودم قبول ندارم. این نکته هم حائز اهمیته که تالکین این کتاب رو در دهه 60 نوشته. اون موقع هالیوود یک رسانه جهانی نبوده و اصلا بحث ناسونی و یهودیت گرایی به این شکل مطرح نبوده. اون موقع زمیانی بوده که قوم یهود از سراسر دنیا برای زندگی در سرزمین موعود فراخونده شدن و قضیه هایی مثل هولوکاست و نسل سوزی های یهود برای مظلوم نمایی هم در همون دوران مطرح شد. بحث زیاده، هرچی بیشتر توش دقیق میشم به نشانه ها و نکات بیشتری میرسم. در باره این نکات مواردی رو هم در X-Men: First Class دیدم که جالبه و باز هم برمیگردم به همون Friendship & Aliance که در مستند Arrival مطرح میشه. در سال 1998 که آغاز فعالیت های بوش و کابینه ش درباره لشکرکشی به خاورمیانه بود، هالییود این کتاب رو از قفسه های آکسفورد بیرون کشید تا کمی فضارو به نفع این اقدامات تلطیف کنه. فکر میکنم موفق هم بوده. |
||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
  نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل
  |
من فکر می کنم نباید به همه چیز با دید انقدر بدبینانه نگاه کرد. حتی تو غالب فیلمهای هالیوودی، ما تفکر پیروزی خوبی به بدی رو می بینیم، حتی در شرایطی که در اغلب اوقات خوبی در موضع ضعف قوا قرار داره، و پیروزیش با یک جور امداد غیبی و غالبا به شکل مضحکی (مثل ارباب حلقه ها، هری پاتر و ...) بدست میاد، یعنی چیزی که خارج از مجاری منطقی و معقول این دنیاس. حالا چطور میشه این خوبی رو به غرب، آمریکا یا اسرائیل نسبت داد؟ حتی طرفداران این تفکر هم باور ندارند که اینها "خوب" ماجرا هستند، و خودشون به پلیدی و سیاهی اینها معترفند. فاکتور دیگه که در موضع ضعف قرار داشتن از نظر قوا و امکانات بودنه هم به هیچ وجه قابل توسعه دادن به اونها نیست و از قضا کاملا متناسب با شرایط شرق و به خصوص مسلمون هاست. من فکر می کنم این سبک فیلمها هرگز نمی تونه تفکر بشر امروز به سمت حمایت از اقدامات وحشیانه آمریکا و اسرائیل ببره، کما اینکه روز به روز مخالفتها با این شیوه بیشتر میشه. بحث فیلمهای مثل ماتریکس جداست، چون جزو فیلمهایی که بحث خیر و شر می کنن نیست. این سبک فیلمها، غالبا می خوان بگن که سفید و سیاهی وجود نداره، و همه خاکستری هستند، ولی این وسط عده ای هستن که برای خوب بزرگتر یا انتخاب بد در مواجهه با بدتر، مثلا فداکاری می کنن، یا برای این کار از قبل انتخاب شدن (مثل همون مزخرفات قوم برتر بودن یهود). این فیلمها به نظر من تو ضمیر ناخودآگاه مخاطب اثر می ذاره، و به مرور زمان و با تکرار، این تفکر رو بدون اینکه طرف آگاه باشه، تو ذهنش جا میده. در حالی که فیلمهای دسته اول به نظر من مطلقا چنین خاصیتی ندارن. |
||
|
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
|
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
منم نظرم اینه نباید افراط و تفریط کرد و باید واقع بین باشیم! هر فیلمی که تولید میشه دلیل بر منحرف بودنش نیست! ولی من تو اکثر فیلمهای بزرگ هالیوود چنین مسائلی رو میبینم! نمیشه ازش چشم پوشی کرد! بببینید هالیوود فقط یکی از ابزاره کنترل ذهن هستش و خودش به تنهایی قادر به کاری نیست! ولی وقتی تمام اطراف مارو با این چیزا پر کنن اون وقت دیگه نمیشه انکار کرد نقش های به سزایی داشته. مثلا تو موسیقی که بحث بعدی این تاپیکه خیلی روش کار کردن و واقعا وسیله مهم برای تزریق عقیده شده. توی بحثایی که تا الان مطرح کردیم مثل تولیدات و فمنیسم و غیره هم شما چنین مسائلی رو دیدید. وقتی این مسائل دست بر دست هم در یه زمان خاص یعنی در یه برهه زمانی به مخاطبین تزریق میشن به شکل گسترده اون وقت میشه گفت 100% ذهن ما تحت تاثیر قرار میگیره الان یه مثال دوست دارم بزنم بعدا که وقت کردم کلیپشم پیدا میکنم و اپلود میکنم. بعد از اینکه از پارک با بچه ها برگشتیم من رفتم خونهه یکی از اشنا ها.ماهواره رو روشن بود و کانال voa برنامه پارازیت  رو داشت نگاه میکرد بعد از این که یه مشت ادم بی شعور و دین نفهم درباره دین ما اظهار نظر کردن و دینو زیر سوال بردن با یه خبرنگار افغان مصاحبه تصویری داشتن که گویا این خبر نگار با یکی از کانال های داخلی(فکر کنم شبکه خبر) مصاحبه داشته و ناگهان سعی میکنه توی مصاحبه زنده دروغ منتشر کنه و شبکه هم مصاحبه رو قطع میکنه! من نشستم ریز حرفای این نامردو گوش کردم!واقعا رنگم پرید. بحث سیاسی و دینش بماند و اینکه این فرد اجیر شده تمام بود ولی توی حرفاش یه نکته جالبی بود این فرد سه بار از کلمه نظم نوین دنیوی استفاده کرد و گفت ایران داره با نظم نوین دنیوی مبارزه میکنه(همون نظم نوین سکولار ) بعد برگشت گفت حادثه یازده سپتامبر کار ایران بوده به علاوه اینکه هرچی بمب گذاری میشه تقصیر ایرانه و دست های ایرن پشتشه و اینا برام جالب بود. و جالب تر از اون گافهایی که میداد معلوم بود تمام سخنانشو قبلا خونده و بهش داده شده تا بگه.اخه یه خبر نگار افغان چطوری میتونه اینقدر خوب از اصلاحات ما استفاده کنه!مثلا میگفت نظام اخوندی.حکام تهران.بعد به بیکاری جوون ها اشاره کرد و گفت مردم بیکارن و ایران به فکر کشور های دیگست تا بتونه اونا رو جذب خودش کنه.ااخ یه تیکه دیگه که گفت ایران میخواد انقلاب شکست خوردشو صادر کنه.و هزاران تهمت دیگه که وواقعا باید بهش فکر کرد! ولی این فرد خودشو لو داد که اجیر شده امریکا و اسرایله چون هم از این دوتا دفاع کرد و تطهیرشون داد و هم اینکه از طالبان حمایت کرد و گفت ایران هیچ کمکی به افغانها نمیکنه و با پاکستان دارن بدتر افغان ها رو مورد حمله نظامی و سیاسی قرار میدن! در درجه اول خیلی بدم اومد و مخصوصا میخواستم بکم شما افغانها چقدر نمک نشناسید بعد اروم شدم گفتم تقصیر مردم نیست.نباید ترو خشک با هم بسوزه. خوب بماند من تصویری حرفاشو پیدا میکنم تا همتون ببینید که چطور از این کلمه نظم نوین دنیوی استفاده کرد و ایرانو در صدر ضد این حرکت قرار داد. نظم نوین دنیوی همون طرز فکریه که سالهاست هالیوود داره تلاش میکنه به مردم القا کنه. همون چیزی که با مطرح کردن برنامه های مختلف مثل سفر به ماه،پروژه حمله فضایی ها به زمین(ufo) و هزاران چیز دیگه سعی بر تثبیتش داره. اون وقت ما با دیدن فیلم ها گوش کردن به موسیقی خوندن مقاله و خبر و بعد هم دیدن چنین مصاحبه هایی نظرمون درباره نظم نوین چی میشه؟؟تحت تاثیر قرار میگیره دیگه نظم نوین همون کاری که اونا میخوان اجرا کنن و دهکده جهانی بدون دین رو برپا کنن به کدخدایی اسراییل. دشمن اهدافشو خیلی نرم پیش میبره ما اگه اگاه نباشیم به تله میوفتیم. واسه همین من نظرم اینه که حتی یه نشونه تو فیلم هم مهمه باید شناخته بشه.کسی رو از فیلم دیدن منع نمیکنیم فقط نظرم اینه که نباید مردم از سر نا اگاهی اسیر چنین چیزایی بشن. |
||
|
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
 نام کاربری: mohammad_s
نام تیم: یوونتوس
پیام:
۳,۸۲۴
عضویت از: ۱ مرداد ۱۳۸۷
از: خونمون
طرفدار:
- ژاوی - مارادونا - پرسپولیس - اسپانیا - علی دایی - پپ , فرگوسن - ! گروه:
- کاربران عضو
|
اون روز هم گفتم این بحث ها داره میره به سمت توهم توطئه این رو باید قبول کنیم که تو جهان یه چنین چیزی به این شکل وجود داره نقل قول ایرانو در صدر ضد این حرکت قرار داد.تنها فقط ما هستیم دیگه چه کشوری هست فعلا که مزاحمیم سر راهشون یکی یه حرف با جالبی زد میگفت آمریکا چند هزار کیلومتر بلند نمیشه بیاد این طرف دنیا تا مردم کشورها رو به دموکراسی برسونه یا 2میلیارد دلار خرج نمیکنن تا یه شاتل بره فضا تا چند تا آزمایش کنن بازم اون روز گفتم وقتی مردم ذهنشون درگیر چیزهای دیگه هست بیا بهشون بگو آقا وضع اینه بهت میگن برو دنبال کارت ولی این دلیل نمیشه بحث نکرد سر این جریانات |
||
|
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو
|
بقیه ش رو سر فرصت مینویسم، فقط این نکته مهمیه: نقل قول در حالی که فیلمهای دسته اول به نظر من مطلقا چنین خاصیتی ندارن.شما یه دلیل برای من بیار که چرا سردمداران "نظم نوین دنیوی" این تریبون رو از دست بدن؟ *** توی دوره ی جنگ نرم که رفته بودیم، یه بنده خدایی بود درباره بازی های رایانه ای صحبت میکرد. ما گفتیم که چی مثلا؟ اینهمه وقتمونو پشت بازی ها گذاشتیم، تا حالا تاثیری ازش ندیدیم! استاد هم برامون مثال زد، گفت من فلان بازی رو چند سال پیش بازی میکردم، اصلا به تاثیراتش تو دوران انجام بازی کاری ندارم، بعد از اینکه بازی رو تموم کردم، باز هم چیزی احساس نکردم. بعد رفتم حرم حضرت معصومه، یه نفر از پشت سرم به عربی یه چیزی گفت، یک آن برگشتم که با مشت بکوبم تو صورتش، بعد به خودم اومدم و فلنگ و بستم! دلیلش این بوده تو تمام بازی وقتی صدای حرف زدن عربی میشنیده، باید برمیگشته و محاجم رو میکشته. این آدم، آدمی بوده که خودآگاه نشسته بوده پشت اون بازی، وای به حال اون هایی که ناخودآگاه میشینن پشت این بازیا. حالا توی فیلم ها هم همین قضیه مطرحه. میان به شما صرفا یک تصویر ذهنی میدن. شما این تصویر رو در ناخودآگاهتون ناخواسته پرورش میدین. بخش زیادی از انرژی مغزی آدم درگیر همین قضیه ست. Inception رو اگر ندیدین حتما ببینین. اونجا به زیبایی همین ایده گذاشتن توی ذهن رو توضیح میده. |
||
|
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
|
تاپیک قشنگیه من رسما تبریک میگم ... بحثاتون جالب بود . فقط این بحث اخری دیگه خیلی تخصصی بود ترجیح دادم هیچی نگم خواستین در مورد هری پاتر بحث کنین خبر بدین منم هستم ...
|
||
|
|
|||
|
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول اون روز هم گفتم این بحث ها داره میره به سمت توهم توطئهجان؟؟ من متوجه منظورت نشدمنقل قول تنها فقط ما هستیم دیگه چه کشوری هستفعلا که مزاحمیم سر راهشون الان شايد ما صدر جدول باشيم ولي تا چند سال پيش چند كشور ديگه هم بودن كه اتفاقا اكثر مسلمون بودن! مصر.اردن.سوريه.لبنان و چند كشور ديگه كه با دو شيوه باهاشون برخورد شد. يا مثل مصر و اردن با خراب كردن پادشاهان و سر دمدارانشون اونا رو خاموش كردن و دست نشانده كردن يا مثل لبنان سوريه و ايران با انواع توطئه ها و جنگ هاي نرم و سخت باهاشون برخورد كردند! الانم كه بدترين كشور واسه اونا ايرانه! نقل قول یکی یه حرف با جالبی زد میگفت آمریکا چند هزار کیلومتر بلند نمیشه بیاد این طرف دنیا تا مردم کشورها رو به دموکراسی برسونه دقيقا درست گفته امريكا هيچ وقت نمياد كشوري رو مستقل و خوب كنه!وگرنه وقتي ايران توسط اين پادشاهان احمق دست نشانده بي اختيارشون بود كاري واسش ميكرد.كه نكرد بدتر كلي هم داشت منابع و علم اين كشور رو غارت ميكرد. ولي حاظره مليون ها دلار پول خرج كنه تا كشور هاي مزاحمشو به شيوه هاي مختلف از گردونه خارج كنه نقل قول وقتی مردم ذهنشون درگیر چیزهای دیگه هست بیا بهشون بگو آقا وضع اینه بهت میگن برو دنبال کارت ولی این دلیل نمیشه بحث نکرد سر این جریانات درسته ما هم ميگيم اين بحثا نبايد زندگي رو مختل كنه چيز مهم تر همون درست زندگي كردنه!ولي فعلا تمامن جنه هاي زندگي ما تحت شعاع هستش. و نكته ديگه اينه كه اگه ميبيني وضع كشور و جهان به اين شكل افتاده همش از سر جهل هستش.پس هر چيزي يه درصد مارو به اگاهي نزديك كنه خوبه  نقل قول این آدم، آدمی بوده که خودآگاه نشسته بوده پشت اون بازی، وای به حال اون هایی که ناخودآگاه میشینن پشت این بازیا.بحث بازي ها رو در هفته هاي اتي انجام خواهيم داد نقل قول حالا توی فیلم ها هم همین قضیه مطرحه. میان به شما صرفا یک تصویر ذهنی میدن. شما این تصویر رو در ناخودآگاهتون ناخواسته پرورش میدین.بخش زیادی از انرژی مغزی آدم درگیر همین قضیه ست. دقيقا همينه! وقتي هاليود دها فيلم درباره حضرت مهدي ميسازه و عرضه ميكنه توقع داريد غير مسلماناني كه چيزي از امام نميدوننن چه تصوري ازش دريافت كنن؟حقيقت؟يا دروغ؟ من چند تا مصاحبه تصويري با كسايي دارم كه مسلمون شدن. وقتي حرف ميزنن تو حرفاشون يه نكته اي خيلي مشخصه.اينكه اونا رو از بچگه با شيوه هاي مختلف مثل مدرسه و يا فيلم و موسيقي و بازي از اسلام ترسوندن و يه چهره دروغين از اسلام تحويلشون دادن و هنگامي كه اينا پي به حقيقت بردن از اين نكته خيلي ميناليدن! _____________________________________ ولي بحث شيرين ارباب  خوب با راهنمايي اميد جان به يه نقد خيلي قشنگ رسيدم از فيلم يه قسمت هايش جالبه اين نقد تو چند تا ارسال قرار داده شده واسه همين يك دست نيست سلام دوستان خردمند و بصیر سنگر حق وعده کرده بودم که نقدی بسیط درباره فیلم ارباب حلقه ها ارائه دهم. اول درباره راهنماییم بگویم که چندان دوستان استقبال نکردندروش پازل از آخرین قطعه اولین بار توسط ویلهلم کارینساینگیف امریکایی روسی تبار هالیوود و در فیلم ده فرمان بکار گرفته شد و پس از آن در فیلم هایی نظیر بیل را بکش(کوئنتین تارانتینو)،ماهی بزرگ(تیم برتون) و هزاران فیلم دیگر کار شد.بطور کلی در این روش ما فیلم را به چند اپیزود تقسیم میکنیم که این اپیزودها خرد و در فیلم حل شده اند و هر چه این حل شدن بهتر باشد فیلم جایزه بیشتری خواهد برد!!! اپیزودهای موجود به تفکیک عبارتند از: 1.فان تایم(fun time):تماشاگر با دیدن این لحظه ها حس لذت جوییش تحریک میشود. 2.کی تایم(key time):همه حوادث مهم دراماتیک نظیر تحولات قهرمان و ضد قهرمان در این زمان رخ میدهد و تماشاگر احساس همذات پنداری مینماید. 3.کات تایم(cut time):لحظه های آن پیچیده است در ژانر وحشت بیشتر دیده میشود و هدف آن بریدن ریسمان احساسی بیننده از اعتقادات عرفی و بدون پشتوانه خود است. 4.لایف تایم(life time):این لحظه ها در لایه دوم هستند و حس واقعیت و فانتزی را تردید آمیز میکنند. 5.اسکیپ تایم(escape time):اگر فیلمی این لحظه ها را داشته باشد یعنی نتوانسته است به خوبی هدف را حل کند. و در نهایت گاد تایم(God Time):این لحظه ها تعیین میکنند فیلم چه میگوید و برای چه هدفی ساخته شده است و نمادهای فیلم یعنی چه و نهایتا اینکه پاسخ سوال فیلم قاصد است یا ناظر داده میشود.(قاصد یعنی فیلمساز از اتفاقی در آینده یا هدفی در آینده به همه دوستان و دشمنان خود خبر میدهد و همواره به آن افتخار میکند.ناظر یعنی اتفاقی در حال وقوع است و تفکر فیلمساز در مقابل تجزیه و تحلیل آن عاجز است لذا با رمز آن را برای دوستان شرح میدهد تا راه حلی بیابد.) تا اینجا بطور خلاصه گفتیم که چطور ببینیم و چه ببینیم اما اکنون وقت آن است که شروع کنیم... قبل از هر چیز باید ببینیم چه میدانیم که بدردمان بخورد: 1.فیلم هالیوودی است و هزینه هنگفتی صرف آن شده است. 2.براساس کتابی از جی.آر.تالکین است. 3.تریلوژی است یعنی سه گانه است تا داستان کامل شود. اینها چیزهای به درد بخور است که به همه میگویند. اما چیزهایی من میگویم تا شما نیز بدانید اول اینکه فیلم،طبق سند 2378 از کلاسه فوق محرمانه دستور مستقیم موساد به تمام نیروهای نفوذی خود درهالیوود،2 سال قبل از تولید فیلم دستور ساخت گرفته است.لابی ایپک نیز حمایت مالی پروژه را بر عهده میگیرد.این اسناد به رویت هاوارد گارنر نویسنده رساله"شما و ندانسته هایتان"رسیده است.کیمو برایان نیز این اسناد و صحت آن را در مقاله"عصر رویا"تایید کرده است. خوب....نقد را با این دانسته ها شروع میکنیم،از دوستان میخواهم که نقد را همراهی و مطالب خود را بیان کنند تا بتوانیم با ظرافت بیشتری آن را جلو ببریم و توصیه من این است که نتیجه گیری را برای پایان همه بحث بگذارند تا بتوانم همه آنچه تهیه کرده ام را بیان نمایم. به دنبال آخرین قطعه پازل میگردیم:صحنه ای در پایان فیلم که در آن بار دیگر گاندولف جدید میاید و فرودو از او وضع عمویش و اوضاع را میپرسد و طی یک احوالپرسی ما نمایی از سرزمین را میبینیم.این یک صحنه سینمایی فوق العاده است زیرا در میابیم که جهان آرام شده است و زندگی به نهایت آرامش در جریان است پس فیلم کلام خود را بیان کرده است فانتین کامل شده است.اما قطعه بعد از آخر به اول نیست بلکه تکه ای از فیلم است که سارامون میگوید که نظم جدیدی در حال شکل گرفتن است و از اینجور دیالوگها و در تمام مدت نما دوربین از پشت او و گاندولف را که از پشت او حرکت میکند همراهی میکند.این یعنی باید سارامون کار خود را انجام بدهد و نفر بعدی گاندولف است و انتقال آرام قدرت در طی یک نمایش قدرت در پی آن میاید.ما در این صحنه نسبت سارامون و گاندولف و وظایف آنها را در میابیم. یک کلید به شما میدهم و سوالی میپرسم زیرا میخواهم دوستان در این نقد شرکت کنند.حیوان گاندولف عقاب است و گاندولف خاکستری میپوشد و پس از سقوط در آتش سفید پوش میشود. بقيه نقد ها رو هم در قسمت هاي بعدي قرار ميدم
|
||
|
۱۴ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها} | ||
|
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو
|
والا کمیل جان تا همین جاش هم بیشتر به temp یک ذهن پریشان میمونه تا نقد. چندتا چیز هم توش هست که اصلا مزخرف محضه! من فکر میکنم یارو یک بار بیشتر فیلم رو ندیده باشه. اولا، گندالف، نه گاندولف. این از اشکالات نسخه فارسی دیدنه، بدلیل بی اطلاعی مترجم اصلی خیلی از دیالوگ ها به فراماسونری نزدیک شدن تا به حق مطلب. ثانیا، گندالف به آتش سقوط نکرد. به تاریکی سقوط کرد. بعد در نهایت هم بالای کوه بالروگ رو شکست داد. اینجا هم منظور نویسنده از بین بردن عنصر زمان و مکانه. چون خود گندالف میگه: در زمانی به درازای عمر دنیا، و در جایی به بلندای بلندترین ارتفاعات، اهریمن رو به زیر افکندم، بی شک تا ابد به سان لکه ای سیاه بر تارک قله ها خواهد ماند. |
||
|
۱۴ شهریور ۱۳۹۰
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |