به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
#2041
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲
منم از اساتیدم پرسیدم گفتن داستان پرداخته ی یهودی ها وسنی هاست.
میتونید برای اطلاعات بیشتر به کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفری مراجعه کنید.
البته یه کتاب دیگه هم بود یادم نمیاد اسمشو!
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
#2042
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲
به نام خدا

سلام دوستان

یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود، بدون تعارف

به نظرتون چرا دیگه هیچ کس حاضر نیست که اسم بچه‌اش رو «غضنفر» بزاره؟! (غضنفر: شیر، مرد با صلابت، شجاع؛ از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام)

بله، چون اینقدر توی جک هامون غضنفر رو مسخره کردیم که می‌ترسیم وقتی بچه‌مون بزرگ بشه همه بهش بخندن

چرا بعضی‌ها به نام‌های مبارک امامان نهم و دهم می‌خندن؟!

چون هرجا معتادی بود اسمش رو می‌ذاشتیم «نقی» (= پاکیزه و تمیز) یا «تقی» (= با تقوا و پرهیزگار) و اصلا هم حواسمون نبود که چه خطائی می‌کنیم

راستی چرا به اجناسی که از مد افتاده می‌گیم «جواد»؟!!! مگه بین «جواد = بخشنده و با سخاوت» و از مد افتادن یک جنس رابطه‌ای هست؟

شاید مقایسه با اهالی جوادیه مستمسک این کار باشه ، اما پشت این حرفها اهداف خبیثی وجود داره که ناخودآگاه گندم تو آسیابشون میریزیم

چه کسی اولین بار جک‌های اصغری و اکبری رو ساخت؟ منظورش چی بود؟

شما را به خدا و بیایم تصمیم بگیریم که دیگه این کارها رو نکنیم تا بقیه هم جرأت نکنند مقدّسات ما رو مسخره کنند و هرکس هم این کار رو کرد لااقل یه تذکری مؤدبانه به او بدیم.

حالا هم اگه قبول داریم که این کارها اشتباه بوده و اگه خجالت نمی‌کشیم از اینکه بقیه بهمون بخندند یا بگن "اُمّل"، این ایمیل رو برای دوستانمون بفرستیم، بدون اینکه بعضی از ایمیل‌های دوستامون رو از فهرست خارج کنیم!!!!

و

1. اگه ایمیل یا پیامکی حاوی این اسامی مقدس بود، فوروارد نکنیم و یا اسامی رو حتما تغییر بدیم و به فرستنده هم به بهترین زبان، تذکر بدیم.

2. اگر در جمعی بودیم که کسی با این کلمات جکی تعریف کرد یا به نحو بدی از این اسامی استفاده کرد، واکنش ما با دیگران متفاوت باشه، طوری باشه که گوینده متوجه بشه ما از این کار خوشمان نیامد و این کار درست نیست.



ممنون که وقت گذاشتید و اندیشه کردید.


پاسخ به: ثقلین...
#2043
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲
به مناسبت میلاد امام محمد باقر علیه السلام یه داستان زیبا و اموزنده براتون میذارم.


اوعبیده گوید: من همراه امام باقر علیه السلام بودم ، به هنگام سوار شدن به کجاوه اول من سوار مى شدم و سپس او. وقتى بر روى مرکب قرار مى گرفتیم حضرت به من سلام مى کرد و همانند مردى که رفیقش را به تازگى ندیده باشد احوالپرسى مى کرد و دست مى داد، و هنگام پیاده شدن پیش از من پیاده مى شد و وقتى از کجاوه پیاده مى شدیم سلام مى کرد مانند کسى که رفیقش را به تازگى ندیده باشد احوالپرسى مى کرد.
من گفتم : یابن رسول اللّه شما کارى مى کنید که هیچکس از مردم نزد ما نمى کنند و اگر یک بار هم چنین کنند زیاد است .
حضرت فرمود: مگر ثواب مصافحه را نمى دانى ؟ دو مومن به یکدیگر مى رسند و یکى با دیگرى دست مى دهد پس همواره گناهان آندو مى ریزد همان گونه که برگ از درخت مى ریزد و خدا به آنها توجه مى کند تا از یکدیگر جدا شوند.1

- بحارالانوار، ج 68، ص 156.
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
#2044
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲
بعضی عبارات رو نمی دونم از کجا و کیا وارد ادبیات ما ها کردن. مثلا هر وقت می خوایم بگیم دو تا آدم بیخود و داغون و دست پایین، میگیم تقی و نقی هم می تونن فلان کارو بکنن...

واقعا باید تو این انحرافات ادبیات عامیانه تجدید نظر کرد.
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
#2045
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
آرایشگری که بهشت را خوش بو کرد

صیانه‌، آرایشگر دختر فرعون و همسر حزبیل یا حزقیل (بنابر نقلهای مختلف)، مردی که در قرآن کریم از او به «مؤمن آل فرعون » یاد شده، می‌باشد.1
این بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، کاری کرد که نظیر آن در تاریخ کمتر دیده شده است و در کتاب «خصائص الفاطمیه » روایت شده که در دولت امام زمان علیه السلام سیزده زن برای معالجه‌ی مجروحان به دنیا رجعت می‌کنند که یکی از آنها همین «صیانة الماشطة» است. (ماشطه یعنی آرایشگر)
ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که: «وقتی در معراج بودم، رایحه و بوی بسیار خوش و نیکویی به مشامم رسید، به جبرییل گفتم: این چه بویی است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوی خوب، مربوط به آرایشگر آل فرعون و فرزندان اوست».


صیانه در عشق خدا شعله کشید

روزی صیانه مشغول آرایش و شانه کردن موی دختر فرعون بود که ناگاه شانه از دستش بر زمین افتاد، او وقتی آن را برداشت گفت: «بسم الله» و ماجرا از همین جا آغاز شد.
دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا می‌گویی؟
صیانه گفت: خیر، بلکه کسی را می گویم که پروردگار من و پروردگار تو و پدر توست.
دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت.
صیانه هم گفت: بگو، من هیچ ترسی ندارم.
دختر فرعون این جریان را به پدرش گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر کردند.
فرعون به او گفت: پروردگار تو کیست؟
صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو الله جل جلاله است.
هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف کند، نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیده‌ات دست برنداری، تو و فرزندانت را در آتش می‌سوزانم.
صیانه گفت: بسوزان، مرا باکی نیست. فقط از تو می‌خواهم که پس از سوزاندن، استخوان‌هایمان را جمع کنی و آنها را دفن نمایی.
فرعون گفت: این خواسته‌ات را به خاطر حقی که بر ما داری اجابت می‌کنم.
فرعون دستور داد تنوری از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یک پسر او را در آتش انداختند تا پاک بسوخت و آن زن نظاره می‌کرد و یک یک بقیه‌ی فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این که نوبت به طفل شیرخواره رسید. حالِ صیانه منقلب گردید؛ در آن حال کودک شیرخواره به زبان آمد و گفت:
«ای مادر! صبر کن که تو بر حق هستی و بین تو و بهشت یک گام بیشتر نیست».
پس طفل را با مادرش در تنور انداخته و سوزاندند.
گر ببینی یک نفس حسن ودود اندر آتش افکنی جان و وجود2

آسیه هم عاشق بود
در آن حال «آسیه » همسر فرعون دید که ملائکه روح صیانه را به آسمان می‌برند، چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت.
در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه کرده بود، خبر داد.
آسیه گفت: وای بر تو ای فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ !
فرعون گفت: شاید تو هم به جنونی که دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شده‌ای!
آسیه پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشده‌ام، ولیکن به خداوند جل و علا که پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم.
فرعون مادر آسیه را حاضر کرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خدای موسی کافر شود وگرنه قسم می‌خورم که مرگ را به او بچشانم.
مادر با دخترش خلوت کرد و از او خواست تا با خواسته‌ی فرعون همراه شود و امرش را در کفر به خدای موسی بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار متعال کافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین کاری را نخواهم کرد.
فرعون دستور داد تا دستها و پاهای آسیه را به چهار میخ کشیدند و آسیه هم چنان در عذاب و رنج بود تا روحش به اعلی علیین و به نزد خداوند پرواز کرد.3


1 ) سوره ی مؤمن(غافر)، آیه ی 28 «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...».
2) دفتر چهارم مثنوی
3) بحارالانوار، ج 13، ص 163و 164; حیاة القلوب، ج 1، ص 243.
.

پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
#2046
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
مؤمن آل فرعون

مؤمن آل فرعون - که نامش «حزقیل » بود- از اقوام فرعون و در دستگاه او بود. مردی که ایمان خود را کتمان کرد تا بتواند در موقع مناسب به حضرت موسی (علیه السلام) کمک کند.
خداوند می فرماید مؤمن آل فرعون در یک موقعیت مناسب و بحرانی گفت: «آیا می خواهید موسی را - که می گوید خدای من الله است- بکُشید؛ در حالی که او معجزات روشنی برای شما آورده است؟ اگر موسی دروغ بگوید که همان دروغش او را از پای در می‌آورد؛ ولی اگر راست بگوید، چه بسا بعضی از آن عذاب‌هایی که می‌گوید، گریبانگیر شما گردد و خداوند هر کس را که زیاده‌روی کند و دروغ بگوید، هدایت نمی‌کند و امرش را اصلاح نمی فرماید». (آیه 28 سوره غافر)
خداوند بحث مؤمن آل فرعون را در آیات بعد این چنین بازگو می‌فرماید: «مؤمن آل فرعون قوم خود را نصحیت کرد و آنها را از معصیت خداوند بر حذر داشت».
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: بدگویان و خبرچینان، جریان ایمان حزقیل را به فرعون رساندند.
فرعون گفت: « او پسرعمو و جانشین من است. اگر چنین حرفی بزند و به خدای موسی ایمان بیاورد، مستحق عذاب شدیدی است؛ ولی اگر به من دروغ گفته باشید، شما را به شدیدترین نوعی عذاب می‌کنم». حزقیل را نزد فرعون آوردند و به او گفتند: « آیا تو به خدایی فرعون کافر نشده ای و آن را انکار نمی کنی؟!»

حزقیل به فرعون گفت: « آیا تا به حال از من دروغ شنیده ای؟»
گفت: « نه»
حزقیل گفت: «از اینها بپرس خدایشان کیست».
فرعون پرسید: « خدای شما کیست؟»
گفتند: « فرعون»
حزقیل گفت: « بپرس روزی‌دهنده آنها کیست؟»
گفتند: « فرعون»
حزقیل گفت: « ای فرعون، تو و هر کس را که در اینجا حضور دارد، شاهد می‌گیرم که پرورگار آنها پروردگار من است، خالق آنها خالق من است و رازق آنها رازق من است. من هیچ پروردگار و خالق و رازقی جز پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم و از هر پرورگار دیگری تبّری و بیزاری می جویم. (البته منظور حزقیل از پروردگار و خالق و رازق همان الله بود)
فرعون که این حرف ها را از حزقیل شنید، مقصودش را نفهمید و خیال کرد که می گوید تو پرورگار منی. لذا دستور داد سعایت کنندگان کافر را اعدام کردند.
امام صادق عليه السلام نام مومن آل فرعون را در ليست اصحاب خاص حضرت بقيّة اللّه - روحى فداه - آورده است.
از مومن آل فرعون بیشتر بخوانیم
منابع
بحارالانوار، ج 13، باب 5، ص 157 تا 165..

دلائل الامامه : ص 247 / تفسير عيّاشى : ج 2، ص 32

پاسخ به: شعر آیینی
#2047
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲


یاحبیب الباکین


گم کرد شبی راه و مسیرش به من افتاد

ناخواسته در تیر رس راهزن افتاد

در تیر رس من گره انداخت به ابرو

آهسته کمان و سپر از دست من افتاد

بی دغدغه بی هیچ نبردی دلم آرام

در دام دوتا چشم دو شمشیر زن افتاد

می خواستم از او بگریزم دلم اما

این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم

در کشور بیگانه به یک هم وطن افتاد



درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
[b]
من فکر کنم چایی تان از دهن افتاد.


سید حمیدرضا برقعی [/b]
پاسخ به: ثقلین...
#2048
۳ خرداد ۱۳۹۲
اعراب عربستان شمالی،( مدینه و مکه و....) کلمات را صحیح تلفظ می کردند، ولی ایرانیان و اهل شام قادر نبودند و نماز را غلط می خواندند و آیات قرآن را غلط قرائت می کردند.

عمر بن الخطاب (که در آن زمان خلیفه بود) از علی«ع» چاره جویی خواست و ایشان که ریشه کلمات عربی را می دانستند، اختراعی کردند، که از حیث اهمیت مساوی است با اختراع الفبا( در دنیای اسلام) و آن اینکه برای کلمات زبان عربی اعراب«زیر و زبر و پیش تنوین» وضع کردند و دستور زبان عربی موسوم به(علم نحو) را تدوین نمودند و بر اثر همین اختراع علی«ع» است که امروز هر کودک مبتدی مسلمان از جزائر خالدات، واقع در مغرب گرفته تا جزائر اندونزی واقع رد مشرق می تواند کلمات قرآن را بخواند و کلمات نماز را صحیح تلفظ کند.

امروز اختراع فتحه و ضمه و کسره و تنوین و همچنین علم نحو در نظر ما ساده جلوه می کند؛ زیرا مسلمین چنان به آن خو گرفته اند که متوجه اهمیت آن نمی شوند؛

همچنانکه وقتی پیچ رادیو را می گشایید متوجه نیستید چه مقدار مطالعه و کار و تحقیق و تحمل مشقت ضروری بوده تا اینکه رادیو به وجود بیاید.

منبع:ترجمه، کتاب زندگی امیرالمومنین، نوشته: رودلف ژایگر آلمانی

منبع نبض زمین
پاسخ به: ثقلین...
#2049
۵ خرداد ۱۳۹۲
سن و سالی ازش گذشته بود که قصد زيارت قبر دختر علی بن ابطالب کرد!


از ايران حركت كرد. تا مرز بازرگان ، که رسيد...

شخصى كه مسئول گمرك بود، پير زن را خيلى اذيت كرد و به شدت او را آزار روحى داد...

مرتب سؤ ال مى كرد: براى چه به شام مى روى ؟ پولهايت را جاى ديگر خرج كن!

زن گفت : اگر به شام بروم ، شكايت تو را به آن حضرت مى كنم...

گمركچى گفت : برو و هر چه مى خواهى بگو، من از كسى ترسى ندارم..!

زن پس از اينكه خودش را به حرم و به قبر مطهر رساند، پس از زيارت با دلى شكسته و گريه كنان عرض كرد: اى بى بى ! تو را به جان حسين ات انتقام مرا از اين مرد گمركچى بگير.

زن هر بار به حرم مشرف مى شد، خواسته اش را تكرار مى كرد. آن شب در عالم خواب بى بى زينب (س ) را ديد كه آن را صدا زد.

زن متوجه شد و پرسيد: شما كيستيد؟

حضرت زينب (س ) فرمود: دختر على بن ابى طالب (ع ) هستم ، آيا از اين مرد شكايت كردى ؟

زن عرض كرد: بله ، بى بى جان ! او به واسطه دوستى ما به شما مرا به سختى آزار داد من از شما مى خواهم انتقام مرا از او بگيريد.

بى بى فرمود: به خاطر من از گناه او بگذر.

زن گفت : از خطاى او نمى گذرم.

بى بى سه بار فرمايش خود را تكرار كرد و از زن خواست كه گمركچى را عفو كند و در هر بار زن با سماجت بسيار بر خواسته اش اصرار ورزيد. روز بعد زن خواسته اش را دوباره تكرار كرد. شب بعد هم بى بى را در خواب و به زن فرمود: از خطاى گمركچى بگذر.

باز هم زن حرف بى بى را قبول نكرد و بار سوم بى بى به او فرمود: او را به من ببخش ، او كار خير كرده و من مى خواهم تلافى كنم.

زن پرسيد: اى بانوى دو جهان ! اى دختر مولاى من ، اين مرد گمركچى كه شيعه نبود، اين قدر مرا اذيت كرد، چه كارى انجام داده كه نزد شما محبوب شده است ؟

حضرت فرمود: او اهل تسنن است ، چند ماه پيش از اين مكان رد مى شد و به سمت بغداد مى رفت . در بين راه چشمش به گنبد من افتاد، از همان راه دور براى من تواضع و احترام كرد. از اين جهت او بر ما حقى دارد و تو بايد او را عفو كنى و من ضامن مى شوم كه اين كار تو را در قيامت تلافى كنم.

زن از خواب بيدار شد و سجده شكر را به جاى آورد و بعد به شهر خود مراجعت كرد.

در بين راه گمركچى زن را ديد و از او پرسيد: آيا شكايت مرا به بى بى كردى ؟

زن گفت : آرى اما بى بى به خاطر تواضع و احترامى كه به ايشان كردى ، تو را عفو كرد. سپس ماجرا را دقيق بازگو كرد.

مرد گفت : من از قوم قبيله عثمانى هستم و اكنون شيعه شدم . سپس ذكر شهادتين را به زبان جاى كرد.

منبع

رياحين الشريعه ، ج 3، ص 50.

منبع نبض زمین
برای خواندن موضوعات مشابه به مشاهده لینک مراجعه کنید.
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
#2050
۶ خرداد ۱۳۹۲
نمیدونستم این لینک رو کجا بذارم اوردم اینجا فقط به خاطر عبرت!!!

وضعیت قبر معاویه لعنه الله علیه واله!!!
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۹
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۱۲
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۷ پاسخ
۸,۴۹۱,۹۵۷ بازدید
۸ روز قبل
armanshah
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۲,۲۷۳ بازدید
۱۳ روز قبل
مهدی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۵ پاسخ
۱۱,۷۵۰,۳۹۳ بازدید
۱۴ روز قبل
Galaxy Alpha
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۵۷,۱۳۶ بازدید
۲۴ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۱۹۵ بازدید
۲۴ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۲۱۶ بازدید
۲۵ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۸,۰۰۳ بازدید
۲۶ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۴۰,۷۲۳ بازدید
۱ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۱,۶۵۸ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۲۵,۱۵۹ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۷,۳۱۵ بازدید
۷ ماه قبل
jalebamooz
حاضرین در سایت
۲۹۶ کاربر آنلاین است. (۱۹۳ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۹۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!