به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: H7091M
پیام: ۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال
- مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز
- استقلال
- اسپانیا و فرانسه
- سامان قدوس
- گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ
- فرهاد مجیدی
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
مجلس ششم:

قاسم بن الحسن

پيش او شور شهادت ز عسل شيرين تر ...

افتادم از پشت فرس .. عمو به فريادم برس ....

هر كس مي خواهد ما را بشناسد ، داستان كربلا را بخواند...

عقل، به ماندن مي خواند و عشق به رفتن... و اين هر دو را خداوند آفريده است تا وجود انسان در آوارگي و حيرت ، ميان عقل و عشق، معنا شود


سر مبارك امام عشق بر بالاي ني، رمزي است بين خدا و عشاق ... يعني اين است بهاي ديدار




ده مرد

روايت هايي از ده مرد در كربلا

مردي كه دست هاي نازنيني داشت


پسر رسول تازه تكبير گفته بود كه تير به پاهاي سعيد خورد. سعيد ايستاده بود پيش رو و دستها را دو طرف تن باز كرده بودند: به خدا قسم اگر بگذارم به حسين در نماز تير بزنيد. حمد ني خواندند كه تير به شكمش خورد. ركوع رفته بودند كه دست ديگرش. سجده رفته بودند كه سينه اش. سجده دوم بود كه دست ديگرش . تشهد مي خواندند كه چشمهايش.

سلام مي دادند كه فرو افتاد

سعيد بن عبدالله الحنفي





...
۱۱ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: H7091M
پیام: ۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال
- مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز
- استقلال
- اسپانیا و فرانسه
- سامان قدوس
- گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ
- فرهاد مجیدی
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
مجلس هفتم:

حضرت علي اصغر (ع)

پير همه بود اگر چه او كودك بود

صبرش به غريبي پدر اندك بود

و ايمان را جشن بايد گرفت...

مي گن: دستهايش كوچيكه... اما با همون دستهاي كوچيك گره هاي بزرگ باز مي كنه...
مي گن: اگه زيادي گناهكاري ... اگه روت نميشه پيش صاحب اين خونه بري ... اگه روي ديدن يقا رو هم نداري ... اونجا دو تا كودك هست .. يكي سه ساله .. يكي شش ماهه بچه دلش كوچيكه ... بابا هم حرف سه ساله و شش ماهه رو زمين نمي زنه...خدا هم حرف صاحب خونه رو ... اينجا دو تا كودك ... دوتا غنچه داره ... كه باغبون خيلي دوستشون داره ...




ده مرد

روايت هايي از ده مرد در كربلا

مردي كه گونه هايش سياه بود


آزادش كرده بودند كه جانش را بردارد و هر كجا خواست برود. كوفه يا مدينه . غلام سياه اما نرفت. ماند، اين يك بار را خودش دلش مي خواست غلامي كند.

خون از همه زخمهايش بيرون مي ريخت. آخرين نفسها بود. تنش آرام آرام سرد مي ش كه صورتش ناگهاني گرم شد. به زحمت چشم باز كرد. گونه امام چسبيده بود به گونه سياه او. بريده بريده گفت: « حوشبخت تر از من كسي هست؟» و چشم بست


اسلم بن عمرو




...
۱۱ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
شب هشتم: شهادت حضرت علی اکبر (ع) اولین شهید عاشورا از بنی هاشم

تاریخ شهادت : 10 محرم سال 61 هجری

شناسنامه حضرت علی اکبر علیه السلام
حضرت علی بن الحسین (علی اکبر (ع)) فرزند بزرگ امام حسین در 11 شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود. مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است . لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا ، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا ، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین چهره به آسمان گرفت و گفت " اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیة نبیک نظرنا الیه...".

سن حضرت علی اکبر
حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن وی را 18 سال و 20 سال هم گفته اند.

خواب امام حسین و رفتار حضرت علی اکبر
در سرزمین ثعلبه هنگام ظهر امام حسین(ع) اندکی خوابید و وقتی بیدار شد فرمود: در خواب هاتفی را دیدم که می‏گفت: شما به شتاب می‏روید و مرگ شما را با شتاب به بهشت می‏برد. علی اکبر(ع) که چنین سخنی را از پدر شنید گفت: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین(ع) فرمود: آری به خدا قسم ما بر حق هستیم. علی اکبر عرضه داشت در این صورت ما از مرگ باکی نداریم و امام حسین(ع) که از استقبال فرزندش شاد شده بود بیان داشت: فرزندم خدا به تو جزای خیر دهد.

اولین شهید عاشورا از بنی هاشم
حضرت علی اکبر اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است.

شهادت حضرت علی اکبر
روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می ‏رفت، امام حسین در سخنانی سوزناک به آستان الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهای شجاعانه ‏ای با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین صورت بر چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد.

مرقد مطهر حضرت علی اکبر
حضرت علی اکبر، نزدیکترین شهیدی است که با امام حسین دفن شده است. مدفن او پایین پای اباعبد الله الحسین قرار دارد و به این خاطر ضریح امام شش گوشه است.





بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۲ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
روضه حضرت علی اکبر(س)


ما بچه هایمان را دوست داریم.آیا حسین بن علی علیه السلام بچه های خود را دوست نداشت؟!مسلما او بیشتر دوست داشت.ابراهیم خلیل این طور نبود که کمتر از ما اسماعیلش را دوست داشته باشد،خیلی بیشتر دوست داشت به این دلیل که از ما انسانتر بود و این عواطف،عواطف انسانی است.او انسانتر از ما بود و قهرا عواطف انسانی او هم بیشتر بود.حسین بن علی علیه السلام هم بیشتر از ما فرزندان خود را دوست می داشت اما در عین حال او خدا را از همه کس و همه چیز بیشتر دوست می داشت،در مقابل خداوند و در راه خدا هیچ کس را به حساب نمی آورد.

نوشته اند ایامی که ابا عبد الله علیه السلام به طرف کربلا می آمد،همه خانواده اش همراهش بودند.واقعا برای ما قابل تصور نیست.وقتی انسان مسافرتی می رود و بچه کوچکی همراه دارد،یک مسؤولیت طبیعی در مقابل او احساس می کند و دائما نگران است که چطور می شود؟نوشته اند همین طور که حرکت می کردند،ابا عبد الله علیه السلام خوابشان گرفت و همانطور سواره سر روی قربوس زین گذاشت.طولی نکشید که سر را بلند کرد و فرمود:«انا لله و انا الیه راجعون » (1).تا این جمله را گفت و به اصطلاح کلمه «استرجاع »را به زبان آورد،همه به یکدیگر گفتند این جمله برای چه بود؟آیا خبر تازه ای است؟فرزند عزیزش، همان کسی که ابا عبد الله علیه السلام او را بسیار دوست می داشت و این را اظهار می کرد،و علاوه بر همه مشخصاتی که فرزند را برای پدر محبوب می کند،خصوصیتی باعث محبوبیت بیشتر او می شد و آن شباهت کاملی بود که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله داشت-حال چقدر انسان ناراحت می شود که چنین فرزندی در معرض خطر قرار گیرد!-یعنی علی اکبر جلو می آید و عرض می کند:«یا ابتا لم استرجعت؟»چرا«انا لله و انا الیه راجعون »گفتی؟فرمود:در عالم خواب صدای هاتفی به گوشم رسید که گفت:«القوم یسیرون و الموت تسیر بهم »این قافله دارد حرکت می کند ولی مرگ است که این قافله را حرکت می دهد.این طور از صدای هاتف فهمیدم که سرنوشت ما مرگ است،ما داریم به سوی سرنوشت قطعی مرگ می رویم.[علی اکبر سخنی می گوید]درست نظیر همان حرفی که اسماعیل علیه السلام به ابراهیم علیه السلام می گوید (2).گفت: پدرجان!«اولسنا علی الحق؟»مگر نه این است که ما بر حقیم؟چرا فرزند عزیزم.وقتی مطلب از این قرار است،ما به سوی هر سرنوشتی که می رویم برویم،به سوی سرنوشت مرگ یا حیات تفاوتی نمی کند.اساس این است که ما روی جاده حق قدم می زنیم یا نمی زنیم.ابا عبد الله علیه السلام به وجد آمد،مسرور شد و شکفت.این امر را انسان از این دعایش می فهمد که فرمود:من قادر نیستم پاداشی را که شایسته پسری چون تو باشد بدهم.از خدا می خواهم:خدایا!تو آن پاداشی را که شایسته این فرزند ست به جای من بده(جزاک الله عنی خیر الجزاء).

به چنین فرزندی،چقدر پدر می خواهد در موقع مناسبی خدمتی بکند،پاداشی بدهد؟حالا در نظر بیاورید بعد از ظهر عاشوراست.همین جوان در جلوی همین پدر به میدان رفته است و شهامتها و شجاعتها کرده است،مردها افکنده است،ضربتها زده و ضربتها خورده است. در حالی که دهانش خشک و زبانش مثل چوب خشک شده است،از میدان بر می گردد.در چنین شرایطی-و من نمی دانم،شاید آن جمله ای که آن روز پدر به او گفت یادش بود-می آید از پدر تمنایی می کند:«یا ابه!العطش قد قتلنی و ثقل الحدید اجهدنی فهل الی شربة من الماء سبیل؟»پدرجان!عطش و تشنگی دارد مرا می کشد،سنگینی این اسلحه مرا سخت به زحمت انداخته است،آیا ممکن است شربت آبی به حلق من برسد تا نیرو بگیرم و برگردم و جهاد کنم؟جوابی که حسین علیه السلام به چنین فرزند رشیدی می دهد این است:فرزند عزیزم!امیدوارم هرچه زودتر به فیض شهادت نایل شوی و از دست جدت سیراب گردی.

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

پی نوشت ها:

1) بقره/156.

2) وقتی ابراهیم علیه السلام به اسماعیل علیه السلام می گوید:فرزندم!مکرر در عالم رؤیا می بینم و این طور می فهمم که دیگر رؤیای عادی نیست بلکه یک وحی است و من از طرف خدا مامورم سر تو را ببرم(ابراهیم به فلسفه این مطلب آگاه نیست ولی یقین کرده است که امر خداست)،این فرزند چه می گوید؟آیا مثلا گفت:بابا!خواب است،اگر خواب مردن کسی را ببینید عمرش زیاد می شود،ان شاء الله عمر من زیاد می شود؟نه،گفت: یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین (صافات/102)پدر!همینکه این مطلب از ناحیه خدا رسیده و وحی و امر خداست کافی است، دیگر سؤال ندارد.وقتی ابراهیم می خواهد سر اسماعیل را ببرد،به او وحی می شود. فلما اسلما و تله للجبین.و نادیناه ان یا ابراهیم.قد صدقت الرؤیا (صافات/103-105)ابراهیم!ما نمی خواستیم که سر فرزندت را ببری.هدف ما آن نبود.در آن کار فایده ای نبود.هدف این بود که معلوم شود شما پدر و پسر در مقابل امر خدا چقدر تسلیم هستید،تا کجا حاضرید امر خدا را اطاعت کنید.این تسلیم و اطاعت را هر دو نشان دادید:پدر تا سر حد قربانی دادن،و پسر تا سر حد قربانی شدن.ما بیشتر از این نمی خواستیم.سر فرزندت را نبر.






بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۲ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
شب نهم محرم: شب حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

تاریخ شهادت : 10 محرم سال 61 هجری

شناسنامه حضرت ابوالفضل علیه السلام
عباس بن علی ( علیه السلام) پدرش امیرالمؤمنین ( علیه السلام)، مادرش فاطمه‏ ام‏ البنین و کنیه‏ اش ابوالفضل و ملقب به قمر بنی هاشم و سقای کربلا است . حضرت ابوالفضل در چهارم شعبان سال 26 هجری متولد شد. «عباس‏» جوانی دلاور، زیبا و بلند بالا بود . وقتی‏که سوار اسب می ‏شد، پاهایش به زمین می ‏رسید . او علاوه بر مزایای جسمی، از نظر ملکات روحی و کمالات نفسانی نیز بعد از برادرش امام حسین ( علیه السلام) در میان همه جوانان و رجال اهل‏بیت ( علیه السلام) نظیر نداشت. در جنگ‏های صفین و نهروان در رکاب پدر بزرگوارش مشارکت داشت.
به خاطر سیمای جذاب و نورایش، او را «قمر بنی هاشم‏» می‏ خواندند و به خاطر آوردن آب به خیمه‏ ها، «سقا» لقب یافت .
امام سجاد ( علیه السلام) می‏فرماید: «خدا رحمت کند عمویم را که جان خویش را در راه برادرش فدا کرد تا آنکه دست هایش قطع شد . خداوند دو بال به او داده است که به وسیله آن با فرشتگان در بهشت پرواز می‏کند . چنانکه خداوند برای جعفر بن ابیطالب قرار داده است .» حضرت ابوالفضل در کربلا سی و چهار ساله بود .
همسر و فرزندان حضرت عباس علیه السلام
پیوند مقدس حضرت عباس علیه ‏السلام با لبابه دختر عبیداللّه‏ بن عباس، نقش مهمی در شخصیت او داشت ؛ ایمان نهفته در اعماق قلب وی را استحکام بیشتری بخشید، برکاتی ارزشمند به جای گذاشت و فرزندانی کوشا و شکیبا که هر یک صحیفه‏ ای از فضیلت «ابوالفضل» بود، پدید آورد. عبیداللّه‏، نخستین پسر او، قاضی مکه و مدینه شد و فرزندان او همگی از عالمان برجسته شیعی گردیدند. عظمت عبیداللّه‏ چنان بود که امام سجاد علیه ‏السلام او را تربیت نمود و سپس دخترش خدیجه را به ازدواج او درآورد. فضل، دیگر فرزند قمر بنی هاشم است که گستره دانش او زبانزد همگان بود؛ به گونه‏ای که برخی از خردورزان، کنیه ابوالفضل را برای حضرت عباس علیه ‏السلام ، برخاسته از وجود این فرزند با فضیلت دانسته ‏اند. دیگر فرزند او، محمد بود که در واقعه کربلا، در سن پانزده سالگی جام شهادت را نوشید.

برادران حضرت عباس
حضرت عباس دارای سه برادر بود بنام‏های: جعفر، عبدالله و عثمان، که تمامی آنان در روز عاشورای سال 61 ه در رکاب برادر و سرور خود سیدالشهدا حضرت امام حسین علیه‏ السلام شربت شیرین شهادت نوشیدند.

ویژگیهای حضرت عباس علیه السلام

1- ایمان راسخ: حضرت عباس علیه السلام به دلیل پرورش در دامان خانواده ای مؤمن و پرهیزکار، به کامل‏ترین مراحل ایمان رسیده و در راه حاکمیت احکام الهی آماده شهادت بود.
2- بصیرت: امام صادق علیه السلام در توصیف صفات حضرت عباس ( علیه السلام) می ‏فرمایند: «خدا رحمت کند عموی ما عباس را، او از بصیرت و ژرف بینی بسیار نافذ و ایمان بسیار استوار برخوردار بود . به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهایت هم به فیض شهادت نایل آمد.
3- وفاداری: امام صادق علیه السلام با اشاره به نهایت وفاداری علمدار کربلا فرمود: «شهادت می‏ دهم که در برابر جانشین رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) همواره تسلیم بودی ... همیشه به جهت‏ خدا وفادار ماندی و لحظه ‏ای از خیرخواهی برای او کوتاهی نکردی ...» .
در زیارت نامه ‏ای که امام صادق علیه ‏السلام آن را به اصحاب خود تعلیم می‏دادند می‏فرمایند: «شهادت می‏دهم که تو، ای عباس، نسبت به جانشینی رسول خدا (امام حسین علیه ‏السلام ) در مقام تسلیم و تصدیق نهایت تلاش را به انجام رساندی و تا وقتی زنده بودی وفادار ماندی و خیرخواهی را در حق او به تمامی به جای آوردی». تقریبا در تمام زیارت‏نامه‏ هایی که از ائمه اطهار علیه‏ السلام در حق حضرت قمر بنی هاشم وارد شده است، شهادت به وفاداری بی ‏نظیر آن حضرت تصریح شده است: «اَشْهدُ لَکَ... بِالوَفاء و النَّصیحة لَخَلَفِ النّبی صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله‏ وسلم ».
4- ادب: قمربنی هاشم دارای منزلتی خاص است . حضرت عباس ( علیه السلام) بدون اجازه در کنار امام حسین ( علیه السلام) نمی ‏نشست; هنگامی که در حضور برادر می ‏نشست، همانند یک بنده در مقابل مولای خود بر روی دو زانو در کمال تواضع می‏ نشست.
5- جوانمردی: هنگامی که عباس تنهایی امام را دید، اجازه خواست تا عازم میدان شود. امام از او درخواست کرد تا برای کودکان حرم کمی آب تهیه کند . مشک و نیزه‏ اش را برگرفت و پس از شکستن محاصره فرات، وارد آن شد . برای لحظه‏ ای قصد آشامیدن آب جاری فرات کرد، اما عطش امام و اهل او را از نوشیدن آب بازداشت.
6- رشادت: شجاعت‏ حضرت عباس علیه السلام در میان اصحاب امام حسین علیه السلام بی نظیر بود، چگونگی شهادت او، و رجزهای او، و جهاد او با دست بریده، همه بیانگر اوج صلابت و شهامت او است، او تنها به سوی آب فرات رفت، و در برابر چهار هزار نفر تیرانداز قرار گرفت، صف آنها را با کشتن هشتاد نفر از آنها، درهم شکست و خود را به آب فرات رسانید
7- صبر و استقامت و ...

خبر از حوادث آینده
روزی امّ‏ البنین امیرمؤمنان علیه السلام را مشاهده کرد که عباس را در آغوش گرفته و بردستانش بوسه می‏زند و می ‏گرید. چون آن بانوی با فضیلت این گونه دید، دچار نگرانی و ناگواری شد؛ زیرا سابقه نداشت که فرزندی چنین نیک منظر و صاحب شمائل علوی، برای پدرش اضطراب و پریشانی به همراه آورد و برحسب ظاهر، عاملی که موجب آشفتگی شود در وی دیده نمی ‏شد. پس امّ ‏البنین سبب را از حضرت پرسید. حضرت علی علیه‏ السلام او را نسبت به حقیقتی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، آگاه کرد و فرمود دستان فرزندش در راه مددرسانی به امام حسین علیه‏ السلام قطع می‏ شود. با شنیدن این خبر غیبی، صدای فریاد و شیون آن مادر دلسوخته از خانه علی علیه‏ السلام بلند شد و اهل منزل نیز به نوحه ‏گری پرداختند. حضرت افزود: ای امّ ‏البنین! نور دیده ‏ات نزد خداوند منزلتی بزرگ دارد و پروردگار در عوضِ دو دست بریده‏ اش، دو بال به او مرحمت خواهد کرد که با ملائکه در بهشت به پرواز در می ‏آید، همان گونه که از قبل، این لطف را به جعفر بن ابی‏طالب عنایت نموده است. امّ‏ البنین با شنیدن این بشارت ابدی و سعادت جاودانه مسرور گردید.

رد امان نامه دشمن
آوازه دلاورمردی ‏های حضرت عباس(علیه‏السلام) چنان در گوش عرب آن روزگار طنین افکنده بود که دشمن را بر آن داشت تا با اقدامی جسورانه، وی را از صف لشکریان امام جدا سازد. در این جریان، «شَمِر بن شُرَحْبیل (ذی الجوشن)» فردی به نام «عبداللّه بن ابی محل» را که حضرت امّ ‏البنین(علیهاالسلام) عمه او می‏شد، به نزد عبیداللّه بن زیاد فرستاد تا برای حضرت عباس(علیه‏السلام)و برادران او امانی دریافت دارد. سپس آن را به غلام خود «کَرْمان» یا «عرفان» داد تا به نزد لشکر عمر سعد ببرید.
شمر امان نامه را گرفت و به عمر سعد نشان داد. عمر سعد که می‏ دانست این تلاش‏ها بی ‏نتیجه است، شمر را توبیخ کرد؛ زیرا امان دادن به برخی نشان از جنگ با بقیه است. شمر که می‏ انگاشت او از جنگ طفره می‏رود، گفت:
«اکنون بگو چه می‏کنی؟ آیا فرمان امیر را انجام می‏دهی و با دشمن می‏جنگی و یا به کناری می‏روی و لشکر را به من وامی‏گذاری؟» عمر سعد تسلیم شد و گفت: «نه! چنین نخواهم کرد و سرداری سپاه را به تو نخواهم داد. تو امیر پیاده ‏ها باش!» شمر امان نامه را ستاند و به سوی اردوگاه امام به راه افتاد. وقتی رسید، فریاد برآورد: «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا»؛خواهرزادگان ما کجایند؟
حضرت عباس(علیه‏السلام) و برادرانش سکوت کردند. امام به آن‏ها فرمود: «پاسخش را بدهید، اگر چه فاسق است». حضرت عباس(علیه‏ السلام)به همراه برادرانش به سوی او رفتند و به او گفتند: «خدا تو و امان تو را لعنت کند! آیا به ما امان می‏دهی، در حالی که پسر رسول‏ خدا(صلی الله علیه و آله) امان ندارد؟!» شمر با دیدن قاطعیت حضرت عباس(علیه‏ السلام)و برادرانش خشمگین و سرافکنده به سوی لشکر خود بازگشت.

چگونگی شهادت
در روز عاشورا چون تشنگی بر حسین و یارانِ او سخت گشت، کودکان به امام علیه‏ السلام شِکوِه آوردند و از فَرط عطش می نالیدند. امام، عباس علیه‏ السلام را صدا کرد و فرمود تا با چندنفر به فرات برود و برای تشنگان آب بیاورد. عباس با ده سوار همراه شد و مَشک‏ها را برداشت و چون به مدخل آبِ فرات رسید، یارانِ ابن ‏زیاد بر کنار فرات نشسته بودند و شریعه را بر حرمِ رسولِ خدا بسته بودند. چون عباس را دیدند، بر او حمله کردند. عباس پس از آن رجزی خواند و بر آنها حمله کرد. ... آنگاه که از شریعه فرات بیرون آمد و مشک بر دوش داشت دشمنان از هر طرف او را تیرباران کردند و در همین حال کسی بر او حمله کرد و دست راست او را برید و حضرت مشک را با دست چپ گرفتند در حالی که تمام فکر حضرت به حرم ابا عبدالله بود تا بر تشنگان آب برساند در این حال شخص دیگری حمله کرد و دست چپ حضرت را برید و حضرت بر زمین افتاد و مشک را بر دهان گرفت. در این حال عمر سعد ندا داد که مشک را تیرباران کنند در این زمان بود که عمودی آهنین بر فرق سر حضرت فرود آوردند... وقتی که امام حسین ( علیه السلام) بر بالین خون آلود حضرت عباس ( علیه السلام) حاضر شد، فرمود: اکنون کمر من شکست؛ الان انکسر ظهری و لت‏حیلتی.

تدفین حضرت عباس توسط امام سجاد
حضرت سجاد علیه السلام هنگامی که برای تدفین شهدا به کربلا آمده بود، با این که به بنی ‏اسد اجازه داد در دفن شهیدان او را یاری کنند، ولی برای دفن امام حسین و حضرت عباس ‏علیهما السلام به آنها اجازه مشارکت نداد، وقتی پرسیدند; تو تنها چگونه می‏توانی؟ فرمود: «ان معی من یعیننی‏» با من کسی هست که کمکم کند .(فرشتگان عالم غیب به یاریم می‏آیند).

مرقد مطهر حضرت عباس علیه السلام
مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین علیه السلام در کربلاست.

مرثیه ای در باب حضرت عباس علیه السلام
زینب کبری از پدر می ‏پرسد: پدر، نام و کنیه برادرم چیست؟ حضرت امیر علیه السلام می ‏فرماید: نامش عباس، کنیه ‏اش ابوالفضل، والقابش بسیار است: ماه بنی ‏هاشم و سقا و . . . .
زینب: پدر در نام «عباس‏» نشانی از شجاعت و جوانمردی و در کنیه ابوالفضل، نشانی از شهامت و تفضل و در لقب «ماه بنی ‏هاشم‏» نشانی از جمال ‏و زیبایی است; ولی لقب «سقا» چرا؟ مگر شغل برادرم آب آوردن است!
پدر: نه دخترم، کار او آب دهی نیست; بلکه او عشیره و بستگان خود را آب می‏دهد (تشنگان اهل بیت در کربلا) اشک از دیدگان زینب جاری شد; ولی پدر فرمود: گریه نکن تو را با او رابطه ‏و کاری هست
عباس نامدار چو از پشتِ زین فتاد گفتی قیامت است که مه بر زمین فتاد
آه از دمی که بهر سکینه به دوش مشک لابد به راه از پیِ ماء مَعین فتاد
اندر فرات راند و پر از آب کرد کف بر یاد حلق تشنه‏ی سلطانِ دین فتاد
از کف بریخت آب و پر از آب کرد مشک زان پس میان دایره‏ی اهل کین فتاد
افتاد بر یسار و یمین لرزه عرش را چون هر دو دست او ز یَسار و یمین فتاد
فریاد از آن عمود که دشمن زدَش به سَر وانگاه مَغْفَرش ز سرِ نازنین فتاد






بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۳ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
مقتل و روضه حضرت عباس علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم .
از سنگین ترین و سخت ترین مصائب کربلا، شهادت وجود مبارک قمر بنی هاشم(ع) است. شخصیت و عظمت و شهادت او را کتاب شریف ارشاد، بحار، فرصان الإیجا، پیشوای شهیدان، مقتل مقرّم، معال بستین، کبریت احمر بیرجندی، اعیان الشیعه و منتهی الآمال و مقتل ابومخنف و منتخب تریهی نقل کردند.

امیرالمؤمنین به برادرشان عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود: (اُریدُ مِنکَ أن تَختِبَ لی إمرَآةً مِن ذَوِ البُیوتِ وَ الحَسبِ وَ النَّسَبِ وَ الشُّجاعَة) علاقه دارم زنی را برای من خواستگاری کنی، خانواده دار، دارای حسب و نسب و شجاعت، (لِکَی اُسیبَ مِنها وُلدا) فرزندانی از او برای من به عمل بیاید، (یَکونُ شجاعاً أضُدا) که شجاع و قوی باشند، (یَنصُرَ وَلَدیَ الحُسَین) که فرزندم حسین را یاری کنند. (لِیُواصیهِ لِنَفسِهِ فی طَفِّ کَربلا) که عقیل حضرت فاطمۀ کلاویّه ملقب به امّ البنین را برای حضرت خواستگاری کردند. چهار پسر برای امیرالمؤمنین آورد. قمر بنی هاشم، عبدالله، جعفر، عثمان. کتاب هایی که ذکر کردم، بعضی هایشان نوشته اند وقتی قمر بنی هاشم، دیدند اکثر یاران شهید شده اند، به برادرشان فرمودند:

(یا بَنی اُمِّی) فرزندان مادرم، (تُقَدِّموا) جلو بیفتید، که من شما را ببینم که برای خدا و پیغمبرشان خیرخواهی کردید. شما که فرزندی ندارید، خیلی جوانید، (تُقَدِّموا بِنَفسی أنتُم) بشتابید جان من فدای شما باد. (فَحاموا دن سَیِّدَکُم حَتِّ تَموتوا دونَه) از آقای خودتان دفاع کنید تا جایی که در پیش روی او شهید شوید. همه با کمال میل رفتند و شهید شدند. دربارۀ مقام عباس نوشته اند: (کانَ فاضِلاً عالِماً عابِداً زاهِداً فَقیهاً تَقیّاً) او فاضل بود، عالم بود، بندۀ واقعی خدا بود، اهل زهد بود، دین شناس بود و پرهیزگار. از القاب او قمر بنی هاشم است، که نوشته اند به خاطر چهرۀ نورانی او، معنویتی از سه خورشیدی چون امیرالمؤمنین و حسن و حسین داشت، به او می گویند قمر بنی هاشم. باب الحوائج، از القاب اوست، چون هر مشکلی داری به او متوسل می شود، مشکلش آسان می شود، اگر بنا باشد آسان شود. شهید، عبد صالح، سقّا، مستجار، قاعد الجیش، حامی، معصر و ذیقم، از القاب اوست.

صدوق در کتاب خصال از زین العابدین(ع) نقل می کند که فرمود: (رَحِمَ الله أمّیَ العَبّاس فَلَقَد آثَرَ وَ عَدلا وَ فَداه أخاهُ بِنَفسِک) خدا عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد، جنگ نمایانی کرد، خودش را فدای برادرش کرد. (حَتِّ قُطِعَت یَداه) تا دو دستش از بدن جدا شد. (فَعَدَّلَ اللهُ عَزَّ وَ جَل مِنهُما جَناحَین) خدا به جای آن دو دست جدا، دو پر به عمویم می دهد که در قیامت، (یَتیرُ بِهِما مَعَ المَلائِکةِ فِی الجَنَّة) با فرشتگان در بهشت پرواز می کند. و حضرت فرمود: (إنَّ لِلعَبّاس عِندَ اللهِ مَنزلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهدا یَومَ القیامَة) مقامی پیش خدا برای عباس هست که همه ی شهدا روز قیامت به آن مقام غبطه می خورند. امام صادق می فرماید: (کانَ عَمُّنا عَبّاس نافِذَ البَصیرَة سَلبَ الإیمان جاهَدَ أخیهِ الحُسین وَ أبلا بَلاءَ الحَسَنا وَ مذا شَهیدا) عمویم عباس بصیرت نافذی داشت، ایمان استوار و قوی داشت، کنار برادرش جهاد کرد، جنگ نیکویی با دشمن کرد و شهید از دنیا رفت.

به خاطر این همه عظمت بود که ارشاد مفید صفحه ی هشتاد و هشت می گوید: عصر تاسوعا وقتی عمر سعد دستور حمله داد، حضرت کنار خیمه سر به زانو داشت، خواب بود که زینب کبری صیحه زد و نزد برادر آمد، عرض کرد: حسین جان صدای دشمن را نمی شنوی، نزدیک شدند. امام سر برداشت و گفت: خواهر، الان پیامبر را در خواب دیدم، به من گفت نزد ما می آیی. زینب به صورت خودش زد و ناله کرد. حضرت فرمود: خواهر ساکت باش، ناله نکن. قمر بنی هاشم گفت: برادر لشکر دشمن به سوی شما می آیند. حضرت برخاست و فرمود: (عَبّاس بِنَفسی أنتَ یا أخی) فدای تو شود جان من ای برادر، برو به سوی آن ها، اگر شود آن ها را برگردان تا فردا صبح، چرا که امشب را زنده بمانیم، (لَعَلَّنا نُصَلِّ لِرَبِّنا اللَیلَة وَ نَدعوهُ وَ نَستَغفِرُه) امشب را با نماز برای پروردگارمان و دعا و استغفار به پایان ببریم. (فَهُوَ یَعلَمُ أنّی قَد اُحِبُّ الصَّلوةَ لَه) خدا می داند که من عاشق نماز برای او هستم و عاشق تلاوت کتابش هستم و عاشق دعا و استغفار هستم. منظور از این که امام فرمود: (بِنَفسی أنتَ) من فدای تو شوم عباس، عظمت عباس درک می شود.

دایی حضرت قمر بنی هاشم که از حاشیه نشینان بارگاه دشمن بود به خیال این که به خواهرزاده هایش خوش خدمتی کند، امان نامه برایشان گرفت و با پیکی به کربلا فرستاد. قمر بنی هاشم به پیک فرمود: برو به او بگو امان خدا برای ما بهتر است و شمر وقتی پشت خیمه آمد و قمر بنی هاشم و برادرهایش را صدا زد، حضرت جواب نداد، برادرانش هم جواب ندادند. امام حسین فرمود: عباس جان هر چند هم فاسق است، او را بی جواب نگذار. بیرون آمدند گفتند: چه می خواهی؟ گفت: همگی شما در امان هستید و کسی با شما کار ندارد. هر چهار نفر گفتند خدا تو را و امان تو را لعنت کند، آیا ما امان داشته باشیم و پسر رسول خدا امان نداشته باشد؟ بحار جلد چهل و پنج و دیگر کتاب هایی که ذکر کردم، نوشته اند: وقتی غربت و تنهایی برادر را دید، پیش حضرت آمد گفت: (هَلّی مِن رُخصَة) به من اجازه می دهید به میدان بروم؟ (فَبَکی الحُسَین بُکاءً شَدیدا) امام حسین گریه ی سختی کردند.

(ثُمَّ قالَ یا أخی أنتَ صاحِبُ لِوایی) برادر، تو صاحب پرچم منی، اگر تو بروی شیرازۀ کار از هم می پاشد، جمع ما متفرق می شود، عمارت زندگی ما خراب می شود. (یَعولُ جَمعُنا إلی الشِّطاط، عِمارَتُنا تَنبَعُ إلَی الخَراب) بعد فرمود: عباسم، (فَطلُب لَهؤلاءِ الأطفال قَلیلاً مِنَ الماء) کمی آب برای این بچه ها بیاور. قمر بنی هاشم آمدند مقابل لشکر، لشکر را موعظه کردند، از عذاب خدا ترساندند. سودی نکرد به مردم. (فَرَجَعَ إلی أخیه) برگشتند به طرف حضرت حسین. (فَسَمَعَ الأطفال یُنادون العَطَش العَطَش) شنیدند این بچه ها دارند فریاد می زنند: العَطَش، العَطَش. سوار یک مرکب شد، نیزه ای به دست گرفت، مشک به دوش برداشت، حمله کرد به دشمن، هشتاد نفر را کشت، تا خودش را به آب رساند. این جا نهایت مواسات را به خرج داد. نهایت جوانمردی را نشان داد. (فَلَمّا أرادَ أن یَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الماء) می خواست کفی از آب را بخورد. (ذَکَرَ عَطَشَ الحُسین وَ أهلِ بَیتِه) به عطش ابی عبدالله و اهل بیتش توجه کرد، (وَ قال وَ اللهِ لا أشرِبُهُ) به خدا سوگند نمی خورم، (وَ أخِ الحُسین وَ عَیالِهِ وَ أطفالِهِ عَطاشا) برادرم حسین و زن و بچه اش و اطفالش تشنه باشند، (لا کانَ ذلِکَ أبدا) ابداً چنین چیزی ممکن نیست که من لب به آب بزنم. مشک را پر کرد، روی شانه ی راست انداخت، به سوی خیمه حرکت کرد. ولی از هر طرف او را احاطه کردند و از همه طرف به او تیراندازی شروع شد. نوشتند: در حدّی که زره او مانند خارپشت پر از تیر شده بود.

زین ابن ورقاع و حکیم ابن تفیر کمین کردند و از پشت یک درخت خرما، دست راستش را قطع کردند. به سرعت شمشیرش را داد به دست چپ، بند مشک را به شانۀ چپ انداخت و فریاد زد: (وَ اللهِ إن قَطَعتُموا یَمینی إنّی اُحامی أبداً عَن دینی، وَ أن إمام الصّادِقِ الیَقینی نَجعِل نَبّیٍ طاهِرِ الأمینی) به همین حال به جنگ ادامه داد تا ناتوان شد. نوفل ازرقی و حکیم ابن تفیر کمین کردند و دست چپش را هم قطع کردند. که فریاد زد: (یا نَفس لاتَخشیَ مِنَ الکُفّاری وَ أبشَری بِرَحمَةِ الجَبّاری) تو داری در راه حسین کشته می شوی، من تو را به رحمت خدا بشارت می دهم، هیچ واهمه نداشته باش. ولی در عین حال شاد بود. خوشحال بود که آب دارد و می تواند به خیمه ها برساند، ناراحت دو دستش نبود. ولی نوشته اند: در این حال تیری به مشک خورد، همۀ آب ها ریخت، در جا تیر دیگری هم به سینۀ او زدند، عمودی از آهن به فرقش زدند که دیگر طاقت سواری نداشت. از بالای اسب روی زمین افتاد. (صاحَ إلی أخیهِ الحُسین أدرِکنی) اولین باری بود که حضرت را به عنوان برادر خطاب قرار داد. امام به سرعت آمد و او را با دست بریده و فرق شکافته و بدن قطعه قطعه دید، فریاد زد: (ألانَ إن کَسَرَ) برادر کمرم شکست (وَ غَلَّت حیلَتی) چاره ام کم شد.

(وَ نَقطَعَ رَجائی) امیدم برید، (وَ شَمُطَ بی عَدوّی) حالا دیگر دشمن مرا زخم زبان می زند، (وَ الکَمَهُ قاتِلی) غصۀ تو تا غروب امشب، اگر این مردم مرا به شهادت نرسانند، مرا می کشد. لشکر با آمدم امام پا به فرار گذاشتند. امام فریاد زد: (أینَ تَفرّون) کجا فرار می کنید؟ (وَ قَد قَتَلتُم أخی) شما که برادر مرا کشتید، (أینَ تَفرّون) کجا فرار می کنید شما که نیروی مرا در هم شکستید؟ چون بدن عباس را قطعه قطعه کرده بودند، نتوانست بدن را حرکت دهد. از آن طرف نوشتند: دیگر سوار بر مرکب نشد، انگار طاقت نداشت، عنان مرکب را به دست گرفت، به سوی خیمه ها حرکت کرد، وقتی زنان و دختران دیدند دارد می آید، از همه زودتر سکینه به جانب ابی عبدالله آمد، عنان اسب پدر را گرفت، گفت: (أبَتا هَلَ لکَ عِلمٌ بِعَمّی العَبّاس) از عمویم عباس خبر داری؟ او به من وعده ی آب داد، عادتش هم خلف وعده نبود، پدر آیا خود او آب خورد؟ امام با شنیدن سخنان سکینه گریه کرد، فرمود: دخترم عباس را کشتند.

وقتی زینب خبر قتل برادر را شنید فریاد زد: (وا أخاه، وا عَبّاسا، وا غِلَّتُ ناصِرا، وا ضَیعَتاهُ مِن بَعدِک) وای برادرم، وای عباسم، وای از کمی یار، وای از تلف شدن بعد از تو. در بعضی کتاب ها دارد: کنار بدن وقتی نشست، (أخَذَ الحُسین رَأسَه) سرش را به دامن گرفت. (وَ وَضَعَهُ فی حِجرِه) آن فرق شکافته را روی دامن گذاشت و خون از دو چشم عباس پاک کرد. نفسی مانده بود برای قمر بنی هاشم که همان نفس را هم خرج گریه کرد. امام حسین فرمود: (ما یُبکیک) چرا گریه می کنی؟ برای چه گریه می کنی؟ عرض کرد: (یا أخی یا نورَ عَینی وَ کیفَ لا أبکی) برادرم، نور چشمم، چرا گریه نکنم؟ (وَ مِثلکَ الان جِئتَنی وَ أخَذتَ رَأسی عَنِ التُّراب) تو آمدی الان سر مرا از روی خاک برداشتی، (فَبَعدَ ساعَةٍ مَن یَرفَعُ رَأسَک) اما ساعت دیگر که خودت شهید می شوی، چه کسی سر تو را از روی خاک بر می دارد و چه کسی خاک از صورت مبارک تو پاک می کند. گفت و به شرف شهادت نائل شد.






بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۳ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
نوحه شب عاشورا

امشب شب «انّاالیه راجعون» است
فردا زمین‌کربلا، دریای خون است

حسین و عبادت حسین و شهادت
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله



امشب شب راز و نیاز عاشقان است
فردا سر فرزند زهرا، بر سنان است

می‌شود از جفا دست و سرها جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب حسین است و شهادت آرزویش
فردا بریزد بر زمین خون گلویش

در میان گودال می‌زند پر و بال
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب سکینه رنگ از رویش پریده
فردا زند بوسه به رگ‌های بریده

دور از آشیـــانه زیــر تازیـــانه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب حریم فاطمه، عبّاس دارد
فردا سکینه سر به صحرا می‌گذارد

شعله‌اش بر جگر در عــزای پــدر
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله


امشب شود تقدیم دین هست ابوالفضل
فردا جدا گردد ز تن دست ابوالفضل

شود در علقمه زائرش فاطمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب علی‌اکبر به سجده سر گذارد
فردا به دشت کربلا جان می‌سپارد

شــود اِربــاً اِربا پیش چشم بابا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب به اکبر می‌کند، بابا نظاره
فردا شود جسم شریفش پاره پاره

فرق آن مقتدا گردد از هم جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حرم یک تشنۀ ششماهه دارد
فردا سر دست پدر جان می‌سپارد

بهر یک جرعه آب گردد از خون خضاب
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب کند در خیمه‌ها، قاسم عبادت
فردا رود تنها به میدان شهادت

دل بــه قتلگاهش بــر عمـو نگاهش
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب دعا خواند لب عطشان زینب
فردا شود نقش زمین قرآن زینب

کنـــار قتلــگاه کنـد زهــرا نـگاه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری
فردا کند در مقتل خون سوگواری

یــا امــام زمــان الامـــان الامــان
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب پیمبر اشک ریزد از دو عینش
فردا بشوید صورت از خون حسینش

حضرت فاطمه دارد ایــن زمــزمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

ما را بوَد در سینه، فریاد خمینی
این است خطّ سرخ یاران حسینی

بوده‌ایم با حسین یا حسین یا حسین
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب، به خیمه، کودکی ماتم بگیرد
فردا، به زیر بوتۀ خاری بمیرد

تشنه جان سپارد پنــاهی نـــدارد
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله




بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۴ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
عزیزان توجه کنید:

«علامه امینی شب عاشورا برای امام زمان صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند امشب قلب حضرت در فشار است.»
صدقه برای حضرت فراموش نشود.





بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۴ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
عاشورا

تولد تاریخ
پنجاه سال از غروب آفتاب آسمانی وحی می‏گذشت و بیش از بیست سال بود كه زمین و زمان از تابش خورشید قسط و عدالت محروم شده بود، پنجاه سال پیش از این، پیامبر اسلام(ص) رحلت فرموده بود و در طول این نیم قرن تنها چهار سال و نه ماه آفتاب عدالت درخشیده بود، دیگر هرچه بود سیاهی بود و ستم، ظلم بود و ظلمت، و هرچه عقربه ‌تاریخ پیشتر می رفت سیطره‌ سیاهی و ستم بیشتر می‏شد و این سیطره چنان باسرعت پیش می‏رفت كه دیگر امید به نور نجاتی نبود، می‏رفت كه نام قرآن و اسم اسلام نیز به فراموشی سپرده شود و این، یعنی محو حقایق و نابودی انسانیت و به باد دادن تمام زحمات و خدمات پیامبران و اصلاح گران تاریخ؛ به عبارت دیگر تحریف و تدفین تاریخ، تاریخی كه رسولان حق، از آدم تا خاتم به آفرینش آن كمر همت بسته بودند و با تحمل سختیهای طاقت‏ فرسا و با صداقت و صمیمیت فوق العاده خویش آن را ساخته بودند و چه میثم‏ ها كه در حراست از آن به سر دار نرفته و چه ابوذرها كه به خاطرآن، شكنجه و تبعید نشده بودند و از همه مهم تر حضرت علی(ع) آن عین عدل و عرفان و انسان كامل در این راه مقدس شهید شده و با خون خویش و این ابرمرد، كسی جز امام حسین(ع) و این كار سترگ، جز با حماسه بی‏ نظیر كربلا، نمی‏توانست باشد این كار با منبر و خطابه یا با نوشتن نامه و رساله تحقق نمی‏ یافت، خون خـدا می‏بایست دین خدا را از نو زنده كند و با شهادت خویش حجاب از چهره‌ اهل تزویر بردارد . حضرت با آگاهی تمام به آخركار وبا شوق واشتیاقی وصف ناپذیر به دیدار دوست به راه افتاد ورفت كه كربلا راعرش عشق وعاشورا را قیامت قرآن وتولد تاریخ كند كه كرد وحیرت آبادی را بنام كربلا تا ابد زنده وبالنده دربلندای ابدیت پدید آورد كه هنوز هم كه هنوز است جهانخواران و زورمداران و ریاكاران تا نام كربلا و عنوان عاشورا را می شنوند خوابشان آشفته می شود و كربلا بزرگترین و مهیب‏ ترین كابوسی است كه خواب را بر چشم همه یزیدیان حرام كرده است .

پیام عاشورا


«السلام علیك یا ثارالله و ابن‏ ثاره و الوتر الموتور»

عاشوراى سال 61 ه.ق فرا رسید ، و سید الشهداء(ع) كه همراه پاك باختگان دین خدا به صحراى كربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگین انگشترى در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. حسین بن‏ على ( ع ) با دلى آرام، قلبى مطمئن و روحى بلند در برابر همه سردمداران كفر و مزدورانشان ایستاد و پیام عاشورا را چنین ابلاغ كرد:

الف) آزادى و آزادگی
در بامداد عاشـــــورا، كه دشمنان بر گرد سید الشهداء امام حسین ( ع ) حلقه زده بودند به حضرت پیشنهاد بیعت‏ با یزید كردند و امام(ع) فرمودند : لا والله لا اعطیكم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید. نه، به خدا سوگند، دستم را چون فردى خوار پیش شما دراز نمى‏ كنم و چون بردگان ذلت و خوارى را نمى‏ پذیرم. در نزدیكی ظهر عاشورا سید الشهداء پیام آزادى را تكرار كرد و فریاد برآورد: هیهات منا الذلة هرگز تن به ذلت نمى‏ دهیم و زبونى و خوارى از جمع ما دور است. در آخرین لحظات كه پیكر پاره‏ پاره‏ سید الشهداء بر روی زمین افتاده بود و خون خدا از رگهاى بریده‏اش بیرون مى‏ زد و دشمنان از خدا بی خبر به سمت‏ خیمه‏ گاه اهل بیت ( ع ) یورش مى‏ بردند، در زیر لب این چنین زمزمه كردند : یا شیعة آل ابى‏ سفیان ان لم یكن لكم دین و كنتم تخافون المعاد فكونوا احرارا فى دنیاكم اى پیروان خاندان ابوسفیان، چنانچه دین خدا را كنار گذاشته‏ اید و از روز رستاخیز نمى‏ هراسید پس در دنیاى خویش آزاده باشید.

ب) عرفان با دید حقیقت
با نزدیكتر شدن ظهر عاشورا ، تهدید سپاهیان دشمن افزونتر می شد ، وحشت و اضطراب زنان و اطفال خردسال را فرا گرفته بود و حسین بن علی ( ع ) فرزند برومند حضرت فاطمه(س) تنهایى را احساس مى‏كرد. و در این میان سید الشهدا ( ع ) دستش را به سمت آسمان بلند كرد و با معبود خود این گونه سخن گفت: اللهم انت ثقتى فى كل كرب و انت رجائى فى كل شدة و انت لى فى كل امر نزل بى ثقة و عدة، كم من هم یضعف فیه الفؤاد و تقل فیه الحیلة و یخذل فیه الصدیق و یشمت فیه [به] العدو انزلته بك و شكوته الیك رغبة منى الیك عمن سواك ففرجته عنى و كشفته [و كفیتنیه] فانت ولى كل نعمة و صاحب كل حسنة و منتهى كل رغبة. بارالها، تو در هر اندوه و مشكلى مورد اعتماد منى; در هر سختى مایه امید و در هر امرى كه بر من وارد آید مورد اعتماد و پشتیبان من هستى. غمهایى سبب سستى قلب مى‏ شود و راه چاره‏ اندیشى را بر انسان مى‏ بندد، در آن هنگام دوستان انسان را رها مى‏ كنند و دشمنان به نكوهش مى‏ پردازند; چه بسیار چنین غمهایى كه به درگاه تو روى آوردم، به تو شكایت كرده، از دیگران روى گرداندم و تو آن غمها را بر طرف ساختى. پس تو عطا كننده هر نعمت، صاحب هر خیر و نیكى و پایان هر آرزو و امیدى.

ج) نماز نیایش
هنگام اذان ظهر فرا رسید. یكی از یاران مخلص امام در ظهر عاشورا پیشنهاد اقامه نماز جماعت كرد، حضرت فرمودند: وقت نماز فرا رسیده است، خداوند تو را از نمازگزارن قرار دهد. آنگاه نماز را آغاز كرد و نزدیك به نیمى از مجاهدان از فیض جماعت آن حضرت كامیاب شدند. اقامه نماز در صحنه كربلا، به عنوان بالاترین پیام عاشورا، در زیارات منقول از ائمه اهل بیت(ع) مورد تاكید قرار گرفته است. زائران امام حسین(ع) به پیروى از معصومان(ع) در زیارت آن حضرت به این حقیقت والا اشاره مى‏كنند و مى‏گویند: ... اشهد انك قد اقمت الصلاة...

د) ایستادگی حق در برابر باطل
در روز عاشورا، حلقه محاصره دشمنان لحظه به لحظه تنگ‏تر مى‏ شد و سختیهایش فزونى مى‏ یافت. در آن هنگام، كه تشنگى بر زنان و اطفال روى آورده، یاران یكى پس از دیگرى شربت‏ شهادت مى‏ نوشیدند و خویشاوندان نزدیك و فرزندان حضرت در خون خویش دست و پا مى‏ زدند. امام(ع) آن سنگدلان از خدا بى‏ خبر را مخاطب ساخت و فرمودند: تبا لكم ایتها الجماعة و ترحا افحین استصرختمونا و لهین متحیرین... .

الا و ان الدعى بن الدعى قد ركزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یا بى الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و ...

در پایان امام(ع) اشعار فروة بن‏مسیك مرادى را قرائت كردندكه آمده است :

اگر شما را شكست دادیم از قدیم چنین بوده‏ایم و تازگى ندارد اگر با شكست رو به رو شدیم باز مغلوب نشده‏ ایم پیروزى در هر حال با جبهه حق است ما با ترس خوى نگرفته‏ ایم اگر كشته شویم سرنوشت، شهادت در راه خداست.

ه) سجده كردن در برابر حق و حقانیت
بالاترین پیام سیدالشهداء، در روز عاشورا، تسلیم در برابر خداوند سبحان بود. یاران آن حضرت نیز چنین بودند و در برابر امام خویش مى‏ گفتند: انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم الى یوم القیامة من تا روز قیامت، با هر كه با شما [معصومان] سازش كند، سازش مى‏كنم و با هر كه بر شما [معصومان] سر جنگ داشته باشد مى‏جنگم. یاران امام(ع) ظهر عاشورا، بعد از به جاى آوردن نماز ظهر، گویا بیعتى دیگر كردند و بر تسلیم بودن خویش در برابر فرماندهى چنین تاكید كردند: نفوسنا لنفسك الفداء و دماؤنا لدمك الوقاء فوالله لا یصل الیك و الى حرمك سوء و فینا عرق یضرب; جانهاى ما فداى جان تو باد [اى پسر فاطمه] و خونهاى ما فداى خون پاك تو باد. سوگند به خدا، تا وقتى جان در بدن داریم، هرگز به تو و اهل حرمت گزندى نخواهد رسید. سالار شهیدان با توجه به مصایب سنگینى چون در خون غلتیدن یاران، برادران و فرزندان و نیز جراحات فراوان پیكرش چهره بر خاكهاى گرم كربلا نهاد و حدیث عشق به خدا و تسلیم در برابر خالق را چنین زمزمه كرد:

صبرا على قضاءك یا رب، لا اله سواك یا غیاث المستغیثین، مالى سواك و لا معبود غیرك، صبرا على حكمك یا غیاث من لا غیاث له، یا دائما لانفاد له یا محیى الموتى یا قائما على كل نفس بما كسبت احكم بینى و بینهم و انت‏خیر الحاكمین.

خدایا، در برابر قضا و حكم حتمى‏ات صبر پیشه مى‏ كنم. خالقى جز تو نیست; اى یاور یارى‏ جویان، غیر از تو یاورى ندارم و جز تو معبودى نیست. حكم تو را مى‏ پذیرم، اى فریادرس كسى كه فریادرسى ندارد; اى جاودانه‏اى كه پایانى ندارد، اى زنده‏ كننده مردگان و اى قیومى كه بر اعمال همه افراد نظارت دارى، تو خود میان من و دشمنانت قضاوت كن; تو بهترین داورانى.

« السلام علیك یا ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام ) »




بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
امروز عاشوراست
اینجا کربلاست
حسین(ع) را تشنه لب سربریدند، چرا؟؟
از دشمن می پرسد چرا با من که پسر رسول خدایم چنین میکنید؟
عده کثیری به اتفاق میگویند «بغضاً لابیک» بخاطر کینه ای که از پدرت به دل داریم.
آری گناه حسین(ع) این بود که پدرش علی اسدالله ست.
سلام بر حسین





بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱۵ آذر ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۵۰
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۱۳
پیام‌های جدید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۸ پاسخ
۱۱,۸۷۸,۹۳۷ بازدید
۱۶ روز قبل
Leo Barca
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۷ پاسخ
۸,۶۳۷,۳۳۲ بازدید
۱ ماه قبل
armanshah
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۹,۵۹۲ بازدید
۱ ماه قبل
مهدی
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۸۳,۴۲۸ بازدید
۱ ماه قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۴۳۲ بازدید
۱ ماه قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۳۴۲ بازدید
۱ ماه قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۳۸,۱۶۹ بازدید
۱ ماه قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۴۴,۲۸۶ بازدید
۱ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۸,۰۹۹ بازدید
۲ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۴۹,۷۰۳ بازدید
۲ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۹,۲۷۶ بازدید
۸ ماه قبل
jalebamooz
حاضرین در سایت
۱۹۶ کاربر آنلاین است. (۱۵۹ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۹۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!