در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
SHARAYE CHAVOSHI RO BENEVISAM ???
|
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
هر چی دوست داشتی بنویس
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۲ بهمن ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
نقل قول The Dark Lord نوشته: ما در محضر استاد جسارت نمی کنیم به اين ميگن يه مدير خاكي و مردمي و در عين حال يه شاگرد خلف |
||
۱۳ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
هاي هاي گريه مي آيد به گوش دشت اما از شــقايق بي نـشان از پــــس پـــندار باراني عشق سايه هاي اشك مي گردد عيان...... صحنه خالي گشته از پيغام نور خاك بوي عطر ياران مي دهد زخــمــهاي سينه سرخ غروب خبر از سوگ سواران مي دهد ........ دست خوبي ها بروي خاك دشت از غم سالار خود بيــتاب گـشت از خـــــيال شــــط باراني گذشت از سراب اشك خود سيراب گشت .......... جانماز عشق شد غرقه به خون آسمان لب بسته از حرف سكون خــــنده مســتانه ی ابـلـيــس شب پـــشت زنجــير بد آهنگ جنون .......... حرف خوبي بر سر شمشير شد رســتگاري در جـواني پير شد گو چه كردند با دل سالار عشق كز فراقش غصه عالمگير شد ........ صحنه خالي گشته از پيغام نور خاك بوي عطر ياران مي دهد سرور شبهاي نوراني كجاست ساقي لب تشنگان جان مي دهد :016: |
||
۱۹ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
ajab sheriiiiiiii az khodete ????????
|
||
۲۱ بهمن ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
خانوم ها و آقايان! لطفا طبع شعر و موسيقي خود را به كار انداخته و قدم رنجه فرموده و چهار تا شعر آبدار بنويسيد كه آدمي تحت تأثير قرار گرفته و متحول شود با تشكر حسين جــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون |
||
۲۲ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
هرچه شکفتم تو ندیدی مرا رفتی و افسوس نچیدی مرا ماندم و پژمرده شدم، ریختم تا که به دامان تو آویختم دامن خود را متکان ای عزیز این منم ای دوست به خاکم مریز وای مرا ساده سپردی به باد حیف که نشناخته بردی ز یاد همسفر بادم از آن پس مدام می گذرم بی خبر از بام و شام می رسم اما به تو روزی دگر پنجره را باز گذاری اگر ... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
چو مرغ شب خواندی و رفتی دلم را لرزاندی و رفتی شنیدی غوغای طوفان را ز خواندن وا ماندی و رفتی به باغ قصه به دشت خواب سایه ی ابری ست در دل مهتاب مثل روح آزرده مرداب ... دلم را لرزاندی و رفتی چو مرغ شب خواندی و رفتی تو اشک سرد زمستان را چو باران افشاندی و رفتی سیاه شب لاله افشان شد کویر تشنه گلستان شد تو می آیی، آی تو می آیی، آی تو می آیی، وای تو می آیی ... ز باغ قصه به دشت خواب ز راه شیری پر مهتاب تو می باری چون گل باران به جان نیلوفر مرداب سیاه شب لاله افشان شد کویر تشنه گلستان شد تو می آیی، وای تو می آیی، آی تو می آیی، وای تو می آیی ... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
ز فراغت می سوزم همه شب در تنهایی به امیدی بنشستم که تو شاید بازآیی من اگر عاشق گشتم به هوای تو بود به خدا شور عشقت دل من بربود تب عشقت جانم را همه شب می سوزاند چه کسی در این عالم غم من را می داند؟ عشق تو زده آتش بر دلم لحظه ای بنشین در محفلم ای شکفته در آوایم صبح روشن فردایم خواب خوب من رویاهایم چلچراغ من، خورشیدم سایه سار من، امیدم با تبسمت خندیدم از شکفتنت گلها چیدم ... دیگرم تو مسوزان بیش از این جان من به فدایت نازنین لحظه ای نتوانم بی تو زنده بمانم عاشقانه بگویم، عاشقانه بخوانم بی تو من به دو عالم سرگردانم ... عاشقی سخن من جان من ز تو روشن چون روی ز کنارم بی سامانم ... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
برنده ی همیشگی ، همیشه بازنده منم ... تو می تونی بری ولی ، به عشق تو زنده منم ؛ نرو که بی تو میشکنم تو این شب همیشه بد تو امتحان عشق تو ، دلم دوباره میشه رد ! نرو گذشتنی نباش ، اگر شکستنی منم نگو که ماندنی توئی ... نگو که رفتنی منم ؛ بیا و همنفس بمون ، بیا منو تنها نذار خودم می دونم که بدم ، تو رو خدا به روم نیار ! بیا به کشف درد من ... تو فصل چن تا برگ زرد بیا و سر بزن یه شب به اشکای همیشه سرد؛ بیا و پائیز و بکش ... خسته شدم از انتظار تموم فصلا رو ببر ، بهارو با خودت بیار ... حرفای من تموم شدن ، شدم دوباره مست تو تموم زندگی من ... مثل همیشه دست تو ؛ هم می تونی نیایی و چشمامو باز تر بکنی هم می تونی دنیای منو بازم معطر بکنی ... برنده ی همیشگی ، به عشق تو زنده منم به افتخار عشق تو ، همیشه بازنده منم ... |
||
برنده ی همیشگی، به عشق تو من زنده ام... به افتخار عشق تو همیشه بازنده منم... |
|||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |