در حال دیدن این عنوان: |
۳ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
![]() ![]() ![]() |
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
![]() ![]() نام کاربری: Hero.Sniper
پیام:
۳,۵۳۰
عضویت از: ۱۰ شهریور ۱۳۸۸
از: جایی فرا سوی زمان
طرفدار:
- کارلس پویول - یوهان کرایف - اسپانیا - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
در ازل پرتو ی حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد "حافظ" نقل قول Mithrandir نوشته:نقل قول Més de capità نوشته:![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آخ آخ ببینم حسین میاد یا نمیاد ![]() سریع بیاین شعر بعدی بگین تا حذف نکرده ![]() عفو رهبری به مناسبت ماه مبارک شاملت شد ![]() بزن او دست قشنگه رو شیرینیش کو ![]() نقل قول صدیق نوشته:نقل قول Més de capità نوشته:![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آخ آخ ببینم حسین میاد یا نمیاد ![]() سریع بیاین شعر بعدی بگین تا حذف نکرده ![]() بدون مجوز میای شعر مینویسی؟ ![]() ![]() برای شما همون داداشی ام ![]() |
||
نکند پاسخش طبر باشد |
|||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
![]() ![]() نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو ![]() |
با تشکر از همه دوستان باز به آغوش گرم مشعاعره برگشتم ![]() ![]() ---------------------- دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی یکی زیم چاه ظلمانی برون آی تا جهان بینی مولوی |
||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
یارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا شهریار ![]() ![]() |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
نقل قول Tornado_14 نوشته:برای شما همون داداشی ام ![]() ![]() دومآ واقعـــــــــــــــآ ؟ ![]() ___________________________ از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت چهره آلود به خوناب جگر خواهم رفت |
||
سخت گذشت... ولی گذشت...! | |||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت ازرده گزند مباد ... حافظ ... ![]() ![]() |
||
|
|||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود "سعدی" |
||
سخت گذشت... ولی گذشت...! | |||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخم کش و دیده گریان بروم ... ![]() حافظ ... ![]() |
||
|
|||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
![]() ![]() نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول Tornado_14 نوشته:بزن او دست قشنگه رو شیرینیش کو ![]() به نکته خوبی اشاره کردی همکار عزیزم ![]() تا شیرینی عفوش رو نداده باز نباید راش بدیم ![]() محل بدار ای ساربان، تندی مـکن با کاروان کز عشق آن سرو روان، گویی روانم میرود |
||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
![]() ![]() نام کاربری: farzane.6
پیام:
۱۸۶
عضویت از: ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- لیونل مسی. - پرسپولیس - المان گروه:
- کاربران عضو ![]() |
دیگر دل شیدا زده ام تاب ندارد چشمان به ره مانده من خواب ندارد از بس که دویدم ز پی ات یوسف زهرا این پیکر خسته که دگر تاب ندارد |
||
دل به دریا میزنم در قیل و قال زندگی خسته از پژمردنم پشت خیال زندگی در اتاق فکر من ایینه تابوتم شده در نبردم,در کما,با احتمال زندگی... |
|||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
![]() ![]() نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو ![]() |
طبق معمول: در رفتن جـــان از بــــدن گــویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود من دیوونه این شعرم. انگار روحم باهاش پرواز میکنه... |
||
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
![]() ![]() ![]() |
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |