در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
اینجا دیر به دیر ارسال میزنم چون هم فرصتم این روزها کمتر شده به دلیل مشغله های کاری و فکری زیاد این چند وقته و هم نیاز دارم به اینکه دقیق و درست عباراتمو بیان کنم چون احساس میکنم اشتباه در این بخش اصلا جایز نیست پس مطالعاتم رو باید خیلی بیشتر از قبل کنم و جزوه هامو که ماهاست نرفتم سراغشون به همون دلایل بالا بیشتر باید بخونم و دوره کنم. درکل الان داشتم فکر میکردم چه چیزی رو میتونم بگم تا یکم این بحث عقل ملموس تر بشه.. این به دهنم رسید که بهترین کار تمرین کردنه یه مهارت یا کاره که درنتیجه اون قوه عقلمون به کار میفته و تشخیصمون تو زمینه های بیشتر و گسترده تری دقیق میشه.. حالا اون کار یا تمرین چیه؟؟ میگم بهتون... شمایی که داری این متن رو میخونی.. .. کافیه یکم توجه ت رو نسبت به کارهایی که انجام میدی بیشتر کنی.. البته اگه واقعا دلت میخواد عقلت روشن شه... خب حالا یعنی چی توجه کنیم؟؟ ببینید توی روز ما خیلی کارها رو انجام میدیم.. بیایید باهم رو کارایی که انجام میدیم توجه داشته باشیم... نه اینکه فکر کنیم ها..نه!! توجه کنیم( یعنی تمام حواسمون رو بذاریم روی اون کار..! مثل زمانی که داریم فیلم می بینیم و دیگه به اینکه تو اشپزخونه یا حیات چه خبره که توجهی نداریم؟؟ درسته تمام توجه ما معطوف اون فیلم شده .. مگر اینکه با یه اتفاقی حواسمون پرت شه!) وقتی توجه میکنیم پیش خودمون با عقل چک کنیم.. ایا این کاری که میکنم درسته یانه!! ؟؟ الان کارمن وقت تلف کردنه یا نه؟؟ اگه عقلمون اون کار رو اوکی نداد انجامش ندیم... پافشاری نکنیم رو کاری که عقلمون تاییدش نکرده... و نکته مهم اینکه خودمون رو که نمیتونم گول بزنیم! وقتی عقل اوکی نمیده دیگه توجیه نکنیم ... مثلا حالا واسه فلان کارم بعدا لازم میشه! و......! وقتی انجامش ندیم...این میشه تمرین.... بعدا تو کارای دیگه مون هم همین طوری میشیم چون عادت کردیم...وقتی این اتفاق بیفته.. قدرت تشخیصمون به واسطه روشن شدن چراغایی که قبلا اصرار بر خاموش نگه داشتن شون داشتیم بالا میره... مسائل بزرگتر و مهم تری رو میتونیم تشخیص بدیم... به هرحال هرکاری اغازی داره و اغاز فعال کردن این چراغ هم همینه که از کارای کوچیک و به ظاهر بی اهمیت شروع کنیم. موفق باشید. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
عقل در دیدگاه محمد: بسیاری عقل را هوش، فکر، قدرت استنتاج و یا زیرکی تعریف میکنند. اما در دیدگاه محمد عقل، ارزشمندترین مخلوق خداست که حق را از باطل، خوب را از بد و درست را از نادرست تشخیص می دهد. خداوند عقل را ابزار و وسیلهی پرستش خود قرار داده و عبادتی را ارزشمند می داند که از عقل ناشی شده باشد. تصدیق توحید پروردگار با رجوع به عقل میسر می شود؛ تشخیص و تصدیق پیامبران و اولیای الهی با عقل ممکن می گردد؛ محاسن و معايب افعال، لزوم اتصاف به مكارم اخلاق و پرهيز از خلق و خوي زشت، همگي به بركت تعقل حاصل می شود. علم در دیدگاه محمد: تعریف علم در سایت محمد با دانش بشری که عموما فرضیه هایی هستند که ممکن است در آینده ای دور یا نزدیک دست خوش تغییر شوند، متفاوت است. در دیدگاه محمد، علم حقیقی نوعی وجدان و یافتن یقین آور است که اسباب و آثاری دارد. در واقع علم، نوری است که خدا برای هدایت آدمی در قلب او قرار می دهد. داشتن این علم، ارزش محسوب می شود و شناخت خدا و سعادتمندیآدمی در گرو آن است. وجدان در دیدگاه محمد: یکی از مبانی سایت محمد در مسئله ی شناخت، وجدان است. وجدان به معنای یافتن وجودی و درونی است و یکی از ابزارهای مهم شناخت و تشخیص محسوب می شود. منبع:مشاهده لینکعقل-،-علم-،-وجدان-در-ديدگاه-محمد |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۳ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
تربیت عقلانی، ریشه ها و راهکارها نويسنده: مسعود بسيطي، کارشناس علوم تربیتی و اديان و فرق؛ m.basiti@mohammadivu.org چکیده: در پژوهش میان روشهای مختلف تربیتی، شیوهی اهل بیت، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که خروجی تربیت را نسبت به سایر روشها بسیار اثربخشتر مینماید. روش تربیتی اهل بیت، بر پایهی دو اصل بنیادین عقل و فطرت بنا نهاده شده است. عقل و فطرت در مکتب اهل بیت تعریف خاصی دارد و با آنچه در میان مردم، مصطلح است تفاوت دارد. بنا به تعریف اهل بیت،عقل یگانه حجت الهی است که حق را از باطل تشخیص میدهد. در این مکتب عقل ابزار پرستش خدای متعال معرفی میشود. فطرت در دیدگاه اهل بیت، معرفت و شناخت خدای یگانه و سایر شناختهای پایهایِ مورد نیاز برای رشد و کمال بشر تعریف میشود. چنانچه آدمی از سنین کودکی بر مبنای تذکرات عقلی و فطری تربیت شود، در بزرگسالی به انتخابهای عقلمَدارانه و حقگرایانه تمایل بیشتری نشان خواهد داد. کلمات کلیدی: تربیت عقلانی، تربیت فرزند، عقل، فطرت، روش تربیتی اهل بیت. مقدمه: از آنجا که تربیت در دوران کودکی، شخصیت، اعتقادات و رفتار آدمی در بزرگسالی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند زمینهی سعادت یا شقاوت فرد را ایجاد نماید، انتخاب روش و محتوای صحیح آموزشی و تربیتی بسیار حائز اهمیت است. حضرت علی علیه السلام، علم و تربیتی را که در کودکی آموخته میشود، به حک شدن نقش بر روی سنگ تشبیه میکنند[1]. در واقع آنچه در کودکی فرا گرفته میشود عمیقا با وجود آدمی عجین میشود و همچنان که مرور ایام بر کنده کاری روی سنگ تاثیر بسزایی نمیگذارد، آموختههای کودکیِ فرد نیز با گذشت ایام فراموش نمیشود. واژهی "تربيت" با دو مادهی لغوى "رَبَوَ" و "رَبَبَ" مرتبط است. "رَبَوَ" به مفهوم افزایش و افزودن است[2] و "رَبَبَ" به معنای مالکیت و پرورش دهندگی است[3]. اگر تربیت را از ریشهی "رَبَوَ" بگیریم، به معنای افزوده شدن چیزی بر چیز دیگر میشود. ربا هم که از این ریشه اخذ شده، به معنی افزودن مالی بر مال دیگر است. اما آنچه از روايات و آموزه هاي ديني استنباط مي شود مفهوم تربيت، به معناي "رَبَبَ" نزديکتر از معنی "رَبَوَ" است. در این صورت فردی که کسی را تحت تربیت قرار میدهد در واقع مانند یک مالک او را پرورش میدهد. بنابراین، تربیت امر خطیر و پیچیدهای است که اگر به شیوهای صحیح اعمال نشود، میتواند آثار مخرّب و جبران ناپذیری به وجود آورد. مربّی باید همواره به یاد داشته باشد که متربّی امانتی الهی است که در دستان او پرورانده میشود و سرپرست و مسوول فرد تربیت شونده، شخص اوست. در میان روشهای مختلف تربیتی، شیوهی اهل بیت، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که خروجی تربیت را نسبت به سایر روشها بسیار اثربخشتر میکند. لذا این مدل، عنوان الگویی مناسب در تهیه و ارائهی محتواهای کتب درسی در سطوح مختلف پیشنهاد میگردد. روش تربیتی اهل بیت علیهم السلام: روش تربیتی اهل بیت بر دو پایهی "عقل" و "فطرت" استوار است. این دو موضوع از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردارند که امیر مومنان، دلیل بعثت انبیا را حول همین دو اصل اساسی بیان میفرمایند: "(خداوند) پيامبران را به ميان مردم فرستاد. پيامبران از پى يكديگر آمدند تا از مردم بخواهند عهدی را كه فطرتشان بر آن سرشته شده، به جاى آورند و نعمت او را كه از ياد بردهاند، به ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق را براي شان تبليغ نمودهاند و عقلهاي شان را كه در پردهي غفلت، مستور گشته، برانگيزند (گنجينههاي عقل که مدفون شدهاند را شخم بزنند تا آشکار شوند)" [4]. در ادامه با این دو اصل بنیادین در مکتب اهل بیت بیشتر آشنا خواهیم شد: 1.تعریف و ویژگی عقل در مکتب اهل بیت علیهم السلام: تعريف عقل در مکتب اهل بيت، با تعریف مصطلح در جامعهی امروز متفاوت است. بسیاری عقل را هوش، فکر، قدرت استنتاج و یا زیرکی تعریف میکنند. اما عقل در مکتب اهل بیت عبارت است از: الف) عقل، نور است: حضرت رسول اکرم ميفرمايند: - "عقل نورى است در قلب، كه با آن، بين حق و باطل تفاوت گذاشته مىشود."[5] - و نيز ميفرمايند: "مَثَل عقل در قلب، مانند چراغ است در وسط خانه." [6] ب) عقل، وسيلهي پرستش خداست: امام صادق عليه السلام ميفرمايند: - "عقل چيزى است كه به وسيلهي آن خدا پرستش ميشود و بهشت به دست ميآيد." [7] پيامبر ميفرمايند: - "پايداري انسان به عقل او است و كسي كه عقل ندارد، دين ندارد." [8] ج) عقل، عقال کننده و مهار کنندهي نفس است: پيامبراكرم صلى الله عليه و آله ميفرمايند: - "عقل، بازدارنده از جهل و نادانى است و نفس انسان مثل خبيثترين جنبندگان است كه اگر مهار نشود، بىراهه مىرود." [9] د) عقل، حجت خداست: امام صادق عليه السلام ميفرمايند: - "عقل، راهنماي مؤمن است." [10] و نيز مي فرمايند: - "پيامبر، حجت خدا بر مردم است و عقل، حجت است ميان مردمان و خداوند." [11] امام کاظم عليه السلام نيز به يکي از يارانش چنين ميفرمايند: - "خداوند براي مردم دو حجت دارد: يکي آشکار است و ديگري پنهان، راهنماي آشکار، پيامبران و امامان عليهم السلام مي باشند و راهنماي باطن، عقل است." [12] ه) عقل، اولين و ارزشمندترين مخلوق خداست: پيامبر ميفرمايند: - "اولين چيزي كه خداوند خلق كرد عقل است." [13] و نيز ميفرمايند: - "خداوند چیزی ارزشمندتر از عقل در میان بندگان خویش تقسیم نکرده است." [14] و) عقل، مميّز و تشخيص دهنده است: همان طور که پیشتر نیز گفته شد، حضرت رسول اکرم ميفرمايند: - "عقل نورى است در قلب، كه با آن، بين حق و باطل تفاوت گذاشته مىشود." [15] امام رضا عليه السلام مي فرمايند: - "به سبب عقل، آن كس كه بر خداوند صداقت دارد شناخته ميشود و در نتيجه عقل تصديقش ميكند و نيز به واسطه ي عقل غير صادق بر خداوند شناخته ميشود و در نتيجه عقل تكذيبش ميكند." [16] همانگونه که اشاره شد عبادتی ارزشمند است که از عقل ناشی شده باشد و ثواب و عقاب، بهشت و جهنم، رضا و ناخشنودی خدا همه در گرو تعقل آدمی است. پذیرش ارکان اساسی دین، با نور عقل ارزش و اعتبار مییابد. تصدیق توحید پروردگار با رجوع به عقل میسر میشود[17]. نبوت و امامت و همچنین تشخیص و تصدیق حقانیت اولیای الهی با عقل ممکن میگردد. فهم اصول اخلاقي، محاسن و معايب افعال، لزوم اتّصاف به مكارم اخلاق و پرهيز از خلق و خوي زشت، همگي به بركت عقل حاصل مي گردد. در مکتب اهل بیت علیهم السلام، عقل دارای هفتاد و پنج یاور مطمئن است که به جنود عقل یا لشگریان عقل مشهورند[18]. هر انسان عاقلی فارغ از دین و مذهبش خوبی و زیباییِ جنود عقل مانند امانتداری، صداقت، حیا و عدالت را تشخیص میدهد. و نیز مییابد جنود جهل مانند خیانت، دروغ، بی حیایی و ستم، زشت و ناپسند میباشند. حتی کودکان نیز زشتی و زیبایی بسیاری از اعمال و رفتارها را به مدد عقل خویش تشخیص میدهند. به طور مثال هنگامی که یکی از اسباب بازیهای یک کودک سه ساله به زور از او گرفته شود، مییابد تعدّی و ظلم بد است. یا آن هنگام که دست محبّت بر سرش کشیده میشود، تشخیص میدهد محبّت خوب است.[19] اولیای الهی همواره مردم را به استمداد از این نعمت بزرگ الهی (عقل) تشویق نمودهاند و اساس تربیت انسانها را تذکر به مبانی و مستقلات عقلی[20] و لزوم کاربست دائم آن در زندگی قرار دادهاند. 2. تعریف فطرت در مکتب اهل بیت: فطرت، از ريشه ي فَطَرَ به معناي خلقت نخستين است[21]. خداوند عزّ و جلّ، همهی انسانها را بر فطرتی واحد و یکسان خلق فرموده است. پیامبر میفرمایند: "همهی انسانها بر اساس فطرت (توحيدي) به دنيا ميآيند و اين والدین آنها هستند كه ایشان را يهودي، مسيحي و يا مجوسي بار مي آورند"[22]. بر اساس آموزههای قرآن، در فطرت تغییری راه ندارد: "ولا تبديل لخلق الله"[23]. بنابراین، طبق دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، فرزند آدمی در بدو تولد، یک لوح سپید و نانوشته نیست بلکه واجد بسیاری از شناختهای پایهای است که در مسیر حرکت و تکامل خویش به آن ها نیاز دارد. در این دیدگاه، انسانها بر فطرتی واحد آفریده میشوند و تغییری نیز در این فطرت ایجاد نمیشود. اما عواملی مانند تاثیر و تربیت خانواده و محیط باعث میشود کودک، چشم بر فطرت و معرفت صحیح اولیه اش ببندد و رفتاری خلاف با فطرت خویش نشان دهد. خداوند درباره ي فطرت در قرآن کريم چنين مي فرمايد: "پس حق گرايانه، به سوى اين آيين روى آور، [با همان] فطرتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. تغييرى در آفرينش خدا نيست. آيين پايدار همين است و ليكن بيشتر مردم نمىدانند." [24] امام صادق علیه السلام در توضیح این آیه میفرمایند: "منظور از خلقت بر اساس فطرت، خلقت بر اساس شناخت کامل خدا، پيامبر و امیرمؤمنان علی علیه السلام است".[25] بنابراین، همهی انسانها با معرفت خداوند متعال، پیامبر و امامان پا به این دنیا میگذارند. پس چنین نیست که آدمی به هنگام ورود به این دنیا هیچ شناخت و معرفتی از آفریدگار خود و حجت های الهی نداشته باشد. این معرفت در عالم ذَرّ[26] به انسانها تملیک شده است و در همان موقف که آدمی از دو نعمت "اختیار" و معرفت" بهره مند بوده، سوال شده "اَلَستُ بِربّكم؛ آیا پروردگار شما نیستم"[27]؟ و همگي پاسخ داده اند: "بلي". هنگام ورود به این دنیا، آن معرفت هبه شده، در وجود آدمی ثابت مانده ولی سایر اتفاقاتی که در عالم ذر رخ داده، به ارادهی خدا از یاد انسانها رفته است[28]. لذا اصل آن معارف در وجود انسانها موجود است اما اشتغال به دنیای فریبنده ایشان را از فطرت خویش غافل ساخته است. مهمترین این معارف عبارتند از: معرفت الله معرفت رسول اکرم معرفت حجتهاي الهي حضرت علی میفرمایند پیامبران و حجتهای الهی برای همین به میان مردم آمده اند که آن معارفی که خدا در فطرت مردم قرار داده را به یاد آنها بیاورند[29]. چنانچه این معرفت توسط خود خدا به آدمی هدیه نمیشد، کسی نمیدانست آفریدگار و روزی رسانش کیست[30]. اما همان طور که پیش تر نیز اشاره شد با وجودی که آدمی با این معرفت اولیه به دنیا میآید، اگر تحت تربیت و تذکر معلمان الهی قرار نگیرد نه تنها به معرفت فطری که با آن خلق شده متوجه نمیگردد، بلکه به خدایی که مذاهب و فِرَق مختلف با اوهام خویش ساختهاند منحرف خواهد شد. معرفت فطری که انسان با آن به دنیا میآید، به همراه حجت بیرونی – پیامبران و اولیای الهی - و حجت درون – عقل – به آدمی کمک میکند معبود خود را بشناسد و راه صحیح عبودیت و دستیابی به قُرب و رضای او را بیابد. امام رضا علیه السلام نقش عقل و فطرت را دربارهی معرفت خداوند چنین بیان فرموده اند: "توسط عقل ها، معرفت خدا در قلب گره میخورد و توسط فطرت، حجت خدا ثابت میشود." [31] معرفت خدا توسط عقل با قلب و روح آدمی گره میخورد و با فطرت، حجت خداوند بر خلق تمام میشود. مهمترین حجت خدا که سایر حجت ها به تایید او حجت شمرده میشوند، عقل است. با استناد به فرمایش امام رضا آنچه عقل تشخیص میدهد توسط فطرت تایید و تثبیت میشود. بر اساس آنچه در این بخش گفته شد، چنین نتیجه میگیریم که - فطرت، غریزه نیست؛ چراکه غریزه هدایتی عمومی است که از جانب خدا در سرشت انسان و حیوان قرار داده شده است (مانند غریزه گرسنگی که جاندار را به سوی تامین غذا هدایت میکند) ولی فطرت تنها به آدمی اختصاص دارد و منشأ رشد و کمالات انسانی است. - فطرت، گرايش به خدا نيست؛ چراکه گرايش، متأخر از معرفت است. یعنی تا نسبت به شیئی معرفت و شناخت وجود نداشته باشد، گرایشی هم به سوی آن ایجاد نمیشود. حال آنکه فطرت، به معنای خلقت اولیه بود. پس نمیتواند پیش از آن شناختی وجود داشته باشد. - فطرت، توانِ خداشناسي نيست؛ زيرا توان خداشناسي در صورت عدم شناخت خدا به فرد داده ميشود. در حالی که با مراجعه به خویش مییابیم خدایی هست که بخشنده، قادر، عالم، رازق و ... است و چنین بینشی را به واسطهی تلاش و توان خود کسب نکردهایم. - فطرت، عقيده به خدا نيست، چون اعتقاد، فعلی اختیاری است که آدمی پس از شناخت، آگاهانه و آزادانه آن را انتخاب میکند. - بلکه فطرت، معرفت اولیهای است دربارهی خدا، حجت های خدا، عقل و ... که در وجود همهی انسانها توسط خالق متعال نهادینه شده است. 3. کاربرد روش تربیتی اهل بیت در آموزش و پرورش نقش تاثیرگذار و خطیر آموزش و پرورش در تربیت کودکان و فرزندان، بر هیچ کس پوشیده نیست. همواره تلاش اساتید و مربیان دلسوز، بهبود شیوههای تربیتی و آموزشی موجود و ارائهی محتوایی غنی به جامعه سازان فردا بوده است. اثربخشترین روش تربیتی، همان روش پیشنهادیِ خدا به اولیای الهی است. چراکه خداوند فرموده: "قطعا برای شما در (رفتار) رسول خدا سرمشق و الگویی نیکوست" [32]؛ و حقانیت اهل بیت علیهم السلام و درستی رفتار و گفتار ایشان را ضمانت و تایید کرده است[33]. روش تربیت اهل بیت علیهم السلام بر پایهی دو اصل اصیل عقل و فطرت بنا نهاده شده است. اگر آموزههای نظام آموزش و پرورش کشور مبتنی بر فطرت باشد و با پشتوانهی عقلی بیان شود، این قابلیت را خواهد داشت تا در هر زمان و مکانی پاسخگوی نیاز کمال طلبی و خداجویی انسانها باشد. همان طور که اشاره شد همهی کودکان با فطرتی پاک و خداشناس به دنیا میآیند و این مربیان (پدر، مادر، معلم، ...) هستند که میتوانند ایشان را بر این فطرت نگاه دارند یا به گونهای تربیت سازند تا انتخابهایی مغایر با فطرت الهی خود انجام دهند. مربیان میتوانند با تذکر به مستقلات عقلی، کودکان را به گونهای تربیت سازند که به تشخیص عقل، پاسخ مثبت دهند و آن هنگام که عقل، فعلی را خوب و حق تشخیص میدهد، آن را انتخاب کنند و به جنود جهل پاسخ منفی بدهند. البته نباید قدرت اختیار فرد را نادیده گرفت. خدای حکیم مبنای خلقت آدمی را بر حریت و آزادی مطلق انسان قرار داده تا ایشان را بیازماید[34]. ممکن است پس از تمامی کوششهای تربیتی و تذکرات عقلانی، فردی حق پذیر نباشد و آزادانه راه نادرست را انتخاب کند. چراکه انسان موجودی مختار است. عقل و فطرت به او کمک میکنند حق و حقیقت را تشخیص دهد ولی در نهایت اختیار با اوست که حق را انتخاب کند یا بر خلاف ندای عقل و فطرت عمل کند. کودکان ما باید متذکر شوند که فاعل مختار هستند. باید بدانند سعادت و شقاوت ایشان در گرو انتخابهای خودشان است. باید درست انتخاب کردن و انتخابِ درست کردن را از کودکی بیاموزند و تمرین کنند. باید بدانند برای آنکه درست انتخاب کنند باید به عقل و فطرت خویش مراجعه نمایند و برای آنکه انتخاب درستی داشته باشند باید به آنچه عقل و فطرت تایید میکند، پاسخ مثبت دهند. باید از کودکی نتیجهی شیرین و زیبای انتخاب صحیح را تجربه کنند. و اینها جز به مدد مربیان دلسوز و استمداد از روش اهل بیت مهیا نخواهد شد. کودکی که تحت تربیت روش اهل بیت به ابزار عقل مجهز باشد، مییابد تشکر از کسی که محبتی در حق آدمی میکند، امری پسندیده و عقلانی است. تشخیص میدهد شکر منعم، فعلی عقلانی است. چنین کودکی هنگامی که به سن عبادت خدا میرسد، نماز خواندن را امری عقلانی و صحیح مییابد و در صورت انجام ندادن آن، مورد مؤاخذهی وجدانش قرار خواهد گرفت. لذا تنها به واسطهی زور و اجبار یا ترس از جهنم یا به طمع بهشت نماز نمیخواند؛ بلکه با اشتیاق و به انتخاب خود عبادت خدا را به جای میآورد چراکه این کار را تشکر از خالق و ولیّ نعمت خویش میداند. کودکی که طبق سیرهی تربیتی اهل بیت به پا بر جا ماندن بر فطرتی که خلق شده، ترغیب شود و با تذکر و یادآوری، مستقل عقلی عفت در او بیدار شود، فطرتا و از روی اختیار به سوی حیا و عفت گرایش مییابد. در تربیت فطری – عقلی، تهدید، ارعاب و اجبار برای انجام فعل صحیح – مثلا حفظ حجاب - جای خود را به یادآوری مستقلات عقلی و فطری میدهد. لذا کودک تربیت شده در این مکتب، حیا را فطری و عقلانی میداند و حجاب را به عنوان ابزاری برای تقویت حیا و عفت میپذیرد. کودکی که عقل را شاخص حق از باطل بداند، در مواجهه با شبههها و چالشهای مختلف، هر روز به سویی متمایل نمیشود. کودکی که بر پایهی عقل و فطرت رشد کرده باشد، احتمال اینکه در بزرگسالی، دروغ بگوید، در امانت، خیانت کند، از مسوولیت شانه خالی کند، حق را پایمال نماید، ظلم کند، به پدر و مادر بی احترامی کند، طمع ورزد، ... کمتر میشود. لذا به کلیهی والدین، مربیان و دست اندرکاران امور تربیتی کودکان و نوجوانان، به کار گیری شیوهی تربیتی اهل بیت علیهم السلام که بر مبنای عقل و فطرت است، توصیه میشود. نتیجه: خداوند رحمان، به همهی انسانها عقل و معرفت صحیح عطا فرموده و هدایتگران خویش را نیز به سوی مردم فرستاده تا عقول ایشان را بیدار کنند و فطرت مغفول شده شان را یادآوری نمایند. پروردگار عالمیان، حق و باطل را به انسان شناساند و حُسن تقوا و قُبح گناه را به او الهام فرمود؛ اما وی را مختار آفرید[35]. این انسان است که میتواند از امکانات خویش بهرهی صحیح بَرَد و سعادت را نصیب خود سازد و یا اینکه اختیارا چیزی را انتخاب کند که عقل و فطرت با آن در تضاد است: " ما او را به راه هدایت کردیم، حال میخواهد سپاس گزار باشد یا کفران نماید".[36] روش تربیتی اهل بیت علیهم السلام، تذکر به عقل و فطرت انسانهاست. این روش میتواند به عنوان الگویی مناسب در آموزش و تربیت کودکان به کار گرفته شود و بدین ترتیب زمینهی انتخابهای صحیح فرزندان مان ایجاد گردد. به امید آیندهای به پاکی فطرت و روشنی عقل برای تمامی انسانها! مراجع: [1]- "العلم في الصغر، كالنقش في الحجر": کنزالفوائد، ج 1، ص 319. [2]- کتاب العین، ج 8، ذیل واژه "ربو". [3]- لسان العرب، ج 1، ذیل واژه "ربب". [4] "فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيهِمْ أَنْبِياءَهُ لِيسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يذَكِّرُوهُمْ مَنْسِي نِعْمَتِهِ وَ يحْتَجُّوا عَلَيهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يرُوهُمْ آياتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايشَ تُحْييهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ": نهج البلاغه، خطبهي 1. [5]- "العقلُ نورٌ فِى القلبِ يُفَرِّقُ بِهِ بَينَ الحقِّ وَالباطِل" ارشاد القلوب، ج 1، ص 198. [6]- "مَثَلُ العَقلِ فِى القلبِ كَمَثَل السِّراجِ في وَسَطِ البَيت": بحارالانوار، ج1، ص 99. [7]- "الْعَقْلُ، مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ": اصول كافي، ج 1، ص 11. [8]- "قَوامُ المَرءِ عَقلُهُ وَ لا دينَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ": مستدرك الوسائل، ج 11، ص 208. [9]- "اِنَّ العقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ وَ النَّفسُ مِثلُ اَخبَثِ الدَّوّابِ، فَاِنْ لَم تُعقَل حارَت": بحارالانوار، ج 1، ص 117. [10]- "الْعَقْلُ دَلِيْلُ الْمُومِنِ": اصول کافي، ج 1، ص 25. [11]- "حجة الله علي العباد النبي والحجة فيما بين العباد و بين الله العقل": همان مدرک. [12]- "ان لله علي الناس حجتين: حجه ظاهر و حجه باطنه فاما الطاهره فالرسل و الانبياء و الائمه عليهم السلام و اما الباطنه فالعقول": تحف العقول، ص 386. [13]- "اَوَّلُ ما خَلَقَ الله اَلعَقلَ": بحارالانوار، ج 1، ص 97 [14]- "مَا قَسَم الله لِلعِباد شيئاً اَفضَلَ مِنَ العَقلِ ": اصول كافي، ج 1، ص 12. [15]- "العقلُ نورٌ فِى القلبِ يُفَرِّقُ بِهِ بَينَ الحقِّ وَالباطِل": ارشاد القلوب، ج 1، ص 198. [16]- "العَقلُ تُعرَفُ بِهِ الصّادِقِ عَلَي اللهِ فَتصَدِّقُهُ وَ الكاذِبُ عَلَي اللهِ فَتكَذِّبُهُ": مستدرك الوسائل، ج 11، ص 203. [17]- "بالعقول يعتقد التصديق بالله": تحف العقول، ص66. [18]- محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1، باب عقل و جهل، ح 14. [19]- البته با افزایش سن کودک، عقل او نیز رشد میکند. این رشد عقلی در اثر تذکرات عقلانی اطرافیان، کسب تجارب بیشتر و عمل به آنچه عقل تشخیص داده ایجاد میشود. [20]- منظور از مستقلات عقلی، جنود عقل مانند احسان، صداقت، امانت، حیا و ... است. بنگرید به پاورقی شماره 18. [21]- "الفطره: الابتداء و الاختراع": لسان العرب ج 10، ذیل واژه الفطر. [22]- "كُلُّ مَولُودٍ يُولَدُ عَلَي الفِطْرةِ وَ ابَواهُ يَهَوِدانه و يُنَصِرانه و يُمَجِسانه": بحار الانوار، ج 58، ص 187. ؛ منظور از اینکه فرزندان توسط والدین یهودی و نصرانی و موسی میشوند این نیست که آنها به خدایی که حضرت موسی و حضرت عیسی به مردم معرفی کرده اند معتقد میشوند. بلکه مقصود این است که از دین الهی که بشر را به بندگی خدای واحد ازلی فرا میخواند منحرف میشوند و به بدعتها و باورهای نادرستی که مردم در ادیان ایجاد کردهاند سوق داده میشوند. این موضوع را میتوان به تفاوت یک برنامه سیستم عامل اصل (اوریجینال) و یک برنامهی معیوب (قفل شکسته) تشبیه کرد. خداوند برنامهای صحیح، بی عیب و نقص و اصل (اوریجینال) بر فرزند آدمی نصب کرده؛ اما والدین و مربیان آن برنامه را فرمت کرده و برنامهای معیوب (قفل شکسته) روی کودکان نصب میکنند. [23]- قرآن کریم، سوره روم، آیه 30. [24] - "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ": همان مدرک. [25]- "عن ابي عبد الله في قول الله عزوجل فطرت الله التي فطر الناس عليها قال التوحيد و محمد رسول الله و علي امير المومنين": بحارالانوار، ج 26، ص 277. [26]- با استناد به آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام، عالم ذَرّ، عالمی است که انسان پیش از آن که به این دنیا بیاید، آن را پشت سر گذاشته است. در آن عالم، خداوند قادر، تمامی ذرّیهی آدم علیه السلام را به صورت ذرّههایی از پشت آن حضرت بیرون کشید و معرفت خویش را به ایشان تملیک فرمود. سپس از آنها بر ربوبیت خود اقرار و پیمان گرفت (بنگرید به: سوره اعراف، آیه 172). آدمی با همان معرفت تملیک شده به این دنیا میآید ولی زمان، مکان و سایر اتفاقات مربوط به عالم ذرّ به ارادهی خدا از یاد او رفته است (بنگرید به: بحارالانوار، ج 5، ص237.). [27]- قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 172. [28]- "فثبت المعرفه و نسوا الموقف و سيذكرونه": بحار الانوار، ج 5، ص237. [29]- "فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيهِمْ أَنْبِياءَهُ لِيسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يذَكِّرُوهُمْ مَنْسِي نِعْمَتِهِ وَ يحْتَجُّوا عَلَيهِمْ بِالتَّبْلِيغِ" یعنی: (خداوند) پيامبران را به ميان مردم بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه فطرتشان بر آن سرشته شده، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد بردهاند، فرا ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق را براي شان تبليغ نموده اند: نهج البلاغه، خطبهي 1 [30]- المحاسن، ج 1، ص376. حديث826. [31]- "وَ بِاْلعُقُولِ تُعْتَقَدُ مَعْرِفَتُهُ، وَ بِالْفِطْرَةِ تَثْبُتُ حُجَّتُهُ": بحارالانوار، ج 4، ص 228. [32]- "لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ": قرآن کریم، سوره الاحزاب، آیه 21. [33]- "إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا"یعنی: همانا خداوند اراده کرده که از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد: قرآن کریم، سوره الاحزاب، آیه 33. [34]- "لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا" یعنی: تا شما را بیازماید که کدامیک از شما به عمل نیکوتر است: قرآن کریم، سوره الملک، آیه 2. [35]- تفسير شريف لاهيجي ج 4، ذیل سورهی شمس، آیه "فالهمها فجورها و تقواها"، ص797. [36]- "انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا" یعنی: ما او را به راه هدایت کردیم، حال میخواهد سپاس گزار باشد یا کفران نماید: قرآن کریم، سوره انسان، آیه 3. کتابنامه: حرانى، حسن. تحف العقول. قم: جامعه مدرسین، 1404 ق. ديلمى، حسن. إرشاد القلوب إلى الصواب. قم: شریف رضی، 1412ق. سید رضی، محمد. نهج البلاغة. قم: دارالهجره، 1414 ق. فراهيدى، خليل. كتاب العين. قم: هجرت، 1409ق. كراجكى، محمد. كنز الفوائد. قم: دارالذخائر، 1410 ق. كلينى، محمد. اصول كافي. تهران: دارالکتب الاسلاميه، 1365 ش. مجلسى، محمد باقر. بحار الأنوار. بيروت: موسسه الوفاء، 1404 ق. نورى، حسين. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل. قم: موسسه آل البیت، 1408 ق پ ن: میدونم زیاده ولی جالبه بخونید.. منبع:مشاهده لینک |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۹ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
ما تو زندگی سعی می کنیم به چه افرادی نزدیک بشیم ؟ دوست عزیز! می شه همین الان یه تمرکز کوتاهی داشته باشی روی نزدیک ترین وصمیمی ترین دوستت ، همون که شاید از افراد خانواده ات هم نزدیک تر باشه.یه حرفایی رو با دوستت در میون بذاری که حتی فکر مطرح کردن این صحبتها با خونواده ات هم به ذهنت خطور نکنه.حالا...ببینیم چه اتفاقی افتاده که همون یک دوست شده نزدیک ترین و صمیمی ترین شخص به تو که روش حساب ویژه ای باز کردی...؟؟؟ با ریشه یابی این مساله، به این نتیجه می رسیم که یه جورایی در طول دوران دوستی مون، رفیق صمیمی مون رو گلچین کردیم و در اصل، غربال شده است.هروقت دوستمون ما رو ناراحت و غمگین می دید،دستانش بی اراده برای پاک کردن اشکامون به سمت صورت ما می اومد. اگر احتیاج به کمکی داشتیم همیشه اولین نفری که برای حل مشکل ما لبیک می گفت همون دوست بود.اگر احیاناً از همه جا بی خبرمی خواستیم پامون رو تو مسیر بیراهه بذاریم، اولین نهیب زننده او بود که می گفت:هی...داری کجا می ری؟ حواست هست!؟اگر گاهی کدورتی بین ما پیش می اومد، اولین نفری که برای آشتی جلو می اومد،باز هم او بود.خدا هم برای اینکه از بین مخلوقاتش عده ای رو به حریم امن خودش راه بده، برنامه هایی داره و برای نزدیک شدن به او باید به طرز اولی و وسیع تری غربالگری انجام بشه.خداوند آنقدر آزمایشات مختلف و دشواری رو قرار داده که بهترین ها رو برای ورود به این حرم امن الهی گلچین کنه. چون حریم خدا حرمت داره و هرکسی لیاقت ورود به این حریم رو نداره. امامان ما همان غربال شدگان در آزمایشات الهی هستند که با سرافرازی این مراحل رو پشت سر گذاشتند و مدال ارزشمند تقرب به درگاه الهی را به گردن خویش آویختند. همیشه وقتی می خوایم پیش شخص مهمی بریم دنبال کسی می گردیم که نزدیکتر از بقیه به او باشه یعنی حرفش برو داشته باشه...پس صد در صد برای نزدیک تر شدن به خداوند هم باید نزد معصومین بریم که نزدیکترین ها به خداوند هستند و باید ایشان را واسطه قرار بدیم تا خداوند توجه بیشتری به ما بکنه. تو همین زمان خودمون،یک امام و یک نزدیک ترین به خداوند رو در کنارمون داریم که بدون هیچ واسطه ای می تونیم با ایشان ارتباط برقرارکنیم وحرف دلمون رو باهاشون در میون بذاریم و هرچه بیشتر به خداوند نزدیک بشیم. حالا... این گوی و این میدان... منبع:مشاهده لینک |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۶ مرداد ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
دانلود کتاب اندرویدی چگونه عاقل تر شویم! دانلود نسخه صوتی کتاب چگونه عاقل تر شویم؟! |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۸ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
اینجا میخوام سلسله مباحثی رو بزارم . این مباحث درباره عقله و این تاپیک هم به همین نیت ساخته شد. طی یه دوره درباره عقل صحبت کردم و مطالبی گذاشتم. بازم میخوام ادامه بدم و شاید مباحث تکراری هم وجود داشته باشه. ولی یاداوریش خالی از لطف نیست. عقل-درس اول: عقل، ابزاری مطمئن برای تشخیص عقل درسگفتارهایی از: مسعود بسیطی با اهتمام: آذر طاهری؛ زهرا مرادی در دورهی «عقل »، با عقل به عنوان ابزاری مطمئن و ضمانت شده در هدایت و سعادتمندیِ آدمیان آشنا میشویم؛ جایگاهش را نزد خداوند متعال بیان میکنیم؛ و ساز و کار افزایش و کاهش آن را بررسی مینماییم. این مبحث، در شش گفتار و طی شش هفتهی متوالی ارائه میگردد. درس نخست: عقل، ابزاری مطمئن برای تشخیص مقدمه ما انسانها در طول زندگی، مُدام در حال انتخاب و تصمیمگیری هستیم. نتیجهی این انتخابهای کوچک و بزرگ، سعادت یا شقاوتِ ما را رقم خواهد زد. گاهی این انتخابها کم اهمیت و با تاثیرگذاری کوتاه مدت هستند؛ مانند: چه بپوشم؟ با چه وسیلهای به محل کار بروم؟ چه زمانی به دوستم زنگ بزنم؟ کدام خودکار را بردارم؟ ... و گاه، بسیار مهم و حیاتیاَند؛ آنگونه که نه تنها آیندهی خود، بلکه سرنوشت دیگران را نیز تحت الشعاع قرار میدهند؛ مانند: در حال عصبانیت و خشم چگونه رفتار کنم؟ چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنم؟ فرزندم را با چه اسلوبی تربیت نمایم؟ خالق خود را چگونه و بر مبنای کدام مکتب پرستش کنم؟ ... فارغ از میزان اهمیت و حساسیت موضوع، برای «انتخاب صحیح» نیازمندِ ابزاری هستیم که بتواند درست را از نادرست؛ خوب را از بد؛ و راه را از بیراهه تشخیص دهد. آیا چنین ابزاری وجود دارد؟ آیا میتوان به عملکرد این ابزار اعتماد کرد؟ آیا همگان از آن برخوردارند؟ آیا همیشه از آن استفاده میکنند؟ آیا همواره در دسترس است؟ برای یافتن پاسخِ این سوالات و بسیاری سوالات دیگر که حول این موضوع هستند، با ما همراه باشید: پ ن : به خاطر اینکه مطالب طولانیه و شاید خیلیا حوصله نداشته باشن همه شو بخونم من قسمت بندی کردم که راحت باشید. ادامه داره... منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۸ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
گفتیم زندگی ما سراسر با «انتخاب» گره خورده؛ بنابراین، مهم است که بدانیم منشأ تصمیم گیریها و انتخاب هایمان چیست؟ آنچه باعث میشود از میان راههای مختلف، یکی را بر گزینیم چیست؟ رسم و رسوم؟ عُرف حاکم بر جامعه؟ آموزش؟ تربیت خانوادگی؟ ... بیایید به چند نمونه توجه کنیم: برخی از کارهای ما از روی عادت انجام میشود. مانند: - هنگامی که سر سفرهی غذا مینشینیم، حتما تلویزیون را روشن میکنیم. - هنگام مطالعه راه میرویم و بلند بلند درس میخوانیم. برخی از کارهای ما ناشی از شیوهی تربیتی است که تحت تاثیر آن قرار گرفتهایم. مانند: - در جمع کردن سفره یا انجام کارهای خانه، کمک نمیکنیم. - به هیچ خواسته و درخواستی «نه» نمیگوییم. برخی از کارهای ما ناشی از فشار قانون یا ترس از دیگران است. مانند: - کمربند ایمنی را از ترس جریمه شدن توسط پلیس میبندیم. - از ترس توبیخ پدر و مادر، نماز میخوانیم. برخی از رفتارهای ما ناشی از الگوهای از پیش تعیین شده مانند عُرف جامعه یا رسم و رسوم خانوادگی است. مانند: - تعیین مهریههای سنگین به دلیل حفظ آبرو نزد دوست و آشنا. - گرفتن تولدهای پر هزینه برای فرزندان آری! انسان موجودی است که به راحتی تحت تاثیر محیط اطراف خود قرار میگیرد. یعنی ذهن و رفتار ما به راحتی از آنچه میبینیم و میشنویم اثر پذیرفته و شکل میگیرد. حتی بسیاری از «باور»های ما برگرفته از محیطی است که در آن زندگی میکنیم. اما آیا لزوما آنچه محیط به ما میآموزد، «صحیح» است؟ با نمونههایی که پیشتر اشاره شد، پاسخ به این سوال، دشوار نیست! پس بیاییم به دنبال ابزاری مطمئنتر و با خطای کمتر بگردیم. چراکه همانطور که گفته شد، انتخابهای کوچک و بزرگ ما، در نهایت سبب خوشبختی یا بدبختی ما خواهند شد. منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص ادامه دارد... |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۹ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
خداوند مهربان، انسانها را به چنین ابزاری مجهز کرده است. ابزاری که حق را از باطل؛ و درست را از نادرست تشخیص میدهد. ابزاری که از همان کودکی آن را تجربه کردهایم. به عنوان مثال، آن هنگام که کسی اسباب بازیمان را به زور از ما میگرفت، وجدان میکردیم (مییافتیم) تعدّی و ظلم بد است؛ و یا هنگامی که دست محبتی بر سرمان کشیده میشد، تشخیص میدادیم محبت خوب است. آری! از همان کودکی، زشتی و زیبایی بسیاری از اعمال و رفتارها را به مدد این ابزار تشخیص میدادیم. ابزاری که در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام به آن «عقل» گفته میشود. مربی و فرستادهی برگزیدهی خدا – محمد مصطفی – در تعریف «عقل» چنین میفرمایند: "عقل، نورى است در قلب (روح)، كه با آن، بین حق و باطل تفاوت گذاشته مىشود."[1] امام صادق – ششمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - نیز میفرمایند: "با عقل، خوبی از بدی تشخیص داده میشود." [2] عقل، ابزاری است که فیالبداهه خوبی را از بدی تمییز میدهد و لزوما برای تشخیص، نیازی به تفکّر و ... ندارد. مثلا آدمی، زشتیِ ظلم و خوبیِ احسان را بدون تفکّر یا استفاده از ابزار دیگری به راحتی توسط «عقل» تشخیص میدهد. در جلسهی آینده با ماهیت، جایگاه و کاربرد این ابزار تشخیص (عقل) بیشتر آشنا میشویم. نکات مهم این جلسه: - ما انسانها مُدام در حال انتخاب هستیم. نتیجهی این انتخابهای کوچک و بزرگ، سعادت یا شقاوتِ ما را رقم خواهد زد. - در بسیاری مواقع، انتخابهای ما ناشی از تاثیرات محیطی است. مانند: رسم و رسوم؛ عُرف حاکم بر جامعه؛ آموزش؛ تربیت خانوادگی ... - برای «انتخاب صحیح» نیازمندِ ابزاری هستیم که بتواند درست را از نادرست تشخیص دهد. - «عقل»، ابزاری مطمئن برای تشخیص خوب از بد؛ و درست از نادرست است. - حتی کودکان توسط همین ابزار تشخیص – یعنی عقل - است که زشتی و زیباییِ رفتارها را وجدان میکنند (مییابند). - عقل، ابزاری است که فیالبداهه تشخیص میدهد و برای تمییز دادن میان خوب و بد، لزوما نیازی به تفکر یا ابزارهای دیگر ندارد. تمرین عملی: تلاش کنیم در انتخابهای کوچک و بزرگمان منشأ تصمیمگیریهامان را شناسایی نماییم. به عنوان نمونه: این کفش را میخرم، چون: کفشم خراب شده؟ تازه مُد شده؟ مارک دار است؟ قشنگ است؟ راحت است؟ ... به جای مترو با ماشین خودم به محل کار میروم، چون ... در این مهمانی شرکت میکنم، چون ... شب دیر میخوابم، چون ... همراه غذا نوشابه میخورم، چون ... با برادر کوچکم به تندی رفتار میکنم، چون ... این فیلم را نگاه میکنم، چون ... مشاهده لینک [1] - "العقلُ نورٌ فِى القلبِ یُفَرِّقُ بِهِ بَینَ الحقِّ وَ الباطِل": ارشاد القلوب، ج 1، ص 198. [2] - "عرَفُوا بِهِ الْحَسَنَ مِنَ الْقَبِیح" با آن (عقل)، خوبی را از بدی تشخیص دهند: اصول كافی، ج 1، ص 28. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۳۰ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
درس دوم: ماهیت، جایگاه و ویژگیهای عقل در جلسهی گذشته به این موضوع پرداختیم که سرنوشت آدمی در گرو انتخابهای اوست؛ لذا وجود ابزاری مطمئن برای تشخیص درست از غلط و درنتیجه، انتخاب صحیح ضروری مینماید. گفتیم خداوند متعال چنین ابزاری را به انسان ها عطا فرموده است. در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، نام این ابزار تشخیص که خوب را از بد؛ درست را از نادرست؛ و حق را از باطل تشخیص میدهد، «عقل» است. در این جلسه با ماهیت، جایگاه و ویژگیهای این ابزار، بیشتر آشنا میشویم: عقل، نور است: همان طور که در جلسه ی گذشته اشاره شد، عقل، ابزار تشخیص درست از نادرست؛ و راه از بیراهه است. در واقع، عقل، مانند نورافکنی است که تاریکی ها را از بین میبرد[1] و باعث میشود آدمی، راه را از بیراهه تشخیص دهد. تصور کنید در یک مسیر کوهستانیِ تاریک با پرتگاههای خطرناک، در حال حرکت هستید. هیچ نوری حتی نور ماه نیست. در مسیرتان، هم راه وجود دارد و هم بیراهههایی که معلوم نیست به کجا میرسند. حرکت در چنین مسیر تاریکی میتواند به قیمت جانتان تمام شود. اما اگر یک چراغ پر نور داشته باشید که لااقل تا چندین قدم جلوتر را برایتان روشن کند، میتوانید قدمهایتان را مطمئنتر و ایمنتر بردارید. هر قدر این چراغ، پرنورتر باشد و مسیر بیشتری را روشن کند راه رفتن شما کم خطرتر خواهد شد. عقل هم مانند یک نورافکن است که راه و بیراه زندگی را برای آدمی روشن میکند. این ابزار، بدین منظور در اختیار آدمی قرار گرفته که با استمداد از آن، راه درست را از بیراهه تشخیص دهد و خویشتن را از افتادن در پرتگاه شقاوت در امان بدارد. در مکتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام، جنس عقل، نور، و جایگاهش در قلب (= روح) آدمی است. رسول خاتم میفرمایند: "عقل، نورى است در قلب، كه با آن، بین حق و باطل تفاوت گذاشته مىشود."[2] ------------------------------------------------------------------------------------- [1] رسول خاتم میفرمایند: "مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیت" یعنی: عقل در قلب انسان، مانند چراغ است كه در وسط خانه افروخته باشند: بحارالانوار، ج 1، ص 99. [2] - "العقلُ نورٌ فِى القلبِ یفَرِّقُ بِهِ بَینَ الحقِّ وَ الباطِل": ارشاد القلوب، ج 1، ص 198. ______________________________________________________ پ ن : عنوان رو باز گذاشتم که سوال داشتید بپرسید. خودم توضیح نمیدم چون خودش کامل و قابل فهم هست. منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هشت گام تا موفقیت... | ||
|
عقل، حجت خدا و مصون از خطاست: این نعمتِ تشخیص دهنده، آنچنان ارزشمند و حیاتی است که حتی تشخیص صدق گفتار پیامبران و فرستادگان الهی بر عهدهی اوست. [3] در مکتب تربیتیِ اهل بیت علیهم السلام، عقل، پیامبر درونی ما معرفی شده است. امام کاظم – هفتمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - میفرمایند: "خداوند برای مردم دو حجت دارد: یکی بیرونی است و دیگری درونی. حجت بیرونی، فرستادگان، پیامبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت درونی، عقل است."[4] عقل، از چنان جایگاهی برخوردار است که خداوند آن را حجت میان خود و خلقش قرار داده است. امام صادق – ششمین جانشین و هدایتگر پس از رسول خاتم - می فرمایند: "حجت میان مردمان و خداوند عقل است."[5] امام کاظم علیه السلام میفرمایند: "همانا خداى متعال به واسطه عقل حجت را براى مردم تمام كرده است." [6] بنابراین، عقل، یگانه حجت خدا بر خلق است که سایر حجتها – حتی پیامبران الهی - به تایید آن (عقل) حجت محسوب میشوند. آنچه بر مخلوق، حجت میشود، باید از خطا و اشتباه مصون باشد تا آدمی توسط آن به گمراهی و خطا کشیده نشود و به عبارتی، حجت بر وی تمام شود. بنابراین، «عقل»، ابزاری مصون از اشتباه است. ------------------------------------------------------------------------------------------ پی نوشت : [3] - امام هادی علیه السلام میفرمایند:"الْعَقْلُ یعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَیصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَیكَذِّبُه" یعنی: عقل است که صادق از طرف خدا را میشناسد و او را تصدیق میکند؛ و دروغ گوى از طرف خدا را هم میشناسد و او را تكذیب مینماید: اصول كافی، ج 1، ص 25. [4] - "ان لله علی الناس حجتین: حجه ظاهر و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه علیهم السلام و اما الباطنه فالعقول":تحف العقول، ص 285 [5] - "الحجة فیما بین العباد و بین الله العقل": اصول کافی، ج ۱، ص ۲۵. [6] - "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَكْمَلَ لِلنَّاسِ الْحُجَجَ بِالْعُقُول": اصول كافی، ج 1، ص13 منبع پایگاه علمی فرهنگی محمد ص ادامه دارد |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۳ آبان ۱۳۹۳
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |