| در حال دیدن این عنوان: |
۱۱ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
  نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده 
|
نقل قول MRM نوشته:کلا جز از سگ از هیچ حیونی ترس ندارم سگ هم به خاطر این بود تو دوران بچگی خیلی دنبالم میکرد  من از بوقلمون میترم اونم ریشه در کودکی داره.  بچه که بودم رفتیم دهات لباس قرمز تنم بوده بوقلمون گذاشت دنبالم. مامانم تعریف میکنه میگه یه دفعه هم رفتی زیر گاو خوابیدی گفتیم چرا رفتی اونجا گفتی میخوام شیر بخورم. نقل قول آخ چه آذوغه های از دوش مورچه ها انداختم پایین که برگردن یه بار دیگه بگیرنشیه دفعه یه مورچه داشته از دیوار حیاط مادر بزرگم بالا میرفت هی میگیرفتمش میذاشتمش پایین دوباره میرفت باتلا. فکر کنم 1 ساعت همین کارو انجام دادم.
|
||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
 نام کاربری: Elnino/v
پیام:
۱,۶۷۵
عضویت از: ۶ مرداد ۱۳۸۹
از: همه جای ایران سرای من است...
طرفدار:
- Pique,Puyol,Messi,Xavi,Villa,iniesta - مارادونا - ما مگه تیمم داریم؟ - SPAIN - مگه بازیکن داریم؟؟؟ - pep joonam - فکرشو نمیکردم مربی هم داشته باشم... گروه:
- كاربران بلاک شده
|
پسر عموی منو چی میگی؟قورباغه رو جلو پام له میکرد بعد میگفت الناز بیا تجزیه اش کنبعد میرفتم میگفت کلاس آموزشه این رودست حالمو به هم میزد.... یا با پسرعمه هام و دخترعمه هام جمع میشدیم حلزون رو میگرفتن بعد به سیخ میکشیدن کباب میکردن....بعد پسر عمم میگفت بخورین فسفر داره چه دنیایی بودامن چون به زنبور حساسیت دارم هیچ وقت بهشون نزدیک نمیشدم ولی مورچه ها رو اذیت کردم نقل قول مجنون نوشته:نقل قول MRM نوشته:کلا جز از سگ از هیچ حیونی ترس ندارم سگ هم به خاطر این بود تو دوران بچگی خیلی دنبالم میکرد من از بوقلمون میترم اونم ریشه در کودکی داره. بچه که بودم رفتیم دهات لباس قرمز تنم بوده بوقلمون گذاشت دنبالم. مامانم تعریف میکنه میگه یه دفعه هم رفتی زیر گاو خوابیدی گفتیم چرا رفتی اونجا گفتی میخوام شیر بخورم. خیلی باحالی داداشی.... من چی میرفتم ببعی بابابزرگمو ناز میکردم بعد موشو میکشیدم پا به فرار میذاشت یه بارم به دم گربه ی داییم گوشت آویزون کردم دور خودش میچرخید |
||
|
یادمان باشد که تشبیه امام زمان(عج) به آفتاب است. اگر با آمادن آفتاب بیدار شویم نمازمان قضاست. |
|||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
|
نقل قول مجنون نوشته:مامانم تعریف میکنه میگه یه دفعه هم رفتی زیر گاو خوابیدی گفتیم چرا رفتی اونجا گفتی میخوام شیر بخورم. ولی به خیر گذشتا  هر کی گرفت منظورو لایک کنه من خداییش تو این زمینه اصلا همچین کاری نمیکردم ریشه در اعتقادات من دارههیچ وقت حیوانات رو آزار نمیدماصلا آتیش زدن هم که به هیچ وجهجدا هر چند که خیلی از این خاطراتتون مال خیلی سال پیشه ولی افتخار نکنیدآتیش زدن حیوونا خیلی کار بدیه! زجر کش کردن حیوانات واقعا بدهمن کلا رابطه خاصی با حیوانات نداشتم ولی از گربه ها و سگها خوشم میاد و باهاشون صمیمی هستماحساس میکنم که گربه ها باهام حرف میزنن و منم میتونم باهاشون حرف بزنم 
|
||
| هیچ‌وقت به سرباز نمی‌گن «جمعه‌ها تعطیله نجنگ» | |||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
|
نقل قول مسعود نوشته:ولی به خیر گذشتا هر کی گرفت منظورو لایک کنه   خب پس منم اعتراف کنم تو باغ بابا بزرگم یه گاو بود که ازش بدم میومد همیشه محکم میزدم تو سرش بعد فرار میکردم! اردکا رو ور میداشتم مینداختم تو استرخ خروسه رو مینداختم به جون هم و همدیگرو میکشتن بچه های گوسفند بابا بزرگمو میذاشتم تو فرغون بعد یه هو با سرعت میرفتم بعد یه هو وای میستادم و پرت میشدن تو گلای باغچه! جوجه ها رو سوار فرغون میکردم با سرعت بدوبدو میکردم بعد یه هو چپشون میکردم! ملخارو میگرفتم پاهاشونو میکندم و میدادم خروسم بخوره!!! خروسم زخمی شده بود هی جیغ جیغ میکرد میخواسم معلجش کنم هی میخواس فرار کنه و منم هی میزدم تو سرش و میگفتم بشین دیگه!!بازم بگم؟؟ وای یادش بخیر..  
|
||
|
|
|||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
 نام کاربری: MRZ94
پیام:
۴,۸۵۷
عضویت از: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از: TEHRAN
طرفدار:
- LIONEL MESSI - Rivaldo - Ronaldinho - Perspolis - Argentina - Spain - PEP گروه:
- كاربران بلاک شده
|
همه که دارن اعتراف میکنن بذار منم اعتراف کنم نزدیک خونه قدیمیمون یه خونه خرابه بود که پر از زنبور خرکی ازین قرمزا بود یه روز نامردا دست مادر عزیزمو نیشیدن منم تو عالم بچگی غیرتی شدم ناجور با بچه ها طرح ریختم بریم بسزای اعمالشون برسونیمشون! گذاشتیم شب بشه چون زنبورا شبا تو لونشون جمع میشن با دو تا از رفیقام سه تا چوب بلند برداشتیم سرش پارچه پیچیدیم بعد بش نفت زدیم رفتیم تو خرابه پارچه ها رو آتیش زدیم کردیم تو لونه ها تا جایی که میشد سوزوندیمشون تا جایی که صدای جز زدنشونو میشنیدیم یه سریشون در رفتن ولی بیشترشون رو آتیش زدیم و بعدش در رفتیم! از اون موقع به بعد زنبورا جرئت نکردن بیان تو محل ------------------------------- مورچه هم که دیگه اسباب بازیمون بود آمپولشون میزدیم سر از تنشون جدا میکردیم خیلی حال میداد مینداختیمشون تو آب تا ببینیم چیکار میکردن تا دلتون بخاد تو غارشون سیگارت میذاشتیم تا منفجر شدنشونو ببینیم یه چیز دیگه که خیلی دوس داشتم این بود که غارشونو بهم میرختم تا ببینم چطوری اینقد باحال ساختن -------------------------- از حیوانات که بگذریم از بچگی علاقه شدیدی به برق داشتم از بچگی تا الان حداقل 7 یا 8 بار مستقیم برق 220 منو گرفته یادش بخیر یه بار دوس داشتم ببینم تو پریز چی هستش دو تا میله کردم تو پریز درجا دو دور بدنم رف رو ویبره بعدش دو متر پرت شدم عقب یا دو ساعت هنگ بودم یه بارم تو بچگی کیت رو مستقیم بدون آداپتور زدم به برق کیت دستم بود که ییهو لامپاش ترکید و برق گرفتم تا چند روز دستم درد میکرد پ،ن : اینا جزئی از تجربیاته
|
||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
  نام کاربری: Carles_Puyol
پیام:
۶,۴۶۱
عضویت از: ۲۱ خرداد ۱۳۹۰
از: ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲̲̲͡͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡
گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول سارا نوشته:در مورد این کرما جالب ترین چیز در موردشون اینه که وقتی نصفه شون میکنی هر کدوم نصفه ها پرت میشن یه ور و تکون میخورن... بعد من هیچ وقت نفهمیدم چرا اینطورین... یعنی هر دو قسمت بدنشون رو میتونن کنترل کنن؟ اونوقت که باید دو تا سر داشته باشن! آره دقیقا منم همینو نمیدونم چرا  .باید از متخصصانمون بپرسیم ببینیم چی میگن... .احتمالا 2 سرن !حسام و کمیل و محمد رضا ومیلاد وارد شید توضح بدید یه چیزی کاسب شیم .نقل قول M - i - L - a - D نوشته:دم همه بچه ها گرم خصوصا حسام و محمدرضا و اون خاطره دومی حامد خاطره دومی من کدوم بچه هاست؟
|
||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
|
نقل قول MOHAMMAD REZA نوشته:از حیوانات که بگذریم از بچگی علاقه شدیدی به برق داشتم از بچگی تا الان حداقل 7 یا 8 بار مستقیم برق 220 منو گرفته یادش بخیر یه بار دوس داشتم ببینم تو پریز چی هستش دو تا میله کردم تو پریز درجا دو دور بدنم رف رو ویبره بعدش دو متر پرت شدم عقب یا دو ساعت هنگ بودم یه بارم تو بچگی کیت رو مستقیم بدون آداپتور زدم به برق کیت دستم بود که ییهو لامپاش ترکید و برق گرفتم تا چند روز دستم درد میکرد پ،ن : اینا جزئی از تجربیاته این برق رو منم تجربه کردم اون هنگش رو واقعا موافقم واقعا آدم واسه چند ساعت از خود بی خود میشه شوکه میشه واقعا هنگ میکنه رسماخیلی حس عجیب و جالبیه
|
||
| هیچ‌وقت به سرباز نمی‌گن «جمعه‌ها تعطیله نجنگ» | |||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
 نام کاربری: Prince_Of_Catalan
پیام:
۵,۰۲۴
عضویت از: ۲۲ آذر ۱۳۸۹
از: رفسنجان & تهران
طرفدار:
- همه بازیکنان بارسا خصوصا مسی و الکسیس - کرایف & رویکارد & رونالدینهو - پرسپولیس - اسپانیا & آرژانتین - کریم باقری & علی کریمی - گواردیولا - افشین امپراطور گروه:
- كاربران بلاک شده
|
نقل قول مسعود نوشته:من کلا رابطه خاصی با حیوانات نداشتم ولی از گربه ها و سگها خوشم میاد و باهاشون صمیمی هستماحساس میکنم که گربه ها باهام حرف میزنن و منم میتونم باهاشون حرف بزنم مسعود از دست رفتی این دوستمون توهم میزنه مثل بابا اتی همش فکر میکنه یکی داره باهاش حرف میزنه و فکر میکنه گربه ها هستن نقل قول Hamed Messi نوشته:نقل قول سارا نوشته:در مورد این کرما جالب ترین چیز در موردشون اینه که وقتی نصفه شون میکنی هر کدوم نصفه ها پرت میشن یه ور و تکون میخورن... بعد من هیچ وقت نفهمیدم چرا اینطورین... یعنی هر دو قسمت بدنشون رو میتونن کنترل کنن؟ اونوقت که باید دو تا سر داشته باشن! آره دقیقا منم همینو نمیدونم چرا .باید از متخصصانمون بپرسیم ببینیم چی میگن... .احتمالا 2 سرن !حسام و کمیل و محمد رضا ومیلاد وارد شید توضح بدید یه چیزی کاسب شیم .خرج داره نقل قول Hamed Messi نوشته:نقل قول M - i - L - a - D نوشته:دم همه بچه ها گرم خصوصا حسام و محمدرضا و اون خاطره دومی حامد خاطره دومی من کدوم بچه هاست؟ تو حالا گیر دادی به اشتباهات من   منظور حامد با خاطره دومیش بود دفعه آخرت باشه به من گیر دادی
|
||
 چه روزهایی داشتیم خداحافظ |
|||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نام کاربری: Elnino/v
پیام:
۱,۶۷۵
عضویت از: ۶ مرداد ۱۳۸۹
از: همه جای ایران سرای من است...
طرفدار:
- Pique,Puyol,Messi,Xavi,Villa,iniesta - مارادونا - ما مگه تیمم داریم؟ - SPAIN - مگه بازیکن داریم؟؟؟ - pep joonam - فکرشو نمیکردم مربی هم داشته باشم... گروه:
- كاربران بلاک شده
|
نقل قول Hamed Messi نوشته:نقل قول سارا نوشته:در مورد این کرما جالب ترین چیز در موردشون اینه که وقتی نصفه شون میکنی هر کدوم نصفه ها پرت میشن یه ور و تکون میخورن... بعد من هیچ وقت نفهمیدم چرا اینطورین... یعنی هر دو قسمت بدنشون رو میتونن کنترل کنن؟ اونوقت که باید دو تا سر داشته باشن! آره دقیقا منم همینو نمیدونم چرا .باید از متخصصانمون بپرسیم ببینیم چی میگن... .احتمالا 2 سرن !در این مورد از من بپرسید  کرم ها در در هر یک از قسمت های بدنشون یه مرکز عصبی دارن که درواقع فعالیت اون بخش از بدنشون رو کنترل میکنهمثل زنبورا و پشه ها و مگس هااین بخش ها اگر از هم جدا شن بخاطر همون مراکز عصبی که بهشون میگن گره عصبی راحت میتونن به زندگیشون ادامه بدن اما به دلیل نبود غذا فوت میکنند
|
||
|
یادمان باشد که تشبیه امام زمان(عج) به آفتاب است. اگر با آمادن آفتاب بیدار شویم نمازمان قضاست. |
|||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نام کاربری: Prince_Of_Catalan
پیام:
۵,۰۲۴
عضویت از: ۲۲ آذر ۱۳۸۹
از: رفسنجان & تهران
طرفدار:
- همه بازیکنان بارسا خصوصا مسی و الکسیس - کرایف & رویکارد & رونالدینهو - پرسپولیس - اسپانیا & آرژانتین - کریم باقری & علی کریمی - گواردیولا - افشین امپراطور گروه:
- كاربران بلاک شده
|
نقل قول چوشولو نوشته:نقل قول Hamed Messi نوشته:نقل قول سارا نوشته:در مورد این کرما جالب ترین چیز در موردشون اینه که وقتی نصفه شون میکنی هر کدوم نصفه ها پرت میشن یه ور و تکون میخورن... بعد من هیچ وقت نفهمیدم چرا اینطورین... یعنی هر دو قسمت بدنشون رو میتونن کنترل کنن؟ اونوقت که باید دو تا سر داشته باشن! آره دقیقا منم همینو نمیدونم چرا .باید از متخصصانمون بپرسیم ببینیم چی میگن... .احتمالا 2 سرن !در این مورد از من بپرسید کرم ها در در هر یک از قسمت های بدنشون یه مرکز عصبی دارن که درواقع فعالیت اون بخش از بدنشون رو کنترل میکنهمثل زنبورا و پشه ها و مگس هااین بخش ها اگر از هم جدا شن بخاطر همون مراکز عصبی که بهشون میگن گره عصبی راحت میتونن به زندگیشون ادامه بدن اما به دلیل نبود غذا فوت میکنند اون فوت میکنندت تو حلقم البته توضیحاتت هم همینطور همچین گفتی فوت میکنند انگار چه شخص متشخصی هستند
|
||
|
چه روزهایی داشتیم خداحافظ |
|||
|
۵ تیر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |