| در حال دیدن این عنوان: |
۶ کاربر مهمان
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول میلاد نوشته:حالا يه سوال جالب زمان و شانس رو چقدر قبول داري البته اين دو از هم ديگه جدا هستن با توجه به اين حرفهاي ((انيشتين)) جواب بده ((زمان يك خيال باطل است)) ((شانس رو فقط افراد ناتوان ميتوانند بفهمند و آن را تعريف كنند)) زمان رو تا جایی درک می کنم که قضیه به شکستن بعد چهارم نرسه!  گاهی نمی تونم درک کنم چه طور زمان سپری می شه که یک دقیقه گاهی مثل یک ثانیه و گاهی مثل یک ساعت سپری می شه. به شانس هم نمی تونم بگم اعتقاد ندارم، اما زیاد خودم رو درگیرش نمی کنم. با حرف انشتین در مورد شانس تا حدی موافقم؛ کلا یه چیز طبیعیه ه وقتی نمی تونیم چیزی رو تعریف کنیم رو به شانس و یا خرافات میاریم؛ البته این مغایرتی با این موضوع نداره که فرصت ها با هم متفاوت هستن، شرایط یکسان نیستن و گاهی ما به طور مستقیم در اتفاقاتی که برامون میفته نقشی نداریم. با حرف اولش کمتر موافقم، به نظر من می شه زمان رو شکست، اما نه به شکلی که تو فیلم ها و داستان های تخیلی می بینیم. نپرسین پس چه طور که نمی تونم تجسمش کنم.
|
||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
كلا چقدر از اين عبارات استفاده ميكني(در ادامه بحث زمان) واي نكنه دير برسم؟ نكنه دير از خواب بيدار شم؟ نكنه فلاني سر قرار دير بياد؟ نكنه دير رسيدنم باعث اذيت فلاني بشه؟ و از اين نكنه ها
|
||
 ((راندا برن)): راز ما را دوست دارد ولی اگر آن را از خود برانیم دشمن سرسختی برایمان خواهد مخفی کردن امضا ... |
|||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول میلاد نوشته:كلا چقدر از اين عبارات استفاده ميكني(در ادامه بحث زمان) واي نكنه دير برسم؟ نكنه دير از خواب بيدار شم؟ نكنه فلاني سر قرار دير بياد؟ نكنه دير رسيدنم باعث اذيت فلاني بشه؟ و از اين نكنه ها از آخریش بیشتر از بقیه استفاده می کنم چون انجام دادن کارها در زمان مشخص برای خیلی ها مفهوم خاصی داره. خیلی ها این که یه نفر کاری رو در زمانی که گفته انجام میده، انجام نده رو نشونه ی بی مسئولیتی اش می دونن؛ بنابرین برام مهمه که وقتی یه زمانی رو تعیین کردم، سر همون زمان کاری رو انجام بدم یا در جایی که باید حضور داشته باشم. در مواردی که مربوط به خودم می شه، مثلا همون سوال سوم، چندان حساس نیستم. اما در مورد زمان باید یه موضوعی رو اضافه کنم که بعضی تاریخ های خاص برای من خیلی مهمن و بعضی ساعات خاص! گرچه خیلی وقت ها هم (معمولا روز تولدم یا نزدیک سال تحویل) به این فکر کردم که زیادی در قید زمان بودن خیلی بی معنی هست! محدودیت های خاص مادی، ایجاب می کنن که چارجوب خاصی داشته باشیم و زمان و مکان و ابعاد، دو نمونه ی بارز این چهارجوب ها هستن. همین محدودیت ها هستن که باعث می شه که مثلا من خودم نتونم تصور کنم که در آخرت، نبودن این دو بعد چه طور نمود پیدا می کنه! پی نوشت: این موضوع من رو یاد فیلم contact انداخت. |
||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
در راستای همین بحث می تونید به این توضیحات آقا محمد یه نگاهی بندازید. مشاهده لینک |
||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
  نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو 
|
اخارین بار کی به مادرت خوبی کردی ؟ مادر رو توصیف کن ! به نظرت چرا شیطان سجده نکرد بر انسان ؟ |
||
| ... | |||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
نقل قول پی نوشت: این موضوع من رو یاد فیلم contact انداخت.واقعا فیلم موفقی بود |
||
|
((راندا برن)): راز ما را دوست دارد ولی اگر آن را از خود برانیم دشمن سرسختی برایمان خواهد مخفی کردن امضا ... |
|||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول Frank Rijkaard نوشته:اخارین بار کی به مادرت خوبی کردی ؟ مادر رو توصیف کن ! به نظرت چرا شیطان سجده نکرد بر انسان ؟ _ دیروز یا پریروز که بغلش کردم.  _ مادر بودن اگه به معنی واقعیش باشه، یه اسم فرازمینیه. _ چون متکبر بود! |
||
|
۱۶ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
سكوت تورو ياد چي ميندازه ؟ تاريكي تورو ياد چي ميندازه ؟ وآيا از سكوت و تاريكي ميترسي؟ |
||
|
|
|||
|
۱۷ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول ODIN - The God Of War نوشته:سكوت تورو ياد چي ميندازه ؟ تاريكي تورو ياد چي ميندازه ؟ وآيا از سكوت و تاريكي ميترسي؟ _ یه دنیا حرف نگفتنی... _ نبودن روشنایی! _اگه به معنی مادی شون باشن و مظورتون جنبه ی استعاری شون نباشه، نه. یه توضیحی در این مورد بدم. احتمالا همه این رو شنیدین که چیزهایی مثل تاریکی، سرما، بدی و ... وجود خارجی ندارن بلکه تنها نبودن روشنایی، گرمی، خوبی و ... هستن. این موضوع منو یاد یه شبه اصل انداخت که گاهی ذهنم رو به خودش مشغول می کنه. من می گم اشباع شدن از یه موجودیتی، احتمال به وجود اومدن موجودیت کاملا متضادش رو زیاد کنه. مثلا، تو اوج سرما، احساس گرمای خیلی شدید به وجود میاد که نتیجه اش هم همون سوختن از سرماست. یا مثلا در اوج گمراهی، احتمال پیدا کردن راه درست خیلی بیشتر می شه. تو اوج سیاهی، احتمال وجود یه لکه ی سفید خیلی بیشتره تا یه فضای خاکستری. حتی تو اوج ایمان، احتمال از دست دادنش خیلی بیشتر می شه؛ چون که تنها یک لغزش خیلی کوچیک (که در مورد آدم های عادی ممکنه هیچ اثری نداشته باشه)، خیلی راحت می تونه موجب سقوط اون اوج شه و خیلی مثال های دیگه. البته من از فلسفه بافی بی مورد که به سفسطه برسه، به شدت بیزارم! و عقیده دارم که خیلی مسخره هست که به جای زندگی کردن، سال ها بشینیم تعریف کنیم که زندگی چی هست! یا به جای احساس کردن یه موضوع کاملا ملموس، بخوایم سفسطه کنیم؛ اما این موضوع تا وقتی که از کاربردی بودن و ملموس بودنش خارج نشده باشه، برای من خیلی جالبه. امیدوارم زیادی موضوع رو منحرف نکرده باشم. |
||
|
۱۷ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
بهتري خواننده مورى علاقه؟ بهترين باليوودی؟ بهتری هالیوودی؟ تا حالا شده بری یه مهمونی مهم بعد وقتی میرسی کفشاتو در میاری میبیبی جورابات پاره شده؟
|
||
|
((راندا برن)): راز ما را دوست دارد ولی اگر آن را از خود برانیم دشمن سرسختی برایمان خواهد مخفی کردن امضا ... |
|||
|
۱۸ خرداد ۱۳۸۷
|
|||
|
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |