در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
با تشکر از همه دوستان و عزیزان که زحمت کشیدن داستان نوشتن! موضوع جدید: اگه یه روزی دروازبان ذخیره والدز بودی یعنی جا پینتو بودی ولی یکم بهتر از پینتو و بهتر از والدز تو هم به خودت مطمئن بودی که از والدز بهتری ولی مربیان تیم بازم والدز رو به تو ترجیح می دادند و هر چی تو تمرین بهتر عمل می کردی بازم والدز رو می زاشتن تو ترکیب اصلی چیکار می کردی؟؟ با پپ دعوا می کردی ؟؟ از بارسلون می رفتی؟؟یا می موندی نیمکت نشین والدز می شدی ؟؟ اصلا به اینکه با بودن والدز به جای تو تیم ضعیف تر میشد فکر میکردی یا به پیشرفت خودت؟؟ |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۲۳ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
تمام سعیمو میکردم تا خودمو به مربی اثبات کنم. بالاخره دیرو زود داره ولی سوخت و سوز نداره. هر چی باشه والدز سالهاست دروازه بان اول بارساست و نمیشه به همین راحتی یکی بیاد و به جاش فیکس بازی کنه. ولی در کل فقط به تیم فکر میکردمو پیش خودم میگفتم خب شاید والدز یه چیزی داره که من ندارم و مربی یه چیزی بیشتر از من میدمنه که منو فیکس نمیزاره داخل. |
||
۲۳ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Alireza_i99000
پیام:
۹,۳۴۴
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
از: TEH
طرفدار:
- Lionel Andres Messi - Maradona - استقلال - آرژانتین - پپ گواردیولا - Ottmar Hitzfeld گروه:
- کاربران عضو |
با تمام وجود تمرین می کردم به امید روزی که برم تو ترکیب اصلی . گرچه نیمکت بارسلون از ترکیب اصلی 100 تا تیم دیگه مثل منچستر و اینتر و رئال و....بهتره. من اگه بودم به نظرات پپ احترام می زاشتم و سعی می کردم باهاش دعوا نکنم. البته ما هممون تو اون جایگاه قرار نگرفتیم که این طوری می گیم . شاید پیشزفت و آینده خودمون از همه چی مهم تر بود و به تیم دیگه ای می رفتیم . ولی الان با این تفکر تو تیم می موندم. مثل پینتو که عاشقه نیمکته منم عاشق ذخیره شدن برای والدز می شدم. بالا خره یه روزی بازنشسته می شد و من می رفتم جاش.
|
||
|
|||
۲۳ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو |
من در هر حالت مي موندم تا يه روز با يه اتفاق خاص برم تو تيم من در كل آدم فرصت طلبي هستم با اون اتفاق مثل محمدي مي رفتم تو در وازه ديگه در نميومدم انقدر خوب كار مي كردم تا پپ بهم اعتقاد پيدا كنه و منم با تمام پررويي شماره يك رو از والدز مي گرفتم
|
||
۲۳ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
من که میرفتم از بارسا ولی وقتی که میخواستم برم تو هواپیما به همه قول میدم که زمان اوجم تو بارسا باشه. تو صفحه ی توییترمم که میگم مطمئن باشین من یه روز دروازه بان بارسلونا میشم.بعد میرفتم تو یه تیمی مثل آرسنال یا ولنسیا.خودمو میکردم بهترین دروازه بان جهان بعد دوباره میومدم بارسا |
||
|
|||
۲۴ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
بعد از بازی که ما به راحتی 3-2 باختیم در حالی که میتونستیم ببریم طاقتم طاق میشه میرم پیش پپ بهش میگم! آخه چرا؟با من مشکلی داری؟مگه نمیبینی اینقدر خوب کار میکنم؟چه طور میتونی منو نیمکت نشین کنی؟وضعیت تیم رو ببین!ببین کجای جدوله؟! اون موقع بود که پپ بهم میگفت:همین نیمکتم از سرت زیاده!وقتی فروختمت میفهمی! بعد منم عصبانی میشدم میرفتم! بعد چند ساعت میرفتم پیشش و بهش میگفتم شرمنده ام به خدا!خیلی واسه تیمم نگرانم!نمیخواستم اینطوری شه!شما بگو تا ابد من رو نیمکت بشینم!اصلا بگو توپ جمع کن بشم!تو رو به هرکی میپرستی!منو از بارسا جدا نکن!من بدون بارسا میمیرم! بالاخره یه بازی پیدا میشه که همه بفهمن من چی هستم! گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی! |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۲۴ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Barçaholic
پیام:
۷۱۰
عضویت از: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
از: Back street of Camp Nou
طرفدار:
- کارلس پویول سافورسادا - یوهان، آرماندو، رونی و سَمی، هریستو - آرژانتین - جوزپ، فرانکی ، تیتو - افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
همه چی ازونجا شروع شد که سر تمرین 5شنبه شب، من یه بار پنالتیه اینی رو گرفتم یه بارم ماله لئو رو !! ولی ویکی فقط تونست به یه پنالتی بویان برسه تازه اونم گل شد!! پینتو هم تلاش زیادی کرد ولی عملکردی نسبتا شبیه ویکی داشت! تقریبا اکثر بچه های تیم از گلریم خوششون اومده بود و با یه سری جمله های تکراری مثله دفعه دیگه پنالتی منو بگیری پنالتیت میکنم یا پنالتی منووو میگیرییی؟؟ از طرف اینی و لئو مواجه شدم!! خلاصه تو اوج خوشحالی بودم و همین طوری خیال بافی میکردم که تو بازی شنبه شب که رفتم تو زمین گل زدیم چه ادایی در بیارم و ازین چیزا!! که روز قبل بازی که مربی داشت ترکیبو می چیند اسم منو به عنوان گلر ذخیره گفت!! انگار با چماغ کوبونده باشن تو کلم!! دست کشام از دستم افتاد ...... و اخر تمرین فقط یه خسته نباشید به پپ گفتم و رفتم سوار ماشین شدم!! تو راه خیلی باخودم کلنجار رفتم که اخه برا چی این کارو کرد من که شرایطم خوب بود! شبم خسته و کوفته بودم ولی بازم خوابم نبرد همش داشتم به بازی فردا فکر میکردم!! موقع بازی پپ منو به عنوان گلر 3وم گذاشت! و اون بازی فرصت نکردم بازی کنم! بازی رو با اختلاف یه گل بردیم ولی من بازی نکردم!! یه هفته گذشت و من دوباره تو تمرینا خوب طاهر شدم!!بازی بعدی مون با اسپانیول بود یعنی بازی شهراورد(!) بازم من تو ذخیره ها بودم ، این دفعه بازم هیچی نگفتم و صبر کردم!! واسم مهم نبود که من پیشرفت میکنم یا نه فقط نمی خواستم فضای رختکنو بریزم به هم قبل بازی!! موقع بازی که شد ویکی تا نیمه اول گل نخورد ولی نیمه دوم نزدیک بود یه گل بدجور به صورت لایی بخوره که کارلس توپ رو از تو دروازه کشید بیرون تو حمله ی بعدی ویکی با یکی تک به تک شد و زانوش اسیب دید!! من هم خیلی ناراحت شدم و دستمو محکم کوبوندم به نیمکت( بابا بالاخره دوستم بود خوب) دیگه پپ با مشورت بقیه منو برد تو زمین ... شرایط خیلی سختی بود خوب خودمو نشون دادم دو سه تا دفع خوب کردم !! بعدش میلیتو رو یه خط18 قدم یه خطا میکنه رو مهاجم حریف و داورم نامردی نمی کنه پنالتی میگیره!! منم با اینکه خیلی استرس داشتم به صورت خیلی خفنی چشمامو می بندم شیرجه میرم سمتش و یه هویی توپ میوفته تو دستام!! ازون به بعد بازی های کوپا و یه سری بازی های اسون تو لیگ رو -مثلا با اوساسونا- میده به من!! منم اصلا نا امیدش نمی کنم !! و با ویکی هم دوستایی خوبی می شیم!! نتیجه اخلاقیش این بود که : صبر کن!! همه کارا خودش درس میشه!!! |
||
To celebrate for the same cause We gonna fight, we gonna march, through the swamp We gonna mosh through the marsh Until they omit this fucking Qatar from our jerseys. c'm on |
|||
۲۷ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: RaminiTo
پیام:
۲۶۲
عضویت از: ۳ مرداد ۱۳۸۸
از: Middle of Nowhere
طرفدار:
- Dani Garcia - King Eric - Luis Van Gaal گروه:
- کاربران عضو |
من انقدر صبر ميكنم، صبر ميكنم تا بالاخره يه بازي بشه تا دو دقيقه برم تو دروازه. ولي افسوس كه پپ اصلا منو رو نيمكتم نميزاره. بالاخره بعداز سالها نيمكت نشيني در بارسا (10-15 سال ) يه تيمي مثه ميلان مياد منو ميخره واسه خونه ي سالمندانش. بعد هم وقتي اونجا درخشيدم پپ با خودش ميگه عجب استعداديو از دست داديم ها! ولي منم نامردي نميكنم وقتي بازنشته شدم به عنوان مربي دروازه بانها دوباره ميام بارسا! اين البته بيشتر به درد فيلمنامه ي سريالهاي كره اي ميخوره
|
||
۲۹ مرداد ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
با یه برد خوب تونستین میلان رو شکست بدین برین تو جمع 4 تا تیم تو لیگ قهرمانان! شما هم عضو تیم هستین! بعد یه جشن کوچولو شبه همه رفتن خوابیدن شما هم با والدس تو یه اتاقین که البته اون هنوز نیومده!دارین حاضر میشین که بخوابین که یه سر صدای مشکوک از رارهرو میشنوین! میرین دم در یواش درو باز میکنین! میبینین که ویکی و جرارد و دنی بیرونن دارن پچ پچ میکنن یه قیچی هم دستشونه! از بین حرفهاشون میفهمی که ای وای!اینا میخوان محض شوخی موهای کاپیتان رو قیچی کنن! حالا شما چی کار میکنین؟ همراهشون میشین و کمکشون میکنین؟ جلوشونو میگیرین؟ چی کار میکنین؟ |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۷ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Inner_Fighter
نام تیم: منچستر یونایتد
پیام:
۴,۳۸۱
عضویت از: ۲۹ تیر ۱۳۸۶
طرفدار:
- مسی، ژاوی، پویول - رونالدینیو - هلند، اسپانیا - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران گالری |
چه شب باحالیه :201: من میرم بیرون پیش اونا، میگم بیاین تو اتاق صحبت کنیم ، بعد که نقشه رو کشیدیم من میگم که فقط یکم از موهاشو کوتاه کنیم بعد که رفتیم سروقت پویول جرارد نامردی نمی کنه و نصف موهای کاپیتانو کوتاه می کنه بعد فرار می کنیم و کاپیتان تا به خودش بیاد ما میریم تو اتاقو در رو قفل می کنیم فردا صبح که می خوایم آماده بشیم بریم فرودگاه من همه چیزو می اندازم تقصیر اون سه تا ! بعد کتک خوردن اونا رو نگاه می کنم |
||
.The key is within you MCKS |
|||
۹ شهریور ۱۳۸۹
|
این عنوان قفل شده است!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |