| در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: hmjz_1
پیام:
۹۴۰
عضویت از: ۱۷ آبان ۱۳۹۰
از: اصفهان
طرفدار:
- مسی - رونالدینهو - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو 
|
و دوباره شروع فصل و دوباره گلزنی مسی |
||
|
بجان زنده دلان سعدیا که ملک وجود نیارزد آنکه دلی را ز خود بیازاری |
|||
|
۳۰ مرداد ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: ~Voro0JaK~
پیام:
۱,۴۷۶
عضویت از: ۲۱ دی ۱۳۸۹
از: TehRaN
طرفدار:
- ×LeO× - :O - ×SpaiN× - :O - ×TiTo , PeP× - :O گروه:
- كاربران بلاک شده
|
ترکوندی پسر  آقا این بچه ی لئو دختره یا پسره؟ 
|
||
|
۳۰ مرداد ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
 نام کاربری: taranom.messi
پیام:
۵۵۶
عضویت از: ۱۵ بهمن ۱۳۸۹
از: بارسلونا
طرفدار:
- اول مسی,ژاوی,اینیستا,افلای - یوهان کرایف - هیچ کدوم - ارژانتین,اسپانیا - هیچ کدوم - گواردیولا - هیچ کدوم گروه:
- کاربران عضو
|
مسی، پسری که اسطوره شد (قسمت سوم) زمین «گراندلی» تقریباً لخت است، یك زمین برهنه و فقط چند نقطه سبز رنگ نزدیك خط كناره؛ وضعیت تیر دروازه ها وحشتناك است؛ حفاظ و ساختمانی كه دوش ها و رختكن در آن هستند هم همین طور. شرایط خود محل هم خیلی بهتر نیست: (كارواش های سر هم بندی شده در هر تقاطع خیابان «گوتیرس»، فروشنده های لاستیك دست دوم، علامت «اینجا آهن می خریم» یا به عبارت دیگر، آهن قراضه؛ حتی روی یك تكه مقوا تبلیغ خدمات «پرورش سگ» را كرده اند.) در پس زمینه: كار محبوب برج سازی كه به نظر تعطیل می رسد ولی اینطور نیست، خانه های محقر كوچك كه افسون سال ها پیش شان را از دست داده اند، سبزه هایی كه لای شكاف آسفالت روییده اند، آشغال هایی كه در گرما می پزند، مردان و قدیمی های بیكار، بچه هایی سوار بر دوچرخه هایی كوچكتر از خودشان. پیرترین ساكن محل میگوید: «مردم اینجا عوض شده اند، شب ها راه رفتن در این خیابان ها ترسناك است.» بزهكارها به اینجا اسباب كشی كرده اند، ساعت 3 بعدازظهر به ندرت كسی دیده می شود. زمین فوتبال خالی است، بچه های مدرسه محل كه برای ورزش به «مركز تربیت بدنی آباندرادو ماریانو گراندلی»:(توضیح=اسم آن را از یك داوطلب جنگ 1865 گرفته اند كه جانش را فدای كشورش كرده) می آیند، رفته اند و بازیكنان هم قبل از ساعت 5 نمی آیند. تنها آدم این دور و بر یك معلم است، با تی شرت سفید و گرمكن آبی و كتانی؛ خانه سینیور آپاریسیو:اولین مربی لیونل مسی را در 150 متری یا همین حدود نشان می دهد. (آپاریسیو ، اولین مربی مسی بود که در سال 2008 فوت کرد ) آپاریسیو با دست خیس در را باز می كند، دارد برای كلودیا (همسر نابینایش) غذا آماده می كند ولی میهمانش را به داخل دعوت می كند و می گوید راحت باش. 4 صندلی راحتی، یك سگ سفید بزرگ و بوی خاص «نا»، فضای اتاق نشیمن نیمه خالی را كه تلویزیون قدیمی اش مدام توی چشم است، گرفته. سالوادور ریكاردو اولینم ربی مسی ست ، با 4 فرزند، 8 نوه و 4 نتیجه!؛ چهره ای فرسوده دارد، با سایه ای از سبیل روی آن، بدنش مثل سیم خاردار، در هم پیچیده و صدا و دستش لرزان است. تمام عمرش را در راه آهن كار كرده. در جوانی شماره 4 «كلوب فورتین» را می پوشید و بیش از 30 سال قبل، مربی بچه ها در زمین 40 در 75 متری گراندلی بوده. صدها و صدها كودك را پرورش داده كه شامل رودریگو و ماتیاس هم می شود (بزرگترین فرزند خانواده مسی یك مهاجم نوك سریع و قدرتمند بود؛ دومی در دفاع بازی می كرد). مادر بزرگ سلیا هر سه شنبه و پنج شنبه با آنها تا زمین تمرین می آمد و یك بعدازظهر تابستان، لئو هم با او آمد!: «یك نفر دیگر می خواستم تا تیم 86 (بچه های متولد 1986) را كامل كنم، بقیه داشتند گرم می كردند و حتی پیراهن به دست منتظر بازیكن آخر بودم ولی او نیامد و آن طرف این بچه كوچك داشت با توپ به دیوار جایگاه می زد. زمان داشت می گذشت و به خودم گفتم: ’لعنتی... نمی دانم بلد است چطور بازی كند ولی...‘؛ بنابراین رفتم تا با مادربزرگ كه واقعاً از فوتبال سر درمی آورد، حرف بزنم و به او گفتم: ’او را به من بده.‘ ؛ مادربزرگ می خواست او را در زمین ببیند. بارها از من خواسته بود بگذارم امتحان كند. بارها به من درباره استعدادهای این كوچولو گفته بود؛ مادر یا خاله اش؛ یادم نمی آید كدام، نمی خواست او بازی كند: ’او خیلی كوچك است، بقیه همه بزرگند. ‘ برای اینكه مطمئنش كنم گفتم: ’حواسم به او هست و اگر به او حمله كردند، بازی را نگه می دارم و می كشمش بیرون.‘». داستان سینیور آپاریسیو ادامه دارد ولی، خانواده مسی – كوچیتینی حوادث را جور دیگری روایت می كنند: «سلیا بود كه آپا را مجبور كرد وقتی یك نفر كم دارد او را به زمین بفرستد. مربی از این فكر خوشش نمی آمد چون او خیلی كوچك بود ولی مادربزرگش اصرار كرد و گفت: ’او را به زمین بفرست تا ببینی كه پسر كوچولو چطور بازی می كند‘؛ آپا جواب داد: ’باشد ولی او را نزدیك خط كناری می گذارم تا وقتی گریه كرد خودت بتوانی ببری اش بیرون!‘». درباره آنچه بعد اتفاق می افتد، اختلاف نظری وجود ندارد، بگذارید به روایت مربی قدیمی برگردیم: «خب... به او پیراهن دادم و پوشید. توپ اول به سمتش رفت، او نگاهش كرد و... هیچی.» دون آپا( آن طور كه این دور و بر معروف است)، از صندلی اش بلند می شود و ادای حالت متعجب مسی كوچولو را در می آورد، بعد دوباره می نشیند و توضیح می دهد: «او چپ پا است، به این خاطر توپ را نگرفت. دومی به سمت پای چپش رفت، آن را گرفت و یك نفر را پشت سر گذاشت، بعد یك نفر دیگر و یك نفر دیگر؛ سرش داد می زدم: ’شوت بزن، شوت بزن‘؛ می ترسید یك نفر بهش صدمه بزند ولی به رفتن و رفتن ادامه داد. یادم نمی آید گل زد یا نه؛ هیچ وقت چیزی شبیه این ندیده بودم. پیش خودم گفتم این یكی هیچ وقت بیرون نمی آید و هیچ وقت هم او را بیرون نكشیدم.» سینیور آپاریسیو در اتاق بغلی ناپدید می شود و با یك كیسه پلاستیكی برمی گردد؛ در میان خاطرات یك عمر جست و جو می كند،سرانجام عكسی را كه دنبالش بود، پیدا می كند: یك زمین سبز، تیمی از بچه ها كه پیراهن قرمز پوشیده اند و جلوی آپاریسیو كه چهره ای جوان تر دارد، ایستاده اند؛ كوچك ترین شان با شورت سفیدی كه تقریباً تا زیر بغلش آمده، پیراهنی كه زیادی بزرگ است، چهره ای بسیار جدی و پاهای پرانتزی؛ لیونل است. مثل یك پرنده كوچك به نظر می رسد، مثل یك كك، آن طور كه رودریگو، برادرش، عادت داشت او را صدا بزند: «او متولد 87 است و در تیم 86 بازی می كرد. از نظر قد و قواره از همه كوچكتر و جوانتر بود ولی واقعاً شاخص تر بود؛ آنها او را بدجوری می زدند ولی او بازیكن خاصی بود، با استعدادی خارق العاده،مادرزاد می دانست چطور بازی كند. وقتی برای مسابقه می رفتیم، مردم می ریختند تا بازی او را تماشا كنند. وقتی توپ را می گرفت، نابود می كرد، شگفت انگیز بود، نمی توانستند جلویش را بگیرند،در هر بازی 4 یا 5 گل می زد. جلوی «كلوب د آمانكر» یك گل زد، از آنهایی كه در تبلیغات می بینید. خوب یادم است: همه را پشت سر گذاشت، از جمله دروازه بان. سبك بازی اش چطور بود؟ مثل حالا، آزاد. چه شكلی بود؟ بچه جدی بود، همیشه آرام كنار مادربزرگش می ماند. هیچ وقت ناله نمی كرد. اگر او را می زدند، گاهی اوقات گریه می كرد ولی بلند می شد و دوباره می دوید. به این خاطر وقتی می گویند زیادی تكروی می كند یا استعداد خاصی ندارد یا حریص است، با همه بحث می كنم، از او دفاع می كنم.» همسرش از اتاق كناری او را صدا می زند. سینیور آپاریسیو ناپدید می شود و برمی گردد تا خاطرات بیشتری را نقل كند؛ مثل اینکه فیلمی كه نمی تواند پیدا كند و بعضی از بازی های اعجاب آور این كودك رویش است: «عادت داشتم آن را به بچه ها نشان دهم تا یادشان دهم وقتی توپ زیر پایتان است، چه كار می شود كرد.» اولین باری كه لئو از اسپانیا برگشت و او برای ملاقاتش رفت: «وقتی من را دیدند، دیوانه وار بود. صبح رفتم و وقتی برگشتم، یك صبح بعد بود. تمام مدت درباره این حرف می زدیم كه آنجا در اسپانیا فوتبال چه شكلی است.» یا آن بار كه همسایه ها به افتخار لیونل یك میهمانی ترتیب دادند. آنها می خواستند در زمین گراندلی به او یك لوح هدیه بدهند ولی در نهایت لئو نتوانست برود. بعداً زنگ زد تا بگوید: «متشكرم، شاید دفعه بعد.» آموزگار سالخورده فوتبال ناراحت نیست؛ برعكس با محبتی زیاد درباره پسر كوچكی كه آن همه سال قبل مربی اش بوده، حرف می زند: «وقتی گل اولی را كه در پیراهن بارسلونا زد، از تلویزیون دیدم، شروع كردم به گریه. خنووه وا، دخترم كه آن یكی اتاق بود، پرسید: ’چی شده بابا؟‘ گفتم: ’هیچی. خیلی هیجان انگیز است.‘» آپاریسیو یك جواهر دیگر از كیسه پلاستیكی اش بیرون می كشد، عكسی دیگر از این پسربچه موطلایی؛ پیراهنش خیلی بزرگ است و پاهایش خیلی كوتاه. یك جام را توی دستش نگه داشته، اولین جامی كه برده. تقریبا اندازه خودش است. لئو هنوز پنج سالش نشده؛ با این حال در زمین گراندلی طعم گلزنی و موفقیت را می چشد. در سال دوم دیگر آن قدر خوش شانس است كه پدرش مربی اش می شود؛ خورخه پیشنهاد مدیران باشگاه را می پذیرد و هدایت تیم 87 را در دست می گیرد و آنها همه چیز را می برند: «ولی همه چیز، همه چیز: لیگ، تورنمنت ها، دوستانه ها ...» خورخه مسی اینگونه به یاد می آورد، درحالی كه غرورش بیشتر جنبه پدرانه دارد تا یك مربی. جدا از فوتبال، مدرسه هم هست. لئو به مدرسه «ژنرال لاس هراس»، شماره 66 خیابان «4800 بوینس آیرس» میرود. سلیا، مادرش؛ مارسلا، خاله اش؛ یا سیلویا آریانو، زن همسایه كه مادر «سینتیا»،بهترین دوستش هم هست؛ او را میرسانند. پیاده میروند، از كنار جاده یا زمین های فوتبال پادگان «كومونیكاتیونس باتایون 121» رد می شوند و حدود 10 دقیقه ای می رسند. امروز، وقتی می خواهی پا به مدرسه بگذاری، كلاس اولی ها را می بینی كه غرق نقاشی شده اند. 2 تایشان پیراهن مسی را پوشیدهاند. در یك محوطه بزرگ سرپوشیده، چندتا بچه با پیراهن سفید دارند بازی می كنند، حواس شان كاملا پیش بازی است. گل هم می زنند، فقط چیزی كه ندارند، توپ است؛ چند تا كاغذ خرید را با نوار بسته اند به جای توپ و سبكسرانه دنبالش می دوند، بی آنكه زیاد به خشن بودن زمین شنی توجه كنند، مارپیچ می دوند، فریب می دهند، دریبل می زنند. رونو بیانكوكی، پسرخاله لئو هم در میان بازیكنان است، عرق ریزان با صورتی سرخ از دویدن، موهای سیاهش جلوی صورت اش گلوله شده؛ همبازی هایش خیلی زود او را سرتر از بقیه می بینند. روزنامه ها تا همین الان هم بارها در ستایش از او به عنوان جانشین لئو مقاله ها نوشته اند؛ مربیانش می گویند حركات پا به توپش خیلی خوب است، كه استعداد پسرخاله اش را دارد، و مثل او، خجالتی است! تنها چیزی كه می گوید این است كه: "به قابلیت و خلاقیت پسرخاله اش در گلزنی غبطه می خورد،برونو هم مهاجم است و دوست دارد یك روز پیراهن بارسا را به تن كند!". بچه ها حلقه می زنند و همه می خواهند راجع به پسری كه چند سال پیش به مدرسه آنها می رفته، نظر بدهند، پابلوی 11 ساله اصلا تردید ندارد: «او تمام چیزهایی را كه برای بهترین بودن لازم است، دارد؛ بهتر از مارادونا!؛ چیزی كه در او بیشتر از همه دوست دارم، سرعتش است، باورنكردنی است.» یك چیزی آگوستین 9 ساله را نگران می كند، چیزی كه دغدغه خیلی از هموطنانش است: «مارادونا بازی را در آرژنتینو جونیورز شروع كرد، مسی ... در بارسا.»؛ بی تردید خیلی از اینجا دور است ... زنگ تفریح است و زیر یك تكه چوب خمیده قدیمی - یك درخت كهنسال- یك دانش آموز ریزه دنبال دیگری گذاشته. لئو عادت داشت دور این تنه عظیم دنبال توپ كاغذی یا پلاستیكی بدود، دل انگیزترین خاطراتی هم كه از آن سال ها دارد، دقیقا همان بازی هایی است كه با هر چیزی زیر پایش می آمد، انجام می داد. ناراحت هم نمی شود اعتراف كند از درس خواندن لذت نمی برده و مونیكا دومینا، معلم اش از كلاس اول تا سوم، این را تایید می كند: «نه، لئو در درس خیلی خوب نبود ولی در سطح قابل قبولی قرار داشت. اول در خواندن مشكل داشت، بنابراین به مادرش توصیه كردم او را گفتار درمانی ببرد. در سایر درس ها كم كم پیشرفت می كرد، اگرچه نمره های فوق العاده ای نمی گرفت؛ بچه ساكت، شیرین و خجالتی بود، یكی از خجالتی ترین دانش آموزانی كه در كل دوران معلمی ام دیده ام. اگر صدایش نمی كردی، همانطور ساكت پشت میزش در عقب كلاس می نشست. بچه های بزرگ تر مدرسه برای بازی در مسابقات بین مدرسه ای روساریو با او رقابت می كردند، البته كه خوب بود، مدام جام و مدال می برد ولی هیچ وقت نشنیدم درباره خوب بازی كردن و گل زدنش فخر بفروشد.» پایان منبع : duxihaye-barca.mihanblog.com |
||
| از عارفی پرسیدند:روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شاد شدم به آن بنگرم و وقتی غمگین شدم به آن نظر کنم؟گفت: حک کن... میگذرد.... | |||
|
۳۱ مرداد ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی
|
لئو منتظريم رئالو سوراخ كني
|
||
|
۱ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: sepazz
پیام:
۳,۷۴۹
عضویت از: ۶ شهریور ۱۳۹۰
از: اردبیل
طرفدار:
- هربازیکنی که تو بارسا باشه یا بیاد - کرایف کبیر - ... - اسپانیا-آرژانتین - ... - ... - دایی گروه:
- کاربران عضو
|
رئالو چیکارش میکنه؟سوراخ سوراحش میکنه : fan:  لئو چیکارش میکنه؟سوراخ سوراخش میکنه : :fan
|
||
| FORCA BARCA | |||
|
۱ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: Ali_SHS
پیام:
۷,۳۸۵
عضویت از: ۲۵ مرداد ۱۳۹۱
از: Esfahan
طرفدار:
- Messi , Xavi , Iniesta , Puyol , Valdes - Ronaldinho , Rafa Marquez , Rivaldo , Cruyff - Perspolis - Spain. Argantina - Ali Karimi - Pep Guardiola - Abdollah Veissi گروه:
- كاربران بلاک شده
|
امیدوارم امشب مسی همیشگی باشه. خیلی استرس دارم واسه این بازی ویرایش ناظر: قرار دادن لینک پیج ، وبلاگ ، سایت یا هرچیزی که تبلیغات به حساب بیاد ممنوعه. انشالله دیگه مشاهده نشه  . |
||
|
۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
|
|
مادريدي ها اماده باشن چون لئو قراره رئالو سوراخ كنه. :heli:
|
||
|
۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
 نام کاربری: khadije.messi
پیام:
۴,۲۲۴
عضویت از: ۱۹ بهمن ۱۳۸۹
از: -
طرفدار:
- leo messi - - - - - ﺍﺳﭙﺎﻧﯿﺎ- ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻦ - - - ﭘﭗ ﮔﻮﺍﺭﺩﻳﻮلا- تیتو ویلانووا - - گروه:
- کاربران عضو
|
لئو منتظر بازی امشبتم. ایشالا میترکونی.
|
||
|
۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
  نام کاربری: Beauty.Dream
پیام:
۱,۱۱۰
عضویت از: ۲۹ تیر ۱۳۹۰
از: shiraz
طرفدار:
- all of them... - only pep... گروه:
- کاربران عضو
|
مسی جونم....امشب نباید بذاری مدافعای رئال نفس بکشن... فدات
|
||
|
|
|||
|
۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: لیونل مسی | ||
 نام کاربری: BRAIN
پیام:
۵,۵۱۳
عضویت از: ۸ خرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- LEO MESSI - PEP - SPAIN-ARGENTINA - PEP-FERGUSEN گروه:
- کاربران عضو
|
لئو منتظریم امشب بترکونی |
||
|
|
|||
|
۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |