نه سفر پیش پدرش همزمان نبود.
اما تو قضیه ی هودور اتفاقات همزمان بود. تو داری می گی قضیه deja vu ه در حالی که اگه گفته ی تو درست باشه حتی نمی تونی منطقا استنتاج کنی که اون رویدادی که تو الان دیدی و حس می کنی در گذشته برات اتفاق افتاده واقعا در عالم حقیقی اتفاق افتاده یا اون قضیه فقط و فقط در ذهنت به وقوع پیوسته، از کجا معلوم اون صحنه حاصل تشکیکات ذهنی نباشه؟!
اما اینجا همزمان هودور نوجون رو داریم که برن با سفر به گذشته ازش یه پل ذهنی می زنه به هودوری که حالا بزرگه و در رو نگه داشته! تاکید می کنم که این اتفاقات همزمانه! سفر در زمان کاری که وارگ ها می کنن یه چیزه و پل زدن برن از هودوری به هودور دیگه اونم به صورت همزمان یه چیز دیگه. تازه با اضافه شدن این قضیه که تمام اتفاقات زمانِ حالِ سریال قبل از تشنج هودور نوجون بوده می شه این تصور رو داشت که تمام اتفاقات همزمان داره تو چند تا جهان موازیِ هم دنبال می شه! گذشته ی گذشته و آینده ی آینده. نمی دونم تونستم منظور رو برسونم یا نه!

این صرفا یه فرضیه است که دلیل محکمی هم براش نیست. کلا فکر نمی کنم مارتین قصد داشته باشه دنیای موازی رو وارد سریال کنه چون خیلی چیزای اساسی داستان عملا سست میشه و از بین میره.

همچنان معتقدم برن صرفا یه بیننده بوده از اتفاقی که در گذشته افتاده و نقشی درش نداشته. چون اگر بخوایم بپذیریم که میشه رفت گذشته و تغییرش داد - که کلاغ سه چشم به وضوح گفت نمیشه - کلا همه چیز می ریزه به هم. تنها توضیح منطقی اینه که این اتفاق همون زمان افتاده بوده و برن صرفا داشته همزمان اینا رو می دیده، چون هودور از قبل از تولد برن هم همین شکلی بود. یعنی اون اتفاق براش قبل از اینکه برنی وجود داشته باشه افتاده و تو اون حالت تشنج و بیهوشی لحظه مرگ خودش رو دیده و شوکه شده و اونطوری شده.

قطعا دنیاهای چند بعدی در حد فرضیه هستن. اما داستان هودور و برن فقط توی این فرضیه است که تعریف می شه.
متوجه منظورت نشدم از اینکه می گی برن نقشی در اتفاقی که برای هودور در گذشته افتاد نداشته!
این برن بود که بین دو تا هودور تو گذشته و آینده یه پل ذهنی زد. برن دلیل اصلی اون اتفاق بود وگرنه هودور کوچولو که تو گذشته داشت مثل آدم زندگیش رو می کرد !
خودت داری می گی هودور قبل از تولد برن این شکلی بوده، اما تمام اون قضیه ی علامت گذاری برن و حمله ی واکرها و ... داره قبل از ورود برن به کالبد هودور نوجوون رخ می ده یعنی در گذشته ی گذشته ی هودور!
به عبارت دیگه برای مرور اون اتفاقات از دید هودور نوجوون باید یه بار دیگه به گذشته ی تشنجش برگردیم، جایی که برن وجود داره و اون اتفاقات داره براش رخ می ده!
نمی شه هودور به صورت همزمان هم تو دو تا گذشته باشه هم توی حال و هم آینده ، مگر اینکه قضیه رو چهار بعدی ببینیم !

اینا یه سری فرضیات پیچیده و غیر قابل اثباتن. یعنی داری میگی برن گذشته رو تغییر داده؟ در حالی که کلاغ سه چشم گفت امکانش نیست!

از کجای حرفای من این استنباط رو کردی که برن گذشته رو تغییر داده؟!
من دارم می گم تمام اتفاقات دارن همزمان توی چند تا بُعد رخ میدن، همین.

یعنی یک داریم زمان الان و یک بعد دیگه 40 سال قبل تره؟ رو چه منطقی داری اینو میگی؟

اصلا فرض که اینطور باشه. دو بعد مجزا از همن. تو بعد گذشته، برن به فرض بره ویلیس رو تو بچگی دچار تشنج کنه، این توضیح نمیده تو بعد حال هودور چرا هودور شد که!

دنیاهای موازی یعنی مستقل از هم اتفاقات متفاوت می افته توشون.

پس شما این چند تا کُنش مستقل و در عین حال هم راستا رو که توی گذشته و آینده همزمان در حال رخ دادن و اثر گذاشتن روی همن تو چه منطقی می خوای جا بدی؟!

به نظر من چیزی تو گذشته اتفاق نیفتاده. برن فقط رفته اونا رو تماشا کرده. فقط گذشته و حال رو کنار هم "تماشا" کرده. اثری نذاشته.

چطور اثر نذاشته؟ اگه هودور رو تبدیل به وارگ نمیکرد که هودور اینجوری نمیشد.

تنها چیزی که قابل درک میکنه قضیه رو جهان موازیه

من نمیدونم لرد بیلیش پوفیوز دیگه باید با این خاندان استارک چیکار میکرد که این سانسا دستور میداد تا برین همونجا سرش رو از تن کثیفش جدا کنه؟!
امیدها داره واسه تکه تکه کردن رمزی بی همه چیز بیشتر میشه!
یکی از آرزوهام این بود که وینترفیل دست جان بیوفته که با پیدا شدن بلک فیش باید قید این رو هم بزنیم!