در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
کجای اين جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم؟ پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم؟ چرا به من شک می کنی؟ من که منم برای تو لبريزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هقهقمو گريه نمیکنم نرو... آه نمیکشم بشين... حرف نمیزنم بمون بغض نمیکنم ببين سفر نکن خورشيدکم! ترک نکن منو !نرو! نبودنت مرگ منه، راهی اين سفر نشو! نذار که عشق من و ت و اينجا به آخر برسه بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه گريه نمیکنم نرو... آه نمیکشم بشين... حرف نمیزنم بمون بغض نمیکنم ببين نوازشم کن و ببين عشق میريزه از صدام صدام کن و ببين که باز غنچه ميدن ترانههام اگرچه من به چشم تو کمام، قديمیام، گمام آتشفشان عشقم و دريای پر تلاطمم کجای اين جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم؟ پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم؟ چرا به من شک می کنی؟ من که منم برای تو لبريزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هقهقمو گريه نمیکنم نرو... آه نمیکشم بشين... حرف نمیزنم بمون بغض نمیکنم ببين سفر نکن خورشيدکم! ترک نکن منو !نرو! نبودنت مرگ منه، راهی اين سفر نشو! نذار که عشق من و ت و اينجا به آخر برسه بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه گريه نمیکنم نرو... آه نمیکشم بشين... حرف نمیزنم بمون بغض نمیکنم ببين نوازشم کن و ببين عشق میريزه از صدام صدام کن و ببين که باز غنچه ميدن ترانههام اگرچه من به چشم تو کمام، قديمیام، گمام آتشفشان عشقم و دريای پر تلاطمم گريه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشين حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببين... |
||
برنده ی همیشگی، به عشق تو من زنده ام... به افتخار عشق تو همیشه بازنده منم... |
|||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_
|
che sheri bah bah dariush tnx ERICA
|
||
۲۵ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
ای ول ای ول ای ول ای ول بگین... بگین... |
||
۲۶ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
شب تلخ دلهره صبح يه روز عصبي ميون روز يه خاطره مچــاله و مـركبي عصر بطالت عجيب ميون لحظه هاي سرد شب برودت دلم ترانه هاي دوره گرد تكيه به شك و بي كسي خاطره هاي نم زده هم صحبتي با گريه و ستاره هاي گم شده بي توهنوز در چرخشم ميون اين خاطره ها فاصله داره حالمون از اين اتاق تا استوا..... |
||
۲۶ بهمن ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
ین شفق است یا فلق . مغرب و مشرقم بگو من به کجا رسیده ام . جان دقایقم بگو این شفق است یا فلق . مغرب و مشرقم بگو من به کجا رسیده ام . جان دقایقم بگو آینه در جواب من باز سکوت میکند باز مرا چه میشود . ای تو حقایقم بگو جان همه شوق گشته ام طعنه نا شنیده را در همه حال خوب من با تو موافقم بگو پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا شاعر مرده ام بخوان . گور علائقم بگو جان همه شوق گشته ام طعنه نا شنیده را در همه حال خوب من با تو موافقم بگو با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش منظره های عقل را با من و سابقم بگو من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو من که هر آنچه داشتم اول ره گذاشتم حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو یا به زوال میروم یا به کمال میرسم یکسره کن کار مرا. بگو که عاشقم بگو یا به زوال میروم یا به کمال میرسم یکسره کن کار مرا . بگو که عاشقم بگو من به کجا رسیده ام . جان دقایقم بگو من به کجا رسیده ام . جان دقایقم بگو |
||
برنده ی همیشگی، به عشق تو من زنده ام... به افتخار عشق تو همیشه بازنده منم... |
|||
۱ اسفند ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
این چند روز که بنده در خاموشی به سر می برم به خاطر این می باشد که وارد فاز دوم عرفان شده ام و زندگی من متحول شده است...
|
||
۱۲ اسفند ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
سلام فکر کنم باید اینجا اینو بنویسم چند روز پیش خیلی حالم بد بود مثل الان من نرفتم سراغ حافظ خودش اومد سراغم: بحری(راهی) است بحر(راه) عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست هر گه دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست فرصت شمر طریقه رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست ما را از منع عقل مترسان و می بیار کان شخنه در ولایت ما هیچ کاره نیست او را با چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوه ی آن ماهپاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که می کشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ روی حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست زیرش معنی داشت اما میشه یکی لطفا اینو برام تعبیر کنه ؟ شعر ها رو میفهمم ولی نمیخوام الکی خوش بین باشم مرسی |
||
۱۳ اسفند ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
عشق هایی کز پی رنگ بود عشق نبود عاقبت ننگ بود |
||
۲۰ اسفند ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
قصه من و غم تو قصه گل و تگرگه ترس بی تو زنده بودن ترس لحظه های مرگه ای برای با تو بودن باید از بودن گذشتن سر به بیداری گرفته ذهن خواب آلوده ی من همیشه میون قاب خالی درهای بسته طرح اندام قشنگت پاک و رویایی نشسته کاش میشد چشام ببینن طرح اندام تو داره زنده میشه جون میگیره پا توی اتاق میذاره کاش میشد صدای پاهات بپیچه تو گوش دالون طرف دالون بگرده سر آفتاب گردونامون کاش میشد دوباره باغچه پر گلهای تو باشه غنچه ی سفید مریم با نوازش تو واشه کاش میشد اما نمیشه نمیشه بیای دوباره نمیشه دستات تو گلدون گلای مریم بذاره کاش میشد اما نمیشه این مرام روزگاره رفتنت همیشگی بود دیگه برگشت هم نداره |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۰ اسفند ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
به نام عشق خود لب ميگشايم ... سرود غربتم را مي سرايم سخن از رفتن است معشوق من رفت ... سخن از بي وفايي هاست اينجا سخن از سالها چشم انتظاري است ... كه ميداند كه روحم در چه حالي است؟ غم او بر دلم سنگين بيايد ... از آن كسي كمتر آگاه باشد پس از عمري كه دنبال جوابم ... مرا محكوم كرده به نگاهم به عشق پاك من باور ندارد ... قسم بر زخم قلبم بي گناهم به جسم مرده ي من تهمتي بود ... ازآن شب چشم من خوابي ندارد تو گويي خار در چشمم نشسته ... دلم از حرف معشوقم شكسته به عشقم ظلمها بسيار كرده ... چو بيمار با دلم رفتار كرده به سينه سوز هجرانم نداريد ... خبر از اشك چشمانم نداريد ز رنج غربتم يادي نماييد ... دل اين دوست را ياري نماييد غم رفتن چرا پايان ندارد؟ ... شب هجران چرا صبحي ندارد؟ بيا غير از تو من منجي ندارم ... اگر آيي دگر رنجي ندارم خدايا درد من را باز گردان ... به اسم ميخوانمش ، ميتراي من را باز گردان |
||
۲۲ اسفند ۱۳۸۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |