تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۱:۰۰) (۲,۸۷۸ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: توتال بارسا
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / Fcbarcelona.ir
در اکثر باشگاهها، دستاوردها، اولویت بیشتری نسبت به زیبایی دارند. اما در مورد خاص بارسلونا، دستاوردها مورد توجه قرار نمیگیرند، اگر زیبایی در بدست آوردن آنها وجود نداشته باشد. ما در جایگاه قضاوت تیمی قرار گرفتهایم که در اوج زیبایی به سر میبرد. این نکته شاید بحث برانگیز باشد، اما در طول فصل من به این باور دست پیدا کردهام که این تیم، بهترین ورژن بارسا در 20 سال هواداریِ من است. من در حال حاضر که هیچ جامی نبردهایم این حرف را میزنم، پس موفقیتهای احتمالی تیم، ربطی به ارزیابی من از تیم لوییز انریکه نخواهد داشت.
در حالی که به سختی میتوان در مورد نتایج بحث کرد، چیزی که بیش از همه در اطراف تیم وجود داشت و از زبان هواداران، حتی زمانی که تیم پیروز میشد وجود داشت، این بود که تیم طبق فلسفه باشگاه بازی نمیکند. "کدام فلسفه؟" سوالی است که ارزش پرسیده شدن دارد! برای پاسخ به این سوال نیاز است که به تاریخ باشگاه برگردیم و پله پله جلو برویم. تیم لوییز انریکه زمانی معنا پیدا میکند که به عنوان یک تکامل و تحول ضروری در تیم و سبکی که پپ گواردیولا به وجود آورد، دیده شود.
شما در تحول، واضحا مجبور به تغییر هستید، حتی اگر ذات خود را با آن تغییرات به خاک بسپارید. و چه مشکلی در تغییر کردن وجود دارد؟ چه سبک و هویتی وجود دارد که ما مجبور باشیم به آن وفادار بمانیم؟ هواداران بارسلونا به خاطر تاریخ غنی باشگاه به خود میبالند؛ اما گاهی شما از تاریخ استفاده میکنید، بدون آن که درک درستی از گذشته داشته باشید.
تیم رویایی؛ نسخه ارجینال! (1988-1996)
بارسلونا تا پیش از حضور یوهان کرویف به عنوان سرمربی در سال 1988، یک بازنده همیشگی بود که تنها 10 عنوان لیگ، بدون هیچ جام اروپایی بدست آورده بود. دو فصل اول حضور یوهان کرویف به عنوان سرمربی در بارسا، یک جام حذفی و یک جام برندگان برای تیم به ارمغان آورد. اما از سال 1990 تا 1994، بارسا یک دوره بیسابقه از موفقیت را تجربه کرد. شاگردان کرویف در این 4 سال، اولین جام اروپایی تاریخ بارسا را بدست آوردند و در هر 4 سال، لیگ را فتح کردند. در نهایت بارسا با باخت 4-0 در فینال آتن مقابل میلان در سال 1994، تنها چند روز پس از فتح لیگ، به عصر طلایی خود پایان داد. پس از آن دو فصل متوسط و نا امید کننده، بدون هیچ جامی برای بارسا رقم خورد.
در طول هشت سال سلطنت یوهان کرویف، تیم دستاوردهای خود را با زیبایی و شأنی که به دست آورده بود، با ارزش کرد. اما تاریخ، فقط قسمت خوب آن تیم را به یاد میآورد. آنها قهرمانی لیگ را در روز آخر در حالی بدست آورند که نتایج عجیب و غریبی در دیدارهای همزمان بدست آمد و به قهرمانی بارسا کمک کرد (رئال مادرید هر دو بازی رفت و برگشت خود را به تنریف باخت و دپورتیوو پنالتی دقیقه پایانی خود را از دست داد). بارسا لیگ قهرمانان اروپا را نیز با گل دقایق تلف شده مقابل سمپدوریا به دست آورد. صعود این تیم به فینال نیز از مسیری راحت، شامل تیمهایی مانند اسپارتا پراگ، روستوف و ... میسر شد.
این بارسا یک تیم هجومی بود که بر بازی تک ضرب تمرکز داشت، اما به سختی با این سبک شناخته و تمایز داده میشد. شکی در این که این تیم، یک بارسای بزرگ (و بزرگترین بارسا تا آن زمان) بود، وجود ندارد، اما این تیم هرگز ترسناک نبود و در لحظه شکننده بود؛ و شاید بزرگی این تیم رابطه مستقیمی با ضعف وحشتناک تیم، در دورههای پیش از حضور کرویف به عنوان سرمربی در بارسا، داشته باشد.
موفقیت بیصدا: رابسون و فن خال (1996-1999)
پس از جدایی یوهان کرویف، سر بابی رابسون با وجود اینکه میدانست قرار است تنها یک فصل، و آن هم تا پایان قرارداد لوییس فن خال با آژاکس در بارسا بماند، سرمربیگری این تیم را پذیرفت. بارسا در دوفصل آخر یوهان کرویف خرید قابل توجهی انجام نداد، اما اوضاع در سال 1996 با خرید رونالدو، لوییز انریکه، لوران بلان و ویکتور بایا، تغییر کرد. رابسون اولین کسی بود که در بارسا از سیستم 4-3-3 استفاده کرد؛ تغییری نسبی بر سیستم 3-4-3 یوهان کرویف. لوییز فن خال نیز بعد از حضور در بارسا، در دو فصل اول، این سیستم را پیاده کرد.
بارسا در آن سال لیگ را با اختلافی بسیار اندک نسبت به رئال مادرید (2 امتیاز) واگذار کرد. در آن فصل، دو باخت عجیب به هرکولس، که در همان فصل به دسته پایینتر سقوط کرد، سبب از دست دادن لیگ شد. اما در جام حذفی در یک بازی به یاد ماندنی در حالی اتلتیکو مادرید را با نتیجه 5-4 شکست دادند و به قهرمانی رسیدند که در پایان نیمه اول با سه گل از حریف خود عقب بودند. همچنین در مسابقات جام برندگان اروپا با غلبه بر پی اس جی، عنوان قهرمانی را بدست آوردند.
لوییس فن خال در سال 1997 به عنوان سرمربی بارسا معرفی شد و ریوالدو را جایگزین رونالدو کرد. بارسا در آن فصل لیگ را با اقتدار و فاصلهای 9 امتیازی به دست آورد و در جام حذفی با پیروزی در ضربات پنالتی مقابل مایورکا به قهرمانی رسید، اما متأسفانه در لیگ قهرمانان نتیجه خوبی کسب نکرد و حذف شد.
در فصل 1998/99 بارسا با تنها 8 امتیاز از دور گروهی رقابتها حذف شد. در این گروه بایرن مونیخ، به همراه منچستر یونایتد - که در پایان فینال رقابتها را برگزار کردند - حضور داشتند. منچستر در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل بارسا با تساوی 3-3 متوقف شد. در همان حال، شروع فاجعه بار بارسا در لیگ با 4 باخت پیاپی، آنها را پایان هفته چهاردهم در رتبه دهم قرار داد، اما با یک بازگشت به یاد ماندنی، بارسا تا پایان فصل تنها دو بار شکست خورد و با 11 امتیاز اختلاف، قهرمانی لیگ را از آنِ خود کرد.
لوییز فن خال و بازیکنان هلندیاش (که به غیر از کلایورت، بازیکنان دفاعی تیم بودند) قدرت و استحکام را به تیم القا کردند، در حالی که ریوالدو در خط حمله به همراه دو لوییز فوقالعاده – فیگو و انریکه – میدرخشید. بارسلونا تحت هدایت رابسون (با یک رونالدوی مهار نشدنی) و فن خال به تسلط خوبی دست پیدا کرد، اما همچنان در لیگ قهرمانان ناموفق بود.
عصر گاسپارت (1999-2003)
در فصل 99/00 بارسا در نهایت جای خود را در لیگ قهرمانان اروپا پیدا کرد و در حالی که فرمت رقابتها تغییر کرده بود (دو مرحله گروهی، در یک تورنومنت!) بارسا در یک چهارم نهایی باخت 3-1 بازی رفت مقابل چلسی را با پیروزی به یاد ماندنی 5-1 در بازی برگشت جبران کرد و پای به نیمه نهایی گذاشت؛ اما در این مرحله از والنسیا در مجموع دو دیدار شکست خورد و حذف شد. در لیگ اما اوضاع به بدی سپری میشد و با 12 باخت، تیم در رتبه دوم کار خود را به پایان برد. در پایان یک فصلِ بیجام، درهای خروج به لوییز فن خال نشان داده شد.
خوان گاسپارت، به عنوان رئیس باشگاه انتخاب شد، تا شاهد یک هرج و مرج مطلق در تاریخ بارسا باشیم. او چهار مربی، در چهار سال به بارسا آورد؛ از جمله لوییز فن خال که برای دومین دوره، فصلی وحشتناک با بارسا گذراند. کلکسیونی از خریدهای گران قیمت ولی نه چندان مفید، که بعضی روی کاغذ منطقی به نظر میآمدند (مندیتا، مارک اورمارس، امانوئل پتی و ریچارد دتروئل) و بعضی که اصلا منطقی به نظر نمیآمدند (فابیو راشمبک، جیووانی و فیلیپ کریستانوال) که در زمین مسابقه ناموفق بودند. بارسا برای سه فصل پیاپی از حضور در سه تیم برتر لیگ بازماند؛ نمایش خوب در اروپا نیز جامی به همراه نمیآورد و جام حذفی از اهمیت چندانی برخوردار نبود.
در حالی که حقیقتا این دوره، دورهای تاریک در تاریخ بارسا محسوب میشود، اما لوییز فن خال در دو مقطع حضورش در بارسا، میراثی عظیم برای این تیم به جای گذاشت. این میراث، انتقال 4 بازیکن (ژاوی هرناندز، کارلس پویول، ویکتور والدز و آندرس اینیستا) از تیم ب به تیم اصلی، توسط این مربی هلندی بود.
لاپورتا، ریکارد و رونالدینیو (2003-2008)
لاپورتا در تابستان 2003 به قدرت رسید و در همان ابتدا رونالدینیوی وصف ناشدنی را به بارسا آورد تا دورهای جدید در تاریخ بارسا ورق بخورد. او همچنین فرانک ریکارد بیتجربه را برای پست مربیگری تیمش انتخاب کرد. نیمه اول فصل، یک فاجعه کامل بود! 6 باخت، از جمله باخت 3-0 خانگی در ال کلاسیکو و قرار گرفتن در رتبه 12 جدول، به فاجعه بار بودن این نیم فصل، اعتبار بخشید. فرانک ریکارد در نقل و انتقالات زمستانی، ادگارد داویدز را از یوونتوس قرض گرفت. این یک تغییر مهم در تاریخ بارسا بود.
با تواناییهای منحصر به فرد داویدز در پست هافبک دفاعی، ریکارد توانست ترکیب تیم را به یک 4-3-3 کامل تبدیل کند و رونالدینیو، ساویولا و لوییز گارسیا را با خیال راحت در نوک پیکان تیم قرار دهد. ژاوی و کوکو قسمت خلاقانه تیم را اجرا میکردند. جیو سمت چپ را پوشش میداد و نفوذهای خوبی انجام میداد. والدز خود را به عنوان دروازه بان شماره یک تیم ثابت کرد تا در نهایت بارسا در پستی که در یک دهه اخیر بازیکن مطمئنی در آن قرار نداشت، صاحب بازیکنی ارزشمند شود. بارسای مستحکم و دوباره احیا شده در نهایت با اختلاف اندک نسبت به والنسیا، فصل را با رتبه دوم به پایان رساند.
ریکارد با اضافه کردن دکو، ساموئل اتو'و و لودویک ژولی، در فصل 2004/05، تیمی قدرتمند مبتنی بر ترکیب 4-3-3 تشکیل داد. تیم ریکارد در لیگ، حریفی در حد و اندازههای خود نمیدید و در پایان با 4 امتیاز اختلاف نسبت به رئال مادرید، قهرمانی را بدست آورد. در اروپا اما بارسا در مقابل چلسی (قرعهای تکراری در آن سال ها) شکست خورد و حذف شد. این بازی شروع دشمنیهای بارسا و خوزه مورینیو بود. در فصل بعد، بارسا قدرت مطلق بود. در لیگ با اختلاف قهرمان شد و در لیگ قهرمانان برای به دست آوردن دومین عنوان قهرمانی اروپا در تاریخ بارسا، تیمهای چلسی، میلان و آرسنال را از سر راه برداشت.
بارسا در فصل 2006/07 افت فاحشی داشت و لیگ را در حالی که با رئال هم امتیاز بود، طبق قانون بازیهای رو در رو به این تیم واگذار کرد و در اروپا نیز توسط لیورپول خیلی زود حذف شد. در فصل 2007/08 تیم بزرگ بارسا در تشنگیاش برای کسب موفقیت گم شد. رونالدینیو و دکو افت غیر قابل باوری پیدا کردند. بارسا لیگ را با اختلافی 18 امتیازی نسبت به رئال به پایان رساند؛ آنها همچنین مجبور به تحمل خفت "پاسیو" برای رئال مادرید شدند و آن بازی را نیز با باخت سنگین 4-1 به پایان رساندند تا فاجعه 2007/08 تکمیل شود!
پپ و تیتو، جهان را تسخیر کردند (2008-2013)
انتخاب پپ گواردیولا بیشتر یک انتخاب عوام پسندانه به نظر میرسید و او شروع نه چندان خوب خود را با یک پیروزی در 4 بازی ابتدایی ثبت کرد. اما تیم او خیلی زود شکل خود را پیدا کرد و برای تسخیر دنیا، خیز برداشت. پپ ترکیب 4-3-3 و خط دفاعی مقتدر ریکارد را حفظ کرد، اما سبکی بسیار چشم نواز، مبتنی بر پاسهای سریع و بازی مالکانه با جابجایی مداوم مهاجمین را به دنیا معرفی کرد.
شما میتواند از این کلمه، هر چقدر که میخواهید متنفر باشید، اما "تیکی تاکا" به مدت سه سال، جهان را مسحور و غلام خود کرد. این بارسا نمایشی از قدرت بود که در تاریخ این تیم نظیر نداشت و همه عنوانها در اسپانیا و اروپا را درو کرد. شکوفا شدن استعدادهای فراوان به خاطر قدرت تفکر و نظم گواردیولا میسر شد. گرچه باید پذیرفت حضور مسی، ژاوی و اینیستا در کنار هم و در بهترین حالت خود، کمک بسیار زیادی به موفقیتهای پپ کرد.
متأسفانه به نظر میرسید بارسا پس از قهرمانی اروپا در سال 2011، انگیزه خود را از دست داده است. آنها به سبکی از بازی اصرار میورزیدند که حریفان توانسته بودند خود را با آن سازگار نمایند. رئال مادرید که در سه فصل اول پپ، انواع و اقسام شکستهای تحقیر آمیز را در ال کلاسیکوها تجربه کرد، حال پیشرفت کرده بود. بارسا در لیگ امتیازها را یکی پس از دیگری از دست میداد و در لیگ قهرمانان نیز با بدشانسی مطلق نتوانست از پس چلسی در نیمه نهایی بر بیاید. در فصل بعد، شاگردان تیتوی بیمار، پس از عبور سخت از میلان و پی اس جی در اروپا، در مقابل بایرن بیرحم، به سختی شکست خوردند و حذف شدند.
تنها مشکل بارسا، اتوبوس پارک کردن حریفانش نبود، بلکه بازیکنان تیم نیز نیرو و فرم گذشته خود را از دست داده بودند. مسائل حاشیهای، از جمله مشکلات مالیاتی باشگاه و بیماری تیتو و آبیدال، وضع را بدتر هم کرد. در پایان سال 2013 ما یک تیم بیبرنامه و نا امید بودیم. حتی قهرمانی 100 امتیازی فوقالعاده نیز، سبب نشد تا هواداران نسبت به آینده تیم احساس خوبی داشته باشند. اما با وجود پایان نه چندان دلچسب، تیم پپ گواردیولا باید به عنوان یک الگو برای تیمهای آینده بارسا مورد بررسی قرار بگیرد.
نتیجهگیری
ما واقعا پیش از حضور یوهان کرویف در بارسا، تیمی بیافتخار بودیم. تیم او با وجود حضور ستارگان زیاد، تیم کاملا غالبی نبود. موفقیتهای تیم او، بیش از اینکه مربوط به کارهای تیمی باشد، مربوط به تواناییهای فردی بازیکنانش بود.
زیر نظر لوییز فن خال و رابسون، تیم بعضی از افتخارات از دست رفته را پس گرفت، اما هرگاه یک قدم به جلو برداشت، مجبور شد سه قدم به عقب بردارد. پنج فصل بیجام، به همراه خریدهای بیجا و گران قیمت و از دست دادن بازیکنان مهم، عقب گرد شدیدی برای بارسا به حساب میآید.
هویت تاکتیکی بارسا زیر نظر رایکارد شکل گرفت. یک ترکیب بینقص (4-3-3)، بر اساس جابجایی مهاجمان، خط هافبکی مستحکم و مدافعین کناریِ تهاجمی، تیمی هماهنگ و ترسناک را به وجود آورد. در کمال تعجب، رکوردهای برد/باخت و گل زده/خورده تیم رایکارد، شباهت زیادی به رکوردهای تیم کرویف داشت.
نقطه عطف واقعی پیشرفتهای بارسا، زیر نظر پپ گورادیولا و تیتو اتفاق افتاد. یک خط آتش آزاد و گلزن، به همراه یک دفاع مستحکم، مبتنی بر پرسهای سنگین تیمی و پایبند به بازی مالکانه، موفقیتهایی بیسابقه و به یاد ماندنی را برای کاتالانها به ارمغان آورد. این تیم حقیقتا میتواند یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال و مطمئنا بهترین تیم تاریخ بارسا شناخته شود. پایان عصر پپ و تیتو با مصدومیتها و بیماریهای بسیاری همراه شد، اما تیم همچنان به سبک و فلسفهای پایبند بود که دیگر قدرت اجرای آن را نداشت. این مسئله با تغییر دیدگاه فوتبال همراه شد و همه معتقد بودند که دست بارسا رو شده است و به راحتی میتوان آنها را متوقف کرد. اتوبوس پارک کنید، بازی را به بیرون از محوطه خود بکشانید، تا سر حد مرگ دفاع کنید، ضد حملههای سریع بزنید و مقابل بارسا به پیروزی برسید!
بارسا گامهای سریعی برای پیشرفت در تنها فصل تاتا بر میداشت. بازیکنان به شوتهای خارج از محوطه روی آورده بودند، ارسالهای جناحین را امتحان میکردند و ریسکهای بیشتری در پاسهای عمقی خود در یک سوم دفاعی حریف به خرج میدادند؛ همچنین در ضد حملات بهتر از قبل دفاع میکردند. اما تاتا موفق نشد در مقابل انتقادهای هیئت مدیره و هوادارانی که معتقد بودند کم شدن درصد مالکیت توپ، به منزله اعتقاد نداشتن به وجود خداست (!)، ایستادگی کند. تاتا پس از ثبت درصد مالکیت کمتر از پنجاه درصد مقابل رایو - که با پیروزی 4-0 بارسا همراه بود - به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بارسا در فصلی که تیم به سبک مبتنی بر بازی مالکانه بازگشت، با خط حملهای که گرفتار در خطوط دفاعی حریف بود، هیچ موفقیتی کسب نکرد.
بسیاری از کارهای خوبی که انریکه در بارسا انجام داد، از قبل توسط مارتینو پایه ریزی شده بود؛ اما تفاوت اصلی، خصوصیات شخصیتی متفاوت این دو مربی بود. اگر بدانید که لوچو قبلا بازیکن بارسا بوده است، سادهتر میتوانید با این تفاوت بین او و تاتا کنار بیایید. من افتخار تماشای تمامی بازیهای لوییز انریکه برای بارسا را داشتهام. او هیچگاه بهترین بازیکن بارسا نبود؛ اما خوب است بدانید که او با بازیکنانی مانند رونالدو، ریوالدو و فیگو همبازی بود و با این وجود بازیکن مورد علاقه من بود.
او بازیکنی بود که به حق خود در رئال نرسید و پس از پنج سال حضور در این تیم، توسط آنها طرد شد و در حالی به بارسا آمد که چیزهای زیادی برای اثبات کردن داشت. لوچو خیلی زود خود را در قلب هواردان جای کرد و در سه فصل اول حضورش در بارسا گلهای زیادی به ثمر رساند. همچنین قدرت تطبیق پذیری بالای او - که حتی در بازی مقابل منچستر یونایتد در سال 98 در خط دفاع به کار گرفته شد - بر محبوبیتش در نزد بازیکنان و مربیان افزود. جاه طلبی و خستگی ناپذیریِ او در اواخر دهه 90 کمکهای زیادی به موفقیتهای بارسا کرد. او از هر فرصتی برای ضربه زدن به رئال مادرید استفاده میکرد، مانند گلی که مقابل تیم یک دست سفید پوش سابقش به ثمر رساند و خوشحالی متعصبانه و بیش از حد نرمالی به نمایش گذاشت.
هر چه او به عنوان یک بازیکن برای ما بود، به عنوان یک مربی تجلی پیدا کرده است. متاسفانه هر چه لوچو در ابتدای فصل انجام داد - از جمله تغییرات بازیکنان و تاکتیک تیم - با انتقاد بسیاری همراه شد. هنوز هم عده کمی وجود دارند که معتقدند این تفکرات تاکتیکی انریکه نبود که تیم را به بهترین ترکیب و روش بازی رسانده است.
این روزها، تیم وضعیت بینظیری را تجربه میکند. نکته حائز اهمیت، این تیم گرسنه است که بیشتر از یک راه برای پیروزی بلد است، چیزی که در سه تقابل با اتلتیکو کاملا مشخص شد و شروعی انفجاری برای بازگشت بارسا به اوج در سال 2015 بود؛
دیدار اول: حمله همه جانبه، با فشار و پرس زیاد در میانه میدان. اتلتیکو لِه شد.
دیدار دوم: اتلتیکو محافظه کارتر از قبل. بارسا استحکام خود را حفظ کرد و در پایان با حوصله زیاد، پیروز شد.
دیدار سوم: بارسا اتلتیکو را به خاطر حملههایش به سختی جریمه کرد و در نیمه دوم کار آنها را تمام کرد.
لوییز انریکه یک چیز منحصر به فرد ساخته است. من واقعا معتقد هستم که تیم فعلی، از تیم پپ که باید مرجع همه تیمهای بارسا باشد، جلوتر رفته است. برخلاف پپ، انریکه یک بوم نقاشی فوتبالی ارائه داده است که فقط شامل "مسی" نیست. در جادویی بودن مسی، نیمار و سوارز شکی وجود ندارد، اما شاید این سه نفره در ترکیب پپ به این موفقیت دست پیدا نمیکردند. بقیه تیم آزاد هستند تا بازی مستقیم را انجام دهند. تنها راه مقابله با تیمهایی که 11 نفره پشت محوطه خود پارک میشوند. بارسلونا مکررا از سرعت بازی میکاهد و این نکته به آنها اجازه میدهد که انرژی خود را ذخیره کنند و قدرت بدنی کافی تا پایان بازی داشته باشند. تاکتیکی که در دو سال گذشته به آن فکر نشده بود.
همه اینها شاید غیر عادی به نظر برسد. شاید شبیه به یک خیانت باشد. ولی این نظر من است، و من معتقدم که بارسلونا نمیتواند به موفقیت ادامه دهد، اگر تغییر نکند. نه تنها تیم باید تغییر کند، بلکه به نظر من روشی که در پیش گرفته میشود باید آنقدر سریع، سرگرم کننده و مسلط باشد که همه به بهترین باشگاهِ دنیا بودنِ ما، اذعان داشته باشند. چیزی که قرار است رخ بدهد، یک رانندگی وحشیانه خواهد بود؛ محکم به صندلیهای خود بچسبید. زنده باد بارسا.
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / Fcbarcelona.ir
در اکثر باشگاهها، دستاوردها، اولویت بیشتری نسبت به زیبایی دارند. اما در مورد خاص بارسلونا، دستاوردها مورد توجه قرار نمیگیرند، اگر زیبایی در بدست آوردن آنها وجود نداشته باشد. ما در جایگاه قضاوت تیمی قرار گرفتهایم که در اوج زیبایی به سر میبرد. این نکته شاید بحث برانگیز باشد، اما در طول فصل من به این باور دست پیدا کردهام که این تیم، بهترین ورژن بارسا در 20 سال هواداریِ من است. من در حال حاضر که هیچ جامی نبردهایم این حرف را میزنم، پس موفقیتهای احتمالی تیم، ربطی به ارزیابی من از تیم لوییز انریکه نخواهد داشت.
در حالی که به سختی میتوان در مورد نتایج بحث کرد، چیزی که بیش از همه در اطراف تیم وجود داشت و از زبان هواداران، حتی زمانی که تیم پیروز میشد وجود داشت، این بود که تیم طبق فلسفه باشگاه بازی نمیکند. "کدام فلسفه؟" سوالی است که ارزش پرسیده شدن دارد! برای پاسخ به این سوال نیاز است که به تاریخ باشگاه برگردیم و پله پله جلو برویم. تیم لوییز انریکه زمانی معنا پیدا میکند که به عنوان یک تکامل و تحول ضروری در تیم و سبکی که پپ گواردیولا به وجود آورد، دیده شود.
شما در تحول، واضحا مجبور به تغییر هستید، حتی اگر ذات خود را با آن تغییرات به خاک بسپارید. و چه مشکلی در تغییر کردن وجود دارد؟ چه سبک و هویتی وجود دارد که ما مجبور باشیم به آن وفادار بمانیم؟ هواداران بارسلونا به خاطر تاریخ غنی باشگاه به خود میبالند؛ اما گاهی شما از تاریخ استفاده میکنید، بدون آن که درک درستی از گذشته داشته باشید.
تیم رویایی؛ نسخه ارجینال! (1988-1996)
بارسلونا تا پیش از حضور یوهان کرویف به عنوان سرمربی در سال 1988، یک بازنده همیشگی بود که تنها 10 عنوان لیگ، بدون هیچ جام اروپایی بدست آورده بود. دو فصل اول حضور یوهان کرویف به عنوان سرمربی در بارسا، یک جام حذفی و یک جام برندگان برای تیم به ارمغان آورد. اما از سال 1990 تا 1994، بارسا یک دوره بیسابقه از موفقیت را تجربه کرد. شاگردان کرویف در این 4 سال، اولین جام اروپایی تاریخ بارسا را بدست آوردند و در هر 4 سال، لیگ را فتح کردند. در نهایت بارسا با باخت 4-0 در فینال آتن مقابل میلان در سال 1994، تنها چند روز پس از فتح لیگ، به عصر طلایی خود پایان داد. پس از آن دو فصل متوسط و نا امید کننده، بدون هیچ جامی برای بارسا رقم خورد.
در طول هشت سال سلطنت یوهان کرویف، تیم دستاوردهای خود را با زیبایی و شأنی که به دست آورده بود، با ارزش کرد. اما تاریخ، فقط قسمت خوب آن تیم را به یاد میآورد. آنها قهرمانی لیگ را در روز آخر در حالی بدست آورند که نتایج عجیب و غریبی در دیدارهای همزمان بدست آمد و به قهرمانی بارسا کمک کرد (رئال مادرید هر دو بازی رفت و برگشت خود را به تنریف باخت و دپورتیوو پنالتی دقیقه پایانی خود را از دست داد). بارسا لیگ قهرمانان اروپا را نیز با گل دقایق تلف شده مقابل سمپدوریا به دست آورد. صعود این تیم به فینال نیز از مسیری راحت، شامل تیمهایی مانند اسپارتا پراگ، روستوف و ... میسر شد.
این بارسا یک تیم هجومی بود که بر بازی تک ضرب تمرکز داشت، اما به سختی با این سبک شناخته و تمایز داده میشد. شکی در این که این تیم، یک بارسای بزرگ (و بزرگترین بارسا تا آن زمان) بود، وجود ندارد، اما این تیم هرگز ترسناک نبود و در لحظه شکننده بود؛ و شاید بزرگی این تیم رابطه مستقیمی با ضعف وحشتناک تیم، در دورههای پیش از حضور کرویف به عنوان سرمربی در بارسا، داشته باشد.
موفقیت بیصدا: رابسون و فن خال (1996-1999)
پس از جدایی یوهان کرویف، سر بابی رابسون با وجود اینکه میدانست قرار است تنها یک فصل، و آن هم تا پایان قرارداد لوییس فن خال با آژاکس در بارسا بماند، سرمربیگری این تیم را پذیرفت. بارسا در دوفصل آخر یوهان کرویف خرید قابل توجهی انجام نداد، اما اوضاع در سال 1996 با خرید رونالدو، لوییز انریکه، لوران بلان و ویکتور بایا، تغییر کرد. رابسون اولین کسی بود که در بارسا از سیستم 4-3-3 استفاده کرد؛ تغییری نسبی بر سیستم 3-4-3 یوهان کرویف. لوییز فن خال نیز بعد از حضور در بارسا، در دو فصل اول، این سیستم را پیاده کرد.
بارسا در آن سال لیگ را با اختلافی بسیار اندک نسبت به رئال مادرید (2 امتیاز) واگذار کرد. در آن فصل، دو باخت عجیب به هرکولس، که در همان فصل به دسته پایینتر سقوط کرد، سبب از دست دادن لیگ شد. اما در جام حذفی در یک بازی به یاد ماندنی در حالی اتلتیکو مادرید را با نتیجه 5-4 شکست دادند و به قهرمانی رسیدند که در پایان نیمه اول با سه گل از حریف خود عقب بودند. همچنین در مسابقات جام برندگان اروپا با غلبه بر پی اس جی، عنوان قهرمانی را بدست آوردند.
لوییس فن خال در سال 1997 به عنوان سرمربی بارسا معرفی شد و ریوالدو را جایگزین رونالدو کرد. بارسا در آن فصل لیگ را با اقتدار و فاصلهای 9 امتیازی به دست آورد و در جام حذفی با پیروزی در ضربات پنالتی مقابل مایورکا به قهرمانی رسید، اما متأسفانه در لیگ قهرمانان نتیجه خوبی کسب نکرد و حذف شد.
در فصل 1998/99 بارسا با تنها 8 امتیاز از دور گروهی رقابتها حذف شد. در این گروه بایرن مونیخ، به همراه منچستر یونایتد - که در پایان فینال رقابتها را برگزار کردند - حضور داشتند. منچستر در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل بارسا با تساوی 3-3 متوقف شد. در همان حال، شروع فاجعه بار بارسا در لیگ با 4 باخت پیاپی، آنها را پایان هفته چهاردهم در رتبه دهم قرار داد، اما با یک بازگشت به یاد ماندنی، بارسا تا پایان فصل تنها دو بار شکست خورد و با 11 امتیاز اختلاف، قهرمانی لیگ را از آنِ خود کرد.
لوییز فن خال و بازیکنان هلندیاش (که به غیر از کلایورت، بازیکنان دفاعی تیم بودند) قدرت و استحکام را به تیم القا کردند، در حالی که ریوالدو در خط حمله به همراه دو لوییز فوقالعاده – فیگو و انریکه – میدرخشید. بارسلونا تحت هدایت رابسون (با یک رونالدوی مهار نشدنی) و فن خال به تسلط خوبی دست پیدا کرد، اما همچنان در لیگ قهرمانان ناموفق بود.
عصر گاسپارت (1999-2003)
در فصل 99/00 بارسا در نهایت جای خود را در لیگ قهرمانان اروپا پیدا کرد و در حالی که فرمت رقابتها تغییر کرده بود (دو مرحله گروهی، در یک تورنومنت!) بارسا در یک چهارم نهایی باخت 3-1 بازی رفت مقابل چلسی را با پیروزی به یاد ماندنی 5-1 در بازی برگشت جبران کرد و پای به نیمه نهایی گذاشت؛ اما در این مرحله از والنسیا در مجموع دو دیدار شکست خورد و حذف شد. در لیگ اما اوضاع به بدی سپری میشد و با 12 باخت، تیم در رتبه دوم کار خود را به پایان برد. در پایان یک فصلِ بیجام، درهای خروج به لوییز فن خال نشان داده شد.
خوان گاسپارت، به عنوان رئیس باشگاه انتخاب شد، تا شاهد یک هرج و مرج مطلق در تاریخ بارسا باشیم. او چهار مربی، در چهار سال به بارسا آورد؛ از جمله لوییز فن خال که برای دومین دوره، فصلی وحشتناک با بارسا گذراند. کلکسیونی از خریدهای گران قیمت ولی نه چندان مفید، که بعضی روی کاغذ منطقی به نظر میآمدند (مندیتا، مارک اورمارس، امانوئل پتی و ریچارد دتروئل) و بعضی که اصلا منطقی به نظر نمیآمدند (فابیو راشمبک، جیووانی و فیلیپ کریستانوال) که در زمین مسابقه ناموفق بودند. بارسا برای سه فصل پیاپی از حضور در سه تیم برتر لیگ بازماند؛ نمایش خوب در اروپا نیز جامی به همراه نمیآورد و جام حذفی از اهمیت چندانی برخوردار نبود.
در حالی که حقیقتا این دوره، دورهای تاریک در تاریخ بارسا محسوب میشود، اما لوییز فن خال در دو مقطع حضورش در بارسا، میراثی عظیم برای این تیم به جای گذاشت. این میراث، انتقال 4 بازیکن (ژاوی هرناندز، کارلس پویول، ویکتور والدز و آندرس اینیستا) از تیم ب به تیم اصلی، توسط این مربی هلندی بود.
لاپورتا، ریکارد و رونالدینیو (2003-2008)
لاپورتا در تابستان 2003 به قدرت رسید و در همان ابتدا رونالدینیوی وصف ناشدنی را به بارسا آورد تا دورهای جدید در تاریخ بارسا ورق بخورد. او همچنین فرانک ریکارد بیتجربه را برای پست مربیگری تیمش انتخاب کرد. نیمه اول فصل، یک فاجعه کامل بود! 6 باخت، از جمله باخت 3-0 خانگی در ال کلاسیکو و قرار گرفتن در رتبه 12 جدول، به فاجعه بار بودن این نیم فصل، اعتبار بخشید. فرانک ریکارد در نقل و انتقالات زمستانی، ادگارد داویدز را از یوونتوس قرض گرفت. این یک تغییر مهم در تاریخ بارسا بود.
با تواناییهای منحصر به فرد داویدز در پست هافبک دفاعی، ریکارد توانست ترکیب تیم را به یک 4-3-3 کامل تبدیل کند و رونالدینیو، ساویولا و لوییز گارسیا را با خیال راحت در نوک پیکان تیم قرار دهد. ژاوی و کوکو قسمت خلاقانه تیم را اجرا میکردند. جیو سمت چپ را پوشش میداد و نفوذهای خوبی انجام میداد. والدز خود را به عنوان دروازه بان شماره یک تیم ثابت کرد تا در نهایت بارسا در پستی که در یک دهه اخیر بازیکن مطمئنی در آن قرار نداشت، صاحب بازیکنی ارزشمند شود. بارسای مستحکم و دوباره احیا شده در نهایت با اختلاف اندک نسبت به والنسیا، فصل را با رتبه دوم به پایان رساند.
ریکارد با اضافه کردن دکو، ساموئل اتو'و و لودویک ژولی، در فصل 2004/05، تیمی قدرتمند مبتنی بر ترکیب 4-3-3 تشکیل داد. تیم ریکارد در لیگ، حریفی در حد و اندازههای خود نمیدید و در پایان با 4 امتیاز اختلاف نسبت به رئال مادرید، قهرمانی را بدست آورد. در اروپا اما بارسا در مقابل چلسی (قرعهای تکراری در آن سال ها) شکست خورد و حذف شد. این بازی شروع دشمنیهای بارسا و خوزه مورینیو بود. در فصل بعد، بارسا قدرت مطلق بود. در لیگ با اختلاف قهرمان شد و در لیگ قهرمانان برای به دست آوردن دومین عنوان قهرمانی اروپا در تاریخ بارسا، تیمهای چلسی، میلان و آرسنال را از سر راه برداشت.
بارسا در فصل 2006/07 افت فاحشی داشت و لیگ را در حالی که با رئال هم امتیاز بود، طبق قانون بازیهای رو در رو به این تیم واگذار کرد و در اروپا نیز توسط لیورپول خیلی زود حذف شد. در فصل 2007/08 تیم بزرگ بارسا در تشنگیاش برای کسب موفقیت گم شد. رونالدینیو و دکو افت غیر قابل باوری پیدا کردند. بارسا لیگ را با اختلافی 18 امتیازی نسبت به رئال به پایان رساند؛ آنها همچنین مجبور به تحمل خفت "پاسیو" برای رئال مادرید شدند و آن بازی را نیز با باخت سنگین 4-1 به پایان رساندند تا فاجعه 2007/08 تکمیل شود!
پپ و تیتو، جهان را تسخیر کردند (2008-2013)
انتخاب پپ گواردیولا بیشتر یک انتخاب عوام پسندانه به نظر میرسید و او شروع نه چندان خوب خود را با یک پیروزی در 4 بازی ابتدایی ثبت کرد. اما تیم او خیلی زود شکل خود را پیدا کرد و برای تسخیر دنیا، خیز برداشت. پپ ترکیب 4-3-3 و خط دفاعی مقتدر ریکارد را حفظ کرد، اما سبکی بسیار چشم نواز، مبتنی بر پاسهای سریع و بازی مالکانه با جابجایی مداوم مهاجمین را به دنیا معرفی کرد.
شما میتواند از این کلمه، هر چقدر که میخواهید متنفر باشید، اما "تیکی تاکا" به مدت سه سال، جهان را مسحور و غلام خود کرد. این بارسا نمایشی از قدرت بود که در تاریخ این تیم نظیر نداشت و همه عنوانها در اسپانیا و اروپا را درو کرد. شکوفا شدن استعدادهای فراوان به خاطر قدرت تفکر و نظم گواردیولا میسر شد. گرچه باید پذیرفت حضور مسی، ژاوی و اینیستا در کنار هم و در بهترین حالت خود، کمک بسیار زیادی به موفقیتهای پپ کرد.
متأسفانه به نظر میرسید بارسا پس از قهرمانی اروپا در سال 2011، انگیزه خود را از دست داده است. آنها به سبکی از بازی اصرار میورزیدند که حریفان توانسته بودند خود را با آن سازگار نمایند. رئال مادرید که در سه فصل اول پپ، انواع و اقسام شکستهای تحقیر آمیز را در ال کلاسیکوها تجربه کرد، حال پیشرفت کرده بود. بارسا در لیگ امتیازها را یکی پس از دیگری از دست میداد و در لیگ قهرمانان نیز با بدشانسی مطلق نتوانست از پس چلسی در نیمه نهایی بر بیاید. در فصل بعد، شاگردان تیتوی بیمار، پس از عبور سخت از میلان و پی اس جی در اروپا، در مقابل بایرن بیرحم، به سختی شکست خوردند و حذف شدند.
تنها مشکل بارسا، اتوبوس پارک کردن حریفانش نبود، بلکه بازیکنان تیم نیز نیرو و فرم گذشته خود را از دست داده بودند. مسائل حاشیهای، از جمله مشکلات مالیاتی باشگاه و بیماری تیتو و آبیدال، وضع را بدتر هم کرد. در پایان سال 2013 ما یک تیم بیبرنامه و نا امید بودیم. حتی قهرمانی 100 امتیازی فوقالعاده نیز، سبب نشد تا هواداران نسبت به آینده تیم احساس خوبی داشته باشند. اما با وجود پایان نه چندان دلچسب، تیم پپ گواردیولا باید به عنوان یک الگو برای تیمهای آینده بارسا مورد بررسی قرار بگیرد.
نتیجهگیری
ما واقعا پیش از حضور یوهان کرویف در بارسا، تیمی بیافتخار بودیم. تیم او با وجود حضور ستارگان زیاد، تیم کاملا غالبی نبود. موفقیتهای تیم او، بیش از اینکه مربوط به کارهای تیمی باشد، مربوط به تواناییهای فردی بازیکنانش بود.
زیر نظر لوییز فن خال و رابسون، تیم بعضی از افتخارات از دست رفته را پس گرفت، اما هرگاه یک قدم به جلو برداشت، مجبور شد سه قدم به عقب بردارد. پنج فصل بیجام، به همراه خریدهای بیجا و گران قیمت و از دست دادن بازیکنان مهم، عقب گرد شدیدی برای بارسا به حساب میآید.
هویت تاکتیکی بارسا زیر نظر رایکارد شکل گرفت. یک ترکیب بینقص (4-3-3)، بر اساس جابجایی مهاجمان، خط هافبکی مستحکم و مدافعین کناریِ تهاجمی، تیمی هماهنگ و ترسناک را به وجود آورد. در کمال تعجب، رکوردهای برد/باخت و گل زده/خورده تیم رایکارد، شباهت زیادی به رکوردهای تیم کرویف داشت.
نقطه عطف واقعی پیشرفتهای بارسا، زیر نظر پپ گورادیولا و تیتو اتفاق افتاد. یک خط آتش آزاد و گلزن، به همراه یک دفاع مستحکم، مبتنی بر پرسهای سنگین تیمی و پایبند به بازی مالکانه، موفقیتهایی بیسابقه و به یاد ماندنی را برای کاتالانها به ارمغان آورد. این تیم حقیقتا میتواند یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال و مطمئنا بهترین تیم تاریخ بارسا شناخته شود. پایان عصر پپ و تیتو با مصدومیتها و بیماریهای بسیاری همراه شد، اما تیم همچنان به سبک و فلسفهای پایبند بود که دیگر قدرت اجرای آن را نداشت. این مسئله با تغییر دیدگاه فوتبال همراه شد و همه معتقد بودند که دست بارسا رو شده است و به راحتی میتوان آنها را متوقف کرد. اتوبوس پارک کنید، بازی را به بیرون از محوطه خود بکشانید، تا سر حد مرگ دفاع کنید، ضد حملههای سریع بزنید و مقابل بارسا به پیروزی برسید!
بارسا گامهای سریعی برای پیشرفت در تنها فصل تاتا بر میداشت. بازیکنان به شوتهای خارج از محوطه روی آورده بودند، ارسالهای جناحین را امتحان میکردند و ریسکهای بیشتری در پاسهای عمقی خود در یک سوم دفاعی حریف به خرج میدادند؛ همچنین در ضد حملات بهتر از قبل دفاع میکردند. اما تاتا موفق نشد در مقابل انتقادهای هیئت مدیره و هوادارانی که معتقد بودند کم شدن درصد مالکیت توپ، به منزله اعتقاد نداشتن به وجود خداست (!)، ایستادگی کند. تاتا پس از ثبت درصد مالکیت کمتر از پنجاه درصد مقابل رایو - که با پیروزی 4-0 بارسا همراه بود - به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بارسا در فصلی که تیم به سبک مبتنی بر بازی مالکانه بازگشت، با خط حملهای که گرفتار در خطوط دفاعی حریف بود، هیچ موفقیتی کسب نکرد.
بسیاری از کارهای خوبی که انریکه در بارسا انجام داد، از قبل توسط مارتینو پایه ریزی شده بود؛ اما تفاوت اصلی، خصوصیات شخصیتی متفاوت این دو مربی بود. اگر بدانید که لوچو قبلا بازیکن بارسا بوده است، سادهتر میتوانید با این تفاوت بین او و تاتا کنار بیایید. من افتخار تماشای تمامی بازیهای لوییز انریکه برای بارسا را داشتهام. او هیچگاه بهترین بازیکن بارسا نبود؛ اما خوب است بدانید که او با بازیکنانی مانند رونالدو، ریوالدو و فیگو همبازی بود و با این وجود بازیکن مورد علاقه من بود.
او بازیکنی بود که به حق خود در رئال نرسید و پس از پنج سال حضور در این تیم، توسط آنها طرد شد و در حالی به بارسا آمد که چیزهای زیادی برای اثبات کردن داشت. لوچو خیلی زود خود را در قلب هواردان جای کرد و در سه فصل اول حضورش در بارسا گلهای زیادی به ثمر رساند. همچنین قدرت تطبیق پذیری بالای او - که حتی در بازی مقابل منچستر یونایتد در سال 98 در خط دفاع به کار گرفته شد - بر محبوبیتش در نزد بازیکنان و مربیان افزود. جاه طلبی و خستگی ناپذیریِ او در اواخر دهه 90 کمکهای زیادی به موفقیتهای بارسا کرد. او از هر فرصتی برای ضربه زدن به رئال مادرید استفاده میکرد، مانند گلی که مقابل تیم یک دست سفید پوش سابقش به ثمر رساند و خوشحالی متعصبانه و بیش از حد نرمالی به نمایش گذاشت.
هر چه او به عنوان یک بازیکن برای ما بود، به عنوان یک مربی تجلی پیدا کرده است. متاسفانه هر چه لوچو در ابتدای فصل انجام داد - از جمله تغییرات بازیکنان و تاکتیک تیم - با انتقاد بسیاری همراه شد. هنوز هم عده کمی وجود دارند که معتقدند این تفکرات تاکتیکی انریکه نبود که تیم را به بهترین ترکیب و روش بازی رسانده است.
این روزها، تیم وضعیت بینظیری را تجربه میکند. نکته حائز اهمیت، این تیم گرسنه است که بیشتر از یک راه برای پیروزی بلد است، چیزی که در سه تقابل با اتلتیکو کاملا مشخص شد و شروعی انفجاری برای بازگشت بارسا به اوج در سال 2015 بود؛
دیدار اول: حمله همه جانبه، با فشار و پرس زیاد در میانه میدان. اتلتیکو لِه شد.
دیدار دوم: اتلتیکو محافظه کارتر از قبل. بارسا استحکام خود را حفظ کرد و در پایان با حوصله زیاد، پیروز شد.
دیدار سوم: بارسا اتلتیکو را به خاطر حملههایش به سختی جریمه کرد و در نیمه دوم کار آنها را تمام کرد.
لوییز انریکه یک چیز منحصر به فرد ساخته است. من واقعا معتقد هستم که تیم فعلی، از تیم پپ که باید مرجع همه تیمهای بارسا باشد، جلوتر رفته است. برخلاف پپ، انریکه یک بوم نقاشی فوتبالی ارائه داده است که فقط شامل "مسی" نیست. در جادویی بودن مسی، نیمار و سوارز شکی وجود ندارد، اما شاید این سه نفره در ترکیب پپ به این موفقیت دست پیدا نمیکردند. بقیه تیم آزاد هستند تا بازی مستقیم را انجام دهند. تنها راه مقابله با تیمهایی که 11 نفره پشت محوطه خود پارک میشوند. بارسلونا مکررا از سرعت بازی میکاهد و این نکته به آنها اجازه میدهد که انرژی خود را ذخیره کنند و قدرت بدنی کافی تا پایان بازی داشته باشند. تاکتیکی که در دو سال گذشته به آن فکر نشده بود.
همه اینها شاید غیر عادی به نظر برسد. شاید شبیه به یک خیانت باشد. ولی این نظر من است، و من معتقدم که بارسلونا نمیتواند به موفقیت ادامه دهد، اگر تغییر نکند. نه تنها تیم باید تغییر کند، بلکه به نظر من روشی که در پیش گرفته میشود باید آنقدر سریع، سرگرم کننده و مسلط باشد که همه به بهترین باشگاهِ دنیا بودنِ ما، اذعان داشته باشند. چیزی که قرار است رخ بدهد، یک رانندگی وحشیانه خواهد بود؛ محکم به صندلیهای خود بچسبید. زنده باد بارسا.
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
فعلا هیچی ..
چهارشنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۶:۲۰)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
به نظر من شرایط تیم بارسا با تیم های دیگه خیلی فرق داره ، بارسا واقعا فراتر از یک باشگاه هست ، فشاری که روی تیم بارساست قابل قیاس با تیم های دیگه نیست و این اصلا نرمال نیست و گاهی خارح از توان بازیکنان و مربیان این تیم هست. میتونین تیم های دیگه رو ببینین و نتایج و اخبار هاشون و حتی طرفدارانشون رو دنبال کنین، تیم های بزرگی مثل منچستر ، آرسنال ، لیورپول ، یوونتوس ، آث میلان ، اینتر میلان و همه تیم های بزرگ دنیا ... چیزی که دیده میشه این تیم ها برد و باخت های متعددی دارن . اما از لحاظ فشار رسانه ای و هواداران شرایط نرمالی دارن. منچستر وقتی بازی رو 3-0 میبازه جو آنچنانی براش درست نمی کنن در مقایسه با بارسا کافیه یک مساوی بده و چه فضای سنگینی از همه جا رو سرش خراب میشه حتی وقتی 4 امتیاز از رئال مادرید جلوس کمپی رو درست میکنن که این 4 امتیاز رو از دست خواهد داد. خلاصه فضای رسانه ای که روی بارسا است اصلا منصفانه نیست و انتظارات لحظه به لحظه زیاد تر میشه و این فشار رو بر روی عوامل مدیریتی باشگاه تاثیر میذاره و اگر حتی لوچوی جوان و خوش فکر که با تفکرات و ایده هاش تونسته تیمی سرحال در حساس ترین برهه زمانی فصل رو داشته باشه در انتهای فصل بی جام بمونه احتمالا محکوم به اخراج خواهد بود ... فقط کافیه به تیم های بزرگ دیگه نگاه کنید و آمار و نتایجشون رو با بارسا مقایسه کنید. سهشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲۱:۵۰)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
عالی بود. بارسا به یه دوراهی رسیده بود یا باید همون سبک مالکانه رو داشتیم که معتقدم دیگه نتیجه نمیاد یا همین سبک فعلی که فعلا نتیجه داد. من اعتقاد دارم هر نتیجه ای بدست بیاد باید به انریکه حداقل یک سال دیگه فرصت داد تا تیم به بلوغ تاکتیکی مد نظر انریکه برسه. سال بعد بهتر میشیم دیگه از سلتا و مالاگا باخت نمیریم. درود بارسا. سهشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۳:۴۶)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
بدون جام هیچی ..
سهشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲:۵۶)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
بارسا گام های سریعی برای پیشرفت در تنها فصل تاتا بر می داشت. بازیکنان به شوت های خارج از محوطه روی آورده بودند، ارسال های جناحین را امتحان می کردند و ریسک های بیشتری در پاس های عمقی خود در یک سوم دفاعی حریف به خرج می دادند؛ همچنین در ضد حملات بهتر از قبل دفاع می کردند. اما تاتا موفق نشد در مقابل انتقاد های هیئت مدیره و هوادارانی که معتقد بودند کم شدن درصد مالکیت توپ، به منزله اعتقاد نداشتن به وجود خداست (!)، ایستادگی کند. تاتا پس از ثبت درصد مالکیت کمتر از پنجاه درصد مقابل رایو - که با پیروزی 4-0 بارسا همراه بود - به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. بارسا در فصلی که تیم به سبک مبتنی بر بازی مالکانه بازگشت، با خط حمله ای که گرفتار در خطوط دفاعی حریف بود، هیچ موفقیتی کسب نکرد. بسیاری از کارهای خوبی که انریکه در بارسا انجام داد، از قبل توسط مارتینو پایه ریزی شده بود سهشنبه، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۰:۴۱)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
تیم انریکه از نظر قدرت و توان هجومی چیزی از تیم رویایی پپ کم نداره ... ولی از منظر بازی زیبا و چشم نواز، نه این تیم و نه هیچ تیم دیگه ای در تاریخ فوتبال نمی تونه خودش رو کنار هنرنمایی و جادوگری بارسای گواردیولا ببینه ... اون تیم با اون سبک شناور و پاسهای تک ضرب و بازی روان خیلی از افراد عادی دنیا رو که چیزی از فوتبال نمی فهمیدن عاشق این ورزش و خود بارسا کرد .. ولی نکته مهم اینجاست که تیم بعد از پپ نیاز به تغییر اساسی داشت و انریکه بهترین تغییرات ممکن رو گلچین کرد و تو سبک بازی تیم بوجود آورد .. این شجاعت خودش به تنهایی ارزش یه سه گانه رو داره .. امیدوارم این دوئل های مهم و حساس آخر فصل رو ببریم که تیم به شایستگیش برسه .. دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲۳:۵۱)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
خیلی خوب بود ممنون قضیه ی خفت پاسیو چیه، من نمی دونم دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲۲:۵۳)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول میاییم یه جو راه میندازم ک ای عجب مربیه این انریکه ... بعد خدایی نکرده با یه اشتباه تیم جام نمیگیره اونوقت شاهد جبهه گیری همونایی میشیم ک حامی انریکه بودن !! دودش تو چشم خودمون میره !!دقیقا کاربرد این دست مقالات همینه که به خصوص به هوادارای جوون تر یادآوری کنه که تو فلسفه بارسا، همه چیز جام نیست و عملکرد بازیکن و مربی رو باید با تحلیل فنی بررسی کرد، نه صرفا آمار. دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲۲:۰۵)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول سه ساعت آنالیز فنی کرده باز میگی جام؟جام اصل نیست. شیوه بدست آوردنش اصله. شیوه درست باشه جام ها دیر یا زود میان. مهم اینه که مثل تیم پپ زود به بن بست نخوره و منقضی نشه! اونوقت ک از لوییز انریکه تمجید میکردم یکیتون اختون در نمی اومد حالا ک حرف بدی نزنم گفتم زوده دور برداریم از کاه کوه بسازیم !! انریکه تا الان خیلی عالی کار کرده !! حتی اگر امسالم جام نگرفت باید بمونه !!... ولی بازم میگم هر کسی با دیگری فرق داره !! میاییم یه جو راه میندازم ک ای عجب مربیه این انریکه ... بعد خدایی نکرده با یه اشتباه تیم جام نمیگیره اونوقت شاهد جبهه گیری همونایی میشیم ک حامی انریکه بودن !! دودش تو چشم خودمون میره !! دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۲۱:۵۹)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول والا بنظرم زوده این تیم رو با تیم پپ مقایسه کنیم !! ببینیم اخر فصل چن تا جام میاره تا بتونیم اظهار نظر دقیق تری بیان کنیم !!سه ساعت آنالیز فنی کرده باز میگی جام؟ جام اصل نیست. شیوه بدست آوردنش اصله. شیوه درست باشه جام ها دیر یا زود میان. مهم اینه که مثل تیم پپ زود به بن بست نخوره و منقضی نشه! دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۹:۲۹)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
والا بنظرم زوده این تیم رو با تیم پپ مقایسه کنیم !! ببینیم اخر فصل چن تا جام میاره تا بتونیم اظهار نظر دقیق تری بیان کنیم !!
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۸:۵۲)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول هنوز مونده تا به تیم رویایی پپ برسه.دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۸:۵۰)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
هنوز مونده تا به تیم رویایی پپ برسه.
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۸:۱۶)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
عالی بود - به نوعی پادزهر پیدا کردیم زنده باد بارسلونای کبیر دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۶:۰۸)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
مرسی از مطلبتون...
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۵:۲۲)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول این نکته شاید بحث برانگیز باشد، اما در طول فصل من به این باور دست پیدا کرده ام که این تیم، بهترین ورژن بارسا در 20 سال هواداریِ من است. من در حال حاضر که هیچ جامی نبرده ایم این حرف را می زنم، پس موفقیت های احتمالی تیم، ربطی به ارزیابی من از تیم لوییز انریکه نخواهد داشت.لوییز انریکه یک چیز منحصر به فرد ساخته است. من واقعا معتقد هستم که تیم فعلی، از تیم پپ که باید مرجع همه تیم های بارسا باشد، جلوتر رفته است. برخلاف پپ، انریکه یک بوم نقاشی فوتبالی ارائه داده است که فقط شامل "مسی" نیست. در جادویی بودن مسی، نیمار و سوارز شکی وجود ندارد، اما شاید این سه نفره در ترکیب پپ به این موفقیت دست پیدا نمی کردند. دقیقا موافقم! لوچوی تا به اینجای کار تیم فوق العاده ای ساخته و بارسا رو از اون نغمه ناامید مواجهه با پایان دورانش، به تیمی در آستانه جهش تبدیل کرده که برای سالها حریف نخواهد داشت. این اولین بارسای چند دهه اخیره که بلده به چند شیوه کاملا متفاوت بازی کنه و برای بازی با هر تیمی خودش رو تغییر بده. لوئیز انریکه همیشه کارتی برای رو کردن داره و برای همین کسی نمی تونه مسیری برای مسدود کردن تیمش پیدا کنه. و تمام این دستاوردهای بزرگ برای هوادارای اصیل بارسا بی تفاوت به گرفتن ۳ یا حتی ۰ جام در این فصل، بینهایت ارزشمنده! درود بر لوچوی بزرگ، معمار بارسای نوین. دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۵:۱۶)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
تشکر بابت وقتی ک گذاشتید. مقاله خیلی خوبی بود خیلی شیرین تاریخ معاصر تیمو تشریح کرد و جمع بندی جالبی هم داشت... واقعا امسال تیم انقد عملکرد خوبی نشون داد ک حتی بدون جام هم فصلو تموم کنن من ازشون بعنوان ی هوادار راضیم مرسی لوچو بابت همه چیز دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۴:۵۴)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول بارسا در یک چهارم نهایی باخت 3-1 بازی رفت مقابل چلسی را با پیروزی به یاد ماندنی 5-1 در بازی برگشت جبران کرد و پای به نیمه نهایی گذاشتنقل قول خوان گاسپارت، به عنوان رئیس باشگاه انتخاب شد، تا شاهد یک هرج و مرج مطلق در تاریخ بارسا باشیم. او چهار مربی، در چهار سال به بارسا آورد؛ از جمله لوییز فن خال که برای دومین دوره، فصلی وحشتناک با بارسا گذراند. کلکسیونی از خریدهای گران قیمت ولی نه چندان مفید، که بعضی روی کاغذ منطقی به نظر می آمدند (مندیتا، مارک اورمارس، امانوئل پتی و ریچارد دتروئل) و بعضی که اصلا منطقی به نظر نمی آمدند (فابیو راشمبک، جیووانی و فیلیپ کریستانوال) که در زمین مسابقه ناموفق بودند. بارسا برای سه فصل پیاپی از حضور در سه تیم برتر لیگ بازماند؛ نمایش خوب در اروپا نیز جامی به همراه نمی آورد و جام حذفی از اهمیت چندانی برخوردار نبود.نقل قول این میراث، انتقال 4 بازیکن (ژاوی هرناندز، کارلس پویول، ویکتور والدز و آندرس اینیستا) از تیم ب به تیم اصلی، توسط این مربی هلندی بود.دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۴:۲۹)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
با تشکر از سایت توتال بارسا و همچنین از شما که ترجمه کردید عالی بود دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۴:۱۳)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
بازی فوتبال مثل بازی شطرنجه اگه اوایل بازی مرتکب اشتباه بشی امکانش هست که بتونی جبران کنی ولی هر چی که به انتهای بازی نزدیک تر بشی اشتباهاتت تاوان سنگین تری داره انریکه تا اینجا فوق العاده بوده و فقط هشت حرکت تا مات کردن کل دنیا فاصله داره از این به بعد هر حرکت اشتباه مساویِ با از دست دادن یه جام امیدوارم بدون اشتباه باشه و سه گانه ( و یا احتمالا شش گانه ) دیگه ای رو به دست بیاریم viva barca دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۳:۰۹)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
معمولا متنهای طولانی تعداد عکسهاشون زیاد هست واسه اینکه حوصلمون سر نره... شوخی کردم خیلی وقت بود متن به این طولانی ای نخوننده بودم اما این با بقیه فرق میکرد دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۲:۴۳)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
نسبت به چند سال اخیرخیلی بهتر شدیم
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۲:۳۹)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
توي تاكتيك هاي تدافعي بايد كاركنيم.حملمون اصن ايرادي نداره
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۲:۱۱)
|
پاسخ به: تیم لوییز انریکه چه جایگاهی در تاریخ بارسا دارد؟ | ||
---|---|---|
با تشکر بسیار عالی بود
دوشنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ (۱۲:۰۷)
|