تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان!آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۱۶:۰۰) (۴,۵۵۱ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: Weloba
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
مهاجم فرانسوی آرسنال را برای کسب معتبرترین جام باشگاهی دنیا، به مقصد بارسلونا ترک کرد.
فوتبال یک ورزش دسته جمعی است. 11 مرد در دو طرف زمین، و در پایان، "آلمانها همیشه برنده اند" همانطور که گری لینه کر گفت. ورزش، از زمانی که مرد انگلیسی این کلمات را به زبان آورد، تغییرات بسیاری کرده، اگرچه آلمانها همچنان جدیدترین قهرمان جام جهانی هستند و بوندس لیگا یکی از بهترین لیگهای جهان محسوب میشود. بازیکنان هر روز بیش از پیش خودخواه میشوند، و تمرکزشان را روی شغلشان، اسپانسرها، پولی که میتوانند بدست بیاورند و فالوئرهایی که میتوانند در شبکههای اجتماعی جذب کنند، گذاشتهاند. تنها موضوع قابل توجه، بردن عناوین است، چه تیمی و چه انفرادی، و مبالغی که بابت کسب آنها دریافت میشود، و توجه رسانهها. این نکته، شاید برای نسل لینه کر قابل درک نباشد، اما برای نسل امروز، یک دغدغه معمولی است.
بین این دو نسل، یک نفر بوده که هر دو را تجربه کرده است: عشق به یک پیراهن، به یک تیم، به یک مربی، و در سوی دیگر، رفتن به دنبال افتخار. بعد از تقسیم کردن تاریخ آرسنال به دوران قبل و بعد از خودش، اسطوره فرانسوی، تیری هانری، تصمیم سختی گرفت، یک تصمیم شخصی، اما عاقلانه: او به بارسا رفت تا به رویایش، که رسیدن به معتبرترین جامی بود که میتوان برای هر بازیکن شاغل در اروپا متصور شد، دست پیدا کند: لیگ قهرمانان. پس از گذراندن دورانی طولانی، بعد از تجربه کردن بالا و پایینهای بسیار، هانری نهایتا در سال 2009 به مهمترین هدفش دست یافت. بیایید نگاهی داشته باشیم به سه لحظه مهم و حیاتی در دوران بازیگریاش، که نهایتا منجر به کسب عنوان قهرمانی اروپا شد.
1997/98: نخستین تجربه (موناکو)
در سال 1997، هانری، درست مانند همتیمیاش، ترزگه، یکی از آینده دارترین بازیکنان فرانسه محسوب میشد. هر دو بازیکن، دقیقا همزمان بازی خود را در موناکو آغاز کردند. هانری فرصتهای بیشتری را در طول فصل نخستش، برای حضور در ترکیب بدست میآورد و کم کم تبدیل به یک بازیکن ثابت میشد، و در برخی بازیهای اروپایی نیز، به جای سانی اندرسون، بازی میکرد. بعد از اینکه اندرسون به بارسلونا رفت، جا برای حضور یک مهاجم جدید به صورت ثابت در ترکیب، باز شد. هانری بیست ساله، بسیار با استعداد و آماده برای پیشرفت، تبدیل به یکی از گزینههای اصلی ژان تیگانا برای انتخاب ترکیب شده بود. اما همواره ویکتور ایکپبا به او و ترزگه ترجیح داده میشد. با این وجود، وینگر فرانسوی، 17 بار در ترکیب اصلی قرار گرفت و 11 بار نیز به عنوان یار جانشین وارد زمین شد.
در کنار او، دیوید ترزگه 19 ساله حضور داشت که از آرژانتین به لوشامپیونه آمده بود. یک بازیکن آینده دار دیگر، که در کنار یکدیگر، مایه عذاب مدافعان لیگ شده بودند. یکی فوقالعاده در ضربات سر، خطرناک در محوطه جریمه و بسیار باهوش در جایگیری، دیگری سریع، غیر قابل پیش بینی و دارای یک خصوصیت بسیار منحصر بفرد: ضربات کات دار با داخل پای راست، که به کابوس بسیاری از دروازبانها تبدیل شده بود. این زوج مرگبار، در کنار ایکپبای نیجریهای، موناکو را به رتبه سوم جدول رساندند، که اگرچه با توجه به قهرمانی موناکو در فصل پیش از آن، نتیجه خوبی محسوب نمیشد، اما شروعی فوقالعاده برای این زوج بود. در آن فصل، هانری 4 گل در 30 بازی به ثمر رساند، و ترزگه 18 گل در 27 بازی. اما نقطه عطف برای "تیتی" در دیدارهای اروپایی بود.
هانری در اولین تجربهاش در لیگ قهرمانان، به نیمه نهایی رقابتها رسید، و درخشش او جایی بود که در طول حضورش در 9 دیدار این جام، 7 گل به ثمر رساند. دو گل و یک پاس گل در پیروزی 4-0 مقابل لورکوزن در ورزشگاه لویی دوم، یک گل مقابل لیرس بلژیک، دو گل مقابل اسپورتینگ لیسبون، یک گل دیگر مقابل لورکوزن، و آخرین گل او، در یک نیمه نهایی فوقالعاده مقابل یوونتوس. موناکو بازی رفت را با حساب 4-1 در دل آلپی به یووه واگذار کرد، تا پیروزی 3-2 بازی برگشت با گلزنی هانری هم، نتواند از حذف آنها جلوگیری کند. برای اولین حضور در چنین سطح بالایی از فوتبال، این تجربه یک موفقیت محسوب میشد. و هانری را مایل کرد که بار دیگر بیاید و در این سطح فوتبال بازی کند. او یک فصل دیگر در موناکو ماند، اما نتوانست موفقیتهای فصل پیشش را تکرار کند. بنابراین برای برداشتن گامی بلندتر، هانری در زمستان 1999 به یوونتوس پیوست. اما با وجود مبلغ بالای انتقالش (11.5 میلیون یورو) و تعداد بازیهایی که به او رسید (20 بازی، 3 گل)، باز هم موفق نبود. او احساس میکرد که توسط رئیس باشگاه یوونتوس، لوسیانو ماجی، مورد احترام واقع نمیشود و همچنین نحوه به کارگیری خودش در زمین را نمیپسندید که در وینگر چپ بود، اما وظایف دفاعی بسیاری داشت. در این نقطه بود که هانری فکر کرد برای رسیدن دوباره به فرم گلزنیاش، و کسب مقام در لیگ قهرمانان، باید پیش کسی برود که او را کشف کرد و به این نقطه رساند: سرمربی سابق موناکو (تا سال 1994)، آرسن ونگر.
2005/06: نقطه عطف
در تابستان 1999، هانری به آرسنال پیوست، دوران جدیدی را به عنوان یک مهاجم نوک آغاز کرد و روزهای وینگر بودنش را به فراموشی سپرد. در لندن، او با حضور هموطنانش، رابرت پیرس و پاتریک ویرا، که با آنها جام جهانی 1998 را بالای سر برده بود، احساس فوقالعادهای داشت. او به باشگاهی پیوست که برای او ساخته شده بود! جایی که حملاتی برق آسا داشتند و این همان چیزی بود که هانری میتوانست در آن بدرخشد. ونگر، که در جریان رشد او در موناکو بود، فکر کرد که استعداد او به عنوان یک مهاجم نوک، میتواند بسیار بهتر بروز کند. با وجود اینکه هنوز جوان بود و ضربات سرش جای کار داشت، سرعت و غریزه گلزنیاش، خیلی زود لیگ برتر را تحت تأثیر خود قرار داد، و شاهزاده، زودتر از آنچه تصور میکرد، پادشاه شد.
چگونه میتوان به فصل 2003/04، فصل شکست ناپذیران، اشاره نکرد؟! در طول فصل، آرسنال حتی در یک دیدار هم شکست نخورد و بعد از بردن 26 بازی و تساوی در 12 مسابقه، قهرمان لیگ جزیره شد. بهترین گلزن لیگ، کسی نبود جز هانری، که در اوج فوتبال خود قرار داشت، و در 37 بازی، 30 بار موفق به گلزنی شد. مصدومیتهای بسیار کم، مرگبار بودنش در نزدیکی دروازه و رهبر بودنش چه در داخل و چه در خارج از زمین، از او یک اسطوره در آرسنال میساخت. و با اینکه او در آن فصل، احساسات فوقالعادهای را تجربه کرد، بهترین، و در عین حال بیرحمترین فصلش، در راه بود. فصل 2005/06 به طور خاص برای توپچیها، فوقالعاده نبود. با متحمل شدن 11 باخت در آن فصل لیگ برتر، آرسنالیها نهایتا به کسب عنوان چهارم رضایت دادند، و این بدین معنا بود که باید فصل آینده در مرحله پلی آف لیگ قهرمانان بازی کنند. اما یکی از دلایل این نمایش ضعیف در لیگ - با توجه به استانداردهای آرسنال، نتایج فوقالعاده آنها در لیگ قهرمانان بود.
هانری و یارانش در آن فصل، موفق شدند به فینال لیگ قهرمانان در پاریس و در ورزشگاه استاد دو فرانس برسند تا در مقابل قدرت تازه به پا خاسته اروپا، بارسا صف آرایی کنند. در آن زمان، آبی و اناریها از حضور فرانک رایکارد اسطورهای روی نیمکت خود بهره میبردند که تفکراتش باعث شده بود بارسا قدرت از دست رفتهاش را باز یابد و بتواند باز هم چند عنوان در لیگا بدست بیاورد. و البته با بازیکنانی مانند رونالدینیو، دکو، مسی و اتو'و، کاتالانها به فینال لیگ قهرمانان راه یافتند. در کشور خودش، در مقابل مردمش، و در مقابل خانوادهاش، این بهترین و ایده آلترین فرصت برای هانری بود تا بدرخشد و عنوانی که همیشه رویای رسیدن به آن را داشت، بدست بیاورد. متأسفانه برای او، سرنوشت جور دیگری رقم خورد، و اخراج ینس لمن، اوضاع را به هم ریخت. آرسنال با ده نفر، موفق شد با گل سول کمپل روی پاس تیری هانری، از حریف پیش بیفتد، اما این ساموئل اتو'و بود گل تساوی را برای آبی و اناریها به ثمر رساند. در نهایت هم جولیانو بلتی، مدافع راست برزیلی بارسا، گل دوم را هم به ثمر رساند تا این تیم یک بار دیگر، بعد از قهرمانی نخستشان در ومبلی، قهرمان اروپا شود. رسیدن به رویا نزدیک بود، اما هانری با یکی از بزرگترین شکستهای زندگیاش روبرو شد. در آن لحظه، او فهمید که به چیز بیشتری نیاز دارد، همان قدرت اضافی که باعث پیروزی آبی و اناریها در فینال شد. بنابراین به کاتالونیا رفت تا بتواند جامی که عاشقش بود را بالای سر ببرد.
2008/09: آنچه لایقش بود!
برای یک فوتبالیست، ترک خانه در بهترین دوران ورزشیاش، و امتحان کردن جایی دیگر، اصلا آسان نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که جواب دهد. اما بالاخره هانری، درست چند ماه پیش از اینکه آرسنال به ورزشگاه جدیدش نقل مکان کند، با مبلغ 24 میلیون یورو، به نیوکمپ آمد. هانری به بارسا آمد تا در کنار بازیکنانی مانند رونالدینیو، دکو، مسی، اتو'و، تورام، پویول و ژاوی قرار بگیرد و رایکارد، از او به عنوان یک گزینه اصلی استفاده میکرد. فصل نخستش در بارسا، خوب بود، اما فوقالعاده نبود. البته بارسا هم فرم چندان خوبی نداشت و در لالیگا به جایگاه سوم بسنده کرد، و در جام حذفی و لیگ قهرمانان، در نیمه نهایی از دور رقابتها کنار رفت؛ و هانری، در تمامی رقابتها، 47 بازی کرد و 19 گل به ثمر رساند. او تبدیل به یک وزنه خوب برای بارسایی بود که تا مسحور کردن دنیا، فاصلهای نداشت.
یک نفر، همه چیز را تغییر داد. نامش: پپ گواردیولا. از آن دسته مربیانی که قدر بازیکنانی مانند هانری را میدانند و بلدند چگونه از او بازی بگیرند. کسی که در دوران حضور مرد فرانسوی در کاتالونیا، از او یک وینگر فوقالعاده ساخت. فصل دوم هانری در بارسا، درست به اندازه فصل "شکست ناپذیران" در آرسنال، فراموش نشدنی بود. بارسا در آن فصل، قهرمان بلامنازع رقابتهای لیگ بود، با 9 امتیاز بیشتر از رئال، و تنها پنج باخت. هانری با 19 گل زده، جایگاه ششم جدول گلزنان را به خود اختصاص داد، در حالی که دو هیولا به نامهای دیگو فورلان (32 گل) و ساموئل اتو'و (30 گل) نفرات برتر این جدول بودند. اما بار دیگر، جذابترین اتفاقات، در لیگ قهرمانان رخ داد. بعد از صعود از گروهی نسبتا راحت (بازل، اسپورتینگ و شاختار) بارسا با نتایجش در مرحله حذفی، نشان داد که امسال هیچ کسی قادر به متوقف کردن آنها نیست. پیروزی مقابل لیون (1-1 | 5-2) در یک هشتم نهایی و پیروزی مقابل بایرن (4-0 | 1-1) مقابل بایرن در یک چهارم نهایی، به این ادعا دامن زد. تنها تیمی که توانست تا حدی رویای قهرمانی آبی و اناریها را دچار مشکل کند، چلسی بود که تا آخرین لحظات، صعود کننده از مرحله نیمه نهایی محسوب میشد، که ناگهان اینیستا آمد و با طوفانی که در استمفوردبریج به پا کرد، بارسا را به فینال رم فرستاد. دومین فینال برای "تیتی".
این بار هیچکس نمیتوانست آن را از او بگیرد، حتی حریف قدیمیاش، منچستر یونایتد. در رم، بازی بسیار حساس به نظر میرسید، و بسیار فوقالعاده هم از آب در آمد. اتو'و که در آن فصل غیر قابل توقف به نظر میرسید، تنها ده دقیقه بعد از شروع بازی، گل برتری را برای بارسا به ثمر رساند. سپس حساسیت بازی چند برابر شد، هر دو تیم موقعیتهایی داشتند و برتری نسبی با شاگردان گواردیولا بود و جامی که هر دقیقه به دستان هانری نزدیک و نزدیکتر میشد. یک نابغه دیگر لازم بود تا این وصال را قطعی کند و هانری را به سرزمین رویاها بفرستد. لئو مسی، روی پاس دقیق ژاوی، به هوا پرید، آسمان رم را لمس کرد، و با ضربهای فوقالعاده، دروازه ادوین ون در سار را گشود. و بالاخره رسید. تمامی لحظاتی که او به سختی تلاش کرد، تمامی لحظاتی که او در رویای کسب این عنوان بود، نهایتا به یک پایان خوش رسید. "تیتی" میتوانست نهایتا طعم قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را بچشد. چیزی که هر فوتبالیستی بعد از کمی بازی در سطح اول، تمام دوران ورزشیاش را در آرزوی کسب آن به سر میبرد. اما برای هانری اینطور نشد. او تصمیم درستی را در زمان درست، گرفت. با این وجود، این شیرینی رسیدن به عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان، یک نکته تلخ در خود داشت: او خیلی دلش میخواست که میتوانست قهرمانی را با پیراهن آرسنال جشن بگیرد.
پس، با وجود اینکه هانری خود یک بار با لباس بارسا این عنوان را بدست آورد، آرزو میکند که آرسنال نیز، روزی بتواند قهرمان اروپا شود. تا بتواند شیرینی این موفقیت را، با کسی که او را کشف کرد و به موناکو آورد، کسی که هانری در کنارش رشد کرد، و تبدیل به یک اسطوره در فرانسه و در جهان شد، تقسیم کند: آرسن ونگر. و، مطمئنا او آرزو خواهد کرد که هیچ توپچیای، آن طور که او آنجا را ترک کرد، برای کسب جام، لندن را ترک نکند. جایگاهش به عنوان کارشناس تلویزیون بریتانیا، به اندازه جایگاهی که سالها در زمین بازی داشت، پر اضطراب نیست، اما قطعا قلب او برای دیدار پیش روی دو تیم آرسنال و بارسلونا، به شدت میتپد. زمان خوبی برای یادآوری روزهای خوبی که در هر دو باشگاه داشت، است. اشکهایی که ریخت و لبخندهایی که بر لبانش نقش بست. دیداری که تمام آنچه او در دوران ورزشیاش داشته، است؛ پر از تصمیمات سخت و لحظات فوقالعاده. این همان چیزی است که ما هم برای این دیدار، آرزو میکنیم.
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
مهاجم فرانسوی آرسنال را برای کسب معتبرترین جام باشگاهی دنیا، به مقصد بارسلونا ترک کرد.
فوتبال یک ورزش دسته جمعی است. 11 مرد در دو طرف زمین، و در پایان، "آلمانها همیشه برنده اند" همانطور که گری لینه کر گفت. ورزش، از زمانی که مرد انگلیسی این کلمات را به زبان آورد، تغییرات بسیاری کرده، اگرچه آلمانها همچنان جدیدترین قهرمان جام جهانی هستند و بوندس لیگا یکی از بهترین لیگهای جهان محسوب میشود. بازیکنان هر روز بیش از پیش خودخواه میشوند، و تمرکزشان را روی شغلشان، اسپانسرها، پولی که میتوانند بدست بیاورند و فالوئرهایی که میتوانند در شبکههای اجتماعی جذب کنند، گذاشتهاند. تنها موضوع قابل توجه، بردن عناوین است، چه تیمی و چه انفرادی، و مبالغی که بابت کسب آنها دریافت میشود، و توجه رسانهها. این نکته، شاید برای نسل لینه کر قابل درک نباشد، اما برای نسل امروز، یک دغدغه معمولی است.
بین این دو نسل، یک نفر بوده که هر دو را تجربه کرده است: عشق به یک پیراهن، به یک تیم، به یک مربی، و در سوی دیگر، رفتن به دنبال افتخار. بعد از تقسیم کردن تاریخ آرسنال به دوران قبل و بعد از خودش، اسطوره فرانسوی، تیری هانری، تصمیم سختی گرفت، یک تصمیم شخصی، اما عاقلانه: او به بارسا رفت تا به رویایش، که رسیدن به معتبرترین جامی بود که میتوان برای هر بازیکن شاغل در اروپا متصور شد، دست پیدا کند: لیگ قهرمانان. پس از گذراندن دورانی طولانی، بعد از تجربه کردن بالا و پایینهای بسیار، هانری نهایتا در سال 2009 به مهمترین هدفش دست یافت. بیایید نگاهی داشته باشیم به سه لحظه مهم و حیاتی در دوران بازیگریاش، که نهایتا منجر به کسب عنوان قهرمانی اروپا شد.
1997/98: نخستین تجربه (موناکو)
در سال 1997، هانری، درست مانند همتیمیاش، ترزگه، یکی از آینده دارترین بازیکنان فرانسه محسوب میشد. هر دو بازیکن، دقیقا همزمان بازی خود را در موناکو آغاز کردند. هانری فرصتهای بیشتری را در طول فصل نخستش، برای حضور در ترکیب بدست میآورد و کم کم تبدیل به یک بازیکن ثابت میشد، و در برخی بازیهای اروپایی نیز، به جای سانی اندرسون، بازی میکرد. بعد از اینکه اندرسون به بارسلونا رفت، جا برای حضور یک مهاجم جدید به صورت ثابت در ترکیب، باز شد. هانری بیست ساله، بسیار با استعداد و آماده برای پیشرفت، تبدیل به یکی از گزینههای اصلی ژان تیگانا برای انتخاب ترکیب شده بود. اما همواره ویکتور ایکپبا به او و ترزگه ترجیح داده میشد. با این وجود، وینگر فرانسوی، 17 بار در ترکیب اصلی قرار گرفت و 11 بار نیز به عنوان یار جانشین وارد زمین شد.
در کنار او، دیوید ترزگه 19 ساله حضور داشت که از آرژانتین به لوشامپیونه آمده بود. یک بازیکن آینده دار دیگر، که در کنار یکدیگر، مایه عذاب مدافعان لیگ شده بودند. یکی فوقالعاده در ضربات سر، خطرناک در محوطه جریمه و بسیار باهوش در جایگیری، دیگری سریع، غیر قابل پیش بینی و دارای یک خصوصیت بسیار منحصر بفرد: ضربات کات دار با داخل پای راست، که به کابوس بسیاری از دروازبانها تبدیل شده بود. این زوج مرگبار، در کنار ایکپبای نیجریهای، موناکو را به رتبه سوم جدول رساندند، که اگرچه با توجه به قهرمانی موناکو در فصل پیش از آن، نتیجه خوبی محسوب نمیشد، اما شروعی فوقالعاده برای این زوج بود. در آن فصل، هانری 4 گل در 30 بازی به ثمر رساند، و ترزگه 18 گل در 27 بازی. اما نقطه عطف برای "تیتی" در دیدارهای اروپایی بود.
هانری در اولین تجربهاش در لیگ قهرمانان، به نیمه نهایی رقابتها رسید، و درخشش او جایی بود که در طول حضورش در 9 دیدار این جام، 7 گل به ثمر رساند. دو گل و یک پاس گل در پیروزی 4-0 مقابل لورکوزن در ورزشگاه لویی دوم، یک گل مقابل لیرس بلژیک، دو گل مقابل اسپورتینگ لیسبون، یک گل دیگر مقابل لورکوزن، و آخرین گل او، در یک نیمه نهایی فوقالعاده مقابل یوونتوس. موناکو بازی رفت را با حساب 4-1 در دل آلپی به یووه واگذار کرد، تا پیروزی 3-2 بازی برگشت با گلزنی هانری هم، نتواند از حذف آنها جلوگیری کند. برای اولین حضور در چنین سطح بالایی از فوتبال، این تجربه یک موفقیت محسوب میشد. و هانری را مایل کرد که بار دیگر بیاید و در این سطح فوتبال بازی کند. او یک فصل دیگر در موناکو ماند، اما نتوانست موفقیتهای فصل پیشش را تکرار کند. بنابراین برای برداشتن گامی بلندتر، هانری در زمستان 1999 به یوونتوس پیوست. اما با وجود مبلغ بالای انتقالش (11.5 میلیون یورو) و تعداد بازیهایی که به او رسید (20 بازی، 3 گل)، باز هم موفق نبود. او احساس میکرد که توسط رئیس باشگاه یوونتوس، لوسیانو ماجی، مورد احترام واقع نمیشود و همچنین نحوه به کارگیری خودش در زمین را نمیپسندید که در وینگر چپ بود، اما وظایف دفاعی بسیاری داشت. در این نقطه بود که هانری فکر کرد برای رسیدن دوباره به فرم گلزنیاش، و کسب مقام در لیگ قهرمانان، باید پیش کسی برود که او را کشف کرد و به این نقطه رساند: سرمربی سابق موناکو (تا سال 1994)، آرسن ونگر.
2005/06: نقطه عطف
در تابستان 1999، هانری به آرسنال پیوست، دوران جدیدی را به عنوان یک مهاجم نوک آغاز کرد و روزهای وینگر بودنش را به فراموشی سپرد. در لندن، او با حضور هموطنانش، رابرت پیرس و پاتریک ویرا، که با آنها جام جهانی 1998 را بالای سر برده بود، احساس فوقالعادهای داشت. او به باشگاهی پیوست که برای او ساخته شده بود! جایی که حملاتی برق آسا داشتند و این همان چیزی بود که هانری میتوانست در آن بدرخشد. ونگر، که در جریان رشد او در موناکو بود، فکر کرد که استعداد او به عنوان یک مهاجم نوک، میتواند بسیار بهتر بروز کند. با وجود اینکه هنوز جوان بود و ضربات سرش جای کار داشت، سرعت و غریزه گلزنیاش، خیلی زود لیگ برتر را تحت تأثیر خود قرار داد، و شاهزاده، زودتر از آنچه تصور میکرد، پادشاه شد.
چگونه میتوان به فصل 2003/04، فصل شکست ناپذیران، اشاره نکرد؟! در طول فصل، آرسنال حتی در یک دیدار هم شکست نخورد و بعد از بردن 26 بازی و تساوی در 12 مسابقه، قهرمان لیگ جزیره شد. بهترین گلزن لیگ، کسی نبود جز هانری، که در اوج فوتبال خود قرار داشت، و در 37 بازی، 30 بار موفق به گلزنی شد. مصدومیتهای بسیار کم، مرگبار بودنش در نزدیکی دروازه و رهبر بودنش چه در داخل و چه در خارج از زمین، از او یک اسطوره در آرسنال میساخت. و با اینکه او در آن فصل، احساسات فوقالعادهای را تجربه کرد، بهترین، و در عین حال بیرحمترین فصلش، در راه بود. فصل 2005/06 به طور خاص برای توپچیها، فوقالعاده نبود. با متحمل شدن 11 باخت در آن فصل لیگ برتر، آرسنالیها نهایتا به کسب عنوان چهارم رضایت دادند، و این بدین معنا بود که باید فصل آینده در مرحله پلی آف لیگ قهرمانان بازی کنند. اما یکی از دلایل این نمایش ضعیف در لیگ - با توجه به استانداردهای آرسنال، نتایج فوقالعاده آنها در لیگ قهرمانان بود.
هانری و یارانش در آن فصل، موفق شدند به فینال لیگ قهرمانان در پاریس و در ورزشگاه استاد دو فرانس برسند تا در مقابل قدرت تازه به پا خاسته اروپا، بارسا صف آرایی کنند. در آن زمان، آبی و اناریها از حضور فرانک رایکارد اسطورهای روی نیمکت خود بهره میبردند که تفکراتش باعث شده بود بارسا قدرت از دست رفتهاش را باز یابد و بتواند باز هم چند عنوان در لیگا بدست بیاورد. و البته با بازیکنانی مانند رونالدینیو، دکو، مسی و اتو'و، کاتالانها به فینال لیگ قهرمانان راه یافتند. در کشور خودش، در مقابل مردمش، و در مقابل خانوادهاش، این بهترین و ایده آلترین فرصت برای هانری بود تا بدرخشد و عنوانی که همیشه رویای رسیدن به آن را داشت، بدست بیاورد. متأسفانه برای او، سرنوشت جور دیگری رقم خورد، و اخراج ینس لمن، اوضاع را به هم ریخت. آرسنال با ده نفر، موفق شد با گل سول کمپل روی پاس تیری هانری، از حریف پیش بیفتد، اما این ساموئل اتو'و بود گل تساوی را برای آبی و اناریها به ثمر رساند. در نهایت هم جولیانو بلتی، مدافع راست برزیلی بارسا، گل دوم را هم به ثمر رساند تا این تیم یک بار دیگر، بعد از قهرمانی نخستشان در ومبلی، قهرمان اروپا شود. رسیدن به رویا نزدیک بود، اما هانری با یکی از بزرگترین شکستهای زندگیاش روبرو شد. در آن لحظه، او فهمید که به چیز بیشتری نیاز دارد، همان قدرت اضافی که باعث پیروزی آبی و اناریها در فینال شد. بنابراین به کاتالونیا رفت تا بتواند جامی که عاشقش بود را بالای سر ببرد.
2008/09: آنچه لایقش بود!
برای یک فوتبالیست، ترک خانه در بهترین دوران ورزشیاش، و امتحان کردن جایی دیگر، اصلا آسان نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که جواب دهد. اما بالاخره هانری، درست چند ماه پیش از اینکه آرسنال به ورزشگاه جدیدش نقل مکان کند، با مبلغ 24 میلیون یورو، به نیوکمپ آمد. هانری به بارسا آمد تا در کنار بازیکنانی مانند رونالدینیو، دکو، مسی، اتو'و، تورام، پویول و ژاوی قرار بگیرد و رایکارد، از او به عنوان یک گزینه اصلی استفاده میکرد. فصل نخستش در بارسا، خوب بود، اما فوقالعاده نبود. البته بارسا هم فرم چندان خوبی نداشت و در لالیگا به جایگاه سوم بسنده کرد، و در جام حذفی و لیگ قهرمانان، در نیمه نهایی از دور رقابتها کنار رفت؛ و هانری، در تمامی رقابتها، 47 بازی کرد و 19 گل به ثمر رساند. او تبدیل به یک وزنه خوب برای بارسایی بود که تا مسحور کردن دنیا، فاصلهای نداشت.
یک نفر، همه چیز را تغییر داد. نامش: پپ گواردیولا. از آن دسته مربیانی که قدر بازیکنانی مانند هانری را میدانند و بلدند چگونه از او بازی بگیرند. کسی که در دوران حضور مرد فرانسوی در کاتالونیا، از او یک وینگر فوقالعاده ساخت. فصل دوم هانری در بارسا، درست به اندازه فصل "شکست ناپذیران" در آرسنال، فراموش نشدنی بود. بارسا در آن فصل، قهرمان بلامنازع رقابتهای لیگ بود، با 9 امتیاز بیشتر از رئال، و تنها پنج باخت. هانری با 19 گل زده، جایگاه ششم جدول گلزنان را به خود اختصاص داد، در حالی که دو هیولا به نامهای دیگو فورلان (32 گل) و ساموئل اتو'و (30 گل) نفرات برتر این جدول بودند. اما بار دیگر، جذابترین اتفاقات، در لیگ قهرمانان رخ داد. بعد از صعود از گروهی نسبتا راحت (بازل، اسپورتینگ و شاختار) بارسا با نتایجش در مرحله حذفی، نشان داد که امسال هیچ کسی قادر به متوقف کردن آنها نیست. پیروزی مقابل لیون (1-1 | 5-2) در یک هشتم نهایی و پیروزی مقابل بایرن (4-0 | 1-1) مقابل بایرن در یک چهارم نهایی، به این ادعا دامن زد. تنها تیمی که توانست تا حدی رویای قهرمانی آبی و اناریها را دچار مشکل کند، چلسی بود که تا آخرین لحظات، صعود کننده از مرحله نیمه نهایی محسوب میشد، که ناگهان اینیستا آمد و با طوفانی که در استمفوردبریج به پا کرد، بارسا را به فینال رم فرستاد. دومین فینال برای "تیتی".
این بار هیچکس نمیتوانست آن را از او بگیرد، حتی حریف قدیمیاش، منچستر یونایتد. در رم، بازی بسیار حساس به نظر میرسید، و بسیار فوقالعاده هم از آب در آمد. اتو'و که در آن فصل غیر قابل توقف به نظر میرسید، تنها ده دقیقه بعد از شروع بازی، گل برتری را برای بارسا به ثمر رساند. سپس حساسیت بازی چند برابر شد، هر دو تیم موقعیتهایی داشتند و برتری نسبی با شاگردان گواردیولا بود و جامی که هر دقیقه به دستان هانری نزدیک و نزدیکتر میشد. یک نابغه دیگر لازم بود تا این وصال را قطعی کند و هانری را به سرزمین رویاها بفرستد. لئو مسی، روی پاس دقیق ژاوی، به هوا پرید، آسمان رم را لمس کرد، و با ضربهای فوقالعاده، دروازه ادوین ون در سار را گشود. و بالاخره رسید. تمامی لحظاتی که او به سختی تلاش کرد، تمامی لحظاتی که او در رویای کسب این عنوان بود، نهایتا به یک پایان خوش رسید. "تیتی" میتوانست نهایتا طعم قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را بچشد. چیزی که هر فوتبالیستی بعد از کمی بازی در سطح اول، تمام دوران ورزشیاش را در آرزوی کسب آن به سر میبرد. اما برای هانری اینطور نشد. او تصمیم درستی را در زمان درست، گرفت. با این وجود، این شیرینی رسیدن به عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان، یک نکته تلخ در خود داشت: او خیلی دلش میخواست که میتوانست قهرمانی را با پیراهن آرسنال جشن بگیرد.
پس، با وجود اینکه هانری خود یک بار با لباس بارسا این عنوان را بدست آورد، آرزو میکند که آرسنال نیز، روزی بتواند قهرمان اروپا شود. تا بتواند شیرینی این موفقیت را، با کسی که او را کشف کرد و به موناکو آورد، کسی که هانری در کنارش رشد کرد، و تبدیل به یک اسطوره در فرانسه و در جهان شد، تقسیم کند: آرسن ونگر. و، مطمئنا او آرزو خواهد کرد که هیچ توپچیای، آن طور که او آنجا را ترک کرد، برای کسب جام، لندن را ترک نکند. جایگاهش به عنوان کارشناس تلویزیون بریتانیا، به اندازه جایگاهی که سالها در زمین بازی داشت، پر اضطراب نیست، اما قطعا قلب او برای دیدار پیش روی دو تیم آرسنال و بارسلونا، به شدت میتپد. زمان خوبی برای یادآوری روزهای خوبی که در هر دو باشگاه داشت، است. اشکهایی که ریخت و لبخندهایی که بر لبانش نقش بست. دیداری که تمام آنچه او در دوران ورزشیاش داشته، است؛ پر از تصمیمات سخت و لحظات فوقالعاده. این همان چیزی است که ما هم برای این دیدار، آرزو میکنیم.
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
خاطرات خوبی از هانری دارم ، مخصوصا پیروزی 6-2 ، تصمیم درستی گرفت که بتونه به ویترین افتخاراتش این جام و اضافه کنه . از اون مهاجمهای شش دانگ بود
دوشنبه، ۳ اسفند ۱۳۹۴ (۱:۲۱)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
نقل قول هانری، رابرت پیرس، پاتریک ویرا، کمپل، لمن چه دورانی داشت آرسنال.هانری همینقدر که تو بارسا محبوب بود تو آرسنال هم محبوب بود.2 یا 3 سال پیش هانری زمانی که آرسنال به مشکل خورده بود از لحاظ مهاجم آنری دوباره اومد براشون بازی کرد. اون موقعی بود که ریش گذاشته بود. یه گل هم زد که خوشحالیش واقعا به یاد موندنی بود. هانری برای من در کنار داوید ویا قرار می گیره. واقعا دلم براشون تنگ شده. یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۲۲:۱۰)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
هانری، رابرت پیرس، پاتریک ویرا، کمپل، لمن چه دورانی داشت آرسنال.هانری همینقدر که تو بارسا محبوب بود تو آرسنال هم محبوب بود.2 یا 3 سال پیش هانری زمانی که آرسنال به مشکل خورده بود از لحاظ مهاجم آنری دوباره اومد براشون بازی کرد.
یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۲۱:۵۰)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
من آنری رو از سال 84 که تو آرسنال بود دوست داشتم و دارم شبی که بارسا تو فینال لیگ قهرمانان آرسنالو شکست داد رونالدینیو دست آنری رو فشرد و پیشنهاد پیوستن به بارسا رو بهش داد و روزنامه های فردای اون روز تیتر زدن "پیراهن باشکوه بر تن آنری" وقتی آنری به بارسا اومد خیلی خوشحال شدم و روزی که از بارسا جدا شد ناراحت امیدوارم هرجا که هست موفق و پیروز باشه یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۲۰:۴۴)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
همون مدت کوتاهی هم که بود پادشاهی میکرد
یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۱۹:۳۹)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
دوسش دارم آنری رو
یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۱۹:۰۶)
|
پاسخ به: تیری هانری؛ رویای لیگ قهرمانان! | ||
---|---|---|
آنری مدت زیادی تو بارسا نبود، اما خیلی زود محبوب شد. جنس این بازیکن اصلا محبوبیت رو تو خودش داشت. نوع بازیش و اون تو زدن ها و پاس های رو به بیرونش... خیلی خوشحالم که تونست آخر دوران بازیش به بارسا بیاد و ویترین افتخاراتش رو تکمیل کنه. بی شک یکی از دوست داشتنی ترین بازیکنای این قرن بارساس.
یکشنبه، ۲ اسفند ۱۳۹۴ (۱۷:۱۵)
|