چه خبر، مارک آندره؟!آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۰:۳۰) (۱,۵۰۸ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: توتال بارسا
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
همانطور که همه میدانیم، وقفه بازیهای ملی، تأثیر نسبتا زیادی بر روی لحن رسانهها میگذارد که بیشتر از همه بر روی فوتبال باشگاهی تمرکز دارد. ناگهان، 90% بازیکنان هر تیم، همزمان ناراضی هستند، یک پیشنهاد دیوانه کننده به لحاظ مالی برای انتقال به باشگاهی دیگر دارند، و به طور عمومیتر، همگی به دنبال تغییر هستند. درک میکنیم. هر کسی باید برای گذران زندگیاش پول در بیاورد - روزنامهها و مطبوعات هم، از این قاعده مستثنی نیستند. اما هر از چند گاهی یک شایعه آنقدر در خبرهای مختلف تکرار میشود که شما فکر میکنید نکند واقعا باید آن را جدی گرفت؟!
ضرب المثل "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!"، به طور دقیق در مورد نوشتههای روزنامههایی مانند اسپورت صدق نمیکند، اما، وقتی آنها در مورد چیزی بارها و بارها صحبت میکنند، احتمال موثق بودن خبر، بالا میرود. و زمانی که شما همان خبر را در جای دیگری هم میخوانید، این به درستی ادعای روزنامه نخست، دامن میزند. و خب، نهایتا شما وقتی این حرفها را از زبان خود فرد مورد بحث میشنوید، شکی در مورد صحتش باقی نمیماند.
در همین حال، شنیدیم که در وقفه بازیهای ملی، به شدت از تراشتگن در مورد وضعیتش در بارسلونا و اینکه - خدای من! - او چگونه تنها با 25 بازی در یک فصل کنار میآید در حالی که نوار پیروزهای پیاپی بارسا در کوپا دل ری و لیگ قهرمانان، همچنان عریضتر میشود، سوال پرسیده شده است. و از آنجایی که حضور تراشتگن در رقابتهایی است که احتمال حذف تیم در آن وجود دارد، منصفانه است اگر بگوییم این دروازبان آلمانی فصل را در حالی در بارسا آغاز کرد که اضطراب رخ دادن فاجعه حذف در مراحل نخست جام حذفی، و عدم صعود از دور گروهی لیگ قهرمانان اروپا را با خود داشت.
مطمئنا، با استانداردهای امروز، و خوشبختانه برای ما، افتادن این اتفاق، دور از ذهن است. اما، همانطور که میدانید رئال مادرید در این فصل از رقابتهای جام حذفی، کار خود را ساخت، و همینطور لیگ قهرمانان نیز، در هر مرحله حساستر و سختتر میشود. پس، هر چیزی میتواند اتفاق بیفتد. و منظور از هر چیزی، این است که شاید تراشتگن این همه حضور روی نیمکت در رقابتهای لالیگا را برنتابد و به دنبال جای دیگری جز نیوکمپ باشد. خود او هم تا حد زیادی با خودش کنار آمده و گفته است که روند فعلی در استفاده از دروازبانها چندان باب میلش نیست و از گذراندن این تعداد بازی روی نیمکت، رضایت ندارد. در واقع، در صحبتهایش با یکی از مطبوعات آلمانی، کاملا شفاف صحبت کرد - که اگر اوضاع تغییر نکند، مجبور خواهد شد صحبتهایی با باشگاه انجام دهد.
حالا، اوضاع کمی اینجا پیچیده شده است و باید مورد بحث قرار بگیرد. شانس بارسا وقتی صحبت از نتیجه این موقعیت میشود، 50/50 است. از یک سو، ما باید توجه خود را به جایی معطوف کنیم که توجهمان را جلب میکند، و در این مورد، براوو واقعا فوقالعاده بوده است. هر کس نظری غیر از این دارد، هر چه سریعتر باید نگاهی به آمار و ارقام تیم بیندازد. او یک دروازبان بالغ، با تجربه و البته حرفهای است که وقتی صحبت از فوتبال اسپانیا میشود، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او، چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ فیزیکی، به سختی تسلیم شده و این مهم را، به ایده آل گرایانهترین حالت ممکن، انجام داده است. او در حالی به تیم پیوست که کسی انتظارش را نداشت، البته به جز لوییز انریکه و کادر فنیاش، و همانطور که به همه ما ثابت شده است، لوچو هیچ کاری را بدون اینکه نقشهای برایش داشته باشد، انجام نمیدهد.
جدای از این، سیستمی که در بارسلونا وجود دارد را نیز باید در نظر گرفت: یعنی همان استفاده از هر دو دروازبان در رقابتهای مختلف. حتی با وجود اختلاف کیفی فاحش بین والدز و پینتو، آقای خوزه مانوئل همچنان سهم خود را از بازی در رقابتهایی که تیم در آن حاضر بود داشت. در حال حاضر هم، موقعیت همان است و از جهتی، وقتی کیفیت دو دروازبانی که در تیم حضور دارند را با هم مقایسه میکنیم (با احترام فراوان به ماسیپ، محض رضای روح این مقاله، قرار نیست نامی از او به میان بیاوریم)، منصفانه هم به نظر میرسد. از سوی دیگر اما، میدانیم که براوو ده سال از تراشتگن بزرگتر است و مشخصا خودش هم میداند و قبول دارد که در آیندهای نزدیک، اوست که ذخیره تراشتگن خواهد شد. البته براوو امیدوار است که این سیستم برای یک یا دو فصل دیگر ادامه پیدا کند، و حتی خود بارسلونا هم به دنبال متقاعد کردن تراشتگن برای کنار آمدن با این فرمت، برای حداقل یک فصل دیگر است. اما این برای مارک آندره، که از همان ابتدا با نقشهای متفاوت به بارسا آمد، منصفانه است؟!
حالا، این قضیه به جایی رسیده است که به نظر نمیرسد دو طرف بتوانند در آن به توافق برسند. افرادی وجود دارند که فریاد میزنند بارسا با نگه داشتن تراشتگن، بالا بردن قیمتش و سپس کور کردن استعدادش، با او منصفانه رفتار نکرده است. و با نسل جدیدی از ستارگان که به رهبری داوید دخه آ در حال ظهور هستند، این بازی نکردن تراشتگن، نه تنها به وضعیتش در بازیها کمکی نمیکند، بلکه احتمالا آیندهاش را نیز به خطر میاندازد.
افرادی هم وجود دارند که در کل نمیتوانند این اعتراض را درک کنند. به هر حال، مرد 23 ساله، به لطف تیمی که در آن حضور دارد، بهترین و بزرگترین جام باشگاهی دنیا را فتح کرده است. به بقیه عناوینی که او در اولین فصل حضورش در بهترین تیم دنیا به دست آورده است، اشارهای نمیکنیم. و با وجود عملکرد فوقالعاده خودش، او این موفقیت را مدیون همتیمیهایش، و البته، کادر فنی تیم است، که در واقع مسئول تصمیماتی هستند که برای مسائل مربوط به تیم گرفته میشود.
و اما چه چیز خوبی در مورد دخه آ و کورتوآ وجود دارد که حتی به نظر میرسد بعد از رفتن از اتلتیکو، بهترین لیگ دنیا را به چیز دندانگیری نفروخته اند؟ البته، به آنها تعداد بازی بیشتری میرسد، اما آیا کیفیت همان است؟ راهی وجود دارد که بتوان تجربهای که دخه آ و کورتوآ با انجام بازیهای پیاپی به دست میآورند را، با تجربهای که تراشتگن، تنها در یک فصل حضور در بارسا بدست آورد، مقایسه کرد؟؛ چیزی که فراهم کردن شرایط تجربهاش برای تیمهایی مانند چلسی و منچستر، با تقریب خوبی غیر ممکن است. جدای از آن، با توجه به سن او و کیفیتی که بارسا به عنوان یک باشگاه دارد، او میتواند حضورش در سطح اول فوتبال دنیا را برای سالهای پیش رو، تضمین کند. و چه حضوری هم. پر بیراه نگفتهایم اگر بگوییم با وجود نامهای بزرگی که پیش از این در دروازه بارسا ایستادهاند، تراشتگن پتانسیل این را دارد که تبدیل به بزرگترین دروازبان تاریخ باشگاه شود.
با این حال، ما چیزی را داریم که داریم. و به هر صورتی که به آن نگاه کنیم، نهایتا باید راه حلی برایش بیابیم. از یک طرف، برای بارسا این گزینه وجود دارد که دروازبان ثابت آیندهاش را به یک باشگاه قرض دهد، به این شرط که تمام دقایقی که مرد آلمانی به دنبالش است را، به او بدهد. برای این گزینه، یورگن کلوپ وجود دارد که دست از سر تراشتگن بر نمیدارد و اگر بتواند او را به مرسی ساید ببرد، احتمالا چیز بیشتری نخواهد. بعد، منچستر سیتی وجود دارد که همیشه میخواهد بخرد!، و با یک مربی جدید، که از قضا چند سال اخیرش را در آلمان گذرانده است، این انتقال میتواند رویایی باشد. اما با نگاهی به آمار در مییابید که بازیکنانی که بارسا را ترک کردند، حتی به صورت قرضی، چندان موفق عمل نکردند. استعدادهای جوان فراوانی وجود داشتند که بعد از موفقیتی حتی نه چندان بزرگ در بارسلونا، راه خود را در تیمهای دیگر پیدا نکردند.
گزینه دیگر بارسا، فروش کامل این بازیکن است. مارکای "موثق"!، پیش از این گفته است که متس بارسا را ترک میکند و کورتوآ به جای او به این تیم میآید. چرا؟! مشخص نیست، ولی وقتی حوصلهتان سر برود، به رویا پردازی روی میآورید.
در نهایت گزینه دیگر بارسا این است که بتواند یک توافق دو جانبه با مرد آلمانی برقرار کند. بیمیلی بارسا برای از دست دادن تراشتگن واضح و منطقی است. او یک استعداد سطح اول با آیندهای بسیار روشن است و نیاز دارد در باشگاه بماند تا یاد بگیرد و تجربه کسب کند و خود را به عنوان دروازبان اول تیم، جایگاهی که لیاقتش را دارد، اثبات کند. زیرا بارسا یک باشگاه منحصر بفرد است؛ جایی که هر بازیکنی نقشی بسیار خاص دارد. و پست دروازبانی، یکی از خاصترین آن هاست.
از یک طرف، وضعیت بارسلونا در باقی نقاط زمین فوقالعاده است، آنقدر خوب، که گاهی حضور یک دروازبان درون زمین را فرمالیته میکند. باشگاههای سطح اول دیگر مانند رئال هم وجود دارند که عملا در حال پرستش کیلور ناواس هستند، که بدون او احتمالا به جای جایگاه سوم، در جایگاه هفتم جدول لیگ به سر میبردند. چیزی که به هیچ وجه در بارسا اتفاق نمیافتد. در حقیقت، میشود تصور کرد که دروازبان بارسا به جای دروازبانی، چمن محوطه جریمه خود را آب پاشی کند، و در نهایت برای کسی هم مهم نباشد که او چه میکند. اگرچه در بارسا نقش دروازبان چیزی فراتر از این است و نقشی تاکتیکی در حملات تیم دارد. و اگر یک نکته باشد که نه تنها براوو، که 50% بازیکنان لیگ اسپانیا هم نمیتوانند در آن به متس برسند، بازی با پای اوست. و پا، چیزی است که در بارسا، به اندازه دست برای دروازبان، مهم است.
همچنین، با توجه به تکنیک خاص بازی بارسا، بازیکنانی حتی در کلاس جهانی هم نیاز به زمان برای آداپته شدن با آن دارند. برای سوارز، یک ماه طول کشید تا گل اولش را در بارسا به ثمر برساند، و یک ماه دیگر هم برای اینکه نخستین گلش در لیگ را به ثمر برساند، وقت نیاز داشت. فصل اول نیمار نیز شدیدا مورد بحث بود، و بسیاری از هواداران از اینکه عاقبت خرید او یک شکست باشد و او نتواند آنچه در برزیل نشان داده بود را در بارسا اجرا کند، نا امید بودند. مصداقهای بسیاری وجود دارند؛ مانند آردا توران و الکس ویدال که همچنان در حال تلاش برای هماهنگ کردن خود با سبک خاص تیم هستند. به عبارت سادهتر، اگر تراشتگن بارسا را ترک کند، احتمال اینکه DNA بارسای خود را در جستجویش برای بیشتر بازی کردن از دست بدهد، وجود دارد.
روی کاغذ، تراشتگن و بارسا بسیار مناسب یکدیگرند. اما ما باز هم اینجاییم و برای پستی ابراز نگرانی میکنیم که به نظر میآمد بعد از بد اقبالیهای پس از والدز، به خوبی پوشش داده شده است. البته، احتمالا تراشتگن نیز به دنبال توافق مثبت است، که همان به دست آوردن دقایق بیشتری در ترکیب تیم است. به نظر نمیآید که او بخواهد بارسا را ترک کند، و اگر فرصت داشته باشد، میخواهد تا میتواند در این تیم بماند، اگر به نیازمندیهایش، توجه شود. از طرفی میدانیم که انریکه به هیچ وجه از مواضعش کوتاه نمیآید و این احتمال هم وجود دارد که نتیجهای حاصل شود که ما امیدواریم آخرین چیزی باشد که اتفاق میافتد! با وجود همه این احتمالات، اگر شما بودید، چه میکردید؟ آیا او را به صورت قرضی به تیم دیگری میفرستادید؟ یا نحوه بازی دادن به دروازبانان را تغییر میدادید؟ یا چند بازی در لیگ به تراشتگن میدادید؟ جای آنها را عوض میکردید؟ بهترین راه حل برای این دوراهی، چیست؟
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
همانطور که همه میدانیم، وقفه بازیهای ملی، تأثیر نسبتا زیادی بر روی لحن رسانهها میگذارد که بیشتر از همه بر روی فوتبال باشگاهی تمرکز دارد. ناگهان، 90% بازیکنان هر تیم، همزمان ناراضی هستند، یک پیشنهاد دیوانه کننده به لحاظ مالی برای انتقال به باشگاهی دیگر دارند، و به طور عمومیتر، همگی به دنبال تغییر هستند. درک میکنیم. هر کسی باید برای گذران زندگیاش پول در بیاورد - روزنامهها و مطبوعات هم، از این قاعده مستثنی نیستند. اما هر از چند گاهی یک شایعه آنقدر در خبرهای مختلف تکرار میشود که شما فکر میکنید نکند واقعا باید آن را جدی گرفت؟!
ضرب المثل "تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!"، به طور دقیق در مورد نوشتههای روزنامههایی مانند اسپورت صدق نمیکند، اما، وقتی آنها در مورد چیزی بارها و بارها صحبت میکنند، احتمال موثق بودن خبر، بالا میرود. و زمانی که شما همان خبر را در جای دیگری هم میخوانید، این به درستی ادعای روزنامه نخست، دامن میزند. و خب، نهایتا شما وقتی این حرفها را از زبان خود فرد مورد بحث میشنوید، شکی در مورد صحتش باقی نمیماند.
در همین حال، شنیدیم که در وقفه بازیهای ملی، به شدت از تراشتگن در مورد وضعیتش در بارسلونا و اینکه - خدای من! - او چگونه تنها با 25 بازی در یک فصل کنار میآید در حالی که نوار پیروزهای پیاپی بارسا در کوپا دل ری و لیگ قهرمانان، همچنان عریضتر میشود، سوال پرسیده شده است. و از آنجایی که حضور تراشتگن در رقابتهایی است که احتمال حذف تیم در آن وجود دارد، منصفانه است اگر بگوییم این دروازبان آلمانی فصل را در حالی در بارسا آغاز کرد که اضطراب رخ دادن فاجعه حذف در مراحل نخست جام حذفی، و عدم صعود از دور گروهی لیگ قهرمانان اروپا را با خود داشت.
مطمئنا، با استانداردهای امروز، و خوشبختانه برای ما، افتادن این اتفاق، دور از ذهن است. اما، همانطور که میدانید رئال مادرید در این فصل از رقابتهای جام حذفی، کار خود را ساخت، و همینطور لیگ قهرمانان نیز، در هر مرحله حساستر و سختتر میشود. پس، هر چیزی میتواند اتفاق بیفتد. و منظور از هر چیزی، این است که شاید تراشتگن این همه حضور روی نیمکت در رقابتهای لالیگا را برنتابد و به دنبال جای دیگری جز نیوکمپ باشد. خود او هم تا حد زیادی با خودش کنار آمده و گفته است که روند فعلی در استفاده از دروازبانها چندان باب میلش نیست و از گذراندن این تعداد بازی روی نیمکت، رضایت ندارد. در واقع، در صحبتهایش با یکی از مطبوعات آلمانی، کاملا شفاف صحبت کرد - که اگر اوضاع تغییر نکند، مجبور خواهد شد صحبتهایی با باشگاه انجام دهد.
حالا، اوضاع کمی اینجا پیچیده شده است و باید مورد بحث قرار بگیرد. شانس بارسا وقتی صحبت از نتیجه این موقعیت میشود، 50/50 است. از یک سو، ما باید توجه خود را به جایی معطوف کنیم که توجهمان را جلب میکند، و در این مورد، براوو واقعا فوقالعاده بوده است. هر کس نظری غیر از این دارد، هر چه سریعتر باید نگاهی به آمار و ارقام تیم بیندازد. او یک دروازبان بالغ، با تجربه و البته حرفهای است که وقتی صحبت از فوتبال اسپانیا میشود، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. او، چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ فیزیکی، به سختی تسلیم شده و این مهم را، به ایده آل گرایانهترین حالت ممکن، انجام داده است. او در حالی به تیم پیوست که کسی انتظارش را نداشت، البته به جز لوییز انریکه و کادر فنیاش، و همانطور که به همه ما ثابت شده است، لوچو هیچ کاری را بدون اینکه نقشهای برایش داشته باشد، انجام نمیدهد.
جدای از این، سیستمی که در بارسلونا وجود دارد را نیز باید در نظر گرفت: یعنی همان استفاده از هر دو دروازبان در رقابتهای مختلف. حتی با وجود اختلاف کیفی فاحش بین والدز و پینتو، آقای خوزه مانوئل همچنان سهم خود را از بازی در رقابتهایی که تیم در آن حاضر بود داشت. در حال حاضر هم، موقعیت همان است و از جهتی، وقتی کیفیت دو دروازبانی که در تیم حضور دارند را با هم مقایسه میکنیم (با احترام فراوان به ماسیپ، محض رضای روح این مقاله، قرار نیست نامی از او به میان بیاوریم)، منصفانه هم به نظر میرسد. از سوی دیگر اما، میدانیم که براوو ده سال از تراشتگن بزرگتر است و مشخصا خودش هم میداند و قبول دارد که در آیندهای نزدیک، اوست که ذخیره تراشتگن خواهد شد. البته براوو امیدوار است که این سیستم برای یک یا دو فصل دیگر ادامه پیدا کند، و حتی خود بارسلونا هم به دنبال متقاعد کردن تراشتگن برای کنار آمدن با این فرمت، برای حداقل یک فصل دیگر است. اما این برای مارک آندره، که از همان ابتدا با نقشهای متفاوت به بارسا آمد، منصفانه است؟!
حالا، این قضیه به جایی رسیده است که به نظر نمیرسد دو طرف بتوانند در آن به توافق برسند. افرادی وجود دارند که فریاد میزنند بارسا با نگه داشتن تراشتگن، بالا بردن قیمتش و سپس کور کردن استعدادش، با او منصفانه رفتار نکرده است. و با نسل جدیدی از ستارگان که به رهبری داوید دخه آ در حال ظهور هستند، این بازی نکردن تراشتگن، نه تنها به وضعیتش در بازیها کمکی نمیکند، بلکه احتمالا آیندهاش را نیز به خطر میاندازد.
افرادی هم وجود دارند که در کل نمیتوانند این اعتراض را درک کنند. به هر حال، مرد 23 ساله، به لطف تیمی که در آن حضور دارد، بهترین و بزرگترین جام باشگاهی دنیا را فتح کرده است. به بقیه عناوینی که او در اولین فصل حضورش در بهترین تیم دنیا به دست آورده است، اشارهای نمیکنیم. و با وجود عملکرد فوقالعاده خودش، او این موفقیت را مدیون همتیمیهایش، و البته، کادر فنی تیم است، که در واقع مسئول تصمیماتی هستند که برای مسائل مربوط به تیم گرفته میشود.
و اما چه چیز خوبی در مورد دخه آ و کورتوآ وجود دارد که حتی به نظر میرسد بعد از رفتن از اتلتیکو، بهترین لیگ دنیا را به چیز دندانگیری نفروخته اند؟ البته، به آنها تعداد بازی بیشتری میرسد، اما آیا کیفیت همان است؟ راهی وجود دارد که بتوان تجربهای که دخه آ و کورتوآ با انجام بازیهای پیاپی به دست میآورند را، با تجربهای که تراشتگن، تنها در یک فصل حضور در بارسا بدست آورد، مقایسه کرد؟؛ چیزی که فراهم کردن شرایط تجربهاش برای تیمهایی مانند چلسی و منچستر، با تقریب خوبی غیر ممکن است. جدای از آن، با توجه به سن او و کیفیتی که بارسا به عنوان یک باشگاه دارد، او میتواند حضورش در سطح اول فوتبال دنیا را برای سالهای پیش رو، تضمین کند. و چه حضوری هم. پر بیراه نگفتهایم اگر بگوییم با وجود نامهای بزرگی که پیش از این در دروازه بارسا ایستادهاند، تراشتگن پتانسیل این را دارد که تبدیل به بزرگترین دروازبان تاریخ باشگاه شود.
با این حال، ما چیزی را داریم که داریم. و به هر صورتی که به آن نگاه کنیم، نهایتا باید راه حلی برایش بیابیم. از یک طرف، برای بارسا این گزینه وجود دارد که دروازبان ثابت آیندهاش را به یک باشگاه قرض دهد، به این شرط که تمام دقایقی که مرد آلمانی به دنبالش است را، به او بدهد. برای این گزینه، یورگن کلوپ وجود دارد که دست از سر تراشتگن بر نمیدارد و اگر بتواند او را به مرسی ساید ببرد، احتمالا چیز بیشتری نخواهد. بعد، منچستر سیتی وجود دارد که همیشه میخواهد بخرد!، و با یک مربی جدید، که از قضا چند سال اخیرش را در آلمان گذرانده است، این انتقال میتواند رویایی باشد. اما با نگاهی به آمار در مییابید که بازیکنانی که بارسا را ترک کردند، حتی به صورت قرضی، چندان موفق عمل نکردند. استعدادهای جوان فراوانی وجود داشتند که بعد از موفقیتی حتی نه چندان بزرگ در بارسلونا، راه خود را در تیمهای دیگر پیدا نکردند.
گزینه دیگر بارسا، فروش کامل این بازیکن است. مارکای "موثق"!، پیش از این گفته است که متس بارسا را ترک میکند و کورتوآ به جای او به این تیم میآید. چرا؟! مشخص نیست، ولی وقتی حوصلهتان سر برود، به رویا پردازی روی میآورید.
در نهایت گزینه دیگر بارسا این است که بتواند یک توافق دو جانبه با مرد آلمانی برقرار کند. بیمیلی بارسا برای از دست دادن تراشتگن واضح و منطقی است. او یک استعداد سطح اول با آیندهای بسیار روشن است و نیاز دارد در باشگاه بماند تا یاد بگیرد و تجربه کسب کند و خود را به عنوان دروازبان اول تیم، جایگاهی که لیاقتش را دارد، اثبات کند. زیرا بارسا یک باشگاه منحصر بفرد است؛ جایی که هر بازیکنی نقشی بسیار خاص دارد. و پست دروازبانی، یکی از خاصترین آن هاست.
از یک طرف، وضعیت بارسلونا در باقی نقاط زمین فوقالعاده است، آنقدر خوب، که گاهی حضور یک دروازبان درون زمین را فرمالیته میکند. باشگاههای سطح اول دیگر مانند رئال هم وجود دارند که عملا در حال پرستش کیلور ناواس هستند، که بدون او احتمالا به جای جایگاه سوم، در جایگاه هفتم جدول لیگ به سر میبردند. چیزی که به هیچ وجه در بارسا اتفاق نمیافتد. در حقیقت، میشود تصور کرد که دروازبان بارسا به جای دروازبانی، چمن محوطه جریمه خود را آب پاشی کند، و در نهایت برای کسی هم مهم نباشد که او چه میکند. اگرچه در بارسا نقش دروازبان چیزی فراتر از این است و نقشی تاکتیکی در حملات تیم دارد. و اگر یک نکته باشد که نه تنها براوو، که 50% بازیکنان لیگ اسپانیا هم نمیتوانند در آن به متس برسند، بازی با پای اوست. و پا، چیزی است که در بارسا، به اندازه دست برای دروازبان، مهم است.
همچنین، با توجه به تکنیک خاص بازی بارسا، بازیکنانی حتی در کلاس جهانی هم نیاز به زمان برای آداپته شدن با آن دارند. برای سوارز، یک ماه طول کشید تا گل اولش را در بارسا به ثمر برساند، و یک ماه دیگر هم برای اینکه نخستین گلش در لیگ را به ثمر برساند، وقت نیاز داشت. فصل اول نیمار نیز شدیدا مورد بحث بود، و بسیاری از هواداران از اینکه عاقبت خرید او یک شکست باشد و او نتواند آنچه در برزیل نشان داده بود را در بارسا اجرا کند، نا امید بودند. مصداقهای بسیاری وجود دارند؛ مانند آردا توران و الکس ویدال که همچنان در حال تلاش برای هماهنگ کردن خود با سبک خاص تیم هستند. به عبارت سادهتر، اگر تراشتگن بارسا را ترک کند، احتمال اینکه DNA بارسای خود را در جستجویش برای بیشتر بازی کردن از دست بدهد، وجود دارد.
روی کاغذ، تراشتگن و بارسا بسیار مناسب یکدیگرند. اما ما باز هم اینجاییم و برای پستی ابراز نگرانی میکنیم که به نظر میآمد بعد از بد اقبالیهای پس از والدز، به خوبی پوشش داده شده است. البته، احتمالا تراشتگن نیز به دنبال توافق مثبت است، که همان به دست آوردن دقایق بیشتری در ترکیب تیم است. به نظر نمیآید که او بخواهد بارسا را ترک کند، و اگر فرصت داشته باشد، میخواهد تا میتواند در این تیم بماند، اگر به نیازمندیهایش، توجه شود. از طرفی میدانیم که انریکه به هیچ وجه از مواضعش کوتاه نمیآید و این احتمال هم وجود دارد که نتیجهای حاصل شود که ما امیدواریم آخرین چیزی باشد که اتفاق میافتد! با وجود همه این احتمالات، اگر شما بودید، چه میکردید؟ آیا او را به صورت قرضی به تیم دیگری میفرستادید؟ یا نحوه بازی دادن به دروازبانان را تغییر میدادید؟ یا چند بازی در لیگ به تراشتگن میدادید؟ جای آنها را عوض میکردید؟ بهترین راه حل برای این دوراهی، چیست؟
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
خدا کنه در بارسا بمونه و تبدیل به یک استوره مثل کاسیاس بشه.ولی پایانش مثل کاسیاس نشه.
جمعه، ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ (۲۳:۴۳)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
آلمان کبیر همیشه مهدپرورش دروازبانهای خوب وعالی وسطح بالا بوده وهست وخواهد ماند هلندهم همیشه بازیکنان مستعدوباهوش ونابغه پرورش می ده وهردوکشورصاحب فلسفه ومکتب هستن به همین خاطرمن ازنوجوانی عاشق این تیمها بوده هستم وخواهم ماند جمعه، ۱۳ فروردین ۱۳۹۵ (۲۲:۱۴)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
مقاله مثل همیشه فوق العاده بود. مرسی سجاد جان من فکر میکنم نارضایتی الان تراشتگن یه کم نابجاست. فیکس بازی کردن تو دو رقابت مهم (سی ال و کوپا) تو تیمی مثل بارسا تا همین الان هم دستاورد بزرگی برای تراشتگن با این سن کمش محسوب میشه. با توجه به این که خودش هم جدا از بازی بقیه هم تیمی هاش، نمایش خیلی خوب و راضی کننده ای داشته. (شاید بتونم بگم برای اولین فصل حضورش فراتر از حد انتظار هم بوده) به هر حال من فکر نمیکنم این روندی که انریکه برای بازی دادن به دروازبانای تیم پیش گرفته، غلط باشه. چون هر دو دروازبان تیم با وجود فرم فوق العاده ای که دارن، شایسته حضور تو ترکیب تیم هستن. نقل قول از سوی دیگر اما، می دانیم که براوو ده سال از تراشتگن بزرگتر است و مشخصا خودش هم می داند و قبول دارد که در آینده ای نزدیک، اوست که ذخیره تراشتگن خواهد شدمطمئنا همینطوره. تراشتگن فقط باید کمی صبور باشه. مقایسه بین بازیکنای تیم رو درست نمیدونم چون همگی برای موفقیت تیم و رسیدن به یه هدف مشترک تلاش میکنن اما من خودم در حال حاضر مارک رو به براوو ترجیح میدم ولی نظر خودمم اینه که تراشتگن در حال حاضر باید قبول کنه که براوو با وجود تجربه بیشتری که داره (جدا از عملکرد خیلی خوبش) استحقاق این رو داره که تو همه بازیای لیگ دروازبان ثابت تیم باشه. پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱۵:۲۶)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
به هیچ قیمتی بارسا نباید از دستش بده. مارک آینده 8 تا 10 ساله بارسا رو تضمین میکنه پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱۳:۵۲)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
یکی از بهترین ها
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱۳:۲۸)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
امیدوارم انریکه بتونه این شرایط رو مدیریت کنه و مارک رو راضی کنه. حیفه از دستش بدیم پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱۲:۵۶)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
وجود رقابت باعث میشه هر دو دروازبان ما با انگیزه و روی فرم بمونن و تر اشتگن باید بفهمه نیمکت نشینی محض تو بارسا هم بهتر از فیکس بودن تو لیورپول یا من سیتی ه. به خصوص که در حال حاضر براوو بهتره و شایسته دروازبان اصلی بودن. هیچ بازیکنی حق نداره برای تیم ناز کنه حتی مسی، چه برسه به بقیه.
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱۱:۳۲)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
تو لیگ هم شروع کنه به بازی دادنش .یک بازی درمیون . سال ۲۰۱۸ هم براوو رو بفروشه.المانیه جواب میده
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۹:۴۶)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
باید انریکه توجیهش کنه که فصل بعد بیشتر تو لالیگا میتونه بازی کنه شاید اینجوری بمونه
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۲:۱۰)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
به نظر من باید یه جوری از این دوتا دروازبان بازی بگیریم که حس رقابت رو در اونها افزایش بدیم و اینجوری نباشه که براوو مطمئن باشه که حتما تو لالیگا بازی میکنه یا بلعکس تراشتگن در لیگ قهرمانان و جام حذفی. مثلا الان براوو مطمئنه که تو فینال لیگ قهرمانان بازی نمیکنه یا تراشتگن در الکلاسیکو امکان نداره که بهش بازی برسه بهتره بازیها یکی در میان بین این دو تقسیم بشه و بازیهای حساس مثل الکلاسیکو یا مراحل حذفی لیگ قهرمانان به دروازبانی که تو اون فصل بهتر کار کرده بازی برسه.اینجوری هم حرفی باقی نمیمونه هم تقریبا هر دو دروازبان هم در لیگ هم در لیگ قهرمانان بازی میکنند. پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱:۳۲)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
سلام من اومدن هورااااااااااااااااااااااااا ( واقعا این متنو خوندین )
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱:۲۸)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
تیتر خبر تو حلقم! انریکه باید فصل بعد مارک رو فیکس ترکیب بذاره تو همه ی رقابت ها چون استحقاقش رو داره! پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱:۲۴)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
ترشتگن دروازه بان خوبيه و بارسا بايد نگهش داره اما خود دروازه بان حداقل بجاي حاشيه سازي در رسانه ها بهتره بره با مسئولان و كادر فني صحبت كنه ، اين صحبت ها هم زود بود مارك اول فصل شايد شايد شايد اگه اون اشتباه بچه گانه و گل روحيه ساز و به بيلبائو تقديم نميكرد ميتونستيم دومين شش گانه خودمونو ثبت كنيم اما هوادارا هم ميپذيرن روز بد هم براي بازيكن وجود داره ضمن اينكه مارك زماني كه براوو مصدوم بود و بجاش بازي كرد خودشو نشون نداد اونجوري كه لازم بود پس بايد صبوري كنه تا دوباره شانس بهش رو كنه ولو اينكه داره تو جام حذفي و ليگ قهرمانان هم بازي ميكنه در نهايت اينكه الان تو مسيري هستيم كه ميتونيم جام ببريم پس اين حرفا بايد بمونه براي وقتي كه اين فصل تموم شد پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۱:۰۷)
|
پاسخ به: چه خبر، مارک آندره؟! | ||
---|---|---|
امیدوارم هرگز بارسا رو ترک نکنه
پنجشنبه، ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ (۰:۵۰)
|