لیونل مسی: "فراتر از یک گلزن" برای آرژانتین!آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ یکشنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ (۱۸:۱۰) (۸۴۵ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: Squawaka
مترجمین: سید سجاد زرگرنتاج - محمدصدرا نژادی / FCBarcelona.ir
لیونل مسی به زودی در نخستین بازی مهم ملیاش پس از فینال کوپا آمریکای 2015 در تابستان گذشته، بازی میکند. فینالی که با باخت به شیلی، یک ناکامی تابستانی دیگر برای آرژانتین رقم زد. اما چرا ما بهترین نسخه لیونل مسی را در تیم ملی نمیبینیم؟ چرا او تنها در بارسلونا درخشش خیره کنندهای دارد؟ عمق، وسعت، و برتریای که در نحوه بازی او دیده میشود، در عصر جدید غیر قابل دستیابی است. رسانهها تنها بر روی گلها متمرکز میشوند، اما ما برای توصیف مسی، از شعار باشگاه بارسلونا استفاده میکنیم: مسی چیزی فراتر از یک گلزن (Més Que Un Goleador) است.
او به همان خوبی که میتواند گلزنی کند، میتواند پاس گل بدهد. همانقدر خوب و دقیق پاسهای چهل یاردی را به مقصد میرساند، که موقعیتهای ده یاردی را به گل تبدیل میکند. این استعداد، نخستین بار توسط آرژانتین در سال 2008، و در بازیهای المپیک چین مورد استفاده قرار گرفت.
سرمربی آن تیم، سرجیو باتیستا، ترکیب 4-3-3 را برگزیده بود و در خط هافبک، زوج خاویر ماسکرانو و فرناندو گاگو، کمی عقبتر از خوان رومن ریکلمه، کلاسیکترین "شماره 10"ـی که عصر جدید فوتبال به خود دید، بازی میکردند. سرخیو آگرو به عنوان مهاجم در تیم حضور داشت، و مسی یک سازنده تمام عیار محسوب میشد - او دو پاس گل فوقالعاده برای آنخل دیماریا در دو بازی (شامل فینال رقابت ها) فراهم کرد که آرژانتین با همین گلها آن دو دیدار را با پیروزی پشت سر گذاشت.
دیگو مارادونا این موفقیت، و تسلط مسی در نقشی مرکزیتر برای بارسا را دید و سپس تصمیمش را در همین جهت گرفت: استفاده از مسی در نقش یک بازیساز کامل در جام جهانی 2010. اما در حالی که آرژانتین با حضور مسی و موقعیتهای فراوانی که او برای همتیمیهایش خلق میکرد، خط حمله آتشینی داشت، اما در عقب زمین، بدون حضور ریکلمه و گاگو، بسیار آسیب پذیر نشان میداد. حریفان آنها تنها کافی بود که پرس مضاعفی روی مسی اعمال کنند و کمال استفاده را از نقطه ضعفهای آرژانتین ببرند. همین هم شد، و آرژانتین خیلی زود در آن جام از هم پاشید.
برخی چیزها در کوپا آمریکای 2011 تغییر کرد، ولی شرایط نه! باتیستا این بار سرمربیگری تیم ملی بزرگسالان آرژانتین را بر عهده گرفت و ترکیبی تقریبا مشابه آنچه در سال 2008 با آن قهرمان المپیک شده بود، به مسابقات برد - تنها تفاوت، حضور هیگواین به جای ریکلمه بود. و دقیقا همین هیگواین بود که موقعیتهای فراوانی را - که اکثرا توسط مسی فراهم میشدند - در جریان باخت آرژانتین مقابل اروگوئه در یک چهارم نهایی رقابتها، به باد داد. بار دیگر، همه تمرکز مسی بر بازیسازی بود و اینگونه بود که او نتوانست در مقابل دفاع سرسخت اروگوئه، گلزنی کند.
پس از سه سال انتظار، مسی بالاخره خود را در جام جهانی 2014 برزیل نشان داد. ستاره بارسا، تیم نه چندان خوب آرژانتین را با به ثمر رساندن چهار گل در مرحله گروهی، به دور بعدی رقابتها برد. اما هیگواین و آگرو در شرایط خوبی به سر نمیبردند و تنها بازیکن قابل اتکا در کنار مسی، آنخل دیماریا محسوب میشد که او هم پس از زدن گل برتری مقابل سوییس (روی پاس لیونل مسی) در مقابل بلژیک مصدوم شد و ادامه مسابقات را از دست داد. بدون دیماریا، مسی ماند و مدافعین حریف! البته آرژانتین توانست هلند را، که چنان از مسی هراس داشتند که هر چه میتوانستند برای مهار او انجام دادند، از دور مسابقات حذف کند و به فینال برود. اما آنجا یک آلمان هماهنگ و با اعتماد به نفس (که به تازگی هفت گل به میزبان زده بود) انتظار آنها را میکشید. در آن دیدار، مسی نه انرژی کافی را داشت و نه ابزاری در کنارش میدید - البته شاید اگر هیگواین آن تک به تک مسلمی که مسی برایش فراهم کرده بود را، به گل تبدیل میکرد... چه کسی میداند؟
وقتی نوبت به کوپا آمریکای 2015 در شیلی رسید، مسی تمامی دوستان مهاجم خود را در آمادگی کامل میدید، و حالا همه انتظار داشتند که آرژانتین واقعی را ببینند. اما با سرمربیگری تاتا مارتینو، اوضاع هیچگاه به این سادگی پیش نرفت. تاتا آنها را درست مانند هشت سال پیش در رقابتهای المپیک، با ترکیب 4-3-3 به میدان میفرستاد و این بار خاویر پاستوره و لوییز بیلیا بودند که به جای گاگو و ریکلمه برگزیده شدند.
اگرچه، مشکلاتی جدی در این زمینه وجود داشت: بیلیا، گاگو نبود و بیشتر یک هافبک دفاعی با استایلی اروپایی بود که ده ثانیه طول میکشید تا تصمیم بگیرد میخواهد توپ را به چه کسی برساند. به همین شکل، پاستوره هم یک هافبک هجومی تمام عیار بود و عملا نمیتوانست نقش خلاقانهای که یک روز ریکلمه آن را در اختیار داشت، ایفا کند. مشکلات بیشتر وقتی پیش آمد که تاتا هیچ تغییر تاکتیکی در تصوراتش نگنجاند - نه حتی جابجایی بیلیا با یک هافبک با تفکراتی هجومیتر مانند اور بانگا.
لیونل مسی بیش از دو برابر بیشتر از همتیمیهایش در طول جام جهانی 2014، موقعیت خلق کرد.
او که باید علاوه بر نقش خلاقانه خود در تیم، به عنوان یک رهبر هم در زمین عمل میکرد، باز هم بار بسیار زیادی را در یک تیم با سیستمی ناکارآمد، بر دوش کشید. با محاصر شدن مسی توسط بازیکنان حریف و افتادن تیم تاتا به تلهای که همه در دنیا آن را میشناسند، آرژانتین تا آستانه حذف پیش رفت. مسی تیم را رهبری کرد تا پاراگوئه را در نیمه نهایی در هم بکوبند و به فینال برسند، اما آنها در فینال، مقابل یک شیلی بیرحم، با انگیزه و سازماندهی شده قرار گرفتند و بار کل تیم، باز هم برای مسی بسیار سنگین بود.
با وجود اینکه مسی نقش یک همه کاره را در نیمه نهایی بازی داشت و با درخشش محض خود، تیم را فینال رساند، مارتینو این نکته را در نظر نگرفت و به تاکتیکی بازگشت که آن را در بارسلونا پایهگذاری کرده بود: استفاده از لیونل مسی به عنوان تله. این تاکتیک در بارسا به سختی شکست خورده بود، اما تاتا - که یک بار چنین کلماتی به کار برده بود: «اصلا نمیخواستیم که مسی بیش از حد در جریان بازی قرار داشته باشد» - کاملا مصمم بود!
آرژانتین بارها تا آستانه از هم پاشیدن پیش رفت و مسی ایستادگی کرد. اما مسی آنچنان تنها بود و بازیکنان آرژانتین چنان منفعل بودند که شیلی از فرصت استفاده کرد و قهرمانی را از آنها ربود. با حضور گری مدل در پست هافبک دفاعی که وظیفه خنثی کردن ستاره بارسا را داشت، و داوری که اجازه انجام خطاهای سیستماتیک بر روی او را کاملا به بازیکنان شیلی میداد، مسی نیاز به یک بازیکن داشت که کمکش کند. متاسفانه، قابل اعتمادترین همتیمیاش، آنخل دیماریا، چندان توفیقی در این امر پیدا نکرد: او پیش از آنکه به دلیل مصدومیت از زمین خارج شود، کاملا تحت تأثیر بازی خود مائوریسیو ایسلا در دفاع و حمله قرار داشت.
به نظر میرسید که سلطه بر بازی، برای شیلی اصلا کاری نداشت؛ همانطور که سمپائولی بعدها در مصاحبه با مترو اینگونه تاکتیکهای تاتا را کمکی برای قهرمانی تیمش خواند: «در بارسا، همه به دنبال این هستند که به مسی پاس بدهند. در آرژانتین چنین نیست، و خنثی کردن اثر او راحتتر است». با وجود تک و تنها ماندن مسی در میان حریفان، چیزی فراتر از خطا برای او رخ نمیداد، تا اینکه در دقیقه 92، ستاره بارسا یک فضا در میان دفاع متراکم شیلی پیدا کرد و پس از جا گذاشتن دو مدافع، توپ را در موقعیتی خوب به لاوتزی (که به جای دیماریا وارد زمین شده بود) سپرد. در این موقعیت، یک مهاجم گلزن با ضربهای ساده، توپ را درون دروازه میفرستاد، و یک مهاجم باهوش، توپ را با پاس به بیرون به مسی باز میگرداند تا او دروازه خالی را باز کند. اما لاوتزی هیچکدام از این دو نیست، و هیچکدام از این کارها را هم انجام نداد، و به جای آن توپ را برای هیگواین ارسال کرد - و طبق معمول - او فرصت را از دست داد. یک موقعیت طلایی دیگر، در یک دیدار ملی دیگر (و این بار هم در یک فینال!) و هیگواین، که باز هم آن را خراب کرد - سومین جام پیاپی که موقعیتهایی که او از دست میدهد، به ناکامی آرژانتین منجر میشود. او تأثیر خود را با کوباندن توپ به تیرک دروازه در ضربات پنالتی، تکمیل کرد تا آرژانتین بار دیگر - و این بار در ضربات پنالتی - دستش از جام کوتاه بماند.
مسی تنها آرژانتینیای بود که در ضربات پنالتی، توپ را به تور دروازه شیلی رساند، در حالی که شیلی چهار ضربه پیاپی خود را به گل تبدیل کرد تا با پیروزی 4-1 قهرمان شود - این استعارهای کامل از این مسئله است که چرا لیونل مسی در تیم ملی موفق نمیشود. از او که هر تورنومنت، نقشی سنگینتر در تیم ملی خود دارد، همواره خواسته میشود که نقش یک رهبر که موفقیت را به ارمغان میآورد برای کشورش بازی کند، اما هیچگاه پشتیبانی مناسبی برای این مسئله نمییابد: هیچ هافبک مناسبی در تیم وجود ندارد و دیماریا تنها وینگر قابل اتکا محسوب میشود. استعدادهایی مانند بانگا و سالویو بخاطر بیمصرفهایی چون بیلیا و لاوتزی از ترکیب دور میمانند و هیگواین، یک بازنده همیشگی در سطح ملی، همواره بر مهاجمین اثبات نشده ولی با استعدادی چون مائورو ایکاردی، پابلو دیبالا و لوسیانو ویتو، ترجیح داده میشود.
دیگران آرژانتین را ناکام میکنند و این مسی است که همواره کیفیتش در تیم ملی (با وجود رساندن آنها به دو فینال بین المللی در دو سال) زیر سوال میرود. برخی حتی مسی را با مارادونایی مقایسه میکنند که تنها سه فصل موفقیت آمیز پشت سر گذاشت: دو فصلی که با ناپولی عنوان قهرمانی را بدست آورد و فصلی که منتهی به قهرمانی جام جهانی 1986 شد. آنها به نابغهای تهمت میزنند که شانس این را دارند که او را مال خود بخوانند؛ کسی که در تاریخ فوتبال، هیچکس مانند او چنین تداومی در درخشش نداشته است.
بله، مسی فراتر از یک مهاجم است، اما آرژانتین دارد از این نکته سوء استفاده میکند. مسیای که ما در سطح باشگاهی میبینیم، به خوبی توسط بازیکنان بارسا تکمیل میشود؛ با یک خط هافبک با ثبات و مهاجمین فوقالعادهای چون سوارز و نیمار. آنها جامهای بسیاری میبرند، چرا که به خوبی از مسی حمایت میکنند. بله، آنها هم از او معجزه میخواهند، اما ابزار مورد نیاز برای رقم زدن معجزه را هم در اختیارش قرار میدهند. آرژانتینیها به مسی یک مداد و یک کاغذ میدهند و از او میخواهند تا سقف کلیسای سیستین را برای آنها بازسازی کند، و خب، او نمیتواند این کار را انجام دهد. هیچکسی نمیتواند این کار را انجام دهد. تا وقتی که آرژانتین او را آنچنان که در سال 2008 و در المپیک چین حمایت کرد، حمایت نکند، ما هیچگاه او را در فرم فوقالعادهاش در تیم ملی نخواهیم دید. و متعاقبا، آلبی سلسته هم به داشتن حملههای قلبی پی در پی در تورنومنتهای ملی، ادامه خواهد داد.
مترجمین: سید سجاد زرگرنتاج - محمدصدرا نژادی / FCBarcelona.ir
لیونل مسی به زودی در نخستین بازی مهم ملیاش پس از فینال کوپا آمریکای 2015 در تابستان گذشته، بازی میکند. فینالی که با باخت به شیلی، یک ناکامی تابستانی دیگر برای آرژانتین رقم زد. اما چرا ما بهترین نسخه لیونل مسی را در تیم ملی نمیبینیم؟ چرا او تنها در بارسلونا درخشش خیره کنندهای دارد؟ عمق، وسعت، و برتریای که در نحوه بازی او دیده میشود، در عصر جدید غیر قابل دستیابی است. رسانهها تنها بر روی گلها متمرکز میشوند، اما ما برای توصیف مسی، از شعار باشگاه بارسلونا استفاده میکنیم: مسی چیزی فراتر از یک گلزن (Més Que Un Goleador) است.
او به همان خوبی که میتواند گلزنی کند، میتواند پاس گل بدهد. همانقدر خوب و دقیق پاسهای چهل یاردی را به مقصد میرساند، که موقعیتهای ده یاردی را به گل تبدیل میکند. این استعداد، نخستین بار توسط آرژانتین در سال 2008، و در بازیهای المپیک چین مورد استفاده قرار گرفت.
سرمربی آن تیم، سرجیو باتیستا، ترکیب 4-3-3 را برگزیده بود و در خط هافبک، زوج خاویر ماسکرانو و فرناندو گاگو، کمی عقبتر از خوان رومن ریکلمه، کلاسیکترین "شماره 10"ـی که عصر جدید فوتبال به خود دید، بازی میکردند. سرخیو آگرو به عنوان مهاجم در تیم حضور داشت، و مسی یک سازنده تمام عیار محسوب میشد - او دو پاس گل فوقالعاده برای آنخل دیماریا در دو بازی (شامل فینال رقابت ها) فراهم کرد که آرژانتین با همین گلها آن دو دیدار را با پیروزی پشت سر گذاشت.
دیگو مارادونا این موفقیت، و تسلط مسی در نقشی مرکزیتر برای بارسا را دید و سپس تصمیمش را در همین جهت گرفت: استفاده از مسی در نقش یک بازیساز کامل در جام جهانی 2010. اما در حالی که آرژانتین با حضور مسی و موقعیتهای فراوانی که او برای همتیمیهایش خلق میکرد، خط حمله آتشینی داشت، اما در عقب زمین، بدون حضور ریکلمه و گاگو، بسیار آسیب پذیر نشان میداد. حریفان آنها تنها کافی بود که پرس مضاعفی روی مسی اعمال کنند و کمال استفاده را از نقطه ضعفهای آرژانتین ببرند. همین هم شد، و آرژانتین خیلی زود در آن جام از هم پاشید.
برخی چیزها در کوپا آمریکای 2011 تغییر کرد، ولی شرایط نه! باتیستا این بار سرمربیگری تیم ملی بزرگسالان آرژانتین را بر عهده گرفت و ترکیبی تقریبا مشابه آنچه در سال 2008 با آن قهرمان المپیک شده بود، به مسابقات برد - تنها تفاوت، حضور هیگواین به جای ریکلمه بود. و دقیقا همین هیگواین بود که موقعیتهای فراوانی را - که اکثرا توسط مسی فراهم میشدند - در جریان باخت آرژانتین مقابل اروگوئه در یک چهارم نهایی رقابتها، به باد داد. بار دیگر، همه تمرکز مسی بر بازیسازی بود و اینگونه بود که او نتوانست در مقابل دفاع سرسخت اروگوئه، گلزنی کند.
پس از سه سال انتظار، مسی بالاخره خود را در جام جهانی 2014 برزیل نشان داد. ستاره بارسا، تیم نه چندان خوب آرژانتین را با به ثمر رساندن چهار گل در مرحله گروهی، به دور بعدی رقابتها برد. اما هیگواین و آگرو در شرایط خوبی به سر نمیبردند و تنها بازیکن قابل اتکا در کنار مسی، آنخل دیماریا محسوب میشد که او هم پس از زدن گل برتری مقابل سوییس (روی پاس لیونل مسی) در مقابل بلژیک مصدوم شد و ادامه مسابقات را از دست داد. بدون دیماریا، مسی ماند و مدافعین حریف! البته آرژانتین توانست هلند را، که چنان از مسی هراس داشتند که هر چه میتوانستند برای مهار او انجام دادند، از دور مسابقات حذف کند و به فینال برود. اما آنجا یک آلمان هماهنگ و با اعتماد به نفس (که به تازگی هفت گل به میزبان زده بود) انتظار آنها را میکشید. در آن دیدار، مسی نه انرژی کافی را داشت و نه ابزاری در کنارش میدید - البته شاید اگر هیگواین آن تک به تک مسلمی که مسی برایش فراهم کرده بود را، به گل تبدیل میکرد... چه کسی میداند؟
وقتی نوبت به کوپا آمریکای 2015 در شیلی رسید، مسی تمامی دوستان مهاجم خود را در آمادگی کامل میدید، و حالا همه انتظار داشتند که آرژانتین واقعی را ببینند. اما با سرمربیگری تاتا مارتینو، اوضاع هیچگاه به این سادگی پیش نرفت. تاتا آنها را درست مانند هشت سال پیش در رقابتهای المپیک، با ترکیب 4-3-3 به میدان میفرستاد و این بار خاویر پاستوره و لوییز بیلیا بودند که به جای گاگو و ریکلمه برگزیده شدند.
اگرچه، مشکلاتی جدی در این زمینه وجود داشت: بیلیا، گاگو نبود و بیشتر یک هافبک دفاعی با استایلی اروپایی بود که ده ثانیه طول میکشید تا تصمیم بگیرد میخواهد توپ را به چه کسی برساند. به همین شکل، پاستوره هم یک هافبک هجومی تمام عیار بود و عملا نمیتوانست نقش خلاقانهای که یک روز ریکلمه آن را در اختیار داشت، ایفا کند. مشکلات بیشتر وقتی پیش آمد که تاتا هیچ تغییر تاکتیکی در تصوراتش نگنجاند - نه حتی جابجایی بیلیا با یک هافبک با تفکراتی هجومیتر مانند اور بانگا.
او که باید علاوه بر نقش خلاقانه خود در تیم، به عنوان یک رهبر هم در زمین عمل میکرد، باز هم بار بسیار زیادی را در یک تیم با سیستمی ناکارآمد، بر دوش کشید. با محاصر شدن مسی توسط بازیکنان حریف و افتادن تیم تاتا به تلهای که همه در دنیا آن را میشناسند، آرژانتین تا آستانه حذف پیش رفت. مسی تیم را رهبری کرد تا پاراگوئه را در نیمه نهایی در هم بکوبند و به فینال برسند، اما آنها در فینال، مقابل یک شیلی بیرحم، با انگیزه و سازماندهی شده قرار گرفتند و بار کل تیم، باز هم برای مسی بسیار سنگین بود.
با وجود اینکه مسی نقش یک همه کاره را در نیمه نهایی بازی داشت و با درخشش محض خود، تیم را فینال رساند، مارتینو این نکته را در نظر نگرفت و به تاکتیکی بازگشت که آن را در بارسلونا پایهگذاری کرده بود: استفاده از لیونل مسی به عنوان تله. این تاکتیک در بارسا به سختی شکست خورده بود، اما تاتا - که یک بار چنین کلماتی به کار برده بود: «اصلا نمیخواستیم که مسی بیش از حد در جریان بازی قرار داشته باشد» - کاملا مصمم بود!
آرژانتین بارها تا آستانه از هم پاشیدن پیش رفت و مسی ایستادگی کرد. اما مسی آنچنان تنها بود و بازیکنان آرژانتین چنان منفعل بودند که شیلی از فرصت استفاده کرد و قهرمانی را از آنها ربود. با حضور گری مدل در پست هافبک دفاعی که وظیفه خنثی کردن ستاره بارسا را داشت، و داوری که اجازه انجام خطاهای سیستماتیک بر روی او را کاملا به بازیکنان شیلی میداد، مسی نیاز به یک بازیکن داشت که کمکش کند. متاسفانه، قابل اعتمادترین همتیمیاش، آنخل دیماریا، چندان توفیقی در این امر پیدا نکرد: او پیش از آنکه به دلیل مصدومیت از زمین خارج شود، کاملا تحت تأثیر بازی خود مائوریسیو ایسلا در دفاع و حمله قرار داشت.
به نظر میرسید که سلطه بر بازی، برای شیلی اصلا کاری نداشت؛ همانطور که سمپائولی بعدها در مصاحبه با مترو اینگونه تاکتیکهای تاتا را کمکی برای قهرمانی تیمش خواند: «در بارسا، همه به دنبال این هستند که به مسی پاس بدهند. در آرژانتین چنین نیست، و خنثی کردن اثر او راحتتر است». با وجود تک و تنها ماندن مسی در میان حریفان، چیزی فراتر از خطا برای او رخ نمیداد، تا اینکه در دقیقه 92، ستاره بارسا یک فضا در میان دفاع متراکم شیلی پیدا کرد و پس از جا گذاشتن دو مدافع، توپ را در موقعیتی خوب به لاوتزی (که به جای دیماریا وارد زمین شده بود) سپرد. در این موقعیت، یک مهاجم گلزن با ضربهای ساده، توپ را درون دروازه میفرستاد، و یک مهاجم باهوش، توپ را با پاس به بیرون به مسی باز میگرداند تا او دروازه خالی را باز کند. اما لاوتزی هیچکدام از این دو نیست، و هیچکدام از این کارها را هم انجام نداد، و به جای آن توپ را برای هیگواین ارسال کرد - و طبق معمول - او فرصت را از دست داد. یک موقعیت طلایی دیگر، در یک دیدار ملی دیگر (و این بار هم در یک فینال!) و هیگواین، که باز هم آن را خراب کرد - سومین جام پیاپی که موقعیتهایی که او از دست میدهد، به ناکامی آرژانتین منجر میشود. او تأثیر خود را با کوباندن توپ به تیرک دروازه در ضربات پنالتی، تکمیل کرد تا آرژانتین بار دیگر - و این بار در ضربات پنالتی - دستش از جام کوتاه بماند.
مسی تنها آرژانتینیای بود که در ضربات پنالتی، توپ را به تور دروازه شیلی رساند، در حالی که شیلی چهار ضربه پیاپی خود را به گل تبدیل کرد تا با پیروزی 4-1 قهرمان شود - این استعارهای کامل از این مسئله است که چرا لیونل مسی در تیم ملی موفق نمیشود. از او که هر تورنومنت، نقشی سنگینتر در تیم ملی خود دارد، همواره خواسته میشود که نقش یک رهبر که موفقیت را به ارمغان میآورد برای کشورش بازی کند، اما هیچگاه پشتیبانی مناسبی برای این مسئله نمییابد: هیچ هافبک مناسبی در تیم وجود ندارد و دیماریا تنها وینگر قابل اتکا محسوب میشود. استعدادهایی مانند بانگا و سالویو بخاطر بیمصرفهایی چون بیلیا و لاوتزی از ترکیب دور میمانند و هیگواین، یک بازنده همیشگی در سطح ملی، همواره بر مهاجمین اثبات نشده ولی با استعدادی چون مائورو ایکاردی، پابلو دیبالا و لوسیانو ویتو، ترجیح داده میشود.
دیگران آرژانتین را ناکام میکنند و این مسی است که همواره کیفیتش در تیم ملی (با وجود رساندن آنها به دو فینال بین المللی در دو سال) زیر سوال میرود. برخی حتی مسی را با مارادونایی مقایسه میکنند که تنها سه فصل موفقیت آمیز پشت سر گذاشت: دو فصلی که با ناپولی عنوان قهرمانی را بدست آورد و فصلی که منتهی به قهرمانی جام جهانی 1986 شد. آنها به نابغهای تهمت میزنند که شانس این را دارند که او را مال خود بخوانند؛ کسی که در تاریخ فوتبال، هیچکس مانند او چنین تداومی در درخشش نداشته است.
بله، مسی فراتر از یک مهاجم است، اما آرژانتین دارد از این نکته سوء استفاده میکند. مسیای که ما در سطح باشگاهی میبینیم، به خوبی توسط بازیکنان بارسا تکمیل میشود؛ با یک خط هافبک با ثبات و مهاجمین فوقالعادهای چون سوارز و نیمار. آنها جامهای بسیاری میبرند، چرا که به خوبی از مسی حمایت میکنند. بله، آنها هم از او معجزه میخواهند، اما ابزار مورد نیاز برای رقم زدن معجزه را هم در اختیارش قرار میدهند. آرژانتینیها به مسی یک مداد و یک کاغذ میدهند و از او میخواهند تا سقف کلیسای سیستین را برای آنها بازسازی کند، و خب، او نمیتواند این کار را انجام دهد. هیچکسی نمیتواند این کار را انجام دهد. تا وقتی که آرژانتین او را آنچنان که در سال 2008 و در المپیک چین حمایت کرد، حمایت نکند، ما هیچگاه او را در فرم فوقالعادهاش در تیم ملی نخواهیم دید. و متعاقبا، آلبی سلسته هم به داشتن حملههای قلبی پی در پی در تورنومنتهای ملی، ادامه خواهد داد.
پاسخ به: لیونل مسی: "فراتر از یک گلزن" برای آرژانتین! | ||
---|---|---|
حضور مسی تو زمین هر چند گل نزنه قوت قلب هم تیمی ها و لرزه بر اندام حریفانه
شنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ (۰:۲۸)
|
پاسخ به: لیونل مسی: "فراتر از یک گلزن" برای آرژانتین! | ||
---|---|---|
مغز این مطلب اینه که به جزیکی دونفر مابقی پنگئن هستندکه دوروبرمسی جمع شدن
یکشنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ (۲۱:۲۱)
|
پاسخ به: لیونل مسی: "فراتر از یک گلزن" برای آرژانتین! | ||
---|---|---|
در اینکه مسی تو تیم ملی بدشانس بوده و در تیم نه چندان سطح بالای آرژانتین انتظار درخششی که تو بارسا داره رو تو آرژانتین ازش دارن درش شکی نیست ولی به نظرم مسی همون تلاشی که برای بارسا میکنه برای آرژانتین نمیکنه... تو جریان بازی ها کاملا مشهوده که تلاش آنچنانی نمیکنه و بیشتر قدم میزنه.... البته دلیلش میتونه خستگی بسیار زیادش ناشی از بازی های فشرده و طولانی باشگاهی باشه که بیشتر از هرکسی نود دقیقه بازی میکنه ولی به هر حال امیدوارم امسال دیگه این طلسم شکسته بشه..
یکشنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ (۲۰:۲۸)
|
پاسخ به: لیونل مسی: "فراتر از یک گلزن" برای آرژانتین! | ||
---|---|---|
عجب مقاله فوق العاده ای بود! واقعا خیلی عالی روزگار تلخ مسی در تیم ملی رو به تصویر کشیده بود! مسی با وجود تمام نقصهایی که گفته شد، دو بار پیاپی تیمش رو تا فینال معتبرترین جامهای دنیا کشوند، تا ثابت کنه از این منظر هم مارادونا و بقیه بزرگان تاریخ فوتبال باهاش قابل قیاس نیستن - حالا گل خالی زنی که هر دور تیمش تو دور گروهی حذف میشه که اصلا حساب نیست . و هر دو بار، یه مشت احمق مثل هیگواین و لاوزی و پاستوره... قهرمانی رو ازش گرفتن! نقل قول سمپائولی بعدها در مصاحبه با مترو اینگونه تاکتیک های تاتا را کمکی برای قهرمانی تیمش خواند: «در بارسا، همه به دنبال این هستند که به مسی پاس بدهند. در آرژانتین چنین نیست، و خنثی کردن اثر او راحت تر است».دقیقا این نکته درسته! تو آرژانتین هر احمقی فکر می کنه مارادوناس - به خصوص امثال هیگواین و پاستوره - و سعی می کنه خودش رو بزرگ تیم نشون بده و به مسی پاس نده. فقط چند تا بازیکن باهوش مثل دی ماریا و آگرو هستن که در خدمت مسی بازی می کنن تا تیم پا بگیره. برای همینم هیچ وقت آرژانتین رو یک دست ندیدیم چون جای اینکه برای تیم بازی کنن، انگار همه دارن با مسی رقابت می کنن! نقل قول و هیگواین، که باز هم آن را خراب کرد - سومین جام پیاپی که موقعیت هایی که او از دست می دهد، به ناکامی آرژانتین منجر می شود. او تأثیر خود را با کوباندن توپ به تیرک دروازه در ضربات پنالتی، تکمیل کرد تا آرژانتین بار دیگر - و این بار در ضربات پنالتی - دستش از جام کوتاه بماند.این لعنتی همیشه بلای جون مسی بوده! امسال هم که 4 تا گل مزخرف زده و الکی گنده ش کردن، با باد بیشتری لابد می خواد بیاد تو زمین! یه بازیکن درجه 2 مزخرف که درست مثل رونالدو تو تمام بازیهای بزرگ و تحت فشار از بازی حذف میشه و فقط ادعای تو خالیه! امیدوارم تاتا خیلی بهش میدون نده. آگرو به مراتب باهوش تر از اینه! نقل قول آرژانتینی ها به مسی یک مداد و یک کاغذ می دهند و از او می خواهند تا سقف کلیسای سیستین را برای آن ها بازسازی کند، و خب، او نمی تواند این کار را انجام دهد. هیچکسی نمی تواند این کار را انجام دهد.واقعا تعبیری از این زیباتر نمی شد به کار بست! آرژانتینی که - ادعا می کنن - مارادونا قهرمان کرد، پر بود از ستاره، اما کنار مسی یه مشت ادعای بی عمل بازی می کنن! یکشنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ (۱۹:۵۶)
|