آیا لوچو واقعاً مشکل فصل گذشته بارسا را حل کرده است؟آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ جمعه، ۵ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۲۵) (۱,۵۹۷ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: توتال بارسا
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
و چرا؟ چرا هواداران بارسا در تمامی دنیا فصل گذشته را یک شکست به حساب میآورند؟ منظور از شکست، اتفاقی تراژیک و دردناک نیست. منظور این است که همه ما این احساس را داشتیم که نتوانستهایم در بالاترین سطح خود، ظاهر شویم. که از جهاتی، فصل گذشته نا امید کننده بوده است.
این هزینه گزافی است که ما به خاطر «بیش از حد جام گرفتن» میدهیم. باشگاههای بسیار کمی در دنیا وجود دارند که کسب لیگ و جام حذفی در یک فصل را شکست بدانند. در واقع، فقط یک باشگاه وجود دارد که در این حالت به ذهن میآید و آن هم بایرن مونیخ است. میتوانستیم رئال مادرید را هم شامل این دسته کنیم، اما به نظر میرسد در مادرید، یک جام اروپایی برای هر شکست ممکن دیگری کافی است. بارسلونا و بایرن مونیخ به حدی سطح انتظارات را بالا بردهاند، که تنها فصلی که با سه گانه همراه باشد، یک فصل موفقیت آمیز محسوب میشود. و با این استاندارد، ما ماندهایم و فکر در مورد تنها شکست فصل گذشته - باخت به اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان.
دیگو سیمئونه دوباره این کار را انجام داد. منظور از دوباره، دوباره شکست دادن ما نیست. منظور این است که او، آن هم وقتی همه چشمهای دنیا بر او بود، بار دیگر نشان داد که قادر است هر خط حملهای را متوقف سازد، و MSN ما هم از این قاعده مستثنی نیستند.
بیشتر چیزهایی که پس از این دیدار (دور برگشت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان) گفته شد، به خستگی اشاره داشت. با وجود اینکه خستگی در این شکست سهم داشت، اما انصاف نخواهد بود اگر بگوییم این تنها دلیلی است که ما به اتلتیکو مادرید باختیم. اتلتیکو به خاطر اینکه توانست خط حمله ما را متوقف سازد، شایسته تحسین است. و منظور از خط حمله، MSN نیست. منظور، کل تیم است. دیگو سیمئونه تنها به پرس شدید خط حمله ما بسنده نکرد - او شرایطی را فراهم کرد که هر بازیکنی که مسی، سوارز و نیمار نیست، توجه بیشتری نسبت به مسی، سوارز و نیمار به خود جلب کند. این یعنی که همه بازیکنان تیم، حتی تراشتگن، به طرز بیرحمانهای تحت پرس سنگین حریف بودند. این مسئله منجر به یک ناتوانی کامل برای بیرون کشیدن توپ از نیمه خودی شد، و این نکته خصوصاً در نیمه نخست کاملاً واضح است.
در دیدارهایی که بارسلونا شدیداً تحت پرس حریف قرار میگیرد، داشتن تکنیک بالا، خصوصاً در بازی تک ضرب، بیش از هر زمان دیگری ارزشمند میشود. همین موضوع برای قدرت پاسدهی بالا صادق است. ایوان راکیتیچ نقاط قوت بسیاری دارد، اما از این دو بُعدی که مطرح شد، تنها در یکی استاد است. و آن هم اینکه راکیتیچ یک پاسور قهار است، اما تکنیک خارق العادهای بر روی توپ ندارد - او نمیتواند سطح بسیار بالایی از خود نشان دهد، وقتی پرس شده و فضای کمی در اختیار دارد. اتلتیکو به طرز بیرحمانهای از این نقطه ضعف استفاده برد.
همه ما با این دنباله از بازی تیم، کاملاً آشنایی داریم: پیکه به دنبال یک بازیکن آزاد میگردد و راکیتیچ را پیدا میکند. راکیتیچ که شدیداً تحت پرس قرار دارد، توپ را با ضربه اول به پیکه باز میگرداند. پیکه توپ را به ماسکرانو میسپارد و ماسکرانو به پیکه. پیکه به راکیتیچ - و این چرخه تکرار میشود. تا اینکه دقیقه 65 بازی از راه میرسد و تیم 1-0 عقب است.
و این مسئله باعث میشود که فشاری اضافی بر مسی به وجود بیاید، چرا که او مجبور است به عقب برگردد، توپ بگیرد و کمک کند. اما مشکل واقعی که این مسئله به وجود میآورد، این است که اینطور به نظر میآید که ما داریم با یک بازیکن کمتر بازی میکنیم - که دلیلش نقاط ضعفی مانند راکیتیچِ تحت فشار است. مشکل از اینجاست که در چنین موقعیتهایی، تعدد بازیکن در خط میانی بسیار مهم است. و از آن مهمتر اینکه، ما فصل گذشته بازیکنی مانند ژاوی نداشتیم که به زمین بیاید و جریان بازی را دستخوش تغییر کند - یک هافبک که بتواند کنترل بازی را به تیم بازگرداند و اوضاع را در زمان آشوب آرام کند و به نظر میآید که ما هنوز این جایگزین را در اختیار نداریم. این بدین معنا نیست که راکیتیچ باید فروخته شود، بلکه مسئله اصلی این است که ما باید یک گزینه دوم برای چنین موقعیتهایی بر نیمکت داشته باشیم.
یکی از مشکلات ما در فصل گذشته همین نبود جانشین بود. اینجا جایی است که ما باید به انریکه حق بدهیم، چرا که در ابتدای فصل تیم شدیداً با مصدومیتهای مختلف دست و پنجه نرم میکرد و به همین دلیل بازیکنان مجبور بودند که بدون هیچ استراحتی در تمامی بازیها کامل بازی کنند، به این دلیل که جانشینی وجود نداشت. به نظر میرسد که انریکه پاسخی دندان شکن برای این مسئله داشته است و در این فصل، بازیکنان زیادی را در خط هافبک به تیم اضافه کرده است. اما، آیا بازیکنی وجود دارد که بتواند به بازی بیاید و مشکلاتی که حریفان ما با بازی فیزیکی و به هم ریختن خط هافبک ایجاد کنند، حل کند؟ دنیس سوارز و آندره گومز بازیکنان جدیدی هستند که در خط هافبک به تیم اضافه شدهاند و هر دو به طور واضح بازیکنان با استعدادی هستند، اما آیا آنها میتوانند نقش آن هافبک را برای حل مشکلاتی که در بالا اشاره شد، ایفا کنند؟
آیا انریکه در تلاش است به همان شکلی سمپر را شکل بدهد که ژاوی برای ایفای نقش محوری در تیم شکل داده شده بود؟ آیا واقعاً فصل ما به این دلیل با شکست مواجه شد که خستگی بر ما چیره شده بود؟ این نقطهای تعیین کننده است که انریکه در سومین فصل حضورش در بارسا، به آن وارد میشود، و حالا وقت آن است که ببینیم آیا او راه اینکه این تیم را برای کسب تنها موفقیتی که میشناسد - کسب سه گانهای دیگر! - رهبری کند، بلد است یا خیر.
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
مسائل بسیاری در مورد فصل 2015/16 مطرح شده است. و با وجود اینکه در نهایت فصلی موفقیت آمیز بود (بله، دو گانه در یک فصل موفقیت محسوب میشود!)، یک تلخ کامی برای همه هواداران بارسا به جا گذاشت. دیدن اصلیترین رقبای تیم، اتلتیکو مادرید و رئال مادرید، در فینال لیگ قهرمانان اروپا، پایانی غریب بر فصلی بود که با امید بسیار زیادی آغاز شده بود. خوشحالی برای قهرمانی در کوپا دل ری، حتی احساسی غریبتر بود - چیزی مانند به هوا پریدن از خوشحالی، برای کسب جایگاه دوم.
و چرا؟ چرا هواداران بارسا در تمامی دنیا فصل گذشته را یک شکست به حساب میآورند؟ منظور از شکست، اتفاقی تراژیک و دردناک نیست. منظور این است که همه ما این احساس را داشتیم که نتوانستهایم در بالاترین سطح خود، ظاهر شویم. که از جهاتی، فصل گذشته نا امید کننده بوده است.
این هزینه گزافی است که ما به خاطر «بیش از حد جام گرفتن» میدهیم. باشگاههای بسیار کمی در دنیا وجود دارند که کسب لیگ و جام حذفی در یک فصل را شکست بدانند. در واقع، فقط یک باشگاه وجود دارد که در این حالت به ذهن میآید و آن هم بایرن مونیخ است. میتوانستیم رئال مادرید را هم شامل این دسته کنیم، اما به نظر میرسد در مادرید، یک جام اروپایی برای هر شکست ممکن دیگری کافی است. بارسلونا و بایرن مونیخ به حدی سطح انتظارات را بالا بردهاند، که تنها فصلی که با سه گانه همراه باشد، یک فصل موفقیت آمیز محسوب میشود. و با این استاندارد، ما ماندهایم و فکر در مورد تنها شکست فصل گذشته - باخت به اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان.
دیگو سیمئونه دوباره این کار را انجام داد. منظور از دوباره، دوباره شکست دادن ما نیست. منظور این است که او، آن هم وقتی همه چشمهای دنیا بر او بود، بار دیگر نشان داد که قادر است هر خط حملهای را متوقف سازد، و MSN ما هم از این قاعده مستثنی نیستند.
بیشتر چیزهایی که پس از این دیدار (دور برگشت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان) گفته شد، به خستگی اشاره داشت. با وجود اینکه خستگی در این شکست سهم داشت، اما انصاف نخواهد بود اگر بگوییم این تنها دلیلی است که ما به اتلتیکو مادرید باختیم. اتلتیکو به خاطر اینکه توانست خط حمله ما را متوقف سازد، شایسته تحسین است. و منظور از خط حمله، MSN نیست. منظور، کل تیم است. دیگو سیمئونه تنها به پرس شدید خط حمله ما بسنده نکرد - او شرایطی را فراهم کرد که هر بازیکنی که مسی، سوارز و نیمار نیست، توجه بیشتری نسبت به مسی، سوارز و نیمار به خود جلب کند. این یعنی که همه بازیکنان تیم، حتی تراشتگن، به طرز بیرحمانهای تحت پرس سنگین حریف بودند. این مسئله منجر به یک ناتوانی کامل برای بیرون کشیدن توپ از نیمه خودی شد، و این نکته خصوصاً در نیمه نخست کاملاً واضح است.
چیزی که هیچگاه در موردش بحث نشده، این است که سیمئونه چگونه راکیتیچ را به بدترین مهره بارسا در زمین بدل کرد. انتقاد از راکیتیچ کار آسانی نیست، چرا که او مهرهای تأثیر گذار و موفق در دو فصل گذشته بوده است. اما اشکالاتی هم در بازی او دیده میشود. ممکن است کسی بگوید که حضور راکیتیچ در ترکیب اصلی در بازی مقابل تیمهای فیزیکی مانند اتلتیکو، لازم است، اما در اینجا شواهدی وجود دارند که نشان میدهند چرا راکیتیچ میتواند در چنین موقعیتهایی، نقطه ضعف تیم باشد.
در دیدارهایی که بارسلونا شدیداً تحت پرس حریف قرار میگیرد، داشتن تکنیک بالا، خصوصاً در بازی تک ضرب، بیش از هر زمان دیگری ارزشمند میشود. همین موضوع برای قدرت پاسدهی بالا صادق است. ایوان راکیتیچ نقاط قوت بسیاری دارد، اما از این دو بُعدی که مطرح شد، تنها در یکی استاد است. و آن هم اینکه راکیتیچ یک پاسور قهار است، اما تکنیک خارق العادهای بر روی توپ ندارد - او نمیتواند سطح بسیار بالایی از خود نشان دهد، وقتی پرس شده و فضای کمی در اختیار دارد. اتلتیکو به طرز بیرحمانهای از این نقطه ضعف استفاده برد.
همه ما با این دنباله از بازی تیم، کاملاً آشنایی داریم: پیکه به دنبال یک بازیکن آزاد میگردد و راکیتیچ را پیدا میکند. راکیتیچ که شدیداً تحت پرس قرار دارد، توپ را با ضربه اول به پیکه باز میگرداند. پیکه توپ را به ماسکرانو میسپارد و ماسکرانو به پیکه. پیکه به راکیتیچ - و این چرخه تکرار میشود. تا اینکه دقیقه 65 بازی از راه میرسد و تیم 1-0 عقب است.
و این مسئله باعث میشود که فشاری اضافی بر مسی به وجود بیاید، چرا که او مجبور است به عقب برگردد، توپ بگیرد و کمک کند. اما مشکل واقعی که این مسئله به وجود میآورد، این است که اینطور به نظر میآید که ما داریم با یک بازیکن کمتر بازی میکنیم - که دلیلش نقاط ضعفی مانند راکیتیچِ تحت فشار است. مشکل از اینجاست که در چنین موقعیتهایی، تعدد بازیکن در خط میانی بسیار مهم است. و از آن مهمتر اینکه، ما فصل گذشته بازیکنی مانند ژاوی نداشتیم که به زمین بیاید و جریان بازی را دستخوش تغییر کند - یک هافبک که بتواند کنترل بازی را به تیم بازگرداند و اوضاع را در زمان آشوب آرام کند و به نظر میآید که ما هنوز این جایگزین را در اختیار نداریم. این بدین معنا نیست که راکیتیچ باید فروخته شود، بلکه مسئله اصلی این است که ما باید یک گزینه دوم برای چنین موقعیتهایی بر نیمکت داشته باشیم.
یکی از مشکلات ما در فصل گذشته همین نبود جانشین بود. اینجا جایی است که ما باید به انریکه حق بدهیم، چرا که در ابتدای فصل تیم شدیداً با مصدومیتهای مختلف دست و پنجه نرم میکرد و به همین دلیل بازیکنان مجبور بودند که بدون هیچ استراحتی در تمامی بازیها کامل بازی کنند، به این دلیل که جانشینی وجود نداشت. به نظر میرسد که انریکه پاسخی دندان شکن برای این مسئله داشته است و در این فصل، بازیکنان زیادی را در خط هافبک به تیم اضافه کرده است. اما، آیا بازیکنی وجود دارد که بتواند به بازی بیاید و مشکلاتی که حریفان ما با بازی فیزیکی و به هم ریختن خط هافبک ایجاد کنند، حل کند؟ دنیس سوارز و آندره گومز بازیکنان جدیدی هستند که در خط هافبک به تیم اضافه شدهاند و هر دو به طور واضح بازیکنان با استعدادی هستند، اما آیا آنها میتوانند نقش آن هافبک را برای حل مشکلاتی که در بالا اشاره شد، ایفا کنند؟
ما در میانه عصر لوییز انریکه در بارسا هستیم. انریکه یکی از گزینههای لیست خود برای این فصل را تیک زده است، و آن هم آوردن بازیکنان جدید برای استفاده در سیستم چرخشی است. اما آیا او فهمیده است که مشکل فصل گذشته چه بوده است؟ نشانهای از اینکه لوییز انریکه میخواهد تغییراتی در ترکیب به وجود بیاورد، نبوده است و نه حتی استفاده از جایگزین. این مسئله نگران کننده است. خطرناک است که ما تصور کنیم تنها دلیل شکستمان مقابل اتلتیکو مادرید خستگی بوده است. تواضع برای اعتراف به این نکته که عدم پیروزی به دلیل عدم توانایی خود تیم بوده، اهمیت بالایی دارد. اما شاید هم انریکه برخی نکات پنهان را در نظر گرفته است، و یکی از آنها میتواند انتقال سرجی سمپر به تیم نخست باشد، البته اگر به صورت قرضی از تیم نرود.
آیا انریکه در تلاش است به همان شکلی سمپر را شکل بدهد که ژاوی برای ایفای نقش محوری در تیم شکل داده شده بود؟ آیا واقعاً فصل ما به این دلیل با شکست مواجه شد که خستگی بر ما چیره شده بود؟ این نقطهای تعیین کننده است که انریکه در سومین فصل حضورش در بارسا، به آن وارد میشود، و حالا وقت آن است که ببینیم آیا او راه اینکه این تیم را برای کسب تنها موفقیتی که میشناسد - کسب سه گانهای دیگر! - رهبری کند، بلد است یا خیر.
پاسخ به: آیا لوچو واقعاً مشکل فصل گذشته بارسا را حل کرده است؟ | ||
---|---|---|
ممنون از متن تون. تحلیل بسیار هوشمندانه ای بود. ولی من تو این فصل بیشتر از سمت راست خط دفاعی نگرانم نه به خاطر ضعف در خط دفاع بلکه به خاطر عدم توانایی دفاع راست در شرکت تو کارهای هجومی. تقریبا سمت راست تیم هیچ کاره شده. دنی آلوس تو این کار بهترین بود. در مورد فرمایش دوستمونم موافقم. شاید اسم بردن از شانس علمی و منطقی نباشه ولی لامصب بدجوری به کمک رئال مادرید و بازیکن محوی مثل رونالدو میاد. اینقدر این رئال و رونالدو شانس میارن که بعضی وقتا آدم شک میکنه نکنه دستی تو کاره. مگه میشه تیمی پشت سرهم به تیمهای آسون بخوره و بازی برگشت هم تو زمین خودش باشه!!!!!!مگه میشه تو فینال داور گل آفساید رو قبول کنه!!!!! مگه میشه بازیکنی تو 750 دقیقه بازی تو یورو 3 گل بزنه و یک پاس گل بده بعد یوفا تعداد پاس گلاشو دو تا حساب کنه چرا که آقا میخواسته شوت بزنه شوتشم خارج چارچوب بود بعد نانی پا انداخته رفته تو گل اونو پاس گل حساب میکنه جالب اینجاست که کفش نقره ای جامو هم میدن به این آدم. در حالی که بازیکن های زیادی بودن که 3 گله بودن و دقایق کمتری هم از این آدم بازی کرده بودن مثل خود نانی یا دیمیتری پایت و ...اونوقت مسی تو کوپا از 375 دقیقه بازی 5 گل میزنه 4 پاس گل میده آقایون سانچزو به عنوان بهترین بازیکن جام انتخاب میکنن!!!!! به نظرتون اینا شانسه یا دستایی تو کاره؟؟!!!!
جمعه، ۵ شهریور ۱۳۹۵ (۲۲:۳۴)
|
پاسخ به: آیا لوچو واقعاً مشکل فصل گذشته بارسا را حل کرده است؟ | ||
---|---|---|
نقل قول چیزی که هیچگاه در موردش بحث نشده، این است که سیمئونه چگونه راکیتیچ را به بدترین مهره بارسا در زمین بدل کرد. انتقاد از راکیتیچ کار آسانی نیست، چرا که او مهره ای تأثیر گذار و موفق در دو فصل گذشته بوده است. اما اشکالاتی هم در بازی او دیده می شود. ممکن است کسی بگوید که حضور راکیتیچ در ترکیب اصلی در بازی مقابل تیم های فیزیکی مانند اتلتیکو، لازم است، اما در اینجا شواهدی وجود دارند که نشان می دهند چرا راکیتیچ می تواند در چنین موقعیت هایی، نقطه ضعف تیم باشد.چرا اشتباهات روبرتو که باعث شد یه جام رو از دست بدیم مهم نبود؟! جمعه، ۵ شهریور ۱۳۹۵ (۱۸:۰۶)
|
پاسخ به: آیا لوچو واقعاً مشکل فصل گذشته بارسا را حل کرده است؟ | ||
---|---|---|
خستگی و کمبود نفرات تو فصل قبل بهونه نبودن، موانع جدی بودن. به خصوص که بارسا در بدترین شرایط روحی با اتلتیکو بازی کرد و روی درخشش احمق همیشگی ماسکرانو گل خورد و بازم با بدشانس و ناداوری باخت و گرنه پنالتی مون رو می گرفتن چه بسا برده بودیم حتی تو اون شرایط بد. امسال مدافع عالی ای مثل اومتیتی اضافه شده و چند تا هافبک خوب. مشکل خستگی و خالی بودن نیمکت و نداشتن بازیکن تاثیرگذار رو نیمکت رو لوچو به بهترین شکل حل کرد. میشه گفت هرچی که از لوچو بر می اومد به بهترین شکل انجام داد، فقط امیدوارم دوران غلبه شانس بر فوتبال بعد از اون لیگ قهرمانان و یوروی مضحک به پایان رسیده باشه! جمعه، ۵ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۴۳)
|
پاسخ به: آیا لوچو واقعاً مشکل فصل گذشته بارسا را حل کرده است؟ | ||
---|---|---|
اگه بارسا به خستگی و نبود بازیکن جایگزین باخت پس بایرن به چی باخت؟ با این حساب پس پرتغال پر مهره ترین تیم و شاداب ترین تیم یورو بوده. نه.بعضی اوقات شانس حرف اول رومیزنه که در مورد اتلتیکو این شانس بود که به کمکشون اومد و بازی اول رو حداقل باید بارسا با اختلاف 3 گل پیروز میشد. بازی با بایرن هم اگه پنالتی رو مولر گل کرده بود بازهم با اختلاف بایرن برنده بود. شانس چیزیه که همیشه اتلتیکو رو مقابل رئال در بازیهای رودر رو میبازونه. معنی شانس:به تمام اتفاقات پیشبینی نشده ای که احتمال وقوع بسیار کمی دارند ولی به وقوع میپیوندند. نمونه:پنالتی مولر.پنالتی گریزمان در فینال.قهرمانی پرتغال در یورو با وجود مصدومیت رونالدو. فقط کاری که یه مربی میتونه انجام بده اینه که درصد به وقوع پیوستن اتفاقات پیشبینی نشده رو پائین بیاره.که اینکار رو لوچو میتونست با خرید یه مدافع راست دیگه به نحو احسن انجام بده که اینکارو نکرد و حالا منتقدین هر باختی رو به این قضیه نسبت خواهند داد. پنجشنبه، ۴ شهریور ۱۳۹۵ (۰:۴۴)
|