مارک آندره تراشتگن: مردی که واقعاً نمیترسد!آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ پنجشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۰۶) (۱,۳۷۲ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: Squawka
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
درست است. در نخستین بازی بارسا پس از فروخته شدن کلودیو براوو که پیش از این انتخاب اول انریکه در لیگ بود، حضور دروازبان جوان آلمانی و نمایش خیره کنندهاش توجیه کرد که چرا او انتخاب اول منچستر سیتی برای پُست دروازبانی بوده است و چرا بارسا به این نتیجه رسید که بهتر است دروازبان با تجربه شیلیایی را به منچستر بفرستد و تراشتگن را برخلاف شایعاتی که در اوایل تابستان به گوش میرسید، در تیم نگه دارد.
ببینید، دروازبانان بسیاری هستند که این روزها بازی با پای بسیار خوبی دارند. پپ گواردیولا کاری کرد که دروازبانها مشارکت با پای بیشتری از کشیدن زیر توپ به سوی زمین حریف، در بازی تیم خود داشته باشند. به طور واضح سرمربی کاتالانی شدیداً تحت تأثیر نحوه آموزش دروازبانی در مدارس آژاکس بود - کسی که زیر نظر کرایف کبیر و لوییز فن خال بازی کرده بود. تئوریسینهای برجستهای که معتقد بودند این که یک دروازبان بتواند فوتبال بازی کند، نکتهای ضروری است. گواردیولا این ایده را اختراع نکرد، اما از نو آن را به محبوبیت رساند.
اما هیچ یک از اینها کاملاً مانند تراشتگن نیستند. او گاهی کاملاً دیوانه به نظر میرسد، و یادآور دروازبانان آمریکای جنوبی از بیست سال قبل است که بدون هیچ ترسی در درون دروازه بازی میکردند. خوزه لوییز چیلاورت، رنه هیگوییتا، هیوگو گاتی؛ نامهایی که شما را به یاد نوارهای VHS میاندازند، آن زمان که لباسهای شل و وارفته (بَگی!) محبوبیت بسیاری داشت، امثال آرنولد بازیگرهای شماره یک دنیا بودند، و سری آ جذابترین چیز در کهکشان محسوب میشد!
او به طرز غیر قابل تصوری مطمئن است، وقتی توپ را زیر پاهایش دارد. او از هیچ چیزی، به معنای واقعی کلمه، نمیترسد. در سال 2015، در دور یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، او تلاش کرد که سرخیو آگرو را دریبل کند. سرخیو آگرو! البته تلاشش موفقیت آمیز نبود، اما بارسلونا در نهایت پیروز شد و او حتی یک ضربه پنالتی هم از همین آگرو گرفت.
این اطمینان او معمولاً هم به موفقیت ختم شده است. تراشتگن دو فصل را در بارسا سپری کرده است و در این مدت او یک لیگ قهرمانان، یک سوپر کاپ اروپا، یک سوپر کاپ اسپانیا و دو کوپا دل ری برده است (که در آخری، با توجه به پیوستن سیلسن به باشگاه، بدون شکست باقی خواهد ماند).
در حالی که نویر به گواردیولا نیاز داشت تا او را از یک دروازبان عالی، به یک سوییپر برجسته تبدیل کند، تراشتگن از کودکی این نوع بازی را آموخته و با آن خو گرفته است. در 24 سالگی، او شش سال از نویر جوانتر است و از لحاظ بازی با پا و اعتماد به نفس، در سطح بالاتری از او قرار دارد (اگرچه دروازبان شماره یک تیم ملی آلمان، در مجموع دروازبان بهتری است) و به معنای واقعی کلمه، هیچ چیزی این اطمینان را پریشان نمیکند.
مربی دروازبانهای دوران کودکی او در باشگاه مونشن گلادباخ (که او باید در لیگ قهرمانان اروپا مقابل آنها قرار بگیرد)، یک بار در مصاحبهای گفت: «نیازمندی اصلی این است که دروازبان باید بتواند یک آرامش درونی بروز بدهد. از طرف دیگر، باید کمی دیوانه هم باشید». بنابراین اصلاً عجیب نیست که در دیدار مقابل بیلبائو، تراشتگن ریسکهای دیوانه واری را با یک آرامش عمیق میپذیرفت و به اجرا در میآورد.
براوو بازی با پای بسیار خوبی دارد، اما از این لحاظ حتی سطح تراشتگن نزدیک هم نمیشود، بنابراین این پرس شدید بیلبائو اگر فصل گذشته رخ میداد، میتوانست به نابودی بارسا منجر شود. آنها این پرس را از همان دقیقه نخست اجرا کردند و برایشان مهم نبود که چند بارسا آبی و اناریها موفق به شکستن خطوط آنها شدند (و با وجود نمایش بسیار بد سوارز موقعیتها را یکی پس از دیگری از دست دادند).
اما این فصل بارسا با یک آرامش تقریباً کمدی، پرس سنگین حریف را دور زد. آنها به راحتی 30 تا 60 ثانیه را به پاس دادن بین مدافعان و دروازبان در محوطه جریمه میپرداختند تا زمانی که بتوانند آن زاویه دلچسبی که میخواهند را برای فرستادن توپ به موقعیت حمله بیابند. و وقتی آن زاویه پیدا میشد، بلافاصله توپ به آن نقطه ارسال میشد.
این نکته که بسیاری از این پاسها، ضد حملههای خطرناکی را پایه ریزی کرد، حتی عملکرد او را درخشانتر میکند. او حتی در دو موقعیت اشتباه کرد و توپ را در موقعیت بسیار خطرناکی به بازیکنان بیلبائو سپرد، اما با واکنشهای خوبش توپ، تیم و خودش را نجات داد و سپس طوری به ادامه بازی پرداخت که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
او در بازیهای آینده هم اشتباهاتی مرتکب خواهد شد، اما باز هم ادامه خواهد داد. او فصل گذشته را با دریافت یک گل 40 یاردی آغاز کرد، اما این اتفاق تأثیر منفی بر اعتماد به نفسش نگذاشت. و در دیدار یکشنبه نیز، بیلبائو، مانند بسیاری تیمهای دیگر در گذشته و آینده، نتوانست ذهن او را پریشان کند، حتی وقتی مرتکب اشتباه شد، و این روحیه به مدافعان و دیگر بازیکنان تیم منتقل شد و یک ذهنیت قدرتمند و غیر قابل نفوذ به وجود آورد که به بارسا اجازه داد از گلزنی تیم باسک جلوگیری کند - اتفاقاتی که، در چنین شرایطی، در فصلهای گذشته، ممکن بود رخ ندهد.
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
بارسا در مصاف سن مامس، 0-1 در حالی پیروز شد که توانست بر پرس سنگین بیلبائو با راحتی هر چه تمامتر فائق بیاید. در مواجهه با این پرس، که بسیار ساخت یافته بود در طول 90 دقیقه از شدتش کاسته نشد، یکی از بازیکنان کلیدی بارسا، 45 پاس از مجموع 53 پاس خود را به مقصد رساند و دقت 85% را به نام خود ثبت کرد. احتمالاً تصور میکنید که این آمار مربوط به جرارد پیکه است، و یا حتی لیونل مسی، در یکی دیگر از آن بازیهایی که به عنوان هافبک به کار گرفته شده است. اما نه، این آمار، مربوط به یک دروازبان است: مارک آندره تراشتگن!
درست است. در نخستین بازی بارسا پس از فروخته شدن کلودیو براوو که پیش از این انتخاب اول انریکه در لیگ بود، حضور دروازبان جوان آلمانی و نمایش خیره کنندهاش توجیه کرد که چرا او انتخاب اول منچستر سیتی برای پُست دروازبانی بوده است و چرا بارسا به این نتیجه رسید که بهتر است دروازبان با تجربه شیلیایی را به منچستر بفرستد و تراشتگن را برخلاف شایعاتی که در اوایل تابستان به گوش میرسید، در تیم نگه دارد.
ببینید، دروازبانان بسیاری هستند که این روزها بازی با پای بسیار خوبی دارند. پپ گواردیولا کاری کرد که دروازبانها مشارکت با پای بیشتری از کشیدن زیر توپ به سوی زمین حریف، در بازی تیم خود داشته باشند. به طور واضح سرمربی کاتالانی شدیداً تحت تأثیر نحوه آموزش دروازبانی در مدارس آژاکس بود - کسی که زیر نظر کرایف کبیر و لوییز فن خال بازی کرده بود. تئوریسینهای برجستهای که معتقد بودند این که یک دروازبان بتواند فوتبال بازی کند، نکتهای ضروری است. گواردیولا این ایده را اختراع نکرد، اما از نو آن را به محبوبیت رساند.
و امروزه دروازبانانی مانند دیوید دخیا، کلودیو براوو، یسپر سیلسن و هوگو لوریس را داریم که همگی بازی با پای خوبی دارند. ایکر کاسیاس هم بازی با پای بدی نداشت، ادوین فن در سار برای سالها یک هنرمند واقعی بود، و البته، ویکتور والدز که مانوئل نویر بود، حتی پیش از اینکه مانوئل نویر، مانوئل نویر شود.
اما هیچ یک از اینها کاملاً مانند تراشتگن نیستند. او گاهی کاملاً دیوانه به نظر میرسد، و یادآور دروازبانان آمریکای جنوبی از بیست سال قبل است که بدون هیچ ترسی در درون دروازه بازی میکردند. خوزه لوییز چیلاورت، رنه هیگوییتا، هیوگو گاتی؛ نامهایی که شما را به یاد نوارهای VHS میاندازند، آن زمان که لباسهای شل و وارفته (بَگی!) محبوبیت بسیاری داشت، امثال آرنولد بازیگرهای شماره یک دنیا بودند، و سری آ جذابترین چیز در کهکشان محسوب میشد!
او به طرز غیر قابل تصوری مطمئن است، وقتی توپ را زیر پاهایش دارد. او از هیچ چیزی، به معنای واقعی کلمه، نمیترسد. در سال 2015، در دور یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، او تلاش کرد که سرخیو آگرو را دریبل کند. سرخیو آگرو! البته تلاشش موفقیت آمیز نبود، اما بارسلونا در نهایت پیروز شد و او حتی یک ضربه پنالتی هم از همین آگرو گرفت.
این اطمینان او معمولاً هم به موفقیت ختم شده است. تراشتگن دو فصل را در بارسا سپری کرده است و در این مدت او یک لیگ قهرمانان، یک سوپر کاپ اروپا، یک سوپر کاپ اسپانیا و دو کوپا دل ری برده است (که در آخری، با توجه به پیوستن سیلسن به باشگاه، بدون شکست باقی خواهد ماند).
او حالا انتخاب اول انریکه در لالیگا است و در همین بازی نخست خود، مهرِ تسلط بینقص خود بر توپ را بر پاسهای رو به جلوی تیم، زده است. چیزی که وقتی به آن فکر میکنیم، برای یک دروازبان نکتهای دیوانه کننده و غیر طبیعی به نظر میآید.
در حالی که نویر به گواردیولا نیاز داشت تا او را از یک دروازبان عالی، به یک سوییپر برجسته تبدیل کند، تراشتگن از کودکی این نوع بازی را آموخته و با آن خو گرفته است. در 24 سالگی، او شش سال از نویر جوانتر است و از لحاظ بازی با پا و اعتماد به نفس، در سطح بالاتری از او قرار دارد (اگرچه دروازبان شماره یک تیم ملی آلمان، در مجموع دروازبان بهتری است) و به معنای واقعی کلمه، هیچ چیزی این اطمینان را پریشان نمیکند.
مربی دروازبانهای دوران کودکی او در باشگاه مونشن گلادباخ (که او باید در لیگ قهرمانان اروپا مقابل آنها قرار بگیرد)، یک بار در مصاحبهای گفت: «نیازمندی اصلی این است که دروازبان باید بتواند یک آرامش درونی بروز بدهد. از طرف دیگر، باید کمی دیوانه هم باشید». بنابراین اصلاً عجیب نیست که در دیدار مقابل بیلبائو، تراشتگن ریسکهای دیوانه واری را با یک آرامش عمیق میپذیرفت و به اجرا در میآورد.
در لالیگای فصل گذشته، باشگاههای کوچکی که سرمربیان خوبی داشتند، متوجه شدند که میتوانند با پرس سنگین در زمین بارسا، این تیم را به دردسر بیندازند. این مسئله بارسا را از رسیدن به عنوان قهرمانی رقابتها باز نداشت، اما مشکلی بود که میتوانست به یک ضعف اساسی تبدیل شود، اگر تیمهای خوب قاره اروپا به آن پی میبردند.
براوو بازی با پای بسیار خوبی دارد، اما از این لحاظ حتی سطح تراشتگن نزدیک هم نمیشود، بنابراین این پرس شدید بیلبائو اگر فصل گذشته رخ میداد، میتوانست به نابودی بارسا منجر شود. آنها این پرس را از همان دقیقه نخست اجرا کردند و برایشان مهم نبود که چند بارسا آبی و اناریها موفق به شکستن خطوط آنها شدند (و با وجود نمایش بسیار بد سوارز موقعیتها را یکی پس از دیگری از دست دادند).
اما این فصل بارسا با یک آرامش تقریباً کمدی، پرس سنگین حریف را دور زد. آنها به راحتی 30 تا 60 ثانیه را به پاس دادن بین مدافعان و دروازبان در محوطه جریمه میپرداختند تا زمانی که بتوانند آن زاویه دلچسبی که میخواهند را برای فرستادن توپ به موقعیت حمله بیابند. و وقتی آن زاویه پیدا میشد، بلافاصله توپ به آن نقطه ارسال میشد.
تراشتگن تنها توپ را به سادهترین روش ممکن به عقب و جلو نمیفرستاد، که اگر چنین هم بود، با وجود شدت پرس حریف، عملکردی درخشان محسوب میشد. نه، او توپ را به صورت چیپ از روی سر مهاجمان اتلتیک بیلبائو عبور میداد و مستقیماً روی سینه مدافع کناری خود میفرستاد و اینطور به نظر میآمد که این مرد یک سیستم GPS در مغز خود دارد و به سیستمهای ردیابی ماهوارهای که تنها در فیلمها میبینید، مجهز است.
این نکته که بسیاری از این پاسها، ضد حملههای خطرناکی را پایه ریزی کرد، حتی عملکرد او را درخشانتر میکند. او حتی در دو موقعیت اشتباه کرد و توپ را در موقعیت بسیار خطرناکی به بازیکنان بیلبائو سپرد، اما با واکنشهای خوبش توپ، تیم و خودش را نجات داد و سپس طوری به ادامه بازی پرداخت که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
او در بازیهای آینده هم اشتباهاتی مرتکب خواهد شد، اما باز هم ادامه خواهد داد. او فصل گذشته را با دریافت یک گل 40 یاردی آغاز کرد، اما این اتفاق تأثیر منفی بر اعتماد به نفسش نگذاشت. و در دیدار یکشنبه نیز، بیلبائو، مانند بسیاری تیمهای دیگر در گذشته و آینده، نتوانست ذهن او را پریشان کند، حتی وقتی مرتکب اشتباه شد، و این روحیه به مدافعان و دیگر بازیکنان تیم منتقل شد و یک ذهنیت قدرتمند و غیر قابل نفوذ به وجود آورد که به بارسا اجازه داد از گلزنی تیم باسک جلوگیری کند - اتفاقاتی که، در چنین شرایطی، در فصلهای گذشته، ممکن بود رخ ندهد.
پاسخ به: مارک آندره تر اشتگن: مردی که واقعاً نمی ترسد! | ||
---|---|---|
روز اولی که اومد اصلا ندیده عشق کردم...المانی جماعت کلا ی چیز دیگست
جمعه، ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۲۲)
|
پاسخ به: مارک آندره تر اشتگن: مردی که واقعاً نمی ترسد! | ||
---|---|---|
اشتباه نکن دوست عزیز. وقتی تیمی دنبال دفاع اتوبوسی باشه دیگه از وسط نیمه جلوتر نمیاد. پس اونجا دیگر نیازی به بازی با پای تراشتنگن نیست
پنجشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ (۱۷:۲۹)
|
پاسخ به: مارک آندره تر اشتگن: مردی که واقعاً نمی ترسد! | ||
---|---|---|
نگاه خوبی داشت مقاله. صرف نظر از اغراقش در نقش گواردیولا. دقت بازی با پای تراشتگن به طور عجیبی بالاس، یه چیزی در حد مسی ه! و نکته حتی جالب تر اینه که دقیقا با هر دو پا همین دقت رو داره و این بی نظیره! درسته گاهی اشتباه می کنه، ولی کدوم بازیکنه که اشتباه نکنه؟ ولی این مهارتش واقعا به کمک تاکتیکهای ناب انریکه میاد. تیمها توانشون رو اگر برای پرس بذارن، بخش زیادی از انرژیشون بابت دویدن دنبال دروازبان و مدافعای بارسا هدر میره، به خصوص با اضافه شدن مدافع مسلطی مثل اومتیتی که بر خلاف بازی پر اشتباه ماسکرانو، به این کار کمک می کنه. در نتیجه تیمهایی که جلو بارسا پرس می کنن اغلب نیمه دوم کم میارن و گلبارون میشن! یه مزیت دیگه اینه که این سبک بازی، ناخواسته تیم حریف رو جلو می کشه و باعث میشه تمرکز کشنده اتوبوسی در یک سوم دفاعیشون نداشته باشن. این یعنی فرصت بیشتر برای اعجوبه های خط حمله! و البته به درستی اشاره شد به یه ویژگی فوق العاده دیگه تر اشتگن: حتی وقتی بدترین اشتباه ممکن رو بکنه، ذره ای اعتماد به نفسش کم نمیشه، و این واقعا فوق العاده است! پنجشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۳۴)
|
پاسخ به: مارک آندره تر اشتگن: مردی که واقعاً نمی ترسد! | ||
---|---|---|
بازی با بیلیائو کاملا نشون داد بهترین دروازبان جهان از نظر بازی با پا خودشه! .... و چی بهتر از این برای بارسا!.... ولی سبکش ریسکیه! قطعا آینده ی درخشانی داره! پنجشنبه، ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ (۱۵:۱۲)
|