آلن هالیلوویچ: جوان مهجورماندهی بارسلونا، در آستانه یک چندراهیِ زودهنگامآنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ جمعه، ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ (۱۸:۳۰) (۱,۷۶۰ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: These Football Times
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
رادارهای باشگاههای بزرگ میتواند تمام گوشه و کنارهای کرهی زمین را رصد کند؛ آنها، به صورت رسمی یا غیر رسمی، روابطی با باشگاهی که در حال توسعه یک بازیکن بااستعداد است، برقرار میکنند. اگر این احتمالِ [تبدیل شدن به یک ستاره] به اندازه کافی بالا باشد، بازیکن شانسی در یک باشگاه بزرگ بهدست میآورد، و در این حالت، باشگاه فروشنده، سهمی در مبلغ قرارداد دارد. این استراتژی، با توجه به وضعیت مالی نسبیشان، ریسک بسیار پایینی برای هر دو باشگاه در پی دارد، و تنها کسی که در این میان ضرر میکند، خود بازیکن است. این موقعیتها اصلاً جدید نیستند و آن فرصت احتمالی حضور در یک باشگاه بزرگ، کافی است که بازیکنان را به انجام چنین انتقالهایی مجاب کند.
انتظارات در تیمهای بزرگ، که همزمان در رقابتهای داخلی و اروپایی برای کسب عنوان قهرمانی میجنگند، در اختیار داشتن ترکیبی مجهز برای مواجهه با اصطکاکهایی که در طول یک فصل طولانی رخ میدهند را، الزامی میسازد. به طور قطع، برخی باشگاهها معروفند که به انباشتن بازیکنان میپردازند و آکادمی خود را پر از بازیکنان با استعداد میکنند، تنها به این دلیل که میتوانند، و خرجی که در این زمینه انجام میدهند، در مقایسه با درآمدشان، ناچیز است.
وقتی یک بازیکنان در حالی که تنها 12 سال سن دارد – و در بعضی موارد حتی کمتر – خریداری میشود، پیشرفت آنها عموماً درز پیدا نمیکند و تنها کسانی که شدیداً پیگیر و متعصب هستند از آن آگاهند. اگرچه، وقتی یک بازیکن جوان پیشرفتهای واضحتری دارد – احتمالاً به عنوان یک نوجوان 17 ساله – و برای تیم نخست بازی میکند، هواداران و حتی خود باشگاه انتظارات بیشتری از او دارند.
وقتی چنین جَو گستردهای پیرامون یک بازیکن جوان به وجود میآید، سرمربی اغلب به دفاع از او میپردازد و موضعی واقعگرایانه دارد، و به زمان نیاز است تا به لحاظ جسمی و سرعت بتوانید با فوتبال حرفهای تطابق بیابید، چرا که استعداد تنها شما را تا همین نقطه میرساند. این استایل «آرامآرام» توسط بارسلونا برای خرید جوان کروات خود، آلن هالیلوویچ، در سال 2014 استفاده شد و تلاش باشگاه این بود که این بازیکن بسیار بااستعداد را، در کاتالونیا نگه دارد.
هالیلوویچ در آکادمی دینامو زاگرب رشد کرد و به دلیل هوش ذاتیاش در خط هافبک، توجه باشگاههای دنیا را به خود جلب کرد. او با 16 سال و 101 روز تبدیل به جوانترین بازیکنی در تاریخ دینامو زاگرب شد که برای این تیم به میدان میرود، و تنها چند هفته زمان نیاز داشت تا به جوانترین گلزن تاریخ این باشگاه هم تبدیل شود. نخستین فصل او در باشگاه، ابتدا زیر نظر آنته چاچیچ و سپس تحت هدایت کرونوسلاو یورچیچ، یکی از مواردی بود که به خو گرفتن او با فوتبال بزرگسالان کمک بسیاری کرد. او در طول آن فصل پیشرفت بسیار خوبی داشت و حتی به تیم ملی دعوت شد و در دیداری دوستانه مقابل پرتغال، با 16 سال سن، تبدیل به جوانترین بازیکنی شد که پیراهن تیم ملی کرواسی را به تن میکند.
در فصل 2013/14 او خود را به یورچیچ اثبات کرد و در 41 بازی در تمامی رقابتها برای تیمش به میدان رفت. او محبوب دل آن دسته از هوادارانی شد که در طول سالها، استعدادهایی مانند رابرت پروسینچکی، زوونیمیر بوبان و لوکا مودریچ را دیده بودند که محصولات خود باشگاه بودند و نمایشهای بسیار خوبی داشتند. دینامو به او یک آزادی تاکتیکی واقعی داده بود، و او بین خط هافبک و حمله بازی میکرد، در حالی که یک واحد ساختیافتهتر پشت او قرار داشت و برای او پاسهایی فراهم میساخت تا او موقعیت گل بسازد.
دینامو اطمینان داشت که هالیلوویچ در کنار دیگر استعدادشان، مارسلو برازوویچ، میتوانند زمینههای موفقیت آنها در سالهای آتی را فراهم سازند. زوج جوان خط هافبک که در ان برازوویچ کمی عقبتر بازی میکرد و هالیلوویچ نقشی هجومیتر داشت، بسیار امیدوارکننده به نظر میرسید، خصوصاً در تلاش بود تا جای خالی متئو کواچیچ را پر کند.
کواچیچ تیم را در ژانویه 2013 برای پیوستن به اینتر ترک کرد، و این در حالی بود که به نظر میرسید با توجه به نمایشهای مثلث کواچیچ، هالیلوویچ و برازوویچ در سال 2012/13، میتواند دینامو را به تیمی قدرتمند تبدیل کند. اما، رد پیشنهاد پروپیمانِ از سوی غولهای ایتالیایی برای باشگاهی در موقعیت دینامو، تقریباً غیر ممکن بود. با وجود تهدید همیشهحاضرِ رفتن بازیکنان از باشگاه، باشگاه کروات موفق به کسب عنوان قهرمانی فصل 2013/14 در لیگ شد، اما برای هالیلوویچ، به نظر نمیرسید که اوضاع بدون تغییر بماند. این قهرمانی، دومین قهرمانی پیاپی هالیلوویچ در کرواسی بود، و البته آخرین آنها، و او تابستان بعدی راهی اسپانیا شد.
اگرچه این مسئله هم برای باشگاه و هم برای هواداران قابل انتظار بود، از دست دادن دو تن از بهترین بازیکنان خود در تنها چند ماه، ضربهای سنگین بود. اما خروج هالیلوویچ با درد بسیار کمتری از رفتن کواچیچ برای کرواتها همواره بود، و رفتن به بارسلونا، حتی توسط آنها که در باشگاه حضور داشتند، به منزله دنبال کردن رویایش بود.
بارسا پیش از انجام انتقال و در طول فصل، علاقه خود به جذب هالیلوویچ را اعلام کرده بود، و با وجود محرومیت از انجام نقلوانتقالات، انها همچنان این کار را انجام دادند تا مبادا دیگر باشگاهها جوان کروات را بربایند. در واقع بارسا پذیرفت که تمامی اعضای خانواده هالیلوویچ را از کرواسی به کاتالونیا منتقل کند، از جمله پدرش، سِجاد هالیلوویچ، که سابقه حضور در تیم ملی بوسنی را داشت، و بردار کوچکترش که در آکادمی لاماسیا ثبت نام شد.
هالیلوویچ همه نشانههای یک بازیکن معمولِ بارسلونا را دارا بود: تکنیک بالا به همراه پاسهای دقیق، عبور سریع از یار مستقیم و انعطافپذیری در انتقالها، او اصلاً ساخته شده بود تا برای تیم نخست آینده بازی کند. فصل نخست او در نیوکمپ چندان قابل توجه نبود. او در تیم ب بازی کرد که رتبه انتهایی دسته دوم اسپانیا را بهدست آورد و تنها یک بار در رقابتهای کوپا دل ری برای بارسا به میدان رفت. با وجود آغاز نه چندان خوب با غولهای اسپانیایی، او همچنان یک استعداد بسیار بزرگ به حساب میآمد، اما فرصت چندانی برای او وجود نداشت.
با توجه به این نکته، بارسلونا تصمیم گرفت تا او را در سال 2015/16 به اسپورتینگ خیخون قرض دهد، تا فرصت بازی در تیم نخست را بیابد و با فضای لالیگا خو بگیرد. او زیر نظر آبلاردو خوب عمل کرد و رابطهای عالی با جانی رودریگز و آنتونیو سانابریا به وجود آورد که در نهایت منجر به نجات تیمشان از سقوط به دسته پایینتر شد.
او به بارسلونا بازگشت اما باز هم مسیر او بسته بود. ایوان راکیتیچ، همتیمی او در تیم ملی کرواسی، که فصل پیش از آن از سویا به بارسا آمده بود، جایگاه ثابتی در ترکیب یافته بود، در حالی که محصولات لاماسیا مانند سرجی روبرتو و رافینیا خود را در صف انتظار حضور در ترکیب، کمی جلو کشیده بودند. علاوه بر این، هالیلوویچ به تیم بازگشته بود که دومین قهرمانی لیگ خود را بهدست آورده بود، و با وجود نمایشهای امیدوارکنندهاش در خیخون، تغییر فرمولی که پیروزی را برای بارسا رقم زده بود، غیر محتمل به نظر میرسید.
هالیلووچ در کمال خونسردی کنار گذاشته شد و به عنوان بازیکن مازاد به حساب آمد، و میتوانست ببیند که در نوزده سالگی، انتقال بزرگش در خطری جدی قرار گرفته است. بارسا اما همچنان روی او حساب باز میکرد، شاید نه به عنوان مسی یا نیمار آینده، که به عنوان بازیکنی مانند دنیس سوارز و آندره گومز که در آینده میتواند تأثیر مثبتی در ترکیب تیم داشته باشد. بر سر این چندراهی، باشگاه و بازیکن به این نتیجه رسیدند که یک انتقال قرضی دیگر برای جلوگیری از افت، ضروری است و هامبورگ، تیم آلمانی، با 5.5 میلیون یورو هالیلوویچ را به خدمت گرفت. مطابق انتظار، بارسا یک بند بازخرید به قرارداد اضافه نمود. ذات بازخرید، خصوصاً در این قرارداد، به کاهش ریسک در هنگام مواجهه باشگاههای بزرگ با بازیکنان آیندهدار میپردازد.
هالیلوویچ باید دوران بازیگری موفقیتآمیزی داشته باشد چرا که او همه آنچه برای این مسئله نیاز است را در اختیار دارد، اما شرابط طوری پیش رفت که شاید بهترین شانس او برای رسیدن به این نکته از دست رفته باشد. برخی در تواناییهایی او در هنگام رسیدنش به بارسا شک داشتند، اما محیط در باشگاههایی مانند بارسلونا به سرعت تغییر میکند و او در لحظهای رسید که لحظهی او نبود.
اگر او چند ماه زودتر میرسید، و یا اصلاً در ابتدای فصل 2016/17، که انریکه پروژه بازسازی مجدد را آغاز کرده بود، او میتوانست شانس این را داشته باشد تا تأثیر خود را بگذارد. اما با فشارِ «لزوم همیشه موفق بودن» در بارسلونا، این باشگاه فرصت چندانی برای پرورش بازیکنان جوان در تیم نخست خود ندارد، و هالیلوویچ در این مسیر بیرحم «همیشه در پی پیروزی بودن» قرار گرفته بود.
او میتواند به مادرید نگاه کند تا ببینید زمانبندی و محیط چگونه میتواند به وضوح بر موفقیت یک بازیکن جوان و جدید تأثیرگذار باشد. کواچیچ، که همتیمی او در دیناموزاگرب بود و در سال 2015 به رئال مادرید پیوست، جایگاهی هرچند کوچک، برای خود در این تیم، که به یک هافبک خلاق برای بازیسازی نیاز دارند، یافته است.
اگرچه مارتین اودگارد، نوجوان نروژی، در میان هیاهوی بسیار در سال 2015 به مادرید آمد، در پیشرفت خود به بنبست رسیده است. او به صورت قرضی به لیگ هلند رفته است، و اگرچه زمان زیادی برای او باقی مانده است، به نظر میرسد که نمایشهای او در لیگ هلند، ضامن آیندهاش در برنابئو است.
ضمانتها به طرز بیرحمانهای کماند و انتظارات بسیار بالا، تا حدی که حتی بهترینها و آیندهدارترینها هم در زیر این فشار دچار مشکل میشوند. نکته قابل توجه در مورد هالیلوویچ این است که، اگر همه فاکتورها را در کنار هم در نظر بگیریم، او میتوانست بخشی از آینده بارسا باشد، اما، حداقل فعلاً، این اتفاق نیفتاده است.
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir
بهرهبرداری – بخوانید استثمار – و فعالیتهای باشگاههای بزرگ در عصری که در آن به سر میبریم، اغلب بیرحمانه است، چه در داخل زمین و چه در خارج از آن. هر باشگاه قدرتمند اروپایی یک آکادمی در سنین مختلف دارد که پُر از بازیکنان بااستعداد است، که یا از محلی که در آن زندگی میکردند کنده شدهاند و یا آنها را در کمال دقت از باشگاههای رقیب ربودهاند، و همه اینها با یک شبکه گسترده استعدادیابی انجام میشود. این سیستم چه بر سر آلن هالیلوویچ آورد و ستاره آیندهدار بارسا به چه وضعی دچار گشت؟ در این مقاله بخوانید.
رادارهای باشگاههای بزرگ میتواند تمام گوشه و کنارهای کرهی زمین را رصد کند؛ آنها، به صورت رسمی یا غیر رسمی، روابطی با باشگاهی که در حال توسعه یک بازیکن بااستعداد است، برقرار میکنند. اگر این احتمالِ [تبدیل شدن به یک ستاره] به اندازه کافی بالا باشد، بازیکن شانسی در یک باشگاه بزرگ بهدست میآورد، و در این حالت، باشگاه فروشنده، سهمی در مبلغ قرارداد دارد. این استراتژی، با توجه به وضعیت مالی نسبیشان، ریسک بسیار پایینی برای هر دو باشگاه در پی دارد، و تنها کسی که در این میان ضرر میکند، خود بازیکن است. این موقعیتها اصلاً جدید نیستند و آن فرصت احتمالی حضور در یک باشگاه بزرگ، کافی است که بازیکنان را به انجام چنین انتقالهایی مجاب کند.
انتظارات در تیمهای بزرگ، که همزمان در رقابتهای داخلی و اروپایی برای کسب عنوان قهرمانی میجنگند، در اختیار داشتن ترکیبی مجهز برای مواجهه با اصطکاکهایی که در طول یک فصل طولانی رخ میدهند را، الزامی میسازد. به طور قطع، برخی باشگاهها معروفند که به انباشتن بازیکنان میپردازند و آکادمی خود را پر از بازیکنان با استعداد میکنند، تنها به این دلیل که میتوانند، و خرجی که در این زمینه انجام میدهند، در مقایسه با درآمدشان، ناچیز است.
وقتی یک بازیکنان در حالی که تنها 12 سال سن دارد – و در بعضی موارد حتی کمتر – خریداری میشود، پیشرفت آنها عموماً درز پیدا نمیکند و تنها کسانی که شدیداً پیگیر و متعصب هستند از آن آگاهند. اگرچه، وقتی یک بازیکن جوان پیشرفتهای واضحتری دارد – احتمالاً به عنوان یک نوجوان 17 ساله – و برای تیم نخست بازی میکند، هواداران و حتی خود باشگاه انتظارات بیشتری از او دارند.
وقتی چنین جَو گستردهای پیرامون یک بازیکن جوان به وجود میآید، سرمربی اغلب به دفاع از او میپردازد و موضعی واقعگرایانه دارد، و به زمان نیاز است تا به لحاظ جسمی و سرعت بتوانید با فوتبال حرفهای تطابق بیابید، چرا که استعداد تنها شما را تا همین نقطه میرساند. این استایل «آرامآرام» توسط بارسلونا برای خرید جوان کروات خود، آلن هالیلوویچ، در سال 2014 استفاده شد و تلاش باشگاه این بود که این بازیکن بسیار بااستعداد را، در کاتالونیا نگه دارد.
هالیلوویچ در آکادمی دینامو زاگرب رشد کرد و به دلیل هوش ذاتیاش در خط هافبک، توجه باشگاههای دنیا را به خود جلب کرد. او با 16 سال و 101 روز تبدیل به جوانترین بازیکنی در تاریخ دینامو زاگرب شد که برای این تیم به میدان میرود، و تنها چند هفته زمان نیاز داشت تا به جوانترین گلزن تاریخ این باشگاه هم تبدیل شود. نخستین فصل او در باشگاه، ابتدا زیر نظر آنته چاچیچ و سپس تحت هدایت کرونوسلاو یورچیچ، یکی از مواردی بود که به خو گرفتن او با فوتبال بزرگسالان کمک بسیاری کرد. او در طول آن فصل پیشرفت بسیار خوبی داشت و حتی به تیم ملی دعوت شد و در دیداری دوستانه مقابل پرتغال، با 16 سال سن، تبدیل به جوانترین بازیکنی شد که پیراهن تیم ملی کرواسی را به تن میکند.
در فصل 2013/14 او خود را به یورچیچ اثبات کرد و در 41 بازی در تمامی رقابتها برای تیمش به میدان رفت. او محبوب دل آن دسته از هوادارانی شد که در طول سالها، استعدادهایی مانند رابرت پروسینچکی، زوونیمیر بوبان و لوکا مودریچ را دیده بودند که محصولات خود باشگاه بودند و نمایشهای بسیار خوبی داشتند. دینامو به او یک آزادی تاکتیکی واقعی داده بود، و او بین خط هافبک و حمله بازی میکرد، در حالی که یک واحد ساختیافتهتر پشت او قرار داشت و برای او پاسهایی فراهم میساخت تا او موقعیت گل بسازد.
دینامو اطمینان داشت که هالیلوویچ در کنار دیگر استعدادشان، مارسلو برازوویچ، میتوانند زمینههای موفقیت آنها در سالهای آتی را فراهم سازند. زوج جوان خط هافبک که در ان برازوویچ کمی عقبتر بازی میکرد و هالیلوویچ نقشی هجومیتر داشت، بسیار امیدوارکننده به نظر میرسید، خصوصاً در تلاش بود تا جای خالی متئو کواچیچ را پر کند.
کواچیچ تیم را در ژانویه 2013 برای پیوستن به اینتر ترک کرد، و این در حالی بود که به نظر میرسید با توجه به نمایشهای مثلث کواچیچ، هالیلوویچ و برازوویچ در سال 2012/13، میتواند دینامو را به تیمی قدرتمند تبدیل کند. اما، رد پیشنهاد پروپیمانِ از سوی غولهای ایتالیایی برای باشگاهی در موقعیت دینامو، تقریباً غیر ممکن بود. با وجود تهدید همیشهحاضرِ رفتن بازیکنان از باشگاه، باشگاه کروات موفق به کسب عنوان قهرمانی فصل 2013/14 در لیگ شد، اما برای هالیلوویچ، به نظر نمیرسید که اوضاع بدون تغییر بماند. این قهرمانی، دومین قهرمانی پیاپی هالیلوویچ در کرواسی بود، و البته آخرین آنها، و او تابستان بعدی راهی اسپانیا شد.
اگرچه این مسئله هم برای باشگاه و هم برای هواداران قابل انتظار بود، از دست دادن دو تن از بهترین بازیکنان خود در تنها چند ماه، ضربهای سنگین بود. اما خروج هالیلوویچ با درد بسیار کمتری از رفتن کواچیچ برای کرواتها همواره بود، و رفتن به بارسلونا، حتی توسط آنها که در باشگاه حضور داشتند، به منزله دنبال کردن رویایش بود.
بارسا پیش از انجام انتقال و در طول فصل، علاقه خود به جذب هالیلوویچ را اعلام کرده بود، و با وجود محرومیت از انجام نقلوانتقالات، انها همچنان این کار را انجام دادند تا مبادا دیگر باشگاهها جوان کروات را بربایند. در واقع بارسا پذیرفت که تمامی اعضای خانواده هالیلوویچ را از کرواسی به کاتالونیا منتقل کند، از جمله پدرش، سِجاد هالیلوویچ، که سابقه حضور در تیم ملی بوسنی را داشت، و بردار کوچکترش که در آکادمی لاماسیا ثبت نام شد.
هالیلوویچ همه نشانههای یک بازیکن معمولِ بارسلونا را دارا بود: تکنیک بالا به همراه پاسهای دقیق، عبور سریع از یار مستقیم و انعطافپذیری در انتقالها، او اصلاً ساخته شده بود تا برای تیم نخست آینده بازی کند. فصل نخست او در نیوکمپ چندان قابل توجه نبود. او در تیم ب بازی کرد که رتبه انتهایی دسته دوم اسپانیا را بهدست آورد و تنها یک بار در رقابتهای کوپا دل ری برای بارسا به میدان رفت. با وجود آغاز نه چندان خوب با غولهای اسپانیایی، او همچنان یک استعداد بسیار بزرگ به حساب میآمد، اما فرصت چندانی برای او وجود نداشت.
با توجه به این نکته، بارسلونا تصمیم گرفت تا او را در سال 2015/16 به اسپورتینگ خیخون قرض دهد، تا فرصت بازی در تیم نخست را بیابد و با فضای لالیگا خو بگیرد. او زیر نظر آبلاردو خوب عمل کرد و رابطهای عالی با جانی رودریگز و آنتونیو سانابریا به وجود آورد که در نهایت منجر به نجات تیمشان از سقوط به دسته پایینتر شد.
او به بارسلونا بازگشت اما باز هم مسیر او بسته بود. ایوان راکیتیچ، همتیمی او در تیم ملی کرواسی، که فصل پیش از آن از سویا به بارسا آمده بود، جایگاه ثابتی در ترکیب یافته بود، در حالی که محصولات لاماسیا مانند سرجی روبرتو و رافینیا خود را در صف انتظار حضور در ترکیب، کمی جلو کشیده بودند. علاوه بر این، هالیلوویچ به تیم بازگشته بود که دومین قهرمانی لیگ خود را بهدست آورده بود، و با وجود نمایشهای امیدوارکنندهاش در خیخون، تغییر فرمولی که پیروزی را برای بارسا رقم زده بود، غیر محتمل به نظر میرسید.
هالیلووچ در کمال خونسردی کنار گذاشته شد و به عنوان بازیکن مازاد به حساب آمد، و میتوانست ببیند که در نوزده سالگی، انتقال بزرگش در خطری جدی قرار گرفته است. بارسا اما همچنان روی او حساب باز میکرد، شاید نه به عنوان مسی یا نیمار آینده، که به عنوان بازیکنی مانند دنیس سوارز و آندره گومز که در آینده میتواند تأثیر مثبتی در ترکیب تیم داشته باشد. بر سر این چندراهی، باشگاه و بازیکن به این نتیجه رسیدند که یک انتقال قرضی دیگر برای جلوگیری از افت، ضروری است و هامبورگ، تیم آلمانی، با 5.5 میلیون یورو هالیلوویچ را به خدمت گرفت. مطابق انتظار، بارسا یک بند بازخرید به قرارداد اضافه نمود. ذات بازخرید، خصوصاً در این قرارداد، به کاهش ریسک در هنگام مواجهه باشگاههای بزرگ با بازیکنان آیندهدار میپردازد.
هالیلوویچ باید دوران بازیگری موفقیتآمیزی داشته باشد چرا که او همه آنچه برای این مسئله نیاز است را در اختیار دارد، اما شرابط طوری پیش رفت که شاید بهترین شانس او برای رسیدن به این نکته از دست رفته باشد. برخی در تواناییهایی او در هنگام رسیدنش به بارسا شک داشتند، اما محیط در باشگاههایی مانند بارسلونا به سرعت تغییر میکند و او در لحظهای رسید که لحظهی او نبود.
اگر او چند ماه زودتر میرسید، و یا اصلاً در ابتدای فصل 2016/17، که انریکه پروژه بازسازی مجدد را آغاز کرده بود، او میتوانست شانس این را داشته باشد تا تأثیر خود را بگذارد. اما با فشارِ «لزوم همیشه موفق بودن» در بارسلونا، این باشگاه فرصت چندانی برای پرورش بازیکنان جوان در تیم نخست خود ندارد، و هالیلوویچ در این مسیر بیرحم «همیشه در پی پیروزی بودن» قرار گرفته بود.
او میتواند به مادرید نگاه کند تا ببینید زمانبندی و محیط چگونه میتواند به وضوح بر موفقیت یک بازیکن جوان و جدید تأثیرگذار باشد. کواچیچ، که همتیمی او در دیناموزاگرب بود و در سال 2015 به رئال مادرید پیوست، جایگاهی هرچند کوچک، برای خود در این تیم، که به یک هافبک خلاق برای بازیسازی نیاز دارند، یافته است.
اگرچه مارتین اودگارد، نوجوان نروژی، در میان هیاهوی بسیار در سال 2015 به مادرید آمد، در پیشرفت خود به بنبست رسیده است. او به صورت قرضی به لیگ هلند رفته است، و اگرچه زمان زیادی برای او باقی مانده است، به نظر میرسد که نمایشهای او در لیگ هلند، ضامن آیندهاش در برنابئو است.
ضمانتها به طرز بیرحمانهای کماند و انتظارات بسیار بالا، تا حدی که حتی بهترینها و آیندهدارترینها هم در زیر این فشار دچار مشکل میشوند. نکته قابل توجه در مورد هالیلوویچ این است که، اگر همه فاکتورها را در کنار هم در نظر بگیریم، او میتوانست بخشی از آینده بارسا باشد، اما، حداقل فعلاً، این اتفاق نیفتاده است.
پاسخ به: آلن هالیلوویچ: جوان مهجورماندهی بارسلونا، در آستانه یک چندراهیِ زودهنگام | ||
---|---|---|
بازیکنان زیادی رو تو این فصلهای اخیر کادر فنی و مدیریت مفت از دست دادن که عبارتند از: بارترا، مونیر، آلوز، بویان کرکیچ، سمپر، هالیلوویچ، تیاگو آلکانترا، فابرگاس، پدرو و ... و در عوض این بازیکنا که واقعا کلاس بالایی دارن، بازیکنای با ارفاق درجه 2یی مثل گومز، آلکاسر، دینیه و ... رو گرفتن که یک دهم توانایی های بازیکنای از دست دادمونو ندارن!!!!! البته دنیس سوارز و اومتیتی خوب هستن.
پنجشنبه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ (۱۷:۱۳)
|
پاسخ به: آلن هالیلوویچ: جوان مهجورماندهی بارسلونا، در آستانه یک چندراهیِ زودهنگام | ||
---|---|---|
قطعا آلن یکی از استعدادهای آینده بارساس و زیر نظر لوئیز انریکه رشد زیادی خواهد کرد. امیدوارم سال دیگه به تیم اصلی برگرده.
شنبه، ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ (۹:۴۳)
|
پاسخ به: آلن هالیلوویچ: جوان مهجورماندهی بارسلونا، در آستانه یک چن... | ||
---|---|---|
قابل توجه طرفداران واقعی بارسا هست و اونهایی که کورکورانه از اینو واون طرفداری میکنند.برای اینکه بازیکن نوجوانی رو به سطح ژاوی و اینیستا و مسی و بوسکتس و ....................................... برسانیم نباید آموزش بازیکنها رو به تیم های دیگر واگذار کنیم و این وظیفه خودمونه شاید نشه همه رو نگه داشت ولی استعداد های ناب رو میشه پرورش داد ولی باید مرد این کار باشی مانند فرانک رایکارد و لوییز فنخال و گواردیولا و...
پنجشنبه، ۲۱ بهمن ۱۳۹۵ (۲۳:۲۴)
|