به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

مهاجر بزرگ: چگونه لازلو کوبالا تبدیل به اسطوره بارسلونا شداسطوره‌ها
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ جمعه، ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ (۱۴:۳۰) (۲,۳۵۳ بار خوانده شده) خبر‌های فرستاده شده توسط این شخص
منبع: These Football Times
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج - غلامحسین صبوری / FCBarcelona.ir


گروهی از مردان مجارستانی در حالی که مدارک تقلبی روسی در دست داشتند و در پشت یک کامیون نشسته و از خود در مقابل زمستان بسیار سرد و تلخ آن سال، محافظت می‌کردند، از رشته‌ کوه‌های آلپ، در جستجوی اتریش، که در آن زمان قسمتی از آن در اختیار آمریکا بود و به نوعی پناهگاهی امن به حساب می‌آمد، عبور می‌کردند. این دسته از مهاجران، مجبور شدند که در نزدیکی مرز از کامیون پیاده شوند و چند کیلومتر باقی‌مانده را در برف و یخ و دمای زیر صفر درجه، با پای پیاده طی کنند. ژانویه 1949 بود، و بخش اعظمی از اروپای شرقی را پرده آهنین* پوشانده بود. هنگامی که به شهر اینسبروک رسیدند، برخی نگهبانان که در حال بررسی ویزاها و مدارک آن‌ها بودند، یکی از اعضای گروه را شناختند. او مردی جوان و تنومند با موهای طلایی بود. آن نگهبانان هوادار فوتبال بودند، و او یک فوتبالیست؛ با وجود به دنیا آمدن در بوداپست، مرد جوان برای تیم ملی چک‌ اسلواکی بازی و گلزنی کرده بود و نسبتاً معروف بود. او مهاجم آینده‌دار، لادیسلائو کوبالا بود!


کانون هواداران بارسلونا در ایران

هنوز در اوایل دهه دوم زندگی‌اش به سر می‌برد که به عنوان یک گلزن قدر شناخته می‌شد و در تیم‌های شهر بوداپست، مانند فرنس‌واروش بازی کرده بود و حتی مدت‌ زمان کوتاهی هم پیراهن تیم ملی مجارستان را به تن داشت، اما پس از آن، در سال 1946، به چک‌اسلواکی رفت و برای اسلوان براتیسلاوا بازی کرد. یک سال بعد، او برای تیم ملی کشور جدیدش تحت هدایت فردیناند دائوسیک به میدان رفت – و پس از آن با خواهر سرمربی‌اش، آنا، ازدواج کرد.

به خاطر تعهدات نظامی‌اش، مرد همیشه در سفر، در سال 1948 به همراه همسرش به مجارستان بازگشت. در حالی که او در آستانه امضای قرارداد با تیم فوتبال واشاش بود، آنا و برانکو، پسر تازه رسیده‌اش را ترک کرد تا به سمت رشته‌کوه‌های آلپ برود. قرار بر این شده بود که او و همسرش یکدیگر را در ایتالیا ملاقات کنند؛ او از طریق اتریش سفر می‌کند و آنا پس از آن از طریق رودخانه دانوب در نزدیکی براتیسلاوا، در حالی که نوزاد را در یک تایر قرار داده است، شنا خواهد کرد.

در حالی که در ایتالیا در انتظار خانواده‌اش بود، کوبالا، این بار هم به طور مختصری، برای پرو پاتریا، که در آن زمان در سری آ حضور داشت، بازی کرد. بعدها او داستان زندگی‌اش در آن‌جا را این‌گونه بیان نمود: «وقتی رسیدم، دیدم که آن‌ها می‌خواهند با تمرینات بدنسازی کار را آغاز کنند، بنابراین وانمود کردم که آماده نیستم تا آن‌ها شروع به آهسته دویدن کردند و سپس من به تنهایی با توپ روپایی می‌زدم. رئیس باشگاه مرا دید و به شوخی گفت: ‘اگر بتوانی چهارصد روپایی بدون این‌که توپ به زمین بخورد، بزنی، من ساعتم را به تو خواهم داد!’ او تصور کرده بود که این‌کار غیر ممکن است، اما من چالش را پذیرفتم. راست، چپ، راست، چپ، ران، چندتایی با سر... 398، 399، 400، مشکلی نبود. فقط برای اطمینان، یک دور سریع دور زمین در حالی که توپ را بالا نگه داشته بودم، زدم. او شگفت‌زده شده بود، و من هم – واقعاً ساعت خوبی بود».


وقتی او برای تیم جدیدش بازی کرد و چندین گل به ثمر رساند، نام او در سراسر ایتالیا پیچید و در نتیجه، او دعوت شد تا به صورت آزمایشی با پیراهن تورینو در مقابل بنفیکای پرتغال بازی کند. باشگاه مسئولیت رفتن به پرتغال را به عهده گرفت و قرار شد که انتقال با هواپیما انجام شود.

البته، می‌1949 بود و آن هم یک تورینوی معمولی نبود؛ بلکه «ال گرند تورینو» بود، یکی از بهترین تیم‌های تاریخ فوتبال. طبیعتاً کوبالا پذیرفت، اما درست در لحظه‌ای که قرار بود سفر را آغاز کنند، همسر خسته‌اش به همراه برانکو که بسیار مریض بود، از راه رسید. تصمیم او برای نرفتن و ماندن در کنار پسرش، تبدیل به یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های زندگی‌اش شد: هنگامی که بازیکنان تورینو در حال بازگشت از پرتغال بودند، در هوای مه‌آلود، هواپیمای آن‌ها به قله سوپرگا برخورد کرد. هواپیما به طور کامل سوخت و هر 31 نفر، به طرز غم‌انگیزی کشته شدند.

کانون هواداران بارسلونا در ایران

در این زمان کوبالا توسط فیفا با یک سال محرومیت مواجه شد. مجارها درخواست نوعی تنبیه برای چندین اتهام برای او دادند، از جمله نرفتن به خدمت سربازی که نتیجه فرارش از کشور بود. او سپس به چینِتا، منطقه‌ای از ایتالیا که تحت سلطه آمریکا بود، رفت، که به نوعی مهد فیلم‌سازی کشور پس از رم به حساب می‌آمد. او که پولی در بساط نداشت، در آن‌جا توانست تیم ملی مجارستان را متشکل از افرادی از مجارستان، چک، روسیه و کرواسی تشکیل دهد، که همه‌شان مهاجران سیاسی بودند که از شرق فرار می‌کردند. سرمربی، بردار زن او، دائوسیک بود. فیلمی به نام «کوبالا: ستاره‌ها در پی صلح» ساخته شد. در سال 1950، مجارستان به اسپانیا سفر کرد و با رئال مادرید، اسپانیول و تیم ملی اسپانیا دیدارهایی برگزار نمود.

سانتیاگو برنابئو مرد همیشه در سفر را در حال بازی دید و مایل بود که او را به رئال مادرید بیاورد، اما کوبالا اصرار داشت که باشگاه باید دائوسیک را نیز به عنوان سرمربی استخدام کند – با وجود این‌که او هم‌چنان توسط فیفا محروم بود. یک باشگاه دیگر هم در این میان وجود داشت که، اگر نه بیشتر، به همان اندازه مایل به جذب کوبالا بود.

داستان‌های بسیاری وجود دارند که چگونگی قرار گرفتن امضای کوبالا در زیر مدارک باشگاه بارسلونا را بیان می‌کنند. در یک نسخه، کوبالا بسیار مست بود و با حیله قرارداد را امضا کرد؛ در دیگری، او قراردادی را که رئال مادرید آماده پیشنهاد کردن به او بود، دریافت نمود اما او آن را امضا نکرد، آن را به نمایندگان آبی‌و‌اناری‌ها نشان داد و درخواست کرد که دقیقاً همین موارد را لحاظ کنند. نهایتاً اهمیتی ندارد که کوبالا چگونه به بازیکن بارسلونا تبدیل شد. نکته حائز اهمیت این است که شد! که مجسمه‌ای از او در زمین نیوکمپ وجود دارد که نشان می‌دهد دوران حضور او در این باشگاه تا چه اندازه بی‌نظیر بوده است.

در سال 1999، در صدمین سالگرد تأسیس باشگاه بارسلونا [اگرچه هنوز دوران جادویی لیونل مسی آغاز نشده بود، اما حداقل جلوتر از کرایف]، کوبالا به عنوان بهترین بازیکنی که پیراهن آبی و اناری بارسلونا را به تن کرده است، انتخاب شد. دوران او در آن‌جا کاملاً اسطوره‌وار طی شد و، مهم‌تر از همه، او مسئول این بارسلونایی است که ما امروزه می‌شناسیم و تحسینش می‌کنیم – چرا که به خاطر کوبالا، باشگاه مجبور به ساخت نیوکمپ شد!


کوبالا و دائوسیک قراردادی با باشگاه کاتالانی در ژوئن 1950 امضاء کردند، اما کوبالا نتوانست به دلیل محرومیت تا یک سال در رقابت‌های رسمی برای بارسلونا به میدان برود. وقتی در آوریل 1951 محرومیت به پایان رسید، لیگ به پایان رسیده و بارسا جایگاه چهارم را در اختیار داشت، اگرچه هنوز کوپا دل جنرالیسیمو باقی مانده بود تا کوبالا در آن بازی کند و این مهاجم مجارستانی در اولین دیدار خود مقابل سویا، تأثیر خود را گذاشت. بارسا دیدار رفت را 2-1 پیروز شد و کوبالا در دیدار برگشت که با پیروزی 3-0 بارسا همراه بود، گلزنی کرد. تیم دائوسیک در فینال با نتیجه 3-0 رئال سوسیداد را شکست داد و قهرمانی را به‌دست آورد.

مرد مجارستانیِ همیشه‌ در حال سفر، در هفت بازی، شش گل به ثمر رساند و یک جام به‌دست آورد. این آغاز دوران او به عنوان یک آبی‌واناری بود. کوبالا نه تنها جام‌های زیادی برای لس کورتس، ورزشگاه بارسلونا در آن زمان، به ارمغان آورد، که مردم را نیز به خود علاقه‌مند کرد. آن‌ها می‌خواستند «کوکسی» را در حال بازی ببینند. «کوبالامانیا» (علاقه زیاد به کوبالا) در سراسر پایتخت کاتالونیا شیوع پیدا کرد. او تبدیل به یک سوپراستار شده بود و لس کورتس برای مواجهه با این مسئله، بسیار کوچک بود.

نخستین فصل کوبالا در بارسلونا با پنج جام همراه بود. در طول فصل 1951/52، او در 19 بازی که انجام داد، 26 گل به ثمر رساند، از جمله 7 گلی که در پیروزی 9-0 بارسلونا مقابل خیخون وارد دروازه حریف کرد. شاگردان دائوسیک نه تنها قهرمانی لیگ، بلکه قهرمانی کوپا دل جنرالیسیمو، کوپا اوا دوآرته، لاتین کاپ و کوپا مارتینی روسی را به‌دست آوردند.

کانون هواداران بارسلونا در ایران

سال بعد، کوکسی، به واسطه ابتلا به بیماری سل، بخش اعظمی از فصل 1952/53 را از دست داد، اگرچه بازگشت حیرت‌انگیز او در اواخر فصل، به بارسلونا کمک کرد تا به یک لالیگا و جام حذفی دیگر دست یابد. تا بدین جا نیز، هم او و هم دائوسیک کارنامه چشم‌گیری داشتند.

سرمربی اسلواک، سال 1954 و در پی یک فصل بدون جام، از بارسلونا جدا شد. او توسط اتلتیک بیلبائو به خدمت گرفته شد و با این تیم موفق به کسب دو جام حذفی پیاپی در سال‌های 1955 و 1956، به علاوه یک لالیگا در سال 1956 شد. مانند کوبالا، او نیز یک خانه به دوش بود و هیچ سرزمین مادریِ واقعی نداشت. او در ادامه، تیم‌های مختلفی از قبیل اتلتیکو مادرید، پورتو، بتیس، سویا و اسپانیول را هدایت کرد. در سال 1977، پرونده دوران مربی‌گری او در مادرید و با هدایت سی‌دی‌سی موسکرادو خاتمه یافت. یک دهه قبل و در سال 1967، او و شوهرخواهرش برای آخرین بار در تیم تورنتو فالکونز با هم همکاری کرده بودند. این همکاری به معنای انتهای دوران بازی کوبالا و آغاز دوران افول مربی‌گری دائوسیک بود، اما با این حال نیز این همکاری حکم به احیای هر چند مختصرِ یکی از بهترین و پر افتخارترین روابط در تاریخ فوتبال می‌داد، که نه تنها در طول زمان، بلکه در عرصه‌های سیاست و جغرافیا نیز آزموده شده بود.

با این حال، کوبالا در سال 1954، حتی پس از جدایی دوست، مربی و کسی که حکم پدر او را داشت نیز بارسلونا را ترک نکرد. او قهرمان ناحیه لِس کوتس شهر بارسلونا بود و می‌خواست خود را به پادشاه این منطقه تبدیل کند. در هر بازی هزاران تماشاگر به ورزشگاه می‌آمدند تا به تماشای بازی این بازی‌ساز پویا بنشینند؛ بازی‌سازی که سبک بازی او بسیار متفاوت و الهام بخش بود. از لحاظ فیزیکی نیز او بازیکنی سرسخت، تهاجمی و عضلانی بود. در سال‌های جوانی، بوکسوری می‌کرد و اندامش به خوبی این موضوع را نشان می‌داد. سید لاو (روزنامه‌نگار بریتانیایی) در کتابش تحت عنوان «ترس و نفرت در لالیگا» از او به عنوان فردی تنومند و شبیه به هالک یاد می‌کند.

به عنوان مثال، لاو در بخشی از کتاب خود به توصیف صحنه‌ای می‌پردازد که در آن چگونه مدافعان تیم برزیلی بوتافوگو، حتی پس از پاره کردن پیراهن کوبالا از تنش نیز قادر به مهارش نبودند. او با همان پیراهن پاره به راهش ادامه داد و گل زد! آلفردو دی استفانو، اسطوره باشگاه رئال مادرید نیز، او را به عنوان یک مرد قوی و کسی که حتی گلوله توپ نیز قادر به مهارش نبود، توصیف می‌کند. اگرچه، او بسیار چالاک هم بود و بسیاری از مدافعان را به واسطه سرعت بالایش جا می‌گذاشت و می‌توانست با ران‌های قوی و ضخیم خود، ضربات مهلکی به توپ بزند. با این حال، او بازیکنی نبود که صرفاً به عنوان بازیکنی قلدر شناخته شود و در بخش زیباسازی بازی نیز تبحر داشت. او بازیکنی تکنیکی و باهوش بود و به انجام کاری شهرت داشت که اگرچه اکنون عادی به نظر می‌رسد، اما در دهه 50 میلادی امری بسیار مبتکرانه به نظر می‌رسید. کوبالا اولین ضربه آزادزنی است که با ضربه قوسی توپ را از بالای دیوار دفاعی عبور داده است.

لوئیز سوارز، بازیکن اسبق بارسلونا و بازی‌ساز اینترمیلانِ معروفِ هلنیو هررا، در اوایل تا اواسط دهه 50، در این‌باره می‌گوید: «قبل از او، هیچکس ندیده بود که یک بازیکن با یک ضربه قوسی توپ را از بالای دیوار دفاعی عبور دهد. او بازیکنی فوق‌العاده بود که زیبایی بسیاری با خود به فوتبال اسپانیا آورد. او در درون خود، قدرت بدنی و تکنیکی استثنایی را در هم آمیخته بود». هم‌چنین گفته می‌شود که کوبالا در دوران بازیگری خود، تنها یک پنالتی از دست داده است.


شاید مهم‌ترین ویژگی کوسکی را بتوان شرکت بسیار او در کارهای تیمی عنوان کرد. او بازیکنی خودخواه و از خودراضی نبود. او یک رهبر بود و در هم‌تیمی‌های خود چنان اعتمادبه‌نفسی ایجاد کرده بود، که آن‌ها حس می‌کردند در زمان حضور او در زمین، امکان شکست وجود ندارد. او می‌دانست که بهترین است و بر همین اساس با او رفتار می‌شد و از باشگاه حقوق می‌گرفت.

کوبالا، در سال 1957 نیز به پیشرفت‌های خود ادامه داد و به واسطه محبوبیت این الگو و فوتبالی که او الهام بخشش بود، بارسلونا به ورزشگاه جدیدش نقل مکان کرد. سال بعد، باشگاه شخصی را به عنوان مربی استخدام و جایگزین دومنیک دومینگو بالمانیای اسپانیایی کرد که نقش به سزایی در دروان ورزشی کوبالا ایفا نمود.

هلنیو هررا فردی اقتدار گرا بود. به عنوان سرمربی اتلتیکو مادرید، درست یک‌دهه قبل از این که اینترمیلان او، آغاز به نوشتن نام خود در کتاب تاریخ کند، دوبار پشت سرهم قهرمان لالیگا شده بود و در سال 1958 نیز به بارسلونا آمد، تا سلطه رئال مادرید بر لالیگا را تمام کند. تیم مادریدی با ترکیب افسانه‌ای خود که در آن بازیکنانی همچون فرانس پوشکاش، آلفردو دی استفانو و پاکو خنتو حضور داشتند، توانسته بود در سال‌های 1954، 1955، 1957 و 1958 قهرمانی لالیگا را به دست بیاورد. به منظور رسیدن به سطح لازم جهت مقابله با رئال مادرید، هررا از بازیکنانش خواست تا از دستورات سختی پیروی کنند، که در میان آن‌ها عدم استعمال دخانیات و استفاده از مشروبات الکی نیز به چشم می‌خورد. اگرچه یک فرد به شخصه، سد راه او در اعمال نفوذ بر تمامی ترکیب تیم بود. البته که آن فرد کسی نبود به جز پادشاه آن عصر بارسلونا، فردی به شدت شراب‌خوار و ستاره‌ای مشتاق برقراری ارتباط با زنان: لازلو کوبالا.

کانون هواداران بارسلونا در ایران

شب‌هایی که کوبالا در پایتخت ایالت کاتالونیا سپری می‌کرد، زبانزد عام و خاص بود. باورنکردنی بود که قبل از ورود هررا به تیم، گفته می‌شد که حتی مدیران و روزنامه نگاران محلی نیز در این ضیافت‌های کوبالا و هم‌تیمی‌هایش شرکت می‌کردند. دستورالعمل معروف او برای فائق آمدن بر خماری‌اش شامل حمام، چرت‌زدن و نوشیدن یک قهوه به علاوه خوردن قرص آسپرین می‌شد. با این حال، کوبالا از انجام همه این کارها نیت خیر داشت و هدف او از چنین اجماعاتی نزدیک‌تر کردن تیم به هم‌دیگر بود. همه می‌دانستند که کوبالا همواره از هم‌تیمی‌هایش حمایت می‌کند.

طبیعتاً هررا نمی‌توانست اجازه دهد که چنین شرایطی ادامه پیدا کند. او نمی‌توانست شاهد حضور فردی در تیمش باشد که قدرت بیشتری نسبت به او دارد. دیری نپایید که کوبالا از چشم مربی افتاد و به نیمکت‌ تیم تبعید شد. هررا از شخصیت کوبالا در بارسلونا استقبال نکرد و همین نقطه‌ضعف کشنده او در این تیم بود. این مربی علی رغم شکستن انحصار رئال مادرید بر لالیگا و قهرمانی در لالیگای 1959 و 1960، به علاوه به‌دست‌آوردن جام حذفی در سال 1959، در پی نیمکت نشین کردن کوبالا در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپای سال 1960 مقابل رئال مادرید، که به شکست 6-2 بارسلونا منجر گشت، از تیم اخراج شد. مدیران می‌دانستند که باید به چه کسی وفادار بمانند. کوبالا پیروز شده بود.

علی‌رغم موفقیت چشم‌گیر کوبالا در دهه 50 که شامل حضور و گلزنی در ترکیب تیم ملی اسپانیا نیز می‌شد، قدرتمندترین تیم ملی آن دهه تیمی نبود به جز تیم سرزمین مادری او: مجارستان. از آن مجارهای شگفت انگیز، به عنوان یکی از بزرگترین تیم‌هایی یاد می‌شود که موفق به قهرمانی در جام جهانی نشد؛ قهرمانی‌ای که چه بسا اگر این مهاجم از موطن خود طرد نشده بود، محقق می‌گشت. اگرچه به راستی این امکان وجود دارد که به واسطه سختی‌هایی که کوبالا در وطن خود کشید و رفتاری که فدراسیون فوتبال مجارستان با این بازیکن داشت، او هرگز حسرت حضور در ترکیب مجارستان را نخورده باشد.


شاید در فینال سال 1954 که از آن به عنوان «معجزه برن» یاد می‌شود، اگر کوبالا در کنار پوشکاش حضور داشت، شاگردان گوستاو سِبِس اکنون می‌توانستند تمجیدهایی که شایسته آن هستند را دریافت کنند. فوتبال بازی اما و اگرهاست و شاید این اما و اگر بزرگترینِ اما و اگرها در تاریخ این ورزش باشد. چه کسی می‌داند که اگر کوبالا در کنار پوشکاش بازی می‌کرد، کتاب تاریخ چه داستان‌هایی برای تعریف کردن داشت.

آن‌چه در یک نگاه موقعیتی از دست‌رفته به نظر می‌رسد، می‌تواند تا حد زیادی به چگونگی درک کوبالا، زندگی و دوران فوتبالی‌اش کمک کند. علی رغم این‌که در عظمت او هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد، به هیچ‌وجه ناعادلانه نیست که بگوییم او درست همانند همسالان خود در آن عصر طلایی تیم ملی مجارستان، از تمجیدهای لازم در قیاس با بزرگان فوتبال برخوردار نیست. با این حال نیز، دوران ورزشی او بسیار مؤثر و تاثیرگذار بود و سبک بازی هیجان‌انگیز او، تماشاگران را به سمت خود جذب کرد و منجر به ساخت نیوکمپ شد، که یکی از بهترین ورزشگاه‌های جهان است. تلاش او برای افزودن زیبایی به ورزش فوتبال، منجر به زدن ضربات آزاد به شکل تازه‌ای شد که در فوتبال امروزی امری عادی تلقی می‌شود.

کوبالا یکی از بهترین قهرمانان ورزش فوتبال بود. فردی الهام بخش، شجاع و هیجان انگیز، یک طرد شده، یک خانه به دوش در جست‌وجوی جایی که آن را خانه بنامد. او یک شورشی بود که اجازه نداد سیاست، جنگ یا بیماری، سد راه او در رسیدن به موفقیت شود. او سرنوشت را به سخره گرفت و اگر به واسطه بیماری پسرش نبود، شاید در فاجعه سوپرگا کشته می‌شد. او محکم به اخلاقیات چسبیده بود و در باورهای خود تزلزلی ایجاد نمی‌کرد. او کسی بود که اغلب با دادن پول و سرپناه، به بی‌خانمان‌ها کمک می‌کرد. او یک کله شق بود که دوست نداشت سلطه‌اش بر تیم توسط کسی به چالش کشیده شود. او بازیکنی قوی و خشن بود، یک جنگجوی سخت‌گیر با درکی عمیق از زیبایی فوتبال، که قابلیت انجام کارهای دشوار در زمین را داشت.

با این حال، علی‌رغم این‌که او یکی از بهترین شخصیت‌های تاریخ فوتبال است، اسم او به ندرت در مکالمات ذکر می‌شود. با وجود این که دست‌آوردهای مهمی کسب کرده است، اسم او در فهرست «بزرگترین‌های تاریخ فوتبال» حضور ندارد. متأسفانه و به طور ناعادلانه‌ای، اسم او در سایه‌ سایر اسامی بزرگ آن دهه فوتبال قرار گرفته است. اما لازلو کوبالا، بدون شک، هنرمندی بود که مسائلی مانند آزار، شکنجه و جابه‌جایی، که حتی در دوران کنونی نیز بسیار پیچیده‌اند را، به فوتبال زیبا تبدیل کرد. به واسطه همین کار، شایسته است که نام او در اذهان باقی مانده و از او تمجید شود!


پرده آهنین نام بخش‌بندی مرزی اروپای پس از جنگ جهانی دوم - در ۱۹۴۵- و در جنگ سرد به دو بخش اروپای غربی و کشورهای عضو پیمان ورشو بود. با پایان جنگ سرد در ۱۹۹۱ پرده آهنین نیز برچیده‌ شد. ویکی‌پدیا
ارزش: ۰.۰۰ (۰ رای) | ارزش‌گذاری این خبر
نظرات کاربران
abouzarlionel
پاسخ به: مهاجر بزرگ: چگونه لازلو کوبالا تبدیل به اسطوره بارسلونا شد

نقل قول
1.حتی پس از پاره کردن پیراهن کوبالا از تنش نیز قادر به مهارش نبودند او با همان پیراهن پاره به راهش ادامه داد و گل زد! آلفردو دی استفانو، اسطوره باشگاه رئال مادرید نیز، او را به عنوان یک مرد قوی و کسی که حتی گلوله توپ نیز قادر به مهارش نبود، توصیف می کند.

نقل قول
2.او بازیکنی فوق‌العاده بود که زیبایی بسیاری با خود به فوتبال اسپانیا آورد. او در درون خود، قدرت بدنی و تکنیکی استثنایی را در هم آمیخته بود.

نقل قول
3.به منظور رسیدن به سطح لازم جهت مقابله با رئال مادرید، هررا از بازیکنانش خواست تا از دستورات سختی پیروی کنند، که در میان آن‌ها عدم استعمال دخانیات و استفاده از مشروبات الکی به چشم می‌خورد. اگرچه یک فرد به شخصه، سد راه او در اعمال نفوذ بر تمامی ترکیب تیم بود. البته که آن فرد کسی نبود به جز پادشاه آن عصر بارسلونا، فردی به شدت شراب‌خوار و ستاره‌ای مشتاق برقراری ارتباط با زنان: لاسلو کوبالا.

نقل قول
4.مجارستان؛ از آن مجارهای شگفت انگیز، به عنوان یکی از بزرگترین تیم‌هایی یاد می‌شود که موفق به قهرمانی در جام جهانی نشد؛ قهرمانی‌ای که چه بسا اگر این مهاجم از موطن خود طرد نشده بود، محقق می گشت.

نقل قول
5.فوتبال بازی اما و اگرهاست و شاید این اما و اگر بزرگترینِ اما و اگرها در تاریخ این ورزش باشد. چه کسی می‌داند که اگر کوبالا در کنار پوشکاش بازی می‌کرد، کتاب تاریخ چه داستان‌هایی برای تعریف کردن داشت.

نقل قول
6.یک طرد شده، یک خانه به دوش در جست‌وجوی جایی که آن را خانه بنامد. او یک شورشی بود که اجازه نداد سیاست، جنگ یا بیماری، سد راه او در رسیدن به موفقیت شود. او سرنوشت را به سخره گرفت و اگر به واسطه بیماری پسرش نبود، شاید در فاجعه سوپرگا کشته می‌شد. او محکم به اخلاقیات چسبیده بود و در باورهای خود تزلزلی ایجاد نمی‌کرد. او کسی بود که اغلب با دادن پول و سرپناه به بی‌خانمان‌ها کمک می‌کرد. او یک کله شق بود که دوست نداشت سلطه‌اش بر تیم توسط کسی به چالش کشیده شود. او بازیکنی قوی و خشن بود، یک جنگجوی سخت‌گیر با درکی عمیق از زیبایی فوتبال، که قابلیت انجام کارهای دشوار در زمین را داشت.

دست دوستان عزیزمون بابت ترجمه این متن زیبا و البته سنگین درد نکنه، بسیار بسیار لذت بردیم،به خصوص از قسمت های بالا



پنج‌شنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ (۲۲:۵۰)
 
PIQUE3
پاسخ به: مهاجر بزرگ: چگونه لازلو کوبالا تبدیل به اسطوره بارسلونا شد
عالی بود به معنای واقعی کلمه
تشکر از مترجمین عزیز داداشای گلم بابت وقت و انرژی که گذاشتید
نقل قول
البته که آن فرد کسی نبود به جز پادشاه آن عصر بارسلونا، فردی به شدت شراب‌خوار و ستاره‌ای مشتاق برقراری ارتباط با زنان: لاسلو کوبالا.

البته از این نمیشه گذشت


پنج‌شنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ (۲۱:۵۶)
 
Lucho.The.Great
پاسخ به: مهاجر بزرگ: چگونه لازلو کوبالا تبدیل به اسطوره بارسلونا شد
واقعا فوق العاده بود!

کوبالای بزرگ جزو کسایی بود که هرگز به اندازه بزرگیش ازش قدردانی نشد. اونم تو دنیای فوتبالی که بازیکن متوسطی مثل رونالدو 4 توپ طلا برده و مقایسه اینها، عمق بی عدالتی در فوتبال رو نشون میده...


پنج‌شنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ (۲۱:۴۰)
 
بی‌شک دیدگاه هرکس نشانه تفکر اوست. ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم!
نوع نمایش نظرات:       
حاضرین در سایت
۱۹۵ کاربر آنلاین است. (۳۴ کاربر در حال مشاهده اخبار بارسا)

عضو: ۰
مهمان: ۱۹۵

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!