وقتی که فوتبال گریست...اختصاصی
فرستنده ابوذر شاه امیری در تاريخ چهارشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۶ (۲۲:۰۵) (۱,۱۰۳ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
ابوذر شاه امیری
FCBarcelona.ir
در 17 سپتامبر سال 1968 در بیا کایره امپرودا خیرونا ایالت کاتالان، پسری پا به جهان گذاشت که فرانسسک تیتو ویلانواای بایو، نام کامل او بود، ولی او را با نام تیتو و فامیل پدریاش یعنی ویلانوا صدا میزدند. پسرک ترکهای بیا کایره امپرودا از سال 1988 در تیم جوانان لاماسیا کار خودش را آغاز کرد، اما هیچ گاه جایگاهی در تیم اصلی پیدا نکرد و طی دو فصل فقط دو بار فرصت حضور در تیم اصلی را به دست آورد. بار اول در 75 امین سالگرد تاسیس بانیلوس در برابر این تیم و بار دوم هم در برابر تیم پالاموس، که به گواه تاریخ تنها دیداری بود که در آن پپ و تیتو با هم، هم بازی بودند، بازیای که با حساب 6-2 به سود بارسا به پایان رسید.
تیتو در سال 1990 به دیگر تیم ایالت کاتالان یعنی فیگوئرس پیوست، دو سال در این باشگاه حضور داشت و به همراه دیگر بازیکنان به تیم کمک کرد تا رده سوم لیگ دسته دو اسپانیا را تصاحب کند. اما در دیدار پلی آف در مجموع با حساب 3-1 نتیجه را به کادیز واگذار کردند و از راهیابی به دسته اول بازماندند. بعد از آن به سلتا رفت و در سه فصل حضور فقط 26 بار پیراهن این تیم را به تن کرد و یک گل هم به ثمر رساند.
باداخوز، مایورکا، لیدا دیگرهای تیمهای او بودند که در هرکدام یک سال عضویت داشت. در زمان حضورش در لیدا در سال 1998 در چهارچوپ رقابتهای جام کاتالانیا با تیم سابقش بارسلونا روبرو شد، نکته قابل توجه این بود که هدایت بارسلونا را نه لوییز فن خال، بلکه ژوزه مورینیو پرتغالی در این تورنومنت برعهده داشت. تیتو در آن بازی یک گل زد و به اولین بازیکنی بدل گشت که در برابر تیمی به رهبری مورینیو گلزنی میکند. به تعبیری دیگر خوزه مورینیو اولین گل دوران مربیگریاش را از تیتو دریافت کرده بود.
او سرانجام بعد از دوفصل حضور در الچه در سال 2000 به خرامنت رفت و در 2002 برای همیشه کفشهایش را آویخت. آمار گویای این بود که او در عرصه فوتبال زیاد موفقیتی بدست نیاورد؛ 14 سال در مستطیل سبز توپ زد، در 8 تیم مختلف حضور داشت و در مجموع 305 بازی، تنها 26 گل به ثمر رساند، اما او تصمیم داشت موفقیت را به گونهای دیگر معنا کند، بدون اینکه از فوتبال دور شود.
او مربیگری حرفهای را از سال 2003 با سرمربیگری در تیم پالافراگل در لیگ دسته چهارم اسپانیا شروع کرد و در همان سال هم با این تیم به دسته پایینتر سقوط کردند. پس از آن که مدیر فنی تیم تراسا شد، به عنوان کمک مربی زیر نظر پپ گواردیولا انتخاب گردید تا سکان هدایت بارسای ب را به دست بگیرند، تیمی که درآن مقطع در دسته چهارم اسپانیا حضور داشت. بارسا موفق شد زیر نظر پپ و تیتو به دسته سوم راه پیدا کند. این موفقیت سبب شد که در تابستان 2008 خوان لاپورتا مدیر وقت باشگاه بارسلونا دست به ریسکی بزرگ بزند و از بین مایکل لاردوپ، ژوزه مورینیو و گواردیولا، پپ را به عنوان سرمربی تیم اصلی انتخاب کند. تیتو هم همراه دوست قدیمی راهی نیوکمپ شد و جای دو هلندی یعنی فرانك رایکارد و یوهان نیسکنس را گرفتند.
تیتوبا آرامش خاصی کنار گوادیولا روی نیمکت مینشست و مرتب درون گوش پپ چیزی میگفت، یادداشت بر میداشت و بلند میشد تا از کنار زمین نکاتی را به بازیکنان گوشزد کند؛ با وقار و باشخصیت، بیحاشیه، بیسر و صدا، اما این نقطه آغاز عصر طلایی او در بارسلونا نبود. اولین فصل حضور او در نیوکمپ موفقترین فصل تاریخ باشگاه بارسلونا بود، جایی که پپ و تیتو 6 جام را به ارمغان آوردند و به اولین تیم اسپانیایی بدل گشتند که سه جام اصلی - کوپا دل ری، لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اسپانیا - را در یک فصل تصاحب میکنند.
تاثیر بیانکار تیتو در بازگشت بلوگرانا به روزهای شکوهش به چشم نمیآمد، حتی وقتی بعد از 4 سال 14 جام از 18 جام ممکن را فتح کردند، کمتر کسی از نقش او در این موفقیت حرف میزد، انگار این قانون نانوشته فوتبال بود، که کمک مربیها انگار نیستند و همه چیز به نام مربیها تمام میشود، اما کسب این همه افتخار کارنامه و میراث موفقی برای مردی بود که در سایه نقش کلیدی برعهده داشت.
در مدت حضورش در کنار پپ دو بار نامش بر سر زبانها افتاد. یک بار 18 آگوست 2011 و در بازی برگشت سوپر کاپ اسپانیا، وقتی که بعد از خطای مارسلو روی فابرگاس بازیکنان و کادر فنی دو تیم درگیر شدند و مورینیو انگشت خودش را در چشم تیتو فرو کرد. بار بعد در نوامبر 2011 و قبل از سفر بارسا به ژاپن برای جام باشگاههای جهان بود که اعلام شد تیتو برای خارج کردن تومور باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
بعد از ناکامی پپ در فصل 2011-2012 به نظر میرسید دوران باشکوه بارسلونا دیگر تمام شده و خورشید عصر طلایی آنها در حال غروب کردن باشد. در 27 آوریل 2012 گواردیولا در یک کنفرانس مطبوعاتی از سمتش کنارهگیری کرد و در همان جا اعلام شد تیتو به عنوان مربی به جای او روی نیمکت خواهد نشست.
بارسا تحت نظر تیتو از آغاز فصل با قدرت ظاهر شد، طوری که در نیم فصل اول و تا پایان هفته نوزدهم، لالیگا قهرمان خودش را شناخته بود. در آن مقطع اختلاف تیم بارسا با تیم دوم یعنی رئال مادرید به عدد 15 رسیده بود. این شروع امیدوار کننده خیلی زود به یاس تبدیل شد، 19 سپتامبر 2012 باشگاه بارسلونا اعلام کرد که تیتو ویلانوا برای بار دوم مبتلا به سرطان غده پاروتید شده است؛ یک روز بعد یعنی در 20 سپتامبر، تیتو در آمریکا تحت عمل جراحی قرار گرفت و به مدت 6 هفته دردهای سخت ناشی از شیمی درمانی و پرتو درمانی را تحمل کرد و در این مدت دستیارش جوردی رورا سکان هدایت بارسا را به دست گرفته بود.
در نبود تیتو بازیکنان عزمشان را جزم کرده و متحدتر از گذشته شده بودند و وقتی در 12 مارس 2013 در نیوکمپ با 4 گل میلان را لِه کردند و به نیمه نهایی رسیدند، به راحتی میشد این اتحاد را دید. در اواخر ماه مارس تیتو به نیمکت بازگشت اما او مثل سابق نبود؛ نحیف و شکسته و کم حرفتر از قبل. او جنگید و تسلیم نشد و در پایان فصل با ركورد تاریخی 100 امتیاز بارسا را فاتح لالیگا کرد، رکوردی که تنها دو مربی در لالیگا به ثبت رساندهاند؛ او و مورینیو.
سرانجام تراژدی تلخ تیتو به نقطه اوجش رسید؛ بیماری بازگشته و شرایط تیو وخیمتر شده بود، جایی که در 19 جولای 2013 او را مجبور به استعفا کرد. در نامه خداحافظیاش از 5 سال با شکوه با بارسلونا گفت، از این که با این تیم رویاهاش تبدیل به حقیقت شده بود. جایش را به خراردو مارتینو داد و رفت تا بار دیگر تحت مدوا قرا بگیرد.
او سرانجام بعد از مدتها به نیوکمپ باز گشته بود، ال کلاسیکوی 26 اکتبر 2013 قصهای متفاوت با دیگر ال کلاسیکوها داشت، نیوکمپ جای سوزن انداختن نبود و در میان تشویق کر کننده هواداران، دوربینهای تلویزیونی تصاویر مردی نحیف، لاغر و خمیده را نشان میدادند که کلاهی را بر سر گذاشته و در جایگاه ویژه نشسته بود که شاید اگر گزارشگر اسم او را نمیگفت، نمیتوانستیم بفهمیم که او کیست است؛ آری او تیتو بود.
هنگامی که بازیکنان از راهرو نیوکمپ پشت سر اندیانو ماینکو به زمین میآمدند، هواداران بارسلونا در اقدامی برنامه ریزی شده 98 هزار تکه از یک پازل را بالا بردند و عبارت «فورزا تیتو» را به عشق مربی سابقشان شکل دادند. بارسا آن دربی خاطره انگیز را برد و شب با شکوه تیتو را تکمیل کرد.
قطار قصه پر فراز و نشیب تیتوای بایو به ایستگاه آخر نزدیک و نزدیکتر میشد. 25 آوریل2014 یک خبر بیش از همه اخباری که در آن روز شنیده بودیم، جلب توجه میکرد: تیتو ویلانوا در گذشت. خبری که تیتر یک روزنامهها شده بود و هرکس به نوعی با این مصیبت ابراز هم دردی میكرد. ال موندو نوشت: «تیتوی ابدی»، آ اس تیتر کرد: «مرگ تیتو فوتبال را به گریه واداشت» و مارکا تیتر «نبرد تیتو یک درس بود» را روی صفحه اصلی خود برده بود. حتی خوزه مورینیو هم طی نامهای با خانواده او ابراز همدردی کرد.
تیتو رفت در حالی که فقط 45 سال داشت و یک شبه تمام رویاهایش از واقعیت دور شد و برخلاف همتیمیاش اریک آبیدال نتوانست بر این بیماری غلبه کند. او آرامش را در چیزی جز زندگی پیدا کرده بود و در تابوتش به خاک سپرده شد و جایی رفت که دیر یا زود روزی همه خواهیم رفت، اما آنچه مشخص است، بیشک او هنوز نمرده است و در قلب و ذهن ما تا ابد باقی خواهد ماند.
روحت شاد، تیتوی ابدی...
FCBarcelona.ir
مرگ، واژهای آشنا برای همه ما، واژهای که با شنیدنش حرفهای زیادی در ذهنمنان نمایان میشود، کلی سوال، که احتمالا با هم فرق دارند؛ ولی قطعا یک وجه اشتراک بین آنها وجود دارد، اینکه یک روز همه خواهیم مرد. معروفترین و بزرگترین آدمهای جهان هم روزی به پایان زندگیشان میرسند و در تابوتهای سرد و بیروح، زیر خروارها خاک مدفون میشوند و چیزی جز یک اسم و چند تصویر از آنها باقی نخواهد ماند. اما بیشک مرگ پایان زندگی نیست و این یادها و خاطرهها هستند که در ذهنها باقی میمانند. اینها واقعیتهای زندگیاند.
در 17 سپتامبر سال 1968 در بیا کایره امپرودا خیرونا ایالت کاتالان، پسری پا به جهان گذاشت که فرانسسک تیتو ویلانواای بایو، نام کامل او بود، ولی او را با نام تیتو و فامیل پدریاش یعنی ویلانوا صدا میزدند. پسرک ترکهای بیا کایره امپرودا از سال 1988 در تیم جوانان لاماسیا کار خودش را آغاز کرد، اما هیچ گاه جایگاهی در تیم اصلی پیدا نکرد و طی دو فصل فقط دو بار فرصت حضور در تیم اصلی را به دست آورد. بار اول در 75 امین سالگرد تاسیس بانیلوس در برابر این تیم و بار دوم هم در برابر تیم پالاموس، که به گواه تاریخ تنها دیداری بود که در آن پپ و تیتو با هم، هم بازی بودند، بازیای که با حساب 6-2 به سود بارسا به پایان رسید.
بله 6-2، نتیجهای که شاید در آن زمان و در برابر چنین تیمی عادی جلوه میکرد، اما بعدها وقتی در دوم ماه می2009 پپ و تیتو با حساب 6-2 رئال مادرید را در سانتیاگو برنابئو خُرد کردند، این اعداد و ارقام دیگر عادی نبودند و به نمادی برای به رخ کشیدن قدرت تبدیل شدند.
تیتو در سال 1990 به دیگر تیم ایالت کاتالان یعنی فیگوئرس پیوست، دو سال در این باشگاه حضور داشت و به همراه دیگر بازیکنان به تیم کمک کرد تا رده سوم لیگ دسته دو اسپانیا را تصاحب کند. اما در دیدار پلی آف در مجموع با حساب 3-1 نتیجه را به کادیز واگذار کردند و از راهیابی به دسته اول بازماندند. بعد از آن به سلتا رفت و در سه فصل حضور فقط 26 بار پیراهن این تیم را به تن کرد و یک گل هم به ثمر رساند.
باداخوز، مایورکا، لیدا دیگرهای تیمهای او بودند که در هرکدام یک سال عضویت داشت. در زمان حضورش در لیدا در سال 1998 در چهارچوپ رقابتهای جام کاتالانیا با تیم سابقش بارسلونا روبرو شد، نکته قابل توجه این بود که هدایت بارسلونا را نه لوییز فن خال، بلکه ژوزه مورینیو پرتغالی در این تورنومنت برعهده داشت. تیتو در آن بازی یک گل زد و به اولین بازیکنی بدل گشت که در برابر تیمی به رهبری مورینیو گلزنی میکند. به تعبیری دیگر خوزه مورینیو اولین گل دوران مربیگریاش را از تیتو دریافت کرده بود.
او سرانجام بعد از دوفصل حضور در الچه در سال 2000 به خرامنت رفت و در 2002 برای همیشه کفشهایش را آویخت. آمار گویای این بود که او در عرصه فوتبال زیاد موفقیتی بدست نیاورد؛ 14 سال در مستطیل سبز توپ زد، در 8 تیم مختلف حضور داشت و در مجموع 305 بازی، تنها 26 گل به ثمر رساند، اما او تصمیم داشت موفقیت را به گونهای دیگر معنا کند، بدون اینکه از فوتبال دور شود.
او مربیگری حرفهای را از سال 2003 با سرمربیگری در تیم پالافراگل در لیگ دسته چهارم اسپانیا شروع کرد و در همان سال هم با این تیم به دسته پایینتر سقوط کردند. پس از آن که مدیر فنی تیم تراسا شد، به عنوان کمک مربی زیر نظر پپ گواردیولا انتخاب گردید تا سکان هدایت بارسای ب را به دست بگیرند، تیمی که درآن مقطع در دسته چهارم اسپانیا حضور داشت. بارسا موفق شد زیر نظر پپ و تیتو به دسته سوم راه پیدا کند. این موفقیت سبب شد که در تابستان 2008 خوان لاپورتا مدیر وقت باشگاه بارسلونا دست به ریسکی بزرگ بزند و از بین مایکل لاردوپ، ژوزه مورینیو و گواردیولا، پپ را به عنوان سرمربی تیم اصلی انتخاب کند. تیتو هم همراه دوست قدیمی راهی نیوکمپ شد و جای دو هلندی یعنی فرانك رایکارد و یوهان نیسکنس را گرفتند.
تیتوبا آرامش خاصی کنار گوادیولا روی نیمکت مینشست و مرتب درون گوش پپ چیزی میگفت، یادداشت بر میداشت و بلند میشد تا از کنار زمین نکاتی را به بازیکنان گوشزد کند؛ با وقار و باشخصیت، بیحاشیه، بیسر و صدا، اما این نقطه آغاز عصر طلایی او در بارسلونا نبود. اولین فصل حضور او در نیوکمپ موفقترین فصل تاریخ باشگاه بارسلونا بود، جایی که پپ و تیتو 6 جام را به ارمغان آوردند و به اولین تیم اسپانیایی بدل گشتند که سه جام اصلی - کوپا دل ری، لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اسپانیا - را در یک فصل تصاحب میکنند.
تاثیر بیانکار تیتو در بازگشت بلوگرانا به روزهای شکوهش به چشم نمیآمد، حتی وقتی بعد از 4 سال 14 جام از 18 جام ممکن را فتح کردند، کمتر کسی از نقش او در این موفقیت حرف میزد، انگار این قانون نانوشته فوتبال بود، که کمک مربیها انگار نیستند و همه چیز به نام مربیها تمام میشود، اما کسب این همه افتخار کارنامه و میراث موفقی برای مردی بود که در سایه نقش کلیدی برعهده داشت.
در مدت حضورش در کنار پپ دو بار نامش بر سر زبانها افتاد. یک بار 18 آگوست 2011 و در بازی برگشت سوپر کاپ اسپانیا، وقتی که بعد از خطای مارسلو روی فابرگاس بازیکنان و کادر فنی دو تیم درگیر شدند و مورینیو انگشت خودش را در چشم تیتو فرو کرد. بار بعد در نوامبر 2011 و قبل از سفر بارسا به ژاپن برای جام باشگاههای جهان بود که اعلام شد تیتو برای خارج کردن تومور باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
بعد از ناکامی پپ در فصل 2011-2012 به نظر میرسید دوران باشکوه بارسلونا دیگر تمام شده و خورشید عصر طلایی آنها در حال غروب کردن باشد. در 27 آوریل 2012 گواردیولا در یک کنفرانس مطبوعاتی از سمتش کنارهگیری کرد و در همان جا اعلام شد تیتو به عنوان مربی به جای او روی نیمکت خواهد نشست.
بارسا تحت نظر تیتو از آغاز فصل با قدرت ظاهر شد، طوری که در نیم فصل اول و تا پایان هفته نوزدهم، لالیگا قهرمان خودش را شناخته بود. در آن مقطع اختلاف تیم بارسا با تیم دوم یعنی رئال مادرید به عدد 15 رسیده بود. این شروع امیدوار کننده خیلی زود به یاس تبدیل شد، 19 سپتامبر 2012 باشگاه بارسلونا اعلام کرد که تیتو ویلانوا برای بار دوم مبتلا به سرطان غده پاروتید شده است؛ یک روز بعد یعنی در 20 سپتامبر، تیتو در آمریکا تحت عمل جراحی قرار گرفت و به مدت 6 هفته دردهای سخت ناشی از شیمی درمانی و پرتو درمانی را تحمل کرد و در این مدت دستیارش جوردی رورا سکان هدایت بارسا را به دست گرفته بود.
در نبود تیتو بازیکنان عزمشان را جزم کرده و متحدتر از گذشته شده بودند و وقتی در 12 مارس 2013 در نیوکمپ با 4 گل میلان را لِه کردند و به نیمه نهایی رسیدند، به راحتی میشد این اتحاد را دید. در اواخر ماه مارس تیتو به نیمکت بازگشت اما او مثل سابق نبود؛ نحیف و شکسته و کم حرفتر از قبل. او جنگید و تسلیم نشد و در پایان فصل با ركورد تاریخی 100 امتیاز بارسا را فاتح لالیگا کرد، رکوردی که تنها دو مربی در لالیگا به ثبت رساندهاند؛ او و مورینیو.
سرانجام تراژدی تلخ تیتو به نقطه اوجش رسید؛ بیماری بازگشته و شرایط تیو وخیمتر شده بود، جایی که در 19 جولای 2013 او را مجبور به استعفا کرد. در نامه خداحافظیاش از 5 سال با شکوه با بارسلونا گفت، از این که با این تیم رویاهاش تبدیل به حقیقت شده بود. جایش را به خراردو مارتینو داد و رفت تا بار دیگر تحت مدوا قرا بگیرد.
او سرانجام بعد از مدتها به نیوکمپ باز گشته بود، ال کلاسیکوی 26 اکتبر 2013 قصهای متفاوت با دیگر ال کلاسیکوها داشت، نیوکمپ جای سوزن انداختن نبود و در میان تشویق کر کننده هواداران، دوربینهای تلویزیونی تصاویر مردی نحیف، لاغر و خمیده را نشان میدادند که کلاهی را بر سر گذاشته و در جایگاه ویژه نشسته بود که شاید اگر گزارشگر اسم او را نمیگفت، نمیتوانستیم بفهمیم که او کیست است؛ آری او تیتو بود.
هنگامی که بازیکنان از راهرو نیوکمپ پشت سر اندیانو ماینکو به زمین میآمدند، هواداران بارسلونا در اقدامی برنامه ریزی شده 98 هزار تکه از یک پازل را بالا بردند و عبارت «فورزا تیتو» را به عشق مربی سابقشان شکل دادند. بارسا آن دربی خاطره انگیز را برد و شب با شکوه تیتو را تکمیل کرد.
قطار قصه پر فراز و نشیب تیتوای بایو به ایستگاه آخر نزدیک و نزدیکتر میشد. 25 آوریل2014 یک خبر بیش از همه اخباری که در آن روز شنیده بودیم، جلب توجه میکرد: تیتو ویلانوا در گذشت. خبری که تیتر یک روزنامهها شده بود و هرکس به نوعی با این مصیبت ابراز هم دردی میكرد. ال موندو نوشت: «تیتوی ابدی»، آ اس تیتر کرد: «مرگ تیتو فوتبال را به گریه واداشت» و مارکا تیتر «نبرد تیتو یک درس بود» را روی صفحه اصلی خود برده بود. حتی خوزه مورینیو هم طی نامهای با خانواده او ابراز همدردی کرد.
تیتو رفت در حالی که فقط 45 سال داشت و یک شبه تمام رویاهایش از واقعیت دور شد و برخلاف همتیمیاش اریک آبیدال نتوانست بر این بیماری غلبه کند. او آرامش را در چیزی جز زندگی پیدا کرده بود و در تابوتش به خاک سپرده شد و جایی رفت که دیر یا زود روزی همه خواهیم رفت، اما آنچه مشخص است، بیشک او هنوز نمرده است و در قلب و ذهن ما تا ابد باقی خواهد ماند.
روحت شاد، تیتوی ابدی...
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست... | ||
---|---|---|
اون فصل خیلی جو فوق العاده ای داشت بارسا ... تیتو واقعا آدم خونسرد و با شخصیتی بود ... به نظرم شاید خیلی فرصت نکرد اون شم مربی گریشو نشون بده ولی آمار و ارقام نشون میده اگه میموند قطعا جز بهترین مربی ها میشد خیلی باهوش بود ... روحش شاد پنجشنبه، ۱۳ مهر ۱۳۹۶ (۲۳:۳۹)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست... | ||
---|---|---|
روحش شاد ...
پنجشنبه، ۱۳ مهر ۱۳۹۶ (۱۸:۰۳)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست... | ||
---|---|---|
بسیار جالب،زیبا،بغض آلود و زجرآور بود.روح تیتوی فقید در آرامش.واسه من جالبه که تمام مربیهای بارسا و اکثریت بازیکنان بارسا بسیار متین و باشخصیتند.کرایف،رایکارد،پپ،انریکه،تاتا، تیتو و البته والورده.واقعا بارسا فراتر از یک باشگاه هست.
پنجشنبه، ۱۳ مهر ۱۳۹۶ (۸:۴۰)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست... | ||
---|---|---|
خدا رحمتش کنه اون فصلی که سرمربی شده بود بارسا فوق العاده بازی میکرد اگه دچار این بیماریه لعنتی نمیشد بارسا حاکم مطلق فوتبال میشد تقدیره و کاری از دست کسی ساخته نیست آبیدال برگشت ولی تیتو نه پنجشنبه، ۱۳ مهر ۱۳۹۶ (۲:۱۸)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست.. | ||
---|---|---|
روحت شاد مرد بزرگ... انتقام تحقیر فصل آخر پپ که با 9 امتیاز کمتر از رئال دوم شدیم و تو نیوکمپ بهش باختیم تا مورینیوی خبیث قهرمانی 100 امتیازی بگیره و تو تمام مصاحبه هاش بگه رو تیتوی بزرگ گرفت. درست سال بعد قهرمانی 100 امتیازی آورد و با 15 امتیاز فاصله رئال رو تحقیر کرد تا برای همیشه دهنشون رو بسته باشه... همیشه در خاطره ها جاودانه ای... چهارشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۶ (۲۳:۱۷)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست.. | ||
---|---|---|
چهارشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۶ (۲۲:۴۸)
|
پاسخ به: وقتی که فوتبال گریست.. | ||
---|---|---|
آدم گریش میگیره اینو میخونه Forza Tito 💔 چهارشنبه، ۱۲ مهر ۱۳۹۶ (۲۲:۴۵)
|