چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟!آنالیز فنی
فرستنده امین سبحانی در تاريخ پنجشنبه، ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ (۲۰:۰۰) (۳,۵۷۷ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
مرجع: These Football Times
امین سبحانی / FCBarcelona.ir
بارسلونا، شهری پر جنب و جوش و مدرن واقع در ساحل شمال شرقی اسپانیا و پایتخت ایالت کاتالونیا است. منطقهای با کیفیت و اصیل که در رُمان جورج آر آر مارتین هم ذکر شده است. کوههای مونتانا با سربلندی و شکوه در شمال ایالت حکمرانی میکنند و به تاریخ خاص و نابی که در دامنهشان شکوفه زده است، میبالند.
منطقه کاتالونیا، یکی از ۱۷ بخش خود مختار اسپانیا است که توفیق اجباریِ ادغام با این کشور را داراست؛ اما همیشه این گونه نبوده است. اگر به قرن ۱۵ میلادی برگردید، خواهید دید که کاتالونیا به فرمانروایی آراگون تعلق داشت. جنوبیترین نقطه ایتالیا و جزایر سیسیلی به همراه کاتالونیا، تحت لوای سلطنت مستقل مستقر در شبه جزیره ایبری بودند.
باشگاه، سال ۱۸۹۹ توسط یک تاجر سوئیسی به نام هانس ماکس گمپر، ملقب به خوان گمپر تاسیس شد و انبوهی از افتخار و غرور را به شهر بارسلونا هدیه کرد. اما این خوشی دوامی نداشت و در اواسط قرن فرانسیسکو فرانکو، اسپانیا را به مدت ۳ دهه به دژ دیکتاتوری نظامی خود مبدل کرد. پس از او مردم اسپانیا باید به مدت هشت سال حکومت پریمو دی ریورا و ال کادیلو را تحمل میکردند.
در سال ۱۹۳۹، فرانکو دوشادوش بنیتو موسولینی و آدولف هیتلر قرار گرفت و به آلمان کمک کرد تا پیروز جنگ به سبک فالانژ شود؛ جنگی که به معنای بالا رفتن پرچم رژیم ملی اسپانیا بود. خفقان در بالاترین حد خود بر فراز کشور سایه افکنده بود و سرکوبها یکی پس از دیگری به اجرا در میآمد. زبانهای منطقهای اسپانیا غیر مجاز شناخته میشدند و نسخه غیر قابل تحمل از فاشیسم کشور را احاطه کرده بود.
در حقیقت، لس کورتز و پس از آن نیوکمپ، به مدت ۴۰ سال نقش پناهگاه را برای مردم کاتالونیا داشت. علی رغم دست و پنجه نرم کردن با رژیم دیکتاتور، مردم این ایالت تمام احساسات و شور مکتب "کاتالونیزم" خود را جایی میان دیوارهای ورزشگاه جستجو میکردند. به علاوه، فریادها برای تشویق یک باشگاه فوتبال، به نوعی فریاد آزادی خواهی کاتالونیا هم بود و مردم تا پای جان پشت این تیم ایستاده بودند.
پس از کسب نتایج ضعیف و تلاش نه چندان پر سر و صدای همسایهها برای سلطه بر جهان فوتبال، صبر هواداران تمام شد. آنها خواستار تغییراتی بزرگ بودند و این را به صورت جدی از باشگاه میخواستند.
در آغازین روزهای مبارزات انتخاباتی باشگاه و پس از آن که گاسپارت شکست را پذیرفته و از سِمَت ریاست کنارهگیری کرده بود، لاپورتا که پیش از آن به وکالت مشغول بود، خود را از لیست شش نفره خارج و موضعی با حالت عقب نشینی اختیار کرد. اما وقایع به گونهای رقم خورد که پس از یک چشم بر هم زدن، هواداران لاپورتا را در جنگی تن به تن با لوئیس باسات دیدند.
لاپورتا پس از به دست آوردن جایگاه ریاست، وعدههای زیادی مبنی بر بازسازی ارزشهای از دست رفته باشگاه داد و برای اثبات حُسن نیت خود، قصد خرید دیوید بکهام - هافبک منچستر یونایتد - را داشت؛ بازیکنی با کلاس بازی در سطح جهانی که لیاقت بهترینها را داشت. اما او دست رد به سینه آبی و اناریها زد و به تیم رقیب، رئال مادرید پیوست.
بارسا بار دیگر در زمان حضور لاپورتا، به یک باشگاه قدرتمند تبدیل شد و تصمیمات درست او راه را برای بازگرداندن ریشههای اصیل آن هموار میکرد.
اگر به زبان مردم کاتالونیا دقت کنید، متوجه تفاوتهای ظریف و در خور توجه با زبان رسمی کشور اسپانیا خواهید شد که اینها همه ریشه در جدایی خواهی آنها دارد. لاپورتا هم بر همین عقیده بود و بارها این جمله را به هر دو زبان تکرار کرد: «استقلال کاتالونیا یک ضرورت است». او این موضع را از لحظه ورود به اتاق ریاست باشگاه تا پایان حفظ کرد.
همین طرز فکر باعث شده بود بازیکنان خارجی به محض ورود به کاتالونیا، بدانند که دقیقا با چه مکتبی سر و کار دارند و همان ابتدای کار به فکر معلم خصوصی برای یادگیری زبان کاتالان میافتند. همین موضوع به ظاهر ساده باعث شد ساموئل اتوئو به دلیل پاسخ دادن به یک خبرنگار به زبان اسپانیایی پس از دیدار مقابل ریسینگ سانتاندر مورد انتقاد شدید مردم و رسانههای کاتالونیا قرار گیرد و در نهایت مجبور به عذرخواهی از همه شد.
این یک واقعیت انکار ناپذیر است که بازیکنان خارجی پس از ورود به بارسا باید عشق و علاقه خود به جامعه کاتالونیا و مردم این ایالت را اظهار کنند و حتی بزرگانی همچون رونالدینهو – که جایگزین بکهام شد – هم از این قاعده مستثنی نبودند و به طور شفاف از هویت باشگاه و مردم کاتالونیا در مقابل اسپانیا حمایت میکردند. روزنامه ورزشی مارکا که متعلق به مادرید پایتخت اسپانیاست، از این حمایت تحت عنوان "جملاتی برای خود شیرینی مقابل رئیس" یاد کرد و این رفتار را مورد نقد قرار داد!
بارسا یونیسف را به عنوان حامی تجاری خود معرفی کرد و صریحا به هواداران در خصوص این سازمان توضیح داد: سازمانی مردم محور که هدفش تهیه غذا و مایحتاج زندگی برای کودکان سراسر جهان است.
قهرمانانه و هوشمندانه بود! لاپورتا سنت مقدس باشگاه را به نحوی کنار زد که خشم عمومی گریبانش را نگیرد و به علاوه این حرکت، تحسین همگان را در بر داشت و پرچم بارسلونا و در راس آن، کاتالونیا به اهتزاز درآمد. لاپورتا در مصاحبهای گفت: «اگر به تاریخ ما نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این باشگاه در پایتخت کاتالونیا همواره ارزشهای انسانی، ورزشی و دموکراسی را گرامی داشته و این موضوعات را سر لوحه اقدامات خود قرار داده است».
یوهان کرویف، یکی از حامیان نزدیک لاپورتا بود و کمک شایانی به او در بردن صندلی ریاست کرد. او نقش مشاور غیر رسمی لاپورتا را بازی میکرد و تاثیر بسیار زیادش در خارج کردن تصمیمات درست از اتاق ریاست نیوکمپ، غیر قابل انکار بود. کرویف بود که از رکساچ خواست به گواردیولا میدان دهد و پس از آن باز هم کرویف نقش اصلی را در موفقیت پپ در جانشینی فرانک رایکارد در سال ۲۰۰۸ ایفا کرد.
گواردیولا پس از قهرمانی کوپا دل ری سال ۱۹۹۷، مورد تمجید کرویف قرار گرفت و با کمک او بر نیمکت بارسا تکیه زد. مِی ۲۰۰۸ بود که بارسلونا رسما سرمربیگری پپ گواردیولا را اعلام کرد تا برگ جدیدی از تاریخ بارسا ورق بخورد.
بازیکنان بسیاری از لاماسیا تحت کنترل پپ به تیم اصلی آمدند. او از همان ابتدا سعی داشت خود را یک مربی ویژه و خاص نشان دهد؛ تا آنجا که در اولین مصاحبه خود به عنوان سکان دار تیم شکوهمند بارسا همه را در حیرت فرو برد و گفت: «مثلث رونالدینهو، دکو و اتوئو جایی در برنامههای من ندارند!».
اما فوتبال، فوتبال است و همیشه طبق برنامه پیش نمیرود. پس از یک شکست و یک تساوری در دو بازی ابتداییِ پپ، انتقادات به بالاترین سطح خود رسید. تمامی مطبوعات علیه پپ کار میکردند و لاپورتا را به استفاده از قلب خود به جای مغزش متهم مینمودند.
اما همان طور که گفته شد، فوتبال، فوتبال است و سرانجام روی خوش خود را به پپ نشان داد. او سه گانه ارزشمند و تاریخی را برای هواداران به ارمغان آورد. لیگ را با ۹ امتیاز اختلاف با رئال مادرید به اتمام رساند و جام حذفی و لیگ قهرمانان را با اقتدار هر چه تمامتر به سود خود به پایان برد. به نظر همه چیز در بارسا و کاتالونیا بر وفق مراد بود. لاپورتا در سال ۲۰۱۰ بارسا را کاتالانترین بارسای تاریخ و موفق ترینِ آن عنوان کرد.
این روزها اما بارسا چهرهای متفاوت به خود گرفته و قطعا لاپورتا از این شرایط رضایت ندارد. انتقادات بسیاری به کادر فنی و مدیریت باشگاه – جوزپ ماریا بارتمئو - وارد میشود و تصمیمات او را زیر سوال میبرد. وخامت اوضاع را میتوانید در مصاحبه سال ۲۰۱۷ لاپورتا درباره بارتمئو و ریاست او در بارسا مشاهده کنید: «بارسا به تاراج رفته و روز به روز تحریف و دستکاری در آن بیشتر میشود!».
بارسا همچنان قهرمان عناوین میشود و شش جام قهرمانی در ۹ فصل اخیر لالیگا به نیوکمپ آورده شده است؛ اما برای برخی این قهرمانیها راضی کننده نیستند. هواپیمایی قطر و پس از آن شرکت مخابراتی ژاپنی، چهره زیبای آبی و اناری پیراهن بارسا را مخدوش کردند و معانی بسیار زیادی در دل همین موضوع نهفته است.
امین سبحانی / FCBarcelona.ir
بارسلونا، تیمی با رنگ و بوی جنگ و توپ و تاریخ! باشگاهی که این روزها حال و روز خوبی از لحاظ مدیریت ندارد. امروز قصد داریم سوار بر ماشین زمان به سالهای دور سفر کنیم و سپس از مردی بگوییم که با رفتن خود، آتش بر پیکر بارسا و تمام افتخارات غرور آفرینش زد. این مقاله جذاب را از دست ندهید!
بارسلونا، شهری پر جنب و جوش و مدرن واقع در ساحل شمال شرقی اسپانیا و پایتخت ایالت کاتالونیا است. منطقهای با کیفیت و اصیل که در رُمان جورج آر آر مارتین هم ذکر شده است. کوههای مونتانا با سربلندی و شکوه در شمال ایالت حکمرانی میکنند و به تاریخ خاص و نابی که در دامنهشان شکوفه زده است، میبالند.
منطقه کاتالونیا، یکی از ۱۷ بخش خود مختار اسپانیا است که توفیق اجباریِ ادغام با این کشور را داراست؛ اما همیشه این گونه نبوده است. اگر به قرن ۱۵ میلادی برگردید، خواهید دید که کاتالونیا به فرمانروایی آراگون تعلق داشت. جنوبیترین نقطه ایتالیا و جزایر سیسیلی به همراه کاتالونیا، تحت لوای سلطنت مستقل مستقر در شبه جزیره ایبری بودند.
اگر در هفدهمین دقیقه از هر بازی اف سی بارسلونا در نیوکمپ، صدای گیرنده را زیادتر کنید، شاهد سر دادن سرودهایی از سوی هواداران آبی و اناری حاضر در ورزشگاه خواهید بود. آنها یکصدا میگویند: "In-inde-independencia" و خواستار استقلال کاتالونیا هستند. آنها همیشه طالب استقرار یک ملت جدید با هویتی جدید و متمایز با اسپانیا بودهاند که این ایده جدایی به سال ۱۷۱۴ و پادشاهی فیلیپ پنجم بر میگردد. برای خیلی از مردم، داشتن ملیت کاتالان در یک کلمه خلاصه میشود: "اف سی بارسلونا". آنها فوتبال را سپری در برابر مشکلات خود میبینند و بارسا، ضربان قلب تپنده ایالت احساساتیِ کاتالان است.
باشگاه، سال ۱۸۹۹ توسط یک تاجر سوئیسی به نام هانس ماکس گمپر، ملقب به خوان گمپر تاسیس شد و انبوهی از افتخار و غرور را به شهر بارسلونا هدیه کرد. اما این خوشی دوامی نداشت و در اواسط قرن فرانسیسکو فرانکو، اسپانیا را به مدت ۳ دهه به دژ دیکتاتوری نظامی خود مبدل کرد. پس از او مردم اسپانیا باید به مدت هشت سال حکومت پریمو دی ریورا و ال کادیلو را تحمل میکردند.
در سال ۱۹۳۹، فرانکو دوشادوش بنیتو موسولینی و آدولف هیتلر قرار گرفت و به آلمان کمک کرد تا پیروز جنگ به سبک فالانژ شود؛ جنگی که به معنای بالا رفتن پرچم رژیم ملی اسپانیا بود. خفقان در بالاترین حد خود بر فراز کشور سایه افکنده بود و سرکوبها یکی پس از دیگری به اجرا در میآمد. زبانهای منطقهای اسپانیا غیر مجاز شناخته میشدند و نسخه غیر قابل تحمل از فاشیسم کشور را احاطه کرده بود.
در حقیقت، لس کورتز و پس از آن نیوکمپ، به مدت ۴۰ سال نقش پناهگاه را برای مردم کاتالونیا داشت. علی رغم دست و پنجه نرم کردن با رژیم دیکتاتور، مردم این ایالت تمام احساسات و شور مکتب "کاتالونیزم" خود را جایی میان دیوارهای ورزشگاه جستجو میکردند. به علاوه، فریادها برای تشویق یک باشگاه فوتبال، به نوعی فریاد آزادی خواهی کاتالونیا هم بود و مردم تا پای جان پشت این تیم ایستاده بودند.
خوان گاسپارت، سه سال در مقام ریاست باشگاه بود، اما در همین زمان فجایع زیادی را رقم زد؛ از قبیل: خروج فیگو، خرج کردن بیرویه پولها و بدهی ۲۳۰ میلیون یورویی آن هم در میان انبوهی از اتهامات فساد مالی. با این حال، ۶۰۰ کیلومتر آن طرفتر، مادرید هرگز به این ساده لوحی نخندید! چرا بخندد؟! آنها در همان زمان به معرفی سوپر استارهای جدید و درخشان خود سرگرم بودند.
پس از کسب نتایج ضعیف و تلاش نه چندان پر سر و صدای همسایهها برای سلطه بر جهان فوتبال، صبر هواداران تمام شد. آنها خواستار تغییراتی بزرگ بودند و این را به صورت جدی از باشگاه میخواستند.
در آغازین روزهای مبارزات انتخاباتی باشگاه و پس از آن که گاسپارت شکست را پذیرفته و از سِمَت ریاست کنارهگیری کرده بود، لاپورتا که پیش از آن به وکالت مشغول بود، خود را از لیست شش نفره خارج و موضعی با حالت عقب نشینی اختیار کرد. اما وقایع به گونهای رقم خورد که پس از یک چشم بر هم زدن، هواداران لاپورتا را در جنگی تن به تن با لوئیس باسات دیدند.
لاپورتا پس از به دست آوردن جایگاه ریاست، وعدههای زیادی مبنی بر بازسازی ارزشهای از دست رفته باشگاه داد و برای اثبات حُسن نیت خود، قصد خرید دیوید بکهام - هافبک منچستر یونایتد - را داشت؛ بازیکنی با کلاس بازی در سطح جهانی که لیاقت بهترینها را داشت. اما او دست رد به سینه آبی و اناریها زد و به تیم رقیب، رئال مادرید پیوست.
با چیزی حدود ۲۷ هزار رای و ۵۲ درصد از مجموع آرا، لاپورتا رکورد تعداد رای در تاریخ انتخابات ریاست باشگاه را شکست و یک تنه در صدر ایستاد. او در نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود به عنوان رئیس باشگاه عنوان کرد: «بارسا را به قله فوتبال دنیا خواهم رساند و از این باشگاه به عنوان وسیلهای برای انعکاس تصویر کاتالونیا به جهانیان استفاده خواهم کرد».
بارسا بار دیگر در زمان حضور لاپورتا، به یک باشگاه قدرتمند تبدیل شد و تصمیمات درست او راه را برای بازگرداندن ریشههای اصیل آن هموار میکرد.
اگر به زبان مردم کاتالونیا دقت کنید، متوجه تفاوتهای ظریف و در خور توجه با زبان رسمی کشور اسپانیا خواهید شد که اینها همه ریشه در جدایی خواهی آنها دارد. لاپورتا هم بر همین عقیده بود و بارها این جمله را به هر دو زبان تکرار کرد: «استقلال کاتالونیا یک ضرورت است». او این موضع را از لحظه ورود به اتاق ریاست باشگاه تا پایان حفظ کرد.
همین طرز فکر باعث شده بود بازیکنان خارجی به محض ورود به کاتالونیا، بدانند که دقیقا با چه مکتبی سر و کار دارند و همان ابتدای کار به فکر معلم خصوصی برای یادگیری زبان کاتالان میافتند. همین موضوع به ظاهر ساده باعث شد ساموئل اتوئو به دلیل پاسخ دادن به یک خبرنگار به زبان اسپانیایی پس از دیدار مقابل ریسینگ سانتاندر مورد انتقاد شدید مردم و رسانههای کاتالونیا قرار گیرد و در نهایت مجبور به عذرخواهی از همه شد.
این یک واقعیت انکار ناپذیر است که بازیکنان خارجی پس از ورود به بارسا باید عشق و علاقه خود به جامعه کاتالونیا و مردم این ایالت را اظهار کنند و حتی بزرگانی همچون رونالدینهو – که جایگزین بکهام شد – هم از این قاعده مستثنی نبودند و به طور شفاف از هویت باشگاه و مردم کاتالونیا در مقابل اسپانیا حمایت میکردند. روزنامه ورزشی مارکا که متعلق به مادرید پایتخت اسپانیاست، از این حمایت تحت عنوان "جملاتی برای خود شیرینی مقابل رئیس" یاد کرد و این رفتار را مورد نقد قرار داد!
اگر هم اکنون در خیابانهای بارسلونا قدم بزنید و پای صحبت مردم این شهر بنشینید، همگی به اتفاق خواهند گفت که هرگز خواهان درج نام شرکتی به عنوان حامی تجاری روی پیراهن تیم محبوبشان نبودهاند. آنها این پیراهن را مقدس میدانند و اگر پای مقدساتشان در میان باشد، حتی حاضرند فوتبال را در پایینترین رده این لیست قرار دهند! همین تقدس بود که درج لوگوی یک شرکت را مغایر با شعار "فراتر از یک باشگاه" معرفی میکرد.
بارسا یونیسف را به عنوان حامی تجاری خود معرفی کرد و صریحا به هواداران در خصوص این سازمان توضیح داد: سازمانی مردم محور که هدفش تهیه غذا و مایحتاج زندگی برای کودکان سراسر جهان است.
قهرمانانه و هوشمندانه بود! لاپورتا سنت مقدس باشگاه را به نحوی کنار زد که خشم عمومی گریبانش را نگیرد و به علاوه این حرکت، تحسین همگان را در بر داشت و پرچم بارسلونا و در راس آن، کاتالونیا به اهتزاز درآمد. لاپورتا در مصاحبهای گفت: «اگر به تاریخ ما نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این باشگاه در پایتخت کاتالونیا همواره ارزشهای انسانی، ورزشی و دموکراسی را گرامی داشته و این موضوعات را سر لوحه اقدامات خود قرار داده است».
در حالی که به نظر میرسید لاپورتا تک تک قدمهای خود را با فکر و حساب و کتاب بر میدارد، قبول پیشنهاد سرمربیگری تیم اصلی بارسا توسط پپ گواردیولا، محبوبیت او را صد برابر کرد و شایستگیهای او در اخذ تصمیمات حیاتی و درست را به همه نشان داد. لاپورتا دومین قرارداد بزرگ تاریخ باشگاه را با گواردیولا امضا کرد. این در حالی است که اولینِ آن زمان رکساچ اتفاق افتاد و سال ۲۰۰۰ مسی یک دستمال کاغذی را با امضای خود مزین نمود.
یوهان کرویف، یکی از حامیان نزدیک لاپورتا بود و کمک شایانی به او در بردن صندلی ریاست کرد. او نقش مشاور غیر رسمی لاپورتا را بازی میکرد و تاثیر بسیار زیادش در خارج کردن تصمیمات درست از اتاق ریاست نیوکمپ، غیر قابل انکار بود. کرویف بود که از رکساچ خواست به گواردیولا میدان دهد و پس از آن باز هم کرویف نقش اصلی را در موفقیت پپ در جانشینی فرانک رایکارد در سال ۲۰۰۸ ایفا کرد.
گواردیولا پس از قهرمانی کوپا دل ری سال ۱۹۹۷، مورد تمجید کرویف قرار گرفت و با کمک او بر نیمکت بارسا تکیه زد. مِی ۲۰۰۸ بود که بارسلونا رسما سرمربیگری پپ گواردیولا را اعلام کرد تا برگ جدیدی از تاریخ بارسا ورق بخورد.
بازیکنان بسیاری از لاماسیا تحت کنترل پپ به تیم اصلی آمدند. او از همان ابتدا سعی داشت خود را یک مربی ویژه و خاص نشان دهد؛ تا آنجا که در اولین مصاحبه خود به عنوان سکان دار تیم شکوهمند بارسا همه را در حیرت فرو برد و گفت: «مثلث رونالدینهو، دکو و اتوئو جایی در برنامههای من ندارند!».
همان سال سرخیو بوسکتس از تیم جوانان به تیم اصلی نقل مکان کرد و جرارد پیکه از منچستر به بارسا برگشت. دنی آلوز به عنوان خرید جدید معرفی شد و سویل را به مقصد تاریخسازی در بارسا ترک نمود. در همان بُرهه، ژاوی و اینیستا زوج خط هافبک بارسا را تشکیل دادند تا جهان را مسحور هنر خود کنند.
اما فوتبال، فوتبال است و همیشه طبق برنامه پیش نمیرود. پس از یک شکست و یک تساوری در دو بازی ابتداییِ پپ، انتقادات به بالاترین سطح خود رسید. تمامی مطبوعات علیه پپ کار میکردند و لاپورتا را به استفاده از قلب خود به جای مغزش متهم مینمودند.
اما همان طور که گفته شد، فوتبال، فوتبال است و سرانجام روی خوش خود را به پپ نشان داد. او سه گانه ارزشمند و تاریخی را برای هواداران به ارمغان آورد. لیگ را با ۹ امتیاز اختلاف با رئال مادرید به اتمام رساند و جام حذفی و لیگ قهرمانان را با اقتدار هر چه تمامتر به سود خود به پایان برد. به نظر همه چیز در بارسا و کاتالونیا بر وفق مراد بود. لاپورتا در سال ۲۰۱۰ بارسا را کاتالانترین بارسای تاریخ و موفق ترینِ آن عنوان کرد.
این روزها اما بارسا چهرهای متفاوت به خود گرفته و قطعا لاپورتا از این شرایط رضایت ندارد. انتقادات بسیاری به کادر فنی و مدیریت باشگاه – جوزپ ماریا بارتمئو - وارد میشود و تصمیمات او را زیر سوال میبرد. وخامت اوضاع را میتوانید در مصاحبه سال ۲۰۱۷ لاپورتا درباره بارتمئو و ریاست او در بارسا مشاهده کنید: «بارسا به تاراج رفته و روز به روز تحریف و دستکاری در آن بیشتر میشود!».
بارسا همچنان قهرمان عناوین میشود و شش جام قهرمانی در ۹ فصل اخیر لالیگا به نیوکمپ آورده شده است؛ اما برای برخی این قهرمانیها راضی کننده نیستند. هواپیمایی قطر و پس از آن شرکت مخابراتی ژاپنی، چهره زیبای آبی و اناری پیراهن بارسا را مخدوش کردند و معانی بسیار زیادی در دل همین موضوع نهفته است.
هواداران، شرایط را مساعد نمیبینند و همیشه موج منفی خود را به سمت باشگاه روانه میکنند. پرچمهای سفید برافراشته میشوند و خواهند شد تا به تاریخ بپیوندند. تاریخی که در آن نوشته شده است: "وکیلی که با رفتن خود، آتشی بر پیکر اف سی بارسلونا و افتخاراتش زد!"
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
با قدرت برمیگدیم این بار با ژاوی دوشنبه، ۸ آذر ۱۴۰۰ (۲۲:۵۹)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
گودپست چه طولانی چهارشنبه، ۵ آذر ۱۳۹۹ (۲۳:۰۰)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
سلام ببخشید اینکه پستهاب قدیمی هی میان بالا، قضیهش چیه؟ نکتۀ خاصی داره؟ جمعه، ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۳:۳۴)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
ممنون از این مطالب زیبا سپاس یکشنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ (۰:۳۳)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
اگر همین حامی های مالی نباشن بارسا میتونه سالی 50 میلیون یورو به مسی دستمزد بده و نگهش داره ؟ میتونه با psg و رئال و سیتی رقابت کنه تو خرید بازیکن باید قبول کنیم که یک : اهمیتی که والورده به لاماسیا میده خیلی کمه و این یه حقیقته اما ... دو : لاماسیا هم مثل هر کشوری نسل طلایی داره یعنی یه نسل بعد از سال 2003 اومدن و یه نسل دیگه میتونه سال 2021 بیاد یا 2025 اما این وسط یک چیز مشخصه اهمیت کافی به لاماسیا داده نمیشه حداقل کاری که میشه کرد دآمدزایی هست اگر بازیکنی در حد بارسا از لاماسیا بیاد 100 میلیون یورو قیمتشه و در تیم میمونه اما یه بازیکن بعد دوسال بازی (نه سکو نشینی و نیمکت نشینی) اگر در حد بارسا نباشه میشه با 30 تا 50 میلیون یورور فروختش اتفاقی که نمیفته و با خرید بازیکنای متوسط اجازه بازی به بازیکنای لاماسیا داده نمیشه !!!! ضمن اینکه نحوه مدیریت تیم توسط والورده مشکل داره برای روحیه دهی به بازیکن بهترین زمان برای بازی دادن بهش موقعی هست که فشار روحی روی تیم نیست مثلا وقتی تیم 3 به 0 یا 2 به 0 جلو هست این زمان بهترین موقع برای استراحت دادن به امسال مسی و سوارز و ... هست بازیکن میاد گل زد روحیش میره بالا راحت بازی میکنه اگر گل نزد هم با تعویض بین دو نیمه یا اوایل نیمه دوم مواجه نمیشه که پیامش واضحه تو بدرد نمیخوری مسی و سوارز باید بیان.. نحوه استراحت دادن به بازیکنای اصلی اصلا درست نیست.. نکته آخر اینکه بارسا هیچوقت مدیر ورزشی خوبی نداشته این رو از خریدای پر تعداد گرون که نتیجه ندادن میشه متوجه شد شک نکنید اگر فقط کوتینیو با یک قیمت معقول خریده شده بود الان داشت آقایی میکرد اما خریدش با این رقم که فقط یه دیوانه میتونه انجام بده و رقابتش با دمبله که هم ارزون تره هم اینکه فشار کمتری سرش هست کار رو به لحاظ روحی سخت کرده براش ! اون دوماهخی که مسی مصدوم بود همین کوتینیو و سوارز چقدر هماهنگ بودن اما وقتی مسی به تیم اضافه میشه عملا فکر و اندیشه همه بازیکنا میره سمت همکاری با مسی که اینم توی بند بند باشگاه هست و این برمیگرده به مدیریت تماشلگرا و مربی چرا وقتی مسی نیست همکاری خوبی بین دو بازیکن برقرار میشه اما وقتی مسی هست نه !!! اما تماشاگرا هم تقصیر دارن یک حرکت انجام شد توی همین بازی آخر سوارز یه حرکت فوق العاده انجام داد بعد یه پاس عالی به آلبا بعد پاس نهایی به مسی که شوت مسی رو دروازبان گرفت تماشاگرا شروع کردن به مسی مسی گفتن در حالی که حرکت اصلی رو سوارز و آلبا انجام دادن !!!!!!!!!! این رو مدیریت و مربی توی مصاحبه هاش میتونه مدیریت کنه با یادآوری چندین و چندباره حرکات خوب بازیکنا که چه حرکتی کرد دمش گرم و نه فقط کلی گویی که فلانی خوب بود! سهشنبه، ۹ بهمن ۱۳۹۷ (۱۵:۵۲)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
انقدر متن زیبا بود که تو اوج بودم اما وقتی عکس بارتمئو رو دیدم یاد وضعیت الان افتادم و واقعیتی که هیچ وقت دوست نداشتم تو ادامه متن بخونمش.
یکشنبه، ۷ بهمن ۱۳۹۷ (۲۱:۲۹)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
👍 یکشنبه، ۷ بهمن ۱۳۹۷ (۱۹:۳۴)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
مربع کرایف _مسی_لاپورتا_پپ هیچ وقت از یاد نخواهد رفت♥️
یکشنبه، ۷ بهمن ۱۳۹۷ (۱:۰۱)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
نقل قول saeed2014 نوشته:سیاست باشگاه منو یاد اداره ی بعصی کشورا میندازه که به کسی رای دادن که خودش تیشه میزنه به ریشه ش راه دور لازم نیست بریم. کشور خودمون عینا همینه. شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۳:۲۰)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
والورده رو بندازن بیرون فقط همین.بزاریم روی اتوپایلوت بهتر نتیجه میگیریم
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۲:۱۵)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
سیاست باشگاه منو یاد اداره ی بعصی کشورا میندازه که به کسی رای دادن که خودش تیشه میزنه به ریشه ش
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۲:۱۴)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
تاریخ خواهد نوشت ابله هایی بودن که در حضور لاپورتا به بارتمئو رای دادن اونم به خاطر سه گانه ای که فقط به خاطر نبوغ لوچوی بزرگ بدست اومده بود. نتیجه شم اینه که امروز یه بی کفایت باید روی نیمکت تیم بشینه تا با یه ترکیب میلیارد یورویی بدترین بازیها رو شاهد باشیم...
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۱:۱۷)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
مثلا دوستان ما به دمبله این همه پول دادیم. ایبه کوتی( که بع از کینگ بازیکن مورد علاقمه) در حالی که به اینستا یا ژآوی خرجی هیچ کردیم که شدن اسطوره. تلخه ولی کمکم داریم مثل منچستر سیتی میشیم فقط پول میده واسسه بازی کنا و ازشون هیچ بازی زیبایی نمیبینیم.حیف................کجای لاپورتا که بارسا بهت نیاز داره شدید..... کجایی لوچو که مسی داره زیر دست کسی نابود میشه که مربی بهش بگیم باید خودمون رو تشویق کنیم. حیف...
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۰:۲۳)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
نقل قول iman_khatar نوشته:بارسا الان به حدی رسیده کلا چندتا دونه لاماسیایی بیشتر داخلش نمونده مگه اینیستا و ژاوی در سال ۲۰۰۸ ۱۸ سالشون بود؟نه بیست و چندسالشون بود ولی سوپر استار نبودن کل تیم بارسا به خاطر سبک خاص هماهنگی عالی و البته بینابینش بازیکن هایی خریده شد تا تیم رو تکمیل کنن ولی این بارسا شده ماشین پول سازی که چندسال دیگه که مسی نبود و این بازیکنایی که خریده شدن و مربی درستی بالاسرشون نبود گذاشتن و رفتن میشه یه تیم داغون که کم کم سوددهیش هم کم میشه و ... همینطوره..متاسفانه.. شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۰:۱۲)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
بارسا الان به حدی رسیده کلا چندتا دونه لاماسیایی بیشتر داخلش نمونده مگه اینیستا و ژاوی در سال ۲۰۰۸ ۱۸ سالشون بود؟نه بیست و چندسالشون بود ولی سوپر استار نبودن کل تیم بارسا به خاطر سبک خاص هماهنگی عالی و البته بینابینش بازیکن هایی خریده شد تا تیم رو تکمیل کنن ولی این بارسا شده ماشین پول سازی که چندسال دیگه که مسی نبود و این بازیکنایی که خریده شدن و مربی درستی بالاسرشون نبود گذاشتن و رفتن میشه یه تیم داغون که کم کم سوددهیش هم کم میشه و ...
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۲۰:۰۷)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
نقل قول you.are.barcelona نوشته:سلام دوستان عزیز .بعد غیبت نسبتا طولانی دوباره به خانواده گرم ابی اناری برگشتم. اما درباره این مقاله.نقش لاپورتا به عنوان یه مدیر بهترین تاریخ بوده اما به نظر من چیزی که بیشتر از همه مهمه سرمربی و طرز تفکرش هست برای مثال لوچو تو دوران بارتی بهترین بازی ها رو انجام داد تیمش و ۹ تا از ۱۴ تا جام رو گرفت و سرجی رو برتو و منیر و النیا و مارلون و ساندرو رو وارد تیم کرد.حتی میشه گفت نیمار رو هم به اوج رسوند و مسی رو کامل تر کرد و از اون سوارز افتضاح فصل اخر بهترین استفاده رو کرد کاری که والورده با خرج های چند برابری دوران انریکه نمیتونه بکنه.پس به نظرم یه مربی عالی نقشش مهم ار از مدیر عالی هستش هر چند مربی عالی رو هم مدیر عالی انتخاب میکنه(بارتمئو فکر نمیکرد انریکه موفق بشه) داداش ذره ذره...همون اول همه چی رو نابود نمیکنن ک...از راس شروع میکنن ک بازگشتی نباشه برای تصمیمات و تخریبات ... بعد تک تک عوامل میشن اونی ک میبینی... شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۹:۱۸)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
سلام دوستان عزیز .بعد غیبت نسبتا طولانی دوباره به خانواده گرم ابی اناری برگشتم. اما درباره این مقاله.نقش لاپورتا به عنوان یه مدیر بهترین تاریخ بوده اما به نظر من چیزی که بیشتر از همه مهمه سرمربی و طرز تفکرش هست برای مثال لوچو تو دوران بارتی بهترین بازی ها رو انجام داد تیمش و ۹ تا از ۱۴ تا جام رو گرفت و سرجی رو برتو و منیر و النیا و مارلون و ساندرو رو وارد تیم کرد.حتی میشه گفت نیمار رو هم به اوج رسوند و مسی رو کامل تر کرد و از اون سوارز افتضاح فصل اخر بهترین استفاده رو کرد کاری که والورده با خرج های چند برابری دوران انریکه نمیتونه بکنه.پس به نظرم یه مربی عالی نقشش مهم ار از مدیر عالی هستش هر چند مربی عالی رو هم مدیر عالی انتخاب میکنه(بارتمئو فکر نمیکرد انریکه موفق بشه) شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۹:۱۵)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
اولِ فاجعه رفتن لاپورتا بود ببین شروعش اون بوده الآن کجای کاریم...
شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۹:۱۵)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
رفتن لاپورتا شبیه به کودتا بود مگه میشه مدیر به این قدرت رو یک شبه کنار گذاشت و یه دزد رو به جای اون قرار داد یکی از دلایل بارسایی شدن من لوگوی یونیسف بود شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۷:۵۹)
|
پاسخ به: چگونه لاپورتا با رفتنش، بارسا و غرورش را هم با خود برد؟! | ||
---|---|---|
نقل قول تاریخی که در آن نوشته شده است: "وکیلی که با رفتن خود، آتشی بر پیکر اف سی بارسلونا و افتخاراتش زد!".شنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۷ (۱۵:۰۰)
|