بلند شو، کاپیتان... 💔اختصاصی
فرستنده سعید ایمنی در تاريخ جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۰۲) (۱,۲۶۵ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
سعید ایمنی
FCBarcelona.ir
من و خیلیهای دیگر، خیلی چیزها را از تو یاد گرفتیم. عشق را، تعصب را، باور و ایمانی که میشود برایش جان داد را، همیشه جنگیدن و هرگز شکست را نپذیرفتن را. تو برای من و خیلیهای دیگر، تجسم مفاهیمی خیلی عمیقتر و بزرگتر از تمام فوتبال بودهای.
آن قدر زمین خوردیم و با نگاه به تو که ایستاده بودی، قدرت گرفتیم و ایستادیم، که عاقبت همه دنیا را فتح کردیم. با آن باوری که تو به ما آموخته بودی. با آن معنایی که تو به بازوبند زرد و قرمز رهبری بارسا بخشیدی. با آن فراتر از باشگاهی که تو بخشی از هویتش بودی و با آن فراتر از فوتبالی که تو به ما نشان دادی...
وقتی عطای هدایت یکی از بزرگترین تیمهای ملی دنیا و حضور در یکی از مهمترین تورنومنتهای جهانی را به لقایش بخشیدی و یکبار دیگر به دنیا ثابت کردی که تمام زرق و برقش برای تو ناچیز است، یکبار دیگر من و خیلیهای دیگر مثل من را عاشق خودت کردی. تو در دنیایی که همه، همه چیزشان را فدای برد و جام و افتخار و تعداد هوادار و درخشیدن روی سن میکنند، همه اینها را هیچ میدانستی و میدانی؛ و تو همه را فدا کردی برای بزرگترین بازی زندگیت...
اما این چیزی نیست که تو به من و خیلیهای دیگر مثل من یاد دادی. تو برای شکستن، برای تسلیم شدن، برای کم آوردن خلق نشدی. برخاستن از این باخت و دوباره بردن، کار کمتر کسی است، آری؛ اما اگر یک نفر در دنیا باشد که یارای برخواستن از دل چنین غم بزرگی را داشته باشد، آن تو هستی، لوچوی دوستداشتنی.
از دل این خاکستر سرد، دوباره متولد شو و جهانی را با هیاهویت به آشوب بکش. قلبهای پر از شور و غوغای میلیونها جوان عاشقپیشه شبیه من، همیشه همراه تو خواهد بود. ❤
FCBarcelona.ir
بازی را که باخته بودیم، گوشه چشممان به تو بود. تو آخرین سنگر تسخیرناپذیر ما بودی که هیچ وقت تسلیم نمیشد. مهم نبود چند گل میخواستیم یا ماموریتمان چقدر غیر ممکن بود، برای تو جنگیدن همیشه ادامه داشت. تو هیچ وقت دستهایت را بالا نمیبردی...
و حالا تو بازیات را باختهای، مهمترین بازیات را؛ شاید این تلخترین شکست تمام زندگیت باشد...
حالا تو با تمام آن وجود احساساتیات، گوشهای نشستهای و اشک میریزی، و ما هم پا به پای تو - هزاران کیلومتر آن طرفتر - اشک میریزیم... بازی را باختهایم؛ اما باز هم گوشه چشممان به توست... تو آخرین سنگر تسخیرناپذیر ما هستی... تسلیم نشو کاپیتان؛ بلند شو؛ بایست؛ بجنگ؛ یک دنیا سرباز، با تمام ایمان و باورشان پشت سرت ایستادهاند...
و حالا تو بازیات را باختهای، مهمترین بازیات را؛ شاید این تلخترین شکست تمام زندگیت باشد...
حالا تو با تمام آن وجود احساساتیات، گوشهای نشستهای و اشک میریزی، و ما هم پا به پای تو - هزاران کیلومتر آن طرفتر - اشک میریزیم... بازی را باختهایم؛ اما باز هم گوشه چشممان به توست... تو آخرین سنگر تسخیرناپذیر ما هستی... تسلیم نشو کاپیتان؛ بلند شو؛ بایست؛ بجنگ؛ یک دنیا سرباز، با تمام ایمان و باورشان پشت سرت ایستادهاند...
من و خیلیهای دیگر، خیلی چیزها را از تو یاد گرفتیم. عشق را، تعصب را، باور و ایمانی که میشود برایش جان داد را، همیشه جنگیدن و هرگز شکست را نپذیرفتن را. تو برای من و خیلیهای دیگر، تجسم مفاهیمی خیلی عمیقتر و بزرگتر از تمام فوتبال بودهای.
شاید تو یادت نباشد، اما من و خیلیهای دیگر چرا، که آن شبها که دیگر امیدی نداشتیم، فریادهای تو امید ما بود. فردای شکستهای تلخ و جنگیدن برای تکرار نشدنشان. تو تسخیرناپذیر بودی، وقتی همه سقوط امپراتوری نیوکمپ را پذیرفته بودند، تو اما تسخیرناپذیر بودی. تو هرگز پرچم سفیدی همراهت نداشتی...
آن قدر زمین خوردیم و با نگاه به تو که ایستاده بودی، قدرت گرفتیم و ایستادیم، که عاقبت همه دنیا را فتح کردیم. با آن باوری که تو به ما آموخته بودی. با آن معنایی که تو به بازوبند زرد و قرمز رهبری بارسا بخشیدی. با آن فراتر از باشگاهی که تو بخشی از هویتش بودی و با آن فراتر از فوتبالی که تو به ما نشان دادی...
وقتی عطای هدایت یکی از بزرگترین تیمهای ملی دنیا و حضور در یکی از مهمترین تورنومنتهای جهانی را به لقایش بخشیدی و یکبار دیگر به دنیا ثابت کردی که تمام زرق و برقش برای تو ناچیز است، یکبار دیگر من و خیلیهای دیگر مثل من را عاشق خودت کردی. تو در دنیایی که همه، همه چیزشان را فدای برد و جام و افتخار و تعداد هوادار و درخشیدن روی سن میکنند، همه اینها را هیچ میدانستی و میدانی؛ و تو همه را فدا کردی برای بزرگترین بازی زندگیت...
و تو بزرگترین بازی زندگیات را باختهای؛ بله. چه بازیای برای یک پدر بزرگتر از دخترش؟ و چه چیزی دردناکتر از تبدیل شدن لبخند او به خاطره... تو حالا غمگینترین آدم دنیایی و حق داری که باشی... و حق داری اگر مابقی زندگیت را اشک بریزی... و ما هم با تو اشک خواهیم ریخت...
اما این چیزی نیست که تو به من و خیلیهای دیگر مثل من یاد دادی. تو برای شکستن، برای تسلیم شدن، برای کم آوردن خلق نشدی. برخاستن از این باخت و دوباره بردن، کار کمتر کسی است، آری؛ اما اگر یک نفر در دنیا باشد که یارای برخواستن از دل چنین غم بزرگی را داشته باشد، آن تو هستی، لوچوی دوستداشتنی.
از دل این خاکستر سرد، دوباره متولد شو و جهانی را با هیاهویت به آشوب بکش. قلبهای پر از شور و غوغای میلیونها جوان عاشقپیشه شبیه من، همیشه همراه تو خواهد بود. ❤
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
واقعا خدا بهش صبر بده.اونقدر این واقعه تلخه که واقعا نمیدونم چی بگم.خدا به همراهش در سختی ها.و ایشالله برای هیچ کس پیش نیاد همچین چیزی
یکشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ (۲۳:۱۲)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
روانش شاد
یکشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ (۱۰:۲۶)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
خیلی دردناکه. نمیشه حتی تصورشم کرد که انریکه چه دردی میکشه .زمان چیزی رو عوض نمیکنه فقط این داغ رو براش عادی میکنه. دیگه هرگز انریکه سابق نمیشه.
شنبه، ۹ شهریور ۱۳۹۸ (۱۱:۱۱)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
بلند شو کاپیتان، بلند شو... 💔
جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲۲:۰۷)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
نقل قول Greatest.Ever نوشته:بخشی از پیام انریکه: «دلمان برایت تنگ نمی شود بلکه هر روز زندگیمان با این امید که در آینده تو را می بینیم، زندگی می کنیم. تو ستاره ای خواهی بود که خانواده ما را هدایت خواهی کرد.» تمام ماه های اخیری که سرمربی اسپانیا بود و غایب شد روی نیمکت و گفتن مشکل داره و هیچ خبر رسانی از سمت خودش نشد که دقیقا مشکل چیه سعی کرد این درد رو توی خانواده خودش نگه داره. به عنوان یک «قهرمان» و «اسطوره» مردم رو غمخوار خودش نکنه. پیامی که نوشت فقط نشان از روحیه و شخصیت کم نظیر و قدرتمندش داره. فقط میتونم بگم دست یافتن به چنین تحملی از فقدان اونم فقدانی چنین دردناک و روان فرسا برای خیلی از انسان ها دست نیافتنی هست. اونم در حالی که از درون ویران و متلاشی هست. بالای ۱۰۰ بار این پیامش رو خوندم و میتونم بگم غبطه برانگیزه. و بازم در راستای سهیم نشدن چنین رنجی با مردم هست و مردم رو غمخوار خودش نکردن. انریکه حالا از دروازه ای از اندوه و رنج رد شده که تصورش هم برای خیلی ها ممکن نیست. روح عزیز از دست رفته اش شاد. واقعا" که چه شخصیت قوی داره حالا هر کس دیگه ای بود این موضوع رو رسانه ای میکرد آفرین لوچو و خوش به حالت که اینفد قوی هستی در مقابل مشکلات .واقعا" خودمونیم چه جوری میشه که یه نفر به یه همچین درجه ای از شهامت و قدرت شخصیت میرسه ...و قطعا" اونایی که تو این مدت با نبودنش فکرای دیگه راجع بهش میکردن قطعا" الان دچار عذاب وجدان شدن که اینم باز یه درس دیگه از لوچو بزرگ میتونه باشه که دیگران رو زود قضاوت نکنیم جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۶:۳۵)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
تسلیت میگم. تا کسی بچه نداشته باشه نمیتونه تصور کنه از دست دادنش چقدر سخته. فقط زبانم از عمق بردباری و خویشتن داری این آدم قاصره. تو همچین مواقعی که انسان به بن بست میرسه و سخت ترین لحظات زندگیش رو تجربه میکنه، خیلی خیلی سخته که قید همدردی و ملاطفت دیگران که شاید تنها التیامه واست رو بزنی و همه درد و رنجت رو تو خودت بریزی و به تنهایی به دوش بکشی. به علاوه، این سکوتت میتونه در مظان صدجور اتهام و حرف و حدیث قرارت بده و بجای اینکه ابراز همدردی بشنوی، از قضاوت هاشون دل شکسته تر میشی. این کار از هر کسی ساخته نیست. جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۵:۳۲)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
خیلی تلخ بود. خیلی...
جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۴:۰۶)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
نقل قول Greatest.Ever نوشته:بخشی از پیام انریکه: «دلمان برایت تنگ نمی شود بلکه هر روز زندگیمان با این امید که در آینده تو را می بینیم، زندگی می کنیم. تو ستاره ای خواهی بود که خانواده ما را هدایت خواهی کرد.» تمام ماه های اخیری که سرمربی اسپانیا بود و غایب شد روی نیمکت و گفتن مشکل داره و هیچ خبر رسانی از سمت خودش نشد که دقیقا مشکل چیه سعی کرد این درد رو توی خانواده خودش نگه داره. به عنوان یک «قهرمان» و «اسطوره» مردم رو غمخوار خودش نکنه. پیامی که نوشت فقط نشان از روحیه و شخصیت کم نظیر و قدرتمندش داره. فقط میتونم بگم دست یافتن به چنین تحملی از فقدان اونم فقدانی چنین دردناک و روان فرسا برای خیلی از انسان ها دست نیافتنی هست. اونم در حالی که از درون ویران و متلاشی هست. بالای ۱۰۰ بار این پیامش رو خوندم و میتونم بگم غبطه برانگیزه. و بازم در راستای سهیم نشدن چنین رنجی با مردم هست و مردم رو غمخوار خودش نکردن. انریکه حالا از دروازه ای از اندوه و رنج رد شده که تصورش هم برای خیلی ها ممکن نیست. روح عزیز از دست رفته اش شاد. خیلی زیبا بود... جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۲:۴۸)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
نقل قول Goh_verde نوشته:و متاسفانه همیشه بهترین آدما، با سخت ترین آزمون ها آزمایش میشن اینقدر این مرد قویه که حتی توی پست خداحافظی ش با دخترش هم عجز و لابه و ضعف نمی بینیم و فقط امید و سرسختی و صبوری ش دیده میشه ❤️🖤💙 دقیقا همینه. این دنیا همیشه سر جنگ داشته با آدمهای بزرگ. و چقدر زیباس اونجا که این جور آدمها هیچ وقت اهمیتی ندادن به فهمیده نشدن توسط اکثریت بی خرد... جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۲:۴۷)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
بعد از خبر فوت تیتو، هیچ شکستی و خبری درباره ی بارسا اینقدر ناراحتم نکرده بود حتی موندگار شدن والورده لوچو خیلی شبای خوبی برای همه مون ساخته و متاسفانه همیشه بهترین آدما، با سخت ترین آزمون ها آزمایش میشن اینقدر این مرد قویه که حتی توی پست خداحافظی ش با دخترش هم عجز و لابه و ضعف نمی بینیم و فقط امید و سرسختی و صبوری ش دیده میشه ❤️🖤💙 جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۱۲:۲۴)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
😞😞 ...
جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۸:۴۷)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
بخشی از پیام انریکه: «دلمان برایت تنگ نمی شود بلکه هر روز زندگیمان با این امید که در آینده تو را می بینیم، زندگی می کنیم. تو ستاره ای خواهی بود که خانواده ما را هدایت خواهی کرد.» تمام ماه های اخیری که سرمربی اسپانیا بود و غایب شد روی نیمکت و گفتن مشکل داره و هیچ خبر رسانی از سمت خودش نشد که دقیقا مشکل چیه سعی کرد این درد رو توی خانواده خودش نگه داره. به عنوان یک «قهرمان» و «اسطوره» مردم رو غمخوار خودش نکنه. پیامی که نوشت فقط نشان از روحیه و شخصیت کم نظیر و قدرتمندش داره. فقط میتونم بگم دست یافتن به چنین تحملی از فقدان اونم فقدانی چنین دردناک و روان فرسا برای خیلی از انسان ها دست نیافتنی هست. اونم در حالی که از درون ویران و متلاشی هست. بالای ۱۰۰ بار این پیامش رو خوندم و میتونم بگم غبطه برانگیزه. و بازم در راستای سهیم نشدن چنین رنجی با مردم هست و مردم رو غمخوار خودش نکردن. انریکه حالا از دروازه ای از اندوه و رنج رد شده که تصورش هم برای خیلی ها ممکن نیست. روح عزیز از دست رفته اش شاد. جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۷:۰۳)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
خیلی ناراحت شدم خیلی خیلی سخته . خدا بهش صبر بده با تمام وجودم بهش تسلیت میگم. حتی فکر کردن به یه همچین موضوعی تن آدمو به رعشه میندازه. چه برسه به اینکه در واقعیت همچین اتفاقی بیوفته....
جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۵۱)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
اولش که این خبر رو شنیدم باور نکردم میگفتم نه اشتباهه اما بعدش.. با خودم میگم چی میتونه واسه یه مرد به عنوان پدر دردناک تر از این باشه که با دست های خودش بچه ش رو به خاک بسپاره من زمان زیادی نیست که میشناسمت ولی همین زمان کم حداقل واسه من کافی بود که تو برام اثبات بشی. از اون روحیه جنگندگی قبل اون بازی مشهور که گفتی میتونیم 6تا گل بزنیم تا اون خوشحالی پاک و معصومت بعد از اتمام بازی که بالا و پایین میپردی واسه شاهکاری که خلق کرد تیمت به رهبری تو البته که همه مون اون شب همینطوری خوشحال بودیم. همه همه ش نشون دهنده روح والای تو این امید رو داریم که برگردی قوی تر از قبل رئیس 💔🖤 جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۲۶)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
بلند شو کاپیتان... حق داری که بشکنی، اما نشکن... تو به ما یاد دادی جنگیدن رو... بلند شو و قوی تر از قبل بایست... ما به تماشای جنگاوری تو نیاز داریم... جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۱۴)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
"و تو بزرگترین بازی زندگیات را باختهای؛ بله. چه بازیای برای یک پدر بزرگتر از دخترش؟ و چه چیزی دردناکتر از تبدیل شدن لبخند او به خاطره... تو حالا غمگینترین آدم دنیایی و حق داری که باشی... و حق داری اگر مابقی زندگیت را اشک بریزی... و ما هم با تو اشک خواهیم ریخت..." فوق العاده بود.. 💔 جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۱۴)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
خدا انشاالله به خودش و خانوادش صبر بده... هر چی زودتر برگرد و شکوه رو دوباره به بارسا برگردون رئیس
جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۱۰)
|
پاسخ به: بلند شو، کاپیتان... 💔 | ||
---|---|---|
«چه چیزی دردناکتر از تبدیل شدن لبخند او به خاطره...» نصف شبی اشکمونو در اوردی آقای ایمنی 😞💔 روحش شاد ❤ جمعه، ۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲:۰۸)
|