داستان دزدی بزرگ؛ چگونه جام لالیگا ۲۰۱۹/۲۰ سر از مادرید در آورد؟اختصاصی
فرستنده سعید ایمنی در تاريخ جمعه، ۳ مرداد ۱۳۹۹ (۲۱:۵۵) (۷۰۹ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
سعید ایمنی
FCBarcelona.ir
بارسا نیم فصل اول را با امتیاز برابر با رئال مادرید در صدر جدول به پایان رساند، اما این صدرنشینی هیچ اقتداری به همراه نداشت. نه نمایش ارائه شده از جانب بارسای والورده چنگی به دل میزد، و نه امتیازات بدست آمده نشان از عملکردی درخشان داشت. صدرنشینی بارسا هم صرفا مرهون عملکرد ضعیف زیدان و تیمش در نیمه اول بود که هنوز بازیکن طلایی خود را راهی میدان نکرده بودند.
پس از دو فاجعه المپیکو و آنفیلد، در کمال شگفتی هواداران بارسا، والورده به لطف حمایت مدیریت باشگاه و رختکن تیم، در بارسا ماندنی شد، اما عاقبت فصل جاری از همان ابتدا هم قابل حدس زدن بود.
بارسا فصل را با بیرون انداختن کوتینیو، آلکاسر، مالکوم، دنیس سوارز، رافینیا، تودیبو، کارلس پرز، کارلس آلنیا و تعدادی از جوانان باشگاه مثل کوکوریا و میراندا آغاز کرد تا تیمی که یکی از پرمهرهترین تیمهای تاریخ باشگاه محسوب میشد، به خصوص در خط هافبک با یک سری بازیکن با قابلیتهای تدافعی روبرو باشد، یعنی همان سیستمی که والورده میپسندید: خروج بازیکنان خلاق و بازیساز، و باقی ماندن بازیکنان قدرتی و دفاعی.
سیستم بازی محافظهکارانه والورده اما در سومین فصل جواب نداد و مکانیزم دفاع کردن و دل به نبوغ مسی بستن دیگر برای پیروزی کافی نبود. بارسا فصل را با شکست دردناک در سن مامس آغاز کرد و تا پایان هفته پنجم از ۱۵ امتیاز ممکن تنها ۷ امتیاز بدست آورد تا یکی از بدترین آغازهای تاریخ بارسا بدست ارنستوی کبیر به ثبت رسیده باشد.
بارسا لیگ قهرمانان را هم بسیار بد آغاز کرد و یکی از بدترین عملکردهایش را در سیگنال ایدونا پارک به نمایش گذاشت. زنبورها انواع و اقسام موقعیتها را روی دروازه بارسا ترتیب دادند و تنها مقاومت تراشتگن - حتی در برابر ضربه پنالتی رویس - بارسا را به یک تساوی بدون گل ناامید کننده رساند.
بارسا در نیم فصل اول در برابر تیمهای متوسط خرانادا و لوانته هم شکست خورد و در برابر اوساسونا، سوسیداد، رئال مادرید و اسپانیول به تساوی دست یافت تا با کسب ۴۰ امتیاز از ۱۹ بازی (میانگین ۲.۱ امتیاز در هر بازی) یکی از بدترین نیمفصلهای ابتدایی تاریخ خود را در لالیگا پشت سر گذاشته باشد.
سرانجام ۲.۵ سال دوران خسارتهای پیاپی والورده به بارسا، با شکست ۲-۳ در برابر اتلتیکو و از دست رفتن سوپر کاپ اسپانیا به پایان رسید، در حالی که لالیگا در همان زمان هم با از دست دادن ۱۷ امتیاز در بازیهای کم فشار نیم فصل اول، در آستانه از دست رفتن به نظر میآمد.
کیکه ستین در نیم فصل جانشین والورده شد. این سرمربی اسپانیایی که به بازی مالکانه شناخته میشد و جایزه کرویفیترین مربی سال را هم در کارنامه داشت، و پیشتر حتی موفق شده بود با رئال بتیس، بارسای والورده را در نیوکمپ شکست دهد، سکان کشتی متلاطم بارسا را به دست گرفت.
در شرایطی که از تابستان قبل و با دومین کامبک بزرگ دوران والورده در برابر لیورپول، هواداران بارسا یک صدا خواستار اخراج او بودند و نمایشهای ضعیف بارسا حتی در بازیهایی که با پیروزی به پایان میرسید، کاسه صبر هواداران را لبریز کرده بود، کیکه ستین در شرایطی به بارسا آمد که تنشها در بالاترین سطح خود بود، هواداران بارسا زخمخوردهتر و بیطاقتتر از هر زمان دیگری بودند، و بارسا با مشکل قحطی بازیکنان خلاق درون زمین دست و پنجه نرم میکرد.
ژاوی به درستی از پذیرش به دوش کشیدن مسئولیت تیم در آن شرایط شانه خالی کرد، و چه بسا ستین هم اگر به گذشته باز میگشت، این بار امانت را نمیپذیرفت! در هر صورت پیرمرد اسپانیایی به رویای نشستن روی نیمکت بارسا رسید، اما نتوانست به رویای پیاده کردن تفکراتش در بارسا جامعه عمل بپوشاند.
کیکه ستین را میتوان کمتقصیرترین فرد در قهرمان نشدن بارسا دانست، با این حال او در دوران کوتاه حضورش در سمت سرمربی بارسا، بیتقصیر هم نبود. او در مهمترین پیش شرط موفقیت روی نیمکت بارسا، یعنی برقراری ارتباط دوستانه با مسی و سایر بازیکنان موفق نبود، و این مسئله باعث شد بازیکنانی که در فاجعهبارترین مقاطع دوران حضور والورده از او حمایت کرده بودند، با اولین مساوی شروع به انتقاد از ستین کنند و این اوضاع روحی روانی تیم را دچار مشکلات بسیاری کرد.
از سوی دیگر ستین پس از تنها ۳ بازی، تحت فشار هواداران و رسانهها و تنشهای درون تیم، دست از سیستم مورد علاقه بازیش کشید و رو به بازی محافظهکارانه و نتیجهگرا آورد تا بتواند کمی فشارها را از خود و تیمش دور کند.
در نهایت، در شرایطی که با رفتن والورده شانس هم از بارسا رو گردانده بود و در بسیاری بازیها - من جمله الکلاسیکو - بارسا در عین برتری نتوانست نتیجه مطلوب را بدست آورد، کیکه ستین نیم فصل دوم را با ۴۲ امتیاز از ۱۹ بازی (۲.۲ امتیاز در هر بازی) به پایان رساند.
در حالت ایدهآل، عملکرد کیکه ستین را از منظر امتیازآوری میتوان ناامید کننده قلمداد کرد، اما با در نظر گرفتن شرایطی که او به بارسا آمد و با این وجود باز هم عملکردی بهتر از نیم فصل اول والورده داشت، مقصر دانستنش در ناکامی بارسا در بدست آوردن قهرمانی چندان منصفانه به نظر نمیرسد.
لابد میپرسید نقش پپ گواردیولا در این میان چیست؟ زمانی که در دور رفت یک هشتم پایانی لیگ قهرمانان اروپا، منچستر سیتی موفق شد رئال مادرید را در سانتیاگو برنابئو شکست دهد، اروپا عملا برای پرز به پایان رسید، چرا که خیلی غیر محتمل به نظر میرسد که تیم گواردیولا با وجود عملکرد ضعیفش در جامهای داخلی، بخواهد در برابر مادریدیها کامبک بخورد!
در نتیجه وقفه کرونا فرصت خوبی بود تا پرز تمام توانش را معطوف بردن لالیگا کند، تا یک فصل بدون جام دیگر برای رئال مادرید رقم نخورده باشد!
اما داستان لالیگای ۲۰۱۹/۲۰ فقط در زمین فوتبال رقم نخورد. اگرچه به ندرت میتوان در تاریخ بیش از یک قرن رئال مادرید، قهرمانی بیحرف و حدیثی پیدا کرد، اما در برخی مقاطع مثل فصل آخر لوئیز انریکه در بارسا، فشارهای موجود برای قهرمان کردن تیم سلطنتی به حدی زیاد و علنی شد که صدای همه را در آورد!
در مقطع بعد از کرونا هم تقریبا تیم مادریدی هیچ برد بیحرف و حدیثی بدست نیاورد. از بردهای با اختلاف یک گلی که به لطف پنالتیهای مشکوک بدست میآمدند گرفته، تا مردود شدن عجیب و غریب گلهای حریف از قبیل دیدار برابر سوسیداد، تا گلهای مردودی که برای مادریدیها پذیرفته میشد از قبیل گل هند بنزما به سوسیداد، آنقدر داوریهای جانبدارانه شدت پیدا کرد که صدای خاویر تباس، رئیس لالیگا - که به صراحت اعلام کرده یک هوادار دو آتیشه رئال مادرید است - را هم در آورد، و بسیاری رسانههای معتبر جهان مثل بلیچر و سایت گل، به صراحت VAR را یار دوازدهم رئال دانستند!
در نهایت قضاوتهای مشکوک منجر به این شد که تیم زیدان که در نیم فصل اول بسیار پر تلاطم و نامنظم و ضعیف نشان داده بود، در نیم فصل دوم تیمی متفاوت ظاهر شد و تمام بازیهای بعد از وقفه خود را با - به جز بازی آخر - با پیروزی پشت سر گذاشت و توانست یک قهرمانی پر حرف و حدیث دیگر را برای تیم سلطنتی به ارمغان آورد.
لیونل مسی بدون تردید، برترین بازیکن تاریخ فوتبال است و بیاغراق میتوان بخش عمدهای از موفقیتهای بارسا در دهه اخیر را با طور مستقیم مدیون درخشش این اعجوبه آرژانتینی دانست. اما هر اندازه که مسی درون زمین فوتبال بینقص و غیر قابل انتقاد است، اما رفتار او در خارج زمین آنطور که باید و شاید نیست.
پس از شکست فاجعهبار بارسا در برابر آ اس رم در سال اول حضور والورده، بازیکنان به طور کامل از مربی حمایت کردند، و حتی سال بعد، زمانی که با تحقیرآمیزترین کامبک تاریخ در آنفیلد، بارسا از لیگ قهرمانان حذف شد، در شرایطی که همه انتظار اخراج والورده را میکشیدند، مسی به عنوان کاپیتان تیم به میدان آمد و اعلام کرد که تمامی مسئولیت شکست بر عهده بازیکنان است و والورده هیچ تقصیری ندارد!
حتی زمانی که چند هفته بعد، بارسا با شکست در برابر والنسیا، قهرمانی در جام حذفی را هم بعد از ۴ قهرمانی پیاپی از دست داد، باز هم بازیکنان پشت سرمربی ایستادند و به طور مشخص، حمایت مسی منجر به ماندن والورده شد. بدون تردید اگر والورده در همان زمان اخراج شده بود و کیکه ستین فرصت آمادهسازی پیشفصل را در اختیار داشت، اوضاع تیم امروز میتوانست به مقدار بسیار زیادی متفاوت باشد.
در آن زمان گفته میشد که مسی به عنوان کاپیتان تیم موظف است که تحت هر شرایطی از مربی حمایت کند، که البته حرف بیربطی نیست، اما رویکرد مسی در مواجهه با کیکه ستین کاملا متفاوت بود، و او خیلی زود نسبت به ناکامیهایی که خیلی کوچکتر از فجایع دوران والورده بودند، شروع به نشان دادن واکنش کرد تا این شاعبه در ذهن هواداران به وجود آید که مسی با مربیان مختلف رفتاری دوگانه دارد.
اگر برگردیم به ابتدای دوران حضور لوئیز انریکه در بارسا و مشکلاتی که گفته میشد در ماههای اول بین او و مسی وجود داشته، اینطور به نظر میرسد که مسی با مربیان سختگیر و پر تلاش چندان رابطه خوبی ندارد و ترجیح میدهد که فردی مثل والورده روی نیمکت تیم بنشیند که بود و نبودش چندان فرقی به حال کسی ندارد!
با این حال، همه این حدس و گمانها حتی در صورت صحت داشتن، منکر این واقعیت نیست که بارسای امروز، شکوه و عظمتش را بیش از هرکس و هر چیز، مدیون نبوغ برترین بازیکن تاریخ فوتبال است.
از دوران ظهور بارسای جدید با حضور فرانک ریکارد و خوان لاپورتا، فتح لالیگا برای بارسا اتفاقی پیش پا افتاده بوده است، و شاید چند سال یک بار از دست دادن آن فاجعه محسوب نشود. با این حال به طور قطع میتوان گفت که اگرچه بارسای امسال در قد و قواره یک قهرمان بیرقیب ظاهر نشد، اما رئال مادرید هم به هیچ عنوان شایسته کسب قهرمانی نبود، و داستان دزدی بزرگ لالیگای ۲۰۱۹/۲۰ را هم میتوان به لیست بلند بالای جامهای بسیاری که در تاریخ رئال مادرید ربوده شدند، اضافه کرد.
FCBarcelona.ir
فصل کابوسوار ۲۰۱۹/۲۰ لالیگا سرانجام به پایان رسید و جام قهرمانی به جایی رفت که قرار بود برود. این فصل با اتفاقات عجیب و غریبی برای بارسا همراه بود، از خرید و فروشهای نامعقول والورده در تابستان گرفته، تا خروج بازیکنان خلاق، تا شکستهای عجیب و غریب در نیم فصل اول، تا تعویض مربی در میانه راه، و تا بلای کرونا. در این مقاله نگاهی انداختهایم به اینکه چطور سرنوشت جام قهرمانی این فصل لالیگا تغییر کرد و سر از مادرید در آورد، و چه کسانی و چقدر در این داستان نقش و تقصیر داشتند! با ما همراه باشید.
بارسا نیم فصل اول را با امتیاز برابر با رئال مادرید در صدر جدول به پایان رساند، اما این صدرنشینی هیچ اقتداری به همراه نداشت. نه نمایش ارائه شده از جانب بارسای والورده چنگی به دل میزد، و نه امتیازات بدست آمده نشان از عملکردی درخشان داشت. صدرنشینی بارسا هم صرفا مرهون عملکرد ضعیف زیدان و تیمش در نیمه اول بود که هنوز بازیکن طلایی خود را راهی میدان نکرده بودند.
اما در ناکامی بارسا برای رسیدن به جام قهرمانی این فصل، چه کسانی مقصر بودند؟ بیایید نگاهی به این لیست بیاندازیم.
ارنستو والورده
پس از دو فاجعه المپیکو و آنفیلد، در کمال شگفتی هواداران بارسا، والورده به لطف حمایت مدیریت باشگاه و رختکن تیم، در بارسا ماندنی شد، اما عاقبت فصل جاری از همان ابتدا هم قابل حدس زدن بود.
بارسا فصل را با بیرون انداختن کوتینیو، آلکاسر، مالکوم، دنیس سوارز، رافینیا، تودیبو، کارلس پرز، کارلس آلنیا و تعدادی از جوانان باشگاه مثل کوکوریا و میراندا آغاز کرد تا تیمی که یکی از پرمهرهترین تیمهای تاریخ باشگاه محسوب میشد، به خصوص در خط هافبک با یک سری بازیکن با قابلیتهای تدافعی روبرو باشد، یعنی همان سیستمی که والورده میپسندید: خروج بازیکنان خلاق و بازیساز، و باقی ماندن بازیکنان قدرتی و دفاعی.
سیستم بازی محافظهکارانه والورده اما در سومین فصل جواب نداد و مکانیزم دفاع کردن و دل به نبوغ مسی بستن دیگر برای پیروزی کافی نبود. بارسا فصل را با شکست دردناک در سن مامس آغاز کرد و تا پایان هفته پنجم از ۱۵ امتیاز ممکن تنها ۷ امتیاز بدست آورد تا یکی از بدترین آغازهای تاریخ بارسا بدست ارنستوی کبیر به ثبت رسیده باشد.
بارسا لیگ قهرمانان را هم بسیار بد آغاز کرد و یکی از بدترین عملکردهایش را در سیگنال ایدونا پارک به نمایش گذاشت. زنبورها انواع و اقسام موقعیتها را روی دروازه بارسا ترتیب دادند و تنها مقاومت تراشتگن - حتی در برابر ضربه پنالتی رویس - بارسا را به یک تساوی بدون گل ناامید کننده رساند.
بارسا در نیم فصل اول در برابر تیمهای متوسط خرانادا و لوانته هم شکست خورد و در برابر اوساسونا، سوسیداد، رئال مادرید و اسپانیول به تساوی دست یافت تا با کسب ۴۰ امتیاز از ۱۹ بازی (میانگین ۲.۱ امتیاز در هر بازی) یکی از بدترین نیمفصلهای ابتدایی تاریخ خود را در لالیگا پشت سر گذاشته باشد.
سرانجام ۲.۵ سال دوران خسارتهای پیاپی والورده به بارسا، با شکست ۲-۳ در برابر اتلتیکو و از دست رفتن سوپر کاپ اسپانیا به پایان رسید، در حالی که لالیگا در همان زمان هم با از دست دادن ۱۷ امتیاز در بازیهای کم فشار نیم فصل اول، در آستانه از دست رفتن به نظر میآمد.
کیکه ستین
کیکه ستین در نیم فصل جانشین والورده شد. این سرمربی اسپانیایی که به بازی مالکانه شناخته میشد و جایزه کرویفیترین مربی سال را هم در کارنامه داشت، و پیشتر حتی موفق شده بود با رئال بتیس، بارسای والورده را در نیوکمپ شکست دهد، سکان کشتی متلاطم بارسا را به دست گرفت.
در شرایطی که از تابستان قبل و با دومین کامبک بزرگ دوران والورده در برابر لیورپول، هواداران بارسا یک صدا خواستار اخراج او بودند و نمایشهای ضعیف بارسا حتی در بازیهایی که با پیروزی به پایان میرسید، کاسه صبر هواداران را لبریز کرده بود، کیکه ستین در شرایطی به بارسا آمد که تنشها در بالاترین سطح خود بود، هواداران بارسا زخمخوردهتر و بیطاقتتر از هر زمان دیگری بودند، و بارسا با مشکل قحطی بازیکنان خلاق درون زمین دست و پنجه نرم میکرد.
ژاوی به درستی از پذیرش به دوش کشیدن مسئولیت تیم در آن شرایط شانه خالی کرد، و چه بسا ستین هم اگر به گذشته باز میگشت، این بار امانت را نمیپذیرفت! در هر صورت پیرمرد اسپانیایی به رویای نشستن روی نیمکت بارسا رسید، اما نتوانست به رویای پیاده کردن تفکراتش در بارسا جامعه عمل بپوشاند.
کیکه ستین را میتوان کمتقصیرترین فرد در قهرمان نشدن بارسا دانست، با این حال او در دوران کوتاه حضورش در سمت سرمربی بارسا، بیتقصیر هم نبود. او در مهمترین پیش شرط موفقیت روی نیمکت بارسا، یعنی برقراری ارتباط دوستانه با مسی و سایر بازیکنان موفق نبود، و این مسئله باعث شد بازیکنانی که در فاجعهبارترین مقاطع دوران حضور والورده از او حمایت کرده بودند، با اولین مساوی شروع به انتقاد از ستین کنند و این اوضاع روحی روانی تیم را دچار مشکلات بسیاری کرد.
از سوی دیگر ستین پس از تنها ۳ بازی، تحت فشار هواداران و رسانهها و تنشهای درون تیم، دست از سیستم مورد علاقه بازیش کشید و رو به بازی محافظهکارانه و نتیجهگرا آورد تا بتواند کمی فشارها را از خود و تیمش دور کند.
در نهایت، در شرایطی که با رفتن والورده شانس هم از بارسا رو گردانده بود و در بسیاری بازیها - من جمله الکلاسیکو - بارسا در عین برتری نتوانست نتیجه مطلوب را بدست آورد، کیکه ستین نیم فصل دوم را با ۴۲ امتیاز از ۱۹ بازی (۲.۲ امتیاز در هر بازی) به پایان رساند.
در حالت ایدهآل، عملکرد کیکه ستین را از منظر امتیازآوری میتوان ناامید کننده قلمداد کرد، اما با در نظر گرفتن شرایطی که او به بارسا آمد و با این وجود باز هم عملکردی بهتر از نیم فصل اول والورده داشت، مقصر دانستنش در ناکامی بارسا در بدست آوردن قهرمانی چندان منصفانه به نظر نمیرسد.
پپ گواردیولا
لابد میپرسید نقش پپ گواردیولا در این میان چیست؟ زمانی که در دور رفت یک هشتم پایانی لیگ قهرمانان اروپا، منچستر سیتی موفق شد رئال مادرید را در سانتیاگو برنابئو شکست دهد، اروپا عملا برای پرز به پایان رسید، چرا که خیلی غیر محتمل به نظر میرسد که تیم گواردیولا با وجود عملکرد ضعیفش در جامهای داخلی، بخواهد در برابر مادریدیها کامبک بخورد!
در نتیجه وقفه کرونا فرصت خوبی بود تا پرز تمام توانش را معطوف بردن لالیگا کند، تا یک فصل بدون جام دیگر برای رئال مادرید رقم نخورده باشد!
یار دوازدهم
اما داستان لالیگای ۲۰۱۹/۲۰ فقط در زمین فوتبال رقم نخورد. اگرچه به ندرت میتوان در تاریخ بیش از یک قرن رئال مادرید، قهرمانی بیحرف و حدیثی پیدا کرد، اما در برخی مقاطع مثل فصل آخر لوئیز انریکه در بارسا، فشارهای موجود برای قهرمان کردن تیم سلطنتی به حدی زیاد و علنی شد که صدای همه را در آورد!
در مقطع بعد از کرونا هم تقریبا تیم مادریدی هیچ برد بیحرف و حدیثی بدست نیاورد. از بردهای با اختلاف یک گلی که به لطف پنالتیهای مشکوک بدست میآمدند گرفته، تا مردود شدن عجیب و غریب گلهای حریف از قبیل دیدار برابر سوسیداد، تا گلهای مردودی که برای مادریدیها پذیرفته میشد از قبیل گل هند بنزما به سوسیداد، آنقدر داوریهای جانبدارانه شدت پیدا کرد که صدای خاویر تباس، رئیس لالیگا - که به صراحت اعلام کرده یک هوادار دو آتیشه رئال مادرید است - را هم در آورد، و بسیاری رسانههای معتبر جهان مثل بلیچر و سایت گل، به صراحت VAR را یار دوازدهم رئال دانستند!
در نهایت قضاوتهای مشکوک منجر به این شد که تیم زیدان که در نیم فصل اول بسیار پر تلاطم و نامنظم و ضعیف نشان داده بود، در نیم فصل دوم تیمی متفاوت ظاهر شد و تمام بازیهای بعد از وقفه خود را با - به جز بازی آخر - با پیروزی پشت سر گذاشت و توانست یک قهرمانی پر حرف و حدیث دیگر را برای تیم سلطنتی به ارمغان آورد.
لئو مسی
لیونل مسی بدون تردید، برترین بازیکن تاریخ فوتبال است و بیاغراق میتوان بخش عمدهای از موفقیتهای بارسا در دهه اخیر را با طور مستقیم مدیون درخشش این اعجوبه آرژانتینی دانست. اما هر اندازه که مسی درون زمین فوتبال بینقص و غیر قابل انتقاد است، اما رفتار او در خارج زمین آنطور که باید و شاید نیست.
پس از شکست فاجعهبار بارسا در برابر آ اس رم در سال اول حضور والورده، بازیکنان به طور کامل از مربی حمایت کردند، و حتی سال بعد، زمانی که با تحقیرآمیزترین کامبک تاریخ در آنفیلد، بارسا از لیگ قهرمانان حذف شد، در شرایطی که همه انتظار اخراج والورده را میکشیدند، مسی به عنوان کاپیتان تیم به میدان آمد و اعلام کرد که تمامی مسئولیت شکست بر عهده بازیکنان است و والورده هیچ تقصیری ندارد!
حتی زمانی که چند هفته بعد، بارسا با شکست در برابر والنسیا، قهرمانی در جام حذفی را هم بعد از ۴ قهرمانی پیاپی از دست داد، باز هم بازیکنان پشت سرمربی ایستادند و به طور مشخص، حمایت مسی منجر به ماندن والورده شد. بدون تردید اگر والورده در همان زمان اخراج شده بود و کیکه ستین فرصت آمادهسازی پیشفصل را در اختیار داشت، اوضاع تیم امروز میتوانست به مقدار بسیار زیادی متفاوت باشد.
در آن زمان گفته میشد که مسی به عنوان کاپیتان تیم موظف است که تحت هر شرایطی از مربی حمایت کند، که البته حرف بیربطی نیست، اما رویکرد مسی در مواجهه با کیکه ستین کاملا متفاوت بود، و او خیلی زود نسبت به ناکامیهایی که خیلی کوچکتر از فجایع دوران والورده بودند، شروع به نشان دادن واکنش کرد تا این شاعبه در ذهن هواداران به وجود آید که مسی با مربیان مختلف رفتاری دوگانه دارد.
اگر برگردیم به ابتدای دوران حضور لوئیز انریکه در بارسا و مشکلاتی که گفته میشد در ماههای اول بین او و مسی وجود داشته، اینطور به نظر میرسد که مسی با مربیان سختگیر و پر تلاش چندان رابطه خوبی ندارد و ترجیح میدهد که فردی مثل والورده روی نیمکت تیم بنشیند که بود و نبودش چندان فرقی به حال کسی ندارد!
با این حال، همه این حدس و گمانها حتی در صورت صحت داشتن، منکر این واقعیت نیست که بارسای امروز، شکوه و عظمتش را بیش از هرکس و هر چیز، مدیون نبوغ برترین بازیکن تاریخ فوتبال است.
حرف آخر...
از دوران ظهور بارسای جدید با حضور فرانک ریکارد و خوان لاپورتا، فتح لالیگا برای بارسا اتفاقی پیش پا افتاده بوده است، و شاید چند سال یک بار از دست دادن آن فاجعه محسوب نشود. با این حال به طور قطع میتوان گفت که اگرچه بارسای امسال در قد و قواره یک قهرمان بیرقیب ظاهر نشد، اما رئال مادرید هم به هیچ عنوان شایسته کسب قهرمانی نبود، و داستان دزدی بزرگ لالیگای ۲۰۱۹/۲۰ را هم میتوان به لیست بلند بالای جامهای بسیاری که در تاریخ رئال مادرید ربوده شدند، اضافه کرد.
پاسخ به: داستان دزدی بزرگ؛ چگونه جام لالیگا ۲۰۱۹/۲۰ سر از مادرید در آورد؟ | ||
---|---|---|
نقل قول shakib10 نوشته:بهترین راه اینه زیدانو لختش کنن بچرخونن توسطح شهر بارسلون و بگنshameee shameee خخخ ول کن دادا عاقبت خوشی نداره آخر سر دیدی با بمب یه جای بارسلون رو برد هوا یکشنبه، ۵ مرداد ۱۳۹۹ (۲۱:۰۶)
|
پاسخ به: داستان دزدی بزرگ؛ چگونه جام لالیگا ۲۰۱۹/۲۰ سر از مادرید در آورد؟ | ||
---|---|---|
بهترین راه اینه زیدانو لختش کنن بچرخونن توسطح شهر بارسلون و بگنshameee shameee خخخ
شنبه، ۴ مرداد ۱۳۹۹ (۱۱:۴۴)
|
پاسخ به: داستان دزدی بزرگ؛ چگونه جام لالیگا ۲۰۱۹/۲۰ سر از مادرید در آورد؟ | ||
---|---|---|
تنها راه نجات از این بحران تعویض مدیریت و کادر فنی به صورت کامل است...
جمعه، ۳ مرداد ۱۳۹۹ (۲۳:۵۶)
|
پاسخ به: داستان دزدی بزرگ؛ چگونه جام لالیگا ۲۰۱۹/۲۰ سر از مادرید در آورد؟ | ||
---|---|---|
#shame
جمعه، ۳ مرداد ۱۳۹۹ (۲۲:۱۲)
|