منبع : یوفا
مترجم : حسین پورنوغانیان / FCBarcelona.ir

یک‌ هلندی‌ خوشنام‌ دیگر...
همه‌ فوتبالدوستان‌ نام‌ او را در کنار نام‌ مارکو فان‌باستن‌ و رود گولیت‌ به‌ خاطر می‌آورند. بله‌ او فرانک‌ رایکارد است‌ که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ بازیکن‌ چه‌ به‌ لحاظ‌ فنی‌ و چه‌ به‌ لحاظ‌ حواشی‌ زندگی‌ ورزشی‌اش‌ همواره‌ در کانون‌ توجهات‌ قرار داشت.

فرانکی‌ از آن‌ دسته‌ ورزشکارانی‌ است‌ که‌ توانسته‌ دوران‌ بازیگری‌ خود را با دوران‌ مربیگری‌ موفقیت‌آمیزی‌ تکمیل‌ نماید.
پس‌ از اینکه‌ او توانست‌ تیم‌ملی‌ هلند را به‌ مرحله‌ نیمه‌ نهایی‌ یورو 2000 برساند، مدتی‌ را در رأس‌ تیم‌ اسپارتا روتردام‌ سپری‌ کرد تا آنکه‌ در سال‌ 2003 هدایت‌ بارسلونا را پذیرفت.


رایکارد در این‌ چند سال‌ توانسته‌ یکی‌ از بهترین‌ تیمهای‌ اروپا را شکل‌ دهد، به ‌گونه‌ای‌ که‌ جدا از کسب‌ عنوان‌ قهرمانی‌ در لالیگا، بازیهای‌ زیبا و مهیج‌ این‌ تیم‌ بر تعداد طرفداران‌ آن‌ در اقصی‌نقاط‌ جهان‌ افزوده‌ است.
اقتدار رایکارد به‌ عنوان‌ یک‌ مربی‌ تا حدی‌ بوده‌ که‌ این‌ هفته‌ پایگاه‌ اینترنتی‌ یوفا، مدیرفنی‌ خود، اندی‌ راکسبرگ‌ را برای‌ مصاحبه‌ با او اعزام‌ کرده‌ است!
مصاحبه‌ وی‌ با مغز هلندی‌ بارسا را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

- آیا فرانک‌ رایکارد مربی‌ همان‌ دیدگاه‌های‌ فرانک‌ رایکارد بازیکن‌ را دارد؟

خیر. باید بگویم‌ که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ مربی‌ دیدگاه‌های‌ شما نسبت‌ به‌ فوتبال‌ تغییر می‌کند، زیرا برای‌ رسیدن‌ به‌ این‌ درجه‌ رشد می‌کنید. به‌ عنوان‌ یک‌ بازیکن‌ شما همواره‌ به‌ لحظه‌هایی‌ می‌اندیشید که‌ توپ‌ در اختیارتان‌ است‌، اما به‌ عنوان‌ یک‌ مربی‌ شما یک‌ تیم‌ و نحوه‌ قرار گرفتن‌ آن‌ در زمین‌ مسابقه‌ را زیر نظر می‌گیرید. در مجموع‌ دید شما نسبت‌ به‌ فوتبال‌ بسیار کلی‌تر و جامع ‌تر می‌شود.

- از زمانی‌ که‌ در اوج‌ دوران‌ بازیگری‌ خود قرار داشتید، چه‌ تفاوتهایی‌ در فوتبال‌ به‌ وجود آمده‌ است؟

تکامل‌ فوتبال‌ سبب‌ از بین‌ رفتن‌ فاصله‌ بین‌ تیمهای‌ بزرگ‌ شده‌ است.‌ از مزایای‌ فوتبال‌ مدرن‌ این‌ است‌ که‌ بازیکن‌ باید سریعتر واکنش‌ نشان‌ دهد و به‌ سرعت‌ خود در همه‌ جوانب‌ بیفزاید و این‌ امر به‌ خاطر رخ‌ دادن‌ اتفاقات‌ بیشتری‌ در فضا و زمان‌ محدود در طول‌ یک‌ مسابقه‌ است،‌ اما مهارتهای‌ ابتدایی‌ هیچ‌ فرقی‌ نکرده‌اند. بیشتر زمان‌بندی‌ است‌ که‌ تغییر کرده‌ است.

- به‌ عنوان‌ یک‌ مربی‌ شما چطور به‌ بازیکنان‌ میلیونر خود انگیزه‌ می‌دهید؟

من‌ به‌ انگیزه‌ درونی‌ اعتقاد راسخی‌ دارم، زیرا فکر می‌ کنم‌ نیروی‌ انگیزشی‌ خود بازیکنان‌ است‌ که‌ تیم‌ را به‌ اهدافش‌ می‌رساند. البته‌ اگر بازیکنی‌ نیاز به‌ کمک‌ داشته‌ باشد، آنگاه‌ مربی‌ وارد عمل‌ می‌شود. از این‌ رو یک‌ مربی‌ می‌باید در تمام‌ لحظات‌ تک‌تک‌ نفرات‌ تیم‌ خود را زیر ذره‌بین‌ نگه‌ دارد و البته‌ این‌ کار را نمی‌تواند به‌ تنهایی‌ انجام‌ دهد. من‌ و دیگر اعضای‌ کادر فنی‌ بارسا هر روز پس‌ از تمرینات‌ و بازیها درباره‌ رویکرد بازیکنان‌ با یکدیگر به‌ بحث‌ می‌پردازیم‌ و اگر مشکلی‌ ببینیم، با آن‌ بازیکن‌ در میان‌ می‌گذاریم. ما همواره‌ سعی‌ می‌کنیم‌ به‌ بازیکنان‌ خود در همه‌ زمینه ‌ها کمک‌ کنیم، اما چاره‌ای‌ نیست، گاهی‌ مجبور هستید آنها را ناراحت‌ کنید!

- آیا فکر نمی‌کنید که‌ فوتبال‌ در بالاترین‌ سطح‌ خود کمی‌ دفاعی‌تر شده‌ است؟

در فوتبال‌ حرفه‌ ای‌ نتیجه‌ حرف‌ اول‌ و آخر را می‌زند، از این‌ رو تیم‌ها مختار هستند سیستم‌ بازی‌ خود را انتخاب‌ نمایند تا به‌ نتایج‌ مطلوب‌ خود برسند. با تمام‌ این‌ اوصاف‌ باید گفت‌ که‌ قهرمانی‌ یونان‌ در یورو 2004 لحظه‌ شیرینی‌ را برای‌ فوتبال‌ رقم‌ نزد! مربی‌ این‌ تیم‌ فوق‌العاده‌ کار کرد، اما همه‌ می‌دانند که‌ فوتبال‌ هجومی‌ ریسک‌ بیشتری‌ می‌طلبد و به‌ بازیکنانی‌ با توانایی‌های‌ بالاتر و هوش‌ بیشتر نیاز دارد. برای‌ من‌ باعث‌ تأسف‌ است‌ که‌ می‌بینم‌ مربیان‌ زیادی‌ این‌ روزها سیستم‌ دفاعی‌ را برمی‌گزینند، چرا که‌ آنها فراموش‌ کرده‌اند فوتبال‌ ما را عموم‌ مردم‌ تماشا می‌کنند.

- شما نیز یکی‌ از اعضای‌ سلسله‌ هلندی‌های‌ بارسلونا هستید. چه‌ چیزی‌ این‌ رابطه‌ را تا این‌ حد موفقیت‌آمیز کرده‌ است؟

راینوس‌ میشل‌ به‌ عنوان‌ اولین‌ نفر نتایج‌ بسیار خوبی‌ را در این‌ باشگاه‌ کسب‌ کرد. پس‌ از او یوهان‌ کرایف، لوئیس‌ فان‌ خال‌ و دیگران‌ آمدند و همگی‌ تأثیرات‌ مثبت‌ بسیاری‌ بر این‌ تیم‌ گذاشتند اما در این‌ بین‌ نباید مربیان‌ سایر کشورها را که‌ در بارسا فعالیت‌ کرده‌اند فراموش‌ کنیم. من‌ فکر می‌کنم‌ مردم‌ این‌ منطقه‌ در وهله‌ اول‌ ستارگان‌ خود را مورد ستایش‌ قرار می‌دهند، اما آنچه‌ سبب‌ رابطه‌ خوب‌ آنها با ما هلندی‌ها شده‌ است، اشتراک‌ دیدگاه‌های‌ هر دوی‌ ما نسبت‌ به‌ فوتبال‌ است. هم‌ هلندی‌ها و هم‌ کاتالونیایی‌ها دید مثبتی‌ نسبت‌ به‌ فوتبال‌ دارند.

- تجربه‌ فوتبال‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ستاره‌ چه‌ تأثیرات‌ مثبت‌ و منفی‌ای‌ بر روی‌ دوران‌ مربیگری‌ شما داشته‌ است؟

در کل‌ داشتن‌ یک‌ پرونده‌ درخشان‌ به‌ عنوان‌ یک‌ فوتبالیست‌ برای‌ شما یک‌ برگ‌ برنده‌ است‌ اما این‌ منفعت‌ فقط‌ تا زمانی‌ است‌ که‌ شما کنار بیایید، پس‌ از آن‌ دیگر این‌ پرونده‌ برای‌ شما یک‌ مزیت‌ محسوب‌ نمی‌شود، زیرا باید به‌ همان‌ اندازه‌ توقعات‌ را برآورده‌ کنید. خصوصاً‌ وقتی‌ که‌ در نتیجه‌گیری‌ موفق‌ نباشید به‌ مشکلات‌ عدیده‌ای‌ برخورد خواهید کرد.
یکی‌ از محاسن‌ من‌ این‌ بود که‌ به‌ عنوان‌ یک‌ بازیکن‌ بازی‌ در پست‌های‌ بسیاری‌ را تجربه‌ کردم‌ و این‌ دید وسیعی‌ از فوتبال‌ به‌ من‌ داد. بنابراین‌ بهتر می‌توانم‌ مشکلات‌ بازیکنان‌ خود را درک‌ کنم.

- اگر می‌توانستید در فوتبال‌ امروز چیزی‌ را تغییر دهید، این‌ تغییر را در کجا اعمال‌ می‌کردید؟

قانون‌ آفساید را! به‌ نظر من‌ فلسفه‌ این‌ قانون‌ با روح‌ فوتبال‌ تهاجمی‌ در تضاد است. من‌ فقط‌ می‌توانم‌ بگویم‌ که‌ این‌ قانون‌ مسخره‌ است!