اتوئو خستهتر از همیشه ...بارسلونا
فرستنده amir_etoo_best در تاريخ چهارشنبه، ۱۰ اسفند ۱۳۸۴ (۲۳:۵۷) (۱,۸۵۶ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
امیر / FCBarcelona.ir
فصل 05-2004، ورزشگاه لاروماره دا، ساراگوسا / بارسلونا
سامی ساكت بود ولی چشمانش سخن میگفتند: آنها دیگر بیشرمی و اهانت را نمیتوانستند تحمل كنند! سامی چشمانش را به آسمان دوخت. بار دیگر از ماراكاش، خدای خود، كمك خواست و دوباره نگاهش را به بازی معطوف كرد. هواداران ساراگوسا دست بردار نبودند ولی اتوئو با شعارهای آنان پرواز میكرد! با تمام وجود در زمین میدوید و قدرت و سرعت خود را به رخ همه میكشید. تعجبی هم نداشت چرا كه او زاده قدرت و سرعت است!
توپ را به دوست همیشگی خود سپرد. به دوستی كه پاهایش بوی امید میداد و بارها به تنهایی منجی بارسا بود. بله! او برلیان بارسلونا، رونالدینیو بود. سامی با تمام وجود به سمت دروازه حریف هجوم برد. در پاهایش خون هزاران زن و بچه بیگناه كاتالون میجوشید. آری !او سرباز صلیبی بارسلوناست. رونی نگاه سامی را خواند.
اتوئو و رونالدینیو یك روح شدند در دو بدن! هر دو میخواستند دهن كثیف نژاد پرستان را ببندند. رونی توپ را ارسال كرد، شیر زخمی بارسلونا پشت مدافعان توپ را دریافت كرد و توپ را به زیبایی از بالای سر دروازبان عبور داد .... گل! سامی باز هم گل زد. گائودی پیر از آسمانها اتوئو را ستایش میكرد و همه سیاهان و بردگان با هم فریاد میزدند: زنده باد سامی!
اتوئو به سمت هواداران ساراگوسا رفت اما اتفاقی عجیب روی داد! نژاد پرستان انگشت به دهان شده بودند، اشك در چشمان رونی جمع شده بود، دكو خنده تلخی كرد: سامی داشت مثل میمونها میرقصید تا شاید هواداران ساراگوسا را مدیون خود نكند! آسمان لاروماره داشت اشك میریخت. نژاد پرستان برای لحظهای به فكر فرو رفتند. ولی نه! آنها در مسلخ كثافت گیر كرده بودند. باز هم به رفتار خود ادامه دادند ... زخم قلب سامی روز به روز عمیقتر میشد. اما كسی خیلی به آن توجه نمیكرد تا اینكه ...
فصل 06-2005، ورزشگاه لاروماره دا، ساراگوسا / بارسلونا
یكسال خیلی زود گذشت. میعاد گاه خوكهای كثیف شكل گرفته بود. آنها كینهای عجیب از اتوئو به دل داشتند. هنوز گل او را كه موجب تحقیرشان شد، فراموش نكرده بودند. این بار روش تازهای گزیده بودند تا شیر زخمی بارسا را از پا در آورند. لحظه موعود فرا رسید!
ویكتور خوزه اسكیناس تورس سوت را به صدا در آورد. اما لحظهای صبر كنید! صداهای دیگری هم به گوش میرسید! صدای سوت میمون! چند لحظهای نگذشت كه ورزشگاه بیشتر شبیه به باغ وحش شده بود! ستارگان بارسا گیج شده بودند! تابلوهای لوركا بالا رفت: "ما نژاد پرستیم! به كسی هم ربطی ندارد!" قسمتی از ورزشگاه به موزهای از عكسهای میمون تبدیل شده بود! شاید اگر پویول و والدس نبودند، شكست بدی برای بارسا رقم میخورد.
نیمه اول با تمام اهانتها و بیشرمیها به پایان رسید. تماشاگران فرصت داشتند تا نفسی تازه كنند تا دوباره بتوانند سوت میمون را به صدا در بیاورند! سامی خسته و با قلبی پر از زخم به سمت رختكن رفت ولی این پایان كار نبود ...
نیمه دوم با صدای سوت داور و در كنار آن سوت میمون آغاز شد! بارسا بهتر بازی میكرد. تعویضهای هوشمندانه ریكارد بازی بارسا را روانتر كرده بود. سی دقیقه گذشت. بارسا صاحب كرنر شد. رونی به سمت نقطه كرنر رفت اما به یكباره اتفاقی عجیب و نادر رخ داد تا ستارگان بارسا به یكباره نا امید شوند: اتوئو كم آورده بود! بله! سامی با آن همه عظمت و قدرت تسلیم شده بود! پاهایش سست شده بودند و چشمانش برق خود را از دست داده بودند. وقتی اتوئو نا امید شود آیا برای بارسا و ستارگانش امیدی میماند؟! هرگز!
سامی دستانش را بالا برد و اشاره كرد كه دیگر یارای ادامه بازی را ندارد و به سمت نیمكت بارسا رفت. تلاش داور بیفایده بود! ویكی نا امید زانو زده بود. فرانكی به طرف سامی رفت. او فرانكی است و با بقیه فرق دارد! پس با اینكه قلباْ بسیار ناراحت بود، اما به روی سامی نیاورد. لحظاتی با فوق ستاره خود سخن گفت. رونی، دوستی كه از برادر هم به اتوئو نزدیكتر است، به سمتش دوید. اتوئو نا امید بود. قانع كردن او محال به نظر میرسید ولی ناگهان برقی چشمان سامی را فرا گرفت! حتما متوجه شدید! برق چشمان شاداب و پر امید رونالدینیو انرژی عجیبی به سامی داد. او سر سامی را گرفت و به سر خود چسباند. گویی از نیروی عجیب خود به سامی هدیه داد، آنها باز هم یك روح شدند در دو بدن! اتوئو تصمیم خود را گرفت. بله مبارزه! باز هم اتوئو، اتوئو شد و به سمت زمین برگشت. هواداران ساراگوسا میخندیدند و فكر میكردند بر سامی پیروز شدند! ولی اتوئو مردی استثنایی است. او مثل خیلی از سیاهپوستان خود را اسیر یوغ بردگی و نژاد پرستی نمیكند. گائودی پیر باز هم نظاره گر بود و از آسمان نوای Viva Eto'o به گوش میرسید.
بارسا صاحب پنالتی شد و رونی توپ را به گل تبدیل كرد و سامی را به آغوش كشید ولی این برای یك شیر كافی نبود! سامی باز هم میخواست ثابت كند اگر سفید بود، شریفترین بازیكن كره خاكی بود. از سمت راست فراری را با تمام عظمت و جسارت خود آغاز كرد. حتی توپ مسابقه نیز از غیرت شیر زخمی بارسلونا حیرت زده شده بود! بارسا با تمام عظمت و تاریخ كبیرش اسطوره سیاه خود را ستایش میكرد. جنرال فرانكو زیر خاك عذاب میكشید و فریاد میزد: "اتوئو را متوقف كنید !!" ولی گوش سامی بده كار نبود ! فقط نوای No to Racism از بلندگوهای ورزشگاه به گوش سامی طنین میانداخت. هواداران ساراگوسا سنگ تمام گذاشتند! حالا مشت مشت به سمت سامی بادام پرت میكردند. بعضی وقاحت را به آخر رساندند و موز را چاشنی كار كردند!
اما نه! شیر زخمی میغرید و پیش میرفت. پاس زیبایی ارسال كرد. لارسن خیز برداشت و توپ به تور نشست. همه ستارهها یكی شدند، همه یك روح! به سمت سامی رفتند. آنهایی كه فاصله زیادی داشتند، قلبشان با سامی بود. ویكی خوشحال بود. لبخندی زد و با خود عهد كرد مثل سامی تا سالهای سال تعصب و غیرت را ضمیمه تیر دروازههای نیوكمپ كند و از آنها محافظت كند. فرانكی نظاره میكرد. چشمانش اشك آلود بود ولی قلبش خوشحال ... سامی باز هم پیروز شد. كرایوف، استویچكف، كومان، آریچمبال و تمامی ستارگان سابق و حال بارسلونا، غیرت واقعی را نظاره میكردند! اتوئو بعد جدیدی از فوتبال را ارائه داد. او فوتبال بازی نمیكرد، می جنگید و مثل همیشه سربلند بود! همان طور كه قبلاْ پرس و مورینیو را نابود كرده بود.
اتوئو افسانه شیر مردی است كه دیگر تكرار نخواهد شد. اتوئو یعنی سرعت، قدرت و غیرت واقعی.
سامی عزیز! هیچ وقت تو را فراموش نمیكنیم. قلب ما همیشه با تو خواهد بود. كودكان آفریقایی هنوز مشعوف هدیهای هستند كه تو خیلی راحت به آنها تقدیم كردی. كاری كه فقط اتوئوها میكنند! بارسلونا تا ابد به نام اتوئو میبالد. روزی ماراكاش انتقام تو را خواهد گرفت!
نیوكمپ تا ابد با خود زمزمه میكند:
NO TO RACISM SO LOVE MEANS ETO'O
فصل 05-2004، ورزشگاه لاروماره دا، ساراگوسا / بارسلونا
سامی ساكت بود ولی چشمانش سخن میگفتند: آنها دیگر بیشرمی و اهانت را نمیتوانستند تحمل كنند! سامی چشمانش را به آسمان دوخت. بار دیگر از ماراكاش، خدای خود، كمك خواست و دوباره نگاهش را به بازی معطوف كرد. هواداران ساراگوسا دست بردار نبودند ولی اتوئو با شعارهای آنان پرواز میكرد! با تمام وجود در زمین میدوید و قدرت و سرعت خود را به رخ همه میكشید. تعجبی هم نداشت چرا كه او زاده قدرت و سرعت است!
توپ را به دوست همیشگی خود سپرد. به دوستی كه پاهایش بوی امید میداد و بارها به تنهایی منجی بارسا بود. بله! او برلیان بارسلونا، رونالدینیو بود. سامی با تمام وجود به سمت دروازه حریف هجوم برد. در پاهایش خون هزاران زن و بچه بیگناه كاتالون میجوشید. آری !او سرباز صلیبی بارسلوناست. رونی نگاه سامی را خواند.
اتوئو و رونالدینیو یك روح شدند در دو بدن! هر دو میخواستند دهن كثیف نژاد پرستان را ببندند. رونی توپ را ارسال كرد، شیر زخمی بارسلونا پشت مدافعان توپ را دریافت كرد و توپ را به زیبایی از بالای سر دروازبان عبور داد .... گل! سامی باز هم گل زد. گائودی پیر از آسمانها اتوئو را ستایش میكرد و همه سیاهان و بردگان با هم فریاد میزدند: زنده باد سامی!
اتوئو به سمت هواداران ساراگوسا رفت اما اتفاقی عجیب روی داد! نژاد پرستان انگشت به دهان شده بودند، اشك در چشمان رونی جمع شده بود، دكو خنده تلخی كرد: سامی داشت مثل میمونها میرقصید تا شاید هواداران ساراگوسا را مدیون خود نكند! آسمان لاروماره داشت اشك میریخت. نژاد پرستان برای لحظهای به فكر فرو رفتند. ولی نه! آنها در مسلخ كثافت گیر كرده بودند. باز هم به رفتار خود ادامه دادند ... زخم قلب سامی روز به روز عمیقتر میشد. اما كسی خیلی به آن توجه نمیكرد تا اینكه ...
فصل 06-2005، ورزشگاه لاروماره دا، ساراگوسا / بارسلونا
یكسال خیلی زود گذشت. میعاد گاه خوكهای كثیف شكل گرفته بود. آنها كینهای عجیب از اتوئو به دل داشتند. هنوز گل او را كه موجب تحقیرشان شد، فراموش نكرده بودند. این بار روش تازهای گزیده بودند تا شیر زخمی بارسا را از پا در آورند. لحظه موعود فرا رسید!
ویكتور خوزه اسكیناس تورس سوت را به صدا در آورد. اما لحظهای صبر كنید! صداهای دیگری هم به گوش میرسید! صدای سوت میمون! چند لحظهای نگذشت كه ورزشگاه بیشتر شبیه به باغ وحش شده بود! ستارگان بارسا گیج شده بودند! تابلوهای لوركا بالا رفت: "ما نژاد پرستیم! به كسی هم ربطی ندارد!" قسمتی از ورزشگاه به موزهای از عكسهای میمون تبدیل شده بود! شاید اگر پویول و والدس نبودند، شكست بدی برای بارسا رقم میخورد.
نیمه اول با تمام اهانتها و بیشرمیها به پایان رسید. تماشاگران فرصت داشتند تا نفسی تازه كنند تا دوباره بتوانند سوت میمون را به صدا در بیاورند! سامی خسته و با قلبی پر از زخم به سمت رختكن رفت ولی این پایان كار نبود ...
نیمه دوم با صدای سوت داور و در كنار آن سوت میمون آغاز شد! بارسا بهتر بازی میكرد. تعویضهای هوشمندانه ریكارد بازی بارسا را روانتر كرده بود. سی دقیقه گذشت. بارسا صاحب كرنر شد. رونی به سمت نقطه كرنر رفت اما به یكباره اتفاقی عجیب و نادر رخ داد تا ستارگان بارسا به یكباره نا امید شوند: اتوئو كم آورده بود! بله! سامی با آن همه عظمت و قدرت تسلیم شده بود! پاهایش سست شده بودند و چشمانش برق خود را از دست داده بودند. وقتی اتوئو نا امید شود آیا برای بارسا و ستارگانش امیدی میماند؟! هرگز!
سامی دستانش را بالا برد و اشاره كرد كه دیگر یارای ادامه بازی را ندارد و به سمت نیمكت بارسا رفت. تلاش داور بیفایده بود! ویكی نا امید زانو زده بود. فرانكی به طرف سامی رفت. او فرانكی است و با بقیه فرق دارد! پس با اینكه قلباْ بسیار ناراحت بود، اما به روی سامی نیاورد. لحظاتی با فوق ستاره خود سخن گفت. رونی، دوستی كه از برادر هم به اتوئو نزدیكتر است، به سمتش دوید. اتوئو نا امید بود. قانع كردن او محال به نظر میرسید ولی ناگهان برقی چشمان سامی را فرا گرفت! حتما متوجه شدید! برق چشمان شاداب و پر امید رونالدینیو انرژی عجیبی به سامی داد. او سر سامی را گرفت و به سر خود چسباند. گویی از نیروی عجیب خود به سامی هدیه داد، آنها باز هم یك روح شدند در دو بدن! اتوئو تصمیم خود را گرفت. بله مبارزه! باز هم اتوئو، اتوئو شد و به سمت زمین برگشت. هواداران ساراگوسا میخندیدند و فكر میكردند بر سامی پیروز شدند! ولی اتوئو مردی استثنایی است. او مثل خیلی از سیاهپوستان خود را اسیر یوغ بردگی و نژاد پرستی نمیكند. گائودی پیر باز هم نظاره گر بود و از آسمان نوای Viva Eto'o به گوش میرسید.
بارسا صاحب پنالتی شد و رونی توپ را به گل تبدیل كرد و سامی را به آغوش كشید ولی این برای یك شیر كافی نبود! سامی باز هم میخواست ثابت كند اگر سفید بود، شریفترین بازیكن كره خاكی بود. از سمت راست فراری را با تمام عظمت و جسارت خود آغاز كرد. حتی توپ مسابقه نیز از غیرت شیر زخمی بارسلونا حیرت زده شده بود! بارسا با تمام عظمت و تاریخ كبیرش اسطوره سیاه خود را ستایش میكرد. جنرال فرانكو زیر خاك عذاب میكشید و فریاد میزد: "اتوئو را متوقف كنید !!" ولی گوش سامی بده كار نبود ! فقط نوای No to Racism از بلندگوهای ورزشگاه به گوش سامی طنین میانداخت. هواداران ساراگوسا سنگ تمام گذاشتند! حالا مشت مشت به سمت سامی بادام پرت میكردند. بعضی وقاحت را به آخر رساندند و موز را چاشنی كار كردند!
اما نه! شیر زخمی میغرید و پیش میرفت. پاس زیبایی ارسال كرد. لارسن خیز برداشت و توپ به تور نشست. همه ستارهها یكی شدند، همه یك روح! به سمت سامی رفتند. آنهایی كه فاصله زیادی داشتند، قلبشان با سامی بود. ویكی خوشحال بود. لبخندی زد و با خود عهد كرد مثل سامی تا سالهای سال تعصب و غیرت را ضمیمه تیر دروازههای نیوكمپ كند و از آنها محافظت كند. فرانكی نظاره میكرد. چشمانش اشك آلود بود ولی قلبش خوشحال ... سامی باز هم پیروز شد. كرایوف، استویچكف، كومان، آریچمبال و تمامی ستارگان سابق و حال بارسلونا، غیرت واقعی را نظاره میكردند! اتوئو بعد جدیدی از فوتبال را ارائه داد. او فوتبال بازی نمیكرد، می جنگید و مثل همیشه سربلند بود! همان طور كه قبلاْ پرس و مورینیو را نابود كرده بود.
اتوئو افسانه شیر مردی است كه دیگر تكرار نخواهد شد. اتوئو یعنی سرعت، قدرت و غیرت واقعی.
سامی عزیز! هیچ وقت تو را فراموش نمیكنیم. قلب ما همیشه با تو خواهد بود. كودكان آفریقایی هنوز مشعوف هدیهای هستند كه تو خیلی راحت به آنها تقدیم كردی. كاری كه فقط اتوئوها میكنند! بارسلونا تا ابد به نام اتوئو میبالد. روزی ماراكاش انتقام تو را خواهد گرفت!
نیوكمپ تا ابد با خود زمزمه میكند:
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
زنده باد مسی
پنجشنبه، ۷ شهریور ۱۳۹۲ (۱۵:۴۲)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
زنده باد بارسلونا و زنده باد مسی
سهشنبه، ۲۵ تیر ۱۳۹۲ (۱۶:۱۲)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
یاشاسین بارسلونا سهشنبه، ۲۰ فروردین ۱۳۹۲ (۲۰:۲۴)
|
پاسخ به: Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
viva barca
سهشنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۱ (۲۳:۴۷)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
زنده باد بارسا
دوشنبه، ۱۴ آذر ۱۳۹۰ (۱۹:۵۲)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
شنبه، ۲۱ آبان ۱۳۹۰ (۲:۴۳)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
سهشنبه، ۲۸ تیر ۱۳۹۰ (۱۰:۳۰)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
باید بهش استراحت داد و از مسی بازی گرفت...
سهشنبه، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۱۹:۴۵)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
fofe barcelona fofe catalon
یکشنبه، ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ (۲۳:۳۶)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۸۹ (۱۵:۲۷)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۸۹ (۱۵:۲۴)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
viva barca :heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli:
دوشنبه، ۱۹ مهر ۱۳۸۹ (۱۳:۳۶)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
4685
دوشنبه، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ (۱۵:۵۴)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
خسته نباشی جیگر
پنجشنبه، ۱ بهمن ۱۳۸۸ (۱۳:۱۲)
|
پاسخ به: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
افرین به گلزنمون
پنجشنبه، ۱۷ بهمن ۱۳۸۷ (۱۴:۱۹)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
آفرین بر سامی و همه طرفداران او.... اتوئو ثابت کرد که اگر هر انسانی بخواهد می تواند.... تک تک آجرهای نیوکمپ اتوئو را هرگز فراموش نخواهد کرد. VIVA BARCA &SAMUEL ETO'O با تشکر : حسین پورنوغانیان شنبه، ۱۳ اسفند ۱۳۸۴ (۱۵:۴۲)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
amir bayad begam ali bood man age chand khat dige mineveshti shayad ashk az cheshmanam jari mishod etoo etoo etoo etoo etoo etoo we love you samuel eto'o پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۳۸۴ (۲۲:۳۶)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
amir joon age maro ghabel midooni bayad begam very pefect bayad begam viva amir and etoo
پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۳۸۴ (۲۲:۲۴)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
بحث کثیف نژاد پرستی به هر شکل نکوهیده است . زنده باد تساوی و برابری در همه موارد . پیروز سامی و تیمش ........تیممان بارسا پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۳۸۴ (۲۲:۱۵)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
واقعا عالی بود... حرف نداشت... متشکرم... viva Eto'o پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۳۸۴ (۱۴:۲۱)
|
Re: اتوئو خسته تر از هميشه ... | ||
---|---|---|
عالی بود
پنجشنبه، ۱۱ اسفند ۱۳۸۴ (۱۳:۲۰)
|