واقعیت این بود كه خوان گاسپارت (مرد محبوب سالهای نه چندان دور بارسا و یكی از بهترین گلزنان این تیم) برای مدیریت ساخته نشده بود!
مدیریت زمان او مصداق همان ضرب المثل معروف بود كه میگوید: گاهی یك دیوانه كاری انجام میدهد كه صد عاقل از جبران آن عاجزند! بله خوان گاسپارت بارسلونا را به روزی انداخت كه صعود به جام یوفا تبدیل به بزرگترین آرزوی هواداران شده بود.
طبیعی بود كه سیل انتقادات به سمت نوكمپ سرازیر شود و در آن میان دو نفر بیشتر از سایرین نوك تیز پیكان انتقادات خود را به سمت گاسپارت نشانه رفته بودند و با انتقادات اصولی و مستند خود بیشترین جلب توجه را مینمودند.
یكی خوان لاپورتا حقوقدان سوپر میلیونر و از هواداران متعصب اسولگرانا و دیگری دوست بسیار صمیمیاش ساندرو راسل مدیر اجرایی سابق كمپانی نایك!
لاپورتا و تیم مدیریتی فوقالعادهاش سرانجام موفق به كنار زدن گاسپارت شدند و سكان هدایت كشتی رو به غرق شدن بارسا را در دست گرفتند. نیم فصل اول04-2003 زیاد باب میل هواداران نبود اما از ابتدای نیم فصل دوم تیم ناگهان اوج گرفت و در پایان هر چند قهرمان نشدند اما هواداران از اینكه بالاخره توانستند از رئال پیشی بگیرند و نایب قهرمان شوند شادمان بودند و منتظر فصل بعد٬فصلی كه بالاخره بارسا همانی شد كه همه از او انتظار داشتند.
بارسلونا در فصل 05-2004 یك تیم رویایی بود٬اسولگرانا در این فصل یك ركورد جاودانه از خود بر جای گذاشت و از روز اول مسابقات صدر نشین بود و این صدر نشینی را تا روز آخر نیز تداوم بخشید و اجازه نداد كهكشانیهای پر ادعا حتی برای لحظهای طعم صدر نشینی را بچشند! ولی بارسا همه آنی نبود كه در ویترین میدیدیم٬ لاپورتا روز به روز مغرورتر میشد و سایر مدیران بارسا او را فردی یافتند كه بر خلاف سخنان دموكرات مابانهاش میخواهد یكه و تنها بر بارسا حكومت كند .
بعد از اینكه بارسا رئال را در نوكمپ در هم كوبید و هواداران یك صدا فریاد: presidente presidente سر دادند غرور و تكبر در چهرهاش موج میزد! اما او چیزی جز یك عالیجناب سرخپوش نبود و عالیجنابی خاكستری از پشت پرده نخهای این عروسك خیمه شب بازی را این سو و آن سو میكشید ...
مدیران بارسا یك تیم خوب و رویایی را ساخته بودند اما همه چیز در حقیقت خوب و رویایی نبود ... لوانته در شهر والنسیا میزبان بارسا بود٬چند روز بعد از این بازی ساندرو راسل از تیم استعفا داد٬ با استعفای راسل آن تیم مدیریتی فوقالعاده سال 2003 از هم پاشیده شد و به همراه او: یوردی مونز٬ آنتونی فریك٬یوری مواكس و خاویر فاوس نیز استعفا دادند. البته قبل از این استعقای جمعی٬جوزف ماریا بارتومئو استعفا داده بود.
بعد از این اتفاق قهرمان لالیگا در یك بحران مدیریتی فرو رفت. رسانهها مدام به جنگ لاپورتا و راسل٬دوستان دیروز و دشمنان امروز دامن میزدند اما نفر سومی هم در این میان حضور داشت و او یوهان كرایف معبود همیشگی و اسطوره دوران كودكی لاپورتا بود!
كرایف مقامی در بارسا نداشت و ندارد ولی بر خلاف همه انكارهایش همیشه مشاور لاپورتا بوده و هست! در حقیقت او عالیجناب خاكستری ( *۱ ) نو كمپ است و هیچ چیز بدون اجازه او صورت نمیگیرد.
او بود كه بارسا را به امضای قرار داد با گاس هیدینگ هلندی پیش از جذب رایكارد ترغیب كرد و رابطه دوستانه رایكارد و كرایف و سرمایه گذاریهای مشتركشان بر هیچ كس پوشیده نیست. در چنین شرایطی كه افسار بارسا در دستان كرایف به این سو و آن سو كشیده میشد٬ راسل به شدت مخالف گسترش دامنه نفوذ او بود. راسل بارها به طور علنی تنفر خود از گرایش هلندی بارسلونا را ابراز میكرد٬او هلند را كشور بازندهها مینامید و میگفت : «متوجه نمیشوم چرا تا این حد خود را درگیر كشور بازندهها میكنیم»
كرایف كه در مجله كاتالانی دیاریو اسپورت یك ستون اختصاصی را در اختیار دارد بارها و بارها در مقالات خود و همچنین در برنامههای تلویزیونی عملكرد رونالدینیو را زیر سوال میبرد و او را به باد انتقاد میگرفت و این ساندرو راسل را عصبانی میكرد.
در نگاه راسل٬ كرایف كه همه میگفتند همیشه درست میگوید هیچ گاه درست نمیگفت و بسیار هم غلط حرف میزد.البته كرایف نیز از بیاحترامیهای مداوم راسل به تنگ آمده بود٬هر چه باشد او روزی اسطوره نیوكمپ بود و خود را بیش از این لایق احترام میدانست!
سرانجام خون یوهان كبیر به جوش آمد و به لاپورتا اینگونه القا كرد كه اعضای هیئت مدیره در اندیشه بركناری او هستند. لاپورتا میگوید: «استراتژی آنها حذف من بود. آنها تصمیم داشتند من را كنار گذارند.»
حقیقت این بود كه برخی از آنها از طریق راسل شروع به زمینهسازی این امر هم كرده بودند ولی موضوع تا آن حدی كه كرایف در ذهن لاپورتا فرو كرده بود جدی به نظر نمیآمد چرا كه دست آخر این هواداران هستند كه بایستی تصمیم بگیرند چه كسی برود و چه كسی بیاید!
سرانجام رابطهها تیره و تیرهتر میشد. مدیران بارسا به دو دسته تقسیم شده بودند: آنهایی كه با لاپورتا بودند و آنهایی كه پیرامون راسل را گرفته بودند!
در همین زمانها بود كه راسل میگفت: «در روزگاری زندگی میكنیم كه نمیتوان به كسی اطمینان كرد. كار جمعی پذیرفتنی نیست و وفاداری مفهومش را از دست داده. این خوان آن خوانی نیست كه من میشناختم.»
راسل تنها فردی بود كه از عملكرد رایكارد در فصل گذشته به هیچ وجه دفاع نمیكرد. او حتی پا را فراتر گذاشت و با لوییس فیلیپه اسكولاری برای مربی گری بارسا جلساتی را برگزار كرده بود ...
این اقدام با واكنش فوری رایكارد مواجه شد و خوان لاپورتا وارد معركه شد و ادعا كرد درگیری راسل و رایكارد باشگاه را به بحران كشانده است. راسل وجود بحران را انكار میكرد و میدانست كه رایكارد با تحریك لاپورتا و كرایف دست به این اقدام عجولانه زده است.
حقیقت این بود كه رایكارد از هر وسیلهای برای خارج كردن راسل استفاده میكرد.
تعطیلات زمستانی برای بارسا سردتر از همیشه بود٬رابطه راسل و لاپورتا به كمترین میزان خود رسیده بود و راسل دیگر برای دیدن بازیهای بارسا به استادیوم نمیرفت و دیگر آن دوستی سابق بین این دو معنی نداشت. در حالی كه راسل ترتیب انتقال كاستینیا و ادو را با نیوكمپ داده بود ناگهان متوجه شد كه آلبرتینی و ماكسی لوپز با پیراهن باشگاه عكس انداختهاند.
همان زمان بود كه مونز یكی از اعضای هیات مدیره بارسا با لحن تمسخر آمیزی پرسید: «مگر میشود معاون یك باشگاه نداند چه بازیكنان جدیدی با تیم قرار داد امضا كرده اند؟!»
و سر انجام در فوریه راسل كار را تمام شده دید. دیگر لاپورتا در هیچ زمینهای با وی مشورت نمیكرد و او عملا از كادر كنار گذاشته شده بود و این راسل را مجبور به استغفا كرد. وقتی راسل وسایل كارش را از دفتر باشگاه جمع میكرد گفت: «برنامهای كه گروهی جوان به مرحله اجرا در آوردند٬ تغییر یافته و هیئت مدیره كنونی بارسا نه قدرتی دارد و نه ارادهای. حالا با باشگاهی كه دموكراسی از آن رخت بربسته٬ روبرو هستیم. این آن چیزی نبود كه به طرفداران بارسا قول داده بودیم. قرار بود با مدیران گذشته فرق داشته باشیم اما چنین چیزی رخ نداد و ما به قولمان وفا نكردیم.»
ساندرو راسل در حالی كه بغض سنگینی گلویش را میفشرد اضافه كرد: «مشكل لاپورتا نه من بلكه خودش بود. هدف كنونی او آنی نیست كه روزگاری هدفمان بود و برای رسیدن به آن جنگیدیم. بله خوان!تو آدم دیروز نیستی.»
راسل حرفهایش را با این جمله پایان برد: «اگر قرار باشد فقط یك جمله بر زبان بیاورم٬ میخواهم بگویم: یوهان كرایف از این جا برو و خوان را به حال خود رها كن!»
(*۱): كاردینال ریشلو (1585-1642) وزیر اعظم لویی سیزدهم (1601-1643) كه پس از تبعید ماری دومدیسی(1573-1642) نایب السلطنه امور دربار و اداره كشور فرانسه را در دست گرفت و طومار پروتستانها را در هم پیچید٬دور از چشم دیگران و در محافل كاملا سری از نصایح و رهنمودهای روحانی سیاسی به نام «فرانسوا لو كلر دو ترامبله» معروف به پدر ژوزف (1577-1638) بهره میگرفت.پدر ژوزف٬رایزن و محرم كاردینال ریشلو٬صدر اعظم فرانسه در پایههای حكومت او نقش بسیار مهمی داشت٬در فرانسه سده هفدهم به «عالیجناب خاكستری» شهرت یافت و مردم و نخبگان كاردینال ریشلو را «عالیجناب سرخپوش» خطاب میكردند.اصطلاح «عالیجناب خاكستری» امروز در فرانسه و انگلیس به كسی اطلاق میشود كه قدرت واقعی به طور پنهان در دست اوست.(ر.ك كارل پوپر٬جامعه باز و دشمنان آن٬ترجمه عزت الله فولادوند٬ص 1249)
پاسخ به: Re: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
VIVA
چهارشنبه، ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ (۲۰:۲۵)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد بارسا
چهارشنبه، ۶ شهریور ۱۳۹۲ (۱۴:۰۲)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
یاشاسین بارسلونا دوشنبه، ۱۹ فروردین ۱۳۹۲ (۶:۱۴)
|
پاسخ به: Re: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
دوشنبه، ۲۰ آذر ۱۳۹۱ (۶:۴۶)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد ارتش کاتالان ها
شنبه، ۳۱ تیر ۱۳۹۱ (۹:۴۳)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
درود بر ارتش کاتالان...
سهشنبه، ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ (۱۶:۵۳)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
عاشقتم كرايوف ...
پنجشنبه، ۲۴ آذر ۱۳۹۰ (۲۲:۱۲)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
جمعه، ۲۰ آبان ۱۳۹۰ (۲۳:۴۱)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد کرویف کبیر
دوشنبه، ۱۱ مهر ۱۳۹۰ (۲۳:۰۲)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
fofe barca fofe catalonia
شنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ (۱۵:۲۷)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد
دوشنبه، ۱۵ فروردین ۱۳۹۰ (۱۸:۰۲)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد بارسا سهشنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۸۹ (۱۴:۵۱)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد بارسا :heli: :heli: :heli: :heli: :heli:
سهشنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۸۹ (۱۳:۰۶)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۸۹ (۱۸:۴۵)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۸۹ (۱۴:۳۴)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
:heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli: :heli:
شنبه، ۱۷ مهر ۱۳۸۹ (۱۴:۰۹)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد بارسای کبیر
جمعه، ۲۵ تیر ۱۳۸۹ (۱۱:۵۹)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
زنده باد بارسا شنبه، ۲۹ خرداد ۱۳۸۹ (۲۲:۵۶)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
خدایا این ریالی ها رو از روی زمین وردار
پنجشنبه، ۶ خرداد ۱۳۸۹ (۱۰:۰۶)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
VIVA BARCA
یکشنبه، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ (۲۰:۱۸)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستر... | ||
---|---|---|
کرایف سالار مردی
سهشنبه، ۲۹ دی ۱۳۸۸ (۱۲:۳۶)
|
پاسخ به: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
لاپورتا بهترین و مهم اینه که همه دوستش دارن...
دوشنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۸۷ (۱۶:۲۳)
|
Re: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
با سلام بهر حال اکنون قدرت در دست لاپورتاست و طرفداران بارسالونا خواهان ادامه همکاری او با باشگاه می باشند.شاید اگر همان موقع هئیت مدیره باشگاه خمشکل میان لاپورتا و راسل و ریکارد را حل می کرد اکنون تیم در آرامشی خوب به ادامه همکاری آنان دلخوش بود اما با دو دستگی هیئت مدیره مشکلات صد چندان شد و وقتی رئیس هیئت مدیره هم استفا داد دیگر وای!!!!!!! مشکل پشت مشکل!!!!!!!! ما امید واریم این مشکلات که اکنون کمرنگ شده است کمتر و کمتر شود... با تشکر:حسین پورنوغانیان پنجشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۸۴ (۱۰:۳۵)
|
Re: يوهان كرايف٬عاليجناب خاكستري! | ||
---|---|---|
مطالب جالب بود . خسته نباشي. به نظر من يكي از دلايل اينكه بارسا در فصل نقل و انتقلات نتونست كاري كنه(با اينكه لاپورتا ميگفت نيازي نداريم, ولي ريكارد چندين بار طلب بازيكن كرد از جمله باپتيستا و يه دفاع مركزي) همين نبود راسل بود.كاش مشكلات حل ميشد .كاش... پنجشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۸۴ (۴:۰۲)
|