بار سنگین بر دوش مسیجام جهانی ۲۰۱۴
فرستنده آرین حنفی در تاريخ چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ (۲۲:۴۰) (۱,۴۳۶ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: روزنامه نیویورک تایمز
مترجم: آرین حنفی / FCBarcelona.ir
در بیشتر آرژانتین، جایی که مسی تا 13 سالگی در آن زندگی کرده است، افراد محلی صدای «ی» را به شکل «ش» تلفظ میکنند. ضمیر اول شخص (من) «یو» را «شو» تلفظ میکنند، (خیابان) که اسپانیاییها «کایه» میگویند، «کاشِی» تلفظ میکنند. این صدا به لهجه آرژانتینی ملایمتی میدهد که تا حدودی با زبان پرتغالی برزیلیها آمیخته شده است. از همه مهمتر، این صدای «ش» و حقیقتی که مسی تمام مدت آن را حفظ کرده است، تنها راه ارتباطی باقی مانده بین بزرگترین فوتبالیست جهان و تیم ملی کشورش است.
در طی نه سال گذشته، مسی باشگاه فوتبال بارسلونا را به سوی عناوین مختلفی هدایت کرده است و هم چنین از لحاظ فردی نیز به رکوردها و درجات بالایی دست یافته است. در سال 2012 او 91 گل در 69 بازی به ثمر رساند، که عدد شگفت انگیزی هم برای بازیهای ملی و باشگاهی است. در پنج سال گذشته چهار بار در عملی بیسابقه توسط فیفا بهترین بازیکن جهان شناخته شده است. او به گونهای یک اعجوبه است، یک چپ پای خارق العاده که درک شهودیاش از فضا بسیار بالا است و پاهایش با سرعت مبهوت کنندهای عمل میکند و عملکرد او در سطح اروپا حتی در سن 26 سالگی او را در لیست بهترین بازیکنان تاریخ قرار داده است.
اما با این وجود، او تا کنون موفق نشده است موفقیت خود را در تیم ملی آرژانتین تکرار کند. بیشترین مخالفت با او، فراتر از عدم بازی خوب خود برای تیم ملی کشورش، بلکه این موضوع است که او به اندازه کافی آرژانتینی نیست.
ماه گذشته، من مدتی را در بوینس آیرس و روساریو، زادگاه مسی، گذراندم. در روساریو هر جایی که میرفتم انواع انتقادات نسبت به او را میشنیدم، از رانندههای تاکسی تا مربیان و منتقدان حرفهای فوتبال: «مسی آرژانتین را خیلی زود ترک کرد، او از سطوح باشگاهی ترقی نکرد و در لیگ آرژانتین مانند دیگو مارادونا و کارلوس توس بازی نکرده است. او سرود ملی قبل از بازیها را نمیخواند، او هیچ گونه وابستگی و محبتی نسبت به کشورش ندارد، او ارزش پیراهن تیم ملی را مانند بقیه بازیکنان نمیداند». این حملات نسبت به او در بعضی از مواقع بسیار شخصی بوده است که او حتی گفته میشود در مواقعی از تیم ملی کنارهگیری کرده است. اما تنها نکتهای که هیچ فردی نمیتواند انکار کند این است که او هنوز وقتی حرف میزند لهجه یک فرد اهل روساریو را دارد؛ در حقیقت همین نکته کوچک این رابطه را زنده نگه داشته است. یک روزنامه نگار فوتبال آرژانتینی، مارتین ماسور میگوید : «بزرگترین موهبت برای مسی این است که در طول تمام این سالها، هنوز هم لهجه آرژانتینی خود را حفظ کرده است. شما نمیتواند تصور کنید اگر او این کار را نمیکرد چه اتفاقی رخ میداد. آنها احتمالا او را به قتل میرساندند».
هنگام خارج شدن از فرودگاه بین المللی اسیسا، درست بیرون بوینس آیرس شما با تصویر مسی در تبلیغاتی روبرو میشوید که با یک دیوار شیشهای مسافران را از هیاهو آن طرف جدا میکند. در طول بزرگراه به سمت شهر تصویر او دوباره روی تبلیغاتی از شرکت الکترونیکی مشاهده میشود، در مرکز شهر نیز تصویر او به روی بیلبوردهای بزرگ به چشم میخورد. به عنوان یک عنصر تبلیغاتی موفق او همه جا هست.
او همه جا هست و هیچ جا نیست. تنها با یک توضیح دست پا شکسته اسپانیایی از دلیل آمدنم به آرژانتین (فهمیدن اینکه مسی چه معنایی برای آرژانتین دارد) داریو توریسی، راننده تاکسی من، توضیح متفاوتی از این موضوع به من ارائه کرد: «ما همیشه شیوه بازی او را دوست داشتیم، اما نمیدانیم او چه کسی است، همه در قاره آمریکای جنوبی دیگو مارادونا را دوست دارند، اما درباره مسی این طور نیست».
در آرژانتین شما نمیتوانید از این مقایسه فرار کنید. مارادونا به طور وسیعی به عنوان بهترین بازیکن تاریخ شناخته شده، او در اروپا نیز موفق بوده است، اما مهمتر از همه او آرژانتین را به قهرمانی در جام جهانی 1986 رسانده است. دو گل او مقابل انگلیس در یک چهارم نهایی جزو معروفترین گلهای تاریخ هستند. اولین گل او یک خطای هند غیر قانونی بود. دومین گل نیز یک حرکت از میانه زمین بود که به عنوان یکی از نمایشهای فردی فوقالعاده در تاریخ فوتبال به حساب میآید. این حقیقت اجتناب ناپذیر را همه میدانند؛ این مارادونا است و تا اندازهای هویت آرژانتین است. مارادونا پر هیاهو است، به خوشگذرانی علاقه دارد و درگیری او با مواد مخدر، تصمیمات جنجال آمیز او که همیشه در صدر اخبار است. آرژانتین عاشق اوست حتی اگر از او خسته بشوند. مسی در این چالش هیچ شانسی ندارد.
بعضی از افراد فکر میکنند مسی تا کنون بهتر از مارادونا عمل کرده است. او گلهای بیشتری در سن کمتری در رده باشگاهی به ثمر رسانده است. با این حال بعضی معتقدند حتی اگر او امسال جام قهرمانی را هم به خانه بیاورد با مارادونا قابل مقایسه نیست. مارتین کاپاروس که یک نویسنده است میگوید: «برتری نسبی که مارادونا داشت این بود که لازم نبود شبیه فرد دیگری باشد، اما مسی باید همیشه شبیه مارادونا باشد».
در یک سالن ورزشی در دفتر باشگاه فوتبال هوراکن، من با پابلو رودریگز، یک بوکسر سابق حرفهای صحبت کردم. بعد از اینکه برای من توضیح داد که علاقه زیادی به جام جهانی ندارد. او اظهار داشت که تفاوت بین مارادونا و مسی این است: «مارادونا استعداد خودش را در زمینهای خاکی و گلی پرورش داد». او این نکته را با اشاره به کودکی مارادونا در محله فقیر نشین ویا فیوریتو بیان کرد. «من این حس را نسبت به مسی که در ناز و نعمت بزرگ شده ندارم». (مسی در یک محله متوسط در روساریو بزرگ شده است). «کارلوس توس هم که از یک محله فقیر از بوینس آیرس میآید با هویت بازی میکند و بومیتر است». همان روز آلخاندرو سابیا، مربی آرژانتین اعلام کرد که توس از تیم ملی کنار گداشته شده است، رودریگز در این باره خوشحال نبود. او گفت: «در بحث هویت ملی، من توس را انتخاب میکنم».
به عنوان یک پسر بچه، مسی خوش غذا نبود. غذای مورد علاقه او یک غذای بسیار ساده بود ( کتلت همراه با سس گوجه و پنیر آب شده ). مادر او این غذا را چند بار در هفته برای او میپخت در غیر این صورت او به سختی غذا میخورد. یکی از مربیان دوران کودکی او در روساریو، کارلوس مارکونی میگوید که وقتی متوجه شد مسی از خوردن یک نوع کلوچه شکلاتی لذت میبرد، او با مسی یک قرار داد بست؛ یک کلوچه به ازای هر گل. مشکل اینجا بود که او در حالت عادی در یک مسابقه 4 یا 5 گل به ثمر میرساند. پس برای این که انگیزه او را تحریک کند، شرایط دشوارتر شد! مسی در آن زمان جثه کوچکی داشت. بهترین بازیکن زمین اما با اختلاف زیادی از بقیه کوتاهتر بود. برای اینکه به او انگیزه بدهد مارکونی رژیم غذایی دیگری تهیه کرد. دو کلوچه با هر گلی که او با سر به ثمر برساند. در بازی بعد مسی تمام بازیکنان حریف را دریبل کرد، دروازه بان را پشت سر گذاشت تا جلوی دروازه رفت و توپ را بالا انداخت که بتوانند با سر گل بزند. بعد یک نگاه به مارکونی کرد، لبخندی زد و با انگشت عدد 2 را به او نشان داد.
داستانهایی مانند این در سراسر روساریو درباره مسی کوچک گفته میشود. مانند یک داستان که در دستشویی استادیوم به روی او قفل شده بود، اما در نیمه دوم او در را شکست و در نیمه دوم سه گل به ثمر رساند. داستانهای درباره مسی بالغ نیز متفاوت نیست. ثمر رساندن یک گل به تنهایی در سن 19 سالگی مقابل ختافه، حلال مشکلات به طور معجزه آسا، تغییر جهت توپ در فضایی تنگ مقابل اتلتیکو بیلبائو در سال پیش که باعث شد گزارشگر معروف ری هادسون ناخود آگاه فریاد بزند. (مسی بازیکن مورد علاقه ری هادسون است، او از مسی به عنوان «یک فوتبالیست فوقالعاده مسحور کننده» و «یک جراح مغز که به بیرحمانهترین حالت، مغز شما را میشکافد» نام میبرد).
از جنبه فنی، بزرگترین برتری مسی توانایی او در دویدن با سرعت بالا در حالی که توپ به پای چپ او چسبیده است، شناخته میشود. تسلط او به روی توپ به همراه سرعت بالا، فضا و زمانی را خلق میکند که بهترین فوتبالیستها فقط میتوانند آرزوی آن را داشته باشند. وقتی او روی فرم باشد، به گونهای اجتناب ناپذیر بازی میکند. مانند چیزی که از قبل پیش بینی شده باشد. تمام استادیوم میداند که میخواهد از سمت چپ حرکت کند اما هیچ کس نمیتواند او را متوقف کند. گذشته از آرامش و ملایمتی که مسی همراه با تکنیکهای لازم هر وقت که بخواهد توپ را وارد دروازه کند.
اما ریشه اصلی نابغه بودن او این است که او هنوز هم مانند آن پسری است که به خاطر کلوچه گل میزد. او مانند یک پسربچه بازی میکند: با غریزه، آزاد و با پذیرش تواناییهای خود که اگر غیر قابل انکار نبودند به نوعی رفتاری متکبرانه به حساب میرفت.
وقتی که او به بارسلونا آمد، 13 سال داشت و همان مسی قبل بود. او به تنهایی دریبل میکرد و گلهای جانانهای را به ثمر میرساند و بعد به گونهای راه میرفت که گویی اتفاقی رخ نداده است. و مربیهای جدید او بسیار مبهوت میشدند. او انتطار چنین اتفاقاتی را داشت. سالها بعد وقتی از او پرسیدند که خود را اسپانیایی میداند یا آرژانتینی، او جواب داد: «آرژانتینی، با وجود این که من در اسپانیا بزرگ شدم و چیزهای زیادی را یاد گرفتهام، اما هیچ وقت نوع بازی خود را تغییر ندادهام. من از وقتی خیلی جوانتر بودم نیز همین طور بازی میکردم».
شهر روساریو در فاصله 180 مایلی بوینس آیرس، بعد از ریو پارانا قرار دارد. ریو پارانا زادگاه چگوارا است. اولین نقطهای که برای اولین بار در سال 1812 پرچم آرژانتین بالا رفت. در روساریو هوا آفتابیتر و گرمتر است و حس متفاوتی دارد.
هنگام رانندگی در شهر با جاناتان گیلبرت، یک روزنامه نگار موفق و مترجم من در آرژانتین، او به من رنگهای زرد و آبی پرچم روساریو سنترال و رقیب اصلی نیول اولد بویز را در میلههای کنار بزرگراه نشان میدهد. دو تیم در لیگ آرژانتین در روساریو وجود دارد. ما در یک رستوران به نام کومدور سنترال که توسط خوان یاکوب، یکی از طرفداران روساریو سنترال اداره میشد توقف کردیم. او درباره مسی زیاد خوش بین نبود. یاکوب با پوزخندی تحقیر آمیز گفت: «زندگی فوتبالی مسی در اروپا رشد کرده است». تنها داستانی که او حاضر شد برای من بگوید این بود که فصل پیش وقتی تصویر مسی در لباس تیم ملی به روی مونیتورهای ورزشگاه سنترال نشان داده شد همه تا وقتی که تصویر محو شد، او را هو کردند. «هیچ کس نمیتواند توانایی او را نادیده بگیرد. اما طرفداران سنترال هیچ وقت از مسی خوششان نمیآمد».
این تفکر که وفاداری از تیمهای باشگاهی از وفاداری نسبت به تیم ملی قویتر است برای من بسیار جالب بود. در آمریکا ما بهترین تیم فوتبال را یک تیم یکپارچه میدانیم، همه بازیکنان به هم وابسته هستند با اینکه این ورزشی است که آمریکاییها درست آنرا درک نمیکنند. اما در واقعیت آنها درست مانند ما هستند، در عین ناهمسانی متحد شدهاند و در کنار هم در مدت زمانی کوتاه میخواهند موفق شوند. وفاداریهای با قدمت سخت از دست میروند و برای به وجود آوردن یک رابطه جدید به یک نوع حس قهرمانی نیاز است که مسی هنوز آن را کسب نکرده.
حتی در زمین تمرینی جوانان نیول اولد بویز، که باشگاه قبلی مسی و محلی که او در آن نمایشهای خیره کنندهای را انجام داده است، نظرها درباره مسی تا حدودی بیاشتیاق بودند. در صحبت با پدرهایی که برای تماشای تمرین کودکانشان آنجا بودند، آنها به من گفتند که مسی را دوست دارند و احساس غرور میکنند که او اهل روساریو است اما آنها اکنون ترجیح میدهند که نیوول قهرمان لیگ شود تا اینکه مسی جام جهانی ر ابه آرژانتین بیاورد. مارتین ماسور به من هشدار داد که این نظرها را جدی نگیرم، به همین خاطر است که آنها میگویند «اکنون»؛ اما وقتی جام جهانی شروع شود تنها چیزی که به آن اهمیت میدهند تیم ملی خواهد بود.
وقتی مسی 10 سال داست، مادربزرگ مادریاش، سلیا فوت کرد. او اولین فردی بود که او را به فوتبال تشویق کرد و به مربیان فشار میآورد تا به نوه کم جثهاش اجازه بازی با بزرگترها را بدهد. شادی پس از گل او که یک صلیب با دستانش درست میکند و دست راستش را میبوسد و دو انگشت اشاره خود را به سمت آسمان میگیرد. به خاطر سلیا است که هیچ وقت نتوانست موفقیت او را ببیند. در زمانی که سلیا از دنیا رفت، خانواده و مربیان نیولز تشخیص دادند که مسئلهای غیر عادی درباره قد او وجود دارد. این مسئله ممکن بود توانایی او برای رشد کردن به عنوان یک بازیکن یا حتی یک فرد عادی را از او بگیرد. پزشکان کمبود هورمون رشد او را تشخیص دادند. اگر مسی میخواست به یک قد معمول برسد و امیدی برای فوتبال حرفهای داشته باشد باید روزانه تزریقاتی را انجام میداد.
این معالجات گران بودند و بعد از دو سال که توسط پدرش که در یک کارخانه ساخت صفحات فلزی بیرون روساریو کار میکرد تامین شد، خانواده او از نیولز درخواست کمک کردند و باشگاه نیز قبول کرد اما روایتها درباره آنچه که بعد از آن رخ میدهد متفاوت است. اما چند ماه بعد خانواده او به دنبال راه دیگری برای تامین هزینه معالجات او بودند. یک دوست خانوادگی که در باشگاه بارسلونا آشنایانی داشت، پیشنهاد آزمایشی به آنها داد و آنها قبول کردند. چارلی رکساچ مدیر فنی بارسلونا در آن زمان به خاطر المپیک 2000 در استرالیا به سر میبرد، مسی دو هفته در آنجا تمرین کرد اما همه چیز به تصمیم رکساچ بستگی داشت. وقتی رکساچ به بارسلونا برگشت از مربیان خواست تو او را با بازیکنان بزرگتر و قد بلندتر در زمین بگذارد. وقتی که مسی سه چهارم زمین را طی کرد رکساچ نیز تصمیم گرفت تا کل هزینههای او از قبیل درمانش را تامین کنند. لئو و پدرش به بارسلونا نقل مکان کردند و او نیز در سیزه سالگی به یک بازیکن حرفهای تبدیل شده بود. او بعد از مدرسه به تمرینات در لا ماسیا میرفت، به خانه میآمد و تزریقاتش را انجام میداد و بعضی مواقع خود را در اتاقش حبس میرد تا پدرش گریههای او به خاطر تنهایی را نبیند. او در مناطق فقیر نشین بزرگ نشده بود اما این که او به اندازه کافی رنج نکشیده بود نیز حقیقت ندارد.
مسی هنوز هم به نوعی رنج میکشد. سالها این رنج به خاطر عملکرد ضعیف او در تیم ملی و اندوهی که همراه آن بود. اما از تابستان کوپا امریکا 2011 که مسی به خاطر حذف شدن تیمش از مرحله یک چهارم نهایی توسط طرفداران در استادیوم هو شده بود او عملکرد بهتری را نشان داده است. همه این شرایط رو به تغییر بود. او در مراحل مقدماتی جام جهانی مقابل کلمبیا در 2011 شروع به گلزنی کرد و بعداً نیز با یک هتریک مقابل برزیل نتیجه را به نفع آرژانتین 4-3 کرده بود. برزیل و آرژانتین میتوانند در فینال مقابل هم صف آرایی کنند. میتوان این برداشت را کرد که مربی جدید آلخاندرو سابیا بالاخره توانسته است تیمش را با مسی هماهنگ کند.
با اینکه ممکن است عجیب به نظر به رسد، بیشتر دشواری و رنجهای او امسال در بارسلونا رخ داده است. مسی نتوانست بهترین عملکرد خود را نشان دهد. دوست مسی و مربی سابق بارسلونا، تیتو ویلانووا به خاطر سرطان از دنیا رفت و مسی نیز در اوایل فصل دو ماه نیمکت نشینی را تحمل کرد و خرید نیمار برزیلی به حاشیههایی همراه بود که تمام توجهات را از زمین بازی منحرف کرد. تیم نیز به طور کلی در همه تورنومنتها ضعیف عمل کرد. حذف شدن از لیگ قهرمانان در یک چهارم نهایی، بخشیدن قهرمانی به اتلتیکو مادرید در آخرین بازی فصل که در آن بازی مانند بقیه همتیمیها در ماههای گذشته مسی نیز خودش را گم کرده بود. اما با این وجود او با 41 گل در 44 بازی برای بارسلونا بهتر از همه ظاهر شده بود. اما او توپ طلا را به رونالدو واگذار کرده بود که به گونهای حق رونالدو نیز بود.
یکی از نویسندههای مجله اوله، مارسلو سوتایل به من گفت: «در حال حاضر مسی در شرایط خوبی به سر نمیبرد. انگار که هنوز درگیر و گرفتار است». هیچ کس نیز دلیل آن را نمیداند. آیا او هنوز ناراحت است؟ آیا از قرارداد اخیرش با بارسلونا ناراضی است که قیمت خالص آن نزدیک به 27 میلیون دلار در سال میرسد؟ آیا تولد فرزندش او را حواس او را پرت کرده است؟ در آرژانتین امیدهایی وحود دارد که دلایل همه این اتفاقات این است که او میخواسته خود را برای جام جهانی آماده کند. مارتین کاپاروس درباره این موضوع به من گفت: «ما همه امیدواریم که این گونه باشد و او به همه متعلقاتش در بارسلونا خیانت کرده باشد تا بتواند در جام جهانی بهترین عملکرد خودش را نمایش بگذارد. در غیر این صورت اگر او به شکلی که دو ماه پیش بازی میکرده است ادامه بدهد ما هیچ شانسی نداریم».
ری هادسون به من گفت: «در عملی خیلی عجیب و ناگهانی جام جهانی درباره یکی از بزرگترین فوتبالیستهای حال حاضر به یک علامت سوال بزرگ رسیده است. این تنها چیزی است که پس از سالها او لازم است از آن دوری کند. اما باز هم فشار کشورش به روی شانههای اوست. او نه تنها قرار است در جام جهانی باشد، بلکه او قرار است در جام جهانی برزیل باشد، به عنوان یک بازیکن آرژانتینی! لباس تیم ملی کشورش که همیشه بر تن او سنگینی میکرد اما اکنون آن لباس 10 تن وزن دارد».
و از مسی انتطار میرود که بدون هیچ پشتیبانی در آرژانتین، نماینده مناسبی برای تیم ملیاش باشد. همانطور که سوتایل میگوید، او هیچ هواداری ندارد. در واقع هیچ کس در وطنش از او پشتیبانی نمیکند. هیچ بخششی در کار نیست. آنها یک تیم را بر محوریت او آماده کردهاند و با این حال هیچ کس به جز همتیمیهایش از او پشتیبانی نمیکند. هدایت تیم کشورت برای قهرمانی در جام جهانی در یک ورزش تیمی به اندازه کافی سخت است، حتی اگر همه در کشورت عاشق تو باشند. این وظیفه برای مسی بسیار دشوار است. نه تنها این نکته اهمیت دارد که آرژانتین پیروز شود بلکه اینکه چگونه این کار را میکند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در زمانی که ما در روساریو بودیم، سفری به محل زندگی مسی داشتیم. خانهای در محله متوسط. مسی دیگر در آنجا زندگی نمیکند، ظاهراً کس دیگری نیز در آنجا زندگی نمیکند و خانواده او هنوز آن خانه را برای خود نگه داشتهاند که در واقع به این معنی است که ارزش زیادی برای آنها دارد. ما با یکی از همسایههای آنها برخورد داشتیم که ظاهرا به مدت 40 سال در آن خیابان زندگی میکرده است. وقتی از او پرسیدیم که آیا مسی همیشه در خیابان با یک توپ مشغول بازی بود، او در جواب دست خود را تا کمرش پایین آورد تا قد مسی را نشان دهد و با حرکات دهانش ما را متوجه بیهودگی پرسشمان کرد. البته که این طور بود. او در این مکان زندگی میکرد، در این خیابانها بازی میکرد هنگامی که هیچ کس او را نمیشناخت. اما الان به معمایی پیچیده تبدیل شده است. آرژانتین به او نیاز دارد، او نیز به آرژانتین نیاز دارد اما این رابطه دوطرفه به نظر موفق نبوده است. مسی به ندرت حرفی درباره این مساله میزند اما میتوانیم او را اینجا احساس کنیم. پسربچهای که استعداد زیادش توانسته در سن کم 13 سالگی او را به آن طرف اقیانوسها بکشاند. او حضور در تیم ملی اسپانیا را رد کرد و آرژانتین را انتخاب کرد تا بتواند به خانهاش بازگردد.
همیشه در جام جهانی پدیدهها وجود دارند، اما آرژانتین در گروهی قرار گرفته است که به راحتی میتوانند در جمع 16 تیم قرار بگیرد. در زمین، او بد بیاریها را به خوبی مدیریت میکند. وقتی روی او خطا میشود او بدون هیچ اغراقی سریع بلند میشود. او ارزش خودش را بالاتر از انجام دادن حرکات ملودراماتیک و شیرجههای ساختگی برای داور میداند. معمولاً در حین فرارهای با سرعت او به طرف دروازه مدافعان در مقابل او ظاهر میشوند و با نیت برای قطع کردن حمله او با خطا به روی پاهایش جلو میروند، اما مسی خواستار اعلام خطا نمیشود به خاطر اینکه او از این موضوع مطمئن است و فقط میخواهد به جلو حرکت کند. بعضی مواقع به نظر میرسد در میانه راه او صاحب ساق پاهای جدیدی شده است.
خارج از زمین او به اندازه پرجنب و جوش و فرز نیست. بعضی از منتقدان به طور شفاف به او میپردازند. وقتی که او در ماه مه از فرودگاه بیرون آمد تا به تمرینات تیم ملی بپیوندد، با ازدحام جمعیت که درباره دانش او درباره آرژانتین از او سوال میپرسیدند، رو به رو شد. اما او همیشه ترجیح داده است که جواب این انتقادات را با عملکرد خوبش در زمین به آنها بدهد. ماه جاری نیز بهترین فرصت او برای ثابت کردن به منتقدانش است که او لیاقت لباس کشورش را دارد. جایگاه او در تاریخ به این جام جهانی بستگی دارد. ادواردو ساچری فکر میکند: «ما مسی را برا اساس تواناییش برای گلزنی قضاوت میکنیم. او تنها هنگامی شناخته میشود که نتایج بازی معلوم شود».
مترجم: آرین حنفی / FCBarcelona.ir
در بیشتر آرژانتین، جایی که مسی تا 13 سالگی در آن زندگی کرده است، افراد محلی صدای «ی» را به شکل «ش» تلفظ میکنند. ضمیر اول شخص (من) «یو» را «شو» تلفظ میکنند، (خیابان) که اسپانیاییها «کایه» میگویند، «کاشِی» تلفظ میکنند. این صدا به لهجه آرژانتینی ملایمتی میدهد که تا حدودی با زبان پرتغالی برزیلیها آمیخته شده است. از همه مهمتر، این صدای «ش» و حقیقتی که مسی تمام مدت آن را حفظ کرده است، تنها راه ارتباطی باقی مانده بین بزرگترین فوتبالیست جهان و تیم ملی کشورش است.
در طی نه سال گذشته، مسی باشگاه فوتبال بارسلونا را به سوی عناوین مختلفی هدایت کرده است و هم چنین از لحاظ فردی نیز به رکوردها و درجات بالایی دست یافته است. در سال 2012 او 91 گل در 69 بازی به ثمر رساند، که عدد شگفت انگیزی هم برای بازیهای ملی و باشگاهی است. در پنج سال گذشته چهار بار در عملی بیسابقه توسط فیفا بهترین بازیکن جهان شناخته شده است. او به گونهای یک اعجوبه است، یک چپ پای خارق العاده که درک شهودیاش از فضا بسیار بالا است و پاهایش با سرعت مبهوت کنندهای عمل میکند و عملکرد او در سطح اروپا حتی در سن 26 سالگی او را در لیست بهترین بازیکنان تاریخ قرار داده است.
اما با این وجود، او تا کنون موفق نشده است موفقیت خود را در تیم ملی آرژانتین تکرار کند. بیشترین مخالفت با او، فراتر از عدم بازی خوب خود برای تیم ملی کشورش، بلکه این موضوع است که او به اندازه کافی آرژانتینی نیست.
ماه گذشته، من مدتی را در بوینس آیرس و روساریو، زادگاه مسی، گذراندم. در روساریو هر جایی که میرفتم انواع انتقادات نسبت به او را میشنیدم، از رانندههای تاکسی تا مربیان و منتقدان حرفهای فوتبال: «مسی آرژانتین را خیلی زود ترک کرد، او از سطوح باشگاهی ترقی نکرد و در لیگ آرژانتین مانند دیگو مارادونا و کارلوس توس بازی نکرده است. او سرود ملی قبل از بازیها را نمیخواند، او هیچ گونه وابستگی و محبتی نسبت به کشورش ندارد، او ارزش پیراهن تیم ملی را مانند بقیه بازیکنان نمیداند». این حملات نسبت به او در بعضی از مواقع بسیار شخصی بوده است که او حتی گفته میشود در مواقعی از تیم ملی کنارهگیری کرده است. اما تنها نکتهای که هیچ فردی نمیتواند انکار کند این است که او هنوز وقتی حرف میزند لهجه یک فرد اهل روساریو را دارد؛ در حقیقت همین نکته کوچک این رابطه را زنده نگه داشته است. یک روزنامه نگار فوتبال آرژانتینی، مارتین ماسور میگوید : «بزرگترین موهبت برای مسی این است که در طول تمام این سالها، هنوز هم لهجه آرژانتینی خود را حفظ کرده است. شما نمیتواند تصور کنید اگر او این کار را نمیکرد چه اتفاقی رخ میداد. آنها احتمالا او را به قتل میرساندند».
هنگام خارج شدن از فرودگاه بین المللی اسیسا، درست بیرون بوینس آیرس شما با تصویر مسی در تبلیغاتی روبرو میشوید که با یک دیوار شیشهای مسافران را از هیاهو آن طرف جدا میکند. در طول بزرگراه به سمت شهر تصویر او دوباره روی تبلیغاتی از شرکت الکترونیکی مشاهده میشود، در مرکز شهر نیز تصویر او به روی بیلبوردهای بزرگ به چشم میخورد. به عنوان یک عنصر تبلیغاتی موفق او همه جا هست.
او همه جا هست و هیچ جا نیست. تنها با یک توضیح دست پا شکسته اسپانیایی از دلیل آمدنم به آرژانتین (فهمیدن اینکه مسی چه معنایی برای آرژانتین دارد) داریو توریسی، راننده تاکسی من، توضیح متفاوتی از این موضوع به من ارائه کرد: «ما همیشه شیوه بازی او را دوست داشتیم، اما نمیدانیم او چه کسی است، همه در قاره آمریکای جنوبی دیگو مارادونا را دوست دارند، اما درباره مسی این طور نیست».
در آرژانتین شما نمیتوانید از این مقایسه فرار کنید. مارادونا به طور وسیعی به عنوان بهترین بازیکن تاریخ شناخته شده، او در اروپا نیز موفق بوده است، اما مهمتر از همه او آرژانتین را به قهرمانی در جام جهانی 1986 رسانده است. دو گل او مقابل انگلیس در یک چهارم نهایی جزو معروفترین گلهای تاریخ هستند. اولین گل او یک خطای هند غیر قانونی بود. دومین گل نیز یک حرکت از میانه زمین بود که به عنوان یکی از نمایشهای فردی فوقالعاده در تاریخ فوتبال به حساب میآید. این حقیقت اجتناب ناپذیر را همه میدانند؛ این مارادونا است و تا اندازهای هویت آرژانتین است. مارادونا پر هیاهو است، به خوشگذرانی علاقه دارد و درگیری او با مواد مخدر، تصمیمات جنجال آمیز او که همیشه در صدر اخبار است. آرژانتین عاشق اوست حتی اگر از او خسته بشوند. مسی در این چالش هیچ شانسی ندارد.
بعضی از افراد فکر میکنند مسی تا کنون بهتر از مارادونا عمل کرده است. او گلهای بیشتری در سن کمتری در رده باشگاهی به ثمر رسانده است. با این حال بعضی معتقدند حتی اگر او امسال جام قهرمانی را هم به خانه بیاورد با مارادونا قابل مقایسه نیست. مارتین کاپاروس که یک نویسنده است میگوید: «برتری نسبی که مارادونا داشت این بود که لازم نبود شبیه فرد دیگری باشد، اما مسی باید همیشه شبیه مارادونا باشد».
در یک سالن ورزشی در دفتر باشگاه فوتبال هوراکن، من با پابلو رودریگز، یک بوکسر سابق حرفهای صحبت کردم. بعد از اینکه برای من توضیح داد که علاقه زیادی به جام جهانی ندارد. او اظهار داشت که تفاوت بین مارادونا و مسی این است: «مارادونا استعداد خودش را در زمینهای خاکی و گلی پرورش داد». او این نکته را با اشاره به کودکی مارادونا در محله فقیر نشین ویا فیوریتو بیان کرد. «من این حس را نسبت به مسی که در ناز و نعمت بزرگ شده ندارم». (مسی در یک محله متوسط در روساریو بزرگ شده است). «کارلوس توس هم که از یک محله فقیر از بوینس آیرس میآید با هویت بازی میکند و بومیتر است». همان روز آلخاندرو سابیا، مربی آرژانتین اعلام کرد که توس از تیم ملی کنار گداشته شده است، رودریگز در این باره خوشحال نبود. او گفت: «در بحث هویت ملی، من توس را انتخاب میکنم».
به عنوان یک پسر بچه، مسی خوش غذا نبود. غذای مورد علاقه او یک غذای بسیار ساده بود ( کتلت همراه با سس گوجه و پنیر آب شده ). مادر او این غذا را چند بار در هفته برای او میپخت در غیر این صورت او به سختی غذا میخورد. یکی از مربیان دوران کودکی او در روساریو، کارلوس مارکونی میگوید که وقتی متوجه شد مسی از خوردن یک نوع کلوچه شکلاتی لذت میبرد، او با مسی یک قرار داد بست؛ یک کلوچه به ازای هر گل. مشکل اینجا بود که او در حالت عادی در یک مسابقه 4 یا 5 گل به ثمر میرساند. پس برای این که انگیزه او را تحریک کند، شرایط دشوارتر شد! مسی در آن زمان جثه کوچکی داشت. بهترین بازیکن زمین اما با اختلاف زیادی از بقیه کوتاهتر بود. برای اینکه به او انگیزه بدهد مارکونی رژیم غذایی دیگری تهیه کرد. دو کلوچه با هر گلی که او با سر به ثمر برساند. در بازی بعد مسی تمام بازیکنان حریف را دریبل کرد، دروازه بان را پشت سر گذاشت تا جلوی دروازه رفت و توپ را بالا انداخت که بتوانند با سر گل بزند. بعد یک نگاه به مارکونی کرد، لبخندی زد و با انگشت عدد 2 را به او نشان داد.
داستانهایی مانند این در سراسر روساریو درباره مسی کوچک گفته میشود. مانند یک داستان که در دستشویی استادیوم به روی او قفل شده بود، اما در نیمه دوم او در را شکست و در نیمه دوم سه گل به ثمر رساند. داستانهای درباره مسی بالغ نیز متفاوت نیست. ثمر رساندن یک گل به تنهایی در سن 19 سالگی مقابل ختافه، حلال مشکلات به طور معجزه آسا، تغییر جهت توپ در فضایی تنگ مقابل اتلتیکو بیلبائو در سال پیش که باعث شد گزارشگر معروف ری هادسون ناخود آگاه فریاد بزند. (مسی بازیکن مورد علاقه ری هادسون است، او از مسی به عنوان «یک فوتبالیست فوقالعاده مسحور کننده» و «یک جراح مغز که به بیرحمانهترین حالت، مغز شما را میشکافد» نام میبرد).
از جنبه فنی، بزرگترین برتری مسی توانایی او در دویدن با سرعت بالا در حالی که توپ به پای چپ او چسبیده است، شناخته میشود. تسلط او به روی توپ به همراه سرعت بالا، فضا و زمانی را خلق میکند که بهترین فوتبالیستها فقط میتوانند آرزوی آن را داشته باشند. وقتی او روی فرم باشد، به گونهای اجتناب ناپذیر بازی میکند. مانند چیزی که از قبل پیش بینی شده باشد. تمام استادیوم میداند که میخواهد از سمت چپ حرکت کند اما هیچ کس نمیتواند او را متوقف کند. گذشته از آرامش و ملایمتی که مسی همراه با تکنیکهای لازم هر وقت که بخواهد توپ را وارد دروازه کند.
اما ریشه اصلی نابغه بودن او این است که او هنوز هم مانند آن پسری است که به خاطر کلوچه گل میزد. او مانند یک پسربچه بازی میکند: با غریزه، آزاد و با پذیرش تواناییهای خود که اگر غیر قابل انکار نبودند به نوعی رفتاری متکبرانه به حساب میرفت.
وقتی که او به بارسلونا آمد، 13 سال داشت و همان مسی قبل بود. او به تنهایی دریبل میکرد و گلهای جانانهای را به ثمر میرساند و بعد به گونهای راه میرفت که گویی اتفاقی رخ نداده است. و مربیهای جدید او بسیار مبهوت میشدند. او انتطار چنین اتفاقاتی را داشت. سالها بعد وقتی از او پرسیدند که خود را اسپانیایی میداند یا آرژانتینی، او جواب داد: «آرژانتینی، با وجود این که من در اسپانیا بزرگ شدم و چیزهای زیادی را یاد گرفتهام، اما هیچ وقت نوع بازی خود را تغییر ندادهام. من از وقتی خیلی جوانتر بودم نیز همین طور بازی میکردم».
شهر روساریو در فاصله 180 مایلی بوینس آیرس، بعد از ریو پارانا قرار دارد. ریو پارانا زادگاه چگوارا است. اولین نقطهای که برای اولین بار در سال 1812 پرچم آرژانتین بالا رفت. در روساریو هوا آفتابیتر و گرمتر است و حس متفاوتی دارد.
هنگام رانندگی در شهر با جاناتان گیلبرت، یک روزنامه نگار موفق و مترجم من در آرژانتین، او به من رنگهای زرد و آبی پرچم روساریو سنترال و رقیب اصلی نیول اولد بویز را در میلههای کنار بزرگراه نشان میدهد. دو تیم در لیگ آرژانتین در روساریو وجود دارد. ما در یک رستوران به نام کومدور سنترال که توسط خوان یاکوب، یکی از طرفداران روساریو سنترال اداره میشد توقف کردیم. او درباره مسی زیاد خوش بین نبود. یاکوب با پوزخندی تحقیر آمیز گفت: «زندگی فوتبالی مسی در اروپا رشد کرده است». تنها داستانی که او حاضر شد برای من بگوید این بود که فصل پیش وقتی تصویر مسی در لباس تیم ملی به روی مونیتورهای ورزشگاه سنترال نشان داده شد همه تا وقتی که تصویر محو شد، او را هو کردند. «هیچ کس نمیتواند توانایی او را نادیده بگیرد. اما طرفداران سنترال هیچ وقت از مسی خوششان نمیآمد».
این تفکر که وفاداری از تیمهای باشگاهی از وفاداری نسبت به تیم ملی قویتر است برای من بسیار جالب بود. در آمریکا ما بهترین تیم فوتبال را یک تیم یکپارچه میدانیم، همه بازیکنان به هم وابسته هستند با اینکه این ورزشی است که آمریکاییها درست آنرا درک نمیکنند. اما در واقعیت آنها درست مانند ما هستند، در عین ناهمسانی متحد شدهاند و در کنار هم در مدت زمانی کوتاه میخواهند موفق شوند. وفاداریهای با قدمت سخت از دست میروند و برای به وجود آوردن یک رابطه جدید به یک نوع حس قهرمانی نیاز است که مسی هنوز آن را کسب نکرده.
حتی در زمین تمرینی جوانان نیول اولد بویز، که باشگاه قبلی مسی و محلی که او در آن نمایشهای خیره کنندهای را انجام داده است، نظرها درباره مسی تا حدودی بیاشتیاق بودند. در صحبت با پدرهایی که برای تماشای تمرین کودکانشان آنجا بودند، آنها به من گفتند که مسی را دوست دارند و احساس غرور میکنند که او اهل روساریو است اما آنها اکنون ترجیح میدهند که نیوول قهرمان لیگ شود تا اینکه مسی جام جهانی ر ابه آرژانتین بیاورد. مارتین ماسور به من هشدار داد که این نظرها را جدی نگیرم، به همین خاطر است که آنها میگویند «اکنون»؛ اما وقتی جام جهانی شروع شود تنها چیزی که به آن اهمیت میدهند تیم ملی خواهد بود.
وقتی مسی 10 سال داست، مادربزرگ مادریاش، سلیا فوت کرد. او اولین فردی بود که او را به فوتبال تشویق کرد و به مربیان فشار میآورد تا به نوه کم جثهاش اجازه بازی با بزرگترها را بدهد. شادی پس از گل او که یک صلیب با دستانش درست میکند و دست راستش را میبوسد و دو انگشت اشاره خود را به سمت آسمان میگیرد. به خاطر سلیا است که هیچ وقت نتوانست موفقیت او را ببیند. در زمانی که سلیا از دنیا رفت، خانواده و مربیان نیولز تشخیص دادند که مسئلهای غیر عادی درباره قد او وجود دارد. این مسئله ممکن بود توانایی او برای رشد کردن به عنوان یک بازیکن یا حتی یک فرد عادی را از او بگیرد. پزشکان کمبود هورمون رشد او را تشخیص دادند. اگر مسی میخواست به یک قد معمول برسد و امیدی برای فوتبال حرفهای داشته باشد باید روزانه تزریقاتی را انجام میداد.
این معالجات گران بودند و بعد از دو سال که توسط پدرش که در یک کارخانه ساخت صفحات فلزی بیرون روساریو کار میکرد تامین شد، خانواده او از نیولز درخواست کمک کردند و باشگاه نیز قبول کرد اما روایتها درباره آنچه که بعد از آن رخ میدهد متفاوت است. اما چند ماه بعد خانواده او به دنبال راه دیگری برای تامین هزینه معالجات او بودند. یک دوست خانوادگی که در باشگاه بارسلونا آشنایانی داشت، پیشنهاد آزمایشی به آنها داد و آنها قبول کردند. چارلی رکساچ مدیر فنی بارسلونا در آن زمان به خاطر المپیک 2000 در استرالیا به سر میبرد، مسی دو هفته در آنجا تمرین کرد اما همه چیز به تصمیم رکساچ بستگی داشت. وقتی رکساچ به بارسلونا برگشت از مربیان خواست تو او را با بازیکنان بزرگتر و قد بلندتر در زمین بگذارد. وقتی که مسی سه چهارم زمین را طی کرد رکساچ نیز تصمیم گرفت تا کل هزینههای او از قبیل درمانش را تامین کنند. لئو و پدرش به بارسلونا نقل مکان کردند و او نیز در سیزه سالگی به یک بازیکن حرفهای تبدیل شده بود. او بعد از مدرسه به تمرینات در لا ماسیا میرفت، به خانه میآمد و تزریقاتش را انجام میداد و بعضی مواقع خود را در اتاقش حبس میرد تا پدرش گریههای او به خاطر تنهایی را نبیند. او در مناطق فقیر نشین بزرگ نشده بود اما این که او به اندازه کافی رنج نکشیده بود نیز حقیقت ندارد.
مسی هنوز هم به نوعی رنج میکشد. سالها این رنج به خاطر عملکرد ضعیف او در تیم ملی و اندوهی که همراه آن بود. اما از تابستان کوپا امریکا 2011 که مسی به خاطر حذف شدن تیمش از مرحله یک چهارم نهایی توسط طرفداران در استادیوم هو شده بود او عملکرد بهتری را نشان داده است. همه این شرایط رو به تغییر بود. او در مراحل مقدماتی جام جهانی مقابل کلمبیا در 2011 شروع به گلزنی کرد و بعداً نیز با یک هتریک مقابل برزیل نتیجه را به نفع آرژانتین 4-3 کرده بود. برزیل و آرژانتین میتوانند در فینال مقابل هم صف آرایی کنند. میتوان این برداشت را کرد که مربی جدید آلخاندرو سابیا بالاخره توانسته است تیمش را با مسی هماهنگ کند.
با اینکه ممکن است عجیب به نظر به رسد، بیشتر دشواری و رنجهای او امسال در بارسلونا رخ داده است. مسی نتوانست بهترین عملکرد خود را نشان دهد. دوست مسی و مربی سابق بارسلونا، تیتو ویلانووا به خاطر سرطان از دنیا رفت و مسی نیز در اوایل فصل دو ماه نیمکت نشینی را تحمل کرد و خرید نیمار برزیلی به حاشیههایی همراه بود که تمام توجهات را از زمین بازی منحرف کرد. تیم نیز به طور کلی در همه تورنومنتها ضعیف عمل کرد. حذف شدن از لیگ قهرمانان در یک چهارم نهایی، بخشیدن قهرمانی به اتلتیکو مادرید در آخرین بازی فصل که در آن بازی مانند بقیه همتیمیها در ماههای گذشته مسی نیز خودش را گم کرده بود. اما با این وجود او با 41 گل در 44 بازی برای بارسلونا بهتر از همه ظاهر شده بود. اما او توپ طلا را به رونالدو واگذار کرده بود که به گونهای حق رونالدو نیز بود.
یکی از نویسندههای مجله اوله، مارسلو سوتایل به من گفت: «در حال حاضر مسی در شرایط خوبی به سر نمیبرد. انگار که هنوز درگیر و گرفتار است». هیچ کس نیز دلیل آن را نمیداند. آیا او هنوز ناراحت است؟ آیا از قرارداد اخیرش با بارسلونا ناراضی است که قیمت خالص آن نزدیک به 27 میلیون دلار در سال میرسد؟ آیا تولد فرزندش او را حواس او را پرت کرده است؟ در آرژانتین امیدهایی وحود دارد که دلایل همه این اتفاقات این است که او میخواسته خود را برای جام جهانی آماده کند. مارتین کاپاروس درباره این موضوع به من گفت: «ما همه امیدواریم که این گونه باشد و او به همه متعلقاتش در بارسلونا خیانت کرده باشد تا بتواند در جام جهانی بهترین عملکرد خودش را نمایش بگذارد. در غیر این صورت اگر او به شکلی که دو ماه پیش بازی میکرده است ادامه بدهد ما هیچ شانسی نداریم».
ری هادسون به من گفت: «در عملی خیلی عجیب و ناگهانی جام جهانی درباره یکی از بزرگترین فوتبالیستهای حال حاضر به یک علامت سوال بزرگ رسیده است. این تنها چیزی است که پس از سالها او لازم است از آن دوری کند. اما باز هم فشار کشورش به روی شانههای اوست. او نه تنها قرار است در جام جهانی باشد، بلکه او قرار است در جام جهانی برزیل باشد، به عنوان یک بازیکن آرژانتینی! لباس تیم ملی کشورش که همیشه بر تن او سنگینی میکرد اما اکنون آن لباس 10 تن وزن دارد».
و از مسی انتطار میرود که بدون هیچ پشتیبانی در آرژانتین، نماینده مناسبی برای تیم ملیاش باشد. همانطور که سوتایل میگوید، او هیچ هواداری ندارد. در واقع هیچ کس در وطنش از او پشتیبانی نمیکند. هیچ بخششی در کار نیست. آنها یک تیم را بر محوریت او آماده کردهاند و با این حال هیچ کس به جز همتیمیهایش از او پشتیبانی نمیکند. هدایت تیم کشورت برای قهرمانی در جام جهانی در یک ورزش تیمی به اندازه کافی سخت است، حتی اگر همه در کشورت عاشق تو باشند. این وظیفه برای مسی بسیار دشوار است. نه تنها این نکته اهمیت دارد که آرژانتین پیروز شود بلکه اینکه چگونه این کار را میکند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در زمانی که ما در روساریو بودیم، سفری به محل زندگی مسی داشتیم. خانهای در محله متوسط. مسی دیگر در آنجا زندگی نمیکند، ظاهراً کس دیگری نیز در آنجا زندگی نمیکند و خانواده او هنوز آن خانه را برای خود نگه داشتهاند که در واقع به این معنی است که ارزش زیادی برای آنها دارد. ما با یکی از همسایههای آنها برخورد داشتیم که ظاهرا به مدت 40 سال در آن خیابان زندگی میکرده است. وقتی از او پرسیدیم که آیا مسی همیشه در خیابان با یک توپ مشغول بازی بود، او در جواب دست خود را تا کمرش پایین آورد تا قد مسی را نشان دهد و با حرکات دهانش ما را متوجه بیهودگی پرسشمان کرد. البته که این طور بود. او در این مکان زندگی میکرد، در این خیابانها بازی میکرد هنگامی که هیچ کس او را نمیشناخت. اما الان به معمایی پیچیده تبدیل شده است. آرژانتین به او نیاز دارد، او نیز به آرژانتین نیاز دارد اما این رابطه دوطرفه به نظر موفق نبوده است. مسی به ندرت حرفی درباره این مساله میزند اما میتوانیم او را اینجا احساس کنیم. پسربچهای که استعداد زیادش توانسته در سن کم 13 سالگی او را به آن طرف اقیانوسها بکشاند. او حضور در تیم ملی اسپانیا را رد کرد و آرژانتین را انتخاب کرد تا بتواند به خانهاش بازگردد.
همیشه در جام جهانی پدیدهها وجود دارند، اما آرژانتین در گروهی قرار گرفته است که به راحتی میتوانند در جمع 16 تیم قرار بگیرد. در زمین، او بد بیاریها را به خوبی مدیریت میکند. وقتی روی او خطا میشود او بدون هیچ اغراقی سریع بلند میشود. او ارزش خودش را بالاتر از انجام دادن حرکات ملودراماتیک و شیرجههای ساختگی برای داور میداند. معمولاً در حین فرارهای با سرعت او به طرف دروازه مدافعان در مقابل او ظاهر میشوند و با نیت برای قطع کردن حمله او با خطا به روی پاهایش جلو میروند، اما مسی خواستار اعلام خطا نمیشود به خاطر اینکه او از این موضوع مطمئن است و فقط میخواهد به جلو حرکت کند. بعضی مواقع به نظر میرسد در میانه راه او صاحب ساق پاهای جدیدی شده است.
خارج از زمین او به اندازه پرجنب و جوش و فرز نیست. بعضی از منتقدان به طور شفاف به او میپردازند. وقتی که او در ماه مه از فرودگاه بیرون آمد تا به تمرینات تیم ملی بپیوندد، با ازدحام جمعیت که درباره دانش او درباره آرژانتین از او سوال میپرسیدند، رو به رو شد. اما او همیشه ترجیح داده است که جواب این انتقادات را با عملکرد خوبش در زمین به آنها بدهد. ماه جاری نیز بهترین فرصت او برای ثابت کردن به منتقدانش است که او لیاقت لباس کشورش را دارد. جایگاه او در تاریخ به این جام جهانی بستگی دارد. ادواردو ساچری فکر میکند: «ما مسی را برا اساس تواناییش برای گلزنی قضاوت میکنیم. او تنها هنگامی شناخته میشود که نتایج بازی معلوم شود».
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
به امید قهرمانی آرژانتین
شنبه، ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ (۰:۱۱)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
مسی پتانسیل قهرمانی جام جهانی رو داره امیدوارم که بخاطر مسی آرژانتین قهرمان بشه. اسپانیا که تو قدم اول نابود شد!!!!!!! شنبه، ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ (۱۳:۳۴)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
امید وارم مسی اقای گل شه و تیمش هم قهرمان
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۲۲:۵۲)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
1سوال کسی هست که کل حرفاشو تا اخر خونده باشه؟ اخه خیلیه دوس دارم بخونم اما چشام داره در میاد هنوز 3خطشم نخوندم...
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۹:۴۸)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
اولا دست مترجم درد نکنه،دوما لئو آرژانتین رو قهرمان میکنه و انگلیس رو تحقیر میکنه.اگه یادتون باشه ال کلاسیکو 4-3 که به نفع بارسا تموم شد مسی تو همه جای زمین بود و این اولین بازیش تو این فصل بود که اینجوری بازی میکرد و دیگه هم این بازی رو انجام نداد.این جوری بازی کرد تا منتقدان صداشون در نیاد.تو جام جهانی هم با توجه به اگرو و دیماریا و ماسچرانو مسی میتونه بهتر بازی کنه چون خیلی خوب از طرف بازیکنان تغذیه میشه.خودتون هم دید که تو بازی آرزانتین - اسلواکی وقتی مسی اومد روند بازی تغییر کرد
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۷:۲۵)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
واقعا متوجه نیستن این آرژانتینی ها از ارزش مسی.همون توز براشون کافیه.
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۵:۲۷)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
فرهنگ آرژانتین با اروپا فرق داره. اونا براشون خیلی مهم نیست که برنده چهار توپ طلا آرژانتینیه. اونا کسی رو دوست دارن که انگلیس رو براشون تحقیر کرده. مسی سخت ترین وظیفه رو به دوش داره باید همیشه در تلاش باشه که بقیه قبولش کنن اینکه ثابت کنه من هم به اندازه همتون این لباس برام مهمه این یه ذره جلو تمرکز واسه بهترین عملکردش میگیره. بعدشم حالا این بدبخت هرکاری بکنه بازم یه کسی هست که بازم ازون بهتره و اون هم مارادوناس. برای رونالدو از طرف پرتغالی ها و یا بازیکنان دیگه تو اروپا زیاد این غیرت و تعصب وجود نداره. درحالیکه تیم آرژانتین فقط مسی نیست و امسال تیم خیلی قوی تری ساختن امیدوارم امسال مسی به چیزی که میخواد برسه پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۵:۲۴)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
به امید قهرمانی داداش مسی تو جام جهانییییییییییییییی و قهرمانی آرژانتییییییییییییین
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۴:۲۶)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
فقط خداکنه آرژانتین قهرمان بشه تا فشار از روی مسی کمتر بشه
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۱۰:۱۱)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
سلام.بیچاره گناه داره اخه اینهمه داره سنگ کشورشوبه سینه میزنه اونوقت هیچکس ازش خوشش نمیلد.خاک توسر مردم ارزانتین.اخه بیچاره هابده ک بهترین بازیکن دنیا ازکشورتون باشه!؟؟چقدراحمقند.ان شاالله ک سربلندباشه.واقعا لیاقتشوندارن ارژانتینیا.
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۵:۳۰)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
به امید موفقیت مسی در جام جهانی .تا به همه ثابت کنه که لیاقت چهار سال بهترین بازیکن جهان شدن را دارد ...
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۴:۵۰)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
بهترین بازیکن تاریخ چه با جام جهانی و چه بدون اون
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۳:۱۱)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
حال ندارم بخونم. موفق باشی لئو پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۲:۵۱)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
موفق باشی
پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۰:۳۳)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
واقعا در حق هیچ بازیکنی تا این حد جفا نشده.... واقعا سخته که تو کشور خودت مظلوم باشی... دوستان تشکر ویژه از آقای حنفی عزیز بابت ترجمه بسیار خوب این مقاله فراموش نشه پنجشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۹۳ (۰:۲۲)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
خبر مهم: امشب ساعت 11 همه بارساییها برنامه 2014 را از شبکه 3 ببینید و حتما نو مسابقش شرکت کنید و به دوستان و فامیل های بارسایی خودتان هم بگویید امشب این برنامه را ببینند و حتما به مسی رای بدهند.مسابقه امشب درباره ستارگان جام جهانی هست.ترا خدا اگه مسی را دوست دارید بهش رای بدهید. چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ (۲۳:۳۲)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
آرژانتین راه همواری تا فینال داره.. به امید خدا مسی با آرزانتین قهرمان میشه و بهترین بودنشو تو تاریخ اثبات میکنه. آرژانتین تو گروهش اول میشه بعد تو مرحله حذفی با تیم دوم گروه E (هندوراس-سوئیس-اکوادر-فرانسه)مسابقه میده که آرژانتین از این مرحله صعود میکنه.کار راحتی داره. اما تو مرحله بعد آرژانتین با برنده مسابقه تیم اول گروه H (کره جنوبی-بلژیک-روسیه-الجزایر) -با تیم دوم گروه G (پرتغال-غنا-آمریکا-آلمان) مسابقه میده که تو این مرحله هم زیاد کارش سخت نیست. تو مرحله بعد آرژانتین با برنده مسابقه تیم اول گروه B (اسپانیا-هلند-شیلی-استرالیا)تیم دوم گروه A (برزیل-کرواسی-مکزیک-کامرون)----------با تیم اول گروه D (ایتالیا-اروگوئه-کاستاریکا-انگلیس)تیم دوم گروه C (کلمبیا-ساحل عاج-ژاپن-یونان) مسابقه میده. برزیل اگه بیاد بالا تو نیمه نهایی به آلمان میخوره ، من فک کنم آلمان - آرژانتین فینال باشه چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ (۲۳:۱۲)
|
پاسخ به: بار سنگین بر دوش مسی | ||
---|---|---|
ای خدا ازت خواهش میکنم لئو رو تو این جام جهانی موفقش کن و تیمشو ب قهرمانی برسون الهی آمین چهارشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ (۲۲:۴۷)
|