همه پیامها (Gaucho)
|
پاسخ به: .:رقابت بين تجربي ها و رياضي ها:. | ||
|
19
|
||
|
|||
۲۴ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: The English Forum | ||
|
|
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: بیگانه] | ||
|
بیگانه تنها کتابیه که از آلبر کامو خوندم. و هر بار با خوندنش به چیز جدیدی پی بردم. نثر کتاب روونه ولی از نظر مفهوم یکم گیج کننده ست. داستان مردیه به اسم مورسو که با زندگی بیگانه ست، به هیچ چیز اعتقادی نداره و هیچوقت دروغ نمیگه. نسبت به وقایع اطرافش حساسیتی نشون نمیده. و هر کاری رو صرفا به خاطر انجام دادنش انجام میده. کتاب خیلی داستان محور نبود، و بیشتر به شخصیت و افکار بی تفاوت و پوچ گرای مورسو پرداخته : داستان با مرگ مادر مورسو شروع میشه؛ [ امروز مادرم مرد. شاید هم دیروز. نمی دانم. ] همین جمله اول کتاب به اندازه کافی شخصیت مورسو رو نشون میده! یه قسمتی از کتاب، مورسو تو یه روز تعطیل می مونه تو خونه ش و صندلی ش رو میذاره جلوی پنجره رو به خیابون، سیگار میکشه و تمام روز رو بی تفاوت با نگاه کردن به خیابون و مردم سپری می کنه. و وقتی شب می رسه و از این کار خسته میشه، با خودش فکر میکنه: [به هر حال یکشنبه هم گذشت. حالا مامان توی خاک بود و باید کارم را از سر می گرفتم. و خلاصه چیزی تغییر نکرده بود.] قسمت دیگه ای از کتاب می خونیم: [شب ماری آمد سراغم و ازم پرسید که آیا دلم میخواهد باهاش ازدواج کنم. به او گفتم برایم فرقی نمیکند و اگر او این طوری می خواهد میتوانیم این کار را بکنیم. میخواست بداند آیا دوستش دارم. همانطور که پیش از این جواب داده بودم، گفتم این حرف بی معنی است اما بدون شک عاشقش نیستم. گفت: پس چرا می خواهی با من ازدواج کنی؟ برایش توضیح دادم که این کار هیچ اهمیتی ندارد، اما اگر او اینطور میخواهد میتوانیم باهم ازدواج کنیم. به هر حال او بود که این را می خواست، من هم بله را می گویم. بعد اظهار کرد که ازدواج یک چیز مهم است و جواب دادم: نه. لحظهای ساکت ماند و مرا در سکوت نگاه کرد. بعد حرف زد. فقط میخواست بداند آیا چنین پیشنهادی را از سوی زنی دیگر قبول میکردم، زنی که به همین شکل به او وابسته باشم. گفتم: طبعا.] بی تفاوتی و پوچی. این همون حسیه که بعد از خوندن کتاب به طرز بی رحمانه ای به آدم منتقل میشه. کامو با نوشتن بیگانه به جز این حس پوچی سعی داشته چه مفهوم دیگه ای رو برسونه؟ |
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: .:رقابت بين تجربي ها و رياضي ها:. | ||
|
17
|
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
ترک آرزو کردم رنج هستی آسان شد، سوخت پرفشانی ها کاین قفس گلستان شد. |بیدل دهلوی| |
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: .:رقابت بين تجربي ها و رياضي ها:. | ||
|
19
|
||
|
|||
۲۱ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: موسیقی | ||
|
مفلسانيم و هوای می و مطرب داريم :) ×محمدرضا شجریان، استادلطفی | در نظر بازی ما بی خبران حيرانند.. |
||
|
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: فیلم خارجی | ||
|
نام فیلم: the weeping meadow محصول سال 2004. نسبتا طولانی ولی سرشار از نماد و شعر و موسیقی؛ اثر تئو آنجلوپولوس. |
||
|
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: دیالوگ های ماندگار | ||
|
شاید منم هنوز نمیدونم مـُردم. شاید هنوز نفهمیدم. مثه موهام، ناخونام، ریشام؛ که بعد از مرگم تا چندروز رشد میکنن. انگار نمیدونن که مـُردم؛ انگار از مردنم بی خبرن. علی مصفا | پله ی آخر |
||
|
|||
۸ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: موسیقی | ||
|
Eastern Arnalds | ماهان فرزاد × ماهان فرزاد بداهه کمانچه کیهان کلهر رو با موزیک Near Light اولافور آرنالدز میکس کرده. در طول آهنگ، مناجات سید جواد ذبیحی و صدای علیرضا قربانی و همایون شجریان رو می شنویم. |
||
|
|||
۱۹ مرداد ۱۳۹۵
|