همه پیامها (Lionel-Andres-messi)
|
پاسخ به: اتلتیکو مادرید vs بارسلونا [ هفته سوم لالیگا ] | ||
|
مسی
|
||
۲۸ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: اتلتیکو مادرید vs بارسلونا [ هفته سوم لالیگا ] | ||
|
1انگار مسی خفن مصدوم شده... دارم دیوونه می شم |
||
۲۸ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
|
بعد ازنیمه نهایی بارسلونا -چلسی برای فینال روز شماری می کردم از همون موقع استرس تمام وجودم رو گرفته بودولی با دلگرمی های برادرم یه کمی آروم می شدم ولی دوباره روز از نو روزی از نو .روزبازی ساعتها و دقیقه هاوثانیه ها رو با صلوات ها سپری می کردم طوری که تسبیح ازم جدا نمی شد.تارسید موقع بازی هنوزروند صلواتهام ادامه داشت.بادوتا شوت اولی کریس اشک تو چشمهام جمع شدولی باگل سامی دیوونه شدم در حالی گریه می کردم دادمی زدم بارسلونا اینه... دیگه مطمئن بودم بازی و پر گل می بریم ولی با یه کم بی دقتی اینجوری نشد اگه ضربه ی هنری وکاپیتان پویول گل میشد... گل مسی که یه حالی بهم داد چون حال کریس و گرفتیم ... اون شب برام فقط گریه ی خوشحالی ودعابود... |
||
۲۹ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: اینتر میلان vs بارسا (لیگ قهرمانان) | ||
|
این مورینیو حالشو باید گرفت خیال کرده کی هست؟؟؟؟؟
|
||
۲۳ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
|
داشتم گریه می گردم پیراهنم از گریه خیس شده بود تو ذهنم یاد فصل قبل بودم که منچستر با 1 گل راه فینالو برای ما بست ولی هی داد می زدم ما می ریم فینال ما قهرمانیم هی می گفتم این فصل قبل نیست.با اخراج آبیدال هی خودمو می زدم داشتم دیوونه می شدم.دقیقه های اخر بود هنوز امید داشتم که یکدفعه سانتر آلوز .سر جان تری .لو دادن توپ توسط اسیین .لمس اتوو .پاس مسی و شوت آندرس اینیستا منوبرد یه دنیای دیگه نمی دوم چه توری پریدمو داد زدم و گریه کردم که همه ماتشون برده بود (توخونه). این بود بهترین بهترین بهترین... شب زندگی من که هنوزم با فکر کردن و دیدن و به یاد آوردنش اشک تو چشمهام جمع میشه |
||
۲۱ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
|
سلام.واقعا موضوع جالب و هیجان انگیزی رو انتخاب کردید ولی من دوست نداشتم این موضوع روبرای هیچکس تعریف کنم وهر کسی این سوال از من می کنه یه جوری از زیرش در می رم چون خودم هم نمیدونم چه جوری عاشق یا در حقیقت دیوونه ی بارسلونا شدم شاید برای شما هم کمی خنده دار باشه ولی من هر وقت ازم سوال می شد طرفدار چه تیمی هستی می گفتم بارسلونا نمیدونم یه ذهنیت خوبی از بارسلونا داشتم ولی نمی فهمیدم عشق به بارسلونا یعنی چی وقتی برادرم تا نیمه های صبح فوتبال می دید وبا سروصداهاش منو عذاب می داد درکش نمی کردم.منی که همیشه سرم تو کتاب بود.....
2 فصل قبل یعنی فصل 2007-2008 بازی بارسلونا با اتلتیکو مادرید خیلی نظرمو به خودش جلب کرد با این که بارسلونا در اون بازی نتیجه رو فکر می کنم 4-3 به اتلتیکو واگذار کردولی من هنوز دیوونه ی بارسلنا نشده بودم!
موضوع یکی از نگارش های کتابمون گزارش یک بازی بود ومن هم دوست داشتم گزارش این بازی رو رو بنویسم.رفتم در جستجو گر گوگل نوشتم :بارسلونا از قرار اولین سایت رسمی هواداران بارسلونایکی از یافته ها بود و من روی این لینک کلیک کردم با خوندن اون گزارش حس عجیبی به من دست داد اون گزارش یه سوز دردناکی داشت چون حق بارسلونا نبود در اون بازی ببازه. من اون گزارش رو به عنوان یه انشا نوشتم گزارشی که منو دیوونه ی بارسلوناکرد از اون به بعد من همه ی بازی های بارسلونا دنبال کردم با این که اون فصل فصل سیاه بارسلونا بود ولی من عاشق بارسلونا شده بودم عشقی که قابل توصیف نیست.........
این بود راه طولانی عاشقی من.من در این سایت حس عجیبی دارم چون این سایت بود که منو عاشق رنگهاش وعاشق آبی واناری ها کرد .
واگر انشایی در کار نبود.............
|
||
۶ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: بارسلونا VS رئال مادرید( هفته ی پانزدهم...دربی ال کلاسیکو) | ||
|
اي كاش ش ش ش ش اين شوستر مي موند تا حالشو مي گرفتيم اون وقت اخراج مي شد چون مي خواستيم ازش به خاطر اون برد 4-1 انتقام بگيريم و چهره ي مبهوتشو ببينيم.چقدر حال ميده وقتي چهرهي مبهوت رئالي ها رو مي بيني.منتظرم كه ببينم ما برنده ايم |
||
۲۰ آذر ۱۳۸۷
|