در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: kk-bojan-9
پیام:
۵۶۳
عضویت از: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸
از: شاهی
طرفدار:
- بویان - نساجی - ایران - پپ-رایکارد گروه:
- کاربران عضو |
عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ؛همان یک لحظه ی اول که ظلم می دیدم از مخلوق بی وجدان ؛ جهان را با همه زیبائی و زشتی به روی یکدگر ویرانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ؛که می دیدم یکی عریان و سوزان؛ دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین؛ زمین و آسمان را واژگون می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم؛ که در همسایه صدها گرسنه ؛ چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ؛نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم بر لب پیمانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ؛به عرش کبریائی؛ با همه صبر خدائی ؛تا که می دیدم نا بجائی ناز ؛برگی ناروا گردیده؛ خواهی می فروشد گردش این چرخ را وارونه بی صبرانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم؛ نه طاعت می پذیرفتم؛ نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده پاره پاره از کف زاهد نمایان تسبیح ؛صد دانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ؛برای خاطر تنها یکی مجنون صحراگرد بی سامان؛ هزاران لیلی ناز آفرین را کوه به کوه آواره و دیوانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! اگر من جای او بودم ؛به گرد شمع نورانی؛ دل عشاق؛ سرگردان سرپای وجود بی وفا معشوق را پروانه می کردم ؛ که می دیدم مشوش عارف و آهی ز برق فتنه ی این علم عالم سوز دم کش به جز اندیشه ی عشق و وفا معدوم هر فکری در این دریای پر افسانه می کردم. عجب صبری خدا دارد! چرا من جای او باشم؟؟؟ همین بهتر که او خود جای خود بنشیند و تاب تماشای تمام زشتکاری های این مخلوق را دارد وگرنه من به جای او چه بودم یک نفس که عادلانه سازشی با جاهل و فرزانه می کردم. معینی کرمانشاهی... |
||
I will miss my team-mates, the city, to play in Camp Nou, to defend the shirt that I have always worn... BOJAN* |
|||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
در گذر گاه زمان خيمه شب بازي دهر با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد عشق ها مي ميرند رنگ ها ، رنگ دگر مي گيرند و بهاران ز پس هم سپري مي گردند اين فقط خاطره هاست كه چه شيرين و چه تلخ دست نا خورده به جاي مي مانند. |
||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول عجب صبری خدا دارد!اين شعرت چقدر قشنگه! |
||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: kk-bojan-9
پیام:
۵۶۳
عضویت از: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸
از: شاهی
طرفدار:
- بویان - نساجی - ایران - پپ-رایکارد گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول اين شعرت چقدر قشنگه!آره شعرش واقعا محشره نقل قول در گذر گاه زمانخيمه شب بازي دهر با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد عشق ها مي ميرند رنگ ها ، رنگ دگر مي گيرند و بهاران ز پس هم سپري مي گردند اين فقط خاطره هاست كه چه شيرين و چه تلخ دست نا خورده به جاي مي مانند. این خیلی جیگره شاعرشو نمیشناسی؟ |
||
I will miss my team-mates, the city, to play in Camp Nou, to defend the shirt that I have always worn... BOJAN* |
|||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول این خیلی جیگره شاعرشو نمیشناسی؟نه نميدونم. ************ قفس داران سکوتم را شکستند دل دائم صبورم را شکستند به جرم پا به پاي عشق رفتن پرو بال عبورم را شکستند مرا از خلوتم بيرون کشيدند چه بي پروا حضورم را شکستند تمنا در نگاهم موج مي زد ولي روياي دورم را شکستند |
||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
اينم يه شعر ديگه از Enya اينم خيلي قشنگه.از آلبوم (Watermark (1988 اسم شعرش هم Exile هست. اينم آهنگش مشاهده لینک اينم متنش Exile Cold as the northern winds in December mornings, Cold is the cry that rings from this far distand shore. Winter has come too late too close beside me. How can I chase away all these fears deep inside? I'll wait the signs to come. I'll find a way I will wait the time to come. I'll find a way home. My light shall be the moon and my path - the ocean. My guide the morning star as I sail home to you. I'll wait the signs to come. I'll find a way. I will wait the time to come. I'll find a way home. Who then can warm my soul? Who can quell my passion? Out of these dreamsQa boat I will sail home to you |
||
۱۸ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
خداوندا خطا گفتم ببخشا / تو بر من سينه اي بي كينه دادي مرا همراه روي ناخوشايند / دلي روشنتر از آئينه دادي مرا صورت پرستان خوار دارند / ولي سيرت پرستان مي ستايند به بزم پاكجانان چون نهم پاي / در دل را به رويم مي گشايند ميان سيرت و صورت خدايا / دل زيبا به از رخسار زيباست به پاس سيرت زيبا كريما / دلم بر زشتي صورت شكيباست **مهدي سهيلي** |
||
۱۸ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
خانه ام ابری است یکسره روی زمین ابری است با ان ازفرازگردنه ، خرد و خراب و مست بادي می پیچد ، یکسره دنیا خراب از اوست و حواس من آی نی زن ، که تو را آوای نی برده است دور از ره کجایی ؟ خانه ام ابری ست اما ، ابربارانش گرفته است درخیال روزهای روشنم کزدست رفتندمژ من به روی افتابم می برم درساحت دریا نظارهژ و همه دنیاخراب وخرد از باد است وبه ره ، نی زن که دایم می نوازد نی ، دراین دنیای ابر اندود راه خود را دارد اندر پیش ((نيما))
|
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
90 miles outside Chicago Can't stop driving I don't know why So many questions I need an answer 2 years later he's still on my mind ... Whatever happened to Amelia Earhart? Who holds the stars up in the sky? Is true love just once in a life time? Did the captain of the Titatic ... cry? Someday we'll know If love can move a mountain Someday we'll know Why the sky is blue? Someday we'll know Why I wasn't meant for you .... Does anybody know the way to Atlantis? Or what the wind says when she cries? I'm speeding by the place that I met you For the ninety seventh ... time ... tonight ... Someday we'll know If love can move a mountain... Someday we'll know Why the sky is blue... Someday we'll know Why I wasn't meant for you... yeah yeah yeah yeah Someday we'll know Why Samson loved Delilah? One day I'll go ... Dancing on the moon ... Someday you'll know That I was the one for you ... Open up the world ... I bought a ticket to the end of the rainbow I watched the stars crash in the sea If I could ask God just one question .... Why aren't you here with me .... ... Tonight ... Someday we'll know If love can move a mountain... Someday we'll know Why the sky is blue... Someday we'll know Why I wasn't meant for you... yeah yeah yeah yeah Someday we'll know Why Samson loved Delilah? One day I'll go ... Dancing on the moon ... Someday you'll know That I was the one for you ... Someday we'll know Mandy Moore, Jonathan Foreman |
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
نکند همچو سرو ایستادن در این باد پاسخش تبر باشد... نکند آنکه درس دین میداد از خدا پاک بی خبر باشد... همای... |
||
لطافت زیبای گل در زیر انگشت های تشریح می پژمرد!آه که عقل این ها را نمی فهمد!این حصار فکر تو اندازه ی من نیست
نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ... |
|||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |