در حال دیدن این عنوان: |
۱۰ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
براي رسيدن به تو بايد از هزار چشمه وضو گرفت و هزار بار روي سجاده اي از شعر و ترانه نماز خواند.
|
||
۲۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
در كنار آينه هاي غبار گرفته اشك هايم را روان مي كنم ، تا شايد مرهمي بر تنهاييم باشد؛ اين روزها شانه هايم از سنگيني غم ها در حال خرد شدن هستند و احساس مي كنم همه عاطفه ها فراموش شده و همه چيز سرد و بي روح است...
|
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
یا رب...ای درد آشنای تنهای من ،اگر چه الطاف بیکرانت را پاسخی شایسته نداده ام،اما این نشان از سرکشی من نیست.بلکه از ناتوانی من است،از سنگینی بار گناهان شانه هایم فروریخته است. یا رب ...چشم از گناهانم بپوش و مرا از درگاهت ناامید مران چراکه کرم تو بس عظیم تر از گناهان من است... |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
زندگی، بازی خداست با یه عروسک گلی زیر گنبد کبود، جز من و خدا کسی نبود، روزگار رو به راه بود، هیچ چیز، نه سفید بود، نه سیاه بود، با وجود این، مثل اینکه یه چیزی اشتباه بود. زیر گنبد کبود ، بازی خدا، نیمه کاره مونده بود، واژه ای نبود و هیچ کس، شعری از خدا نخوانده بود. تا که او مرا برای بازی خودش انتخاب کرد، توی گوش من یواش گفت، تو دعای کوچک منی، بعد هم مرا مستجاب کرد! پرده ها کنار رفت خود به خود، با شروع بازی خدا، عشق افتتاح شد. سالهاست، اسم بازی من و خدا زندگیست، هیچ چیز مثل بازی قشنگ ما عجیب نیست، بازی ای که ساده است و سخت، مثل بازی بهار با درخت، با خدا طرف شدن کار مشکلی است. زندگی، بازی خداست با یه عروسک گلی!! خویشتن درباره ی خویشتن خویش اندیشیدن، وحشتناک است. اما این تنها راه صمیمانه ی کار است: اندیشیدن درباره ی خویشتن خویشم بدانگونه که هستم، اندیشیدن به جنبه های زشتم، اندیشیدن به جنبه های زیبایم. و در شگفت شدن از آنها! چه آغازی می تواند محکم تر و استوار تر از این باشد؟ از چه چیزی می توانم رشد خود را آغاز کنم، جز از خویشتن خویشم؟! |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
دوستان عزيز دقيقا نميدونم امروز تا ساعت چند تو سايت هستم ، شايد تا 2 ظهر شايد... حالا ديگه ، هرچقدر زجرتون دادم منو ببخشيد ، دست خودم نيست دلم به اين سمت ميره ، پس هر چي متن دادم ، تحمل كنين ، البته سعي ميكنم شما رو نااميد نكنم. اگه وقت كردم هر يه هفته اي يه سري به سايت ميزنم (البته اگه وقت كردم). از خيلي از افراد تشكر ميكنم ، مخصوصا از ريحانه خانم كه ديد منو نسبت به زندگي تغيير داد ، البته حسين و سولماز خانم سعي كردن ، ولي بهم اثر نكرد ، حالا ديگه آدم بايد صبور باشه. الان ناراحت نشن بقيه دوستان ، اصلا همه ي افراد لطف داشتن ، از اقليما خانم هم نسبت به اون كمك كه كردن تشكر ميكنم ، در ضمن يه ديد بهتري نسبت به سبك متال به من دادن. از مجيب كه من بخاطر اون يه ماه مرخصي گرفتم ، كه ديگه اون نياز به تشكر نداره ، اون هر چي ميخواد فقط كافيه به من ميل بزنه ، حالا ديگه ، اون نيومدا باعث شد من با بقيه افراد آشنا بشم. از حامد هم بخاطر دعوتي كه منو به چت كرد معذرت ميخوام ، چون امنيت چت بسيار بسيار پاينه ، من اصلا چت نمي كنم. از سعيد بخاطر زجري كه به من داد تشكر مي كنم (هيچي الان به دل ميگيره)البته يه كمك هاي بسيار زيادي به من كرد كه شايد هم خودش باورش نشه. خب ديگه من ميرم و شما شاد باشين و ديگه از دست جمله هاي غمگيني كه هر روز من ميدادم راحت ميشين. |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
کاش یکی رسم خداحافظی بهتون یاد می داد بهرحال امیدوارم با دید بهتری به زندگی نگاه کنید شاد باشید و امیدوار |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول کاش یکی رسم خداحافظی بهتون یاد می دادخوبه ديگه ، از خداحافظي نكردن كه بهتر بود! البته ميتونستم فكر كنم يه متن قشنگ بنويسم ، خواستم ساده و بي آلايش باشه! |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آخه خوب نیست دمه رفتن کسی برنجه |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
خب ديگه من طرز فكرم اينجوريه ، ولي به هر حال منو ببخشيد. من هميشه به سايت سر ميزدم ولي فعال نبودم. هر اومدني يه رفتني داره ، من اومدنم اينجوري بود ، رفتنم هم اينجوريه! |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آقا من اعتراض دارم. این چه امنیتیه که این سایت داره . وب لاگ من امن تره. هر کی دلش میخاد عکس منو عوض می کنه. خوب یعنی چی؟؟؟ یکی جواب منو بده. آقای مسئول لطفا جواب بده.
|
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |