در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
یعنی اینقدر ارزشش بالا ئه که نمیتونم تو خوابم تصورشو بکنم! دوربین عکاسی فیلم برداری و ..... هرچی فکرشو کنی برمیدارم! میخوام لحظه لحظه ی این حادثه ی بزرگ رو ثبت کنم!ثانیه ثانیه! وقتی میرم تو ورزشگاه بین اون همه هوادار!همه آبی اناری!هی عکس میگیرم!حتی از طرفدارا هم امضا میگیرم!حتی اگر بهم بگن ندید بدید و تو دلشون به من بخندن! همیشه دوست داشتم یه بازی قشنگ رو از نزدیک ببینم! وای بازیکنا دارن میان تو زمین!خدای من!زبونم داره بند میاد حتی نمیتونم توصیفش کنم این حس و حال رو! گل بزنین د یالا! اگر این توپ گل میشد واییییییییییییی! گلللللللللللللل!داد میزنم میپرم هوا بغل دستی ام رو یه بغل حسابی میکنم!وای خیلی عالیه!گل گل گل گل! هی میگم:ما منتظر شیشمی هستیم!هیجا نمیریم همینجا هستیم! فکر نکنم تا صبح خوابم ببره!اینقدر حوادث خوب و قشنگ افتاده که! ترجیح میدم با همه ی آبی اناری ها تا صبح تو خیابونای کاتالان بچرخم و عکس بگیرم!هی هی! |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۱۷ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
((خب چون كسي جواب منو از پیشنهادات، انتقادات و شکایات بخش داستان نویسی نداد من سكوت رو مثبت فرض ميكنم و يه داستان مينويسم.)) اون روز يكي از بينظير ترين بازي هاي عمر من بود ، من كه طرفدار بارسلونا هستم ، دو تا بيليت گرفتم كه منو پدرم بريم بازي رو تماشا كنيم ، نميدونين چه جمعيتي بود ، اكثرا بارسلونايي ولي تعداد اندكي رئال مادريدي مثل پدرم بودش ، يادم نميره وقتي دقيقه ي 9 بازي ، گل زيباي مسي به ثمر رسيد چي شده بود ، تمام ورزشگاه منفجر شد ، من وقتي گل بثمر رسيد ، يدفعه از صندلي ورزشگاه پريدم هوا ، نميدونين چه سرو صدايي بود ، تمام بارسلونايي ها غرق خنده بودن ، پدرم كه كنار من نشسته بود ، به خودم گفتم ، يواشكي ببينمش داره چيكار ميكنه ، ديدم دست به سينه نشسته ، داره زير لب به كاسياس بخاطر اشتباهي كه كرده بود حرف ميزد. خلاصه وقتي به دقيقه 16 رسيدم گل زيباي ژاوي بود كه با يه شوت زيبا ، دروازه ي مادريدي ها رو باز كرده بود ، انصافا گل ژاوي نقص نداشت ، عجب گلي بود ، حالا پدرم سكوت كرده بود و هيچ حرفي نميزد ، من بعد از اينكه خوشحاليمون تموم شد ، رو صندلي نشستم و هي براي پدرم كري خوندم. دقيقه ي 30 و 33 گل هاي زيباي زلاتان و آنري به ثمر رسيد ، كاسياس تو اون بازي آبروي مادريدي ها رو برده بود ، به اين ميگن دروازبان اول اسپانيا ، والدز صد برابر اون بهتر بود. دقيقه 55 بازي يه خطا پشت محوطه ي جريمه ي بارسلونا انجام شد ، دل تو دلم نبود كه اين توپ گل ميشه يا نه ، آخه كريستيانو رونالدو پشت توپ بود ، شوتو زد ، يه واكنش بينظير از والدز و ديدم ، شايد باورتون نشه ، ولي بين خودمون بمونه عجب شوتي بود ولي والدز كولاك كرد. دقيقه ي 58 وقتي آنري با بازي خوبش جاشو به اينيستا داد ، نمي دونم چه حسي بود ولي تمام بدم داشت ميلرزيد ، ولي بازم وايساده بودم 40 ثانيه داشتم آنري رو تشويق ميكردم. دقيقه ي 69 شده بود كه يه گل دني آلوزِي رو ديدم كه با فاصله ي دور دروازه مادريدي ها رو هدف گرفت و توپ مستقيم به گوشه ي دروازه رفت. داور داشت سوتو ميزد كه ، با اشتباه مارسلو مسي توپو گرفت بازم ، از اون تكنيك هاي مسي رو ديدم ، كه سه نفر رو جا گذاشت ، پاس داد به اينيستا و يه گل ديگه بارسلونا زد ، باورم نميشد ولي آره بارسلونا 6 تا به رئال گل زد. وقتي بازي تموم شد اصلا تو باغ نبودم ، داشتم از ورزشگاه ميرفتم بيرون به چندين نفر برخورد كردم اونا هم به احتمال زياد داشتن ميگفتن چته؟ خلاصه اون شبو هيچ وقت فراموش نميكنم. |
||
۱۸ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
گریه کردم برای بارسا بهترین تیم دنیا! اون موقع کی بود؟ چه حسی داشتم؟اندوه ؟ خوشحالی؟ موضوع این هفته:آخرین باری که برای بارسا گریه کردم! زمان:2هفته |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۹ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
وقتي به بارساي عزيزمان مي انديشم ، ميبينم ديدگانم پر از اشك است ،گويي چه در شادي و چه در غمها ديدگانم را پر از اشك ميكند، بارساي عزيز اشك هايم همه فداي يك ذره شادي تو باد.وقتي به شاديت مي انديشم ، اشك هايم جاري ميشود ، چون آنقدر خوشحال ميشوم ، كه بي اراده ، اشك مانند سيلي رواني در آغوشم قرار دارد چون حقيقتي كه من در زيبايي آن مي يابم ، گويي كس ديگري نمي يابد ، وقتي بر غمهايت مي بارم ، گويي تمام بدنم ، مانند بيدي ميلرزد ، و با خود مي گويم ،تا كي چنگال استبدادي بر سر ما فرود آيد ، آيا در اين حقيقت ، رازي نهفته است و اشك هايم تا به حقيقت خدا ميرسد ، خروشان مي شود و تو اي بارساي عزيز من اشك هاي ميليون ها طرفدارت را بپذير تا گويي لحظه اي از غم هايت كم شود!تا به پاس اشك هاي مقدس اين همه عاشق ، دلشان را هميشه شاد نگاه داري. و آخرين باري كه برايت گريه كردم لحظه اي بود كه در هنگام اشك و دلهره ميليون ها هوادارت از كنارگيري تو در ليگ قهرمانان اروپا اشك ماتم را به اشك شوق تبديل كردي ، گويي در دل ميليون ها هوادار بودي و ميليون ها هوادار تو را خالصانه دعا كردند. |
||
۱۷ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Mahi_kocholoo
پیام:
۳,۰۶۶
عضویت از: ۸ اسفند ۱۳۸۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi...... ژاوی - یوهان کرایوف - استقلال - اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
گریه کردم برای بارسا وقتی که دیگه اشکام داشت لبریز میشد وقتی دیگه چیزی که میدیدم رو باور نداشتم وقتی منتظر امید تو ناامیدی میگشتم ! اره وقتی چلسی داشت ارزوهامونو پر پر میکرد.... همونموقع بود که با گل اینیستا من نبودم که گریه میکردم این اشکام بودن که بی اختیار میریختن و تک تکشون بهم تبریک میگفتم ! معنی واقعی گریه کردن برای یه تیم ابی اناری برای تیمی که دیگه از وجودم بود بهم ارامش میداد.... اشکایی که حس خوشحالی بهم میدادن یه حس سبکی بعد یه بغض عمیق... |
||
|
|||
۱۸ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
با عرض سلام و خسته نباشید به همه ی عزیزانی که لطف کردن و اینجا عشق و علاقه ی ناب خودشونو به بارسلونای عزیزمون ابراز داشتن. از این هفته قراره که به پیشنهاد دوستان برای این بخش در آخر مهلت که 2 هفته است بهترین داستان انتخاب شه! برای شرکت داده شدن داستان ها در نظر سنجی باید چند تا نکته رو رعایت کنن! داور این نظر سنجی همه ی عزیزانی هسنتد که داستان ها رو میخونن! 1.داستان ها باید کوناه باشن (5 الی 6 خط) 2.موضوع کاملا رعایت شده باشه! 3.هر کسی برای داستان خودش باید شماره زده باشه! 4.اگر انتقاد پیشنهاد یا شکایتی دارید به اینجا مراجعه کنید و از بحث و تبادل نظر در اینجا بپرهیزید! طریقه ی نظر سنجی! بعد از پایان مهلت و هنگامی که من اعلام کردم تمامی اعضای سایت مجاز هستند بعد از مطالعه و مقایسه ی داستان ها به 2 تا از برترین داستان ها از نظر خودشون نمره ی از 1 تا 10 بدن! در آخر داستانی که بیشترین نمره رو آورده باشه به عنوان بهترین داستان انتخاب میشه! نمونه ی ارسال نظر برای داوری: 5-4 7-3 ____________ به این معنی که داستان 4 امتیاز 5 داستان 3 امتیاز 7 |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۲۱ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Agent.47
پیام:
۲,۲۷۲
عضویت از: ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از: Behind You
طرفدار:
- اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
موضوع : خودتونو جای پپ بذارید و حس و حال خودتونو 1 دقیقه قبل گل ،لحظه ای که گل زده شد،و 1دقیقه بعد گل تو بازی چلسی بارسلونا(ماقبل فینال لیگ قهرمانان )توصیف کنید. مهلت:2 هفته تذکر:برای داستان ها شماره بزنید. |
||
اگه میتونی بگیر! Never Give Up |
|||
۲۳ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: hamedmessi
پیام:
۵,۷۳۴
عضویت از: ۱ مرداد ۱۳۸۸
از: ورزشگاه بزرگ Nou Camp
طرفدار:
- همه بازیکن های بارسلونا - همه اسطوره های تاریخ بارسلونا - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
1 قبل از گل : سكوت ميكردم و فقط به خداوند توكل ميكردم و با استرس تمام بازي را دنبال ميكردم بعد از گل:به هوا ميپريدم همه را بغل ميكردم بدونه توجه به رسانه ها و دوربين ها به وسط زمين ميدويدم و از خشحالي بالا و پايين ميپريدم البته همه ي اين كار ها رو در خانه قبل از گل و بعد از گل انجام داده بودم |
||
۲۶ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Inner_Fighter
نام تیم: منچستر یونایتد
پیام:
۴,۳۸۱
عضویت از: ۲۹ تیر ۱۳۸۶
طرفدار:
- مسی، ژاوی، پویول - رونالدینیو - هلند، اسپانیا - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران گالری |
2 قبل از گل : خدایا کمکمون کن. ما باید پیروز باشیم. و نفسم رو حبس می کردم... بعد از گل : اولش باورم نشده که گل شده بعد یه دفعه داد می زنم گلللل ! می دوم این ور و اون ور همه رو بغل می کنم! خدا رو هم شکر می کنم... |
||
.The key is within you MCKS |
|||
۲۷ آبان ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: من و بارسا | ||
نام کاربری: Mahi_kocholoo
پیام:
۳,۰۶۶
عضویت از: ۸ اسفند ۱۳۸۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi...... ژاوی - یوهان کرایوف - استقلال - اسپانیا - پپ گروه:
- کاربران عضو |
3 دقیقه قبل گل فقط با خودم میگفتم که ما میتونیم ما باید بتونیم و از خدا کمک میخواستم... لحظه گل هم تا جایی که میتونستم میپریدم بالا و گریه میکردم و میزدم قد همه ی بچه های بارسا و بازم میدویدم |
||
|
|||
۳ آذر ۱۳۸۸
|
این عنوان قفل شده است!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |