در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
دانی چرا در سیر خود بر خویش می لرزد قلم ترسد که ظلمی را کند در حق مظلومی رقم |
||
پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت... |
|||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
|
||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
به یاد مرحوم آغاسی ------------------------ خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید |
||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
امیر تو هم کشتی ما رو میخوای یه آواز بخونی با اون صدای...
|
||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
خانه دوست كجاست ؟ در فلق بود كه پرسيد سوار آسمان مكثي كرد رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت نشان داد سپيداري و گفت نرسيده به درخت كوچه باغي است كه از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه ي پرهاي صداقت آبي است مي روي تا ته آن كوچه كه از پشت بلوغ سر بدر مي آرد پس به سمت گل تنهايي مي پيچي دو قدم مانده به گل پاي فواره جاويد اساطير زمين مي ماني و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد در صميميت سيال فضا خش خشي مي شنوي كودكي مي بيني رفته از كاج بلندي بالا جوجه بردارد از لانه نور و از او مي پرسي خانه دوست كجاست؟ سهراب سهپری |
||
پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت... |
|||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
دیگه خیلی استعدادت رو حروم نکن یه ذرشو نگه تا تموم نشه |
||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
انقدر زیاده که تموم نمی شه.... اما باشه
|
||
پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت... |
|||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
آفرین به تو میگن یه استعداد حرف گوش کن
|
||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
نقل قول Asal C.Ronaldo نوشته: خانه دوست كجاست ؟ در فلق بود كه پرسيد سوار صبا |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱ آذر ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
اتل متل یه بابا که اون قدیم قدیما حسرتشومی خوردن تمامی بچه ها اتل متل یه دختر دردونه باباش بود بابا هر کجا که می رفت دخترش هم باهاش بود اون عاشق بابا بود بابا عاشق اون بود به گفته بچه ها : بابا چه مهربون بود یه روز آفتابی بابا رو تنها گذاشتن عازم جبهه ها شد دختر و جا گذاشتن چه روزای سختی بود اون روزای جدایی چه سالهای بدی بود ایام بی بابایی چه لحظه سختی بود اون لحظه رفتنش ولی بدتر ازاون بود لحظه برگشتنش هنوز یادش نرفته نشون به اون نشونه اونکه خودش رفته بود آوردنش به خونه زهرا به او سلام کرد بابا فقط نگاش کرد ادای احترام کرد بابا فقط نگاش کرد خاک کفش بابا را سرمه توچشاش کرد بابا جونو بغل زد بابا فقط نگاش کرد زهرا براش زبون ریخت دو صد دفعه صداش کرد پیش چشاش ضجه زد بابا فقط نگاش کرد اتل متل یه بابا یه مرد بی ادعا براش دل می سوزونن تمامی بچه ها زهرا به فکر باباست بابا توفکر زهرا گاهی به فکر دیروز گاهی به فکر فردا یه روز می گفت : دوست دارم عروسیتوببینم ولی حالا دخترش می گه به پات می شینم می گفت : برات بهترین عروسی رو می گیرم ولی حالا می شنوه تا خوب نشی نمی رم وقت غذا که می شه سرنگ را بر می داره یک زرده تخم مرغ توی سرنگ می ذاره گوشه ی لپ بابا سرنگ رو می فشاره برای اشک چشمش هی بهونه میاره هرشب وقتی بابا رو می خوابونه توی جاش با کلی اندوه وغم می ره سر کتاباش حافظ رو بر می داره راه گلوش می گیره قسم می دهد حافظو خواجه بابام نمیره اون شب که ازخستگی گرسنه خوابیده بود نیمه شبی ، چه خواب قشنگی رو دیده بود. توخواب دیدش تو یک باغ تو یک باغ پرازگل پراز گل وشقایق میون رودی بزرگ نشسته بود تو قایق یه خرده اون طرف تر میان دشت وصحرا جایی از اینجا بهتر..... بابام سوار اسبه مگه میشه محاله .... بابا به آسمون رفت حالا دیگه خوشحاله .... ابوالفضل سپهر |
||
پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت... |
|||
۲ آذر ۱۳۸۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |