در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
مادر مفقود الاثر شبای جمعه که میشه دلا بهونه میگیره هر کی میاد سر یه قبر ازش نشونه میگیره یکی سر قبر پدر یکی کنار مادرش یکی کنار خواهر و یکی پیش برادرش اما یه مادر غمگین و آروم میاد کنار شهید گمنام آه و واویلا، آه و واویلا ... ****** یه جعبه خرما برای فاتحه خونی میاره آرو میاد میشینه و سر روی سنگش میذاره میگه تو جای بَچمی گوش بده به حرفای من از بس که اینجا اومدم درد اومده پاهای من آخر نگفتی کسی رو داری یاکه مث من بی کس و کاری آه و واویلا، آه و واویلا ... ****** مگه تو مادر نداری برای تو گریه کنه غروب پنجشنبه بیاد به قبرتو تکیه کنه غصه نخور من مادرت منم همیشه یاورت نمیذارم تنها بشی مدام میام بالا سرت از تو چه پنهون یه بچه دارم چند ساله از اون خبر ندارم آه و واویلا، آه و واویلا ... ****** آخ که دلم برات بگه از پسرم یه خاطره موقع جبهه رفتنش ساعتی که میخواست بره از اون لباس خاکی و از اون پیام آخرش هرقدمی میرفت جلو نگا میکرد پشت سرش دیگه نیومد رفت ناپدید شد چشام به درب خونه سفید شد... آه و واویلا، آه و واویلا ... ****** دیگه از اون روز تا حالا منتظر زنگ درم بس که دلم شور میزنه نصفه شب از خواب میپرم کاشکی بود و نگاه میکرد یزید سرش رفت بالا دار سزای اعمالشو دید لکه ننگ روزگار من مطمئنم الآن اگر بود سرگرم شادی از این خبر بود.. آه و واویلا، آه و واویلا ... ****** او شبی که نشون میداد صدام چشاشو بسته بود یادم اومد لحظه ای که دل مارو شکسته بود روزایی که نمک میریخت روداغ قلب پدرا داغ برادر میگذاشت رو سینه برادرا الحمدلله دعام اثر کرد سوی جهنم عزم سفرکرد... شهید گمنام، شهید گمنام... *** بسه دیگه خسته شدی دوباره خیلی حرف زدم با اینکه قول داده بودم امابازم گریه شدم با صد امید و آرزو مادر مفقود الاثر بلند شد از کنار قبر شاید براش بیاد خبر چند ساله مادر... کارش همینه... خبر نداره.. بچه اش همینه... دانلود مداحی برا دانلود روی لینک راست کلیک کنید Save Target As رو بزنید. |
||
۵ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
دوباره روزای سیاه بیچارگی رسیده توی خونه ی سینه خالی از عکس شهیده دیگه نگاهامون به زمین کرده عادت تو آسمون دل نمیاد عطر شهادت تو روزگازی که مرده حتی نجابت ازاین سیاهی به خدا شهدا شرمنده ایم خالی شده جای شما شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم... ********** ما اوناییم هستیم که گفتیم رزمنده ایم همیشه ولی یه روز اومد که دیدیم تیشه زدیم به ریشه حسرتمون امروز آسمون بهشته حسرتمون راه بی نشون بهشته حسرت گلای لاله گون بهشته دلی که تنگه میخونه شهدا شرمنده ایم حضرت زهرا میدونه شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم... ********* رسیده روزی که نباید چشمامونو ببندیم روزی که باید به هر چی بی دردیه بخندیم چشم مادری که هنوزم چشم به راهه میبینه که امروز آرزوهاش تباهه به چشم های من و خواب راحت گناهه ازاین که عاشق نشدیم شهدا شرمنده ایم ازاین که لایق نشدیم شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم... ********** دانلود مداحی |
||
۹ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
خاک پای همتونم اگه امشب بتونم قصه امشب من صنعت شعری نداره مثل من قریبه و تو قصه ها کم می یاره زه شرار دل می سوزم زه تمامی وجود باسم رب الشهدا یکی بود یکی نبود یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود روز های جبهه و جنگ روزای قشنگی بود روز های قشنگی بود روزای سخت جدایی کاشکی جنگ تموم نمی شد می شدیم کربلایی توی جنگ و جبهه ها یه بچه کوچیک بودن نبودم جبهه ولی من به اونا نزدیک بودم خاطرات اون روزها هیچ وقت زه یادم نمی ره مرغ دل بیاد تابوت شهید پر می گیره مادری چشمش به در چرا عزیزم نیومد بعد چند روز پسرش بروی دستا میومد اما بعد جبهه ها ما از خوبا جدا شدیم لباس خاکی فراموش شد وبی وفا شدیم یا ابا صالح پس کی میایی ********** دست بیعت به شهید و آرمانش نزنید اون چیزی که اونا خواستن ماها هرگز نشدیم اون جا با ذکر حسین شونه مقبر می زدند همه جا جار می زدند غلام ابن الحسنم ذکر یابن العسکری از لبشون کم نمی شد غیر یا مهدی چیزی به دردا مرحم نمی شد این جا کم کم خاطراتو از ذهنا می برند دیگه حرفی ازشهیدا تومجلس ها نمی زنند اون جا ناله می زدند چرا آقامون نمی یاد حال جبهه خبر از حضور آقامون می داد این جا خون به قلب ناز مهدی زهرا شده صوت موسیقی طنین نمداز محفل ها شده اون کرخه و دو کوه جنت جانبازها بود جذر و مد رود دز مبهوت اشک چشم ها بود این جا با زخم زبون جانباز رو تهویل میگیرن همه ی عزت تو ثروت و تحصیل می بینند اون جا سر بند ابالفضل به همه توان می داد بسیجی با لب تشنه لب دریا جون می داد این جا غیرت میدن و عشق تمدن می خرن با حجاب بی حجاب دم از تمدن می زنند اون جا رفتن روی مین که دنیا رو رها کنین درد بی درمونه دنیا دوستی رو دوا کنیم اون جا زیر برف بارون توی سنگرای سرد این جا ویلا تجمل رو دل ها نشونده درد یک محضون یکی خندون شیوه ی اونا نبود این طریه نبوی و سیره ی مولا نبود در اذای پاره ی کلیک جبهه داده بود خونه ی خشتی اذای مادر شهید نبود این وصیتنامه ی بت شکن خمین نبود روی بوم خونه ها جز پرچم حسین نبود یا ابا صالح پس کی می آیی ********** دانلود مداحی مجتبی رمضانی |
||
۱۰ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: Alireza_i99000
پیام:
۹,۳۴۴
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
از: TEH
طرفدار:
- Lionel Andres Messi - Maradona - استقلال - آرژانتین - پپ گواردیولا - Ottmar Hitzfeld گروه:
- کاربران عضو |
دستت درد نکنه حسام جان خیلی خوب بودند. فقط اگه بتونی مداحی های آهنگران رو هم بذار.
|
||
|
|||
۱۰ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول دستت درد نکنه حسام جان خیلی خوب بودند. فقط اگه بتونی مداحی های آهنگران رو هم بذار.چشم تو اولین فرصت سعی میکنم بزارم. |
||
۱۱ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
در شـعـلـه و شـور عـشـق پـــروانـهصـفـت بـودنـد تـــا کـربوبـلا مـیرفـت آن بـــــال کـه بـگـشـودنـد از آن هـمـه خـــون صـحـرا شـد بـاغ شقـــایـقهـا در معرکه میرفتند با نغمهی یا زهرا(سلاماللهعلیها) دیدند گلستان را در شعله چو ابراهیم(علیهالسلام) گـــفـتـــــنـد خـــداونـــدا آمـــــادهی ایـن راهـــیـــم هــرکس که سعادت داشت بر جبهه ارادت داشت ایــن خـانـه مصفا بـود تـــا بـوی شـهـــادت داشت دیـــدنـد شـکـــوفـا شـد گلهـــــای اجـــابـت زود معـــــراج دعـــاهـاشـان در صـبـح دوکـــوهـه بـود آن سینهی پراحساس شد مست شمیم یـاس تا علقمه میرفتند با پرچم یا عبــاس(علیهالسلام) بر غـنچهی لبهاشان لبیک حسینی بود امیـد دل آنها لـبـخـنـد خـمـیـنـی(ره) بود در مـعرکههـا رفتند تـــا پـیـش خـــدا رفتند بــــا تـشـنـهلـبـی آخـر تـــا کـربوبـلا رفتند گفتـــند که ما رفتیم از کـــردهی خود شـادیم این نهـــضت خـونـیـن را در دست شما دادیم تـــــا زنده به ایمانیــــم تـــــا در خـط قـرآنیـــم بــــا لطـف امـام عصـــر(عج) در راه شهیدانیــم من تشنهیخورشیدم، در این شببارانی دلتنگ تـوام بـرگـرد، ای مــــاه جمـــارانی ایام خوشآن روزی، که سینهحسینی بود شـــــبها دلم روشن، بـا نور خمینی بود ما شـــــمع ولایت را، هستیــــم چو پروانه در قـــــافلهی عشقیـم، بـا رهــــبـر فـرزانه صد شکر که شیعه سر، در خط ولی دارد ای عهد شکن کوفه، این خطه علـی دارد ------------------------------------------------ دانلود مداحی حاج مهدی سلحشور |
||
۱۱ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: Alireza_Sleepless
پیام:
۳,۲۲۵
عضویت از: ۲۰ آبان ۱۳۸۹
از: شیراز
طرفدار:
- لیونل مسی - یوهان کرایف - ||هیچ کدومش|| - just Argentina - ... - فقط و فقط گواردیولا - ... گروه:
- کاربران عضو |
خیلی قشنگه
|
||
|
|||
۲۳ دی ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
|
||
۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
این روضه رو میزارم برا افرادی که میان در مورد شهدا اونطوری حرف میزنن. خواهش میکنم بدون قصد و غزض گوش بدید بعد بیاید در مورد شهدا نظر بدید. فقط تو رو خدا حتما گوش کنید. قسمتی از متن سخنان راوی: پنجـره زیـبـاســت اگــر بـگـذارند چشم مخصوص تماشاست اگربگذارند من از اظهارنظر های دلم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند اینجا القمه علمدار خمینی حاج حسین خرازیه. اینجا همون جاست كه دست حسین خرازی فرمانده پیروز لشكر 14 از تنش جداشد. اینجا همون جائیه كه سر نازنین حاج ابراهیم همت ؛ سردار خیبر از تنش جداشد. اینجا همون جائیه كه حاج مهدی باكری وقتی رد میشد شب عملیات ، دید جنازه برادرش حمید باكری افتاده رد شد و رفت هر چی فریاد زدند آقا مهدی جنازه حمید رو برگردون گوش نكرد آخر در مقابل اصرار فرمانده از پشت بی سیم جواب داد آخه اینا كه اینجا افتادند همشون حمید باكری اند كدوم رو برگردونم؟ خواهر شهید باكری میگه ما سه تا برادر داشتیم هر سه تاشون شهید شدند هیچ كدوم جنازه هاشون به ما نرسید. یكی علی باكری بود ، زمان شاه ، ساواك علی ما رو دستگیر كرد ، تكه تكه كرد و هیچ چی از جنازشو به ما نداد. داداش حمید ما رو هم كه آقا مهدی تو خیبر جا گذاشت و رفت. خود آقا مهدی هم تو وصیت نامش نوشته بود :"خدایا از تو میخوام كه وقتی كشته میشم جسدم پیدا نشه تا من یه وجب از خاك این دنیا رو اشغال نكنم " توو عملیات بعدی افتاد تو دجله جنازشو آب برد. هیچ كدوم از سه برادر برنگشتند. اینجا طلائیه است. جوونها! نوجوونها! اینجا یه دونه درخت هم نداره. نه دریاست ، نه كیش ، نه تفریحات داره ، نه پاركه. اینجا فقط بیابونه.اما حالا بزار بگم طلائیه چیه تا هر كی پرسید بگی طلائیه چه جور جائیه. طلائیه بوی خدا میده اگه رفتی طلائیه هر كی ازت پرسید كجا رفتی سرتو بالا بگیر و بگو رفته بودم قطعه ای از بهشت. مگه بهشت غیر از اینه؟ بهشت اونجائیه كه هیچ كدوم از زرق و برقهای دنیا دیگه اونجا ارزش نداره. تو اگه رئیس جمهور هم باشی با یه گدا فرق نداری... به عملت بستگی داره "یوم لا ینفع فیه مال ولا بنون الا من اتی الله لقلب سلیم" اون روزیه كه نه شهرتت ، نه مقامت ، نه مدركت ، نه مسئولیتت ، نه نسب ات ، نه فرزندت ، نه مالت ، هیچگدوم به درد نمی خورند فقط یه دل شفاف میخواد عین آینه. طلائیه بهشته چون شهدا دعوت می كنند. شهدا شما رو بومیكنند تا ببینند دلهامون بوی حضرت زهرا میده؟؟ برین بشینین یه گوشه كه دیگه حتی موبایلتون آنتن نده از دنیا دور بشین راحت بشینین یه دل سیر گریه كنین. مگه ما مشكل نداریم وقتی كه دیگه از همه جا رونده شدیم بریم طلائیه . چرا طلائیه؟ آخه طلائیه مقر ابوالفضل عباسه. طلائیه خیلی شهید داره كه هنوز پیدا نشده خیلی از شهدا رو هنوز جنازه هاسونو به ما نشون ندادند. تو طلائیه عراق اعلام كرد من تو این منطقه 800000 گلوله سر فرزندان شما ریختم. طلائیه سه راهی شهادته. یعنی اینجا جنازه بچه ها اینقدر روهم روهم ریخت كه رزمنده ها مجبور شدند از رو جنازه بچه ها رد شوند. خیمه گاه قمر بنی هاشم تو طلائیه ست. سر حاج ابراهیم همت تو طلائیه از تنش جدا شد. توحسینیه قمر بنی هاشم پای عكس شهید حسنی كه میری از در باب التوبه كه وارد شی میبینی عكس یه شهیدی ست كه بدنشو گلوله برده سرش جداشده كنار پاش افتاده ، بدن نداره كنار عكسش 6000 تا از همین جوونایی كه خیلی ها تهمت میزنند میگن اینا ارزشها رودیگه زیر پا میذارند دست نوشته نوشتند. یه دختر جوون نوشته بود : ای سروپا منِ بی سرو پا خودمو كنار عكس تو تازه پیدا كردم. یه دختر خانم تو طلائیه اومده بود با خودش كیك تولدبا خودش آورده بود. بچه های صدا وسیمای خوزستان رفتن باهاش صحبت كردند گفتند خانم كیك براچی آوردی گفت امروز اومدم تولدموتو طلائیه با شهدا جشن بگیرم خیال كردند تولد شناسنامه ایشه گفتند خوب به سلامتی چند ساله میشی گفت امروز یكساله شدم.گفتند یعنی چی؟گفت من یه عمر زیر بار گناه مرده بودم پارسال همین روز مارو آوردند طلائیه شهدا منو زنده كردند اومدم طلائیه جشن یكسالگی بگیرم. اینجا طلائیه ست...... اینجا طلائیه ست ... اینجا خاكش خیلی مقدسه. شهید زنده ست. خدا وقتی تو قرآن میفرماید : ولا تحسبن الذین قتلوفی سبیل الله امواتا شوخی نداره با كسی. میگه شما مردید شهید زنده ست. من وتومردیم منِ بیچاره مردم كه نمیتونم بچه خودم ، برادر خودم،همسایه خودمو هدایتش كنم. شهید یه پلاكش هزار هزار دل میبره. طلائیه كه میری چه جوری خاكی میشی؟كسی غیر از شهید آدمو میكشونه طلائیه؟ طلائیه كه هیچ چی نیست حتی تخت جمشید هم نیست كه بگی رفتم آثار باستانی دیدم خاكهای طلائیه هم تا حالا توسط گروه تفحص چهار بار زیرو رو شده هیچ چی نیست همش خاكه. ولی چشمها چی میبینه كه كه آدمو میكشونه طلائیه؟ راستش اصلا اینجور نیست كه عاشق بشی بری طلائیه .شهدا دلشون برامون تنگ میشه مارو میكشونند. چون طلائیه تا سال 69 دست عراقیها بود. چند ساله راه طلائیه باز شده؟ اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بید خوش به حال اونا كه شهدا دعوتشون میكنن طلائیه. یكی از فرمانده های جنگ میگفت خدارحمت كنه حاج عبدلله ضابط رو میگفت تو دنیا خیلی دلم میخواست سید مرتضی آوینی رو ببینم. هر كاری كردم جور نشد. بالاخره آقا مرتضی سید شهیدان اهل قلم تو فكه رفت رو مین وبه آسمون پر كشید. یه شب با كاروانی اومدم تو مناطق جنگی. شب تو جایی موندیم ومستقر شدیم. شب به خواب رفتم. خواب دیدم آقای آوینی اومد. تو خواب باهاش حرف زدم درددلامو گفتم بعد بهش گفتم آقا سید خیلی دوست داشتم وقتی تو زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. تو خواب به من گفتش نگران نباش فردا ساعت 8 صبح بیا سر پل كرخه منتظرتم. صبح بلند شدم مثل منِ بیچاره كه هنوز به زنده بودن شهید شك دارم گفتم این چه خوابی بود؟ این كه خیلی وقته شهید شده!! گفتم حالا برم ببینم چی میشه. بلند شدم رفتم سر قراری كه با من گذاشته بودنیم ساعت دیررسیدو دیدم خبری از آوینی نیست داشتم مطمئن می شدم كه خواب وخیالِ. سربازی كه اون نزدیكی نگهبانی میداد اومد نزدیك من گفت آقا شما منتظر كسی هستین؟ گفتم آره با یكی از رفقا قرار داشتم. گفت چه شكلی بود براش توصیف كردم گفت عجب!!! رفیقت اومد اینجا تا ساعت 8 منتظر شد نیومدی بعد كه میخواست بره اومد پیش من گفت یه كسی میاد با این مشخصات با این قیافه بهش بگو آقا مرتضی اومد خیلی منتظر شد نیومدی كار داشت رفت وبا انگشتش كنار این پل یه چیزی نوشته برو بخون میگفت بخدا رفتم دیدم كنار پل با انگشتش خود مرتضی آوینی نوشته : فلانی آمدیم نبودید وعده مابهشت (سید مرتضی آوینی). یه شهیدی از طلائیه پیدا كردند سیزده سال زیر خاك طلائیه كه یكسال زیر خاك جنازه بمونه میپوسه ، سالم دراومد ... خدا رحمت كند آقای ضابط رو میگفت: طلائیه چه طلائیه... واقعا چه طلائیه.كاش میشد همونجا زندگی كنیم برا همیشه. یكی از راویای لشكر 17 میگفت من 7 یا 8 ساله دارم كاروان میارم یه روز یه كاروانی آوردم بین اونا یه دختری دانشجوی پزشكی كاشان بود تو راه رفتیم شلمچه مسخره كرد ، رفتیم فكه مسخره كرد ، آوردیم طلائیه مسخره كرد ، تو طلائیه من بعد از صحبتها خاك تبركی دادم دست این دانشجوها گفتم اینجا قدمگاه ابوالفضل العباسه این خاك رو ببرید هروقت دلتون گرفت و دلاتون آلوده شد یه گوشه بشینید و این خاك رو بو كنید یاد طلائیه كنید دلاتون باز بشه تا خاك رو دادم به این دختر خاك رو پرت كرد وگفت این مسخره بازیها چیه؟ تحویل نگرفت رفتیم از اینجا خرمشهر. شب خرمشهر خوابیدیم اول صبح دیدم یه كسی در اطاق رو میكوبه درو وا كردم دیدم همین دختر داره چه جور اشك میریزه و میگه یالا منو ببر طلائیه گفتم تو كه میگفتی مسخره بازیه گفت تو رو خدا تو دیگه نگو شب خواب دبدم یه شهیدی از طلائیه اومد تو خوابم گفت تو میدونی اونایی كه میان طلائیه ما یكی یكی میریم در خونه هاشون دعوتنامه بهشون میدیم.كی تورو راه داده خونه ما اومدی تو با اجازه كی پاتو گذاشتی تو طلائیه؟ گفتم آخه خانم دیگه مسیر ما طلائیه نیست.گفت یا منو میبری طلائیه یا من دیگه كاشان برنمیگردم همینجا میمونم. گفت خدا شاهدِه برداشتم آوردمش طلائیه تا از ماشین پیاده شد پابرهنه شد دوید رو این خاكا خودشو انداخت اینقدر خودشو زد وگریه كرد... طلائیه چه طلائیه. طلائیه قطعه ای از بهشت... اونجا دیگه شاه وگدا با هم فرق نمیكنند اونجا دیگه همه میگن خدا. اونجا میشه با خود حاج ابراهیم همت حرف زد. طلائیه چه طلائیه........... سربند های فراموش شده 01 سربند های فراموش شده 02 |
||
۱۰ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | ||
|
هفته پیش،شب اربعین، مثه هر سال تو مسجدمون مراسم یادواره شهدا بود، اما امسال یه مهمون خیلی خیلی ویژه داشت،یه شهید گمنام... از 11 شهید گمنامی که پیدا کرده بودن یکیش واسه استان مازندران بود و اون یه پیکر پاک و آسمونی تو اون شب عزیز مهمون کوچه ما بود... 20 ساله بود،یه سال از الان من بزرگتر... صدای آژیر آمبولانس رو که شنیدم دلم هری ریخت... وقتی تابوتش رفت رو دستا، صدای گریه و شیون تموم کوچه رو پر کرد... یکی می گفت:بمیرم که مادر نداری، من مادرت یکی می گفت: من خواهرت ولی... خیلی غریب بود... لحظه لحظه ش بوی کربلا رو داشت... نمی شد باشی و هوایی کربلا نشی... معلوم نبود مادرش تو اون لحظه کجای این دنیا بود، زنده بود یا مرده، چند سال چشاشو به در دوخته بود که خبری از پاره تنش بیارن و حالا... گمشدش پیدا شده بود... اما، بدون پلاک... و شاید تموم چیزی که امسال خدا می خواست بهم بگه،همین بود...که سرمو بالا بگیرمو ببینم،چه دنیای بزرگی بزرگتر از دنیای من وجود داره...راهی که تو ای شهید عزیز تو 20 سالگی بهش رسیدی و من... 1 2 3 4 5 |
||
۱۳ بهمن ۱۳۸۹
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |