به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
مقام معظم رهبری


روحشون شاد و يادشون گرامي




۱۳ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: henry-xavi
پیام: ۵۱۷
عضویت از: ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
طرفدار:
- ژاوی-مسی-اینیستا
- تیری آنری
- پرسپولیس
- فرانسه
- کریم باقری-علی دایی
- پپ گواردیولا-آرسن ونگر
گروه:
- کاربران عضو
یکی از رزمندگان رفته بود دستشویی و وقتی دید آفتابه ها خالیه و باید تا کوه بره،زورش اومد و یک بسیجی رو گیر آورد و گفت دستت درد نکنه داداش این آفتابه رو آب می کنی؟بسیجی هم رفت و آب کرد ولی آب کثیف بود.رزمنده گفت:برادرجون اگه از 100 متر بالا تر آب می آوردی تمیز بود.بسیجی دوباره آفتابه رو برداشت و رفت اونو آب کرد و آورد.بعدها رزمنده می فهمه اون بسیجی اسمش «مهدی زین الدین» بود!


یکبار تو یکی از پادگانها بعد از نماز ظهر راه افتادم طرف آسایشگاه ،بین راه چشمم افتاد به یک تویوتا،داشتند غذا میدادند.چند تا بسیجی هم توی صف ایستاده بودند.ما بین آنها،یکدفعه چشمم افتاد به او! یک آن خیال کردم اشتباه دیدم.دقیق تر نگاه کردم .با خودم گفتم شاید من اشتباه شنیدم که او فرمانده گردان شده.رفتم جلو،احوالش را که پرسیدم،گفتم:«شما چرا وایستادی تو صف غذا،آقای برونسی؟مگه فرمانده گردان...»بقیه حرفم را نتوانستم بگویم.خنده از لب هایش رفت.گفت:«مگه فرمانده گردان با بسیجی های دیگر فرق می کنه که باید غذا بدون صف بگیره؟»








۱۳ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
شهيد نفر اول کنکور پزشکي

يادداشت هاي شهيد نفر اول کنکور پزشکي

نویسنده : احمد رضا احدي

« احمدرضا احدي » سال 64 با رتبه اول در رشته پزشکي وارد دانشگاه شد.وي همزمان در اين دوران در جبهه‌هاي جنگ حضور داشت. در مدت 4 سال حضور در جبهه بارها مجروح شد و سرانجام در عمليات کربلاي5 به شهادت رسيد.

اشاره :
«احمدرضا احدي» در آبان ماه سال 1345 خورشيدي در شهرستان اهواز در خانواده‌اي مذهبي زاده شد. وي با شروع جنگ تحميلي همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خويش(ملاير) بازگشت. سال 64 با رتبه اول در رشته پزشکي وارد دانشگاه شد. وي همزمان در اين دوران در جبهه‌هاي جنگ حضور داشت. در مدت 4 سال حضور در جبهه بارها مجروح شد و سرانجام در عمليات کربلاي5 ،در اسفند ماه سال 65 به شهادت رسيد.

متني که در پي آمده است، بخشي از دست نوشته‌هاي شهيد احمدرضا احدي است :

چه کسي مي‌داند فرود يک خمپاره قلب چند نفر را مي‌درد؟
چه کسي مي‌داند سوت خمپاره فردا به قطره اشکي بدل خواهد شد و اين اشک جگرهايي را خواهد سوزاند؟
کيست که بداند جنگ يعني سوختن، ويران شدن، آرامش مادري که فرزندش را همين الان با لاي لاي گرمش در آغوش خود خوابانيده؛ نوري، صدايي، ريزش سقف خانه و سرد شدن تن گرم کودک در قامت خميده مادر؟
کيست که بداند جنگ يعني ستم، يعني آتش، يعني خونين شدن خرمشهر، يعني سرخ شدن جامه‌اي و سياه شدن جامه‌اي ديگر، يعني گريز به هرجا، هرجا که اينجا نباشد، يعني اضطراب که کودکم کجاست؟
جوانم کجاست؟
دخترم چه شد؟به کدام گوشه تهران نشسته‌اي؟
کدام دختر دانشجويي که حوصله ندارد عکسهاي جنگ را ببيند و اخبار جنگ را بشنود، داغ آن دختران معصوم سوسنگرد، خواهران گل، آن گلهاي ناز، آن اسوه‌هاي عفاف که هرکدام در پس رنجهاي بيکران صحرانشيني و بيابانگردي، آرزوهاي سالهاي بعد را در دل مي‌پروراندند، آن خواهران ماه، مظاهر شرم و حيا را بفهمد، که بي‌شرمان دامانشان را آلودند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند.
کدام پسر دانشجويي مي‌داند هويزه کجاست؟
چه کسي در آن کشته شد و در آن دفن گرديد؟
چگونه بفهمد تانکها هويزه را با 120 اسوه، از بهترين خوبان له کردند و اصلاً چه مي‌داني که تانک چيست و چگونه سري زير شني‌هاي تانک له مي‌شود؟
- کيف و کلاسور را از چه پر مي‌کني؟
از خيال.
از کتاب.
از لقب شامخ دکتر.
يا از آدامسي که مادرت هرروز صبح در کيفت مي‌گذارد.
- کدام اضطراب جانت را مي‌خورد؟
دير رسيدن اتوبوس.
دير رسيدن سر کلاس.
نمره A گرفتن.
- دلت را به چه چيز بسته‌اي؟
به مدرک.
به ماشين.
به قبول شدن در دوره فوق دکترا.
آري پسرک دانشجو!
به تو چه مربوط است که خانواده‌اي در همسايگي تو داغدار شده است.
جواني به خاک افتاده و خون شکفته.
آري دخترک دانشجو!
به تو چه مربوط که دختران سوسنگرد را به اشک نشاندند و آنان را زنده به گور کردند.
در کردستان حلقوم کساني را پاره کردند تا کدهاي بي‌سيم را بيابند.
به تو چه مربوط است که موشکي در دزفول فرود بيايد و به فاصله زماني انتشار نوري، محله‌اي نابود شود و يا کارگري که صبح به قصد کارخانه نبرد اهواز از خانه خارج و ديگر بازنگشت و همکارانش او را روي دست تا بهشت اباد اهواز بدرقه کردند.
به تو چه مربوط که کودکاني در خرمشهر از تشنگي مردند؟
هيچ مي‌دانستي؟
حتماً نه!
هيچ آيا آنجا که کارون و دجله و فرات به هم گره مي‌خورند به دنبال آب گشته‌اي تا اندکي زبان خشکيده کودکي را تر کني؟
و آنگاه که قطره اي نم يافتي با اميدهاي فراوان به بالين کودک رفتي تا سيرابش کني،اما ديدي که کودک ديگر آب نمي‌خواهد!!
اما تو، اگر قاسم نيستي، اگر علي اکبر نيستي، حرمله مباش که خدا هديه حسين(عليه السلام) را پذيرفت.
خون علي اصغر را به زمين باز پس نداد و نمي‌دانم که اين خون، خون خدا، با حرمله چه مي‌کند؟!
***
ديگر نمي خواهم زنده بمانم. من محتاج توام. خدايا بگو ببارد باران؛ که کوير شوره زار قلبم سالهاست که سترون مانده است. من ديگر طاقت دوري از باران را ندارم. خدايا! ديگر طاقت ماندن ندارمي بگذار اين خشکزار وجودمي اين مرده قلب من ديگر نباشد! بگذار اين ديدگان ديگر نبيند. بس است هرچه ديده اند. بگذار اين گوش هاي صم ديگر نشنوند. بس است هرچه شنيده اند. بگذار اين دست وپاها ديگر حرکت نکنند. بس است هرچه جنبيده اند. خدايا ! دوست دارم، تنهاي تنها بيايم ، دور از هر کثرتي؛ دوست دارم گمنام گمنام بيايم، دوراز هر هويتي. خدايا! اگر بگويي: لياقت نداري، خواهم گفت:لياقت کداميک از الطاف تو را داشته ام؟!خدايا ! دوست دارم سوختن را؛ فناشدن،از همه جاجاري شدن به سوي کمال انقطاع روان شدن.
***
آن هنگام که پيکر پاک شهيد برخاکهاي سوزان دشت فرو مي افتاد من و تو در فضاي کرخت شهر چشم و گوش بسته بوديم . آن هنگام که ناله جانسوزمجروحي در گوشه بيمارستان بلندبود ، من و تو در کمال آسايش وسلامت به سر مي برديم . آن هنگام که آوار خشم و کين دشمن بر سرکودکان معصوم وبي گناه فرومي ريخت، من و تو در بلند عمارتهاي جهل آرام و بيخطر خفته بوديم .آن هنگام که سرهاي بريده بچه هادر کردستان به بالاي نيزه هامي رفت ،من و تو به کدامين خيال بوديم ؟ آن هنگام که غروب غم بر قلب نوجوان اسير سنگيني مي کرد،من تودرجمع گرم خانواده آرام گرفته بوديم. آن هنگام که سرماي طاقت فرساي کردستان ، دستان آن نوجوان را _که براي حفاظت حريم من و تو به آنجا رفته بود_بي حس کرده بود ، من وتو در کنار شوفاژهاي گرم درپشت ميزهاي رنگارنگ ، آرام و بي خبر نشسته بوديم .
بگذار حکايت اين همه ايثار در کنج همان سرزمينها مدفون بماند! بگذار کسي نفهمد که چه بر سر آنها آمده ! بگذار کسي نداند که مادر فرزند از دست داده چگونه است ! بگذار در لاکهاي خود فرو روند و حقايق پيرامون ما مشخص نشود .
... مي گويند آنها که مي توانند درس بخواندو امکانش را هم دارند ، بايد به دانشگاه بروند ،و آنهايي که مي توانندبجنگندبه مرزها روند . هر کسي را شغلي است ! زهي خيال باطل .
به خدا قسم ، عده اي از همانها که ديگر در ميان ما نيستند ،صدها باربهتر از من وتو درس مي خواندند . ولي آنان همه مرارتهاي جبهه را در عوض درس خواندن صرف به جان خريدند ...
***
آيا مي‌توانيد اين مسئله را حل کنيد؛
گلوله‌اي از دوشکا با سرعت اوليه خود از فاصله 100 متري شليک مي‌شود و در مبدأ به حلقومي اصابت نموده و آن را سوراخ کرده و گذر مي‌کند، معلوم نماييد:
- سر کجا افتاده است؟
- کدام زن صيحه مي‌کشد؟
- کدام پيراهن سياه مي‌شود؟
- کدام خواهر بي برادر مي‌شود؟
- آسمان کدام شهر سرخ مي‌شود؟
- کدام گريبان پاره مي‌شود؟
- کدام چهره چنگ مي‌خورد؟
- کدام کودک در انزوا و خلوت خويش اشک مي‌ريزد؟
يا اين مسئله را که هواپيمايي با يک ونيم برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متري سطح زمين ماشين لندکروزي را که با سرعت در جاده مهران - دهلران حرکت مي‌کند مورد اصابت موشک قرار مي‌دهد؟ اگر از مقاومت هوا صرفنظر کنيم، معلوم کنيد:
- کدام تن مي‌سوزد؟
- کدام سر مي‌پرد؟
- چگونه بايد اجساد را از ميان اين آهن پاره له شده بيرون کشيد؟
- چگونه بايد آنها را غسل داد؟
- چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
- چگونه در تهران بمانيم و تنها، درس بخوانيم؟
- چگونه مي‌تواني درها را بر روي خودت ببندي و چون موش، در انبار کلمات کهنه کتاب لانه کني؟
- کدام مسئله را حل مي‌کني؟
- براي کدام امتحان، درس مي‌خواني؟
- به چه اميدي نفس مي‌کشي؟




۱۴ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
شهادت در نگاه شهيدان قسمت اول


شهيد سيد مرتضي آويني


- الهي اگر جز سوختگان را به ضيافت عنداللهي نمي‌خواني، ما را بسوز آنچنان که هيچ‌کس را آنگونه نسوخته باشي.

- شهادت پايان نيست، آغاز است، تولدي ديگر است در جهاني فراتر از آنکه عقل زميني به ساحت قدس آن راه يابد. تولد ستاره‌اي است که پرتو نورش عرصه زمان را در مي‌نوردد و زمين را به نور رب‌الارباب اشراق مي‌بخشد.

- شهادت قلبي است که خون حيات را در شريان‌هاي سپاه حق مي‌دواند و آن را زنده نگه مي‌دارد.

- شهادت، جانمايه انقلاب اسلامي است و قوام و حيات نهضت ما در خون شهيد است.

- شهيد منتظر مرگ نمي‌ماند، اين اوست که مرگ را برمي‌گزيند. شهيد پيش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بيايد، به اختيار خويش مي‌ميرد و لذت زيستن را نيز هم او مي يابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتي آني به خود او وانمي‌گذاردش و خود را به ريسمان پوسيده غفلت مي‌آميزد.

- شهادت مزد خوبان است.



شهيد مصطفي چمران

- خدايا ...
تو به من پوچي لذات زود گذر را نمودي ناپايداري روزگار را نشان دادي لذت مبارزه را چشاندي ارزش شهادت را آموختي

- خدايا ...
تو را شکر ميکنم که از پوچي ها و ناپايداريها و خوشيها و قيد و بندها آزادم نمودي و مرا در توفانهاي خطرناک حوادث رها کردي و در غوغاي حيات در مبارزه ي با ظلم و کفر غرقم نمودي و مفهوم واقعي حيات را به من فهماندي.

- فهميدم : سعادت حيات در خوشي و آرامش و آسايش نيست بلکه در درد و رنج و مصيبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره شهادت است

- هميشه مي خواستم که شمع باشم ، بسوزم ، نور بدهم و نمونه اي از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . مي خواستم هميشه مظهر فداکاري و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم.

- اي حسين عليه السلام، من براي زنده ماندن تلاش نمي کنم و از مرگ نمي هراسم ، بلکه به شهادت دل بسته ام و از همه چيز دست شسته ام ، ولي نمي توانم بپذيرم که ارزشهاي الهي و حتي قداست انقلاب بازيچه دست سياستمداران و تجار ماده پرست شده است.

- قبول شهادت مرا آزاد کرده است، من آزادي خود را به هيچ چيز حتي به حيات خود نمي فروشم.

- خدايا تو را شکر مي کنم که شيعيان را با اسلحه شهادت مجهز کردي که عليه طاغوتها وستمگران و تجاوزگران قيام کنند و با خون سرخ خود ، ذلت هزار ساله را از دامن تشيع پاک کنند و ارزش و اهميت شهادت را در معرکه حيات بفهمند و با ايمان خدايي و اراده آهنين، خود را از لجنزار اسارت جسدي و روحي نجات بخشند. علي وار زندگي کنند و در راه سرخ حسين عليه السلام قدم بگذارند و شرف و افتخار راستين تشيع را که قرنها دستخوش چپاول ستمگران بود دوباره کسب کنند.



شهيد احمدرضا احدي

- ديگر نمي‌خواهم زنده بمانم، من محتاج نيست شدنم، من محتاج تو هستم، خدايا! بگو ببارد باران، که کوير شوره‌زار قلبم سالهاست، که سترون مانده است، من ديگر طاقت دوري از باران را ندارم، خدايا دوست دارم تنهاي تنها بيايم ، دوست دارم گمنام گمنام بيايم، دور از هر هويتي، خدايا! اگر بگوئي لياقت نداري، خواهم گفت:

«لياقت کداميک از الطاف تو را داشته‌ام، خدايا دوست دارم سوختن را، فنا شدن را ، از همه جا جاري شدن را، به سوي کمال انقطاع روان شدن را...



شهيد حميدرضا نظام

- شهادت شمع است و شهيد پروانه‌اي خود از جنس آتش، شهيد ذبيح عشق است، شهيد علمدار کاروان نجات است، شهيد روح تاريخ حيات است و شهيد نبض آفرينش است.

شهيد حاج ابراهيم همت

- شهادت، زيباترين، بالنده‌ترين و نغزترين کلام در تاريخ بشريت است، شهادت بهترين و روشن‌ترين معني حقيقت توحيد است و تاريخ تشيع خونين‌ترين و گوياترين تابلو نمايانگر شکوه و عظمت شهيد است.



شهید سید مجتبی علمدار

- شهادت در یک کلمه به زیارت خدارفتن و به حق پیوستن است.







۱۶ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
شهادت در نگاه شهيدان قسمت دوم



شهيد عليرضا مرداني

- اي عزيزان! شهيد کسي است که در ميدان جنگ و در خدمت امام يا نائب او کشته شود و هرکس در زمان امام زمان (عج) در حفظ اسلام کشته شود، يقيناً به او ملحق خواهد شد، شهادت عبارت است از نبوغ درخشان حيات در کمال هشياري و آزادي.

شهيد خداوردي قنبري

- شهادت پايان مرگ و مردگي‌هاست. ما با خون خود به اين مردگي‌ها پايان خواهيم داد و ضامن ضربان مداوم رگ‌هاي امت اسلامي خواهيم شد، اسلام نيازمند به شهداست و انسانيت نيازمند به تزريق خون، ما با شهادت خود همه اين نيازها را برآورده خواهيم ساخت.

شهيد سيد محمد حسين بهشتي

- شهادت در راه آرمان الهي «معشوق» ماست، آيا شنيده‌اي عاشقي را از معشوق بترسانند.

- انقلاب اسلامي ما در تداوم پيروزيش حالا حالاها خون و شهادت مي‌طلبد.



شهيد سيد کاظم ربطي

- شهادت سرآغاز هر زندگيست
نترسم ز مرگي كه خود زندگيست

شهيد جلال عباسي

- شهادت حد نهايي تکامل انسان و قله رفيع انسانيت است، شهادت، مرگ سعادت‌آميزي است که آغاز ديدن و زندگي پر ثمر نوين را بشارت مي‌دهد، شهادت يک تولدي است براي زندگي جاويد.

شهيد غلامعلي فتحي

- شهادت بهترين معراج عشق است.

شهيد سيد محمد سيامي

- شهادت آيت است، شهادت نعمت است، شهادت مقدمه فتح در اين دنيا و خود فتحي بزرگتر در آخرت است، شهادت خشنودکننده خداست.

شهيد عباس قدوسيان

- شهادت فاني شدن نيست بلکه به خدا رسيدن است، و زندگي جاويد است، شهادت موت نيست بلکه حيات است.

شهيد عبدالله زارعکار

- شهادت نعمتي بزرگ و دري است از درهاي بهشت، شهادت نعمتي است، که مردان الهي به آن دست مي‌يابند. شهادت به خدا رسيدن است و فاني شدن نيست، بلکه زندگاني جاويد است.

شهيد عباس کريمي

- شهادت در اسلام،‌ مرگي نيست که دشمن بر مجاهد تحميل کند، بلکه انتخابي است که وي با تمام آگاهي و شعور و شناختنش به آن مي‌رسد.



شهيد ناصر شاه‌محمدي

- کمال انسان شهادت است.

شهيد علي اکبر محمود زاده

- شهادت يک انتخاب است، انتخابي آگاهانه و مشتاقانه حرکت عاشق به سوي معشوق که نصيب هرکسي نمي‌شود.

شهيد علي احمد زاده

- احساس مي‌کنم انشاالله شاهد زيبايي شهادت باشم و آن را تنگ در آغوش بکشم، و اين بزرگترين آرزوي من است اين راه انتخابي آگاهانه است و انسان را به سوي معشوق ازلي راهنمايي مي‌کند.




۱۶ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
به مناسبت 19 اسفند سالروز شهادت حاج محمد ابراهیم همت، مردی که می گویند بسیجی واقعی او بود

قلبمان را فتح کرد



میان بچه های جنگ بسیجی های زیادی هستند که نامشان آرامش جانمان شده اما چرا همت انقدر نام دلنشینی دارد؟ او پسر یک خواناده معمولی بود؛ یک دانش آموز معمولی قبل از انقلاب و یک سرباز معمولی. عملکرد های او حتی در جنگ هم معمولی است. همت در ظاهر چیز زیادی نداشت و کار زیادی نمی کرد. آن آخر های جنگ از او در مورد وظعیت طلائیه انتقاد می کردند. اما این سردار بی ادعا چرا این چنین نامش ما را ویران میکند و هر کسی که کمی فطرت پاکی داشته باشد شیفته او می شود. فرق او با بقیه تنها در یک کلمه بود: او عارفی مجاهد بود که هر کاری که می کرد برای خدا بود. ایثار او آنقدر خالصانه بود که بر فطرت انسان ها تاثیر می گذاشت. «من هرگز اجازه نمیدهم که صدای حاج همت در درونم گم شود. این سردار خیبر، قلعه قلبم را نیز فتح کرده است.» شهید آوینی

خاطره یک همرزم(شیبانی):
در عملیات خیبر، همت از طریق بی سیم به من اطلاع داد که برادر عزیزی در قرار گاه منتظر ماست و بای به آنجا برویم. به او گفتم که شما برو، من هم خودم را میرسانم و با یکی از دوستان به سمت قرار گاه به راه افتادیم. در میان راه منطقه خطرناکی بود که باید با احتیاط بیشتری از آن عبور می کردیم.
به همین دلیل به حالت نیم خیز قرار گرفتیم. قدری که از رفتن ما گذشت، دیدیم که جنازه دو شهید روی زمین افتاده. از لباس هایشان فهمیدیم بسیجی اند. تصمیم گرفتیم پیکر شهدا را به عقب بکشیم. من پای یکی از آن ها را گرفتم و کشیدم. شهیدی که من پای او را کشیدم سر نداشت. وقتی به قرار گاه رسیدیم گفتند همت هنوز نیامده. سپس به من خبر دادند که از همت خبری نیست و آقای هاشمی(رفسنجانی) ما را می خواهد. به آنجا رفتیم و قبل از من، شهید محلاتی رسیده بود. خودم را معرفی کردم. شهید محلاتی به من گفت که همت مفقود شده و شما برای شناسایی برخی شهدا که شناسایی نشده اند، باید به عقب بروی. وقتی این را شنیدم یاد آن پیکر بی سری افتادم که در راه با آن برخورد کردم؛ در معراج شهدا بود که با دیدن همان پیکر و نشانی هایی که از همت داشتم؛ فهمیدم که آن پیکر بی سر؛ پیکر چه کسی است...

مختصری از زندگینامه شهید
شهيد محمد ابراهيم همت در دوازدهم فروردين سال 1333ش در شهر قمشه (شهرضا) در استان اصفهان به دنيا آمد. وي پس از اخذ ديپلم، به دانشسراي تربيت معلم اصفهان وارد شد و با اتمام تحصيل و خدمت سربازي، تدريس در مدارس شهرضا را آغاز کرد. محمد ابراهيم پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به عضويت اين نهاد انقلابي درآمد و در اوايل سال 1359 براي دفع ناآرامي‏هاي پاوه راهي اين شهر گرديد. حاج همت، حدود دو سال در کردستان بود و در اين مدت، بيش از بيست عمليات کوچک و بزرگ را فرماندهي کرد. وي از آن پس راهي جبهه‏هاي جنوب گرديد و به فرماندهي تيپ محمد رسول اللَّه (ص) رسيد. حضور در عمليات بزرگ بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر و فرماندهي عمليات‏هاي رمضان و مسلم بن عقيل نيز در اين دوران روي داد. سرانجام سردار نامدار لشکر 27 محمد رسول اللَّه(ص) در جريان عمليات بزرگ خيبر، در حالي که کمتر از سي سال داشت به معشوق حقيقي رسيد و به لقاءاللَّه پيوست. پيکر پاک اين رادمرد بزرگ جبهه‏هاي حق عليه باطل پس از تشييعي با شکوه، در گلزار شهداي شهرستان شهرضا به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید
به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت. مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام كاری‌ترین ضربات را بر پیكر ظلم، جور،شرك و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) .




۱۸ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H7091M
پیام: ۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال
- مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز
- استقلال
- اسپانیا و فرانسه
- سامان قدوس
- گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ
- فرهاد مجیدی
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
قصه يحيي

وقتي داشت ساك خود را بر دوش مي گذاشت به صورت مادر نگاه كرد و ديد كه مادر دارد گريه مي كند برگشت بر دستان مادر بوسه زد و با چفيه خود اشك هاي مادر را پاك كرد براي اينكه دل مادر را آرام كند به او قول داد كه اين بار كه از جبهه برگرد او را به زيارت اما رضا مي برد
يحيي رفت و مادر نظاره گر قد رشيد فرزند خود بود
.
.
.
.
.

شب عمليات گردان يحيي محاصره شده بود و بچه هاي پاك داشتند پر پر مي شدند
يحيي زخمي بود تنها او زنده مانده بود و 8 نفر از بقيه بچه ها.
مي خواستند هر جور شده خودشونو عقب بكشند اما يحيي كه مجروح بود رفتن را سخت مي كرد

وقت تصميم بود از طرفي عهدي كه با مادر بسته بود و از طرفي جان دوستانش كه اگر مي خواستند او را با خود ببرند امكان داشت آنها هم برنگردند

يحيي انتخاب كرد
او ماند تا با ماندنش امكان زنده ماندن دوستانش را فراهم كند

اون شب نيروهاي بعپي همه بچه هايي كه اونجا مونده بودن رو تير خلاص زد و با تانكها از روي پيكرشون رد شد
.
.
.

مادر يحيي 20 سال منتظر پسرش بود تا اينكه پسرش بياد و اونو به مشهد ببره

روز موعود فرا رسيد
چند تن از بزرگان و ريش سفيدان روستا به همراه كدخدا به ديدن مادر يحيي اومدن و به اون خبر دادن كه جنازه پسرشو با چند تا شهيد ديگه رو اشتباهي بردن مشهد بايد بري تحويلش بگيري
.
.
آره درسته يحيي و قتي از جبهه برگشت هم خودش به مشهد رقت هم مادرشو برد


شادي روح شهيدان صلوات




...
۲۳ اسفند ۱۳۸۹
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: asd123
پیام: ۱,۸۸۰
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: البرز
گروه:
- کاربران عضو
خدا کنه امسال شهدا هوای مارو داشته باشن تا نه به گناه آلوده بشیم نه شکست بخوریم!!!
آمین!!!




۱ فروردین ۱۳۹۰
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: argentina
پیام: ۱,۷۱۲
عضویت از: ۱۱ تیر ۱۳۸۹
از: MY BEST CITY IS QUCHAN
طرفدار:
- LIONEL ANDRES MES MES
- دیگو آرماندو مارادونا - یوهان کرایف
- ارتش سرخ آسیا
- ARGENTINA
- علی کریمی
- پپ گواردیولا - آرسن ونگر
- ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
خدا کنه امسال شهدا هوای مارو داشته باشن تا نه به گناه آلوده بشیم نه شکست بخوریم!!!


الهی آمین




۱ فروردین ۱۳۹۰
پاسخ به: یاد بچه های جنگ ...
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است

زندگی زیباست

اما شهادت از آن زیباتر

سلامت تن زیباست

اما پرنده عشق تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند

و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند تا در مقتل کربلای عشق آسان‌تر بریده شوند

و مگر نه آنکه از پسـر آدم عهدی ازلی ستانده‌اند

که حسین را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد

و مگر نه آنکه خانه تن راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح آباد شود

و مگر این عاشق بی‌قرار را در این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد

برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟

و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به‌ آسمان نباشد جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور بر‌می‌آید؟

ای شهید،

که بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر‌نشسته‌ای دستی برآر

و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز ازین منجلاب بیرون کش.

سید مرتضی آوینی




۵ فروردین ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۶
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۹
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۱,۲۵۶ بازدید
۲ روز قبل
مهدی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۵ پاسخ
۱۱,۷۱۱,۴۸۵ بازدید
۳ روز قبل
Galaxy Alpha
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۵۱,۵۳۲ بازدید
۱۱ روز قبل
Salehm
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۵۱,۴۳۲ بازدید
۱۳ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۰۷۹ بازدید
۱۳ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۱۱۸ بازدید
۱۴ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۵,۳۶۴ بازدید
۱۵ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۹,۶۱۰ بازدید
۲۲ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۰,۵۲۹ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۲۱,۲۱۸ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۸۶۸ بازدید
۷ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۸,۵۵۴ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۳۳۶ کاربر آنلاین است. (۲۱۹ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۳۳۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!