| در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: هارپ(HAARP) | ||
  نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو 
|
نقل قول elguaje7 نوشته:وای خیلی عالی بود، مخصوصا فیلمه. خیلی از ابهامات برطرف شد. خیلی خیلی ممنون  بله اون مستند بسيار تميز توضيح ميده نقل قول و حالا ابهامات جدید نقل قول elguaje7 نوشته:در واقع هالیوود هم به باورپذیری همین چیزا کمک میکنه! غیر از اینه؟ صد در صد ببينيد صنعت فيلم سازي امريكا خيلي هوشمندانه عمل ميكنه! اين صنعت سعي ميكنه تا بتونه كشورشو هرجور كه ميتونه قوي نيشون بده يا اينكه بقيه رو ضعيف نشون بده ببنيد اگه مستند ظهور رو كاملا نگاه كرده باشيد چهره هاليود كه در اصل از ريشه (holy wood) كه به معناي چوب مقدس (يا همون عصا موسي) هستش گرفته شده! يهوديان معتقد بودند كه موسي هيچ قدرت خارق العاده اي نداره و مهم چوبشه كه ميتونه مردم رو باهاش سحر كنه! اين ريشه فكر هنوز هم پا برجاست و طبق اون الان صنعت هاليود ايجاد شده براي جادو كردن مردم! دوست داريد دو قسمت رو براتون بزارم؟؟ ميتونيد به قسمت 15 و قسمت 16 مراجعه كنيد! من معتقدم كه ميتونن با هاليود خيلي كارا كنن! حالا تو سيستم هارپ ميان دوتا كار انجام ميدن! اول اينكه اين پروژه رو ساده و بي خطر جلوه ميدن دوم اينكه خودشونو برتر جلوه ميدن تا ما فكر كنيم براي بقاي حيات به نيرويي بالاتر از خودمون نيازمنديم و اونها همون نيرو و سپر هستند! نقل قول elguaje7 نوشته:ها؟؟؟ تخصصی شد امواج راسبی چیه؟ این موج پیچشی و قدرتمند چجوری تولید میشه؟ خوب منم خودم نميدونم ولي طبق تحقياتم فهميدم كه: در مقاله حاضر از توابع تجزيه متعامد سره (POD) براي تحليل و ارزيابي امواج راسبي و گراني استفاده شده است. توابع POD در واقع عصاره و چکيده مجموعه اي از داده ها هستند که با نمونه برداري از داده هاي تحليلي، تجربي يا عددي به دست مي آيند. اين توابع را مي توان براي کاهش مرتبه داده ها يا معادلات حاکم (با تصوير گالرکين معادلات حاکم روي توابع متعامد) مورد استفاده قرار داد. در مقاله حاضر داده هاي لازم براي تشکيل توابع POD از داده هاي تحليلي مربوط به تک موج هاي راسبي و گراني- لختي که در مدت زمان خاصي ذخيره شده اند، استفاده شده است. با استفاده از معادلات آب کم عمق خطي سازي شده که حاوي امواج راسبي و گراني- لختي است و با تصوير اين معادلات روي توابع POD (به دست آمده از نمونه برداري) يک مدل رتبه کاسته به دست مي آيد. از اين مدل رتبه کاسته به مثابه ابزاري براي تحليل امواج راسبي و گراني استفاده شده است. نتايج نشان مي دهد که براي اينکه بتوان يک تک موج راسبي را با توابع POD مدل سازي كرد، به دو مود POD نياز است. در صورتي که براي شبيه سازي يک تک موج گراني- لختي به چهار مود POD نياز داريم. همچنين براي اينکه بتوان ديناميک يک تک موج راسبي را با مودهاي POD مدل سازي كرد نيازي نيست که فاصله زماني داده برداري کوتاه باشد؛ به طوري که با 100 نمونه در 5 ساعت اول يا 24 ساعت اول مي توان ديناميک امواج را با دقت مناسبي تا 120 ساعت و بيشتر با مدل رتبه کاسته POD پيش بيني کرد. در صورتي که براي پيش بيني يک تک موج گراني- لختي با اين مدل رتبه کاسته تا 96 ساعت به ذخيره سازي 400 نمونه در 0.1 ساعت نياز است. منبع اميدوارم ديگه سوالي نباشه در زمينه خارج از بحث چون واقعا خودمم سر رشته ندارم نقل قول elguaje7 نوشته:فکر کنم تا حالا هممون فکر میکردیم که این خیلی طبیعیه که انسان با دست کاری طبیعت و با به راه انداختن صنایع و تأسیسات عظیم، با واکنش های خطرناکی که انجام میده و با پیامدهایی که این واکنش ها بدنبال دارن، نظم طبیعت رو بهم میزنه ،ولی من هیچ وقت نمیدونستم که اصلا یه صنعت مخصوص بهم زدن نظم طبیعت وجود داره! واقعا وحشتناکه  اين موضوع براي بنده و شما ترسناكه! كسايي كه چنين چيزاي رو دنبال ميكنن عملا خودشون رو دور از خطرات نگه ميدارن و فقط به فكر منافع شخصي خودشون كه همون سلطه بر جهانه فكر ميكنن  نقل قول elguaje7 نوشته:درسته، وضعیت امروز اصلا طبیعی بنظر نمیرسه و قطعا انسان توانایی اینو داره که نظم طبیعت رو بهم بریزه. و قطعا خیلیا کارشون از آب گل آلود ماهی گرفتنه! و واقعا خیلی هولناکه قطعا همينجوريه! نقل قول elguaje7 نوشته:ولی این دلیل نمیشه که فرایندهای طبیعی زمین کاملا متوقف بشن تا هروقت که این افراد اراده کردند، بوقوع بپیوندند. اصلا چنين بحثي مطرح نشد كه فرايند هاي طبعيي كاملا در اختيار انسانه! ما تو كل اين بحث سعي كردم بگيم گروهي هستند كه دارن تلاش ميكنن تا بعضي اوامر رو در درست بگيرن و تا حدودي موفق بودن اونا فقط ميتونن مختل كنن ولي نميتونن حاكمش باشن! نقل قول elguaje7 نوشته:اما در حال حاضر ما داریم تمام خاطراتمون رو از بلایای طبیعی کنار هم میچینیم و واقعا یه غول ترسناک، وحشتناکتر از اون چیزی که هست ازشون میسازیم. و این همون چیزیه که اونا دلشون میخواد! اصلا اينجوري نيست! ببينيد! ما نميگيم كه بلاهاي طبيعي همه دست ايناست! ولي داريم به صورت علمي ثابت ميكنيم كه اين بلاهاي هولناك اخير عادي نيستند! شما تا قبل از سونامي سال 2004 يا 2001 اسمي از سونامي شنيده بوديد؟؟ اصلا ميدونستيد بجز سيل زلزله اتش فشان و طوفان بلاي طبيعي با تخريب انچناني وجود داره؟؟؟ من خودم اصلا نميدونستم حالا چي شده كه در عرض 10 سال اينقدر سونامي رايج ميشه؟؟ حادثه اي كه وقوع پيوستنش شرايط بسيار سختي ميخواد و خيلي خيلي نادره ولي تو 10 سال 3 بار به شكل فجيح اتفاق ميوفته؟ چطور ميشه كه ژاپن با اون عظمتش نابود ميشه؟ اصلا تا حالا به اين فكر كرده بوديد كه ژاپن از نظر اقتصادي و صنعتي داشت جهان رو تحت تاثير خودش قرار ميداد؟؟ايا اينا كليد هاي براي شك كردن ما نيست؟؟ پس چرا اين مسائل فقط تو جاهايي رخ ميده كه منفعت عده خاصي حاكمه؟ چرا بعد از زلزله هايتي ارتش امريكا به بهونه كمك اونجا رو تحت محاصره نظامي درمياره و اونجا رو ميگيره؟؟ميدونستيد هايتي يه منطقه بسيار نفت خيزه؟؟ جدي همه اين چيزا اتفاقيه؟؟ اونا يه شمشير دولبه به نام هارپ در دست دارن كه هر دولبش بسيار برنده هستش اگه باور كنيم كه ندارن ميتونن باهاش كارهاي هولناكي انجام بدن اگه باور كنيم دارن كه اونا ميشن ابر قدرت و ما از ترس جون بايد خفه خون بگيريم! پس نتيجه ميگيريم كه بايد علمي تو اين راه قدم گذاشت تا نتيجه گيري درست داشته باشيم! نقل قول elguaje7 نوشته:دلیل از بین رفتن اتمسفر مریخ چی بوده؟ آیا ارتباطی داره به دلایلی که میتونن باعث از بین رفتن لایه ی اوزون زمین بشن؟؟؟ دليلي از بين رفتنشو دقيق نميدونم ولي ميدونم كه جوي داشته اينجا ولي به نظر مياد ميتونن با فهميدن دليل از ببين رفتن جو مريخ اطاعات و دانشهاي جديد بدست بيارن نقل قول elguaje7 نوشته:پس یعنی اونطور که گفته میشه، هنوز بطور کامل تحت کنترل نیست و درواقع قسمت های پیش بینی نشده، تهدیدی جدی تر هستند! صد در صد دقيقا همينجوريه اين موضوع هنوز تحت كنترل نيست به همين خاطر كه خيلي از خود همين دانشمندا كه تو اين راه قدم گذاشتن پس زدن يا اينكه سعي بر متوقف كردنش داشتند!نمونه هاي اين افراد در مستندي كه قرار دادم وجود داشت نقل قول elguaje7 نوشته:ولی خب اینجوری خودشونم نابود میشن که! فکرنکنم دوست داشته باشن خودشونم نابود بشن! حداقل مثل فیلما و کارتونا باید یه فکری هم برای آینده ی خودشون کرده باشن دیگه! اینکه چجوری میخوان زندگی کنن و کجا میخوان زندگی کنن! با خبرشدن ازین برنامه ها جالب تره! آیا واقعا میشه زمین رو به دو قسمت تقسیم کرد؟؟؟ آیا شرایطی رو میشه در سایر سیارات ایجاد کرد که بشه به اونجاها نقل مکان کرد؟؟؟ و ...؟ فكر كنم يكم بد برداشت كرديد اونها تصميم بر نابود كردن كل زمين ندارن اونها تصميم دارن كه سلاح هايي داشته باشن تا بتونن اون رو تحت سلطه خود دربيارن و مردم جهان ازشون بترسن! اونها براي ايجاد نظم نوين جهاني (new order world) كه صد ها ساله دارن براي تحققش تلاش ميكنن نياز به سلاح هايي دارن تا جهان رو از همه لحاظ جسمي فكر ديني سياسي اقتصادي قومي و نژادي كنترل كنن و عملا مردم رو به صورت برده هاي دربيارن! اين افكار شيطان گونه واقعا وجود داره نقل قول elguaje7 نوشته:نقل قول نیکولا تسلا از سال 1912 گفت امکان دارد با استفاده از لرزش ترکیبی یا رزونانس سیاره را به دو قسمت تقسیم کرد.یعنی چی؟ چجوری؟ اين يه نظريه بوده! هنوز چيزي دربارش نشنيدم و نخوندم و فكر نميكنم هنوز روي اين موضوع كار كرده باشن و فقط در حد يه نظريه باقي مونده! نقل قول مگه بادکنکه که با سوزن سوراخش کردن؟توي بحث جدي اينقدر شوخي به كار نبريد نقل قول elguaje7 نوشته:نه جدی، چجوری این کارو کردن؟ با چی این سوزن ها رو شلیک کردن که چنین بردی میتونسته داشته باشه و مسافت به این زیادی رو تونسته طی کنه؟؟؟ روي اين موضوع كار نكردم ولي تو اون مستند يه بخضي رو به همين موضوع اختصاص داده بودن اطلاعات منم در همون حده! نقل قول elguaje7 نوشته:گه اینجوری بشه، چجوری انرژی از زمین به بیرون از زمین شلیک میشه؟ یعنی چی میشه؟ انرژي به بيرون زمين شليك نميشه انرژي به لايه فوقاني جو شليك ميشه علم فيزيك و تجربي ميگه كه هيچ نيرو و انرژي از بين نميره و فقط تبديل ماهيت ميده!اين موضوع يه چيز ثابت شده اي هستش! در اين بحث هم انرژي كه از انتن ها ساتع ميشه تبديل به انرژي گرمايي ميشه و اين گرمايي بيش از اندازه كه حدود 600 درجه هستش ميتونه لايه ايوسفر رو به تپش بندازه و امواج باز پس دهنده رو ازش استفاده كنن! نقل قول elguaje7 نوشته:این رنگ ها چجوری تولید میشن؟ امواج رادیویی که خودشون رنگ ندارن، چه فعل و انفعالی رخ میده که باعث میشه ما اثر این امواج رو بصورت نور مرئی مشاهده کنیم؟؟؟ اين يكي رو قشنگ و به صورت تصويري توي همون مستند سه قسمتي كه گذاشتم توضيح داده با مثال كه يه مقدار كمي از هوا رو در شيشه لامپ قرار داد و تحت امواج ماكروفر يا همون ماكرو ويو قرار داد و تصويري ثابت كرد چطور ميشه امواج رو به صورت نور ها و شفق ها دراورد و ديد نقل قول elguaje7 نوشته:راستی جدی جدی برام سؤال پیش اومده که این آتشفشان ایسلند که هر دفعه که بارسا بازی داره، فعال میشه هم میتونه کار هارپ باشه؟؟؟ بعيد نيستش چون ميدونيد كه اتشفشان چطور به وقوع ميپيونده و ميدونيد كه امواج ساتع شده با سطح زمين قدرت گرما زايي دارن و ميتونن به اعماق زمين نفوذ كنن! من چون دليل علمي ندارم تاييد نميكنم ولي خودم ميگم احتمالش زياده ميدونيد چرا؟؟ چون ايسلند اتشفشانش حاوي مقادري بسيار زيادي از دودهايي بود كه واقعا بخش عمده اي از اروپا رو فلج كرد! ميشه به عنوان سلاح ازش بهره برد! پ.ن سه تا سوالتون هم موند كه فعلا جوابي براش ندارم ولي در اسرع وقت جواباشو پيدا ميكنم! و جاداره از كوثر خانم هم بابت مطالب ارزش مندش تشكر كنم 
|
||
|
۸ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: هارپ(HAARP) | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول لیلی نوشته:ا این حرفا همچین هراسی تو دل دشمن میندازن که دیگه طرف حتی نیاز به خشکسالی هم پیدا نمیکنه! اينم يه نوع از استفاده هاي اين سلاحه  نقل قول لیلی نوشته:وقتی این امواج فستاده میشن چه قدر طول میکشه تا بازتاب پیدا کنن؟؟؟ دقيق نميدونم ولي فكر مكيكنم بيشتر از چند ساعت طول بكشه! يه جا يه چشم خورد كه كل فرايند از اغاز تا عمليات كمتر از 10 ساعته!كه بيشتر اين زمان صرف گداخته شدن لايه فوقاني ميشه نقل قول لیلی نوشته:قدرت هارپ رو با هیچ سلاحی نمیشه مقایسه کرد؟ فعلا نه يعني اين سلاح قدرتش تو وسيع بودن ابعادشه! قدرتش اينكه كه فقط تو يه زمينه فعاليت نميكنه تا بشه جلو گيري كرد يا سلاح مافوقش رو ساخت! ولي اينم بگم كه هميشه ضرب المثلي وجود داره كه ميگه: سنگ بزرگ نشونه نزدنه يعني اين دسته سعي ميكنن سلاح رو روي سر مردم نگه دارن تا مردم حداقل ار روي ترس يا جهل ازشون پيروي كنن و هر از چند گاهي با سر بريدن يه نفر ميتونن هراس رو دوباره شعله ور كنن |
||
|
۸ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: هارپ(HAARP) | ||
|
|
خب الان جا داره منم تشکر کنم از آقا کمیل بابت رسیدگی به سوالات بچه ها چون میدونم کار خیلی سختیه.. ولی توضیحاتشون برای من یکی که قانع کننده اس.. ادامه مطلب... آنچه كه نظاميان نمي گويند يكي ديگر از زمينه هاي اجرايي« هارپ» كه بسيار نگران كننده مي نمايد، سلاح رواني- الكترونيك» است. در سال 1952، دكتر «خوزه دلگادو» استاد دانشگاه «ييل» آمريكا، به اين مهم دست يافت كه مي توان با قرار دادن افراد در معرض برخي فركانس ها و انواع موج ها، بر رفتار احساسي آنها تأثير گذارد. دانشمنداني چون «دلگادو» و دكتر «رابرت بكر» بدين ترتيب موفق گرديدند ثابت كنند كه دو موج در كنار يكديگر قرار داده شده كه فركانس يكي از آنها تغيير يافته باشد، اثراتي به بار مي آورند كه براساس آنها مي توان عملكردهاي مغزي عميق انسان را از فاصله دور تحت كنترل درآورد، و نتايج آن نيز «بسيار محسوس» خواهد بود. در واقع، برخي امواج بسيار كوتاه (حدود 7 هرتز) مي توانند سبب پيدايش عناصري شيميايي در مغز گردند كه «طيف وسيعي از پاسخ هاي احساسي و يا عقلاني» را برمي انگيزند. و اين، برنامه پنهان برخي قدرت ها از جمله سركردگان نظامي آمريكاست كه ارباباني «خودخوانده»اند و تلاش دارند تا از طريق نسلي تازه از سلاح هاي رواني- الكترونيك موسوم به «ميليترويو»، ميدان الكترو مغناطيسي قدرتمندي را- كه به كمك سيستم «هارپ» و برحسب نياز تغيير يافته است- انتقال دهند. هدف، خنثي كردن نيروهاي دشمن و يا كنترل كامل بر مردم بدون اطلاع آنهاست. از ديگر سو، به لطف تلاش هاي «بلاكمن» و «رزي ادي» مي دانيم كه امواج انتقالي تغييراتي در فشار خون پديد آورده، سبب تغيير جريانات يون هاي كليسم، پتاسيم و سديم مي گردند. اين جريانات با عبور از جداره هاي سلولي سيگنال هايي ميكروالكتريك به وجود مي آورند كه در سيستم عصبي پخش گرديده، مغز را از آنچه در اطرافمان مي گذرد، مطلع مي سازند. بدينسان، مغز پس از آگاهي از اطلاعات به نوبه خود سبب واكنش يك ماهيچه، اتخاذ يك تصميم و بروز يك احساس و يا حتي يك بيماري مي گردد. علاوه بر اين، اين امواج PH خون را تغيير داده و سيستم ايمني بدن را تضعيف مي كنند. به اين ترتيب، اگرچه پروژه مزبور به داستان هاي تخيلي بيشتر شباهت دارد، اما جامعه اي «رواني- متمدن» پديد مي آورد كه مي توان با قرار دادن اعضاي آن در معرض امواج الكترومغناطيسي، آنها را به اطاعت از يك «صدا» وادار ساخت. همانطور كه مي دانيم، سركردگان نظم نوين جهاني به دو گروه تقسيم شده اند: در وهله نخست، بانكداران جهان و آژانس هاي سياسي و مذهبي كه خواستار كنترل مطلق بر اقتصاد جهان از طريق پول جهاني و منابع طبيعي هستند، و سپس نظاميان و سرويس هاي مخفي كه با دانشمندان تكنولوژي همدست و متحدند. در اواسط سال هاي دهه 1970، «زبيگنيو برژينسكي» رئيس شوراي امنيت ملي در دوران رياست جمهوري «جيمي كارتر»، چنين پيش بيني كرد كه تكنولوژي كنترل افكار و مديريت جامعه بتدريج ظاهر خواهد گرديد. اين جامعه گروهي از زبدگان را هدايت خواهد كرد كه براي دستيابي به اهداف خود از هيچ كوششي، از جمله بهره گيري از ابزار تكنولوژيك، تأثير بر مردم و نظارت و كنترل كامل بر جامعه، فروگذار نخواهند بود. تمامي اين حقايق در كتاب «فرشتگان اين هارپ را نمي نوازند» آمده است. در سال 1997، «نيك بگيش» يكي از دو نويسنده كتاب در مصاحبه اي كه در سايت «ليدينگ اج نيوز» انتشار يافت، اظهار داشت كه نمايندگان پروژه «هارپ» طرح هايي را تدارك مي بينند كه از مردم پنهان نگاهداشته شده، اما به كار نظاميان خواهد آمد. وي بر اساس مقاله اي از «واشنگتن پست» خاطر نشان كرد كه مقصد 40 درصد بودجه تجهيزات نيروي هوايي آمريكا پروژه هاي مخفي است و افزود: «اين پروژه ها آنقدر مخفي هستند كه كنگره آمريكا حتي نمي داند بر كدام پايه استوارند!» از سال 1964، توجه نظاميان به گونه اي خاص به استفاده از امواج معطوف گرديد. در همين زمان بود كه دانشمنداني چون «رزي ادي» و «با وين» كشف كردند كه يك فركانس 450 مگاهرتزي كه به 16 هرتز تغيير يافته باشد، شيمي مغز مرغ ها و گربه ها را مختل مي سازد. براي ارتش ها كاملاً بارز بود كه تجربه اين امواج بر مجموع پستانداران مي تواند سلاحي وحشتناك و بسيار مؤثر باشد. سلاح هاي نوتروني به سه دسته تقسيم مي شوند: سلاح هاي مرگبار با پرتوهاي الكترومغناطيسي، سلاح هاي غيرمرگبار با هدف خنثي سازي موقت افراد كه در تظاهرات هاي خشونت بار قابليت استفاده دارد، و سلاح هاي القاكننده ذهني يا كنترل رفتار. ادامه دارد.... |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۹ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....!(فمينيسم) | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
واژه فمینیسم از كلمه لاتین Femina یعنی جنس زن گرفته شده است و در قرن نوزدهم برای توصیف زنانه شدن بدن مرد یا توصیف زنانی كه خصوصیات مردانه داشته‌اند، استفاده می‌شده است. اما در قرن بیستم این مفهوم تغییر كرد و از آن به بعد به جنبش فكری یا نظریه‌ای گفته می‌شود كه معتقد است زنان به علت جنس خود، در طول تاریخ به فرودستی كشیده شده و تحت تبعیض‌های گوناگون قرار گرفته‌اند. دکتر William Gairdner جامعه شناس کانادایی صاحب کتاب جنگ علیه خانواده «The War Against the Family» است. او ضمن انتقاد از فمنیستها به مفهوم آزادی در اندیشه آنها اشاره می کند و می گوید: «مفهوم رایج آزادی این است که ما باید از قید و بندهای انتظارهای دیگران آزاد باشیم. یا در اعمال خودمان به قوانین محدود نباشیم و هر آنچه را که خود مایلیم انجام دهیم. وقتی مردم می گویند آرزو دارند آزاد باشند، معمولا منظورشان این است که از مسئولیت ها، استرس ها و الزام های شغلی، همسر یا فرزند یا هر چیز دیگری که در آنها حس محدودیت ایجاد می کند رها شوند... ما منشورهای بسیاری برای حقوق انسانها داریم. از سازمان های ملل گرفته تا نهادهای پایین تر، اما هیچ منشور رسمی جهت تکالیف و مسئولیت ها نداریم. این روزها مصلحت سیاسی این است که مفهوم آزادی اخلاقی و مسئولیت پذیری که در خانواده ها و زندگی های سنتی هست، مثل مادری و همسری، تحقیر شود، تنزل پیدا کند، و این برای تاریخ دموکراسی مایه تاسف است.» کنوانسیون یا معاهده رفع تبعیض از زنان، از جمله اسناد مهم بین المللی است. پس از بررسی های کارشناسان، شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرد الحاق به کنوانسیون ولو مشروط، به صلاح جمهوری اسلامی ایران نیست. ولی در آغاز سال 1378 مرکز امور مشارکت زنان به سازمان ملل تعهد داد تا امکان الحاق را پیگیری کند و در این زمینه دست به اقداماتی زد. جالب اینجاست که خود آمریکا به این کنوانسیون ملحق نشده و آن را مخالف قوانین داخلی خود می داند. اصل 80 قانون اساسی: گرفتن و دادن وام یا کمکهای بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت، باید با تصویب مجلس شورای اسلامی باشد. حال این تجاوزها از قوانین را چطور می توان توجیه کرد:  - پرداخت 120 هزار دلار در سال 1381 - 140 هزار دلار در سال 1382 از طرف یونیسف برای ایجاد مهد کودک های خصوصی و روستایی - پرداخت 30 هزار دلار توسط یونسکو برای انجام سه طرح پژوهشی در سال 1373 پیرامون کتب درسی، حقوق زنان، نرخ باروری در ایران - مبلغ 100 میلیون دلار به صورت بلاعوض، به مرکز مطالعات زنان دانشگاه تهران جهت ایجاد شبکه ارتباطی زنان در ایران و کشورهای همسایه فارسی (خبرنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، اسفند 82) - فرانچسکو باستالی، هماهنگ کننده سازمان ملل در ایران اعلام کرد کمک مالی 294 هزار دلاری به مرکز امور مشارکت زنان داده تا اقداماتی را جهت مبارزه با خشونت علیه زنان انجام دهد که با همین کمک مالی، جزوه آموزشی «اقدام محلی، تغییر جهانی» با نظارت سازمان ملل تهیه و از سال 1379 در پنج استان کشور آموزش داده شد. در راهنمای آموزشی جزوه «اقدام محلی، تغییر جهانی» جمله بسیار صریحی در محکومیت دین آمده است: «... همه دین ها دارای خصوصیات فرهنگی هستند که در نتیجه آنها بر زنان ستم وارد می شود...» در توصیه به رهبران این نهضت آمده: «... از گروه زنان شرکت کننده بخواهید فهرستی از اعمال فرهنگی و مذهبی جوامع خود را که برای زنان و مردان متفاوت است تهیه کنند (مثل اینکه زنان نمی توانند طلاق بدهند)، بعد این پرسش ها را مطرح کنید: چه کسی این راه و رسم را تحمیل می کند؟ چه کسی از این راه و رسم سود می برد؟ (حکومت ها، جوامع مذهبی، ...)، چه کسی زیان می کند؟... »  در این جزوه آموزشی به صراحت داشتن روابط آزاد بین زنان و مردان، به عنوان یک حق برای هر دو در نظر گرفته می شود. همینطور بارداری دختران نیز به عنوان یک حق نگاه شده است: «... دامنه قانون مهاجرت باید گسترش یابد و به زنانی که از هر گونه خشونتی گریخته اند، باید پناهندگی سیاسی اعطا شود. البته خودشان اعتراف می کنند که چنانچه در زنان گریخته اردوگاه های پناهندگی زیاد بمانند، احتمالا به محافل روسپیگری روی خواهند آورد...» «... ازدواج های زود هنگام بر تندرستی و استقلال میلیونها دختر جوان لطمه می زند...» دکتر William Gairdner می گوید: «در نظرسنجی که توسط موسسه گالوپ انجام گرفته نشان می دهد که 73 درصد از مردم، معتقدند روابط جنسی خارج از ازدواج، همیشه یا تقریبا همیشه نادرست است. در حالیکه آنچه دولت انجام می دهد موجب می شود دیدگاه های لیبرالی در مورد روابط جنسی به طور گسترده ای در مدارس و رسانه ها گسترش یابد. سکس به طور رسمی از ازدواج جدا شده است.» واژه ای که بعضا متاسفانه بین زنان مذهبی رواج پیدا کرده، واژه «فمینیست اسلامی» است که درون خودش تعارض و تناقض دارد. این موضوع حتی توسط اساتید!!؟ حقوق زنان خارج از کشور نیز مورد تایید قرار می گیرد که نمی توان هم به فمینیست و هم به اسلام پایبند بود و راهکارشان برای یدک کشیدن نام فمینیست برای زنان مسلمان، عدم تعهد به اسلام است. دکتر David Popenoe استاد دانشگاه و پژوهشگر آمریکایی معتقد است که: «باید بگویم که در جوامع مدرن، در جدایی والدین از فرزندان زیاده روی شده است. من خودم دوست دارم زمانی را ببینم که زنان، وقت بیشتری را با فرزندانشان می گذرانند و فقط بخشی از ساعات روز را کار می کنند چراکه نقش مادری حرف اول را می زند. » در همایش حقوق کودک در سال 1379 که با همکاری یونیسف و دفتر مطالعات وزارت خارجه برگزار شد، نماینده یونیسف اعلام کرد مبلغ 9 میلیون و 700 هزار دلار بودجه برای اجرای کنوانسیون حقوق کودک به ایران اختصاص یافته است... در صفحه 74 مجله راهنمای پدر و مادر که در نمایشگاه مُد و لباس دی ماه 1387 عرضه شده چنین آمده: چهار دوستی که همه بچه ها نیاز دارند: 1- دوست در دسترس 2- دوست ورزشکار 3- یک دوست از جنس دیگر، (کجا؟ هر جایی که دخترها و پسرها بازی می کنند، کلاس های موسیقی، کتابخانه و ....) 4- یک دوست که انتخاب خود کودک باشد. (توصیه های مطرح شده: وسواسی و عصبانی نباشید. ممکن است که شما دوست کودک خود را و خانواده او را نشناسید و فکر کنید کودک شما وارد دنیای ترسناک و خطرناکی می شود. یک نفس عمیق بکشید و خونسرد باشید. این قدمی است که هر کودکی باید بردارد.)  در صفحه 84 همین مجله آمده که رفتن به کلاس های موسیقی و نواختن ساز یکی از مهمترین برنامه های والدین برای تربیت فرزندانشان است. می شود از آنها بپرسیم تربیت دینی، اخلاق و معارف قرآنی جایش در چنین جهانبینی کجاست؟ خانم Nancy Leigh Demoss صاحب کتاب دروغهایی که زنان باور می کنند «Lies Young Women Believe» می گوید: «... یکی از دروغهایی که زنان باور می کنند این است که کودکان باید در معرض دنیای واقعی قرار بگیرند تا بتوانند زندگی کردن در آن را یاد بگیرند... خداوند هرگز از انسان نخواسته که برای شناخت بدی ها آنها را تجربه کند... وظیفه ما تربیت فرزندانی نیست که با دنیا سازگار باشند بلکه تربیت فرزندانی است که خدا را بشناسند...» پ.ن مستند اصلي اين بحث رو ميتوانيد در منبع دريافت كنيد! |
||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....! | ||
 نام کاربری: amirpuyol
نام تیم: اینتر میلان
پیام:
۶,۰۶۸
عضویت از: ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
از: اردبیل
طرفدار:
- مسی - آقای پویول - پرسپولیس - برزیل & آرژانتین - فرگوسن & رایکارد & پپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی
|
فمينيسم (Feminism) واژه‌اي فرانسوي (Feminisme) است كه از ريشه لاتين (Femina) به معناي زن (Woman) اخذ شده و در زبان فارسي تعاريفي چون «طرفداري از حقوق زن»، «زن باوري»، «جنبش آزادي» و غيره براي اين واژه ارائه شده است. مي‌توان گفت فمينيسم آموزه شعارگونه‌اي است كه وجه اصلي تمام تفاسير و گونه‌هاي آن بر اين باور استوار است كه زنان به دليل جنسيتشان گرفتار تبعيض هستند و لذا لازم است عليه اين تبعيض اقدام شود. فمينيسم درصدد انتقال و تحريك حسي «نوع‌گرايي» با شعار به دست آوردن حقوق اجتماعي، سياسي و اقتصادي برابر يا برتر از مردان است. فمينيسم نيز همچون ديگر مكاتب و تشكل‌ها، در يك تقسيم بندي اوليه به دو بعد نظري و عملي قابل تفكيك است. اگرچه طرفداران فمينيسم مايلند آن را يك مكتب معرفي كنند، اما بايد اذعان داشت كه فمينيسم به رغم موضعگيري‌هاي نظري در پاره‌اي از امور، فاقد يك انديشه، باور يا تعريف مستقل و مشخصي از جهان‌بيني به عنوان زيرساخت اوليه يك مكتب است. لذا در بعد نظري بدون استناد به گونه‌اي از جهان‌بيني و بدون ارائه تعاريف كلي از جهان يا انسان، خود را در قالب يك ايدئولوژي مطرح مي‌نمايد و در بعد عملي نيز به صورت يك جريان اجتماعي حركت مي‌كند. در واقع مي‌توان گفت فمينيسم، بيش و پيش از آن كه يك مكتب باشد، يك جريان است. جرياني كه براي رسيدن به هدف يا اهداف، خود را به تعاريف يا چارچوب خاصي از تعريف هستي مقيد نمي‌كند. در بعد نظري خود را در كنار يا حتي اگر بتواند در درون يك مكتب قرار مي‌دهد و در بعد عملي نيز همچون يك حزب و حتي گاهي يك سنديكا يا اتحاديه عمل مي‌كند! به همين سبب، در چگونگي ارتباط، انطباق و نيز تعامل دو بعد نظري و عملي، جريان فمينيسم بويژه در عرصه ظهور و فعاليت‌هاي اجتماعي، علاوه بر تاثيرپذيري از جريانات و جوهاي حاكم، از منطق و ساختار معرفتي و بنيادهاي فلسفي گوناگون و حتي متضاد نيز بهره مي‌برد و البته بديهي است كه با چنين نگرش و مواضعي، برخي از جريان‌هاي فلسفي و معرفت‌شناختي موجب تحرك نظري در اين انديشه نيز مي‌شوند كه به عنوان مثال مي‌توان به نظريه پست مدرن يا نظريه زيست محيطي اشاره كرد كه موجب شكل گرفتن فمينيسم راديكال و فمينيسم پست مدرن شد. زمينه‌هاي ظهور فمينيسم ظهور عصر تجدد و روشنگري: تجددگرايي به عنوان يك پيكربندي ايدئولوژيكي فرهنگي، مدعي گسست از هر نوع برداشت مطلق انگارانه و آمرانه شد، اگر چه در همين نگاه نوعي مطلق‌انگاري و آمرانگي مشهود است و تسليم‌پذيري بي‌چون و چراي زندگي سنتي را تحت عنوان «انسان‌مداري و عقلانيت مدرن» نمي‌پذيرفت، هر چند كه خواهان تسليم‌پذيري بي‌چون و چراي نظريات خود بود! بدون توجه به اين كه همين نظريات تا چند صباحي ديگر، سنتي قلمداد مي‌شود. از نظر معرفت‌شناختي، با ظهور دوران مدرن، اين فرض گسترش يافت كه پذيرش هر چيزي به عنوان حقيقت درست نيست، مگر آن كه بتوان آن را ثابت كرد. البته ناگفته نماند كه اين شعار به صورت كلي درست است و سابقه آن به پيدايش انسان برمي‌گردد، چنان چه همه انبياي الهي به اين معنا تاكيد داشتند و در قرآن نيز آيات فراواني مبني بر عدم پذيرش هر سخن و دعوتي بدون استدلال عقلي، علمي وجود دارد، ولي در هر حال با توجه به تاريخ و فرهنگ حاكم بر غرب، ظهور فرضيه «عدم پذيرش امور اثبات نشده به عنوان حقيقت» به دوران پيدايش مدرنيسم نسبت داده شد. به دنبال اين فرض و در راستاي تحقق هر چه سريع‌تر و گسترده‌تر اهداف سياسي و اقتصادي، اين مساله مطرح شد كه نمي‌توان آنچه را در طول تاريخ به عنوان سرشت زن، طبيعت زنانه، اقتدار مرد، الگوي زن خوب و... بر آن اصرار شده است بدون چون و چرا پذيرفت و در عمل نيز انقلاب آمريكا و فرانسه به عنوان دو نمونه دگرگوني در عصر مدرن، با بيان مفاهيمي چون برابري، حقوق بشر، دموكراسي و... بر اين فرضيه و دعاوي زنان براي حقوق برابر با مردان صحه مي‌گذاشت و جريان ايجاد شده را در عرصه نظري و عملي تقويت مي‌كرد. مترادف با اين تحول، آموزه‌هاي اصلاحات مذهبي و ظهور پروتستانتيسم در اين دوران نيز در جهت نفي اقتدار و سلسله مراتب گام بر مي‌داشت، اين رفرم مذهبي تاكيد داشت كه زنان و مردان داراي روح برابري هستند. انسان‌مداري و خودورزي و تاكيد بر حيثيت و كرامت فردي از مولفه‌‌هاي دوران مدرن بود كه اين مطلب را در ذهن متبادر مي‌ساخت كه زنان نيز به عنوان موجوداتي مستقل هستند كه حيثيت و كرامت فردي آنها حائز اهميت است و البته بايد يادآور شد كه انديشه غرب در عصر مدرن، تبلور حيثيت و كرامت فردي و حتي اجتماعي زن را در عرصه اقتصاد (كار و توليد) مي‌ديد و نه‌تنها به دنبال احياي معاني ديگر مثل ارزش‌هاي ذاتي، عقلي و اخلاقي نبوده و نيست، بلكه اين گونه مفاهيم را نيز نوعي قيد و بند قلمداد مي‌كند كه بايد برداشته شود، تا آنجا كه خانم سيمون دوبوار در كتاب جنس دوم حتي مفاهيمي چون فرزندي، همسري، عشق، مادري، عفت و... را نيز زنجيري به دست و پاي زن و محدودكننده او مي‌داند و اين گونه گرايش‌ها يا مواضع را موانعي براي رسيدن زن به حقوق فردي و اجتماعي‌اش قلمداد مي‌كند! البته شكي نيست كه اين نگاه به زن و ارزش‌ها، به طور متقابل براي مرد نيز ساري و جاري مي‌شود، اگرچه بيان نشود. درست مثل اين است كه گفته شود مفاهيمي چون فرزندي، همسري، عشق، پدري، عفت، غيرت و...، عوامل محدودكننده و به زنجيركشنده اوست و او بايد براي به دست آوردن آزادي و حقوق خود، از همه اين قيود رها شود. پس در واقع بايد اذعان داشت كه همه تعاريف و حتي بايد و نبايدهاي فمينيسم در دفاع از حقوق زنان، در راستاي آزاد كردن نيروي كار زن به منظور تحقق اهداف اقتصادي است. نظام اقتصادي سرمايه‌داري و تاثير آن بر موقعيت زنان در جوامع غربي: انقلاب صنعتي و گسترش روابط سرمايه‌داري بتدريج تغييرات عظيمي در حيات اقتصادي و اجتماعي ايالات متحده و به تبع آن در اروپا بويژه در وضعيت زنان ايجاد كرد. انقلاب صنعتي و گسترش روابط سرمايه‌داري تغييرات عظيمي در حيات اقتصادي و اجتماعي ايالات متحده و به تبع آن در اروپا بويژه در وضعيت زنان ايجاد كردافزايش سودآوري در فعاليت توليدي باعث تبديل نظام توليد خانگي به توليد كارخانه‌اي شد، در اين مرحله تنها چيزي كه اهميت داشت كثرت تعداد كارگران و ارزاني حقوق و دستمزد آنها بود كه زنان با كثرت خود و دستمزد كمتر، نقش موثري در مرتفع كردن اين نياز داشتند و البته حضور زنان در عرصه كار، موجب ايجاد تغييرات بنيادين در سبك زندگي و موقعيت فردي و اجتماعي آنها شد. دولت مدرن ليبرال: دولت ليبرال از 2 جهت بر شكل‌گيري فمينيسم تاثير داشت، چراكه به ناچار بايد از يك سو مقدمات تحقق حقوقي كه دولت ضامن آن بود، مانند دفاع از آزادي‌هاي مدني، آزادي تجمع و... را فراهم مي‌كرد و از سوي ديگر ناچار بود براي زنان نيز زمينه مناسبي را فراهم كند تا بتوانند خواسته‌هاي خود را بيان نمايند. لذا اگرچه در نظام اقتصادي سرمايه‌داري فمينيسم فقط دستمايه و زمينه‌ساز آزاد كردن زن از قيد تمام قيود براي ازدياد نيروي كار ارزان بود و اصلا نگران بيگاري با دستمزدهاي كم و ضرورت برابري حتي نسبي حقوق كار با مردان نبود، اما در دولت مدرن ليبرال، به ناچار فرصت‌هايي براي اعتراض، بيان خواسته‌ها و مطالبه حقوق برابر ايجاد شد. سير تحول تاريخي فمينيسم فمينيسم به عنوان يك جريان فلسفي اجتماعي تاكنون 3موج را ايجاد كرده است. موج اول: موج اول فمينيسم در سال 1830 شروع شد. در بعد نظري مري ولستون كرافت با نوشتن كتاب حقانيت حقوق زن (1792) تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. پس از وي جان استوارت ميل با همكاري همسر اولش هري تيلور كتاب انقياد زنان (1869) را نوشت كه تأثير مهم بعدي را بر اين موج گذاشت. نگارش اين كتاب در حالي صورت گرفت كه زنان در دوره ويكتوريا، در اوج سركوب به سر مي‌بردند. مي‌توان گفت اساساً انديشه حقوق ليبرال كلاسيك، زمينه اصلي بروز اين موج به شمار مي‌رود، ديدگاهي كه برخاسته از انديشه جان لاك بود. در بعد عملي، گسترش حقوق مدني و سياسي، بويژه اعطاي حق را‡ي به زنان، خواسته و هدف اصلي اين موج جلوه داده مي‌شد، هر چند كه اهداف اصلي واقعي، از جمله دستيابي زنان به كار آموزشي، آموزش و كار، بهبود موقعيت زنان متأهل در قوانين، حق برابر با مردان براي طلاق و متاركه قانوني و مسائل پيرامون ويژگي‌هاي جنسي و... كه همگي در راستاي اهداف اقتصادي و در جهت آزادسازي نيروي كار ارزان زنان بود، به عنوان اهداف فرعي مطرح مي‌شد. در دهه 1920 زنان به هدف اصلي شعاري خود، يعني حق را‡ي دست يافتند. البته نه همه زنان در همه كشورهاي غربي. چنانچه حتي تا 4 دهه پس از آنان زنان در كشوري چون سوئيس حق را‡ي نداشتند. اما در هر حال اين باب باز شد. با دستيابي به اين هدف دوران وقفه فعاليت فمنيستها آغاز شده و به جز فعاليت براي صلح‌خواهي، فعاليت ديگري نداشتند. البته رسيدن به حق راي، تنها دليل توقف فعاليت فمنيستها نبود، بلكه اساسا شرايط حاكم بر آن دوران ايجاب مي‌نمود كه فمنيستها فعاليت جدي نداشته باشند. چرا كه از سويي قحطي و بيكاري فراگير شده بود و فرصت مناسبي براي طرح موضوعاتي چون احقاق حقوق زنان در دست نبود و از سوي ديگر پيدايش جنبش‌هاي اقتدارگرا، از جمله فاشيسم و نازيسم و مهم‌تر از آن وقوع دو جنگ جهاني خانمانسوز اول و دوم، مهمترين عواملي بودند كه فمينيست‌ها را در آن دوره مهار كرده و آنان را از فعاليت جدي بازداشت. لذا چاره‌اي نداشتند كه با تكيه بر دستيابي به حق را‡ي به بهانه تحقق يك هدف، فقط در همان عرصه سياست، آن هم به عنوان دفاع از صلح، در بقاي جريان ايجاد شده به عنوان فمينيسم بكوشند. موج دوم: موج دوم فمنيسم از دهه 1960 آغاز مي‌شود. سيمون دوبووار با نوشتن كتاب جنس دوم (1949) و بتي فريدن با نگارش كتاب زن فريب خورده (1963) تأثير اصلي و مهم را در برانگيختن اين موج داشتند. از ديگر متفكران مهم در اين موج مي‌توان به كيت ميلت نويسنده «سياست جنسي» (1970) و جرمان گريير خواجه زن (1970) اشاره كرد. موج اول تا حدي توانست وضعيت زنان را در رابطه با برخي از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، شايستگي زنان براي ورورد به مشاغل متعدد، قانوني شدن سقط جنين، پرداخت دستمزد برابر به زنان، برخورداري از حقوق مدني برابر و گسترش امكانات كنترل مواليد از جمله نتايج مهم تلاش‌ها در موج اول بود و اين موفقيت سبب شد تا برخي از فمينيست‌ها به دنبال قدم برداشتن در گام‌هاي بعدي باشند. هدف اصلي و مهم فمينيست‌ها در موج دوم نجات زن در واقع از دست مردان مطرح شد. اينان معتقد بودند، دستيابي به حقوق سياسي و قانوني برابر با مردان هنوز مسأله زنان را حل نكرده است، بنابراين صرف رهايِي زنان از نابرابري‌ها كافي نبوده بلكه بايد زنان را از دست مردان نجات داد. اما در نظر آنها نجات زنان هم تنها از راه اصلاحات تدريجي امكان‌پذير نبود بلكه نياز به يك فرآيند ريشه‌اي و انقلابي داشت. چرا كه اساسا از نظر فمنيستها نظريه‌هاي موجود عميقا جنس‌گرا و غيرقابل اصلاح هستند. همانطور كه بيان شد، موج دوم نجات زن از هرگونه قيدي را دستمايه حركت خود قرار داد، حتي قيدهاي ارزشي را و مي‌توان گفت كه هدف مستتر اصلي در اين موج، رواج آزادي روابط جنسي بود و چون همه ارزش‌ها در اين عرصه مانند عشق، همسري، مادري، حيا، عفت و... در تعامل با مرد قرار مي‌گرفت، نجات زن از دست مردان به عنوان تيتر و سرلوحه جريان فمينيسم قرار گرفت. هرچند نتيجه و فرآيند اين حركت، در نظام سرمايه‌داري و ليبرالي چنان به نفع مردان بود كه گويا اساسا مردان قدرتمند اين تئوري را سفارش داده‌اند! علاوه بر اين كه جنسيت آزاد و بدون قيد و بند زن، خود نقش بسزايي در درآمدزايي مردان ثروتمند و صاحبان سرمايه داشت. موج سوم: موج سوم فمينيسم از اوايل دهه 1990 آغاز مي‌شود. فمينيسم كه در دهه 1960 و 1970 در اوج خود به سر مي‌برد در اواخر قرن بيستم با مشكلات زيادي مواجه شد و در نتيجه در سرازيري انحطاط افتاد. شكاف‌ها و دسته‌بندي‌هاي آشكاري در درون جنبش زنان به وجود آمد. دولت‌هاي تاچر و ريگان در دهه 1980، كه با معضلات ناشي از روابط آزاد جنسي مانند: افزايش ناهنجاري‌هاي رفتاري، سوء‌استفاده‌ها و از همه مهم‌تر ازدياد نسل بي‌هويت مواجه شده بودند، آشكارا با اين نهضت ستيز كرده و خواستار اعاده از دست رفته ارزش‌هاي خانوادگي شدند. فمينيست‌ها كه به بسياري از اهداف اصلي‌شان دست يافته بودند، آنقدر به سمت افراط پيش رفتند كه حتي زمينه پيدايش نهضت مقابل تحت عنوان «نهضت مردان» را مساعد كردند. اين مسائل، معضلات، بروز ناهنجاري‌ها و در نهايت از دست رفتن ارزش‌ها و جايگاه واقعي زن در جامعه سبب شد كه فمينيسم در اوايل دهه 1990 يك فرآيند اعتدال را تجربه كند. به ناچار جناح مبارز و انقلابي آن كنار گذاشته شده و با يك چرخش عجيب به ستايش و اهميت به دنيا آوردن فرزند و نقش مادري پرداختند. انديشه‌هاي برخي از پست‌مدرن‌ها همچون ميشل فوكو و ژاك دريدا در برانگيختن اين موج تأثير بسزايي داشته است. علاوه بر اين خانم جين بتكه الشنين با نوشتن كتاب مرد عمومي، زن خصوصي (1981) تلاش نموده ديدگاه‌هاي افراطي و راديكال در موج دوم را تعديل نمايد. برخلاف موج دوم، فمينيست‌ها در اين موج بر ظاهر زنانه و رفتار ظريف تأكيد مي‌ورزيد. آنان معتقد به احياي مادري بوده و از خانواده فرزند محور و همچنين زندگي خصوصي دفاع مي‌كنند. نيلوفر چينيچيان  |
||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....! | ||
 نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی
  |
آقا خواهشا اینا رو خودتون بخونین بعد چکیده و خودمونیشو اینجا بزارین. تا ملت حوصله کنن اینا رو بخونن کپی پیست خالی که به درد پیاز هم نمیخوره
|
||
|
|
|||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: هارپ(HAARP) | ||
|
|
ادامه مطلب.. كارشناسان استراتژي پنتاگون قاطعانه با استفاده از اينگونه روش ها موافقت دارند. اين را در نشريه داخلي «انقلاب در امور نظامي» (مؤسسه تحقيقات استراتژيك- كالج جنگ ارتش آمريكا) كه در دسترس عموم قرار ندارد، مي خوانيم: «ارزش هاي ما تغيير مي كنند و آفاق تازه اي به روي تكنولوژي گشوده مي شود. مدت زماني پيش، به هنگام جنگ سرد، عمليات و تسليحات رواني هنوز در مراحل ابتدايي خود قرار داشت. اما، اكنون كه پا به عصر الكترونيك و بيوالكترونيك مي گذاريم، لازم است در مرزهاي رواني و اخلاقي كه با ممنوع ساختن هرگونه تكنولوژي كه بتواند روح و روان دشمنانمان را، چه در داخل و چه در سطح بين المللي، به بازي بگيرد براي خود در نظر گرفته ايم، بازنگري كنيم... بلافاصله كه امكان آن فراهم آيد، شركت هاي خصوصي و يا نيمه خصوصي را به بهره برداري از يك تكنولوژي مناسب تشويق خواهيم كرد. به همين ترتيب، مي توانيم به كمك انواع تسليحات جديد مانند سلاح هاي ميكروبي فلج كننده، سلاح هاي رواني- تكنولوژي پيشرفته و... وارد عمل شويم!» اما، واقعيت گاه از بهترين فيلم هاي تخيلي نيز فراتر مي رود. روس ها و آمريكايي ها از هنگام برقراري پايگاه هاي خود در نقاط مختلف كره زمين، مشتركا به استفاده از تكنولوژي «هارپ» پرداخته اند. اين دو قدرت بزرگ كه به ظاهر عليه يكديگر عمل مي كنند، پيوسته به مبادله نتايج تحقيقات علمي خود پرداخته اند. برخي تحليلگران معتقدند كه «هارپ» هيچ چيز پنهان در خود ندارد، چرا كه اطلاعات پيرامون آن در اينترنت نيز انتشار يافته است. مدافعان «هارپ» همچنين مدعي اند كه «گاكونا»- كه در نزديكي قطب واقع است- نمي تواند زياني را كه مخالفانش ادعا مي كنند، به كره زمين وارد آورد. آنها حتي مي گويند كه ايستگاه «گاكونا» به هيچوجه به يك پايگاه نظامي نمي ماند، چرا كه هيچگونه تأسيسات امنيتي، حصار يا سگ هاي محافظ و محافظان مسلح در آن ديده نمي شود. در واقع، هركس مي تواند به منطقه آنتن ها نفوذ كند و در وهله نخست همه چيز شفاف به نظر مي رسد. اما، اگر هدف از اين شفافيت ظاهري پنهان ساختن جنبه حقيقي «هارپ» باشد، چه؟ پايگاه «گاكونا»، محل تولد «هارپ»، امروز به يك ويترين تكنولوژيك تبديل شده است و شعبات گوناگوني در خاك روسيه و آمريكا دارد. از ديگر سو، سيستم فرستنده «هارپ» به راحتي قابل انتقال به وسيله كاميون ها و يا هواپيماي بزرگ نظامي است. درواقع، عمليات «درهاي باز» گاكونا هيچ چيز را ثابت نمي كند، چراكه استفاده از فيزيك كوانتومي را فاش نمي سازد. ادامه دارد... |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....! | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول آقا خواهشا اینا رو خودتون بخونین بعد چکیده و خودمونیشو اینجا بزارین.من همه اين مطالب رو خوندم! تازه بعضي قسمت هاشو هم خلاصه كردم كه اگه روي لينك منبع كليك كنيد متوجه ميشيد! مطالبي كه تو اين تاپيك ميخوام قرار بدم مطالب مهم و حساسيه كه بايد كامل شرح داده بشه! اميدوارم همتون اين مطالب رو دنبال كنيد و اگه بحثي هم داريد انجام بديد! من هر چند وقت بحث خاصي رو توي اين تاپيك قرار ميدم و موضوع رو مطرح ميكنم! چيزايي كه تو ذهنمه و اكثرشو با مطالعه و تحقيق بدست اوردم رو دوست دارم اينجا قرار بدم تا همه ازش استفاده كنن! نقل قول کپی پیست خالی که به درد پیاز هم نمیخورهاگه بچه ها همين كپي پيست رو كامل بخونن و نظراتشون رو بيان كنن خيلي هم به درد ميخوره |
||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....! | ||
|
نام کاربری: amirpuyol
نام تیم: اینتر میلان
پیام:
۶,۰۶۸
عضویت از: ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
از: اردبیل
طرفدار:
- مسی - آقای پویول - پرسپولیس - برزیل & آرژانتین - فرگوسن & رایکارد & پپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی
|
نقل قول آقا خواهشا اینا رو خودتون بخونین بعد چکیده و خودمونیشو اینجا بزارینمن خودم همه اینا رو خوندم و یه قسمتش رو هم پر رنگ کردم که می تونه کل اطلاعات رو تو یه پاراگراف منتقل کنه ضمن اینکه گفته شده مطالب باید توضیح داده بشن و منبع هم داشته باشن |
||
|
۱۰ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه....! | ||
|
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو
|
از نظربرخي نويسندگان غربي دروغ هاي ده گانه فمنيستها که سعي دارند آن را به خود بقبولانند عامل اصلي دوري آنها از واقعيات موجود در جامعه و روابط زن و مرد است. به گزارش سرويس زنان جهان؛ توني گرنت يک نويسنده غربي است که در برابر نظريات عجيب و غريب فمنيستها با تاليف کتابي تحت عنوان «به زنانگي خود تحقق بخشيد و عشق را بيابيد» موضع سر سختي گرفته است. وي در کتابش به شرح ده دروغ بزرگ فمنيستها به خود پرداخته و اين گونه اين دروغ ها را بر مي شمارد: دروغ بزرگ شماره يک: زنان نه تنها مي‌توانند بلکه بايد از پس آنچه که مردان انجام مي‌دهند برآيند. واقعيت: اين شعار زن معاصر را وادار ساخته تا به گونه‌اي وظيفه مضاعفِ اَبرانساني، که غالباً او را فرسوده و ناتوان و تنها رها مي‌کند، تن در دهد. دروغ بزرگ شماره دو: مرد و زن اساساً همانندند. واقعيت: در صورتيکه مردان و زنان نه تنها از لحاظ بيوزيست شناختي بلکه از نظر روان‌شناختي نيز با يکديگر فرق دارند. دروغ بزرگ شماره سه: موفقيت بر جذابيت مي‌افزايد. اين عقيده عنوان مي‌کند، جذابيت يک زن در نزد مردان به همراه موفقيت‌هايش افزايش مي‌يابد. واقعيت: در عشق، زن به خاطر خصيصه‌هاي استثنايي زنانه‌اش مورد علاقه و ستايش مرد قرار مي‌گيرد.« طبق آمارهاي تحقيقاتي، زنان با تحصيلات بالا آمادگي کمتري براي ازدواج دارند و به ندرت همدم مناسبي هستند . دروغ بزرگ شماره چهار: افسانه «توان تحقق نيافته شخص»، طبق اين نظر ما «زنان» همگي از استعداد و توان فوق العاده‌اي برخورداريم که تنها بايد به تحقق درآيد. واقعيت: حقيقت اين است که اکثر زنان مثل اکثر مردان اشخاص عادي هستند. ............................ ادامه در منبع منبع |
||
|
۱۱ مرداد ۱۳۹۰
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |