| در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
  نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو 
|
راجع به این سوال 4.5 خط توضیح بده یا بیشتر از 4.5 خط!!! سوال:چرا بارسا رو انتخاب کردی؟ یعنی چرا بار سا چرا مثلا رئال مادرید رو انتخاب نکردی؟ |
||
| ... | |||
|
۲۴ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول mscc2005xx نوشته: یادمان حوا 4 روز از من بزرگتری , من 2ابان شما 28 مهر 68 چه جالب!  ---------- در مورد بارسا هم؛ خب من بچه که بودم خیلی فوتبال دوست داشتم و کارتون مورد علاقه ام هم فوتبالیستا بود  ( مخصوصا از واکاشی زوما،دروازه بان تیم میوا، و کاکه رو، کاپیتان میوا، خیلی خوشم میومد.)، بعد یه مدت، حدود 4-5 سال پیش بود،از فوتبال بدم اومد چون بازی های قشنگی نمی دیدم توی اون دوره و تقریبا تمام چیزهایی ( فوتبال فقط یکیش بود) که از تلویزیون پخش می شد برام خسته کننده بود! همیشه هم این طوری انتقاد می کردم که 22 نفر آدم بیکار میدون دنبال یه توپ، خب نفری یه توپ بهشون بدن که بازی کنن! الان که به اون موقع فکر می کنم واقعا در اشتباه بودم! تا این که تعریف دوستم از بارسا رو دیدم و چون همیشه علائقش خاص و جالب بود خب اتفاقی بازی بارسا رو که دیدم دنبال کردم و دیدم که واقعا فوتبال می تونه یه هنر باشه، نه صرفا یه ورزش! البته این باعث نشد که به بارسا خیلی علاقه مند بشم، تا این که در جریان فعالیت هاش قرار گرفتم و به این باور رسیدم که بارسا یه خانوادس!  با اندیشه های آزادی خواهانه که همیشه برای من مورد احترام بوده. خیلی برام جالب بود استقلال خاصی که کاتالونیا با وجود تمام مشکلات حفظ کرده و یه جوری انگار یه نمایی از شاهنشاهی قدیم ایران و ستم هاش رو توی مادرید و مبارزه باهاش رو درون بارسا دیدم. این دقیقا زمانی بود که بارسا یه جور obsession شد برام و روز به روز هم بیشتر شد علاقه ام تا جایی که الان لوگوی بارسا رو همیشه همراهم دارم و یا خیلی چیزهای نمادین دیگه. بی اغراق میگم بارسا یکی از نشونه هایی هست که توی زندگیم پیدا کردم که البته دلیلش بماند.( به نشونه ها اعتقاد دارم)Més Que Un Club دقیقا موجودیتی هست که بارسا در قلب من داره!
|
||
|
۲۴ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول The Dark Lord نوشته: نقل قول یادمان حوا نوشته: اصلا خوشم نمياد كسي اين موضوع رو به تمسخر بگيره ها. شما كه بايد بدونيد! داستانش توي سوره ي مائده هست. اما خب قابيل نمي دونست چطور بايد هابيل رو بكشه كه شيطان بهش ياد داد! يك كلاغ رو جلوي چشمش با سنگ كشت و اون ياد گرفت كه چطور برادرش رو به قتل برسونه! اگه داستان كامل رو هم بخوايد توضيح مي دم، اما پيشنهاد مي كنم سوره ي مائده رو كامل بخونيد. وا چه خشن. اصنم خودم می دونستم  وا چه زود رنج ببخشید خب؛ حساسم روی این موضوع.
|
||
|
۲۴ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
ااا... ! خب سوالی داشتم ... ! چرا آدم و حوا ؟ چرا مثلا نگفتی شیرین و خسرو یا فرهاد ؟ |
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
خب به خاطر اسمم دیگه.
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
یعنی چی اسمتون حوا ه یا آدم ؟
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
 خیلی جالب بود؛ ببخشید.نه، اسمم اقلیما هست. دختر حضرت آدم، دختر حوا، خواهر دوقلوی قابیل و به تبع خواهر هابیل. در واقع علت کشته شدن هابیل به دست قابیل...
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
شما احتمالا خیلی خیالاتی و افسانه دوست هستید ... ! خب هرکس یه جوره ... ! ممنون از جواب
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
مهمان_مهمان
|
در این که به ماورایی فکر کردن عقیده دارم که شکی نیست! اما خب پیشینه ی اسمم رو گفتم، که البته بی ارتباط با زمان حال خودم هم نیست. به نظر من تقریبا اسم هر کسی یه ربطی به شخصیتش و یا زندگیش داره. لا اقل خیلی وقت ها این رو به چشم دیدم.
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ | ||
|
|
درسته راست میگی چونکه من هرچی اصغر تا حالا دیدم کچل بوده ... ! شاید من اصغر کم دیدم ... ! ولی دقت کنید ... ! من بچه که بودم تو قیافه ی مردم تو خیابون دقت میکردم بعد پیش خودم حدس میزدم که اسمش ممکنه چی باشه ... ! مثلا ممد ,علی و ... ! بعضی وقتا هم درست در میومد ... ! مثلا اسم یکی کیارش بود بعد تو قیافه ی یارو دقیق میشدم میدیدم که فقط اسم کیارش بهش میومد ... ! پدیده ی جالبیه ... ! به نظر من آدم ها شخصیتشون با اسمشون جور در میاد ... ! مثلا کسی که اسمش محمد هست نمیشه اسمشو گذاشت اردشیر ... ! یعنی اصلا به قیافه ی طرف نمیاد ... ! این یکی از کشفیات خودم بود که یادم رفته بود الان تازه یادم افتاد ... ! ممنون که یاد آوری کردید .. ! 
|
||
|
۲۵ مهر ۱۳۸۶
|
|||
|
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |