در حال دیدن این عنوان: |
۱۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
![]() ![]() ![]() |
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول کمیل نوشته:نقل قول مسافر کربلا نوشته:استاد عبدالهادی رضایی تالار پشتی. ![]() ![]() ![]() ![]() يعني اسمش اومد يا قيافش افتادم ![]() يعني كل ترم فقط چهار جلسه سركلاسش حاضر شدم ![]() اخلاق ازش 19 گرفتم ![]() ![]() استاد سوژه ايه ![]() منم مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی باش دارم. ![]() بش گفتم استاد حضور غیاب تاثیر داره؟ گفت اسم شریفتون چیه. گفتم محمدم، بارانی. گفت برادر بارانی؛ ترم بعدم اخلاقو با من برداشتی متوجه تاثیر حضور غیاب میشی. ![]() نقل قول NILOOFAR نوشته:نقل قول کمیل نوشته:نقل قول مسافر کربلا نوشته:استاد عبدالهادی رضایی تالار پشتی. ![]() ![]() ![]() ![]() يعني اسمش اومد يا قيافش افتادم ![]() يعني كل ترم فقط چهار جلسه سركلاسش حاضر شدم ![]() اخلاق ازش 19 گرفتم ![]() ![]() استاد سوژه ايه ![]() کاش منم بلد بودم از این کارا کل ترم فقط 4 جلسه؟؟؟ ![]() ![]() در پیچوندن کلاسها واقعا استادید آقا کمیل ![]() من بخوام جواب بدم نمیشه. ![]() زگهواره تا گور بهتون یاد میدم. ![]() نقل قول سوگوار پدر نوشته:داشته باشید شماره صفحات جدید رو زیر تاپیک ها ![]() به علاوه می تونید به هر صفحه ای که می خواید مستقیم برید! ![]() wow! ![]() مدیرِ فعال. ![]() ![]() مدیرِ نمونه. ![]() ![]() مدیرِ مردمی. ![]() ![]() پ.ن:کمیل جان الان همه فهمیدن من و تو توی یک مدرسه ایم. ![]() باید با هم دوستانه برخورد کنیم. ![]() |
||
|
|||
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Apple_158
پیام:
۵۵۰
عضویت از: ۹ آبان ۱۳۹۰
از: تهران
طرفدار:
- مسی - - پپ گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
نقل قول مسافر کربلا نوشته:پ.ن:کمیل جان الان همه فهمیدن من و تو توی یک مدرسه ایم. ![]() باید با هم دوستانه برخورد کنیم. ![]() شما هنوزم مدرسه میرید؟ ![]() نقل قول مسافر کربلا نوشته:من بخوام جواب بدم نمیشه. ![]() زگهواره تا گور بهتون یاد میدم. ![]() قول دادینا ![]() |
||
آتش زده بر دریا ... لب تر نکند سقا... | |||
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول منم مبانی و مفاهیم اخلاق اسلامی باش دارم.بش گفتم استاد حضور غیاب تاثیر داره؟ گفت اسم شریفتون چیه. گفتم محمدم، بارانی. گفت برادر بارانی؛ ترم بعدم اخلاقو با من برداشتی متوجه تاثیر حضور غیاب میشی. در كمال احترام ميگم زر زيادي ميزنه ![]() توجه نكن ![]() شما رو ... ترم ![]() ![]() ![]() ![]() نقل قول پ.ن:کمیل جان الان همه فهمیدن من و تو توی یک مدرسه ایم.باید با هم دوستانه برخورد کنیم. خدا اون روزو نياره ![]() من سر پل هستم تو جاده نظامي ![]() ![]() نقل قول کاش منم بلد بودم از این کارا کل ترم فقط 4 جلسه؟؟؟ چه جوری حذف نشدید ؟؟؟در پیچوندن کلاسها واقعا استادید آقا کمیل ![]() ![]() حضور غياب ميكرد بهش ميگفتم استاد درستون با يه درس ديگم تداخل داره ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() فردا پنج تا كلاس دارم ![]() حسش نيست برم ![]() ![]() باشه از هفته ديگه خدا كريمه ![]() |
||
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Apple_158
پیام:
۵۵۰
عضویت از: ۹ آبان ۱۳۹۰
از: تهران
طرفدار:
- مسی - - پپ گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
نقل قول کمیل نوشته:نقل قول کاش منم بلد بودم از این کارا کل ترم فقط 4 جلسه؟؟؟ چه جوری حذف نشدید ؟؟؟در پیچوندن کلاسها واقعا استادید آقا کمیل ![]() ![]() حضور غياب ميكرد بهش ميگفتم استاد درستون با يه درس ديگم تداخل داره ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() فردا پنج تا كلاس دارم ![]() حسش نيست برم ![]() ![]() باشه از هفته ديگه خدا كريمه ![]() بلههه الان دیگه کاملا یاد گرفتم برنامه دانشگاه رفتنتون میذارم تاپیک ز گهواره تا گور ![]() ![]() |
||
آتش زده بر دریا ... لب تر نکند سقا... | |||
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نمیشه شماره صفحه ها بالای تاپیک ها هم باشه! خسته شدم بس اومدم پایین رفتم بالا خب!![]() ![]() ![]() |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۳۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل ![]() |
وقتی به بالا می رسی با زدن اون لینک "پایین" به سرعت به پایین ستون هدایت میشی دیگه.
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول خدا اون روزو نيارهمن سر پل هستم تو جاده نظامي من تأیید میکنم. ![]() ![]() نقل قول فردا پنج تا كلاس دارمحسش نيست برم باشه از هفته ديگه خدا كريمه بعد میگن تأثیر بد نگیر. ![]() ![]() امروز قراره علی موسوی رو بیارن دانشگاهمون. ![]() ![]() اینم عکسش تداخل داره با کلاسم. ![]() ![]() |
||
۱۹ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۴
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:علی منصوریان:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو ![]() |
سر پل رو نمیدونم. اما جاده نظامی هم خوشکلتره. ![]() هم بالای کوهه و موقع کلاس چشم انداز داره. ![]() هم اسمش فنی و مهندسی ه! ![]() هم مدیر پژوهش و مدیر دانشگاهش بچه ساری و بچه های هیات قمر بنی هاشم هستن. ![]() ببین چقد بهتره. ![]() |
||
|
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
من نگفتم کدوم بهتره.![]() ![]() گرچه دانشگاهِ سرپل خیلی بهتره. ![]() |
||
۱۹ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نقل قول وقتی به بالا می رسی با زدن اون لینک "پایین" به سرعت به پایین ستون هدایت میشی دیگه. ![]() ![]() ![]() وقتی خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید، ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم. بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی میکند که همه چیز را می داند. اسم این موجود عجیب "اطلاعات لطفا" بود که به همه سوال ها پاسخ می داد، ساعت درست را میدانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا میکرد. بار اولی که با این موجود عجیب رابطه برقرار کردم روزی بود که مادرم به دیدن همسایه مان رفته بود. رفته بودم در زیر زمین و با وسایل نجاری پدرم بازی میکردم که با چکش کوبیدم روی انگشتم. دستم خیلی درد گرفته بود ولی انگار گریه کردن فایده نداشت، چون کسی در خانه نبود که دلداریم بدهد. انگشتم را کرده بودم در دهانم و همینطور میمکیدمش و دور خانه راه میرفتم. تا اینکه به راه پله رسیدم و چشمم به تلفن افتاد! فوری چهار پایه را آوردم و رفتم رویش ایستادم. تلفن را برداشتم و در دهنی تلفن که روی جعبه بالای سرم بود گفتم: اطلاعات لطفا! صدای وصل شدن آمد و بعد صدایی واضح و آرام در گوشم گفت: اطلاعات! گفتم: انگشتم درد گرفته ... حالا یکی بود که حرف هایم را بشنود، اشک ها سرازیر شد. پرسید: مامانت خونه نیست؟ جواب دادم: نه، با چکش کوبیدم رو انگشتم و حالا خیلی درد دارم. پرسید: دستت به جایخی می رسد؟ گفتم: می توانم درش را باز کنم. صدا گفت: برو یه تکه یخ بردار و روی انگشتت نگه دار. یک روز دیگر به اطلاعات لطفا زنگ زدم. صدایی که دیگر برایم غریبه نبود گفت: اطلاعات پرسیدم: تعمیر را چطور می نویسند؟ و او جواب داد. بعد از آن برای همه سوال هایم با اطلاعات لطفا تماس میگرفتم. سوال های جغرافی ام را از او میپرسیدم و او بود که به من گفت آمازون کجاست. سوال های ریاضی و علومم را بلد بود جواب بدهد. او به من گفت که باید به قناریم که تازه از پارک گرفته بودم دانه بدهم. روزی که قناری ام مرد، با اطلاعات لطفا تماس گرفتم و داستان غم انگیزش را برایش تعریف کردم. او در سکوت به من گوش کرد و بعد حرف هایی زد که عموما بزرگتر ها برای دلداری بچه ها میگویند. ولی من راضی نشدم. پرسیدم: چرا پرنده های زیبا که خیلی هم قشنگ آواز میخوانند و خانه ها را پر از شادی میکنند عاقبتشان اینست که به یک مشت پر در گوشه قفس تبدیل شوند؟ فکر میکنم عمق درد و احساس مرا فهمید، چون که گفت: عزیزم، همیشه به خاطر داشته باش که دنیای دیگری هم هست که میشود در آن آواز خواند، و من حس کردم که حالم بهتر شد. وقتی که نه ساله شدم از آن شهر کوچک رفتیم. دلم خیلی برای دوستم تنگ شد. اطلاعات لطفا متعلق به آن جعبه چوبی قدیمی بر روی دیوار بود و من حتی به فکرم نمی رسید که تلفن زیبای خانه جدیدمان را امتحان کنم. وقتی بزرگتر و بزرگتر می شدم، خاطرات بچگیم را همیشه دوره میکردم. در لحظاتی از عمرم که با شک و دودلی و هراس درگیر میشدم، یادم می آمد که در بچگی چقدر احساس امنیت میکردم. احساس میکردم که اطلاعات لطفا چقدر مهربان و صبور بود که وقت و نیرویش را صرف یک پسر بچه میکرد. سالها بعد وقتی شهرم را برای رفتن به دانشگاه ترک میکردم، هواپیمایمان در وسط راه جایی نزدیک به شهر سابق من توقف کرد. ناخودآگاه تلفن را برداشتم و به شهر کوچکم زنگ زدم : اطلاعات لطفا! صدای واضح و آرامی که به خوبی می شناختمش پاسخ داد: اطلاعات! ناخودآگاه گفتم: میشود بگوئید تعمیر را چگونه مینویسند؟ سکوتی طولانی حاکم شد و بعد صدای آرامش را شنیدم که می گفت: فکر میکنم تا حالا انگشتت خوب شده! خندیدم و گفتم: پس خودت هستی، میدانی آن روزها چقدر برایم مهم بودی؟ گفت: تو هم میدانی تماسهایت چقدر برایم مهم بود؟ هیچ وقت بچه ای نداشتم و همیشه منتظر تماسهایت بودم. به او گفتم که در این مدت چقدر به فکرش بودم. پرسیدم آیا میتوانم هر بار که به اینجا می آیم با او تماس بگیرم؟ گفت: لطفا این کار را بکن، بگو میخواهم با ماری صحبت کنم. سه ماه بعد دوباره به آن شهر رفتم. یک صدای نا آشنا پاسخ داد: اطلاعات! گفتم که میخواهم با ماری صحبت کنم. پرسید: دوستش هستید؟ گفتم : بله، یک دوست بسیار قدیمی. گفت: متاسفم، ماری مدتی نیمه وقت کار میکرد، چون این اواخر سخت بیمار بود و متاسفانه یک ماه پیش درگذشت. بغض شدیدی گلویم را گرفت. قبل از اینکه بتوانم حرفی بزنم گفت: صبر کنید، ماری برای شما پیغامی گذاشته، یادداشتش کرد که اگر شما زنگ زدید برایتان بخوانم، بگذارید بخوانمش. صدای خش خش کاغذی آمد و بعد صدای ناآشنا خواند: "به او بگو دنیای دیگری هم هست که میشود در آن آواز خواند، خودش منظور مرا می فهمد ..." |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۱
|
![]() ![]() ![]() |
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |