در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
چرا؟ چی شده مگه؟
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Just_LioNel
پیام:
۶۰۶
عضویت از: ۲۱ دی ۱۳۸۶
از: TEH-آرياشهر
طرفدار:
- پسرم لیونل مسی و عمو پویول - ریوالدو - پرسپولیس - ارژانتین - علی کریمی - پپ گواردیولا - مربی بدرد بخور نداریم! گروه:
- کاربران عضو |
پروردگارا شجريان و متاليکا را با هم نگه دار دوتاشونو با هم دوست دارم |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
اره . دايي من مدير داخلي بيمارستان كسري ست. استاد شجريان متأستفانه سرطان ريه دارن. و تو بيمارستان بسترين. |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
ميبينم كه اقليما جون هم سليقه ايم! من هر وقت نوشته هاشو ميخونم مخصوصآ كتاب< ليلي نام تمام دختران زمين است>ته دلم احساس ميكنم همه ي نوشته هاش باعث ميشه احساس كني از هميشه به خدا نزديك تري. |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
سالها پيش از اين زير يك سنگ در گوشهاي از زمين من فقط يك كمي خاك بودم همين. **** يك كمي خاك كه دعايش ديدن آخرين پله آسمان بود آرزويش هميشه پر زدن تا ته كهكشان بود خاك هر شب دعا كرد از ته دل خدا را صدا كرد يك شب آخر دعايش اثر كرد يك فرشته تمام زمين را خبر كرد و خدا تكهاي خاك برداشت آسمان را در آن كاشت خاك را توي دستان خود ورز داد روح خود را به او قرض داد خاك توي دست خدا نور شد پر گرفت از زمين دور شد **** راستي من همان خاك خوشبخت من همان نور هستم پس چرا گاهي اوقات اين همه از خدا دور هستم! عرفان نظر اهاري |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
عرفان نظرآهاری - دبیرعلمی همایش "تجلی زن در آثار مولانا" گفت: زندگی عملی مولانا خود آموزه ای مهم در توجه و رعایت حال زنان است. او ترک زن و فرزند را لازمه سلوک روحانی نمی داند و کاملا به سنت پیامبر (ص) پایبند بوده است. *** همایش "تجلی زن در آثار مولانا" روز دوشنبه دهم دی ماه در تالار بتهوون خانه هنرمندان برگزار می شود. عرفان نظرآهاری - دبیرعلمی همایش "تجلی زن در آثار مولانا" درباره اهداف برگزاری این همایش به خبرنگار مهر گفت: در سالی که به نام مولانا نامگذاری شد، برنامه های مختلفی در سراسر دنیا برگزار شد اما کسی تا به حال و در خلال این برنامه ها به زن در آثار مولانا توجهی نکرده است.در اين ميان دفتر امور بانوان شهرداری که همواره براي ارتقای سطح معرفت خانواده ها کوشیده است، تصمیم به برگزاری سلسله همایش هایی در ادب فارسی با موضوع زن گرفته و فضایی مناسب را به منظور نگاهی منصفانه و منتقدانه نسبت به زن در آثار ادبی فراهم ساخته است. توجه به مولانا و دیگر بزرگان کشور در واقع توجه به هویت و میراث معنوی کشور و راهی برای مبارزه با بی معنایی و بی هویتی به شمار می رود. نظرآهاری دبیر علمی همایش تجلی زن در آثار مولانا تصریح کرد: نگاه مولانا به زن از دو وجه قابل بررسی و كنكاش است؛ نخست اینکه مولوی آموزگار بزرگ انسان است و دیگر اینکه وی به عنوان فردی در جامعه زمان خود، نگاه چندان مثبتی نسبت به زن نداشته است. وی ادامه داد: زن در عصر مولانا نقشی در زندگی اجتماعی نداشته است اما مولانا به عنوان کسی که در دل چنین جامعه ای زندگی می کرده، کوشیده تا پاره ای از نگاه ها را متوجه زن کند. هرچند ما نمی توانیم با تعاریف دنیای امروز به سراغ ادب کلاسیک برویم و این عمارت باشکوه را درهم بکوبیم. مباحثی چون تساوی حقوق زن و مرد، حقوق بشر، دموکراسی و... را نمی توان امروز در ردیف موضوعات ادب کلاسیک مطرح کرد. نظرآهاری در ادامه خاطرنشان کرد: البته مولانا به عنوان انسانی بزرگ و با کرامت، صاحب تجربه های ناب بشری است و همواره از زمان خود جلوتر بوده است؛ به طوری که مثنوی او مدرسه وحدت است و هدف آن پرورش انسان از جماد به نبات، از نبات به حیوان، از حیوان به انسان و از انسان به انسان متعالی به شمار می رود. وی اضافه کرد: در اندیشه مولانا، رسیدن به پیشگاه خدا ارزشمند است و عرب، عجم، رومی و زنگی در این میان تفاوتی با یکدیگر ندارند. بنابراین تصوری که مولانا از انسان والا دارد از مرزهای مادی گذشته است. او فراسوی عالم حس را جستجو می کند. به طوری که در شعر "لیک از تانیث جان را پاک نیست / روح را با مرد و زن اشراک نیست...، این امر کاملا مشهود است. این نویسنده یاد آور شد: زندگی عملی مولانا خود آموزه ای مهم در توجه و رعایت حال زنان است. او ترک زن و فرزند را لازمه سلوک روحانی نمی داند و کاملا به سنت پیامبر (ص) پایبند بوده است. به گزارش مهر، دکتر زهرا مشیر - مدیرکل امور بانوان شهرداری - سمت دبیرکلی و عرفان نظرآهاری مسئولیت دبیر علمی همایش را برعهده دارند. همایش "تجلی زن در آثار مولانا" به همت امور بانوان شهرداری از ساعت 14 تا 18 روز دهم دی ماه در تالار بتهوون خانه هنرمندان ایران برگزار می شود. ---------------------------------------------- اين خبر قديميه ولي چون جالبه زمانش زياد مهم نيست. |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بزرگداشت استاد بدیع الزمان فروزانفر سیام بهمنماه برگزار میشود. استاد بدیع الزمان فروزانفر(1288-1349) از اساتید برجسته زبان و ادبیات فارسی و مولویشناس نامدار بود. وی از چهرههای بزرگ پژوهش ادبیات فارسی و استاد گروهی از بزرگان ادبیات معاصر بودهاست از جمله: دکتر عبدالحسین زرین کوب، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر ذبیح الله صفا، دکتر سید محمد دبیرسیاقی، دکتر محمد جعفر محجوب، دکتر سیمین دانشور، دکتر جلیل تجلیل، دکتر محمدامین ریاحی، دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، دکتر حسینعلی هروی و دکتر سید جعفر شهیدی. او خود شاگرد دهخدا بود. علامه دهخدا درسال ۱۳۱۴ مدرک دکترای وی را امضا و او را به سمت استادی دانشگاه تهران منصوب کرد. او بنیانگذار نهضت تحقیق در متون کلاسیک ادبیات فارسی و تصحیح آنها بود. تصحیح کلیات شمس تبریزی از کارهای برجسته فروزانفر بهشمار میآید. فروزانفر به مدت ۳۰ سال در دانشگاه تهران و در رشتههای مختلف از جمله ادبیات فارسی، تاریخ، تصوف اسلامى، عرفان و ادبیات عرب تدریس کرد. وی همچنین دو دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی و مجلس سنا انتخاب شد. عمدهٔ مطالعات استاد فروزانفر دربارهٔ مولانا جلالالدین بلخی و عطار نیشابوری بودند. |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
توصيه ميكنم اينو حتمأ بخونيد. ------------------------------------------ مادرم خواب دید که من درخت تاکم. تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه های سرخ انگور آویزان. مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت. فردای آن روز، خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم اینجا که منم باغچه ای است و عمری ست که من ریشه در خاک دارم. و ناگزیر دستهایم جوانه زد و تنم، ترک خورد و پاهایم عمق را به جستجو رفت. و از آن پس تاکی که همسایه ما بود، رفیقم شد. و او بود که به من گفت: همه عالم می روند و همه عالم می دوند، پس تو هم رفتن و دویدن بیاموز. من خندیدم و گفتم: اما چگونه بدویم و چگونه برویم که ما درختیم و پاهایمان در بند! او گفت: هر کس اما به نوعی می دود. آسمان به گونه ای می دود و کوه به گونه ای و درخت به نوعی. تو هم باید از غورگی تا انگوری بدوی. و ما از صبح تا غروب دویدیم. از غروب تا شب دویدیم و از شب تا سحر. زیر داغی آفتاب دویدیم و زیر خنکی ماه، دویدیم. همه بهار را دویدیم و همه تابستان را. وقتی دیگران خسته بودند، ما می دویدیم. وقتی دیگران نشسته بودند، ما می دویدیم و وقتی همه در خواب بودند، ما می دویدیم. تب می کردیم و گُر می گرفتیم و می سوختیم و می دویدیم. هیچ کس اما دویدن ما را نمی دید. هیچ کس دویدن حبّه انگوری را برای رسیدن نمی بیند. و سرانجام رسیدیم. و سرانجام خامی سبز ما به سرخی پختگی رسید. و سرانجام هر غوره، انگوری شد. من از این رسیدن شاد بودم، تاکِ همسایه اما شاد نبود و به من گفت: تو نمی رسی مگر اینکه از این میوه های رسیده ات، بگذری. و به دست نمی آوری مگر آنچه را به دست آورده ای، از دست بدهی. و نصیبی به تو نمی رسد مگر آنکه نصیبت را ببخشی. و ما از دست دادیم و گذشتیم و بخشیدیم؛ همه داروندار تابستان مان را. *** مادرم خواب دید که من تاکم. تنم زرد است و بی برگ و بار؛ با شاخه هایی لخت و عور. مادرم اندوهگین شد و خوابش را به هیچ کس نگفت. فردای آن روز اما خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم که درختی ام بی برگ و بی میوه. و همان روز بود که پاییز آمد و بالاپوشی برایم آورد و آن را بر دوشم انداخت و به نرمی گفت: خدا سلام رساند و گفت: مبارکت باد این شولای عریانی؛ که تو اکنون داراترین درختی. و چه زیباست که هیچ کس نمی داند تو آن پادشاهی که برای رسیدن به این همه بی چیزی تا کجاها دویدی! عرفان نظرآهاری |
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
|
||
۲ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
استاد البته از بیمارستان مرخص شدن، ولی خب بیماری سختیه! امیدوارم هر چه زودتر خوب بشن. ---------- نقل قول باران نوشته: ميبينم كه اقليما جون هم سليقه ايم! من هر وقت نوشته هاشو ميخونم مخصوصآ كتاب< ليلي نام تمام دختران زمين است>ته دلم احساس ميكنم همه ي نوشته هاش باعث ميشه احساس كني از هميشه به خدا نزديك تري. من نامه های خط خطی رو خیلی دوست دارم! |
||
۳ اسفند ۱۳۸۶
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |