در حال دیدن این عنوان: |
۹ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
![]() ![]() ![]() |
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: H.M.S
پیام:
۵۸
عضویت از: ۱۷ خرداد ۱۳۹۰
از: تهران
طرفدار:
- مسي، ژاوي - كرايوف - هيچ - اسپانيا - هيچ كدام - پپ عزیز گروه:
- کاربران عضو ![]() |
![]() اساتید از آواتارم ![]() ![]() |
||
۱۹ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Carles_Puyol
پیام:
۶,۴۶۱
عضویت از: ۲۱ خرداد ۱۳۹۰
از: ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲̲̲͡͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡
گروه:
- کاربران عضو ![]() |
همه با آواتار و امضاشون اسپم دادن،چرا ما ندیم؟؟![]() پ.ن: ![]() |
||
۱۹ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: Alireza_i99000
پیام:
۹,۳۴۴
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۸۷
از: TEH
طرفدار:
- Lionel Andres Messi - Maradona - استقلال - آرژانتین - پپ گواردیولا - Ottmar Hitzfeld گروه:
- کاربران عضو ![]() |
اینجا چقدر عوض شده
|
||
|
|||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
يك زماني ادم هاي بزرگي اينجا اسپم ميدادن حداقل به احترام اونا رعايت كنين ![]() |
||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: MRZ94
پیام:
۴,۸۵۷
عضویت از: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
از: TEHRAN
طرفدار:
- LIONEL MESSI - Rivaldo - Ronaldinho - Perspolis - Argentina - Spain - PEP گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
روزی روزگاری نه در زمانهای دور، در همین حوالی مردی زندگی میکرد که همیشه از زندگی خود گلهمند بود و ادعا میکرد “بخت با من یار نیست” و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمییابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار کردن بخت خود به فلان کشور نزد جادوگری توانا برود. او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید گرگ پرسید: ای مرد کجا می روی؟ مرد جواب داد: میروم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست! گرگ گفت: میشود از او بپرسی که چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناک میشوم؟ مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. او رفت و رفت تا به مزرعهای وسیع رسید که دهقانانی بسیار در آن سخت کار میکردند. یکی از کشاورزها جلو آمد و گفت: ای مرد کجا میروی؟ مرد جواب داد: میروم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست! کشاورز گفت: میشود از او بپرسی که چرا پدرم وصیت کرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی که در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیکند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهکاری است؟ مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. او رفت و رفت تا به شهری رسید که مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ. شاه آن شهر او را خواست و پرسید: ای مرد به کجا میروی؟ مرد جواب داد: میروم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار کند، زیرا او جادوگری بس تواناست! شاه گفت: آیا میشود از او بپرسی که چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر میبرم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاکنون در هیچ جنگی پیروز نگردیدهام؟ مرد قبول کرد و به راه خود ادامه داد. پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را که در پیاش راهها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف کرد. جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازهایی را که در راه ازش سوال شده بود با وی در میان گذاشت و گفت: از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر! و مرد با بختی بیدار باز گشت… به شاه شهر نظامیان گفت: تو رازی داری که وحشت برملا شدنش آزارت میدهد، با مردم خود یک رنگ نبودهای، در هیچ جنگی شرکت نمیکنی، از جنگیدن هیچ نمیدانی، زیرا تو یک زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمیشناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را میآزارد. و اما چاره کار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج کنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی که در جنگها فرماندهی کند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد. شاه اندیشید و سپس گفت: حالا که تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج کن تا با هم کشوری آباد بسازیم. مرد خندهای کرد و گفت: بخت من تازه بیدار شده است، نمیتوانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، میخواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است! و رفت… به دهقان گفت: وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، که با وجود آن نه تنها تو که خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست. کشاورز گفت: پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریک شویم که نصف این گنج از آن تو میباشد. مرد خندهای کرد و گفت: بخت من تازه بیدار شده است، نمیتوانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، میخواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور کرده است! و رفت… سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف کرد و سپس گفت: سردردهای تو از یکنواختی خوراک است اگر بتوانی مغز یک انسان کودن و کور مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت! خواننده محترم شما اگر جای گرگ بودید چکار میکردید؟ بله، درست است! گرگ هم همان کاری را کرد که شاید شما هم میکردید، مرد بیدار بخت قصهی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد. |
||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: BRAIN
پیام:
۵,۵۱۳
عضویت از: ۸ خرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- LEO MESSI - PEP - SPAIN-ARGENTINA - PEP-FERGUSEN گروه:
- کاربران عضو ![]() |
نقل قول Alireza_i99000 نوشته:اینجا چقدر عوض شده نه،فراموشتون نکردیم ؛خوش اومدی آقای ایزدی ![]() |
||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نقل قول Alireza_i99000 نوشته:اینجا چقدر عوض شده سلام داااااااااااااااااش ![]() ![]() |
||
هیچوقت به سرباز نمیگن «جمعهها تعطیله نجنگ» | |||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: neda1010
پیام:
۵۶۸
عضویت از: ۴ شهریور ۱۳۹۱
از: ایران
طرفدار:
- مسی و سسک - کرایف - پرسپولیس - اسپانیا - کریمی - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
الوووووووووو کسی هست? |
||
بعد از حمله ی اعراب به ایران، عربی از مرد پارسی پرسید: چرا زنان شما حجاب ندارند؟! مرد پارسی گفت: حجاب زنان ما پلک چشمان مردان ماست... |
|||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: pedram__M30
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۳,۰۰۹
عضویت از: ۴ مهر ۱۳۹۰
از: ESF
گروه:
- كاربران بلاک شده ![]() |
نقل قول کسی هست? ![]() |
||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
![]() ![]() نام کاربری: neda1010
پیام:
۵۶۸
عضویت از: ۴ شهریور ۱۳۹۱
از: ایران
طرفدار:
- مسی و سسک - کرایف - پرسپولیس - اسپانیا - کریمی - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو ![]() |
یکم فعول باشین لطفا!
|
||
بعد از حمله ی اعراب به ایران، عربی از مرد پارسی پرسید: چرا زنان شما حجاب ندارند؟! مرد پارسی گفت: حجاب زنان ما پلک چشمان مردان ماست... |
|||
۲۰ دی ۱۳۹۱
|
![]() ![]() ![]() |
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |