در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
قوانین تاپیک «مشاعره سنتی» انجمن هنر و ادبیات: مشاعره کنندگان می بایست پیش از شروع مشاعره از قوانین عمومی و قوانین خاص این انجمن آگاه باشند: 1- استفاده از شعر نو در این تاپیک به هیچ عنوان مجاز نمی باشد و مشاعره فقط با اشعار کلاسیک صورت میگیرد. 2- در مشاعره تعداد ابیات شعر مطرح شده باید حداقل یک و حداکثر سه بیت باشد. 3- ذکر نام شاعر در مشاعره الزامی ست. 4- مشاعره با اشعاری که جنبه شوخی دارند، یا از نظر فنی اشکال داشته باشند مجاز نمی باشد. در صورتی که شعر از نظر جمع دون شان مشاعره باشد توسط ناظرین حذف خواهد شد. 5- در صورتی که مبحث دیگری در کنار مشاعره مورد بحث باشد، تنها ارسال هایی قابل قبول هستند که شامل شعر باشند و از مبحث اصلی تاپیک خارج نشوند. 6- مشاعره کنندگان موظف اند ارسال هایی که از قوانین فوق پیروی نمی کنند را نادیده گرفته و برای ادامه مشاعره از پست قبل استفاده کنند. * برای جلوگیری از انحراف جریان مشاعره، لطفا موارد تخلف را سریعاً به ناظر بخش اطلاع دهید تا در اسرع وقت حذف شود. از اسمش معلومه ... برای شروع یه تفعل به جناب حافظ زدم، خیلی جالب اومد: صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا فقط خواهشا اشعار کلاسیک (منظوم، دارای وزن و قافیه، غیر سپید!) بنویسید و ترجیحا از اونچه که حفظ دارید. تاکید می کنم اینجا قرار نیست مدالی به کسی داده بشه که کسی احیانا بخواد زرت زرت شعر از روی نت کپی پیست کنه. ترجیح میدم شعر رو از حافظه و با احساس بنویسیم که فضای جالبی ایجاد بشه. |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۸ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
خودم هم الف میدم با یه دو بیتی زیبا از حضرت مولانا ای دوست، قبولم کن و جانم بستان مستم کن و از هر دو جهانم بستان با هرچه دلم قرار گیرد، بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان ... واقعا تو 4 جمله، یه دریا مفهوم بینهایت بلند رو بیان کرده |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۸ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
الان ما باید با حرف ((ن)) شروع کنیم اگه میشه یه توضیح بده
|
||
۲۸ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
آره دیگه، با آخرین حرف شعر قبلی.
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۹ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
جناب حافظ نفس باد صفا مشک فشان خواهد شد . عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد ارغوان جام حقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواد شد این تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت که به باغ امد از این راه و از آن راه خواهد شد حافظ از بهر تو امد سوی اقلیم وجود قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد ............. خوب حالا ((د)) بدید |
||
... | |||
۲۹ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
مهمان_مهمان
|
یه نکته! اگه بخوایم هر بار کل شعر رو بنویسیم یه کم سخت می شه، مثلا تصور کنید بیتی که انتخاب می کنیم از تو قصیده باشه... یه مشکل دیگه اش هم این هست که اون وقت باید با مطلع شعر شروع کنیم؛ بنابرین فکر می کنم بهتره یه بیت، یه بیت شعرها رو بنویسیم. (گرچه جدا کردن یه بیت از یه شعر نمی تونه کل حسش رو منتقل کنه) به هر حال این هم شعر بعدی، باز هم از حافظ: درد ما را نیست درمان، الغیاث... هجر ما را نیست پایان الغیاث... |
||
۲۹ اسفند ۱۳۸۶
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
ثواب روزه و حج قبول آنكس برد كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد ------------------------------ حرف هاي سخت ميدي اقليما جون! |
||
۱ فروردین ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
مهمان_مهمان
|
باشه آسون می گم. دل می رود ز دستم، صاحب دلان خدا را .... دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا |
||
۱ فروردین ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
آسمان کشـتی ارباب هنر میشکند تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم |
||
۱ فروردین ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
من نه آنم كه ز جور تو بنالم حاشا بنده ي معتقد و چاكر دولتخواهم |
||
۲ فروردین ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |