در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو |
نيلوفر جون دوتا سوال اگه حداقل يكي از اينا نباشه چي؟ بايد به خاطر اين چيزا نماز بخونيم؟ |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۸ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
بحث مذهبی بره سرجاش! خودتون کپی کنید من بعدش حذف کنم. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۸ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
گفتا که چونی آنجا؟ گفتم در استقامت در حدیث آمده است که پیامبر فرمود سوره هود مرا پیر کرد و بسیاری از مفسران، همین آیه استقامت را علت حدیث می دانند: « فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلا تَطْغَوْا إنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ» عطار حکایت می کند که: وقتی شبلی با اصحاب از راهی می گذشت. مردی را دیدند که به دار آویخته بودند. از اطرافیان پرسیدند: سبب چیست؟ گفتند این بارها و بارها دزدی کرده و مجازات شده و حتی دست های او را نیز قطع کردند بلاخره بار آخر به دستور قاضی او را به دار آویختند. شبلی پیش آمد و بوسه ای بر پای آن دزد زد و گفت: زهی مرد! چنین باید بود در کار و چنین باید ایستاد تا جان. |
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۹ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: White.Witch
پیام:
۱,۲۸۱
عضویت از: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از: موزه نگه داری انسان
گروه:
- کاربران عضو |
آن قدر کلمات مسخره و چندشآور بیخ گوشم تکرار شده که دیگر یادم رفته این طرز مضحک حرف زدنِ همراه با باد در غبغب انداختن را چه زمانی برای نخستین بار دیدم و شنیدم. البته خوب که فکر میکنم، میبینم عمر این خزعبلات به ده سال هم نمیرسد ! متکلمانِ به این سبکِ نازیبا، انگار اصالتاً زامبیایی ! هستند. برای ساده کردن تلفظ زامبیایی که خودش به سختی در دهان میچرخد، من خلاصهاش میکنم در زامبی !!! انشاءالله که شما هم موافق باشید ! یکی از حوزههای بحث و فحص در علم زبانشناسی، خویشاوندی زبانها با یکدیگر است. برای نمونه، گروهی از زبانها را هند و اروپایی مینامند. مبنای خویشاوندی در مواردی نزدیکی دستور زبان و گاهی اوقات تشابهات ریشهشناختی واژهها است. در گروه هند و اروپایی میتوان از شباهت ظاهری برخی از واژهها نام برد. مثلاً در زبانهای فارسی و انگلیسی واژههای “بستن” و “fasten” را داریم. از این دست شباهتها فراوان است. همینها این دو زبان را در یک گروه قرار دادهاند. حالا برگردیم به بحث شیرین زامبیها !!! جماعت مذکور از این نظر که فارسی را کاملاً زشت تکلم میکنند، نشان دادهاند که کلاً خارج میزنند ! کاشکی دست کم مثل برخی از فرنگ دیدهها یا عُشّاق سینه چاک فرنگستان چهار تا کلمه انگلیسی و فرانسوی را وسط مکالماتشان بلغور میکردند. در آن صورت، دل آدم زیاد نمیسوخت. بالاخره یک جوری با خودمان کنار میآمدیم که طرف دارد از خویشاوندان وام میگیرد ! اما اگر یک ایرانی، فارسی را مثل زامبیاییها صحبت کند و بنویسد، من و شما باید دو دستی بزنیم توی سر خودمان. طرف حتی اگر زبان مادریاش فارسی نبوده باشد، فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور که آموزش دیده است. چند سال درس خوانده باشد خوب است !؟ تا دیپلم !؟ تا فوق دیپلم !؟ تا لیسانس !؟ نه جانم، برو بالا. یاد داستان مواجهه رضا شاه با آن درشکهچی افتادم ! برو بالا !!! زامبیها، بیعرضهترینشان فوق لیسانس دارند ! تازه درد وقتی بیشتر میشود که بدانی زامبیها از اَعاظِماَند و صاحب مناصب. مناسکی دارند و دفتر و دستکی. یک مسئول دفتر آقا دارند و یک منشی خانوم ! آقای دفتر هر از چند گاهی زنگ میزند به اصحاب رسانه که دکتر ! حرفش گرفته ! و کنفرانس مطبوعاتی دارد؛ بشمار سه اینجا باشید ! این وسط اَبَرزامبیها البته بدون نیاز به دعوت از گزارشگران، هر وقت از جلسه بیرون بیایند، عدهای میرزا بنویس دورشان حلقه میزنند تا درباره آخرین تصمیمات از ایشان بپرسند. دقیقاً در همین لحظات است که زامبیها به جان زبان فارسی میافتند؛ و به مصوب شدن ورود پیدا میکنند !!! اگر به کامپیوتر دفتر تألیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش دسترسی داشتم، به شما میگفتم که یک ایرانی تا دیپلم بگیرد چند بار در متون درسی مصادر “تصویب شدن”و “وارد شدن” را میخواند. اما همینجوری سرانگشتی و حفظی ! هم که بخواهم بشمرم، میتوانم بگویم “خیلی !!!”. البته این حال ایرانیای است که آخرین مدرک تحصیلیاَش دیپلم باشد و جز کتابهای درسی هیچ چیز دیگری نخوانده باشد؛ نه روزنامهای، نه مجلهای، نه حتی زیرنویس تلوزیون را ! حتی همانها که حضرات نهاد دوست دارند روی نمودار هِی بِبَرَندِشان بالا و بالاتر، اگر اهل کتاب داستان و متن علمی خواندن نباشند، مجلات زرد را خوب ورق میزنند. یعنی کفِ سوادی که از یک ایرانی دیپلمه انتظار میرود، خیلی بالاتر از آن حدی است که طرف اسم مفعول را بکند پایه ساخت یک مصدر ! “تصویب شدن” مصدر است و “مصوب” به عنوان یک اسم مفعول یعنی “تصویب شده”؛ یعنی چیزی که جمعی آن را درست پنداشته و به رسمیت شناختهاند. حالا زامبیهایی پیدا شدهاند در این سرزمین که با اسم مفعول، مصدر میسازند ! مصادر جدید عبارتند از “مصوب شدن” و “مصوب کردن”؛ که اگر بخواهم شرحشان بدهم، میشوند “تصویب شده شدن” و “تصویب شده کردن” !!! بر همین قیاس است “ورود پیدا کردن” !!! مصدر درست در زبان فارسی “وارد شدن” است؛ و “ورود” به یک معنا اسم مصدر تلقی میشود. ولی اخیراً ورود را پیدا هم میکنند ! ساختمانهایی هستند که درهای دو لنگه دارند و آدم میماند که برای “وارد شدن” باید کدام لنگه را به سمت خودش بکشد یا به طرف مقابل بفشارد. تصور کنید به دری میرسیم که رویش نوشته شده “از اینجا ورود پیدا کنید” ! خدایا زبان فارسی را از دست زامبیها نجات بده. منبع |
||
قصه ی گذشته های خوب من خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن حالا باید سر رو زانوم بذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم... |
|||
۹ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
خداوند را زبان بند نیامده است که دیگر سخن نگوید اگر تو در بیایان سیر کردی و طور سینا را ندیدی از مسکنت روح توست وگرنه به هر بیابان که رَوی کوه طور حاضر است و ندای خداوندی با همان طنین به گوش می رسد برای آن کس که بخواهد و بجوید اما آن کس که به سوی زمین خَم شده و تمامی دل در گرو آب و نان و منّ و سلوی نهاده است آن آتش را نمی بیند و آن صدا را که چون رعد در بیابان پیچیده است نمی شنود. جمیز راسل لوئل ترجمه دکتر الهی قمشه ای برگرفته از کتاب «سیصد و شصت وپنج روز در صحبت قرآن» |
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۹ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: CarlesAlenya
پیام:
۳۱,۲۸۰
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۹۱
گروه:
- کاربران عضو - شورای نخبگان سایت |
نگــاه ساکت بــاران به روی صورتــم دزدانه میـلغـــزد ولی بــاران نمیداند که من دریــایی از دردم به ظاهـــر گرچه میخـــندم ولی انــــدر سکوتـــی تلــــخ میـــ گریم . . . |
||
۹ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
متی ترانا و نراک...
|
||
|
|||
۱۰ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
سکوت سرخ شقایق ها را در این ویرانی تو می دانی غم پنهان نگاه ما را در این حیرانی تو می خوانی از آن سوی خورشید از آن سمت دریا صدایم کن صدایم کن صدایم کن... تو لبخند صبحی پس از شام یلدا از این تیرگی ها رهایم کن... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۰ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
اگر نظر مخالف شما را عصبانی میکند، نشان آن است که شما ناخودآگاه میدانید که دلیل خوبی برای آنچه فکر میکنید درست است ندارید. اگر کسی اصرار کند که جمع دو با دو برابر پنج است یا ایسلند روی خط استوا قرار دارد؛ شما بیشتر احساس دلسوزی میکنید تا خشم، مگر اینکه آنقدر کم از حساب و جغرافی بدانید که نظر او عقیده ی شما را به لرزه درآورد! An Outline of Intellectual Rubbish - برتراند راسل |
||
|
|||
۱۰ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام:
۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي - كرايف - استقلال کبییر - تيم ملي بارسلونا - جانواريو - پپ گواردیولا - قلعه نوعي گروه:
- كاربران بلاک شده |
چه جوه سنگینی بر تاپیک حاکم شد؟؟؟
|
||
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن "آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد " |
|||
۱۱ آبان ۱۳۹۲
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |