در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
آخرین جرعه ی این جام... ------------------------------- همه میپرسند چیست در زمزمه مبهم آب چیست در همهمه دلکش برگ چیست در بازی آن ابر سپید روی این آبی آرام بلند که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال چیست در خلوت خاموش کبوترها چیست در کوشش بی حاصل موج چیست در خنده جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می نگری نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرام بلند نه به این خلوت خاموش کبوترها نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام من به این جمله نمی اندیشم من مناجات درختان را هنگام سحر رقص عطر گل یخ را با باد نفس پک شقایق را در سینه کوه صحبت چلچله ها را با صبح بغض پاینده هستی را در گندم زار گردش رنگ و طراوت را در گونه گل همه را میشنوم می بینم من به این جمله نمی اندیشم به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو میاندیشم تو بدان این را تنها تو بدان تو بیا تو بمان با من تنها تو بمان جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب من فدای تو به جای همه گلها تو بخند اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز ریسمانی کن از آن موی دراز تو بگیر تو ببند تو بخواه پاسخ چلچله ها را تو بگو قصه ابر هوا را تو بخوان تو بمان با من تنها تو بمان در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش .::: فریدون مشیری :::. |
||
۱۱ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
از خدا خواستم من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هست |
||
... | |||
۱۱ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
من یکی از شعر های فروغ رو چاپ کردم میخواستم اینجا بزارم ولی شعر های فروغ یک ذره... مجبور شدم یک بندشو سانسور کنم.(فروغ جون شرمنده) ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیم بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم ز آلودگی ها کرده پاک *** ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایه ی مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرین شاخه ها پر بار تر ای در بگشوده بر خورشیدها در هجوم ظلمت تردیدها با توام دیگر ز دردی بیم نیست هست اگر,جز درد خوشبختیم نیست ای دل تنگ من و این بار نور؟ هایهوی زندگی در قعر گور *** ای دو چشمانت چمنزاران من داغ چشمت خورده بر چشمان من پیش از اینت گر که در خود داشتم هرکسی را تو نمی انگاشتم *** درد تاریکیست درد خواستن رفتن و بیهوده خود را کاستن سرنهادن سیه دل سینه ها سینه آلودن به چرک کینه ها در نوازش,نیش ماران یافتن زهر در لبخند یاران یافتن زر نهادن در کف طرّار ها گمشدن در پهنه ی بازارها *** ای به زیر پوستم پنهان شده همچو خون در پوستم جوشان شده گیسویم را از نوازش سوخته گونه هام از هرم خواهش سوخته آه,ای بیگانه با پیراهنم آشنای سبزه زاران تنم آه,ای روشن طلوع بی غروب آفتاب سرزمین های جنوب آه,اه ای از سحر شاداب تر از بهاران تازه تر سیراب تر عشق دیگر نیست این,این خیرگیست چلچراغی در سکوت و تیرگیست عشق چون در سینه ام بیدار شد از طلب پا تا سرم ایثار شد این دگر من نیستم,من نیستم حیف از آن عمری که با من زیستم *** این دل تنگ من و این دود عور؟ در شبستان,زخمه های چنگ ورود؟ این فظای خالی و پروازها؟ این شب خاموش و این آوازها؟ *** ای نگاهت لالایی سحر بار گاهواره ی کودکان بی قرار ای نفسهایت نسیم نیمخواب شسته از من لرزه های اضطراب خفته در لبخند فرداهای من رفته تا اعماق دنیاهای من *** ای مرا با شور شعر آمیخته این همه آتش به شعرم ریخته چون تب عشقم چنین افروختی لاجرم شعرم به آتش سوختی |
||
۱۱ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
نقل قول ODIN - The God Of War نوشته:كلا سه گروه و خواننده ( Linkin Park , Avril Lavigne , Evanscence ) كه خيلي دوسشون داشتم و آلبوم هاي قبليشون رو شاهكار ميدونستم به يكباره افت كاملا محسوسي داشتن. من همچنان معتقدم آلبوم Meteora از LP نظير نداره و بدون ترديد بهترينه. با همه اش موافقم جز این که به جز چندتا کار پراکنده ی Avril، هیچ وقت برام جنبه ی شاهکار نداشته. Meteora و Hybrid Theory هر دوشون عالین! برام خیلی عجیبه که با وجود تغییرات عمیقی که من داشتم، همیشه این آهنگ ها برام دوست داشتنی بودن و گرچه مفهومشون برام عوض شد، اما هیچ وقت برام خسته کننده نبودن. With You آهنگیه که هر وقت خواب خاصی می بینم تو ذهنم پخش می شه: نقل قول I woke up in a dream today.... و نقل قول it's true the way I feel, was promised by your face, the sound of your voice, painted on my memories, even if you're not with me, I'm with you هیچ آهنگی رو به اندازه ی Numb پشت هم گوش نکردم. (حدود 24 ساعت) با Easier To Run یاد گذشته ها افتادم: نقل قول sometimes I remember the darkness of my past, bring back these memories I wish I didn't have...با Somwhere I belong تموم حرف هام رو زدم: نقل قول I wanna find something I wanted all along, somewhere I belong...با pushing me away احساسی که نمی دونستم چه طور به دوستم بگم رو گفتم: نقل قول the sacrifice is never knowing, why I never walked away...با Breaking the habit خیلی رفتنی ها رو راحت کنار گذاشتم: نقل قول I'll never fight again and this is how it ends....و خیلی از آهنگ های دیگه ی این دو آلبوم... از آهنگ های Ev. هم می تونم بگم تو یه بازه ی زمانی، به جز tourniquet هیچ چیز نمی تونست برام جواب گو باشه. نقل قول My God, My touniquet! return to me salvation....واقعا حیف که الان باید برم، تازه می خواستم در مورد تصویرهای ذهنی که این آهنگ ها بهم می دن صحبت کنم. فقط اینو می گم که lp و ev. واقعا کمک های بزرگی به من بودن! و این اصلا یه شعار نیست. |
||
۱۱ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
اما با اين حال من باز هم ميگم what i've done يه چيز ديگس
|
||
۱۱ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
اين هم بهترين کار nickelback از نظر من اين آهنگ رو Chad Kroeger در رابطه با مشکلاتي که بعد از اينکه پدرش تو 2 سالگي ترکش کرده داشته نوشته.اين آهنگ تو فيلم The Hills Have Eyes هم استفاده شده.سبکش هم grunge هست Mothers hands were lined with dirt From long days in the field And mothers hands are serving meals In a cafe on this street With mouths to feed Just trying to keep clothing on our backs And all I hear about is How it's so bad, it's so bad It's too bad, it's too bad Too late, so wrong, so long It's too bad that we had no time to rewind Let's walk, let's talk Let's talk You left without saying goodbye Although I'm sure you tried You call and ask from time to time To make sure we're alive But you weren't there Right when I'm needing you the most And now I dream about it How it's so bad, it's so bad It's too bad, it's too bad Too late, so wrong, so long It's too bad that we had no time to rewind Let's walk, let's talk Let's talk Father's hands are lined with guilt For tearing us apart Guess it turned out in the end Just look at where we are Made it up, still got clothing on our backs And now I scream about it How it's so bad, it's so bad It's too bad, it's too bad Too late, so wrong, so long It's too bad that we had no time to rewind Let's walk, let's talk Let's talk No time, last one, let's go nickelback_too bad |
||
۱۴ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
باز... باز این تصنیف... باز این آهنگ... باز هم این سوال بی جواب... باز... ای الهه ناز... با دل من بساز... کاین غم جانگداز... برود ز برم... گر... دل من نیاسود... از گناه تو بود... بیا تا ز سر... گنهت گذرم... باز... می کنم دست یاری به سویت دراز... بیا تا غم خود را.... با راز و نیاز... ز خاطر ببرم... گر... نکند تیر خشمت... دلم را هدف... به خدا همچون مرغ پر شور و شعف... به سویت بپرم... آن که او به غمت دل بندد چون من کیست؟ ناز تو بیش از این بهر چیست؟ تو الهه نازی... در بزمم بنشین... من تو را وفادارم، بیا که جز این... نباشد هنرم... این همه بی وفایی ندارد ثمر... به خدا اگر از من نگیری خبر... نیابی اثرم.... این همه بی وفایی ندارد ثمر... به خدا اگر از من نگیری خبر... نیابی اثرم... |
||
۱۷ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
شعرت با م تموم شد یاد غزل زیادی از سعدی افتادم: من چرا دل به تو دادم که دلم می شکنی؟ یا چه کردم که نظر باز به من می نکنی؟ دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل و جان رفته، که جان در بدنی مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول مستی از عشق، نکو باشد و بی خویشتنی |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۸ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
اینجا که تاپیک مشاعره نیست
|
||
... | |||
۱۸ تیر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
ولی محدودیتی هم در نوشتن شعر نداره.
|
||
۱۹ تیر ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |