در حال دیدن این عنوان: |
۳ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Loyal.Boy
پیام:
۲,۷۰۲
عضویت از: ۵ مرداد ۱۳۸۶
از: تبریز
طرفدار:
- ژاوی - مسی - اینیستا - مارادونا - ریوالدو - اسپانیا - آرژانتین - کریم باقری - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد --- بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد کو حریفی کش سرمست که پیش کرمش --- عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد |
||
بعد از این هم آشیانت هر کس است ، باش با او یاد تو ما را بس است . | |||
۱۳ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
دیر است که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد حافظ ------- |
||
۱۳ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
سجاد جان در پست فبلی گفتم رعایت کنید . در پس اینه طوطی صفتم داشته اند انچه استاد ازل گفت بگو می گویم . |
||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Loyal.Boy
پیام:
۲,۷۰۲
عضویت از: ۵ مرداد ۱۳۸۶
از: تبریز
طرفدار:
- ژاوی - مسی - اینیستا - مارادونا - ریوالدو - اسپانیا - آرژانتین - کریم باقری - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
مگه من چیکار کردم خوب آخر شعری که تو نوشتی (ن) بود منم با (ن) شروع کردم حرفا میزنیها... مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی --- رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است |
||
بعد از این هم آشیانت هر کس است ، باش با او یاد تو ما را بس است . | |||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
همین جوری گفتم . به دل نگیر . تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه اماده کنی . |
||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش می سپارم به تو از چشم حسود چمنش گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور دور باد افت دور فلک از جان و تنش حافظ ------- |
||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
نام کاربری: Loyal.Boy
پیام:
۲,۷۰۲
عضویت از: ۵ مرداد ۱۳۸۶
از: تبریز
طرفدار:
- ژاوی - مسی - اینیستا - مارادونا - ریوالدو - اسپانیا - آرژانتین - کریم باقری - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت --- روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
|
||
بعد از این هم آشیانت هر کس است ، باش با او یاد تو ما را بس است . | |||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی به خدایی که تویی بنده بگزیده او که بر این چاکر دیرینه کسی نگزینی حافظ -------- |
||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
ياد آن وقتي كه بي غم مي بديم ، شاد و خوب و خرم از هم مي بديم ، ياد شادي هاي روز كودكي ، "بر فراز اسب هاي چوبكي " ، حالا تو ي بده محمد .:016: |
||
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
یار خود را خواب دیدم ای برادر دوش من / بر کنار چشمه خفته در میان نسترن حلقه کرده دست بسته حوریان بر گرد او / از یکی سو لاله زار و از یکی سو یاسمن باد می زد نرم نرمک بر کنار زلف او / بوی مشک و بوی عنبر می رسید از هر شکن مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار / چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن ز اول این خواب گفتم من که هم آهسته باش / صبر کن تا باخود آیم یک زمان تو دم مزن مولوی -------- حیف بود اگه تا آخر نمی نوشتم |
||
۱۵ مرداد ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |