در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
نقل قول ریحانه نوشته:مرسی از جواب جامعت کوثر عزیزم خواهش میکنم. این متن رو خودم نوشتم اهانت به پیامبر باعث شد یه متن درباره ایشون بنویسم. دوست دارم نظرتون رو بدونم . داستان از جایی شروع شد که درکتاب های عهد قدیم، نام و نشانش آورده شد و پیامبران الهی یک به یک پس از دیگری فرستاده شدند تا موعودی را بشارت دهند که خداوند او را برگزید و بر تمام جهانیان برتری داد، اما حسودان و بد اندیشان که راه سعادت را نشناخته و دوستی شیطان را بر دوستی خدا و اولیای او ترجیح می دادند، درصدد خاموش کردن نور الهی با دهان خود برآمدند و نقشه های شیطانی خود را از همان آغار ولادت و قبل تر از آن طرح ریزی کردند... بهتر بگویم داستان از خلقتش شروع شد آن زمان که خداوند به فرشتگانش فرمود: "من در زمين جانشينى خواهم گماشت " 1 و آتش کینه و حسادت در وجود شیطان شعله ور شد که "من برتر از انسانم " 2 و خداوند نخواست چیره شوند... که اراده ی او بالاتر از هر اراده ای ست... مولود وعده داده شده پای بر زمین گذاشت... دوران رنج و محنت کودکی را پشت سرگذاشت و خداوند او را از هر خطری حفظ نمود... آمده بود تا برای جان های خسته رحمه للعالمين 3 باشد و برای دل های تاریک و زخم خورده از جهل، چراغ هدایت ...4 چنان شیفته هدایت مردم به سوی حق بود که از هیچ چیزی حتی جان و مال و ناموس و... دریغ نکرد تا جایی که خداوند فرمود: " ای رسول ما، تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از اینکه ایمان نمی آورند هلاک سازی " .5 و تکرار می کرد:"من از شما هیچ اجری نمی خواهم مگر محبت ورزی به نزدیکانم " 6 . وتاکید می کرد: "من هرآنچه اجر از شما خواستم به نفع خودتان است ". 7 صبورترین و مهربان ترینِ خلق هم که باشی زخم زبان ها و کینه ها و عداوت ها، طاقت فرسا و ملال آورند و گویی جز خدا کسی نمی تواند تسلی خاطرت شود: "و صبر كن و صبر تو جز به (توفيق) خدا نيست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نيرنگ مىكنند دل تنگ مدار... "8 پیامبر مهربانی، جنگی را آغاز نکرد و همواره دعوت کننده به حق بود، اما یاران شیطان همواره در تلاشند تا نور خدا را خاموش کنند، نقشه هایشان با انکار، تهمت و توهین و ترور شخصیتی شروع شد و به جنگ و قتل او و فرزندانش منجر شد ... و خداوند نخواست چیره شوند... که اراده ی او بالاتر از هر اراده ای ست... حال بعد از سالیان سال از خلقت نورانی و ولادتش، شیطان در لباس های گوناگون همچنان حسادت خود را نمایان می کند تا قلب مردمی را از او و فرزندانش دور کند... و چه بد است جایگاه کسانی که حسد ورزیده و شیطان را ولی خود قرار دادند! نمی دانستند و نمی دانند که اگر حکومت بر سرزمین ها برای برپایی عدل و داد را از او بگیرند، نمی توانند حکومت او بر دل های عاشقان را غصب کنند. هرچند که خداوند مقدر فرموده: " وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِى الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ " «و ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين ضعیف شمرده شدند ، منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان (روى زمين) قرار دهيم». 9 1. وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً - بقره آیه 30 2. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ – بقره آیه 34 3.وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ نفرستادیم تو را مگر اینکه رحمتی برای جهانیان باشی_ انبیا آیه 107 4. وَ داعِياً إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً، ما تو را دعوتکننده بهسوی اللّه بهفرمان او قراردادیم و هم چراغ روشنیبخش. احزاب آیه 46 5.لعلّک باخع نفسک الاّ یکونوا مؤمنین _ شعراء آیه 3 6.قُل لا أسألُکُم عَلَیهِ اَجرا إلا المَوَدةَ فِی القُربی _ شوری آیه 23 7. قُل ما سَئَلتُکُم مِن اَجر فَهُوَ لَکُم _ سبأ آیه 47 8. وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ – نحل آیه 127 9. قصص آیه 5 |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۸ بهمن ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
نام کاربری: L.A-Messi
پیام:
۴,۶۳۲
عضویت از: ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
از: دامغان
طرفدار:
- مسی - کرایف،دی استفانو - گواردیولا،گاس هیدینگ - کلا قیدشو زدم گروه:
- کاربران عضو |
◾◾◾◾◾◾◾◾◾ . حاج محمد اسماعیل دولابی می گوید: ...صبر کن خدا در را باز میکند. تنها، نشستن و مودب بودن کار شماست . اما باز کردن یا باز نکردن در با اوست . اختیاری نیست! هر وقت دیدی تاخیر افتاد پشت در بایست . مبادا بروی و بگویی چیزی نمیدهند . با هنر و فهمت تا پشت در برو . در را محکم نزنی . یا اصلا در نزن .صاحبخانه خودش میداند، انجا بنشین . ◾◾◾◾◾◾◾◾◾ شبی که حضرت زهرا را میخواستند دفن کنند اصحاب حضرت امیر پشت در آمدند تا کمک کنند . حضرت امیر امام حسن را فرستاد که پشت در صدای گریه می آید، ببین کیست ؟ امام حسن گفت اصحابند، گریه میکنند که در را باز کنید داخل بیاییم . حضرت فرمود بگو بروند اول اذان بیایند تشییع جنازه کنند . اینها رفتند اما یکی ماند و نرفت. همانجا نشست . نتوانست برود . یک دقیقه بعد حضرت امیر دیدند هنوز صدای گریه می آید فرمودند پسرم مگر نگفتی بروند؟! عرض کرد چرا ، دو مرتبه دم در رفت و فرمود چرا نرفتی ؟ گفت : پای رفتن نداشتم ... حضرت امیر گفتند : بگو بیاید داخل. ببین که کمی پشت در ایستادن خوب است . به اشاره ملتفت باش. از یکسال، پنج سال پشت در ایستادن نترس. |
||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
|
||
۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
لطفا اینو بخونید |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۳ اردیبهشت ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
|
||
و هر هزار ، تویی ... |
|||
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
نقل قول The One True King of Westros نوشته:نقل قول ریحانه نوشته:سلام اگه ما از یکی مثه رونالدو بد بگیم (یعنی احساسی درموردش بد گیم ن اینکه مثلا بگیم بد بازی میکنه) غیبته؟گناه داره؟ سلام آخه این آدم نجس فاسق زناکار غیبت داره؟ مدیر سایت اعصاب معصاب نداریا. |
||
و هر هزار ، تویی ... |
|||
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
|
||
و هر هزار ، تویی ... |
|||
۶ خرداد ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
|
||
و هر هزار ، تویی ... |
|||
۶ خرداد ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
✳ناگفته هایی از ازدواج با خدیجه خدیجه، شیفته امانت و صداقت محمّد(ص) شد تا آنجا که پس از مدتی خواستار ازدواج با او گردید. محمّد(ص) نیز چون خدیجه را زنی پاکدامن و خداپرست با خصایل اخلاقی نیکو یافته بود، این پیشنهاد را پذیرفت. برخلاف آنچه بعدها دهان به دهان چرخید، خدیجه هنگام ازدواج با محمّد(ص) بیوه زنی40 ساله با فرزندانی از دو همسر پیشین نبود. محمّد(ص) و خدیجه تقریبا هم سن بودید (آن زمان هر دو حدود 25 سال داشتند) و خدیجه هیچگاه قبل از محمّد(ص) ازدواج نکرده بود و خود فرزندی نداشت. (1) خدیجه که ثروتی فراوان داشت از روی خیر خواهی فرزندان خواهرش، هاله را که زینب و رقیه نام داشتند تحت تکفّل گرفته بود. هنگامی که با محمّد(ص) ازدواج کرد، بعد از مدتی مادرشان هاله از دنیا رفت و زینب و رقیه نزد آنها بزرگ شدند. آنها رَبیبه (دختر خوانده) محمّد(ص) شدند.(2) 1- دربارهی سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج با محمّد(ص) نظرات متعددی وجود دارد. با بررسی نظر مورخان و شواهد مستدل دیگر به این نتیجه میرسیم که بانو خدیجه در زمان ازدواج شان 25 ساله یا 28 ساله بودند. برای مطالعه بیشتر به مقاله «برگزیده ترین برگزیده» و مراجع آن، در پایگاه علمی فرهنگی محمّد(ص) به آدرس مشاهده لینک مراجعه کنید. 2- این موضوع به تفصیل در کتاب الصحیح من سیرة النبى الاعظم نوشتهی جعفر مرتضى عاملى توضیح داده شده است. برای مطالعه بیشتر به مقاله «برگزیده ترین برگزیده» مراجعه کنید. مشاهده لینک |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۵ تیر ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی | ||
|
ماجرای ولادت امام مجتبی علیه السلام پیش از این در تاریخ زندگانى پیامبر بزرگوار اسلام در حوادث سال سوم هجرت ذكر شد كه سبط اكبر آن حضرت، امام حسن(ع)، در سال سوم به دنیا آمد، و مشهور آن است كه این مولود فرخنده در شب نیمه ماه رمضان-بهترین ماههاى خدا-متولد شده، و البته در این باره در كتابهاى شیعه و سنت اقوال دیگرى هم نقل شده كه خلاف مشهور است (1) . داستان ولادت و مراسم نامگذارى و اما داستان ولادت به گونهاى كه در روایات شیخ صدوق(ره)در امالى و علل و عیون اخبار الرضا(ع)و روایات دیگر محدثین شیعه و اهل سنت آمده و از امام سجاد(ع) روایتشده این گونه است كه فرمود: چون فاطمه(س)فرزندش حسن را به دنیا آورد، به پدرش على(ع)عرض كرد: نامى براى او بگذار، على(ع)فرمود: من چنان نیستم كه در مورد نامگذارى او به رسول خدا پیشى گرفته و سبقت جویم.در این وقت رسول خدا(ص)بیامد، و آن كودك را در پارچه زردى پیچیده، به نزد آن حضرت بردند.حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم كه او را در پارچه زردنپیچید؟سپس آن پارچه را به كنارى افكند و پارچه سفیدى گرفته و كودك را در آن پیچید، آنگاه رو به على(ع)كرده فرمود: آیا او را نامگذارى كردهاى؟ عرض كرد: من در نامگذارى وى به شما پیشى نمىگرفتم! رسول خدا(ص)فرمود: من هم در نامگذارى وى بر خدا سبقت نمىجویم! در این وقتخداى تبارك و تعالى به جبرئیل وحى فرمود كه براى محمد پسرى متولد شده، به نزد وى برو و سلامش برسان و تبریك و تهنیت گوى و به وى بگو: براستى كه على نزد تو به منزله هارون است از موسى، پس او را به نام پسر هارون نام بنه! جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خداى تبارك و تعالى تو را مامور كرده كه او را به نام پسر هارون نام بگذارى. رسول خدا(ص)پرسید: نام پسر هارون چیست؟عرض كرد: «شبر».فرمود: زبان من عربى است؟ عرض كرد: نامش را«حسن»بگذار، و رسول خدا(ص)او را حسن نامید... (2) و در برابر این روایت، روایات دیگرى هم در كتابهاى علماى شیعه و اهل سنت آمده كه چون حسن(ع)به دنیا آمد، على(ع)او را«حرب»نامید، و چون رسول خدا(ص)اطلاع یافتبه على(ع)دستور داد آن نام را به«حسن»تغییر دهد... (3) و یا اینكه على(ع)نام این نوزاد را«حمزه»گذارد و چون حسین به دنیا آمد نام او را«جعفر»گذارد، و پس از آن رسول خدا(ص)على(ع)راطلبیده و به او فرمود: به من دستور داده شده كه نام این فرزند خود را تغییر دهم، سپس به على(ع)دستور داد كه نام آن دو را«حسن»و«حسین»بگذارد، و على(ع)نیز به دستور آن حضرت عمل كرد... (4) ولى همان گونه كه صاحب كشف الغمه گفته است، این مطلب بعید به نظر مىرسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است كه در روایتبالا ذكر شد، و باقر شریف در كتاب حیاة الحسن این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیلهایى بر این مطلب ذكر كرده كه بهتر استبراى اطلاع بیشتر به همان كتاب مراجعه نمایید. (5) و در روایات بسیارى از طریق اهل سنت آمده كه این دو نام شریف«حسن»و«حسین»در جاهلیتسابقه نداشته و از نامهاى بهشتى است، و متن یكى از آن روایات كه طبرى در كتاب ذخائر العقبى روایت كرده، این گونه است كه عمران بن سلیمان گفته: «الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنة، ما سمیتبهما فى الجاهلیة» (6) (حسن و حسین دو نام از نامهاى اهل بهشت است كه در زمان جاهلیتسابقه نداشته است.) انجام مراسم دینى و سنتهاى مذهبى از جمله سنتهاى اسلامى درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست كه رسول خدا(ص)این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، و پس از اینكه او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستشاذان و در گوش چپ او اقامه گفت (7) . و نیز براى نوزاد جدید عقیقه كرد(یعنى گوسفندى براى او قربانى كرد (8) و یك ران آن را به قابله داد، و در برخى از روایات است كه این كار را در روز هفتم انجام داد (9) . و در روایت كلینى(ره)در كافى این گونه است كه پس از عقیقه این دعا را خواند: «...بسم الله عقیقة عن الحسن» (به نام خدا این عقیقهاى است از حسن...) و به دنبال آن نیز این دعا را خواند: «اللهم عظمها بعظمه، و دمها بدمه، و شعرها بشعره، اللهم اجعله وقاءا لمحمد و آله» (10) (خدایا استخوان آن در برابر استخوان این نوزاد، و گوشتش در برابر گوشت وى، و خونش در برابر خون او، و مویش در برابر موى او، خدایا آن را وسیله حفاظتى براى محمد و خاندانش قرار ده.) و همچنین رسول خدا(ص)دستور داد موى سر نوزاد را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه دهند، و سپس بر سر نوزاد«خلوق»-كه نوعى عطر مخلوط بوده-مالید، و به دنبال آن به عنوان مذمت از رسم و شیوه معمول آن زمان كه خون بر سر نوزاد مىمالیدند به اسماء كه راوى حدیث است فرمود: «یا اسماء الدم فعل الجاهلیة» (اى اسماء مالیدن خون بر سر نوزاد از كارهاى زمان جاهلیت است!) و در پارهاى از روایات اهل سنت آمده كه در روز هفتم مراسم ختنه نوزاد نیز انجام شد (11) ، ولى ظاهر روایات شیعه آن است كه از جمله مختصات ائمه دین(ع)آن بوده كه«مختون»(یعنى ختنه شده)به دنیا مىآمدند، جز آنكه به عنوان استحباب و سنت، صورتى (12) از این كار را انجام مىدادند... (13) و از جمله سنتهاى نوزاد در اسلام تعویذ او به دعاست، یعنى براى سلامتى و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنى و انسى به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا مىسپارند. و طبق روایات بسیارى كه در كتابهاى شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا(ص)دو فرزند خود حسن و حسین(ع)را به این دعا تعویذ فرمود: «اعیذ كما بكلمات الله التامة من كل شیطان وهامة و من كل عین لامة» (14) (شما را پناه مىدهم به كلمات تامه و كامله پروردگار از هر شیطان بدخواهى و از هر چشم زخمى.) و در روایت دیگرى است كه این گونه مىفرمود: «اعیذ كما من عین العاین و نفس النافس» (15) (شما را پناه مىدهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.) كنیه و القاب و از جمله آداب و سنتهاى ولادت نوزاد پس از نامگذارى، تعیین كنیهبراى اوست كه طبق حدیثى، امام باقر(ع)فرمود: «انا لنكنى اولادنا فى صغرهم مخافة النبز ان یلحق بهم» (16) (ما براى فرزندانمان در كودكى كنیه قرار مىدهیم، از ترس آنكه مبادا در بزرگى دچار لقبهاى ناخوشایند گردند.) و كنیه آن حضرت بر طبق روایات بسیارى«ابو محمد»بوده و كنیه دیگرى نداشته است. و اما القاب آن حضرت بدین شرح است: سبط، زكى، مجتبى، سید، تقى، طیب، ولى... و مرحوم اربلى در كتاب كشف الغمة پس از نقل كنیه و القاب آن حضرت از روى كتابهاى اهل سنت گفته است: مشهورترین این القاب«تقى»است و بهترین و شایستهترین آنها همان است كه رسول خدا(ص)او را بدان ملقب فرمود و آن«سید»است. (17) پى نوشتها 1.مستدرك حاكم، ج 3، ص 169، اسد الغابه، ج 2، ص 9، اكمال الرجال خطیب تبریزى، ص 627، حیاة الامام الحسن، ج 1، ص 59. 2.بحار الانوار، ج 43، ص 238، و به همین مضمون روایات بسیارى در كتب اهل سنت نقل شده كه بیشتر آنها در ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 492 به بعد ذكر شده است. 3.بحار الانوار، ج 43، ص 251، حیاة الحسن باقر شریف، ج 1، ص 63، ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 501-492. 4.بحار الانوار، ج 43، ص 255، ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 498. 5.حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63. 6.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 488 و حیاة الامام الحسن بن على، ج 1، ص 63.و در مناقب ابن شهرآشوب از عمران بن سلیمان و عمرو بن ثابت نقل كرده كه گفتهاند: «ان الحسن و الحسین اسمان من اسامى اهل الجنة و لم یكونا فى الدنیا» 7.بحار الانوار، ج 43، ص 239، مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 391، صحیح ترمذى، ج 1، ص 286، صحیح ابى داود، ج 33، ص 214، احقاق الحق، ج 11، صص 8-6. 8.و در برخى از روایات شیعه و اهل سنت آمده كه دو گوسفند براى حسن(ع)و دو گوسفند براى حسین(ع)قربانى كرد، ولى روایتیك گوسفند مشهورتر و از نظر سند هم قوىتر از روایات دیگر است، چنانچه در حیاة الامام الحسن نیز بدان تصریح كرده است. 9 و 10.بحار الانوار، ج 43، صص 239 و 250 و 257.حیاة الامام، ج 1، ص 64.ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 17-511. 11.نور الابصار، ص 108، و ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 519 به نقل از مفتاح النجا بدخشى. 12.و به تعبیر روایات«امرار موسى»مىكردهاند. 13.سفینة البحار، ج 1، ص 379. 14.سفینه، ج 2، ص 287 و ملحقات احقاق الحق، ج 10، صص 520 و 524 و 527. 15.ملحقات احقاق الحق، ج 10، ص 527. 16.حیاة الامام الحسن(ع)، ج 1، ص 65. 17.بحار الانوار، ج 43، ص 255. منبع:كتاب زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام، ص 3 تا 8 مؤلف: سید هاشم رسولى محلاتى |
||
و هر هزار ، تویی ... |
|||
۱۰ تیر ۱۳۹۴
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |