در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
مرا وصلی نمیباید من و هجر و ملال خود صلا زن هر که را خواهی تو دانی و وصال خود نخواهد بود حال هیچ عاشق همچو حال من تو گر خود را گذاری با تقاضای جمال خود ز من شرمندهای از بسکه کردی جور میدانم ز پرکاری زمن پنهان نمایی انفعال خود زبان خوبست اما بیزبانی چون زبان من که گردد لال هر گه شرح باید کرد حال خود کدام از من بهند این پاک دامان عاشقان تو قراری داده خواهی بود ما را در خیال خود چه یاری خوب پیدا کرد نزدیکست کز غصه به دست خود کنم این چشم و سازم پایمال خود نمیگفتم مشو پروانهی شمع رخش "وحشی" چو نشنیدی نصیحت این زمان میسوز بال خود وحشی بافقی |
||
پشت و پناه عالمیان زینب پناه ندارد ..... زینب پناه ندارد... پناه ندارد .... پناه ندارد... ندارد | |||
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: a.fcb
پیام:
۵۷۵
عضویت از: ۱ آذر ۱۳۹۴
از: تهران
طرفدار:
- مسی،اینیستا،ماسکرانو - - - تیم ملی - آرژانتین - مهدی طارمی - لوییز انریکه - کیروش گروه:
- کاربران عضو |
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروی ساده بیایی پایین قصه تلخ مرا سرسره ها می فهمند کاظم بهمنی |
||
بعضی وقتا یه نگاه آشنا از بین هزارتا نگاه میتونه تک تک سلول های بدنت رو بلرزونه... |
|||
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
در ره پر خطر عشق بتان بیم سر است بر حذر باش در این راه که سر در خطر است پیش از آنروز که میرم جگرم را بشکاف تا ببینی که چه خونها ز توام در جگر است چه کنم با دل خودکام بلا دوست که او میرود بیشتر آنجا که بلا بیسپر است شمع سرگرم به تاج سرخویش است چرا با چنین زندگیی کز سر شب تا سحر است چند گویند به "وحشی" که نهان کن غم خویش از که پوشد غم خود چون همه کس را خبر است وحشی بافقی |
||
پشت و پناه عالمیان زینب پناه ندارد ..... زینب پناه ندارد... پناه ندارد .... پناه ندارد... ندارد | |||
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: a.fcb
پیام:
۵۷۵
عضویت از: ۱ آذر ۱۳۹۴
از: تهران
طرفدار:
- مسی،اینیستا،ماسکرانو - - - تیم ملی - آرژانتین - مهدی طارمی - لوییز انریکه - کیروش گروه:
- کاربران عضو |
تیر برق چوبیم در انتهای روستا بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا ریشه ام جامانده در خاکی که صد ها سرو داشت کوچ کردم از وطن تنها برای روستا کاظم بهمنی |
||
بعضی وقتا یه نگاه آشنا از بین هزارتا نگاه میتونه تک تک سلول های بدنت رو بلرزونه... |
|||
۱۳ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
اندر ره انتظار چشمی که مراست بی نور شد و وصال تو ناپیداست من نام بگرداندم و یعقوب شدم ای یوسف من نام تو یعقوب چراست وحشی بافقی |
||
پشت و پناه عالمیان زینب پناه ندارد ..... زینب پناه ندارد... پناه ندارد .... پناه ندارد... ندارد | |||
۱۳ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: a.fcb
پیام:
۵۷۵
عضویت از: ۱ آذر ۱۳۹۴
از: تهران
طرفدار:
- مسی،اینیستا،ماسکرانو - - - تیم ملی - آرژانتین - مهدی طارمی - لوییز انریکه - کیروش گروه:
- کاربران عضو |
تاتو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبهروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم کاظم بهمنی |
||
بعضی وقتا یه نگاه آشنا از بین هزارتا نگاه میتونه تک تک سلول های بدنت رو بلرزونه... |
|||
۱۴ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
مار ز یاری چو کفت بوسه داد داد دمش خرمن عمرت به باد تیغ من از خون تو چون رنگ بست داد تو را چشمه حیوان به دست تا تو بدانی که ز دشمن ضرر به که رسد دوستی از اهل شر حیرتم از گردن پر زور توست کاو به چنین بار بماند درست گوهر آدم اگر از درهم است خر که زرش بار کنی آدم است زان فکنی جامه ی اطلس به دوش تا شود آن بر خریت پرده پوش گشت چو از باد قوی گوسفند پنجه قصاب از او پوست کند ناخلفی پا چو نهد در میان پرتو عزت برد از دودمان پرتو جمعی ز سر یک تن است مجلسی از مشعله ای روشن است وحشی بافقی |
||
پشت و پناه عالمیان زینب پناه ندارد ..... زینب پناه ندارد... پناه ندارد .... پناه ندارد... ندارد | |||
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: a.fcb
پیام:
۵۷۵
عضویت از: ۱ آذر ۱۳۹۴
از: تهران
طرفدار:
- مسی،اینیستا،ماسکرانو - - - تیم ملی - آرژانتین - مهدی طارمی - لوییز انریکه - کیروش گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Queen zarei نوشته:مار ز یاری چو کفت بوسه داد داد دمش خرمن عمرت به باد تیغ من از خون تو چون رنگ بست داد تو را چشمه حیوان به دست تا تو بدانی که ز دشمن ضرر به که رسد دوستی از اهل شر حیرتم از گردن پر زور توست کاو به چنین بار بماند درست گوهر آدم اگر از درهم است خر که زرش بار کنی آدم است زان فکنی جامه ی اطلس به دوش تا شود آن بر خریت پرده پوش گشت چو از باد قوی گوسفند پنجه قصاب از او پوست کند ناخلفی پا چو نهد در میان پرتو عزت برد از دودمان پرتو جمعی ز سر یک تن است مجلسی از مشعله ای روشن است وحشی بافقی پایه اش فقط خودمم و خودت!! تمشک را بچش و بعد اگر خوشت آمد بساز با لب خود نقش های بشقابی سپس بلند شو،از خود بکن تعلق را ببین ستاره که نه،تکه ای ز مهتابی! سپیده سر زده برخیز بعد لختی خواب بشوی رویت را ماه را بزن آبی! |
||
بعضی وقتا یه نگاه آشنا از بین هزارتا نگاه میتونه تک تک سلول های بدنت رو بلرزونه... |
|||
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا نور تویی سور تویی دولت منصور تویی مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا مولانا |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: مشاعره سنتی | ||
|
ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما از تیغ بی ملاحظهٔ آه ما بترس اولیست اینکه کس نشود هم نبرد ما در آه ما نهفته خزان و بهار حسن تأثیرهاست با نفس گرم و سرد ما رخش اینچنین متاز که پیش از تو دیگری کردست اینچنین و ندیدست گرد ما سد لعب بلعجب شد و سد نقش بد نشست تا ریختیم با تو، بد افتاد نرد ما وحشی گرفت خاطر ما از حریم دیر رفتیم تا کجاست دگر آبخورد ما وحشی بافقی |
||
پشت و پناه عالمیان زینب پناه ندارد ..... زینب پناه ندارد... پناه ندارد .... پناه ندارد... ندارد | |||
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |