در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
|
ساخت بازیهای ضد شیعَه باحمایت مستقیم وهابیت و صهیونیزم!!!
|
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۷ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
چون از آخرین ارسال توی این بخش بیش از یک سال گذشته من تصمیم گرفتم یه جون دوباره ای بهش بدم.تمام بحث هایی که دوستان کردم کاملا درسته و ریشه تمام این بحث ها برمیگرده به یهودیت. به خاطر همین ما بحث رو از اول اول یعنی تارخچه یهودیت و یهود شناسی شروع میکنیم بعد میرسیم به همین بحث هایی که دوستان گفتن. لازم میدونم که بگم در تمام پست هایی که گذاشته میشه هیچگونه تعصبی وارد نشده و خدای نکرده قصد این رو ندارم که یهودیت و مسیحیت رو خراب کنم و بگم اینا اصلا دین نیستن و این حرفا...نه. در قرآن داریم که مسیحی ها برادران مسلمانان هستن و همینطور یهودی ها...منظور من اون گروهی از یهودیت و مسیحیت هستن که باعث و بانی تمام این بحث و مشکلات هستن نه کل یهودیان و مسیحیان عزیز...لطفا برداشت بد نکنید. منابعی که بنده استفاده میکنم رو همین اول میگم که دیگه سوالی پیش نیاد:سخنرانی های استاد رایفی پور jscenter.ir harfeakhar.com rahpoyan.blog.ir yahojjatollah.blogsky.com baharoom.ir vgpostmortem.ir ان شاءالله از چند وقته دیگه شروع میکنیم...از تمام دوستان خواهشمندم که در بحث ها شرکت کنند و نظر خودشون رو بدن. |
||
|
|||
۲ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
تاریخ یهود (بنیاسرائیل از ابراهیم خلیل الله تا موسای کلیم)ابراهیم از تبار سام بود و در حوالی سال 1900 پیش از میلاد در شهر اور به دنیا آمد. او از اور به حران (1)، شهری در شمال شرقی فرات و در کناره راه تجاری بینالنهرین به مدیترانه، مهاجرت کرد و سپس راهی کنعان شد. (2) در کنعان نخستین پسر او، از همسر دومش هاجر، به دنیا آمد و او را اسماعیل نام نهاد. ابراهیم و لوط از حران خارج میشوند. Figures de la Bible, 1728 Illustrated by Gerard Hoet (1648-1733), and others طبق اسطورههای یهودی، پیش از تولد اسماعیل، فرشتهای بر ابراهیم ظاهر شد و خبر داد که این فرزند «مردی وحشی خواهد بود» و با همگان در ستیز دائم؛ و از او «دوازده رئیس» و «امتی عظیم» پدید خواهد شد. (3) راویان عهد عتیق آشکارا نفرتی شگرف از اسماعیل بروز میدهند. برای نمونه، درگذشت اسماعیل چنین بیان شده است: «و مدت زندگانی اسماعیل صد و سی و هفت سال بود؛ که جان را سپرده بمرد و به قوم خود ملحق گشت.» (4) عجیب است که در عهد عتیق هیچ اشاره صریحی به نام این امت عظیم وجود ندارد؛ ولی اشارات پراکنده به اسباط دوازدهگانه اسماعیل که دارای رمههای بزرگ شتر و گوسفندند و در همسایگی شرقی بنیاسرائیل میزیند (5)، تردیدی باقی نمیگذارد که منظور اعراب است. برای نمونه، خدای اسرائیل به قوم برگزیده خود چنین وعده میدهد: توانگری دریا به سوی تو گردانیده خواهد شد و دولت امتها نزد تو خواهد آمد… جمیع گلههای قیدار (6) نزد تو جمع خواهند شد و قوچهای نبایوط (7) تو را خدمت خواهند نمود. (8) نبایوط (نبط) و قیدار دو تن از اسباط دوازدهگانه اسماعیلاند. (9) اشاره خصمانه عهد عتیق به سرشت و سرنوشت اسماعیل و نفرت از او و اسباط او روشن میکند که متن کنونی عهد عتیق در زمانی مورد جرح و تعدیل قرار گرفته که اعراب دشمن جدی یهودیان به شمار میرفتهاند؛ و این تنها در دوران اسلامی است. توجه کنیم که متن کنونی عهد عتیق بر مبنای نسخی نشر یافته که قدمت کهنترین آنها تنها به سدههای نهم و دهم میلادی/ سوم و چهارم هجری میرسد. (10) این امر کاملاً معقول و محتمل است. یک نمونه آشکار از دستکاری در روایات عهد عتیق را در داستان مهاجرت ابراهیم از شهر اور میتوان دید. در «سفر پیدایش» آمده است: «پس تارح پسر خود ابرام … را برداشته با ایشان از اور کلدانیان بیرون شدند…» (11) انتساب شهر اور به کلدانیها (12) نشان میدهد که متن فوق در دورانی متأخر بر زمان کلدانیها مورد دستکاری قرار گرفته است. قبایل کوچنشین و سامینژاد کلدانی قومی جدیدند که در سدههای نخستین هزاره اول پیش از میلاد پدید شدند. آنان در شبهجزیره عربستان میزیستند و با امپراتوری آشور در ستیز بودند. کهنترین اشاره به نام آنها در کتیبههای آشور نصیرپال دوم (13) (884 -859) است. کلدانیها در سال 623 پیش از میلاد، به رهبری نبوپولاسر (14)، شهر اور را اشغال کردند و دولت خود را بنیان نهادند. شاهان کلدانی بابل، نبوپولاسر و پسرش نبوکدنصر (بختالنصر) (15)، متحدین دولتهای ایرانی عیلام و ماد بودند. (16) چنانکه میبینیم، عهد عتیق شهر اور را در زمان ابراهیم، قریب به 1300 سال پیش از سلطه کلدانیها بر آن، «اور کلدانی» خوانده است! طبق اسطورههای عرب، اسماعیل در سرزمین عربستان به دنیا آمد و پسران او نیای قبایل دوازدهگانه شمالی عرباند. در این روایت نیز نابت (نبط) فرزند نخست است و نام سایر اسباط با روایت عهد عتیق انطباق دارد. به گفته ابن هشام، «عرب جمله از نسل اسماعیلاند یا از نسل قحطان». و قحطان بن عابر نیز که نیای مردم یمن شناخته میشود، از تبار سام است. (17) باید افزود که نام شش قبیله از قبایل دوازدهگانه عرب (نابط، قیدار، ادبیل (18)، حدد (19)، دومه (20)، مسا (21) و تیما (22)) در کتیبههای آشوری و کتیبههای به دست آمده در شمال عربستان مندرج است. (23) بدینسان، قدمت اسطورههای دینی و قومی عرب بسیار کهن، و مستقل از اسطورههای یهودی جلوهگر میشود و هیچ دلیل علمی وجود ندارد که منابع یهودی را نخستین یا تنها منبع شناخت اساطیری و تاریخی اعراب بدانیم. به عکس، تأثیر قبایل عرب (اسماعیلی) را در تاریخ کهن بنیاسرائیل کاملاً میتوان حتی در متن کنونی عهد عتیق ردیابی کرد. ابراهیم پسر خود را قربانی میکند. (در رویات اسلامی این پسر اسماعیل است و در روایات یهودی اسحاق) Figures de la Bible, 1728 Illustrated by Gerard Hoet (1648-1733), and others طبق اساطیر یهودی پس از اسماعیل، از سارا همسر نخست ابراهیم، اسحاق به دنیا آمد. این پسر، برخلاف اسماعیل، دردانه و برگزیده خدای اسرائیل است: «عهد خود را با وی استوار خواهم داشت تا با ذریت او، بعد از او، عهد ابدی باشد.» (38) اسحاق در سرزمین موعود (کنعان) به دنیا آمد و در این سرزمین درگذشت. پسر کوچک اسحاق به نام یعقوب سومین آباء بنیاسرائیل، پس از ابراهیم و اسحاق است و بنیانگذار قوم بنیاسرائیل. اسحاق پسر خود، یعقوب، را تبرک میکند. Figures de la Bible, 1728 Illustrated by Gerard Hoet (1648-1733), and others پس از اسحاق (ع)،فرزندش یعقوب علیهالسّلام به مقام نبوت رسیده و مأموریت ابراهیم علیهالسّلام را بر سر این چهار راه جهان ادامه میدهند. یعقوب علیهالسّلام از پیامبران بزرگ الهی بوده که در دوران نبوت خودش مسؤولیت سنگینی را برعهده گرفت و با موفقیت به انجام رسانید. در عظمت او همین بس که لقب اسرائیل را به معنای بنده خدا و به تعبیری دیگر عبدالله از خداوند دریافت نمود. (39) داستان ما و قوم بنیاسرائیل از اینجا آغاز میشود. بنیاسرائیل به معنای فرزندان یعقوب است و ظاهراً جریان از این قرار است که در طراحیای آخرالزمانی و در راستای تشکیل ملک جهانی اسلام بنا بوده است فرزندان این پیامبر بزرگ با تشکیل قومی خداپرست و در عین حال متحد و منسجم، هسته اولیهای را تشکیل دهند که بتوانند مأموریت جهانیسازی دعوت خداوند را از سرزمین فلسطین و انتشار آن را در گستره گیتی به انجام رسانند. با این تعبیر نخستین قومی که در معرض این مأموریت خطیر و آزمایش بزرگ الهی قرار گرفت قوم بنیاسرائیل بود که نطفه آن از زمان این پیامبر بزرگ بسته شد. در مقابل این مأموریت، همچون دیگر مقاطع حساس نبرد حق و باطل، شیطان نیز در این برهه دست به کار شد و از حربه قدرتمند و قدیمی خود یعنی اختلاف میان برادران بهره جست. یعقوب دوازده فرزند پسر داشت که از آن میان یوسف از همان اوان کودکی از دیگران برجستهتر مینمود و کاملاً روشن بود که در صورت ادامه این حرکت او به جانشینی پدر رهبری این قوم را در مأموریت خویش برعهده خواهد گرفت. این موضوع دستکم برای یعقوب نبی با توجه به علم و رسالت نبوت نه تنها روشن که تکلیفآور بود. وظیفه حفظ این فرزند برای رهبری قوم و وظیفه حفظ اتحاد میان برادران برای باقی ماندن قوم در این برهه از زمان به امری بسیار صعب تبدیل گشت. شیطان در میان برادران تخم حسد پاشید و یوسف با تعریف خواب خود برای برادران – که تعبیری جز آینده درخشان وی نداشت – آتش این حسد را شعلهور ساخت. این یکی از مقاطعی است که در جریان دعوت پیامبران الهی، موضوع حفظ سرّ به عنوان یک موضوع آخرالزمانی مطرح میشود. این جریان تا بدانجا پیش رفت که برادران نقشه قتل یوسف را کشیدند و اینگونه پس از تجربه قابیل دوباره خود را در اختیار شیطان و حربه برادرکشی وی گذاشتند و درست در لحظهای که میرفت با شکلگیری یک قوم متحد و خداپرست به رهبری پیامبر خدا در مناسبترین سرزمین کار به انجام رسد، شیطان با استفاده از ابزار پرقدرت اختلاف در بنیانهای این حرکت ایجاد سستی نمود. این دومین باری بود که شیطان پس از داستان فرزندان آدم علیهالسّلام از اختلاف میان برادران بهره میبرد و نه تنها متأسفانه فرزندان یعقوب از تجربه فرزندان آدم علیهالسّلام عبرت نگرفتند که هنوز هم در دوران معاصر شیطان این ابزار کهنه اما مؤثر را کنار نگذاشته و با تأسف بیشتر ما هم به عنوان فرزندان آخرالزمانی آدم علیهالسّلام این درس را هر از چندی نادیده میگیریم و خسارت آن را نیز تحمل میکنیم. از سوی دیگر نقشه قتل یوسف علیهالسّلام که البته با دخالت یکی از برادران – که تاریخ او را یهودا (40) یا لاوی (41) میداند (در مورد یهودا در قسمتی جداگانه بحث میشود) – تبدیل به نقشهی درانداختن او به چاه و به نحوی تبعید اجباری او از سرزمین فلسطین شد، در تاریخ پیش روی ما نخستین اقدامی است که قتل را از یک حرکت کور قابیلی برخاسته از اغفال شیطان و هوای نفس، تبدیل به عملیاتی برنامهریزی شده و هدفمند میکند که امروزه آن را ترور مینامیم. این اولین ردپایی است که در تاریخ از ترور داریم. پسران یعقوب برادر خود، یوسف، را میفروشند. Figures de la Bible, 1728 Illustrated by Gerard Hoet (1648-1733), and others به هر حال با اجرای نقشه شیطانی برادران، در واقع نقشه خداوند برای تربیت این قوم خطاکار آغاز میشود، چرا که با این جریانات یوسف علیهالسّلام به مصر وارد شده و پس از کشمکشهای بسیار و گذراندن آزمایشهای دشوار و موفقیت در آن به مقام عزیزی مصر میرسد که در نظام حکومتی آن روزِ آن سرزمین جایگاهی به عنوان شخص دوم مملکت داشت. این جایگاه همان بخشی از ملک است که در پایان دوره ابراهیمی و در زمان یوسف پیامبر محقق شد. با پایان یافتن این مقطع از غیبت یوسف و توبه برادران، قوم بنیاسرائیل به دعوت یوسف علیهالسّلام و به دنبال وی از فلسطین مهاجرت کرده و در مصر ساکن میشود. مصر در منتهی الیه غربی شعار از نیل تا فرات اگرچه پیش از آن مورد مهاجرت و سفرهای مقطعی اجداد یوسف قرار گرفته بود، اما این نخستین باری بود که نقش خود را در حرکت سازنده پیامبران به جد ایفاء مینمود. بنی اسرائیل که در بهترین موقعیت، مبارزه را به شیطان واگذار کرده بودند، بایستی در جریان یک اردوی تربیتی سخت و سازنده دوباره انسجام و اتحاد خود را باز مییافتند. این اردو با تقدیر الهی در مصر برپا شد. در روایات (42) آخرالزمان نیز آنجا که سخن از اقدامات حضرت پس از ظهور است دوباره به نام مصر به عنوان منبر تبلیغی، آموزشی و تربیتی ایشان برمیخوریم. ظاهراً در این سرزمین رشد فرهنگی مناسبی وجود دارد که فرهیخته بودن این گروه در جهان معاصر نیز نسبت به بقیه عربزبانان میتواند مؤیدی برای این مدعا باشد. به هر حال شاید بتوان فلسفه اصلی تبعید اجباری این قوم را به مصر موضوع تربیت ایشان در آن سرزمین و آماده ساختن آنان برای بازگشتی پاک به فلسطین دانست. همچنین حکومت مصر زمینه خوبی بود برای این قوم تا تمرین حکومتداری را ابتدا در سرزمینی جز فلسطین با موفقیت به پایان برند و این چنین آماده ورود دوباره به فلسطین و برپایی ملک در آن سرزمین شوند. درسهای داستان یوسف علیهالسّلامدر جریان داستان یوسف علیهالسّلام چند نکته قابل تأمل است: نخست مدیریت بینظیر یعقوب علیهالسّلام نسبت به حوادثی است که در سراسر این ماجرای عبرتانگیز رخ داد. از زمان کودکی یوسف علیهالسّلام و تربیت وی برای پذیرش بار مسؤولیتی سنگین و چارهجوییهای وی در مقابل دشمنی و اختلاف فرزندان که اتحاد آنان را در معرض خطر جدی قرار داده بود، تا حفظ برادران یوسف پس از ارتکاب آن جنایت بزرگ به نحوی که در عین گوشزد نمودن دائمی به آنان در خصوص لزوم توبه از کردار گذشتهشان، با آنان به نحوی برخورد نمیکرد که یکسره خود را از دین خدا خارج و از رحمت او محروم بدانند، همه و همه از علم و آگاهی وی نسبت به حوادث در عین حال تدبیر جریانات خبر میدهد. این مدیریت برجسته تنها در سایه یک ویژگی مهم قابل دستیابی بود و آن صبری بود که وی در این راه از خود نشان داد. دومین نکته قابل برداشت از داستان یوسف در جریان درگیری حق و باطل استفاده شیطان است از قدرت شهوت جنسی برای فروریختن پردههای عفت و حیا و مقابله با راهبردی است که تحت عنوان اهمیت خانواده از آن نام میبریم. این موضوع با داستان زلیخا و تلاش وی برای برقراری چنین رابطهای با یوسف در این مقطع به اوج خود میرسد که خداوند نیز با تأکید بر عصمت و پاکی یوسف علیهالسّلام به زیبایی آن را در قرآن کریم بیان نموده است. در اینجا تذکر این نکته شایسته است که گاه شیطان که به شکل مستقیم بر انبیا و انسانهای پاک سلطهای ندارد، تلاش میکند تا از طریق تأثیرگذاری بر انسانهای ضعیف آنان را بر سر راه مؤمنان قرار دهد و از این رهگذر به اغفال آنان بپردازد. مؤمنان آخرالزمان بیشک بایستی نسبت به این نوع ورود غیرمستقیم شیطان به زندگیشان حساس باشند. نکته سوم که به همین موضوع اخیر هم ربط پیدا میکند. توانایی شیطان است بر برخی تصرفات از جمله ایجاد نسیان و فراموشی در انسان. در داستان همسلولی حضرت یوسف که بنا بود آزاد شده و به خدمت پادشاه درآید. یوسف از وی میخواهد که داستان او را برای پادشاه بیان کند، اما شیطان این خواست یوسف علیهالسّلام را از یاد او برده و سبب میشود که وی مدت دیگری نیز در زندان باقی بماند: وَ قَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ (43) و به آن یکی از آن دو نفر، که میدانست رهایی مییابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [سلطان مصر] یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد؛ و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند. برخی در تفسیر آیه (44) این نسیان و فراموشی را به یوسف نسبت دادهاند، که جمع این دو قول اشکالی را ایجاد نمیکند، بدین معنی که شیطان یاد خدا را در این مقام از دل یوسف برد و در نتیجهی آن، باز شیطان یاد یوسف را در برابر ملک از ذهن ساقی برد، الا اینکه این نحوه تصرف شیطان در مورد یک پیامبر بعید مینماید. در روایتی از امام صادق علیهالسّلام برای اثبات این که کاربرد واژه «ربّ» در قرآن کریم فقط برای اشاره به خداوند متعال نیست، به این آیه استناد میفرمایند و منظور از «ربّ» را در آن ملک و پادشاه مصر میدانند، در اینصورت معنای آیه این میشود که شیطان از یاد ساقی برد که ماجرای یوسف را برای پادشاه نقل کند. به عنوان یک استفاده جانبی از این روایت باید گفت که با این بیان امام صادق علیهالسّلام تأمل در برخی آیات دیگر که در آن واژه «ربّ» به کار رفته، میتواند حقایقی را از حوادث آخرالزمانی و وجود مقدس معصومین علیهمالسّلام بر ما آشکار کند که البته این تتبع با توجه به حساسیت و لزوم برخورد کاملاً علمی و فنی با آن، در این مختصر شدنی نمینماید. (45) نکته آخر اینکه اگر چه در این بیان که یوسف از چهرهای زیبا برخوردار بوده نمیتوان شکی کرد که در این باب روایات (46) مؤید نیز وجود دارد، اما بررسی آیات قرآن کریم در این خصوص هیچ نشان نمیدهد که خداوند متعال به این ویژگی اشاره یا بدان استناد کرده باشد. قرآن کریم در نقل داستان مجلس زنان مصر و ورود یوسف به مجلس و واکنش زنان، از زبان آنان نقل میکند که: فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَ آتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً وَ قَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هذَا بَشَراً إِنْ هذَا إِلاَّ مَلَکٌ کَرِیمٌ (47) هنگامی که (همسر عزیز) از فکر آنها باخبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت کرد)؛ و برای آنها پشتی (گرانبها، و مجلس باشکوهی) فراهم ساخت؛ و به دست هر کدام، چاقویی (برای بریدن میوه) داد؛ در این موقع (به یوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا) شمردند؛ و (بی توجه) دستهای خود را بریدند؛ و گفتند: منزّه است خدا! این بشر نیست؛ این یک فرشته بزرگوار است! واژه ملک در زبان عرب (48) در بردارنده معنای زیبایی چهره نیست، به ویژه اگر با قرینه صفت کریم همراه شود. در این نقل قرآنی و بر این اساس میتوان گفت کرامت یوسف و شخصیت او همه آنان را در آن مجلس تحت تأثیر قرار داد و به تعجب واداشت. بیان این نکته از آنرو است که بدانیم در فرهنگ قرآن کمالات روحی و معنوی اصل بوده و زیباییهای جسمی نسبت به آن فرعی تلقی میشود. توجه افراطی به جسم، خودپسندی را به دنبال دارد که میتواند منشأ هرگونه فسادی قرار گیرد، آنگونه که در دوران معاصر شده است و در ادامه بدان توجه خواهد شد. همچنین در این داستان، بیان غیبت یوسف علیهالسّلام و انتظار یعقوب علیهالسّلام برای ملاقات با وی از توجهاتی است که در قرآن کریم نسبت به موضوع غیبت امام عزیز ما عجلاللهتعالیفرجه (49) شده است و همچنین در روایت است که پیراهن یوسف علیهالسّلام که با آن چشم یعقوب علیهالسّلام شفا یافت و بینا شد اینک در اختیار امام زمان عجلاللهتعالیفرجه است. (50) به هر حال با وقوع این حوادث، بنی اسرائیل در مصر ساکن شد و در دوران حکومت یوسف بهره خویش را از ملک این پیامبر بزرگ برد. در این سرزمین بود که یعقوب از دنیا رفت در حالیکه هنوز نگران آینده بنیاسرائیل و توان آنان برای ادامه راه و باقی ماندن بر دین خود بود: أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (51) آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را میپرستید؟» گفتند: خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم. یوسف علیهالسّلام بدن پدر را به فلسطین برده و در کنار اجداد خویش ابراهیم و اسحاق علیهماالسّلام در شهر حبرون که اینک الخلیل نامیده میشود به خاک سپرد. با ادامه رهبری این قوم از سوی یوسف علیهالسّلام سرانجام زمان مرگ این پیامبر بزرگ نیز فرا می سد وی با فراخواندن برادران و بستگان بر بالین خویش وصیتهای خود را به آنان نموده و پایان دوران کشورداری و نعمت و فراوانی را به آنان خبر میدهد. وی آنان را آگاه میسازد که پس از وی گرفتار ستم فرعون شده و به ذلت کشانده خواهند شد تا آنزمان که منجی ای از فرزندان لاوی ظهور کرده و آنان را از ستم فرعون برهاند. از اینجا داستان انتظار ظهور منجی در تاریخ بشر آغاز میشود. پیکر یوسف ابتدا در نیل دفن شد و سپس در زمان موسی به فلسطین انتقال یافت.
|
||
|
|||
۵ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Montezer_59 نوشته:58- فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فرا گرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت. شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند: 1- نقوش اهرام، مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد. 2- دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه: (مَعَت نِب من آ، مَعَت بَ آ= بزرگ است استاد فراماسونری، بزرگ است روح فراماسونری) 3- یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد «چشم جهان بین: All seeing eye» است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است. 4- «ستاره ی شش گوش» علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها. این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن «ستاره ی داوود» یا «مهر سلیمان» هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و… است. ادامه پی نوشت 58: 4- البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که در این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امِا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایان Isis و Osiris تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است. نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب «web of Darkness: شبکه ی تاریکی» اثر Sean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است: «این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلت کوچک درست شده است که معرّف عدد 666 می باشد.» این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichrist می باشد. هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود. در ادامه در کتاب نوشته شده است که تی کلمه «hex» که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی «HEXAGRAM: ستاره ی شش گوش» گرفته شده است. 5- افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند. همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهرهای مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد. 6- علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود. رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم بر می دارد). 7- ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk). این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است. برای مطالعه بیشتر علاوه بر آثار سه گانه دن براون (فرشتگان و شیاطین، راز داوینچی و نماد گمشده) این مقالات را در سایت موعود مطالعه نمایید (mouood.org): داستان حقیقی کابالا، از شوالیه های معبد تا مصر باستان، ماسون ها و مصر باستان. |
||
|
|||
۵ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
در مورد قسمت بعد تاریخ یهود باید بگم که فعلا قرار داده نمیشه به دلیل مشکلاتی. در مورد قسمت اول هم باید بگم طولانی بود،درسته ولی ارزش خوندن داره و تمام مطالبی رو که میبینید قبلا خونده شده و این مطالب به صورت یکجا نیستن یعنی اینطوری نیست که کل همین قسمت اول تو سایت بوده باشه و من فقط کپی پیست کرده باشم..نه. همین قسمت اول از چند بخش تشکیل شده بود که خونده شدن و چکیده شون شده این. منتظر نظراتتون هستم. |
||
|
|||
۵ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
نقل قول Montezer_59 نوشته:در مورد قسمت بعد تاریخ یهود باید بگم که فعلا قرار داده نمیشه به دلیل مشکلاتی. در مورد قسمت اول هم باید بگم طولانی بود،درسته ولی ارزش خوندن داره و تمام مطالبی رو که میبینید قبلا خونده شده و این مطالب به صورت یکجا نیستن یعنی اینطوری نیست که کل همین قسمت اول تو سایت بوده باشه و من فقط کپی پیست کرده باشم..نه. همین قسمت اول از چند بخش تشکیل شده بود که خونده شدن و چکیده شون شده این. منتظر نظراتتون هستم. بسیار عالی بود! |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۷ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Ya.Lasaratal.Hosain
پیام:
۲,۴۹۳
عضویت از: ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
از: بجنورد
طرفدار:
- مسی نیمار سوارز - ژاوی پویول - هیچ کدوم - آرژانتین - اسپانیا - برزیل - فرهاد مجیدی - لوئیز انریکه - پپ کبیر - فیروز کریمی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول در مورد قسمت اول هم باید بگم طولانی بود،درسته ولی ارزش خوندن دارهاتفاقا بحث ماسونری و چگونگی پیدایش این مکتب و نحوه فعالیتش در اقصی نقاط جهان من جمله ایران خودمون و در نهایت اهداف این فرقه شیطانی ، بحثی نیست که بشه در چند خط خلاصش کرد و اگر کسی علاقه ای به این مباحث داشته باشه ؛ باید کتابهای فراوانی در موردش بخونه و فیلمهای بسیاری در موردش ببینه و این متن شما در مورد یهودیها و نحوه پیدایش فراماسونها درست همانند قطره ای در برابر یک اقیانوس بیکران از مطالب متنوع هستش به نظر من مطالعه و تحقیق در مورد فراماسونها درست همانند یک باتلاق میمونه که هر چقدر بیشتر در موردش بخونی و بدونی بیشتر در عمقش فرو میری و دست و پا زدن بیشتر هم باعث فرو رفتن بیشتر میشه ( منظورم اینه که ناخودآگاه به سمتش کشیده میشی ) |
||
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. | |||
۷ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول سید محمد نوشته:نقل قول در مورد قسمت اول هم باید بگم طولانی بود،درسته ولی ارزش خوندن دارهاتفاقا بحث ماسونری و چگونگی پیدایش این مکتب و نحوه فعالیتش در اقصی نقاط جهان من جمله ایران خودمون و در نهایت اهداف این فرقه شیطانی ، بحثی نیست که بشه در چند خط خلاصش کرد و اگر کسی علاقه ای به این مباحث داشته باشه ؛ باید کتابهای فراوانی در موردش بخونه و فیلمهای بسیاری در موردش ببینه و این متن شما در مورد یهودیها و نحوه پیدایش فراماسونها درست همانند قطره ای در برابر یک اقیانوس بیکران از مطالب متنوع هستش به نظر من مطالعه و تحقیق در مورد فراماسونها درست همانند یک باتلاق میمونه که هر چقدر بیشتر در موردش بخونی و بدونی بیشتر در عمقش فرو میری و دست و پا زدن بیشتر هم باعث فرو رفتن بیشتر میشه ( منظورم اینه که ناخودآگاه به سمتش کشیده میشی ) حرف شما کاملا درسته.من این رو به خاطر این گفتم چون متن طولانی خسته کننده میشه اگه علاقه ای نداشته باشی واز طرفی کم شدن حوصله همه هم هست. |
||
|
|||
۷ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Ya.Lasaratal.Hosain
پیام:
۲,۴۹۳
عضویت از: ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
از: بجنورد
طرفدار:
- مسی نیمار سوارز - ژاوی پویول - هیچ کدوم - آرژانتین - اسپانیا - برزیل - فرهاد مجیدی - لوئیز انریکه - پپ کبیر - فیروز کریمی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Montezer_59 نوشته:نقل قول سید محمد نوشته:نقل قول در مورد قسمت اول هم باید بگم طولانی بود،درسته ولی ارزش خوندن دارهاتفاقا بحث ماسونری و چگونگی پیدایش این مکتب و نحوه فعالیتش در اقصی نقاط جهان من جمله ایران خودمون و در نهایت اهداف این فرقه شیطانی ، بحثی نیست که بشه در چند خط خلاصش کرد و اگر کسی علاقه ای به این مباحث داشته باشه ؛ باید کتابهای فراوانی در موردش بخونه و فیلمهای بسیاری در موردش ببینه و این متن شما در مورد یهودیها و نحوه پیدایش فراماسونها درست همانند قطره ای در برابر یک اقیانوس بیکران از مطالب متنوع هستش به نظر من مطالعه و تحقیق در مورد فراماسونها درست همانند یک باتلاق میمونه که هر چقدر بیشتر در موردش بخونی و بدونی بیشتر در عمقش فرو میری و دست و پا زدن بیشتر هم باعث فرو رفتن بیشتر میشه ( منظورم اینه که ناخودآگاه به سمتش کشیده میشی ) حرف شما کاملا درسته.من این رو به خاطر این گفتم چون متن طولانی خسته کننده میشه اگه علاقه ای نداشته باشی واز طرفی کم شدن حوصله همه هم هست. متاسفانه اکثریت قریب به اتفاق جوون های امروزی ما حاضرن 100 صفحه داستانهای اونجوری بخونن ، ولی 1 خط مطلب مثلا در فراماسونری یا موضوعات علمی دیگه نخونن |
||
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. | |||
۷ آذر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بيداري انديشه | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
یهودا (لاوی)در قسمت اول یهود به شخصیتی رسیدیم به نام یهودا یا همان لاوی که گفتیم در قسمت جداگانه ای او را مورد بررسی قرار میدهیم. اسرائیل لقبی است که مَلِک حامل وحی از سوی خداوند به یعقوب داد (1) و به او وعده داد که از تبار وی ملتی فراخواهد روئید. (2) از آن پس، یعقوب خدای خود را ال الوه اسرائیل (خدا، خدای اسرائیل) مینامد (3) و در عهد عتیق قبایل عبرانی با نامهای «بنیاسرائیل»، «قبایل اسرائیل»، «ملت اسرائیل» و «خاندان اسرائیل» خوانده میشوند. دوازده پسر یعقوب قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل، یا اسباط دوازدهگانه اسرائیل را بنیان نهادند. این قبایل عبارتند از: روبین (روبن) (4)، شمعون (سیمئون) (5)، لاوی (لوی) (6)، یهودا (جودا) (7)، یساکار (یشحر، یساخر) (8)، زبولون (زبلون، زیالون) (9)، دان (دون) (10)، نفتالی ( نفتائیل) (11)، جاد (12)، اشیر (اشیر، اشر، اسر) (13)، مناسه (منسی) (14)، افرائیم (15) و بنیامین (ابن یامین، بنجامین) (16). مناسه و افرائیم پسران یوسف (17) یازدهمین و محبوبترین پسر یعقوباند و دو نیمه قبیله منسوب به آنان همان قبیله یوسف است. این ادعا که قبایل اسرائیل همه از تبار فرزندان یعقوباند (18) پذیرفتنی نیست؛ ولی معقول است که طبق سنن جوامع قبیلهای فرزندان یعقوب هریک ریاست طایفهای را به دست داشتهاند و هر طایفه به نام رئیس خود شهرت یافته است. قوم یهود به یهودا، چهارمین پسر یعقوب، منتسب است. در پایان زندگی یعقوب، یهودا ریاست بزرگترین و پرجمعیتترین طایفه بنیاسرائیل را به دست داشت و از آن پس قبیله او مهمترین قدرت سیاسی بنیاسرائیل بهشمار میرفت. در اسطورههای یهودی که نقش مهمی در تکوین فرهنگ و روانشناسی قومی یهودیان داشته است، یهودا زیرکترین و برجستهترین برادران رقیب یوسف است و شخصیت او الگویی مقبول به شمار میرود. (19) در این نمادهای اسطورهای، نخستین بار با شخصیت یهودا به سان پیرمردی هرزه آشنا میشویم که نادانسته با عروس خویش، به گمان آنکه «فاحشه» است، میآمیزد و در ازای آن «مُهر و زنار و عصای خود» را به گرو میدهد. حاصل این پیوند دو پسر (فارص و زارح) است که نیاکان دو طایفه از قبیله یهودند. (20) تدوینکنندگان یهودی «سفر پیدایش»، از زبان یعقوب پیامبر، برای یهودا رسالت فرمانروایی بر بنیاسرائیل و جهانیان را وعده میدهند: ای یهودا… دستت بر گردن دشمنانت خواهد بود و پسران پدرت ترا تعظیم خواهند کرد… عصا از یهودا دور نخواهد شد و نه فرمانروایی از میان پایهای وی تا که «شیلو» بیاید. و مر او را اطاعت امتها خواهد بود. (21) این همان عصایی است که یهودا پیشتر به گرو داده بود! یهودا مهر و زنار و عصای خود را به گرو میدهد. Figures de la Bible, 1728 Illustrated by Gerard Hoet (1648-1733), and others یهودا نماد دوروئی و خدعه در میان پسران یعقوب است. از سویی، در ماجرای توطئه برادران علیه جان یوسف نقش اصلی را به دست دارد و از سوی دیگر در نزد یعقوب سایر برادران را مقصر و خود را دوستدار یوسف و عامل نجات جان او جلوه میدهد. او با این خدعه سرانجام جانشین یوسف و فرمانروای قوم بنیاسرائیل میشود. یهودا از قتل یوسف به دست سایر برادران ممانعت میکند و انداختن او را در چاه پیشنهاد میکند ولی این از سر ترحم نیست؛ مرگ در چاهی پر از مار و کژدم قطعاً دردناکتر از مرگی ساده است. چنان خدعهگر است که یوسف در میان برادران تنها او را دارای رحم و مروت میپندارد و برای نجات خویش به او ملتجی میشود. چنان قسی است که به لابه برادر کوچک کمترین وقعی نمینهد. و چنان زیرک است که، به رغم برتری بر سایر برادران و توانایی در نجات یوسف، این تصمیم هولناک را به آنان نسبت میدهد: یوسف… دامن یهودا گرفت. گفت: تو برادر مهتری، ترا حرمت و شفقت بیشتر بود، شفاعتی بکن. یهودا گفت: شفاعت سود نمیدارد. گفت: توبه کردم. گفت: این نه جای توبه است. گفت: عذر من ازیشان بخواه، کی اگر جرمی کردم به کودکی و نادانی کردم. گفت: عذر نمیپذیرند. گفت: باری بگو ایشان را تا این خرقه به من بگذارند، تا اگر بمانم عورت پوش من باشد، و اگر بمیرم کفن من باشد. گفت: رضا نمیدهند. یوسف گفت: ای برادر، دستی بر کار من نه. گفت: کار از دست رفت… (22) آنگاه که برادران به زندان یوسف میافتند، بی آنکه زندانبان خود را بشناسند، نخستین کس که سایر برادران را متهم میکند و تمامی گناه را به ایشان منتسب میسازد، یهودا است: یهودا گفت: من شما را گفتم کی این معامله را مکنید. فرمان من نبردید. اکنون هم جان شد و هم سود و زیان و خان و مان شد، و هم پرده ما دریده شد. (23) و آنگاه که یوسف، مَلِک مصر، آنان را به مجازات تهدید میکند، باز نخستین کس که لابه و فغان برمیآورد یهودا است: یهودا روی واپس کرد. نوحه و زاری برآورد کی: وایعقوبا، کاشکی ترا بدیدی تا با تو بگفتمی شومی فعل ما کی در ما رسید و مکر و حیلت ما پرده روزگار ما درید. (24) و سرانجام او ست که پیراهن وصل یوسف را برای پدر میبرد همانگونه که پیشتر پیراهن خونین یوسف را برده بود. این چیزهایی که گفته شد خلاصه کار هایی است که او انجام داده است.در قسمت های بعد بیشتر به این شخصیت میپردازیم. منتظر نظراتتون هستم منابع:1.همان مأخذ، 29/32. 2.همان مأخذ، 35/ 10-11. 3.همان مأخذ، 20/33. 4.Reuben 5.Simeon 6.Levi 7.Judah,Yehuda 8.Issachar 9.Zebulun 10.Dan 11.Naphtali 12.Gad 13.Asher 14.Manasseh 15.Ephraim 16.Benjamin 17.Joseph 18.سفر خروج، 7/1. 19.بنگرید به: Judaica,vol.10,p.332 20.سفر پیدایش، 38/ 14-30؛ 12/46. 21.همان مأخذ، 49/ 10- 8. 22.احمد بن محمد بن زید طوسی، قصه یوسف (الجامع الستین للطایف البساتین)، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1367، صص 142-143. 23.همان مأخذ، ص 601. 24.همان مأخذ، ص 611. |
||
|
|||
۹ آذر ۱۳۹۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |