در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
کتاب منتخب فروردین ماه: نویسنده: ارنست همینگوی ترجمه: محمدتقی فرامرزی انتشارات: نگاه تعداد صفحه: 215 ژانر: داستان خارجی قیمت پشت جلد: چاپ هفتم، 14000 درباره کتاب (وبسایت نشر نگاه): داستان پيرمرد و دريا در مقايسه با اغلب داستانها، از جهات بسيار، اثرى استثنايى است. دوره وقوع حوادث آن بسيار كوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مىدهد كه پيرمرد در دريا بهسر مىبرد. البته يك روز پيش از آغاز و يك نيمروز پس از پايان داستان نيز وجود دارد. حال مىتوانيد تصور كنيد كه كار نويسنده چقدر دشوارتر مىشود. سه روز از زندگى يك نفر بىآنكه نفرى ديگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنين داستانى بسيار خستهكننده مىشود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند كه پيرمرد و دريا خستهكننده نيست. همينگوى چگونه توانست زمانى چنين كوتاه را در زندگى فقط يك نفر به زمانى چنين جالب تبديل كند؟ در روز قبل از داستان، هشتاد و چهار روز از آخرين صيد سانتياگو يا «پيرمرد» مىگذرد. او يك بيوهمرد است و كوچكترين اثرى از وجود فرزند در زندگىاش ديده نمىشود. فقط «پسرك» يا مانولين را در كنار خود دارد كه همراه و دوست حقيقى او است. مانولين شاگرد سانتياگو بوده است، ولى پدر و مادرش او را مجبور كردهاند در قايق ماهىگيرى ديگرى كار كند، چون سانتياگو «بد مىآورد». ولى پسرك همچنان به پيرمرد وفادار است و او را در تدارك ديدن براى صيد يك «ماهى بزرگ» يارى مىكند. بخشی از کتاب: فکر کرد: کاش همه اینها یک خواب بود و هیچوقت این ماهی را نگرفته بودم و الان توی بسترم بودم و داشتم روزنامه میخواندم. با خود گفت: ولی انسان برای شکست آفریده نشده. پانوشت: لزوماً این ترجمه، بهترین ترجمه نیست، و ترجمههای دیگه، خصوصاً ترجمه نجف دریابندری هم، خوبن. پانوشت 2: شرمنده بابت تأخیر. وقت چندانی ندارید. نسخه دیجیتال: لینک |
||
۱۱ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: تابوتهای دستساز] | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
نقل قول بدمـائكــم ننـتـصــــر نوشته:نقل قول سجاد نوشته:مثلاً من خودم حاضر نیستم کتابام رو به هیچکس قرض بدم. اتفاقا من در این مورد دست بسیار سخاوتمندی دارم و به شدت اهل بذل و بخششم ! من به اهلش قرض میدم. یه فرصت یه ماهه هم تو دلم بهش میدم. بعد یه ماه به یه بهونه ای کتابو میگیرم ازش. خواه خونده باشه خواه نه |
||
|
|||
۱۱ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
نقل قول سجاد نوشته:کتاب منتخب فروردین ماه: نویسنده: ارنست همینگوی ترجمه: محمدتقی فرامرزی انتشارات: نگاه تعداد صفحه: 215 ژانر: داستان خارجی قیمت پشت جلد: چاپ هفتم، 14000 درباره کتاب (وبسایت نشر نگاه): داستان پيرمرد و دريا در مقايسه با اغلب داستانها، از جهات بسيار، اثرى استثنايى است. دوره وقوع حوادث آن بسيار كوتاه است؛ بخش بزرگى از آن در طى سه روز و سه شبى رخ مىدهد كه پيرمرد در دريا بهسر مىبرد. البته يك روز پيش از آغاز و يك نيمروز پس از پايان داستان نيز وجود دارد. حال مىتوانيد تصور كنيد كه كار نويسنده چقدر دشوارتر مىشود. سه روز از زندگى يك نفر بىآنكه نفرى ديگر در اطرافش باشد. در حالت عادى، چنين داستانى بسيار خستهكننده مىشود. ولى اغلب خوانندگان داستان معتقدند كه پيرمرد و دريا خستهكننده نيست. همينگوى چگونه توانست زمانى چنين كوتاه را در زندگى فقط يك نفر به زمانى چنين جالب تبديل كند؟ در روز قبل از داستان، هشتاد و چهار روز از آخرين صيد سانتياگو يا «پيرمرد» مىگذرد. او يك بيوهمرد است و كوچكترين اثرى از وجود فرزند در زندگىاش ديده نمىشود. فقط «پسرك» يا مانولين را در كنار خود دارد كه همراه و دوست حقيقى او است. مانولين شاگرد سانتياگو بوده است، ولى پدر و مادرش او را مجبور كردهاند در قايق ماهىگيرى ديگرى كار كند، چون سانتياگو «بد مىآورد». ولى پسرك همچنان به پيرمرد وفادار است و او را در تدارك ديدن براى صيد يك «ماهى بزرگ» يارى مىكند. بخشی از کتاب: فکر کرد: کاش همه اینها یک خواب بود و هیچوقت این ماهی را نگرفته بودم و الان توی بسترم بودم و داشتم روزنامه میخواندم. با خود گفت: ولی انسان برای شکست آفریده نشده. پانوشت: لزوماً این ترجمه، بهترین ترجمه نیست، و ترجمههای دیگه، خصوصاً ترجمه نجف دریابندری هم، خوبن. پانوشت 2: شرمنده بابت تأخیر. وقت چندانی ندارید. نسخه دیجیتال: لینک اصولا وقتی صحبت از همینگوی میشه، ما چیز های زیادی به ذهنمون خطور میکنه؛ پاریس، شعر، زنگها برای که به صدا درمیآیند ،وداع با اسلحه و همینطور پیرمرد و دریا پیر مرد و دریا قطعا و بدون تردید مهم ترین کتاب همینگوی هستش. نه از لحاظ ادبی که به نظر من The Sun Also Rises بهترین کتاب همینگوی از لحاظ ادبیه. اما نکته مهم پیرمرد و دریا، کشمکش و درگیری خود همینگوی نسبت به مقوله پیری و به خصوص تنهاییه. همینگوی انگار میخواد به خودش بقوبولونه که براش هیچ چیزی تموم نشده. برا همین این کتاب رو مینویسه. بعد از نا امیدی بزرگی که برای پیرمرد اتفاق میفته ، اون چیزی رو شکار میکنه که تو عمرش ندیده. نکته مهم اینه پیرمردی مثل اون، سه روز میجنگه برای اینکه به همه دنیا بگه آهای. من زنده ام. من نمردم. من هستم سانتیاگو سخت ترین روزهاشو البته بعد پیروزیش تجربه میکنه. بعد این که تنها چیزی که از قهرمانیش میمونه هیچیه. به وضوح تجربه های همینگوی به خوب شدن داستان کمک کرده. جوری داره تعریف میکنه که انگار خودش داره ماهی میگیره و این از اقامتش تو کوبا میاد. اصولا ساخت همچین داستان محکمی ممکن نیست مگر با تجربه. در نهایت پیر مرد و دریا قصه ایست از کنش های مردی که یه قسمتی ازش دوست داره قهرمان باشه اما هیچ وقت به این آرزو دست پیدا نمیکنه. تلاش میکنه ولی موفق نمیشه. That's The world |
||
|
|||
۱۱ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
|
||
|
|||
۲۲ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
|
||
|
|||
۲۵ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
همینگوی در مورد کتاب «پیرمرد و دریا»: «شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمیکنید که نویسنده اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد... من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسهماهی واقعی خلق نمایم؛ و تمام اینها آن قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هریک میتوانند به معنی چیزهای مختلفی باشند».
|
||
۳۱ فروردین ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی |
نقل قول سجاد نوشته:همینگوی در مورد کتاب «پیرمرد و دریا»: «شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمیکنید که نویسنده اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد... من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسهماهی واقعی خلق نمایم؛ و تمام اینها آن قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هریک میتوانند به معنی چیزهای مختلفی باشند». چقدر خودشو تحویل گرفته |
||
۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: پیرمرد و دریا] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Anis نوشته:چقدر خودشو تحویل گرفته نه، این واکنشش به بازتابهای مختلفی بوده که بعد از خونده شدن کتاب به وجود اومده و هر کسی شخصیتهای داستان رو نماد چیز خاصی دونسته. |
||
۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: وقتی نیچه گریست] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
کتاب منتخب اردیبهشت ماه: نویسنده: اروین د. یالوم ترجمه: سپیده حبیب انتشارات: قطره تعداد صفحه: 476 ژانر: داستان خارجی قیمت پشت جلد: چاپ نوزدهم، 29000 درباره کتاب (جلد پشتی کتاب): «وقتی نیچه گریست» آمیزهای است از واقعیت و خیال، جلوهای از عشق، تقدیر و اراده در وین خردگرای سدهی نوزدهم و در آستانه زایش دانش روانکاوی. فردریش نیچه، بزرگترین فیلسوف اروپا، یوزف برویر، از پایهگذاران روانکاوی، دانشجوی جوانی به نام زیگموند فروید، همه اجزایی هستند که در ساختار رمان در هم تنیده میشوند تا حماسهی فراموشنشدنی رابطه خیالی میان بیماری خارقالعاده و درمانگزی استثنایی را بیافرینند. در ابتدای رمان لو سالومه، این زن دستنیافتنی از برویر میخواهد تا با استفاده از روش آزمایشی «درمان با سخن گفتن» به یاری نیچه ناامید و در خطر خودکشی بشتابد. در این رمان جذاب، دو مرد برجسته و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواسهای خویش پیش میروند و در این راه، به نیروی رهاییبخش دوستی دست مییابند. بخشی از کتاب: لذت مورد مشاهده بودن چنان عمیق است که شاید رنج حقیقی از کهنسالی، داغدیدگی و یا داشتن عمر بیشتر نسبت به کسانی که دوستشان داریم، هراس از ادامه دادن به زندگیای است که در آن دیگر کسی قادر به مشاهده ما نباشد. پانوشت: هرچه بتونید چاپ قدیمیتری پیدا کنید، قیمتش هم کمتره. من چاپ هجدهم رو دارم و 26000 تومنه. نسخه دیجیتال: لینک |
||
۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: وقتی نیچه گریست] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
وقتی نیچه گریست داستانِ تقریباً خیالی (آمیزهای از خیال و واقعیت) این کتاب تو وین 1882 میگذره، جایی که علم روانکاوی متولد میشد و فروید با مفهوم خام «ناخودآگاه» تو ذهنش بازی میکرد. ما تو کتاب با دوستی دکتر یوزف برویر و پروفسور فردریش نیچه همراه هستیم و با عمیقترین وسواسها و دغدغههاشون آشنا میشیم. البته من چیزی از نیچه نخوندم، اما خوندن این کتاب کافی بود تا با عقاید ساختارشکنانه و تقریباً عجیب و غریبش در مورد زندگی آشنا بشم. کسی که معتقده امید بدترین دشمن آدمه و ایمن زیستن خطرناکه! اما تو این کتاب با چیزی فراتر از اینها روبرو هستیم؛ با نیچهای که گریه میکنه. کتاب با درگیری ذهنی دکتر برویر معروف و موفق شروع میشه؛ کسی که دل به عشقی خانمانسوز بسته و اسیر «انتقال متقابل» شده و نمیتونه از فکر بیمار جوان و زیباش دربیاد. با وجود اینکه خودش زن زیبا، فهمیده و ثروتمندی داره و پنج فرزند، که کمکم دارن مثل مادرشون، متوجه بیتوجهی و دلسردیهای برویر تو فضای خونه میشن. اینجاست که یه زن عجیب و غریب و فریبنده دیگه اضافه میشه و درخواست عجیب و غریبتری از برویر داره: درمان ناامیدی یک فیلسوف! البته برویر میدونه که با توجه به اینکه اون فیلسوف نباید از دیدارش با این زن آگاه باشه و اصولاً چیزی به نام روانکاوی هنوز به وجود نیومده، کار تقریباً غیر ممکنی در پیش داره، اما با اینکه اصلاً ایدهای نداره که چطور اینکار رو انجام بده، توانایی رد کردن پیشنهاد این زن گیرا رو در خودش نمیبینه و قبولش میکنه. تو بخشهای بعدی با نیچه، که همون فیلسوف ناامیده، روبرو میشیم که به لحاظ جسمی در وضعیت بغرنجی به سر میبره، ولی اصلاً به اینکه ناامیده اعتراف نمیکنه و حتی صراحتاً این مسئله رو رد میکنه. برویر که دیگه نمیدونه چطور میشه به این آدم منزوی و تودار نزدیک شد، تصمیم میگیره یه پیشنهادی به نیچه کنه که نتونه ردش کنه: نیچه درمان ناامیدی دکتر برویر رو، در مقابل درمان جسمی خودش توسط دکتر، به عهده بگیره. ادامه ماجرا بسیار با گفتگوهای فلسفی این دو نفر جذاب پیش میره و من ترجیح میدم اسپویلش نکنم و بسپرم به خودتون که بخونید. اما نکتهای که لابلای حرفای نیچه وجود داشت و به تا حدی منو تکون داد، اونجا بود که دکتر برویر از فلسفهبافیهای نیچه برای درمان ناامیدیش خسته میشه و ازش میخواد که راه حل صریحتر و عملیتری رو کنه. و اونجا نیچه بهش یادآوری میکنه که درمانی برای احساسات آدم وجود نداره، آدم باید بتونه اینقدر منطقش رو تعلیم بده تا از پس بحرانهای احساسی به کمک منطق بربیاد. هر تلاش دیگهای، تنها فرار از این واقعیت و ضعفه... این کتاب جزء کتابهایی بود که حین خوندنش میدونستم در نهایت پنج ستاره بهش میدم، کتابی که فراموشش نمیکنم. |
||
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |