در حال دیدن این عنوان: |
۶ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
نقل قول l.e.s.s-i.s-m.o.r.e نوشته:... خطاب به غزاله : هنرمند،آشپز،نویسنده... دمت خیلی گرم واقعا! حیف ک داداشم ازت کوچیک تره : خخخخخخ. ممنوون عزیزم. آدرس بده شیرینی میپزم برات میفرستم نقل قول Anis نوشته:با نمکه سبیل پوآرویی مبارک باشه منوووون. اوهوم سیبیل پوآروییه |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۲۹ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Ya.Lasaratal.Hosain
پیام:
۲,۴۹۳
عضویت از: ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
از: بجنورد
طرفدار:
- مسی نیمار سوارز - ژاوی پویول - هیچ کدوم - آرژانتین - اسپانیا - برزیل - فرهاد مجیدی - لوئیز انریکه - پپ کبیر - فیروز کریمی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول فزت و رب الکعبه نوشته:نقل قول Strong forever نوشته:نقل قول beautiful queen نوشته:ببینید. باشد که متذکر شوید. پ.ن: بل اکثرهم لا یفهمون پ.ن2: دوستان جدا از شوخی در مورد عکس و متن نظر بدید. مساله مهمی عست نیازمند نظرات شماعیم خیلی خیلی خوبه. فقط لطفا اسمتو تهش نذار. اصن خوب نمیشه. نترس حالا سرقت هنری نمی کنن ممکنه یکی هم فکر کنه نویسنده اسمش غلام ه. البته به غضنفر مغولی هم میخوره، البته بیشتر همون غلام بهش میاد تا غضنفر |
||
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. | |||
۲۹ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
نقل قول سرباز ولایت نوشته:نقل قول فزت و رب الکعبه نوشته:نقل قول Strong forever نوشته:نقل قول beautiful queen نوشته:ببینید. باشد که متذکر شوید. پ.ن: بل اکثرهم لا یفهمون پ.ن2: دوستان جدا از شوخی در مورد عکس و متن نظر بدید. مساله مهمی عست نیازمند نظرات شماعیم خیلی خیلی خوبه. فقط لطفا اسمتو تهش نذار. اصن خوب نمیشه. نترس حالا سرقت هنری نمی کنن ممکنه یکی هم فکر کنه نویسنده اسمش غلام ه. البته به غضنفر مغولی هم میخوره، غضنفر مغولی چقدرم که من مغولم پ.ن: اوغور به خیر نبودین یه مدت |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۲۹ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Heavenly.Girl
نام تیم: پورتو
پیام:
۱۲,۸۵۳
عضویت از: ۵ اسفند ۱۳۹۲
از: تهران
طرفدار:
- ليونل مسي - لیونل مسي - پرسپوليس - ایران گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - ناظرين انجمن - مدیران اخبار |
جان بده به منو در سپیده جان روشن باش مرا ببین ای که بی تو منم بی تو میشکنم ای تمام جهان با من باش پ.ن: کل اهنگو برا رسیدن به اینجاش گوش میدم یعنی... |
||
who don't pay attention to you |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
دوستان هم اکنون نیازمند یاری سبزتان به شدت هستم. برای یه انتشاراتی رزومه فرستادم، برای کارشناس محتوایی. حالا گفتن نمونه کار بفرستم. دوتا معرفی کتاب، همراه با عکس هنری از کتاب و بریده متنشون. اینجا میذارم، میشه نظر بدین ببینید از نظر شماها چطوره؟ اصلا با خوندن توضیح و بریده متن و عکس جذب میشید برید بخونید کتاب رو؟ و اینکه برای یکی از کتاب ها دوتا متن برای توضیح میذارم، لطفاااااا یه نظر بدین که کدوم بهتره. وقت ندارم. خیلی خیلی از همه ممنوون کتاب اول: توضیح درباره کتاب: روزهاي جنگ براي دو دسته افراد بسيار خاطره انگيز است. يکي آنها که در بطن ماجرا بودند، و ديگري آنها که عزيزانشان در بطن ماجرا بودند. آب نبات هل دار داستاني زيبا و شيرين از آن روزهاست. که يک کودک ،با لهجه دل نشين مشهدي، اوضاع خانه را بعد از به جبهه رفتن برادر بزرگش به تصوير ميکشد. شخصيت اصلي داستان،با وحود شيطنت ها و شيرين کاري هايي که در طول داستان بيانشان ميکند،تحت تاثيرِ نبودِ برادر، لحظه هايي گاه خنده دار و گاه تاثيرگذار بوجود مي آورد و روزمرگي هايشان را در قالب طنز تعريف ميکند. بریده متن: مامان گفت:( راستی، ما یَم هنرمند داریما. این محسن ما هم توی گروهِ سروده هم توی گروه تئاتر. تئاترش خیلی قویه. ادای همه رِ بلده دربیاره.) برات درحالیکه میخواست خودش را با من صمیمی بگیرد، گفت:( دَ یک شعر برامان بخوان دَ) - الان شعر خواندنم نمی-آد. -پس مِتانی ادای منِ دربیاری؟ من که مِگم نِمِتانی. برات که فکر میکرد من بچه ی مودبی هستم، و هیچ وقت این کار را نمیکنم، با گفتن این جمله اشتباه بزرگی مرتکب شد. دداش محمد گفت:(محسن جان قول مِدی مواظب بقیه باشی؟) - بِرای چی؟ پس وظیفه آقا جان چی مِشه؟ - منظورم اینه که حتی از آقاجانَم مواظبت کنی. - که کار بدی نکنه؟! مِخواد بره بازم زن بگیره؟ - نه، از اون نظر نِمِگم. - نکنه مِخواد معتاد بشه؟ - نه، خنگَلو جان! -داداش نکنه مِخوای رازتِ بگی؟ - ها.... راستش... قراره برم جبهه. یک دفعه رنگم پرید.آب دهنم رو به زور قورت دادم و گفتم: - مریم خبر داره؟ - تو همون خواستگاری بهش گفتم و قبول کرد. دوستام همه رفتن. من نِمتانم اینجا بمانم. کتاب دوم: توضیح اول درباره کتاب: وقتی مهتاب گم شد، روایتی است متفاوت و ملموس از یک کارگاه، که عده ای از آن به بالاترین مقام رسیدند. و توانستند پلی بسازند به سمت ابدیت. عده ای که پهلوانان تاریخ ایران شدند و خواندن و شنیدن رشادت هایشان ذره ای از دریای وجودشان را به ما نشان نمیدهد. متن روان و داستان گونه ی راوی، آنقدر جذاب است که کمتر کسی میتواند بعد از شروع به خواندن کردن کتاب، آن را زمین بگذارد یا نیمه کاره رهایش کند. توضیح دوم: وقتی مهتاب گم شد، روایتی است از روزهایی دور، و علی خوش لفظ آنچنان شیرین و جذاب بیانشان میکند،که میپنداری آن روزها را با تمام وجود حس کرده ای. راوی از دید خود ، که نوجوانی 15 ساله است، پهلوانانی را به تصویر میکشد که با اخلاقشان، جنگ را به بزرگترین کارگاه انسان سازی تبدیل کردند. کارگاهی که خودِ راوی نیز، تحت تاثیرش بزرگ میشود. نه تنها جسمش، بلکه روح اش. پهلوانانی که این روزها کمتر میتوان پیدایشان کرد... بریده متن: با بیل و کلنگ اطراف خمپاره های عمل نکرده را خالی میکردم و آن هارا از زمین بیرون میکشیدم. چاشنی خمپاره هنگام پرتاب عمل کرده بود ، اما ماسوره، یعنی قسمت سر و پیشانی جنگی آن سالم و البته فوق العاده حساس و قابل انفجار بود.(الان که به این کار فکر میکنم، تنم میلرزد. دستکاری خمپاره عمل نکرده ، اشتباه محض بود. اما این کار من از سر تفنن نبود. نوعی احساس تکلیف ناشیانه بود با چاشنی ماجراجویی.) خمپاره هارا برمیداشتم و روی دوش می انداختم و میبردم به مسیری که شنیده بودم محل تردد عراقی هاست. خمپاره را تا گلو داخل خاک میگذاشتم و ماسوره آن را با سیم نازک به درخت یا سنگی، تله میکردم. تا ساعت هفت صبح فشار تانک ها از سمت راست به حدی شد که ناچار شدیم یک کیلومتر از آن کانال را خالی کنیم و عقب بیاییم. سر ظهر هم تانک ها جرات پیدا کردند و از سمت راست برای دور زدن ما آمدند. پرویز اسلامیان، در پیشانی کانال ایستاده بود و موشک پشت موشک به سمت تانک ها میفرستاد. بدن عضلانی و ورزشی او مثل یک کوه بود که وقتی می ایستاد، نیروهای پشت سرش دل و جرئت پیدا میکردند که پشت او به صف شوند و برای او موشک آرپی جی آماده کنند. صحنه ی عجیبی بود. یکی یک تنه ایستاده و میجنگید و فوجی از تانک ها مقابلش آرایش گرفته بودند. به قدری آرپی جی زد که از لاله های گوشش خون میچکید. نزدیک یک ساعت جنگید و دست آخر تیر دوشکای تانک وسط شکمش خورد و داخل کانال افتاد. با افتادن او جنگ مغلوبه شد و عراقی ها حلقه محاصره را تنگ تر کردند. |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Heavenly.Girl
نام تیم: پورتو
پیام:
۱۲,۸۵۳
عضویت از: ۵ اسفند ۱۳۹۲
از: تهران
طرفدار:
- ليونل مسي - لیونل مسي - پرسپوليس - ایران گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - ناظرين انجمن - مدیران اخبار |
جفتش خیلی خوب بود. دومی بیشتر جذبم کرد.
|
||
who don't pay attention to you |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
خلاصه داستان ها واقعا خوب بود. يك ليد پرفكت براى كتاب. براى كتاب دومى خلاصه داستان دومى قشنگ تر بود. |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
نقل قول Strong forever نوشته:جفتش خیلی خوب بود. دومی بیشتر جذبم کرد. کتاب وقتی مهتاب گم شد واقعا خوب بود. خودمم از کتابش بیشتر لذت بردم. عکساشونم خوب بودن؟ نقل قول فزت و رب الکعبه نوشته:خلاصه داستان ها واقعا خوب بود. يك ليد پرفكت براى كتاب. براى كتاب دومى خلاصه داستان دومى قشنگ تر بود. خلاصه منظورتون توضیح متن کتاب دومه؟ در مورد بریده متن ها و عکس ها هم لطفا نظر بدین |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
آره. عكسا هم خوبه. البته كاملا بستگى داره به اينكه كارشناس محتوايي كارش چيه كه من نمى دونم.
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
نقل قول فزت و رب الکعبه نوشته:آره. عكسا هم خوبه. البته كاملا بستگى داره به اينكه كارشناس محتوايي كارش چيه كه من نمى دونم. ممنوون. خودم میدونم چیه از دید کسایی که کتاب رو نخوندن میخواستم ببینم چطوریه این عکسا و متن ها پ.ن: باقی دوستان هم اگر لطف کنن نظر شخصیشون رو بدن ممنوون میشم. برام خیلی مهمه. دعا کنید اگه خیره برام جور بشه |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۳۰ خرداد ۱۳۹۶
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |